دیکتاتوری و سلامت روانی در مصر[۱]
یاسر عبدل رازک السعید[۲]
برگردان: علیرضا سالاربهزادی
ما ایرانیها حدود سه هزار سال تاریخ مدون داریم و تقریباً تمام این هزارهها را به غیر از سالهایی اندک، تحت حکومتهای استبدادی مطلقه فردی سپری کردهایم. با این وجود مطالعه درباره جنبهها و شکلهای مختلف استبداد در ایران سابقه چندانی ندارد و تا آنجا که میدانم در دوران ناصرالدین شاه قاجار شروع شد. اگرچه پیش از آن هم میتوان بهطور پراکنده اشارههایی پراکنده به آن را یافت. علیرغم این تاریخچه کوتاه از پرداختن به استبداد، اکنون حجم نسبتاً بزرگی از اطلاعات مربوط به جنبههای مختلف دیکتاتوری به زبان فارسی موجود است. در میان این اطلاعات آنچه جای آن کاملاً خالی است «تأثیر استبداد بر بهداشت روانی جامعه» است.
مقالهای که ترجمه آن از نظرتان میگذرد، نگاهی به بهداشت روانی جامعه مصر بعد از سی سال حکومت دیکتاتوری حسنی مبارک است؛ البته خوانندگان میدانند سابقه استبداد در مصر به دوران حکومت حسنی مبارک محدود نمیشود و مصر هم مانند ایران و دیگر جامعههای خاورمیانه الفتی چند هزارساله با دیکتاتوری دارد. پس یافتن شباهتی بین آنچه عبدل رازک السعید از بهداشت روانی در جامعه استبدادزده مصر وصف میکند و شرایط جامعه ایران پس از شدتگرفتن شک و سوءظن نادرشاه افشار-آنطور که استرآبادی[۳] شرح داده- و آنچه داریوش همایون[۴] از تأثیر استبداد پهلوی و فساد ناشی از آن بر جامعه ایران میگوید عجیب و دور از انتظار نیست؛ شباهت مقاله حاضر میتواند برای پژوهش در این زمینه محرکی باشد.
مقدمه
در سال ۱۹۴۸ به هنگام تأسیس سازمان بهداشت جهانی،[۵] سلامت چنین تعریف شد: «حالتی از خوببودن کامل جسمی، روانی و اجتماعی و نهفقط فقدان بیماری یا ناتوانی»[۱][۶] بنابراین سلامت روانی نیز بیش از فقدان اختلالهای روانی است. سازمان بهداشت جهانی سلامت روانی را چنین تعریف میکند: «حالتی از خوببودن که در آن فرد تواناییهایش را میشناسد، میتواند با استرسهای معمول زندگی مقابله کند، میتواند خلاقانه و باثمربخشی کار کند و میتواند در جامعهاش مشارکت داشته باشد»[۲]. آیا رابطهای بین سلامت روان و نظام سیاسی حاکم بر کشور وجود دارد؟ این رابطه تا چه حد قوی است؟ اینها پرسشها و پژوهشهایی که به این موضوعها میپردازند کمیاباند.
سلامت روانی با عاملهای چندگانه و همپوش فرهنگی، اجتماعی، روانشناختی و زیستشناختی تعیین میشود. بهطور حتمی نظام سیاسی کشور یکی از این عاملهای چندگانه است. [۳] روانپزشک سیاستمدار نیست؛ بههرحال او باید از نظام سیاسی کشور آگاه باشد. این نظام سیاسی میتواند بسیاری از موضوعها را در هنجارهای مردم و در نظام مراقبت بهداشتی مورد استفاده آنها تغییر دهد. [۴]
هدف این بررسی کوششی برای بحث درباره بعدهای گوناگون روانشناختی و آسیبشناسی روانی[۷] دیکتاتوری و تأثیر آنها بر سلامت روانی مردم و بر خدمات بهداشت روانی است.
