گفتوگوی لطفالله میثمی با علیرضا علویتبار
برای ورود به بحث درباره موضوع «گسترش فساد ساختاری و سیستماتیک در کشور و نقش شبکههای مافیایی قدرت و ثروت در ایجاد این فساد و نیز راههای مقابله با این شبکهها» ابتدا چند نکته را که ممکن است به این گفتوگو کمک کند، بیان میکنم.
- در روز ۱۵ بهمن ۱۳۵۷ طی ملاقاتی با مرحوم امام به ایشان گفتم که در سال ۱۳۵۲ نیکسون پشتوانه طلا از دلار را برداشت و هر اونس طلا که در آن سال ۳۲ دلار بود اکنون به ۱۸۰۰ دلار رسیده؛ یعنی دائماً ارزش دلار کاهش یافته است. برای مقابله با این امر بهتر است در برابر هر بشکه نفت یا طلا بگیریم یا کارخانه. به این پیشنهاد من توجهی نشد و متأسفانه برخی از مسئولان امر در آن زمان هم میگفتند: «این آقا به دنبال حرفهای «دوگل» است و چنین امری عملی نیست».
۲. در ابتدای انقلاب گروههایی وجود داشتند که با سوءاستفاده از مذهب میخواستند سازمان برنامه را منحل کنند تا حساب و کتابی وجود نداشته باشد. در رژیم سابق هم وقتی درآمد نفت افزایش یافت، شاه به جهانگیر آموزگار گفت: سازمان برنامه برای وقتی است که پول نداشته باشیم اما حالا که پول نفت را داریم بهتر است این سازمان را منحل کنیم و این در حالی بود که در این سازمان افراد خردمند و مدبری بر سر کار بودند. در این نظام هم دولت نهم و دهم یعنی دولت احمدینژاد عملاً سازمان برنامه را منحل و تمام درآمدهای پولی و اقتصادی را یککاسه کرد و در مناظرههای انتخاباتی سال ۱۳۸۸ هم پاسخی برای حساب و کتابهای مالی نداشت.
۳. در رژیم شاه گروههایی پورسانتاژبگیر چه از نفت و چه از کالا وجود داشتند که هیچگونه بازرسی از آنها ممکن نبود. متأسفانه پس از انقلاب هم این روند مافیایی بهتدریج شکل گرفت تا جایی که روی مصالح ملی هم تأثیر منفی گذاشت. برای نمونه پالایشگاهی که بنا بود فرآورده اولیهاش بنزین باشد به دلیل وجود گروههای پورسانتاژبگیر از محل خرید بنزین وارداتی، تولید این فرآورده را به عقب انداخت.
۴. در جریان انقلاب شاهد بودیم شعار «حزب فقط حزبالله-رهبر فقط روحالله» سر داده میشد و با وجود اینکه این شعار مخالف دیدگاههای خود امام خمینی و نیز مغایر با قانون اساسی محصول انقلاب بود، تاکنون ادامه دارد. متأسفانه با اتکا به این شعار بسیاری از گروهها و احزاب و سازمانهای باسابقه و شناسنامهدار که برای پیروزی انقلاب هزینه پرداخته بودند، با انگ و برچسب گروهکهای ضد انقلاب حذف شدند. به همین دلیل هم طبیعی بود که باندهای غیرآشنا راه نفوذ را پیدا کرده و به مافیا تبدیل شوند و این مسئله عجیب و غریبی نبود که قابل پیشبینی نباشد. من خودم در سال ۱۳۶۲ درباره عواقب چنین برخوردهای تنگنظرانه و حذفی به یکی از مسئولان هشدار داده بودم.
۵. در ابتدای ریاستجمهوری آقای خاتمی قیمت نفت کاهش فاحشی پیدا کرده و به حدود ۷ دلار در هر بشکه رسیده بود. به دنبال پیگیریهای آقای خاتمی و هماهنگی دولت ایشان با عربستان، قیمت نفت افزایش یافت و به ۱۲ دلار در هر بشکه رسید. فراملیتیهای نفتی گفتند قیمت ۱۲ دلار در هر بشکه معادل است با هزینه بوروکراسی در ایران؛ یعنی آنها میدانستند که این بوروکراسی مافیاپرور چه پایگاه خوبی برای آنان است و نمیخواستند که لطمهای به این بوروکراسی وارد آید.
