رحیمروحبخش
درگیری طلاب با طرفداران حزب توده در جریان استقبال از سید علیاکبر برقعی
مقدمه:
نیروهای مذهبی در معادلات سیاسی تاریخ معاصر ایران نقش تعیینکنندهای ایفا کردهاند. شاید بهندرت تغییر و تحولی در عرصه مبارزات و جنبشهای سیاسی معاصر را بتوان سراغ گرفت که از حضور و نقشآفرینی این نیروها بیبهره باشد. انقلاب مشروطه که با حمایت مرجعیت تشیع در نجف و علمای پیشگام و رهبریکننده در تهران و شهرستانها هدایت میشد، سرآغاز تکوین حضور جدی مرجعیت و نیروهای مذهبی در عرصه سیاست و اجتماع میباشد. حضور مرجعیت از این لحاظ اهمیت مییابد که مجوز و مشروعیتی برای شرکت تودههای مذهبی در این عرصه را رقم میزند. البته این نقشآفرینی، مدت کوتاهی بعد با به قدرت رسیدن رضاشاه دچار بحران شد. کارگزاران پهلوی اول با ایده مدرنسازی نهتنها از روحانیت فاصله گرفتند، بلکه محدودیتهای چندی برای حضور و نقش علما ایجاد کردند و دست آنان را از بسیاری نهادهای حقوقی و اجتماعی کوتاه ساختند. برای زی طلبگی با تدوین مقرراتی چون داشتن جواز عمامه، برگزاری آزمون، تشکیل ساختارهای موازی چون مؤسسه وعظ و خطابه محدودیت ایجاد کردند و عرضه را بر روحانیت تنگ کردند. تا اینکه با سقوط رضاشاه، فضای باز سیاسی کشور بهخصوص در حدفاصل سالهای (۱۳۳۲ـ۱۳۲۰هش) باعث شد، نیروهای مذهبی همچون دیگر گروههای مرجع بیش از پیش در عرصه اجتماع گام بگذارد و با ایجاد تشکلها و هیئتهای مذهبی به جریانهای سیاسی و فرهنگی کشور توجه کنند. بررسی وقایع آن سالها حاکی است که در دهه مذکور سه جریان اصلی: کمونیستی، ملیگرایی و مذهبی در تحولات سیاسی آن دوره تأثیرگذار بودند. جریان کمونیستی علیرغم نفوذ در میان برخی اقشار روشنفکر و تحصیلکرده و حتی طبقه متوسط شهری، بهعلت وابستگی به کشور شوروی وقت از یکسو و عدم سازگاری با فرهنگ و دین تودههای مذهبی از سوی دیگر با وجود تأثیرگذاری در بسیاری از وقایع و تحولات سیاسی، در عرصه اجتماعی نتوانست در میان تودههای مردم نفوذ پیدا کند. بهطوریکه وقتی پس از کودتا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، عرصه بر حزب تنگ شد و برخی از رهبران بهویژه نظامیان تودهای دستگیر شدند، عملاً فعالیت این تشکل متوقف شد؛ البته اندیشه کمونیستی بهطور خاص و حتی اندیشههای سوسیالیستی بهطور عام در عرصههای فکری و فرهنگی کشور ازجمله کتب، نشریات و دانشگاهها نفوذ یافت و بعضاً برخی افراد آشکار و پنهان به تبلیغ این مرام میپرداختند که همین امر یکی از علل تشدید فعالیتهای نیروهای مذهبی ازجمله آیتالله بروجردی برای پاکسازی جامعه ازجمله نشریات، مدارس از حضور و تبلیغات تودهایها شد. جریان دوم، جریان ملیگرایی بود که ابتدا در قالب چند تشکل ملیگرا شکل گرفت و درنهایت در سال پایانی همین دهه در جبهه ملی تبلور یافت. این جریان در حمایت از نهضت ملی شدن صنعت نفت به منصه ظهور رسید و با تشکیل دولت ملی دکتر محمد مصدق قدرت را به دست گرفت. ماهیت ملیگرایی و ضد استعماری این جریان در ملی کردن نفت و کودتای انگلیسی-امریکایی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نمود یافت.
