نویسنده: جین مایر[۱]
منبع: نیویورکر
آیدین طوافی
مقدمه: از آنجا که در منطقهای زندگی میکنیم که امریکا در آن حضور مستمر و طولانی، هم در عراق و هم در افغانستان، شمال و در خلیجفارس دارد، ضرورت دارد امریکا و جریانات داخلی آن شناخته شوند. در زمان جرج بوش در ۲۰۰۴، توماس فریدمن، سرمقاله نویس نیویورکتایمز، نوشت این بار مردم نرفتند که تنها رأی دهند و رئیسجمهور را انتخاب کنند، بلکه رفتند قانون اساسی امریکا را تغییر دهند. او معتقد است، ۷۵ درصد مردم امریکا مذهبی هستند، این مردم میخواهند یک رئیسجمهور مذهبی داشته باشند و این رئیسجمهور باید از گزارههای مذهبی مانند «محور شرارت» و «هر که با ما نیست علیه ماست» حمایت کند. درواقع به قول جرج سوروس در کتاب رؤیای برتری امریکایی این همان بنیادگرایی مذهبی است که معتقد است بعد از اینکه اسرائیل فلسطینیها را نابود کنند مسیح در اسرائیل ظهور خواهد کرد و به یهودیان انذار میدهد که یا به دین مسیحیت درآیید یا کشته خواهید شد و خون کشتهشدگان تا یال اسب حضرت مسیح انباشته خواهد شد.
این پدیده در مسیر پیچیدگی خود به مایک پنس رسیده است. وقتی از مسیحیان انجیلی پرسیده میشود ترامپ که مذهبی نیست چرا به او رأی دادید؟ میگویند ما بهخاطر مایک پنس مذهبی به او رأی دادیم. در این مقاله سیر رسیدن مایک پنس به معاونت ریاستجمهوری و نقش سرمایهدارانی چون برادران کوک و شلدون ادلسن و مرسر بررسی میشود تا هموطنان و مردم دنیا بدانند دموکراسی در امریکا به کجا رسیده است.
در ۱۴ سپتامبر، آن کالتر، تحلیلگر محافظهکاری که سال قبل کتابی را با عنوان به ترامپ اعتماد میکنیم به چاپ رسانده است، آنچه را که تعداد فزایندهای از مردم امریکا ازجمله محافظهکاران از انتخابات ۲۰۱۶ تا امروز احساس میکنند، شرح داد. روز قبل از این اظهارنظر، پرزیدنت ترامپ پس از صرف شام با رهبران دموکرات در کاخ سفید، بر سر عقبگرد از یکی از سیاستهای اصلی توافق کرد که در نوع خود تکاندهنده بود. او با اعطای اقامت موقت به کسانی که در زمان کودکی به ایالاتمتحده مهاجرت کردهاند، موافقت کرد. این در حالی بود که قانونگذاران جمهوریخواه احساس خیانت میکردند. در چند ساعت، ترامپ این قرارداد را لغو کرد، سپس مجدداً آن را تأیید کرد. کالتر در توئیتی نوشت: «در شرایط فعلی، چه کسی خواستار استیضاح ترامپ نیست؟»، سپس افزود: «اگر قرار نیست که دیوار ساخته شود، ترجیح میدهم که پنس رئیسجمهور باشد».
عدول ترامپ ]از مواضعش[ باعث شد آنچه تصورناپذیر بود رخ دهد: اتحاد کالتر و تحلیلگران مترقی. پس از آنکه ترامپ کره شمالی را به «نابودی کامل» تهدید کرد، گیل کالینز، ستوننویس تایمز، ضمن ستایش مایک پنس، معاون اول رئیسجمهور، از او بهعنوان کسی یاد کرد که دستکم «بهنظر نمیآید که سیاره ] زمین[ را منفجر کند». تابستان امسال، ستونی از دانا میلبنک، عضو تحریریه واشنگتنپست، با عنوان «پرزیدنت پنس ]هر لحظه[ بهتر و بهتر بهنظر میرسد» به چاپ رسید.
پنس که از روی وظیفه در کنار پرزیدنت ] ترامپ[ ایستاده است، توجه مذهبیها را بهسوی خود جلب کرده که از زمان نانسی ریگان بهندرت دیده شده است. توجهی که روزبهروز این موضوع را که قانون اساسی جایگزینی برای ترامپ پیشنهاد میکند، یادآور میشود. هرچقدر که رئیسجمهور امریکا نامطلوبتر بهنظر آید، جایگزینی او نیز محتملتر بهنظر میرسد. هرچه ترامپ بیشتر در رسوایی غرق شود، احتمال ترقی پنس به اتاق بیضی(Oval Office) کاخ سفید بیشتر خواهد شد، مگر آنکه خود نیز به شکل قانونی گرفتار]رسوایی [ شود.