- آقای کروبی رئیس مجلس ششم در دوره مسئولیتش از بنادر نامرئی نام برد و همزمان آقای خاتمی رئیس دولت اصلاحات از فرودگاه پیام نام برد. زندهیاد علی رضاقلی نیز که در این زمان مشاور وزارت مخابرات بود به وزیر وقت گفته بود دیری نخواهد پایید که این فرودگاه از دست وزارتخانه خارج خواهد شد و همینطور هم شد، درحالیکه قرار بود از این فرودگاه محمولههای پستی بهسرعت ارسال شود.
۷. در دوره ریاستجمهوری آقای خاتمی شاهد توقیف روزنامههای مشارکت و صبح امروز که آن روزها نزدیک به یک میلیون خواننده داشت، توسط سعید مرتضوی دادستان وقت بودیم. به نظر من یکی از دلایل مهم برخورد با این دو روزنامه افشاگری درباره هویت «راست وحشی» بود که از نردبان قدرت به ثروت و از ثروت به قدرت رسیده بودند.
- طی سالیان متمادی است که مسئولان ذیربط بارها اعلام میکنند ۲۵ درصد واردات کشور از طریق قاچاق انجام میشود؛ بنابراین طبیعی است باندهای مافیایی وجود دارند که دستاندرکار چنین زد و بندهایی باشند. در این میان قاچاق مواد مخدر هم که جای خود را دارد و بحث مستقلی میطلبد ولی با اتکا به بخشی از اخبار و آمار خیرهکننده مربوط به آن در رسانهها، معلوم نیست درآمد ناشی از ترانزیت مواد مخدر در چه ردیف بودجهای گنجانده و چگونه هزینه میشود!
- دکتر دانش جعفری در زمان استعفای خود تلویحاً گفت چگونه میتوان به یک وزیر کابینه فهماند که تبدیل ۶۰ میلیارد دلار نفتی به ریال، تورمزاست؟! ضمن اینکه میدانیم افزایش تورم یعنی دست بردن دولت در جیب مردم و پیدایش شکاف طبقاتی و شکلگیری شبکههای فساد و مافیایی.
- آقای روحانی بعد از پیروزی مجدد در انتخابات ریاستجمهوری طی نامهای به مقام رهبری اعلام کرد که مؤسسات مالی-اعتباری عمدتاً غیرمجاز بر روی ۲۵ درصد اقتصاد ایران ازجمله ارز، سکه و زمین تأثیرگذارند و از ایشان استمداد طلبید و تقاضای چارهجویی کرد. چنانکه بهعنوان نمونه برخی از این مؤسسات ۳۵ هزار میلیارد تومان پول مردم را بالا کشیده بودند. مردم مالباخته جلوی ساختمان این مؤسسات جمع شدند و شعارهای اعتراضی سر دادند. درنهایت هم یک قاضی حکم داد که پول مالباختگان از محل صندوق ذخیره ارزی پرداخت شود و نسبت به این مؤسسات هم هیچ برخوردی صورت نگرفت. متأسفانه این مؤسسات هم نهتنها به تدبیر ما خندیدند بلکه شبکههای مرتبط با آنان دستاندرکار برپایی تظاهراتهایی در مشهد علیه دولت منتخب مردم هم شدند. فاجعه عظیم دیماه ۱۳۹۶ هم یکی از عواقب تلخ آن بود.
- چند ماه قبل وقتی بحثی در مورد لغو ارز ترجیحی درگرفت، مقامات مسئول اعلام کردند مافیا از ارز ترجیحی سوءاستفاده میکند؛ بنابراین نخست از یکسو به وجود مافیا اعتراف شد و از سوی دیگر معلوم شد توان مقابله با مافیا وجود ندارد که نتیجهاش گران شدن دارو، مایحتاج عمومی و نیز فشار مضاعف به مردم و اقشار کمدرآمد شد. همچنین در پی همین اعتراف بود که برخی از طرفداران احیای برجام به این نتیجه رسیدند به فرض اینکه برجام امضا و پولهای بلوکهشده آزاد شود و مانعی هم برای فروش نفت نباشد، مافیا این درآمدها را خواهد بلعید، چراکه توان مقابله با آن نیست و شاید به همین دلیل هم برخی مخالف احیای برجام شدند.