اما جریان سوم تأثیرگذار این دهه، جریان مذهبی بود؛ ناگفته پیداست که سخن گفتن از نیروهای مذهبی بهعنوان یک جریان واحد در این سالها دشوار است، ولی بهنظر میرسد در دهه ۲۰ سه جریان اصلی مذهبی در عرصه سیاسی و اجتماعی کشور قابلشناسایی بودند: یکی جریان مبارز و تأثیرگذار آیتالله کاشانی و طرفدارانش بود که در پیوند با جریان ملیگرای مصدق، پیروزی بزرگ ملی شدن نفت را رقم زد. این جریان بعد قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱ با دولت مصدق دچار اختلاف شد و پس از کودتا نیز به اغما رفت؛ گروه دوم، جریان تندرو فدائیان اسلام بود که به رهبری سید مجتبی نواب صفوی سودای تشکیل حکومت اسلامی را در سر داشت و به در همین راستا نیز علیرغم نقش تعیینکنندهای – ترور رزمآرا نخستوزیر مخالف ملی شدن نفت- که در ملی شدن نفت داشت با دولت مصدق دچار تشتت و اختلاف شد و پس از کودتا نیز با اعدام نواب و چند تن از یارانش عملاً از عرصه فعالیتهای سیاسی و اجتماعی حذف شدند.
در این میان فقط یک جریان مذهبی بود که موفق شد با تدابیر خاصی خود را از این کوران حوادث نجات دهد. این جریان، جریان مذهبی مرجعیت سنتی به رهبری آیتالله العظمی بروجردی و تودههای عظیم مقلدان ایشان بود که خود را از دخالت در عرصه سیاسی مصون نگه داشت و از اینرو موفق شد، عرصههای اجتماعی و فرهنگی را موردتوجه قرار داده و با اعمال فشار به دولتهای وقت به مقابله با نفوذ و تبلیغات مخالفان مذهبی در عرصههای مختلف برآید.
بررسی نقش و جایگاه این جریان مذهبی حاکی است یکی از جریانات تأثیرگذار در تحولات سیاسی ۱۳۴۰-۱۳۲۵ جریان مرجعیت در حوزه علمیه قم به رهبری آیتاللهالعظمی بروجردی بود. بنیانگذاری یا بهتعبیر دقیقتر احیای حوزه علمیه قم همزمان با آغاز سلطنت رضاشاه توسط آیتالله شیخ عبدالکریم حائری صورت گرفت. دوره زعامت و ریاست ایشان با فراز و نشیبهای فراوانی همراه بود. چنانکه گذشت رضاشاه و کارگزارانش در برنامههای خود نسبت به حوزههای علمیه و روحانیت زاویه داشتند، از اینرو شیخ عبدالکریم با تدبیر و احتیاط فراوان موفق شد تا زمان وفاتش در ۱۳۱۵ ه.ش حوزه قم را اداره کند و رونق بخشد پس از آن مرحوم، مراجع ثلاث آیات: خوانساری، حجت و صدر مدیریت مشترک حوزه علمیه قم را عهدهدار شده و تا زمان عزیمت آیتالله بروجردی به قم در اسفند ۱۳۲۳، امورات آن را سامان بخشیدند.
ریاست آیتالله بروجردی بر حوزه علمیه قم و دو سال بعد مرجعیت عام جهان تشیع از سوی ایشان که در پی رحلت آیات عظام: سید ابوالحسن اصفهانی و حاجآقا حسین قمی مراجع تقلید وقت تشیع در عراق تحقق یافت، سرآغاز فصلی نوین در تاریخ مرجعیت و افزایش اعتبار حوزه علمیه قم تلقی میشود. آیتالله بروجردی بهتدریج با عهدهدار شدن زعامت شیعیان موفق شدند، نهاد مرجعیت، حوزههای علمیه، مدارس دینی، نهاد روحانیت، زی طلبگی و تبلیغ جهانی تشیع را که هرکدام بهنوعی با مرجعیت ارتباط داشت، سر و سامان بخشند و در همین راستا در عرصه سیاست و تعامل با کارگزاران حکومتی نیز ایفای نقش کنند. نکته درخور توجه اینکه ایشان تا زمان رحلت خود در آغاز ۱۳۴۰ با طوفانی از حوادث مواجه بودند که باتدبیر و کاردانی لازم، مرجعیت و حوزهها را از این بحرانها بر حذر داشتند.