احتمال رئیسجمهور شدن پنس جدی است، اما زیاد نیست. از ۴۷ معاون پیش از او، نُه نفر درنهایت به دلیل ترور یا استعفا، رئیسجمهور شدند. پس از آنکه لیندن جانسون تصمیم به همکاری با جان اف. کندی گرفت، احتمال صعود خود ] به مقام ریاست جمهوری] را یک در چهار تخمین زد و گفته میشود که او به کلیر بوث لوس
(Clare Boothe Luce) اینچنین گفته است که «من دارم قمار میکنم و این تنها شانسی است که من دارم.»
اگر این کار برای پنس نوعی قمار باشد، خود پنس نیز برای کشور نوعی قمار است. در طول کمپین پرسروصدای انتخاباتی ۲۰۱۶، به چگونگی انتخاب یا کارنامه سیاسی پنس، نسبتاً توجه کمتری شد. همچنین با وجود دعواهای داخلی در دولت جدید، کمتر کسی توجهی به قدرت پنس در کاخ سفید کرده است. نیوت گینگریچ(NewtGingrich) اخیراً به من گفت که سه نفر از بانفوذترین افراد در دولت، ترامپ، رئیس کارکنان کاخ سفید، جان کلی و پنس هستند. گینگریچ ادامه داد: «دیگران هم تأثیراتی دارند، مانند جرد کوشنر و گری کوهن؛ اما به برنامه کاری] پرزیدنت] نگاه کنید. پنس با رئیسجمهور ناهار میخورد. او در جلسات توجیهی امنیت ملی شرکت میکند.» علاوه بر این، این نکته بسیار مهم است که او تنها مقام رسمی در کاخ سفید است که امکان اخراج ندارد.
پنس جزو معدود کسانی است که آشکارا با ترامپ درگیر نشده است. تونی فابریتزیو، یکی از ناظران انتخاباتی ترامپ، به من گفت: «پرزیدنت، پنس را یکی از بهترین انتخابهای خود میداند». با تمام این اوصاف، این دو به طرز خندهآوری متناقض هستند.
ترامپ و پنس، همچنین از لحاظ سیاسی نیز در تضاد قرار دارند. ترامپ خود را یک «بیرون دینی غیرمتعصب» نشان داده است، در حالی که پنس یک ایدئولوگ اصولی است. کِلیِن کانوی، مشاور کاخ سفید که یکی از ناظران انتخاباتی پنس در سال ۲۰۰۹ بود، او را یک «محافظهکار تمامعیار» در اجتماع، اخلاق، اقتصاد و مسائل دفاعی میداند. پنس، آنچنان متمایل به راست است که گهگداری استدلالهای «اتحادیه آزادیهای شهروندی امریکا»(American Civil Liberties Union) را در مقابل گستردگی دولت بهکار میبندد. برای مثال، او از یک قانون محافظتی فدرال حمایت کرده است که برای جلوگیری از شناسایی اجباری خبرچینان توسط روزنامهنگاران بود. به نظر استیو بنن، پنس «رابط یا مفصل ارتباطی» میان دولت ترامپ و بخش بهشدت محافظهکار حزب جمهوریخواهان است. بنن میگوید «ترامپ] رأی] پوپولیستهای ملیگرا را به دست آورد، اما پنس اصل قضیه است. بدون پنس، شما] انتخابات را] نمیبرید.»
برخلاف ترامپ، پنس از تجربه سیاسی، ارتباطات، انضباط و اطمینان ایدئولوژیک برخوردار است. او همچنین از ارتباط تنگاتنگی با حمایتکنندگان میلیاردر محافظهکاری برخوردار است که در چند سال اخیر، رویکرد حزب جمهوریخواه را به اسارت گرفتهاند.
خانواده کوک
در طول کارزار تبلیغاتی ۲۰۱۶، ترامپ از حمایتکنندگان بزرگ مالی حزب جمهوریخواه بهعنوان «قاتلان بهشدت پیچیدهای» یاد کرد که حمایتهای مالیشان به آنها اجازه کنترل سیاستمداران را داده است. حرفه سیاسی پنس اما در اکثریت دورهها توسط همان کسانی حمایت شد که ترامپ به آنها حمله کرده است. پنس، یکی از اعضای درونی ماشین پول محافظهکاران است.