مصر
مصر که بهطور رسمی جمهوری عربی مصر[۸] شناخته میشود، در آفریقای شمالی قرار گرفته است. مصر از قدرتهای بزرگ در خاورمیانه و در جهان اسلام است و با مساحتی در حدود یکمیلیون کیلومترمربع، در شمال با دریای مدیترانه، در شمال شرقی با فلسطین، در شرق با دریای سرخ، در جنوب با سودان و در غرب با لیبی هممرز است. مصر یکی از پرجمعیتترین کشورهای خاورمیانه است. اکثریت بزرگ جمعیت ۸۵ میلیون نفری آن در نزدیک ساحل رودخانه نیل در منطقهای به مساحت تقریبی ۴۰ هزار کیلومترمربع زندگی میکنند [۵].
اقتصاد مصر با بخشهایی چون توریسم، کشاورزی، صنعت و خدمات با سطح تولید تقریباً مساوی هر بخش از توسعهیافتهترین و متنوعترین اقتصادهای خاورمیانه است [۶]. در اوایل ۲۰۱۱ مصر انقلابی را پشت سر گذارد که نتیجه آن کنارگذاشتن دیکتاتوری سی ساله محمد حسنی مبارک بود. انقلاب مصر صلحآمیز و بدون خونریزی بود. انقلابی نوظهور که در آن جوانان با استفاده از فیسبوک و دیگر پایگاههای اینترنتی همدیگر را یافتند و هدفها و خواستههایشان را یکسان ساختند. میلیونها مصری برای ۱۸ روز در میدانهای مهم بسیاری از شهرهای بزرگ مصر ماندند تا پیروزی به دست آمد و مبارک بیرون رانده شد. انقلاب را بسیاری از رهبران جهان مثبت تلقی کردند [۷-۹].
دیکتاتوری
دیکتاتوری توصیف نوعی خاص از حکومت یا رهبری است که با اعمال قدرت مطلق فردی بر مردم مشخص میشود و معمولاً این اعمال قدرت به نحوی خشونتآمیز استفاده میشود [۱۰]. دیکتاتوری ممکن است شامل یک فرد، یک خانواده سلطنتی، یک ارتش، یک حزب، یا یک گروه مذهبی باشد [۱۱]. بهعلاوه، خواسته هر دیکتاتوری برتر از خواسته افراد تحت حکومتش مطرح است [۱۲]. رابطه حکومت دیکتاتوری با شهروندانش و با حکومتهای دیگر از نوع اعمال زور است.
تأثیر دیکتاتوری بر سلامت روانی مردم
مردم تحت حکومتهای دیکتاتوری تا چه حد میتوانند به جنبههای مختلف مفهوم سلامت روانی[۹] دست یابند؟ معمولاً این مردم در دستیابی به مفهوم سلامت روانی شکست میخورند و همه جنبههای آن را از دست میدهند. محیطی که حقوق اساسی سیاسی، اقتصادی-اجتماعی و فرهنگی انسان را بهرسمیت بشناسد و محافظت کند شالوده افزایش سلامت روانی است. بدون امنیت و آزادی ایجادشده توسط این حقوق اساسی بسیار مشکل است که سطح بالایی از سلامت روانی حفظ شود [۱۳].
افزایش و دوام مشکلات اقتصادی-اجتماعی که معمولاً همراه دیکتاتوری هستند بهعنوان خطری برای سلامت روانی تلقی میشوند. بهعلاوه آسیبپذیری بیشتر سلامت روانی مردم محروم[۱۰] در جامعه دیکتاتوری میتواند با عاملهایی چون تجربه ناامنی و ناامیدی و خطر شکنجه و [اعمال] خشونت علیه آنها توجیه شود.