ماجرای برقعی، نمونهای از تدبیر آیتالله بروجردی برای حفظ تعامل با دولت مصدق:
۱-گزارش مختصر واقعه:
یکی از وقایعی که در دوران زعامت و مرجعیت آیتالله بروجردی و نخستوزیری دکتر محمد مصدق در شهر قم به وقوع پیوست و اگر تدبیر و روشنبینی آیتالله نبود، چهبسا به بحرانی در رابطه نیروهای مذهبی با دولت منجر میشد ماجرای فردی به نام برقعی بود. موضوع از این قرار بود که یک روحانی واعظ از قم به نام سید علیاکبر برقعی بهعنوان نماینده حزب توده به همراه هیئتی که آنان نیز نمایندگان برخی رجال و گروهها بودند، برای شرکت در کنفرانس صلح در وین -که احزاب و کشورهای کمونیستی تشکیل داده بودند- عازم اتریش شدند. گزارش دکتر حسین فاطمی، وزیر امور خارجه، در تاریخ ۳۰/۱۰/ ۱۳۳۱ به دکتر مصدق به نقل از سفارت ایران در مسکو حاکی است این کنگره با حضور ۱۸۵۷ نماینده از ۸۵ کشور برای دفاع از صلح طی پانزده روز تشکیل و روز ۱۹ دسامبر ۱۹۵۲ خاتمه یافت. پیام آیتالله کاشانی که از طرف آقای محسن اراکی، نماینده ایران قرائت شد و مورد استقبال قرار گرفت، درباره قطع جنگهای کره، ویتنام و مالایا و تقبیح برتری نژادی و حرص و ولع دول امپریالیست بود. سپس آقای احمد شریعتزاده عضو دیگر هیئت ایرانی به ایراد سخن پرداخت و بعد از آن شاعر ایرانی آقای کاظمی سمادی، اشعاری را در تمجید صلح سرود و بالاخره آیتالله کمرهای که به مناسبت موفقیت کنگره روزه گرفته بود سخنرانی کرد که مورد تمجید قرار گرفت. در خاتمه سید علیاکبر برقعی طی نطقی همه روحانیون مذاهب جهانی و همچنین مسلمانان جهان را به صلح فراخواند. با پایان یافتن کنگره و مراجعت هیئت مذکور به کشور حزب توده در قم برنامه مفصلی برای استقبال از برقعی ترتیب داد. گویا در خلال هیجانات و احساسات مراسم، برخی نسبت به مقدسات دینی اهانت روا داشتند. بلافاصله طلاب شاهد این ماجرا در حرم حضرت معصومه و اطراف آن، طی اجتماعی خواستار دستگیری و مجازات برقعی و عناصر تودهای شدندف اما با بیتوجهی مسئولان انتظامی و امنیتی، اعتراضها تداوم یافت و به هجوم طلاب به فرمانداری منجر شد، ولی آنان با تیراندازی مأموران انتظامی و شلیک گاز اشکآور مواجه شدند، بهطوریکه این درگیریها به کشته –یک نفر- و زخمی شدن بیش از ده نفر منجر شد. خبرنگار مجله ترقی که برای تهیه گزارش از این واقعه به محضر آیتالله بروجردی رفته بود، به نقل از آیتالله که حال وی مساعد نبود، خبر داد: «اگر نظریه من را میخواهید، نزد آقای حاجآقا روحالله خمینی نماینده رسمی من در این مورد بروید.» امام در مصاحبه با خبرنگار مذکور درباره برقعی گفتند: «نظر آیتاللهالعظمی این بوده که برقعی باید از قم که شهر مذهبی است خارج شود و بانوان هم در انتخابات شرکت ننمایند.» ایشان تعداد کشتهشدگان را یک نفر و مجروحان را یازده نفر اعلام داشتند. (رک به: صحیفه امام، ج ۱، ص ۳۱)
۲-خلاصه گزارش هیئت بازرسی مأمور رسیدگی به واقعه:
دکتر مصدق نخستوزیر بنا بر حرمتی که برای آیتالله بروجردی داشت، هیئتی به نام «هیئت بازرسی مأمور رسیدگی به واقعه ۱۴ دی ۱۳۳۱» تشکیل داد و به قم اعزام کرد. این هیئت متشکل از شهبندی، نماینده وزارت دادگستری، حیدری، نماینده وزارت کشور و سرهنگ وحدانی، نماینده شهربانی کل کشور طی نه روز اقامت در قم، گزارشی در بیست صفحه تهیه کرد و به نخستوزیر ارائه کردند. (برای متن کامل گزارش رک به: آیتالله بروجردی به روایت اسناد، پیوست دوم)
کلیات گزارش حاکی است: «شورای صلح قم [تودهایها در پوشش شورای صلح فعالیت میکردند] در ۱۲ دیماه اعلامیهای به این شرح در قم منتشر کردند: «مردم شرافتمند قم، همشهریان عزیز، امروز حضرت آیتالله برقعی روحانی عالیقدر که به نمایندگی از طرف ملت ایران در کنگره صلح ملتها شرکت نموده بودند در ساعت چهار بعدازظهر به قم مراجعت مینمایند. استقبال از معظم له تجلیل از شریعت مقدسه اسلام و تأیید حفظ صلح جهانی است.