داگ دیسن، تاجر تگزاسی و حامی سیاسی، بهیاد میآورد که در میان میلیاردرهایی که در جشن پیروزی ترامپ در هتل هیلتون جمع شده بودند، ویلبر راس سرمایهدار حضور داشت که بعدها ترامپ او را بهعنوان وزیر بازرگانی منصوب کرد. همچنین، سرمایهگذار ابرشرکتها، کارل آیکان که مشاور ارشد ترامپ شد، اما هشت ماه بعد، زمانی که اتهام تخلف اقتصادی او در «نیویورکر» به چاپ رسید، استعفا داد. همچنین دیوید کوک، سرمایهدارترین ساکن شهر نیویورک، حضورش بهطور خاصی غیرمنتظره بود. او و برادرش چارلز، اعضای حزب لیبرتارین هستند که به بیشتر هزینههای دولت، ازجمله سرمایهگذاری در زیرساختها، اعتراض دارند. این دو برادر، عملاً صاحب تمامی صنایع کوک هستند که دومین شرکت خصوصی بزرگ در ایالاتمتحده امریکاست و مدتهاست که از سرمایه اجماعی خود- در حال حاضر ۹۰ میلیارد دلار- برای حمایت از کاندیداها، اندیشکدهها، گروههای فشار و کارگزاران سیاسیای استفاده میکنند که از رویکردهای ضد مالیات و ضد مقررات حمایت میکنند.
سناتور شلدن وایتهاوس، نماینده دموکرات «رود آیلند»، کسی که کوکها را متهم به دخالت در سیاستهایی همچون سیاستهای محیطزیستی (صنایع کوک سابقهای طولانی در آلودگی دارد) با استفاده از لابیهای مالی کرده است، از اتحاد آنها با پنس خشنود نیست. او میگوید: «اگر قرار باشد پنس به هر دلیلی رئیسجمهور شود، بدون شک، دولت توسط برادران کوک اداره خواهد شد». استیو بنن نیز از چشمانداز ریاستجمهوری پنس نگران است. او به من گفت که «از این نگران هستم که پنس رئیسجمهوری شود که برادران کوک صاحب او باشند».
در ۱۹۸۷، یک سال پس از فارغالتحصیل شدن از دانشکده حقوق، پنس تلاش کرد بتواند وارد کنگره امریکا شود. او انتخابات درونحزبی را به علت درگذشت رقیبش برد، اما در انتخابات به فیل شارپ دموکرات باخت. در ۱۹۹۰، پنس باز برای انتخابات هم تلاش کرد و باز هم کرسی را به شارپ باخت. او کمپینی را به راه انداخت که از آن بهعنوان کمپینی غیراخلاقی یاد میشود. یکی از تبلیغهای او که شامل یک بازیگر با لباس خاورمیانهای و عینک آفتابی بود، شارپ را به دروغ به اینکه ابزاری در دست منافع نفتی اعراب است، محکوم میکرد؛ اما پس از آنکه مطبوعات استفاده او از حمایتهای مالی را در جهت خرجهای شخصی ازجمله اجارهخانه و خرید شخصی، فاش کردند، کمپین پنس از پا افتاد. این کار غیرقانونی نبود، اما اعتماد طرفدارانش را خدشهدار و تصویر زهدگونه او را لکهدار کرد. برادر پنس بهیاد میآورد که «مایک پلهای زیادی را خراب کرد، بسیاری از طرفدارانش را ناامید کرد. بخش بزرگی از این]اشتباه[ بهواسطه بیتجربگی بود».
در سال ۲۰۰۰، وقتی یک نماینده کنگره جمهوریخواه در ایندیانای شمالی، کرسی خود را ترک گفت، پنس بهعنوان فرد موردعلاقه حزب با برنامهای که شامل وعدههای برای مبارزه با «هر نوع تلاش برای بهرسمیت شناختن همجنسگرایان بهعنوان یک اقلیت گسسته و منزوی تحت عنوان محافظت از قوانین ضد تبعیض»، وارد عرصه انتخابات شد. او با اختلاف ۱۲ درصدی پیروز شد. کـانوی میگفت وقتیکه پنس به واشنگتن رسید، سابقه او «در اندیشکده و رسانه، بهواقع او را به] توانایی[ دفاع و توضیح یک موضع بهطور واضح و کامل مسلح کرد». در حلقه سخنرانان محافظهکار، پنس همواره خواهان داشت و غالباً در برنامههای گفتوگوی صبح یکشنبه ظاهر میشد. کانوی به یاد میآورد که «او به] بنیاد[ هریتج، گروههای مدافع حق اسلحه، گروههای حقوق مالکیت، گروههای ضد سقطجنین و گروههای طرفدار اسرائیل دعوت شد».