اینک با توجه به نکاتی که در بالا ذکر شد از شما فرهیخته عزیز که از ابتدای انقلاب تاکنون شاهد زندهای هستید و نیز با آشنایی که نسبت به دیدگاههایتان داریم چند پرسش را در زیر مطرح میکنیم:
- در صورت تأیید وجود شبکههای مافیایی، میزان نفوذ و نقش آنان در سیاستگذاریها و تصمیمگیریهای کلان کشوری را چگونه ارزیابی میکنید؟۲
- آیا عزم و ارادهای جدی در سطوح بالای نظام برای برخورد با این باندهای فاسد مافیایی میبینید؟
- چقدر سیستماتیک شدن فساد در کشور را ناشی از نفوذ این باندها در ارکان و نهادهای نظام میدانید؟
- آیا نبود شفافیت و عدم پاسخگویی مسئولان بلندپایه نظام را در افزایش نفوذ این باندها در قدرت و دستیابی به ثروتهای بادآورده مؤثر میدانید؟ ضعف دستگاه قضایی و نبود قضات مستقل از سیستم اطلاعاتی و امنیتی کشور در برخورد با این باندهای مافیایی را نیز چقدر در افزایش فساد لجامگسیخته سهیم میدانید؟
- آیا این شبکههای مافیایی، کاسبان تحریمهای ناشی از اقدامات هستهای ایران هم هستند؟
- به نظر شما در صورت انجام توافق بر روی برجام هرچند توافقی ضعیف، وضعیت اقتصادی مردم بهبود خواهد یافت و یا نه بنا بر نظر پارهای از مخالفان برجام، این شبکههای مافیایی که به نظر میرسد در زمان تحریمها کاسب هم بودهاند، این بار نیز بیشترین بهره را از توافق خواهند برد و همچنان سفرههای مردم خالی میماند؟
- پیشنهاد شما برای مقابله با این باندهای مافیایی چیست و در برابر نفوذ آنها در قدرت و ثروت کشور چه باید کرد؟
در پایان یادآور میشویم از ملت ایران ناامید نیستیم؛ چراکه در تاریخ معاصرمان دیدیم در زمان مرحوم دکتر مصدق با اینکه شدیدترین تحریمهای نفتی اعمال میشد، اقتصادی خودکفا داشتیم. نه نظام شاهنشاهی پس از کودتا و نه نظام جمهوری اسلامی پس از انقلاب ۲۲ بهمن هیچکس نتوانسته مدعی وجود کوچکترین فسادی در میان اعضای کابینه مصدق باشد. همچنین ما اعتماد میان مردم و مسئولان را در ابتدای انقلاب هم یادمان هست که چه فداکاریهایی هم در جبهههای جنگ و هم در دولت میشد. در هر صورت امید داریم ارائه راهکارهای پیشنهادی شما جهت مقابله با شبکههای فاسد مافیایی در کشور برای خوانندگان ما مؤثر باشد و نسلهای فعلی و بعدی بتوانند با امید به آینده، به توسعه پایدار و همهجانبه و تولیدی اشتغالمحور دست یابند.
برای پاسخ به پرسشهای شما اشاره به برخی از مباحث کلیتر مفید خواهد بود. همانطور که میدانید اصطلاح «مافیا» به جمعهایی اطلاق میشود که چند ویژگی اصلی دارند: نخست اینکه «بسته» هستند یعنی ورود به آنها برای همگان آزاد نیست و آنها خودشان افراد را انتخاب میکنند؛ دوم اینکه معمولاً «پنهانکار» هستند و فعالیتهای اصلی خود را پشت برخی از فعالیتهای نمایشی پنهان میکنند؛ سوم اینکه «قانونشکن» هستند و برخلاف قوانین موضوعه عمل میکنند؛ چهارمین ویژگی آنها «ترجیح منافع خصوصی بر مصالح عمومی» است. این ویژگی آنها را از گروههایی چون عیاران متمایز میسازد. حضور گروههایی با ویژگیهای فوق در عرصه فعالیتهای اقتصادی ایران کاملاً شناخته شده است و شواهد بسیار زیادی برای آن وجود دارد. حامیان قدرتمند و بانفوذ سیاسی نیز میتوان برایشان مشخص کرد. البته آنها نیز متقابلاً از این حامیان سیاسی، حمایت کرده و با پشتیبانی مالی و تدارکاتی حضور آنها را در عرصه سیاست پایدار و مستحکم میکنند.