شورای صلح قم.»
با مراجعت برقعی، هواخواهان تودهای با سه دستگاه اتوبوس و برخی وسایل دیگر به تعداد ۱۵۰ نفر تا باقرآباد قم به استقبال وی شتافتند. همزمان با ورود تعدادی ماشین حامل زائران، جمعیت عظیمی همراه برقعی وارد شهر و حرم حضرت معصومه شدند. آنان درحالیکه شعار میدادند «زندهباد صلح، مرگ بر آتشافروزان جنگ » ناگهان با جمعی از طلاب حاضر و شاهد ماجرا درگیر شدند. زیرا برخی از افراد علیه برقعی تظاهرات و به سمت اتوبوسها سنگپرانی کردند. همزمان در داخل حرم بین طرفین درگیری شدیدی ایجاد شد، که با دخالت مأموران فیصله یافت و برقعی عازم منزلش شد.
تا اینکه روز بعد تعدادی طلاب در قسمت غربی صحن تجمع و دو تن از طلاب به نامهای نیکنام و مبلغی برای آنان سخنرانی کردند و نسبت به برقعی ابراز تنفر کردند که ناگهان عدهای از محصلان تودهای به آنان حمله کردند. جمعیت طلاب به حالت اجتماع به طرف بیت آیتالله بروجردی حرکت کردند در بین راه گیشه روزنامهفروشی و یک کتابفروشی وابسته به تودهایها را معدوم کردند و شیشههای آن را شکستند. متقابلاً از طرف هواخواهان صلح نیز تظاهراتی انجام شد و به نزاع و درگیری با طرف مقابل انجامید. طلاب این بار طی تجمعی مقابل فرمانداری خواهان تبعید برقعی از قم شدند. آنان که حدود هزار نفر بودند با حضور فرماندار و وعده اقدامات قانونی علیه برقعی، به تجمع خود پایان دادند، اما روز بعد با دفعالوقت کردن فرماندار، طلاب به چندین مغازه هواخواهان حزب توده هجوم بردند و آنها را تخریب کردند، هنگامیکه قصد هجوم به منزل برقعی کردند، در اطراف بیت وی با جمعیتی از طرفداران برقعی مواجه شدند. درحالیکه هر آن با حرکت طلاب، خطر درگیری وجود داشت، مأموران بهناچار برای منع حرکت آنان، چند تیر هوایی شلیک کردند. در همین هنگام با وصول پیام آیتالله بروجردی، طلاب متفرق شدند، اما این برنامه در بعدازظهر آن روز نیز تکرار شد. حضور فدائیان اسلام در میان جمعیت طلاب و سخنرانی آنان علیه برقعی، بر شدت بحران افزود. کما اینکه آنان در سخنرانی خود علیه شرکت زنان در انتخابات نیز موضع گرفتند و جمعیت را به حرکت به طرف فرمانداری تحریک کردند. جمعیت مقابل فرمانداری که بالغ بر ۱۰ هزار نفر میشد، در اعتراض به عدم وعده مسئولان شهر به تبعید برقعی تحریک شدند و بهطرف ساختمان فرمانداری و شهربانی حمله کردند که با ممانعت مأموران مواجه شدند و مأموران از گاز اشکآور استفاده کردند، اما هجوم جمعیت ادامه یافت و مأموران نیز چند تیر هوایی شلیک کردند که یک نفر کشته و چندین نفر زخمی شدند.» لذا بر اساس این رویدادها و بررسیهای «هیئت رسیدگی به واقعه ۱۴ دیماه ۱۳۳۱ قم» هیئت مذکور در پایان گزارش خود پیشنهاداتی به شرح ذیل ارائه داد: جلوگیری از شرکت زنان در انتخابات، اخراج و تبعید برقعی از قم، تعقیب و طرد اشخاص وابسته به دستجات افراطی از ادارات و مدارس، تغییر رؤسای ادارات فرمانداری، شهربانی، ژاندارمری، دادستان و سایر مأموران شهربانی.