مردم تحت کنترل دیکتاتوری چنان درماندهاند[۱۱] که باور دارند رهبرشان همچون خدایان میتواند در هر مکان و هر زمان با آنها هرچه بخواهد بکند. مردم معمولاً امیدوارند از شر رهبر دیکتاتورشان خلاص شوند، ولی این دیکتاتورها برای سالها باقی میمانند و مردم حتی امیدشان را برای مرگ طبیعی این دیکتاتورها از دست میدهند، چنانکه خدایان هرگز بیمار نمیشوند یا نمیمیرند.
تا همین دو یا سه دهه پیش، شخصیت اکثر مصریها یگانه و در تمام جهان بهخوبی شناخته شده بود. هرکسی که از مصر دیدن میکرد این را مشاهده میکرد. سادگی، مهربانی،[۱۲] صداقت، میل به کمک و شجاعت از ویژگیهای مشخصه آنها بود. [۱۴]
دیکتاتورها معمولاً اولویت را به حفاظت و امنیت خود داده و بودجه زیادی برای آن تخصیص میدهند. رئیسجمهور مبارک قدرت خود را با سرکوب آزادی مخالفان حفظ کرد. وی گارد ویژه خود را درست کرد. هزاران نفر برای حفاظت از او کار میکردند. پلیس مخفی او ترس و سکوت را در کسانی که ممکن بود اعتراض کنند میدمید. در مصر این مسائل علت اصلی از بین رفتن امنیت و خدمات امنیتی برای مردم بود. پلیس اهمیتی به میزان جنایت، کنترل ترافیک، فساد و دیگر مسائل مهم نمیداد. در نتیجه وجود فساد در تمامی کشور، معیارهای اخلاق حرفهای بهتدریج افت کرد. افزایش بیکاری، سن ازدواج و فقر وجود داشت. وضعیت بیشتر مصریهای زیرخط فقر به وخامت گرایید و طبقه متوسط اجتماعی محو شد. بسیاری از مردم برای پیداکردن کار سعی در مهاجرت قانونی و غیرقانونی به کشورهای دیگر داشتند و بسیاری از آنها در دریای سرخ و دریای مدیترانه غرق شدند. مردم به علت دستنیافتن به چیزی در زندگی سرخورده شدند. به این دلیل بود که مصریها به چراغهای راهنمایی بیتوجه شدند و برای گرفتن حقشان به نزاع فیزیکی و استخدام چاقوکش روی آوردند. بهعلاوه، پلیس و حکومت چاقوکشها را برای کنترل دانشجویان در دانشگاهها، حمله به معترضان و ممانعت از رأیدادن مردم در انتخابات مجلس استخدام میکردند. دادگاههای نظامی برای هرگونه مخالفتی جای دادگاههای عادی را گرفتند. دادگاههای عادی حمایت نمیشدند و به همین دلیل در بسیاری موارد سالها طول میکشید تا دادگاه درباره پروندهای به تصمیم نهایی برسد. میزان دستیابی به تصمیم نهایی در دادگاه بهطور ترسناکی کاهش یافته بود. فساد چنان شایع شده بود که بسیاری مردم میگفتند چرا من؟ چرا از برخی حقوقم استفاده نکنم؟». بسیاری از مصریها غیرمسئول، پرخاشگر، فریبکار[۱۳] و فرصتطلب شدند. ارتشا و اختلاس به گستردگی در شرکتهای دولتی مصر شیوع یافت. از آن گذشته، مصریها از صحبتکردن میترسیدند، از بیان خواستههایشان و ایستادگی برای خواستههایشان اکراه داشتند، مستأصل شده و خصوصیاتی چون بدبینی و نبود ابتکار در اعتمادبهنفس و مدیریت خود را نشان میدادند. نظام دیکتاتوری رئیسجمهور مبارک مصریها را همیشه سرگرم و سرگردان به دنبال نیازهای اساسی فیزیولوژیکیشان و درگیر با تضادهای ناشی از آن میکرد. در زمان دیکتاتوری رئیسجمهور مبارک بسیاری از مصریها بهسادگی فراموش کردند چه مردم خوبی بودند.