مسئله مهمی که برای درک بهتر این پدیده باید موردبحث و بررسی قرار گیرد، ریشه پیدایش آنهاست، چرا و چگونه پدید آمده و ماندگار شدهاند؟ به گمانم چند علت اصلی وجود دارد: اولین علت «ساختار رانتی اقتصاد» ایران است. علاوه بر رانت ناشی از درآمدهای نفتی، هر عاملی که باعث شود که امکان رقابت در عرصه اقتصاد به نفع یک جمع اندک از میان برود، ایجادکننده رانت است. نامتقارن بودن «اطلاعات» اقتصادی یکی از آنهاست. اطلاع پیش از موقع از تصمیمهای مسئولان میتواند رانت اقتصادی ایجاد کند. یک راه دیگر برای ایجاد رانت، محدود کردن ورود به یک بازار خاص است. مثلاً بگوییم تنها اشخاصی که مجوز دارند حق داشتن تعمیرگاه ماشین را دارند. کسی که این مجوز را صادر میکند، رانت توزیع میکند. دومین علت، «ساختار سیاسی اندک سالار» است. وقتی حکومت کردن را در انحصار یک گروه اندک (الیگارشی) قرار میدهیم، نباید از برقرار شدن رابطه حامی-پیرو میان این گروه اندک و بخشهایی از جامعه تعجب کنیم. حامی سعی میکند در ازای حمایت پیروان آنها را در رانتهای موجود در جامعه سهیم گرداند. سومین علت، ضعف رسانهها در اطلاعرسانی است. رسانههای مستقل بهطور معمول پرده از کارهای خلاف مافیا برمیدارند و با آنها مقابله میکنند. وقتی جریان آزاد اطلاعات در جامعه با محدودیت مواجه میشود، مافیا با خیال راحت عمل کرده و اهداف خود را دنبال میکند. علت چهارم را در ناتوانی قوه قضائیه و نهادهای نظارتی باید جستوجو کرد. آنها هستند که باید مافیا را شناسایی کرده و با آن برخورد کنند.
اگر ریشه مافیای قدرت و ثروت همان باشد که عرض کردم، مقابله با آن مستلزم اصلاحات بنیادین در ساختار قدرت و اقتصاد کشور است.
روشن است که مافیای قدرت و ثروت به مفهوم پیشگفته منفعل نیست، بلکه تلاش میکند تا خطمشیهای عمومی کشور را در زمینههای مختلف به سمت و سویی هدایت کند که درنهایت منافع و مصالح بلندمدت خودش تأمین گردد. از اینرو یکی از فعالترین حوزههای تلاش این مافیا، حوزه خطمشیگذاری عمومی است. آنها میکوشند تا در تمامی مراحل خطمشیگذاری عمومی بر آن تأثیر قاطع داشته باشند. در گام نخست آنها در زمینه «تعیین و شکلدهی» به خطمشیهای فعال هستند. منافع بلندمدت خود را در پوشش جذابی ارزشها و مواضع ایدئولوژیک به تعیینکنندگان خطمشیها ارائه میکنند و در صورت لزوم آنها را در منافع سهیم کرده و یا از نقطهضعفهای آنها بهعنوان عوامل تهدیدکننده بهره میگیرند. پس از آنکه خطمشی مورد نظر خود را تعیین کرده و به تصویب رساندند، «اجرای» این خطمشی را دنبال میکنند. اگر به دلایلی خارج از کنترل آنها، خطمشی شکل گرفت که در تعارض با منافع آنها بود، در مسیر اجرای آن مانع ایجاد کرده و در عمل آن را از مسیر خویش منحرف میسازند. در آخرین گام مافیا در صدد تأثیرگذاری بر فرآیند «ارزیابی» خطمشیهاست. هر خطمشی از زوایای مختلف مورد ارزیابی قرار میگیرد. از زاویه هزینهها و فواید آن، از زاویه حقوقی (میزان رعایت قانون و حقوق شهروندان)، از زاویه سیاسی (میزان تأمین اهدافی که از وضع این خطمشی دنبال میشده است) و … مافیا میتواند فرآیند ارزیابی خطمشیها را مخدوش نماید و آرا در جهت تقویت خطمشیهای موردنظر خود و تضعیف خطمشیهای متعارض سوق دهد.