۳-گزارش برخی طلاب از واقعه:
گزارش برخی طلاب از این واقعه نیز ابعاد دیگری از ماجرا را برملا میکند. شیخ جعفر شجونی یکی طلاب که در جمع تحصنکنندگان سخنرانی کرد، در خاطراتش نقل میکند که این واقعه باعث شد تا پانزده روز میتینگ و سخنرانی در قم علیه تودهایها ادامه یابد. (شجونی، ۱۳۸۱: ۴۲) در خلال همین اعتراضات عدهای از طلاب در منزل آیتالله بروجردی اجتماع کردند. کما اینکه تعدادی از علمای درباری نیز نزد آیتالله آمده و تأکید داشتند که ایشان دولت مصدق را بهخاطر این وقایع محکوم کند. اما ایشان با کیاستی که داشت متوجه توطئه دربار در این غائله شد که این ماجرا برای تضعیف دولت مصدق است. از اینرو به پیشنهاد آنها توجهی نکرد و در یکی از کلاسهای درسش به این مسئله اشاره و خاطرنشان ساخت: «رئیس دولت [مصدق] با این گرفتاریهای زیادی که داشت شخصاً با من تلفنی تماس گرفت. ایشان تمام تقاضاهای مرا انجام داده است. من از ایشان هیچ شکایتی ندارم. رئیس دولت برای مملکت خدمت میکند، طلاب پی درسشان باشند و قضیه را دنبال نکنند. (احمدی، ۱۳۷۹: ۲۳۴).
همچنین خاطرات فضلالله محلاتی، یکی دیگر از طلاب حاضر در وقایع مذکور، با تلخص بهصورت روزشمار حاکی است:
روز جمعه ۱۲ دی، اولین روز واقعه: روز جمعه ساعت ۵ بعدازظهر برقعی که از طرف جمعیت هواداران صلح در کنگره وین شرکت کرده بود، به قم وارد شد. دو اتومبیل از طرف هواخواهان صلح قم به استقبال او شتافته، درحالیکه دو اتومبیل نیز از تهران، از پشت سر اتومبیل او را همراهی میکردند. جمع همراهان وارد صحن مطهر شدند درحالیکه بعضاً چاقو در دست داشتند. آنها در نزدیکی صحن شعارهایی نظیر «مرگ بر اسلام پوسیده، مرگ بر حوزه علمیه و حاجآقا حسین بروجردی» سر دادند. متقابلاً برخی از طلاب در دفاع و جلوگیری از اهانت جلو رفتند، ولی مضروبشده عقبنشینی کردند. در این هنگام عدهای از فدائیان اسلام بهطرف همراهان برقعی حملهور شده و شیشههای اتومبیل برقعی را شکستند. اما هوارانش او را فراری دادند. فدائیان به طرف مسجد امام رفته و در تجمعی که در مخالفت با شرکت زنان در انتخابات از طرف بازاریان تشکیل شده بود، علیه اوباش [طرفداران شرکت زنان در انتخابات؟] سخنرانی و سپس به حالت اجتماع ازآنجا بهطرف صحن حرکت کردند. آنان در مسیر حرکت خود چند مغازه منتسب به تودهایها را خرد کردند، ولی ناطقین مردم را به آرامش دعوت کرده و بالاخره آنها متفرق شدند…
روز شنبه ۱۳ دی، دومین روز واقعه: صبح روز بعد یعنی روز شنبه، مجدداً در مدرسه فیضیه یکی دو تن از طلاب عضو فدائیان اسلام سخنرانی کردند که در پی آن، جمعیت به طرف چهارراه آذر حرکت کرده و در مسیر راه دو مغازه ازجمله دکان پسر برقعی را مورد حمله قرار دادند. آنان عکس برقعی را از مغازه بیرون آورده و در میان جمعیت شکستند. در این حین مردم تصمیم گرفتند بهطرف منزل برقعی رفته و خانه او را بر سرش خراب کنند. ناگهان قوای انتظامی درصحنه حاضر و برای ارعاب جمعیت دو تیر شلیک کردند، اما جمعیت متفرق نشد. تا اینکه [ریاست] شهربانی متوسل به دروغ شد و اعلام کرد آیتالله بروجردی با ریاست شهربانی تماس گرفته و قرار شده برقعی از قم تبعید شود، لذا جمعیت متفرق شدند، اما در همین حین فدائیان اعلام کردند عصر در میدان آستانه میتینگی برپا خواهند کرد. عصر آن روز جمعیت زیادی تجمع و فدائیان سخنرانی کرده و سپس جمعیت به طرف شهربانی حرکت کردند که رئیس شهربانی سرهنگ فرخندی بهاتفاق نمایندگان مردم به فرمانداری عزیمت کردند. در گفتوگو با فرماندار به نام معینی، ایشان قول داد تا ۲۴ ساعت مسئله را حل کند، اما مردم خواهان تبعید برقعی بودند. تا اینکه فرماندار شخصاً به میان جمعیت آمد و قول داد تا فردا عصر نتیجه را اعلام خواهد کرد.