رئیسجمهور مبارک بهعنوان یک دیکتاتور از طریق یاران فرصتطلب موفق شد در زمینههای گوناگون نگرشهای مصریها را تغییر دهد. آنها در طول سی سال سلطه دیکتاتوریشان با هیجانها، افکار و رفتارهای مصریان درباره موضوعهای مختلف بازی کردند. در بسیاری زمانها، مصریها را با ترور متقاعد کردند که گروههای اسلامی بسیار خطرناکتر از دشمنان خارجی هستند. آنها سعی کردند نگرش مصریها را به بحران فلسطین، ایران و فساد وزیران و بازرگانان تغییر دهند. دزدها قهرمان ملی شدند و افراد شکستخورده بهعنوان افراد موفق معرفی شدند. درباره میزان تولید و رشد اقتصادی اغراق میشد. اساساً ذهن مصریها همچون زمین ورزشگاه بزرگی برای بازیهای بالقوه بود.
مصریها از آنجا که در موقعیت خوببودن نبودند همه جنبههای تعریف سلامت روانی را از دست دادند، تواناییشان برای مقابله با استرسهای زندگی را از دست دادند، برخی آنها غیرمولد بودند و دیگران بیکار بودند و از هرگونه مشارکتی در جامعه ناتوان بودند. مصریها نهتنها تعریف سلامت روانی را از دست دادند، بلکه همچنین سلامت فیزیکیشان را که با افزایش میزان سرطان تا حد زیادی به خاطر آلودگی محیطی، وخیم شد نیز از دست دادند. عفونت [ناشی از ویروس هپاتیت سی][۱۴] به خاطر بیتوجهی و فساد، بالاتر از دیگر کشورها هست، در حالی که میزان کمخونی و سوءتغذیه به خاطر فقر افزایش یافت و میزان مرگ و جراحتهای سر ناشی از تصادفهای جادهای به نحو چشمگیری افزایش یافت. [۱۵]
مهم است بدانیم که دیکتاتوری مبارک تنها دلیل وخیمشدن سلامت روانی در مصر نبود. دلایل بسیار دیگری هستند که نقش مهمی در همین جهت بازی کردند؛ از جمله فشارهای جهانیشدن، بحران اقتصادی جهان، افزایش رقابت جهانی و بحران بینالمللی غذا.
پس از کنارراندن دیکتاتور و تخریب مرزهای ترس و به خاطر ویژگیهای منفی دیگری که پدیدار شدهاند انتظار وقوع اعتراض و مخالفت در تمامی کشور میرود و این چیزی است که اخیراً در مصر اتفاق افتاده است.[۱۵] اگر این مخالفتها ادامه یابند تولید را در مصر مختل میکنند و برای رشد اقتصادی خطر میآفرینند، به همین دلیل مخالفتهای اخیر باید اولویت اول حکومت جدید باشند.