پنس دوازده سال در کنگره خدمت کرد، اما هرگز یک لایحه موفق ننوشت. از دیدگاه مایکل لُپِرت لابیگر دموکرات در ایندیانا، نگاه او همیشه به امور ملی بود. پنس با به چالش کشیدن رهبر حزب خود، نگاهها را از طیف راست، چه در کنگره و چه در دولت جرج دابلیو. بوش به خود معطوف کرد. او با مخالفت خود با طرح بوش مبنی بر افزایش پوشش خدمات درمانی برای داروهای نسخهای، در کنار طرح اولیه «فراموش نکردن کودکان» (No Child Left Behind) خود را از بخش بزرگی از همکاران جمهوریخواه خود جدا کرد. مایک لافگرن، کارمند سابق کنگره جمهوریخواهان که به یکی از منتقدان ترامپ تبدیل شده، به من گفت: «او بدون اینکه محو شود، بهشدت به سمت گفتمان راست افراطی حرکت میکرد، اما هرگز قدم اشتباهی از لحاظ سیاسی برنداشت. زیر آن پوشش صمیمانه و طرفدار انجیل، یک سیاستمدار محاسبهگر و جاهطلب وجود داشت».
پس از آنکه باراک اوباما بهعنوان رئیسجمهور انتخاب شد، پنس به یکی از چهرههای ابتدایی جنبش تیپارتی (Tea Party) که به شکل خشمگینانهای با مالیات و مخارج دولت مخالفت داشت، تبدیل شد. رویکرد پنس نیز ستیزهجویانهتر شد. در ۲۰۱۱، با تهدید به معلقکردن دولت در صورت دست نکشیدن از حمایت خود از پلند پرنتهود (Planned Parenthood)، خبرساز شد. برخی از مردم ایندیانا از دیدن تصاویر پنس در میان مخالفان پرسروصدایی که در یکی از گردهماییهای تیپارتی فریاد «معلقش کنید!» سر میدادند، ناخشنود شدند. اگرچه، تندروی او تنها باعث شد که وجهه ملیاش افزایش یابد. پنس بهواسطه مخالفت شدیدش با سقطجنین، بسیار شناخته شد. او از طرح «فردیت» (personhood) حمایت کرد که قرار بود سقطجنین را در هر حالتی، شامل تجاوز و رابطه با محارم بهجز زمانی که جان فرد درخطر باشد، ممنوع کند. او همچنین به تبلیغ اصلاحیهای بر روی لایحه خدمات درمانی مقرونبهصرفه (Affordable Care Act) پرداخت که بیمارستانهای دولتی را قادر میساخت که زنان در حال مرگی را که نیاز به سقطجنین دارند، قبول نکنند (بعدها، بهعنوان فرماندار ایندیانا، لایحهای را به امضا رساند که سقطجنینهایی که ازلحاظ فیزیکی غیرطبیعی هستند را برای زنان ممنوع میکرد؛ این لایحه همچنین خاکسپاری یا سوزاندان جنین را پس از سقط طبیعی الزامی میکرد. اخیراً یک قاضی فدرال این قانون را خلاف قانون اساسی تشخیص داد)
رابطه نزدیک پنس با بسیاری از گروههای محافظهکار، ازجمله «امریکاییها برای سعادتمندی» (Americans for Prosperity)، اصلیترین سازمان سیاسی برادران کوک، در ترقی او نقش حیاتی داشت. کلید ارتباط با این گروهها توسط مارک شورت تهیه شد، کسی که پیش از پیوستن به کارمندان پنس، سالهایی را بهعنوان دستیار در سنای جمهوریخواه گذراند. همسر او برای بنیاد چارلز کوک کار میکرد و خود او ایدئولوژی ضد دولتی برادران کوک را تحسین میکرد. یکی از همکاران سابق او در کاخ سفید، شورت را «یک حزب باد» معرفی میکند که «بهواقع پنس را به کوکها رسانده است». شورت که یک مسیحی دیندار است، گفت: «مردم عموماً ادعای اعتقادی را دارند که با آن زندگی نمیکنند، اما برای پنس، اعتقاد او هر روز زندگی میشود. او را راهنمایی میکند و درونمایه اوست».
