حادثه غمانگیز تروریستی
سرویس سیاست خارجی
برای پی بردن به انگیزه عمل انتحاری انفجار در فرودگاه نظامی کابل هنگام خروج نظامیان امریکا از افغانستان، به چند نکته اشاره خواهیم کرد تا ببینیم این کار به دست چه کسی انجام شده و چرا؟
یادمان نرود که در دوره ریاستجمهوری ترامپ سرمداران نظامی منسوب او تعداد زیادی از اعضای داعش را از سوریه به افغانستان منتقل کردند. در تأیید این مطلب حامد کرزای، رئیسجمهور سابق افغانستان که به «بابای افغانستان» معروف شده، در قالب انتقاد اعلام کرد امریکا با هلیکوپترهای سفید افراد زیادی از داعش را به کوههای افغانستان منتقل کرده است. در همین راستا، حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان، در سخنرانی عاشورای خود به استناد سخن کرزای این مطلب فوق را تکرار کرد. همچنین یکی از رسانههای روسی حدود یک ماه قبل بهتفصیل و بهطور مستند به این مورد اشاره کرده است.
در امریکا مدت مدیدی است که هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات به این نتیجه رسیدند حضور نیروهای نظامی آن کشور در افغانستان جز هزینه و ضرر چیز دیگری به بار نیاورده و نفعی هم برای امریکا ندارد. هرگاه مسئله خروج را یکی از رؤسایجمهور مطرح میکرد مقامات نظامی پنتاگون با آن مخالفت میکردند و به بهانهها و توضیحات مختلف میگفتند باید آن را به زمان دیگری موکول کرد و انجام این مسئله فراحزبی به تأخیر میافتاد.
میدانیم جو بایدن در مقام معاونت ریاستجمهوری اوباما با افزایش نیروهای مسلح در افغانستان مخالف بود، علاوه بر آن با حمله امریکا به عراق و لیبی هم مخالف بود؛ بنابراین میتوان حدس زد حال که او به ریاستجمهوری رسیده، درباره خروج اقدام جدی انجام دهد و همینطور هم شد. او توانست بر نظر نظامیان فائق آید و خروج را عملی سازد.
زمینه اصلی خروج نیروهای نظامی از افغانستان در دوره ترامپ و بهوسیله زلمای خلیلزاد انجام گرفت. بدین معنا که با اصرار امریکا ملاعبدالغنی برادر، یکی از رهبران طالبان که مدت هفت سال در پاکستان زندانی شده بود از زندان آزاد شد و به دوحه قطر آورده شد. مدتی مذاکرات امریکا با رهبران طالبان در دفتر سیاسی طالبان در دوحه قطر طول کشید و درنهایت به قرارداد (چهارصفحهای) بین امریکا و طالبان منجر شد.
امریکای ترامپ در این قرارداد تشکیل امارت اسلامی توسط طالبان را تأیید و امضا کرده بود. این در حالی است که با وجود این قرارداد و حمایت امریکا از آن قانون اساسی افغانستان؛ یعنی جمهوری اسلامی افغانستان زیر سؤال میرفت و معنی واقعیتر آن بود که امریکا پشت دولت افغانستان را خالی کرده است. با اصرار زلمای خلیلزاد و فشار او به دولت افغانستان بود که قریب ۵ هزار از زندانیان طالبان آزاد شدند. طبیعی بود بخش زیادی از آنها به صف مبارزان طالبان بپیوندند و سازماندهی آنها تقویت شد و کمبود کادر آنها جبران شود. بسیاری از ناظران سیاسی منطقه پیشبینی میکردند با این قرارداد کار دولت افغانستان به پایان رسیده است. بر اساس این قرارداد قرار بود بعد از آزادی زندانیان طالبان گفتوگوهای بینالاافغانی بین طالبان و دولت برای اداره امور افغانستان انجام گیرد. طالبان در قالب جملات کلی از مؤلفههای جامعه مدنی که در قانون اساسی جمهوری اسلامی افغانستان قید شده بود حمایت کردند، ولی هیچگاه وارد جزئیات نشدند.
در پی یکی از گفتوگوهای بین طالبان و دولت که در دوحه انجام گرفت و به بنبست رسید، ملاعبدالغنی برادر به پاکستان پرواز کرد و از رزمندگان طالبان افغانستان که در پادگانهای پاکستان آموزش میدیدند بازدید کرد. معنای این بازدید این بود که ابعاد نظامی خود را هم نشان میدهند تا سهم بیشتری در مذاکرات به دست آوردند. بعضی از اندیشمندان منطقه پیشبینی میکردند که طالبان اهل مذاکره و همکاری با دیگر نیروهای نیستند و میخواهند کل قدرت دست آنها باشد و احیاناً همکاری بقیه نیروها زیر سایه آنها برخوردار باشند.