روانشناسی و آسیبشناسی روانی دیکتاتورها
مصر هزاران سال است که دیکتاتورهای شناختهشدهای دارد. در دوران حضرت موسی، شاهی از فراعنه مصر حکومت میکرد که بیشتر با نام رامسس شاه دوم[۱۶] او را میشناسند. [۱۶] رامسس شاه دوم ادعای خدایی داشت و با مصریها چنان رفتار میکرد که گویی این حقیقت دارد. او ۶۶ سال بر مصر فرمان راند [۱۷]. مردمان بسیاری را کشت و پولها و زمینهای آنها را تصاحب کرد؛ او از مردم میخواست از دیدگاه او ببینند و دستورهای مقدس او را اطاعت کنند؛ قدرت و اقتدار او را مردم و یارانی چون هامان[۱۷] و جادوگران ایجاد کردند. در پایان، وی پیام حضرت موسی از جانب خداوند را نپذیرفت و در حالی که در پی حضرت موسی و مردمش بود در دریا غرق شد. [۱۸]
در مقابل، آخرین دیکتاتور مصر، حسنی مبارک بود. او ادعای خدایی نداشت، ولی با مردم چون خدا رفتار میکرد. روزانه هزاران نفر از مسیر عبور او مراقبت میکردند. هر روز میلیونها نفر به خاطر بستهبودن راهها برای امنیت و حفاظت او با تأخیر سرکار خود میرسیدند. وی با اهمالکاریها و بیتوجهیهایش و به خاطر فساد افراد خانواده و اطرافیانش هزاران نفر را کشت. در زمان ریاستجمهوری او کشور میلیونها دلار و ذخیرههای زیادی را از دست داد [۱۹]. همینطور او میخواست مردم از دیدگاه او ببینند و دستورهای مقدس او را اطاعت کنند. قدرت و اقتدار او را مردم و یارانش، اکثراً در نیروهای امنیتی، قانونگذاران، صاحبان کار فاسد و برخی متخصصان روابط عمومی[۱۸] خلق کردند. [۲۰]
مبارک از شنیدن هر خبری درباره کاهش سلامت عمومیاش به خاطر سالخوردگی سرباز زد تا حدی که جرم جدیدی در قانون مصر برای شایعهسازی درباره رئیسجمهور تعریف شد [۲۱]. او بازهم مانند رامسس شاه دوم در هزاران سال پیش نپذیرفت انسانی در معرض بیماری و مرگ است.
در طول سالها افراد مختلفی راههای متفاوتی را برای رسیدن به قله پیشگرفتهاند. برخی مانند مبارک انتخاب شدند، برخی مانند کیم جونگ-یون[۱۹] در کره شمالی شغل خود را به ارث بردهاند، برخی مانند معمر قذافی از طریق کودتای نظامی به قدرت رسیدند. واقعیت این است که شخصیت دیکتاتور، چه یک شرکت را بچرخاند یا یک کشور را اداره کند یکسان است. شخصیت دیکتاتور سه اولویت اصلی دارد: من، من و من». اگر او بخواهد چیزی را به این اولویتها اضافه کند، معمولاً همسر، پسرها و دخترهایش را اضافه میکند. مصریها سعی کردهاند با این موقعیت با یک لطیفه کنار بیایند که میگوید: میتوانید مصر را مانند ماشین لیموزینی در نظر بگیرید با رانندهای ۸۰ ساله. او پسرش را روی زانویش نشانده و میگذارد دائم با فرمان بازی کند. آیا حاضرید با این لیموزین جایی بروید؟ نهتنها راننده و پسرش، چنانکه در لطیفه گفته شد، بلکه در موارد زیادی برخی اطرافیان او موفق شدند از شانس خود استفاده کردند و سعی کردند از موقعیت سودجویند. درباره رامسس شاه دوم، هامان کمک شاه بود و موفق شد منافع فراوانی به دست آورد. بههرحال درباره رئیسجمهور مبارک عده زیادی این نقش را بازی کردند و فساد بهطور روزافزونی رواج یافت. جهان چنین نمایشنامهای را بارها دیده است.
این شخصیت خودشیفته[۲۰] در دو رفتار توهینآمیز هر دیکتاتوری خود را نشان میدهد. اول، دیکتاتور هر کاری، در هر مکانی و در هر زمانی و به هر قیمتی میکند تا قدرت خود را حفظ کند. دوم، او از افراد و موقعیت خود برای بهدست آوردن هر آنچه میتواند استفاده میکند.
مشاهده شده که برونداد سیاسی دیکتاتوری در اداره کشور، به خاطر تمرکز روی «من و خانواده من» همیشه یکسان است. برای مثال در نتیجه نظام سیاسی کشور به سطح ترسناکی از اعمال زور، سرکوبی و خشونت سقوط کرده و در نهایت پیامد آن شورش است.