کوکها که خود مذهبی نیستند، احتمالاً بیش از عقاید پنس بر روی مسائل مرتبط به جیب خود متمرکز بودهاند. به گفته اسکات پیترسن، مدیر اجرایی پروژه حواله و تراز، (Checks & Balances Project) گروهی که تلاشهای معطوف به سیاستهای محیطی را زیر نظر دارد، پنس پس از انجام یک لطف بزرگ برای برادران کوک به سمینار آنها دعوت شد. تا بهار ۲۰۰۹، صنایع کوک، همچون دیگر شرکتهای صنعت سوخت فسیلی، از حمایت فزاینده در کنگره برای محدودکردن انتشار کربن، دلیل اصلی تغییرات اقلیمی، احساس خطر میکردند. گروه امریکاییهای برای سعادتمندی، یک تعهدنامه «ضد مالیات اقلیمی» برای امضای کاندیداها طراحی کردند] تا کاندیداها با امضای آن ] متعهد شوند که سرمایه دولت را برای محدودکردن آلودگیهای کربنی مصرف نکنند. در ابتدا، این کمپین اقبالی نداشت و تنها چهارده امضا به خود جذب کرده بود. در همین حین، مجلس نمایندگان به سمت] تصویب] لایحه «کپ اند ترید»(Cap & Trade) پیش میرفت، لایحهای که شرکتها را برای آلودگی کربنی جریمه میکرد. اگر این لایحه تصویب میشد، هزینه آن برای صنایع کوک فاجعهآمیز بود، صنایعی که سالیانه در حدود ۲۴ میلیون تن کربن دی اکسید به اتمسفر وارد میکند و میلیونها هکتار زمین بلااستفاده از ذخایر نفتی در کانادا بهعلاوه نیروگاههای زغالسنگ و پالایشگاههای نفتی دارد.
پنس که تغییرات اقلیمی را «یک افسانه» ساختهشده به دست طرفداران محیطزیست در «آخرین تلاش اغراقکنندگان برای افزایش مالیات» خوانده، سمت برادران کوک را گرفته است. او نه تنها تعهدنامه آنها را امضا کرده، بلکه نمایندگان جمهوریخواه را به برگزاری «اجلاسهای انرژی» برای مخالفت با قانون مذکور در مناطق خود تشویق کرد.
بر اساس گزارشها، در سال ۲۰۱۱، پنس تبدیل به کاندیدای محبوب بالقوه چارلز کوک برای انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۱۲ شد. انتصاب پنس بهعنوان فرماندار، حرفه سیاسی او را تقریباً نابود کرد. او به ایستل و دیگر اعضای جمهوریخواه تشکیلات تجاری در ایالت وعده داد که مسیر فرماندار قبلی، میچ دنیلز را یک محافظهکار مالیاتی محبوب که درباره مسائل پرتنش (تفرقهانگیز) اجتماعی درخواست «آتشبس» کرده بود، ادامه خواهد داد. ایستل میگفت: «پنس بسیار تطبیقپذیر بود». پنس، اما پس از تصدی، شروع به اتخاذ مواضع بحثبرانگیز راست افراطی کرد، که به دید منتقدان، بیشتر با هدف ساختن یک چهره ملی بود تا خدمتکردن به رأیدهندگان ایندیانا.
در ابتدا، پنس بر محافظهکاری مالیاتی تأکید کرد. در ۲۰۱۳، پیشنهاد معافیت مالیات بر درآمد ایالت را داد. گزارشی داخلی از گروه امریکاییها برای سعادتمندی، این پیشنهاد را بهعنوان یک نمونه از «مدل ایالتهای» برادران کوک «در عمل» توصیف کرده است. در چند نمونه اعجابآور، پنس از محافظهکاری ارتودوکس تغییر جهت داد. پنس در ۲۰۱۴، با بسیاری از فرمانداران جمهوریخواه مخالفت کرد و با گسترش بیمه خدمات درمانی در ایندیانا موافقت کرد. او اعلام کرد که طرح او «نوعی اصلاح در بیمه درمانی است که] طبقه[کارگر ایندیانا را بهعنوان تصمیمگیرنده اصلی قرار خواهد داد». او طرفدار اوباماکر نبود. زمانی که اوباماکر به تصویب رسید، آن را به یازده سپتامبر مرتبط کرد.