روز یکشنبه ۱۴ دی، سومین روز واقعه: با این حال عصر یکشنبه بهمنظور اطلاع از تصمیم فرماندار، مجدداً تجمع صورت گرفت و دو سخنران درباره طرد برقعی و مخالفت با شرکت زنان در انتخابات سخنرانی کردند. سپس جمعیت بهطرف فرمانداری حرکت کردند، اما فرماندار نبود. مردم هم به تجمع و شعار دادن ادامه دادند تا اینکه ناگهان از طرف مأموران مستقر در پشتبام فرمانداری به طرف آنان شلیک شد و سپس گاز اشکآور پخش گردید. با این تیراندازی یک نفر کشته و یازده نفر زخمی شدند که مجروحین در بیمارستان فاطمی بستری شدند. بعداً ریاست شهربانی عامل واقعه این روز را متوجه خود مردم اعلام و گفت: آنها به طرف مأمورین سنگاندازی کردند، لذا مأمورین برای ارعاب چند تیر شلیک کرده و گاز اشکآور استفاده کردند. حتی چند نفر از پاسبانان مجروح شدند ازجمله سروان معظمی سرکلانتر و سرگرد بیگرپور. یکی از مأموران نیز اضافه کرد که این آقایان طلاب هر چه از دهنشان درمیآید به ما میگویند.
روز دوشنبه ۱۵ دی، چهارمین روز واقعه: در این روز نیز در صحن و اطراف آن جمعیت زیادی تجمع کردند. آیتالله بروجردی که از این وقایع سخت متأثر شده بود با نمایندگان دولت تماس گرفت. کما اینکه دائماً اخبار و گزارش وقایع را به افرادی که در بیت ایشان تجمع کرده بودند میرساندند. در همین روز جمعی از فدائیان که از تهران به قم آمده بودند، به دیدار آیتالله رفتند، ایشان ضمن تقدیر فرمودند: نیازی نیست، خودم اقدام میکنم، آنها مراجعت کردند.
روز سهشنبه ۱۶ دی، پنجمین روز واقعه: در این روز از طرف آیتالله بروجردی مجلس ترحیمی برای شهید این واقعه به نام سید محمد حجهفروش برپا شد. اسامی مجروحین نیز به شرح: سید عبدالکریم موسوی یزدی، سید محمدعلی موسوی قزوینی، سید فرجالله خرمآبادی، سید حمزه موسوی، سید جعفر زنجانی (پسر آیتالله سید احمد زنجانی)، سید موسی بنیطیار، سید سراجالدین خلخالی، شیخ مختار، فرجالله، عزالله حسنی، سید عزیرالله مصباح اعلام شد.