معضلها و بحرانهایی که طی سالهای اخیر گریبانگیر مردم و جامعه بوده است نشان میدهد که مافیای قدرت و ثروت در مخدوش کردن فرآیند خطمشیگذاری عمومی موفق بودهاند. حاصل کار آنها جامعهای درگیر مشکلات و با نارضایتی گسترده است.
باندهای مافیایی هنگامی وارد فعالیت میشوند که چند ویژگی در آن حوزه وجود داشته باشد. قبل از هر چیز درصد بالای سود ناشی از حضور در این حوزههاست. مافیا وارد فعالیتهایی با سود متعارف و اندک نمیشود. ویژگی دوم این است که این فعالیت در حوزه «اقتصاد زیرزمینی» قرار داشته باشد. به این معنا که هم شفافیت و ثبت ارقام و اسناد در آن وجود نداشته باشد و هم اینکه کم و بیش غیرقانونی و یا حداقل مخالف، هنجارهای عمومی باشد. ویژگی آخر هم وجود مخاطره (ریسک) بالاست. تلاش برای دور زدن تحریمها و مقابله با پیامدهای آن، حوزههای متعددی را با ویژگیهای پیشگفته پدید آورده است. به همین دلیل شاهد حضور فعال باندهای مافیایی در این حوزهها هستیم.
باندهای مافیایی بدون برخورداری از حمایت قدرتمندان سیاسی، امکان تداوم حیات ندارند. حضور در این باندها برای افرادی که سوابق کاری در سه قوه مختلف دارند (مجریه، مقننه و قضائیه) و فعالان بازنشسته یا بازخریدشده دستگاههای امنیتی بسیار جذاب است. استفاده از روابط، توان ایجاد رعب در رقبا و آشنایی با نقاط کور دستگاههای نظارتی… همگی امکان بهرهبرداری بیشتر را فراهم میآورند.
مقابله با مافیای قدرت و ثروت کار بسیار دشواری است. بهگونهای که میتوان گفت بدون اصلاحات ساختاری و بنیادی نمیتوان به حذف آنها امیدوار بود.
تحولاتی چون ایجاد و تقویت رسانههای مردمی و مستقل، شفافسازی فعالیتهای اقتصادی بهویژه سیاستهای پولی و مالی دولت، نظارت بر عملکرد بخش عمومی و غیردولتی اقتصاد، مقابله با هر نوع خطمشی تقویتکننده نابرابری، تلاش برای سازماندهی و متشکلسازی انصاف و گروههای شغلی مختلف و دهها اقدام دیگر باید اتفاق افتاده و تحقق یابند تا از قدرت این مافیا کاسته شود.
احیای برجام در کوتاهمدت قطعاً به کاهش فشار اقتصادی به مردم کمک خواهد کرد. بهعلاوه با کاهش تنش روانی اضطراب ناشی از آن به آرامش جامعه یاری خواهد رساند، اما اگر این احیا با مجموعهای از خطمشیهای سنجیده همراه و تکمیل نگردد، باز هم در میانمدت باندها فعال شده و جامعه را با بحران مواجه خواهند کرد. نوعی وحدت و توافق ملی برای خروج از بنبستها و درمان مشکلات ضروری است. با نگاهی دربرگیرنده، همه اجزای ملت باید به دنبال حل مشکلات عمومی بود. امید را باید با تلاشی دائمی زنده نگاه داشت.
۱ دیدگاه. Leave new
با تشکر از شما فرهیخته عزیز که از ابتدای انقلاب تاکنون شاهد زنده هستید ولی مقام معظم رهبری که اتفاقا ایشان هم از ابتدای انقلاب تاکنون شاهد زندهای هستندمی فرمایند فساد سیستماتیک نداریم شما می فرمایید داریم به هرحال شما که بعد از چهل سال از ناکارآمدی وفساد سیستمی صحبت می کنید که خودتان جزوی از آن بوده اید واز قبل آن به مقام فرهیختگی رسیده اید و از امامی صحبت می کنید که فرمودند نگذارید این انقلاب به دست نامحرمان بیفتد ولی ایکاش دقیقا مشخص می کرد که محرمان کیانند تا نگذاریم بدست غیر آنها بیفتد الان از مردم نامید نیستید ولی لطفا درک کنید مردم از شما وهرچه وهرخاطره ای که رنگ شما را دارد ناامیدند