پنس، با دیدن افت اقبالش در نظرسنجیها، از شرکت در رقابت ریاستجمهوری پشیمان شد و تصمیم گرفت که برای دور دوم خود بهعنوان فرماندار رقابت کند. پیروزی او بههیچوجه مسلم نبود. بار دیگر او با جان گرگ، وکیل مردمی دموکرات، روبهرو شده بود. در بهار ۲۰۱۶، نظرسنجیها این دو را در رقابتی تنگاتنگ نشان میدادند. در سال ۲۰۱۶، مجمع فرمانداران جمهوریخواه بزرگترین حامی مالی ستاد فرمانداری پنس بود و بعضی از حامیان مالی بزرگ آن، شرکتهای کازینو بودند. یک شرکت مرتبط با سنتور با مسئولیت محدود در آن سال، ۲۰۰ هزار دلار به مجمع کمک کرد. شلدن ادلسن، سرمایهدار معروف و گرداننده کازینو، یک میلیون دلار کمک کرد؛ اما بزرگترین حامی مالی مجمع در سال ۲۰۱۶، صنایع کوک بود که بالغ بر ۲ میلیون دلار کمک مالی کرد. تقریباً تمام این پول و حتی چیزی بیشتر از آن، بین دو رقابت فرمانداری در آن سال تقسیم شد که یکی از آنها ] رقابت فرمانداری[ ایندیانا بود. بهار همان سال، دیوید کوک از پنس بهعنوان میهمان ویژه در مراسم جمعآوری کمک مالی در عمارت خود در پالمبیچ دعوت به عمل آورد. در این مراسم حدود سی حامی مالی بزرگ حزب جمهوریخواه شرکت کردند.
ترامپ در انتخابات درونحزبی ایندیانا بهراحتی پیروز شد. پنس که با علاقهای نهچندان از تد کروز حمایت کرده بود، ] حمایت خود را] به ترامپ تغییر داد. اگرچه تاریخ پنس و ترامپ پرتنش بود. با این حال، در سال ۲۰۱۶، سیاسیون ایندیانا میشنیدند که پنس از موقعیتی در کنار ترامپ استقبال خواهد کرد. پاول منفرت که در آن زمان رئیس ستاد ترامپ بود، قرار ملاقاتی میان ترامپ و پنس تنظیم کرد و از ترامپ خواست که پنس را انتخاب کند. پنس بهعنوان پلی به مسیحیان محافظهکار دیده میشد، دارایی باارزشی در غرب میانه و رابطی به شبکه قدرتمند کوک. کلین کانوی نیز که نظرسنجیهایی برای برادران کوک انجام داده بود، بر انتخاب پنس تأکید داشت، همچنین استیو بنن. ترامپ همچنان محتاط ماند. به گفته یک همکار ستادی سابق، زمانی که او فهمید پنس پول بسیار کمی دارد، شروع به نارضایتی کرد. اگرچه ترامپ در گفتوگویی تلفنی که من در آن زمان با او داشتم، به من گفت که در خصوص این تصمیم نامطمئن است. او مکرراً اشاره میکرد که کریس کریستی، فرماندار نیوجرسی، نسبت به او «وفادار» بوده است. وقتی از ترامپ پرسیدم که آیا در دیدگاههای اجتماعی عمیق و محافظهکارانه پنس با او اشتراک دارد، به شکل وصفناشدنی سکوت کرد. معترضان به کریستی با امید از بین بردن این رقابت تنگاتنگ، این مسئله را مطرح کردند که او به دلیل رسوایی بریجگیت (Bridgegate scandal) که در آن مقامات رسمی برای انتقام از شهردار فورت لی در نیوجرسی موجب ایجاد ترافیک بر روی پل جرج واشنگتن شدند، از لحاظ سیاسی دچار مشکل است. ترامپ به سمت پنس متمایل شد. یکی از همکاران ارشد ستادی ترامپ به من گفت: «من نمیگویم که ترامپ با فشار، این تصمیم را گرفت. او به این سمت هدایت شد. پنس تبدیل به دوستداشتنیترین گزینه در بین اطرافیان او شد». برادران کوک از اینکه یکی از سیاستمداران موردعلاقه آنها به رقابت پیوسته است، خوشحال بودند. هرچند، پنس و برادران کوک موافقت کردند بهواسطه موضع ترامپ در قبال حامیان مالی ثروتمند، سخنرانی برنامهریزیشدهای را که قرار بود پنس در اجلاس حامیان مالی برادران کوک در آگوست انجام دهد، لغو کنند. کوکها به دریغ کردن حمایتهای مالی خود از ترامپ ادامه دادند، اما شورت، کارگزار سابق کوک، تبدیل به یکی از مشاوران ارشد پنس در مبارزات انتخاباتی شد. برخی از میلیاردرها در شبکه حامیان مالی برادران کوک، ازجمله رابرت مرسر،[i] مدیر صندوق پوشش ریسک، کسی که از سرمایهگذاریهای بنن نیز حمایت مالی میکرد، شروع به حمایت از ترامپ کردند.