محلاتی در پایان اضافه میکند: شهید این واقعه دارای زن و دو بچه بود. نیمهشب دوشنبه مأمورین شهربانی از پدر مقتول خواستند که ۷۰۰ تومان گرفته و جنازه را خاک کند و بگوید زیر دست و پا از بین رفته، اما جنازه تا ساعت ۵ بعدازظهر سهشنبه تشییع نشد، تا اینکه دکتر لقمان از تهران به قم آمده و بعد از معاینه و اعلام علت فوت، تشییعجنازه باشکوهی با شرکت بیش از ۳۰ هزار نفر برگزار شد. از طرف آیتالله بروجردی هم مراسم ترحیم در صحن مطهر برگزار شد. محلاتی میافزاید: در پی شایعاتی مبنی بر اینکه این واقعه، شهدای دیگری نیز دارد، نامبرده بهاتفاق آقایان طلاب موسوی، طاهری و خلخالی از طرف آیتالله بروجردی، مأموریت یافتن سایر جنازهها شدند. اما آنها سایر نقاط شهر و حتی سردابها را نیز جستوجو کرده ولی جنازهای نیافتند. (فصلنامه یاد، ش ۱، ۱۳۶۴، ۱۳۶-۱۲۷)
در خصوص واکنش طلاب سایر شهرها نیز، یادماندههای آیتالله کمالوند از دی ۱۳۳۱ حاکی است: در پی دریافت خبر مجروح شدن یکی از طلاب خرمآبادی در واقعه درگیری قم به نام فرجالله شاهرخی، شهر خرمآباد تعطیل و مردم در حوزه علمیه کمالیه تجمع کرده و مراسمی برگزار کردند. (دالوند، ۱۳۸۴، ۸۸) از بررسی برخی گزارشات و بهخصوص تلگرافات مخابره شده به آیتالله بروجردی، بهنظر میرسد چنین تجمعات و اعتراضاتی در برخی دیگر از شهرها بهخصوص شهرهای لرستان، گیلان و … با شرکت علما و طلاب حوزههای علمیه برگزار شد، ولی با تدبیر و تذکر آیتالله بهسرعت خاتمه یافت.
۴-مواجهه طرفداران دو گروه متخاصم نسبت به تبعید برقعی:
این واقعه و اجرای پیشنهادات هیئت بازرسی ازجمله تبعید برقعی، در میان طرفداران دو گروه متخاصم بازتاب گستردهای یافته و واکنشهایی له و علیه برقعی و تبعید وی برانگیخت: از آن جمله «جامعه بازرگانان و اصناف و پیشهوران طهران»، محمدی امامجمعه گلپایگان، جلالالدین علامه حائری، حوزه علمیه کاشان، مجمع مسلمانان مجاهد کاشان، تلگرافی به امضای دهها نفر از اهالی محلات، بیست هزار متحصنین در آستانه قم، هیئت حسینی دوخواهران نهاوند، هیئتمدیره اتحادیه اصلاحطلبان شهرستان نهاوند، متحصنین در مسجد سلطانی، محسن حسینی شریعت مدار به نمایندگی از اهالی بروجرد، اهالی لرستان عموماً و شهرستان خرمآباد خصوصاً، جمعی از اهالی کنگاور، جمعی از علما و اهالی رشت، طلاب مدرسه علمیه حضرت شاهزاده فضل، محمدحسین آل کاشف الغطا از علمای نجف، نمایندگان سلسله طباطبائی، خوانین، بازرگانان، اصناف و ذاکرین بروجرد، اهالی بروجرد متحصن در مسجد شاه، متحصنین بروجردی در مسجد سلطانی، بازرگانان گیلان، حوزه علمیه نجف، حسین ابن ابوالحسن الموسوی اصفهانی از نجف طی مخابره تلگرافاتی به مقامات مسئول، اهانت به آیتالله بروجردی را محکوم و خواستار شدت عمل علیه برقعی شدند.
متقابلاً مصطفی بنی مصطفوی دبیر شورای صلح قم، تعدادی از دانش آموزان اخراجی از دبیرستانی از قم به اتهام شرکت در مراسم استقبال از برقعی، کارگران کارخانه کلکته چی تبریز، جمعی از اهالی خیابانهای ناصرخسرو و پامنار و مولوی تهران، عدهای از دانشجویان دانشکده علوم، جمعی از اهالی خیابان شهباز تهران، شورای صلح آبادان نیز طی مخابره تلگرافاتی به تبعید برقعی اعتراض کردند. همچنین دبیرخانه شورای ملی صلح نیز با مخابره تلگرافی به عزیمت عدهای از فدائیان اسلام به شیراز بهمنظور ترور برقعی هشدار دادند. گفتنی است که در پی این اعتراضات برقعی از شیراز به یزد منتقل شد و ادامه دوران تبعیدش را در یزد گذراند. (برای متن تلگرافات طرفین منازعه، رک به: کتاب آیتالله بروجردی به روایت اسناد، پیوست شماره ۲)