رزمندگان طالبان به تصرف شهرهای افغانستان پرداختند، ولی در این مرحله کاری به مراکز استانها نداشتند. برخلاف اینکه بیشتر قدرت طالبان در جنوب افغانستان بود، ولی ملاحظه شد که به سمت شمال حرکت کردند تا مبادا جبهه شمال (با مرکزیت پنجشیر) دوباره تشکیل شود که بعضی میگفتند این از تدابیر ضد اطلاعات ارتش پاکستان است. گسترش عملیات طالبان به تصرف قندهار و استانهای دیگر کشید و به کابل نزدیک شدند. امریکا عملیات خروج را آغاز کرد و ۲۵۰۰ نظامی خود را محرمانه به امریکا رساند که موج خوشحالی مردم امریکا را به دنبال داشت و محبوبیت بایدن را هم افزایش داد؛ چراکه مردم امریکا از ادامه جنگهای بیپایان و ناموفق چون افغانستان، عراق و لیبی خسته شده بودند؛ البته همزمان انتقاداتی هم به رئیسجمهور امریکا میشد که چرا مردم افغانستان را در معرض یورش طالبان قرار داده و از آنها حمایت نمیکند.
جو بایدن در نطق مفصلی، دلایل خروج خود را به این امری که تصمیمسازی راهبردی و فراحزبی است اشاره کرد و او را از افتخارات خود دانست و گفت متحدین و کسانی که با ما همکاری کردهاند را به سلامت از افغانستان خارج خواهیم کرد و گفت سالهاست امریکا اندیشه خروج از افغانستان را دارد و هیچ رئیسجمهوری قاطعیت برای اجرای آن را نداشته است و این امر در راستای منافع ملی امریکاست. در همین سخنرانی گفت البته داعش دشمنی شدیدی با طالبان دارد که تصور میشد شاید بایدن میخواهد فاز حضور نظامی در افغانستان را به جنگ نیابتی تبدیل کند تا افغانستان را از یکسو به ورطه جنگ داخلی بیفکند و از سوی دیگر رویکردی به آسیای میانه داشته باشد تا خطری برای همسایههای شمالی و غربی افغانستان باشد.
در حین عملیات خروج نیروهای امریکایی و متحدینش بود که بمبی در فرودگاه کابل منفجر شد که گفته شد عملیات انتحاری داعش بود. در پی این انفجار که سیزده نفر از تفنگداران امریکایی کشته شدند، در امریکا به بایدن حملات زیادی شد و محبوبیت او به زیر ۵۰ درصد کاهش یافت. ترامپ فرصت را مغتنم شمرد و تقاضای برکناری و استیضاح او را کرد.
به نظر میرسد اصلیترین تضاد در خود امریکا و بین دیدگاههای ترامپ و دیدگاههای جو بایدن بود، بهطوریکه این تضاد آنچنان ابعادی داشت که هواداران ترامپ به ساختمان کنگره حمله نظامی کردند و اصل دموکراسی را مغشوش کردند. به نظر میرسد از آنجا که انتقال نیروهای داعش در دوره ترامپ بهوسیله منصوبان نظامی او انجام شده بود حتماً و قطعاً ترامپ نفوذ مؤثری هم در بین رهبران یا افراد داعش دارد و بنابراین میتواند این عمل انتحاری با طراحی او، اما به دست داعش باشد تا به هدفهای انتخاباتی خود در ۲۰۲۴ برسد.
کروکر، سفیر سابق امریکا در افغانستان و عراق، گفت نمیتوان بایدن را مقصر دانست؛ چراکه کار اصلی را ترامپ انجام داده که همانا مذاکره با طالبان و انعقاد قرارداد مهمی با آنها بود. در نشریه فارینپالیسی نیز نزدیک به همین مضمون کروکر آمده بود و چنین عنوان کرد عملیات خروج در راستای منافع ملی، اما این حادثه تروریستی غمانگیز بود.
یادمان نرود هنگامیکه داعش در عراق اعلام تأسیس کرد و در پی آن اقدامات جنایتکارانهای انجام داد، اوباما ائتلافی از چند کشور برای مبارزه با داعش تشکیل داد و نیروهای هوایی امریکا هم مراکز آنها را بمباران میکرد، اما همزمان مشاهده میشد جریان دیگری در امریکا بود که برای داعش از طریق هوا اسلحه میریخت. به نظر میرسد این دوگانگی در ارتش امریکا وجود دارد. ائتلاف «نتانیاهو – ترامپ – امارات و عربستان» با یک سرمایهدار امریکایی- اسرائیلی به نام شلدون ادلسون از یکسو و جناح اوباما و بایدن از سوی دیگر این دوگانگی را در امریکا و منطقه میرساند. ما دیدیم که داعش در کل عملیات خود هیچگاه عملی علیه منافع اسرائیل انجام نداده است.■