برخی از سیاستمداران ایندیانا از اینکه ترامپ میخواهد پنس را که یک فرماندار شکستخورده بود انتخاب کند و پنس نیز میخواهد با ترامپ همکاری کند، متعجب شده بودند. پیت باتگیگ میگفت: «تنها چیزی از پنس که میتوان روی آن حساب کرد، نجابت فردی او بود که ملحق شدن او به ترامپ را عجیب میکرد. ترامپ غیرنجیبترین کاندیدا در میان مجموع کاندیداهای هر دو حزب در تمام دورانها بود؛ اما بهواقع پنس جای دیگری برای رفتن نداشت. در بهترین حالت، بخت برای انتخاب دوباره] بهعنوان فرماندار]۵۰-۵۰ بود».
پس از آنکه ترامپ در رقابتهای ریاستجمهوری پیروز شد، شبکه برادران کوک قدرتی حتی بیشتر به دست آورد. سه روز پس از انتخابات، ترامپ کریستی را که بر تیم انتقال او نظارت میکرد کنار گذاشت و پنس را به همراه شورت بهعنوان قائممقام ارشد، جایگزین او کرد. ترامپ وعده داده بود که «باتلاق» واشنگتن را «زهکشی خواهد کرد» (با فساد در واشنگتن مبارزه خواهد کرد)، اما او هیچ تجربه مدیریتی نداشت و از آشنایان سیاسی کمی برخوردار بود. ترامپ شروع به انتصاب تعداد بسیار زیادی از مقامات رسمی کرد که ارتباطاتی با برادران کوک و پنس داشتند. بهخصوص در جایگاههایی که صنایع کوک را به شکل اقتصادی تحت تأثیر قرار میدادند، ازجمله جایگاههایی که با سیاستهای مقرراتی، محیط زیستی و مالیاتی سر و کار دارند.» اخیراً یک بررسی توسط پروژه حواله و تراز نشان داده است که شانزده مقام عالیرتبه در دولت ترامپ ارتباطاتی با برادران کوک دارند. این الگو در میان منصوبان پایینرتبه، ازجمله در دفتر پنس که از شاگردان کوک پرشده بود نیز ادامه داشته است. یـکی دیگر از نتایج انتخاب ترامپ برای معاونت ریاستجمهوری میتواند افزایش تحقیقات فدرال در ارتباطات احتمالی میان ستاد ترامپ و دولت روسیه باشد. پیش از آنکه پنس مدیریت تیم انتقال را به دست بگیرد، کریستی به ترامپ هشدار داده بود که جایگاه مهمی را به ژنرال بازنشسته، مایکل فلین نسپارد، کسی که ارتباطات مالی او با منافع ] دولتهای ] خارجی باعث شروع تحقیقات شد و اوباما او را از ریاست آژانس اطلاعات دفاعی (Defence Intelligence Agency) اخراج کرده بود. شاید با جلوگیری از انتصاب فلین، ترامپ تبدیل به هدفی برای تحقیقات ویژه وسیع نمیشد. طولی نکشید که پنس یکسری از اظهارات گمراهکننده را درباره فلین ایراد کرد. در پانزدهم ژانویه، همزمان با افزایش سؤالات درباره دستکاری روسها در انتخابات، پنس به سیبیاس رفت و به عموم] مردم ] اطمینان داد که در طی انتقال]دولت[ فلین درباره موضوع تحریمها با سفیر روسیه گفتوگو نکرده است؛ اما پس از آن، واشنگتنپست گزارش کرد دپارتمان قضایی شنودی از فلین را در حین انجام همین کار در اختیار دارد. دپارتمان قضایی این موضوع را به هیئت مشاوران کاخ سفید پیش از اظهارات پنس بهخوبی اطلاع داده بود. در سیزدهم فوریه، ترامپ، فلین را اخراج کرد.