آیا انسانها دیکتاتورند چون دیوانهاند یا دیکتاتوربودن انسان را دیوانه میکند؟ دیکتاتورها دیکتاتور زاده نمیشوند، بلکه آدمهای اطرافشان آنها را میسازند و آنها را انسانهای ترسیده، قدرتمندتر و قویتر میکنند. اکثر دیکتاتورها شیطانیاند، اما برخی بیمار روانی هستند. بههرحال، فردی چون معمر قذافی هر دو است. بسیار واضح است که قذافی در موقعیت ذهنی بیثباتی قرار دارد و ادراکش از واقعیت مختل است [۲۲] اظهارنظرها و سخنانش در سخنرانیهای تلویزیونی بسیار آشفته بهنظر میرسند. آنچه او میگوید مفهومی ندارد و بسیار نامنسجم است. قذافی ارتباطش با واقعیت را از دست داده است. وقتی به آنچه میگوید گوش دهیم یا آن را بخوانیم نمیتوانیم مفهومش را درک کنیم، زیرا هیچکدام از سخنانش پیام منسجمی ندارد. با توجه به سخنان و رفتار او قذافی بهعنوان کسی که از نوعی جنون رنج میبرد تشخیص داده میشود.
دیکتاتورها ویژگیهای شخصیت ضداجتماعی[۲۱] دارند چون دروغ میگویند، از مردم سرقت میکنند، فریبکاری[۲۲] میکنند، از اعمال زور بر مردم خود استفاده میکنند و بیعاطفهاند. از آن گذشته بیشتر آنها ویژگیهای شخصیت خودشیفته دارند؛ مانند باور به اینکه دنیا دور سر آنها میچرخد. آنها باور دارند که دستورها و خواستههایشان قانون است. برخی آنها خصوصیات شخصیت مرزی[۲۳] مانند تکانشیبودن[۲۴] در تصمیمگیریها دارند. بسیاری از آنها ویژگیهای شخصیت پارانویید[۲۵] دارند و هزاران نفر را برای حفاظت خود استخدام میکنند. آنها به نیروهای امنیتی چراغ سبز میدهند تا هزاران نفر از دشمنان خیالی آنها را بازداشت کنند. دیکتاتورها معمولاً از مکانیسمهای دفاعی[۲۶] بهخصوص انکار،[۲۷] دلیلتراشی[۲۸] و فرافکنی[۲۹] استفاده بسیاری میکنند.
معمولاً گفتن اینکه دیکتاتورها دیوانهاند آسان است، ولی بهدست آوردن حقیقت درباره سلامت روانی آنها بسیار مشکلتر است. برخی دیکتاتورها در دوران کودکیشان مورد بدرفتاری قرار گرفتهاند. بهعنوان مثال، هیتلر که پس از فوت مادرش بهطور کلی در خیابان زندگی میکرد منزوی بود و مورد سوءاستفاده قرار گرفته بود [۲۲]. گفتن اینکه یک دیکتاتور بیمار روانی است فقط توهین به بیماران روانی واقعی نیست، بلکه توهین به تکتک افرادی است که در دوران آن دیکتاتور شکنجه شدهاند یا مردهاند. قانون این است: دیکتاتورها معمولاً آنقدر باشعورند که هزاران و شاید میلیونها نفر را پشت سرخود جمع کنند.
موضوع مهم این است که همه دیکتاتورها شیطان نیستند. برخی آنها سعی دارند برای مردمی که بر آنها حکومت میکنند کار درست را انجام دهند. مثال مشهور فرانسیسکو فرانکوی[۳۰] اسپانیایی است.
دیکتاتوری و نظام مراقبت بهداشتی
در مصر غیر از شکنجه روشهای پیچیدهتری از تجاوز به حقوق انسانی بهخصوص در ارائه مراقبتهای بهداشتی در سه دهه گذشته رایج بود. تحریف آمار بیماری و مرگومیر، بیتوجهی به بیماریهایی چون سرطان، صحبتنکردن درباره خطرهای آلودگی محیطی و پایینبودن کیفیت داروهای ژنریک، همه حاصل نظام دیکتاتوری حاکم بر کشور بود.