اگرچه پنس در خلوت تبدیل به راه ارتباطی مخفی برای چهرههای دولتیای شد که از اعمال بیخردانه و بیتوجهی رئیسجمهوری که بیشتر از یک یا دو صفحه از نکات مهم ] دولتی و امنیتی[ را نمیخواند، خسته شدهاند. اریک اریکسن، یک تحلیلگر محافظهکار که پنس را ستایش میکند، به من گفت: «هرکسی میداند که مایک پنس میتواند کار را انجام دهد و رئیسجمهور نمیتواند، اما کسی نمیتواند این را بگوید». طبق گفته انبیسی، رکس تیلرسن، وزیر امور خارجه، اخیراً آنچنان از بیکفایتی رئیسجمهور به خشم آمد که در مقابل دیگران او را «یک احمق تمامعیار» نامید و تهدید کرد که استعفا میدهد. در اقدامی برای آرامکردن تیلرسن و جلوگیری از استعفای یک مقام بلندپایه دیگر، گزارش شده است که پنس به وزیر امور خارجه برای کنار آمدن با ترامپ «مشاوره داده است» که از او تنها در خلوت انتقاد کند.
بنن به من گفت: «ترامپ فکر میکند که پنس عالی است؛ اما طبق گفته یکی از نزدیکان قدیمی، ترامپ همچنین دوست دارد که «پنس بفهماند که چه کسی رئیس است». یکی از کارمندان ستاد ترامپ بهیاد میآورد که او تعصب مذهبی پنس را به سخره گرفته است. مسیحیان انجیلی دیگری نیز ازجمله کارتر و جورج دابلیو. بوش در کاخ سفید بودهاند، اما پنس در بنیادگرایی از آنها پیشی گرفته است. پنس در سال ۲۰۰۲ اعلام کرد که «مدرسان در سرتاسر امریکا باید تکامل را نه بهعنوان یک واقعیت، بلکه بهعنوان یک تئوری» در کنار تئوریهای دیگری همچون طراحی هوشمند که مدعی است حیات بر زمین به حدی پیچیده است که نمیتواند از جهشهای کاتورهای ناشی شده باشد، آموزش دهند. پنس، طراحی هوشمند را بهعنوان تنها «توضیح بعید منطقی برای جهان شناختهشده» توصیف کرده است. پنس در کاخ سفید به برگزاری گروههای مطالعه انجیل برای مقامات کابینه توسط یک کشیش انجیلی پرداخته است.
بسیاری از امریکاییها درباره اینکه آیا کشور با پنس بهعنوان رئیسجمهور بهتر خواهد بود یا نه، بحث به میان آوردهاند. هرلود ایکس، یک کارگزار کهنهکار دموکرات، بدون در نظر گرفتن ترس اینکه شاید ترامپ جنگی اتمی را آغاز کند- مدعی شده است که «دموکراتها باید آرزو کنند که ترامپ در شغل خود باقی بماند»، زیرا که او گزینه بهتری برای نمایش خوبیهای دموکراتهاست. به این دلیل که شاید پنس همکاری اثرگذارتری با کنگره داشته باشد و در پیشبرد گفتمان راست افراطی موفقتر باشد. نیوت گینگریچ پیشبینی میکند که پنس احتمالاً فرصتی برای این کار خواهد داشت. او گفت: «من فکر میکنم که او محتملترین نامزد جمهوریخواهان در سال ۲۰۲۴ است».
مشخصاً فصل بعدی ماجرا در ذهن پنس است. پنس، بالای هیمهسوز محل اقامت معاون ریاستجمهوری، صفحه کوچکی با عبارتی از انجیل آویزان کرده است: «زیرا خداوند میگوید: فکرهایی که برای شما دارم که میدانم فکرهای سلامتی است و نه بدی، تا شما را در آخرت امید بخشم«(انجیل ارمیا، باب ۲۹، آیه ۱۱)
[۱]. اولین کتاب جین مایر (Jane Mayer) درباره توجیه مقوله شکنجه در دوره بوش ـچنی بود. سال گذشته وی مقالهای مستقل درباره خانواده پرنفوذ برادران کوک منتشر کرد. مایر در زمان تحقیق برای مقاله تحت فشار و تهدید از طرف آنها بود.