در نتیجه فساد، بسیاری از بازرگانان در ثبت داروهای ژنریک ضد جنون و ضد افسردگی تولید خودشان با کیفیت پائین موفق بودند. این داروها با تأثیرگذاری و ایمنی کمتر به خاطر قیمت پایینتر جایگزین داروهای اصلی گرانقیمت شدند. پلیس تحت حمایت دیکتاتوری و به خاطر نزول حرفهایگری با بازداشت بیماران روانی و متهمکردنشان به هرنوع جرمی به حقوق بیماران روانی تجاوز کردند.
تحت سلطه دیکتاتوری در مصر به خاطر بودجه متورم مربوط به حفاظت و امنیت رئیسجمهور و به خاطر فساد، دولت درصد کوچکی از بودجه را به مراقبت بهداشتی و درصد کمتری را بهسلامت روانی تخصیص داد. به همین دلیل وزارت بهداشت در تأسیس مراکز بهداشت روانی محلی شکست خورده، از تأمین داروهای ضروری ناتوان بوده و نتوانسته نظام پایش مراقبتهای بهداشت روانی ماندگاری ایجاد کند. مصر مثالی از چگونگی شکلدهی فرهنگ سیاسی به برنامه سلامت روانی است. آیا مصاحبه روانپزشکی پیش از اشتغال یا ارزیابی روانشناختی میتواند آینده دیکتاتوری را پیشبینی کند که برای رسیدن به مقام ریاستجمهوری تلاش میکند؟
ارزیابی روانشناختی پیش از استخدام بررسی تخصصی از شایستگی روانشناختی داوطلب کسب یک سمت عمومی است. شایستگی روانی حداقل شامل عدم وجود موقعیت روانی است که در عملکرد مؤثر و ایمن اختلال ایجاد کند. ارزیابی پیش از استخدام باید بخشی از معاینه پزشکی پیش از اشغال صندلی ریاستجمهوری باشد. وجود مشکلات فیزیکی یا روانی در رئیسجمهور ممکن است به ناراحتی بسیاری در داخل و خارج کشور منجر شود. اطمینانبخشی به مردم از اینکه رئیسجمهور آیندهشان از نظر جسمی و روانشناسی سالم است یکی از حقوق آنان است. به هر حال انجام مصاحبه ساده روانشناختی پیش از اشتغال توسط یک متخصص نمیتواند یک دیکتاتور بالقوه را از کسب مقام ریاستجمهوری کنار بگذارد. بسیاری از دیکتاتورها باجذبه و نابغهاند و ممکن نیست با یک مصاحبه معمولی آنها را کشف کرد؛ بنابراین، اینجا ما درباره یک مصاحبه پیچیده یک تیم متخصص و با استفاده از میزانهای عینی صحبت میکنیم. ارزیابی روانشناسی پیش از استخدام ممکن است شامل آزمونهایی باشد که برای سنجش ویژگیهای شخصیتی، رفتارها، یا خصوصیاتی چون قضاوت، انعطافپذیری در برابر استرس، مدیریت خشم، انسجام، وظیفهشناسی، کارگروهی، مهارتهای مذاکره و تواناییهای اجتماعی طراحی و استفاده میشود. مطمئناً اگر با نگاهی ممتد به بازخوردهای رئیسجمهور پیش از ریاستجمهوری نگاه کنیم ممکن است شاخههایی از ویژگیهایی دیکتاتوری یا شخصیت مظنون را پیدا کنیم. این [ارزیابی پیش از استخدام] تا چه حد امکان دارد در خاورمیانه انجام شود و چه کسی اقتدار و توانایی این را دارد که به مردم بگوید فردی برای مقام ریاستجمهوری شایستگی دارد. از آن گذشته اگر فردی که شایستگی ندارد به ریاستجمهوری برسد، چه کسی از تیم [متخصص] حفاظت خواهد کرد؟ همه اینها پرسشها نیازمند بحث و توافق بیشتر هستند. بهخصوص که تصمیمهایی مانند این بیشتر بر اساس احتمالات گرفته میشود.
نتیجهگیری
کشورهایی که از دیکتاتوری آسیبدیدهاند با سطح بالایی از زجر[۳۱] روبهرویند و بنابراین، بیشترین نیاز به شهروندانی سالم و خلاق را دارند. درمان یا کاهش تأثیر روانشناختی دیکتاتوری و ارتقا انعطافپذیری در افرادی که در غیر این صورت از نظر جسمی سالم بودند برای کمک به بازسازی کشور ضروری است. به این دلیل است که رهبران و دولتهای جدید در مصر باید در دوران جدید به این موضوع توجه کنند. تیمی از متخصصان باید در جستوجوی طرحی برای معکوسسازی اثرات دیکتاتوری باشند. نادیدهگرفتن این موضوع میتواند سناریوی مشابه مشاهدهشده در کشورهای دیگر مانند عراق را تکرار کند.»
امکان و ارادهای که اکنون وجود دارد برای کشف حدود سوءاستفاده از حقوق انسانی در نظام مراقبت بهداشتی و یافتن کسانی که به دیکتاتور در اجرای نقشهای ضد انسانیاش کمک کردند مدیون تغییرات سیاسی است که الان در جریان است.
مایلم از همهکسانی که کمک کردند تا انقلاب ما تأثیری کلیدی در آینده سلامت روانی منطقه داشته باشد تشکر کنم: شهیدانی که مرگشان افقهای مهمی را گشود، نیروهای ارتش که کار سخت و بینش کمککنندهشان پیام انقلاب را رساتر و محافظت کرد، شاغلان در رسانهها که آخرین دیکتاتور مصر را افشا کردند و همه شاغلان مصری که تلاششان سلامت روانی را به مصر بازمیگرداند.
[۱]. Gods never fall sick or die: dictatorship and mental health in Egypt Middle East Current Psychiatry 2011,۱۸,۱۲۷-۱۳۱.
[۲]. Yasser Abdel Razek Elsayed
[۳]. استرآبادی، میرزا مهدی خان دره نادره- تاریخ عصر نادر شاه (تصحیح و ویرایش: سید جعفر شهیدی- ویرایش دوم ۱۳۶۶) تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ص ۶۴۴-۶۷۲.
[۴]. همایون، داریوش و دهباشی، حسین (۱۳۸۹) آیندگان و روندگان، خاطرات دکتر داریوش همایون-مجموعه تاریخ شفاهی و تصویری ایران معاصر تهران: سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران ص ۳۵۹
[۵]. World Health Organization
[۶]. شمارههای بین دو شماره مأخذ مورداستفاده نویسنده در فهرست منابع است. به غیراز این عددها، نوشتههای بین دو قلاب از مترجم است.
[۷]. psychopathology
[۸]. Arab Republic of Egypt
[۹]. Mental health
[۱۰]. Disadvantaged people
[۱۱]. frustrated
[۱۲]. Warm heartedness
[۱۳]. Manipulative
[۱۴]. Hepatitis C
[۱۵]. باید توجه داشت که این مقاله پس از سرنگونی حسنی مبارک و پیش یا در اوایل ریاستجمهوری مرسی نگارش یافته است!
[۱۶]. King Rameses II
[۱۷]. Haman
[۱۸]. Media professions
[۱۹]. Kim Jong-Un
[۲۰]. Narcissistic personality
[۲۱].Antisocial personality
[۲۲].Manipulate
[۲۳].Borderline personality
[۲۴]. Impulsive
[۲۵].Paranoid personality
[۲۶].Defensive mechanism
[۲۷].Denial
[۲۸].Rationalization
[۲۹].Projection
[۳۰]. Francisco de Franco
[۳۱]. Distress