در پایان چند نکته حائز اهمیت و بررسی از این واقعه میتوان برشمرد: نخست اینکه در این واقعه آیتاللهالعظمی بروجردی همزمان از طرف چندین جریان و گروه متعارض نظیر: عوامل دربار، دولت مصدق، مسئولان امنیتی و انتظامی قم، طلاب حوزه قم، علما و طلاب شهرستانها، بازاریان- با عنایت به همزمانی اعتراض به طرح مجوز شرکت زنان در انتخابات و مطالبه موضعگیری آیتالله- فدائیان اسلام، هواداران حزب توده و… تحتفشار قرار داشت. بهطوریکه هرگونه اظهارنظر و موضع ایشان میتوانست جریان واقعه را به جهت خاص مطلوب نظر این جریانات سوق داده و زمینه تشدید بحران را فراهم کند. در این صورت این بحران به ناتوانی دولت و اختلاف مصدق- بروجردی و مهمتر از آن تعارض میان تودههای مذهبی با دولت مصدق دامن میزد؛ اما ایشان با تأمل و تدبیر این توطئهها را خنثی و مانع بهرهبرداری سوء این گروهها از واقعه گردید. چنانکه گذشت حتی به تحریکات فدائیان اسلام نیز وقعی ننهاد. در پایان ذکر این نکته نیز ضروری است که متأسفانه نگارنده به گزارشی از طرف حزب توده یا هواداران آنها در از این واقعه دست نیافت و این سؤال مطرح است که نظرات و مواضع آنها در قبال این واقعه چیست؟ شاید بتوان اینگونه تلقی کرد که آنان با عنایت به اینکه تمایلی چندانی به ابراز مواضع خویش نسبت به مذهب و نیروهای مذهبی بهخصوص مرجعیت نداشتند، در این خصوص سکوت پیشه کردند.
متن اسناد
اسنادی از اعزام «هیئت بازرسی رسیدگی به واقعه ۱۴ دیماه ۱۳۳۱ قم» بهمنظور بررسی درگیری میان طرفداران حزب توده با طلاب حوزه علمیه در جریان استقبال تودهایها از سید علیاکبر برقعی، روحانی اعزامی به کنگره صلح وین
سند شماره ۱
[شیر و خورشید]وزارت امور خارجه
اداره: دوم سیاسی، تاریخ: ۳۰/۱۰/۱۳۳۱، شماره: ۷۱۲/۳۵۲۲۲
جناب آقای نخستوزیر
سفارت کبرای شاهنشاهی در مسکو ضمن گزارش پانزدهروزه اخیر خود در باب افتتاح کنگره ملل در وین که با حضور ۱۸۵۷ نماینده از ۸۵ کشور برای دفاع از صلح تشکیل شده و در روز ۱۹ دسامبر ۱۹۵۲ به اتمام رسیده است اطلاع میدهد که در این ایام روزنامههای شوروی تماماً در اطراف مذاکرات کنگره و پیام آیتالله کاشانی که از طرف آقای محسن اراکی نماینده ایران با صدای غرا قرائتشده و آن قسمت که راجع به قطع جنگهای کره و ویتنام و مالایا و تقبیح برتری نژادی و حرص و ولع دول امپریالیست بوده است با نهایت گرمی استقبال نموده و اظهارات مبنی بر اینکه ملل بایستی بهوسیله مبادلات اقتصادی و فرهنگی و بر اساس تساوی کامل تمام سوء تفاهمات و تیرگیهای بینالمللی را برطرف سازند و اگر شما برای موقوف ساختن جنگهایی که در جریان است کوشش و سعی کافی ننمایید ممکن است به تمام جهان سرایت و انسانیت را نابود سازند ستودهاند.
در نطق آقای احمد شریعت زاده و اشعار شاعر ایرانی آقای کاظمی سمادی و اظهارات آقای آیتالله کمره ای که از روز ورود به وین به خاطر موفقیت کنگره در کار صلح روزه گرفته است و همچنین بیانات نمایندگان آفریقا و هندوستان تمجید نمودهاند.
نطق آقای سید علیاکبر برقعی را که اشاره به کارهای موفقانه کنگره نموده و به نام کلیه روحانیون، مسلمانان جهان را مخاطب قرار داده و آنان را برای تحکیم صلح و تعقیب مبارزه جهت صلح دعوت مینماید و همچنین تذکر این قسمت را که میگوید (افتخار من این است که همیشه طرفدار آمال صحیح و منصفانه ملل بوده و این رویه را تا استقرار کامل استقلال ملل و پیروزی صلح در تمام جهان ادامه خواهم داد و لزوم انعقاد صلح را بین پنج دولت معظم خاطرنشان و رؤسای روحانی تمام مذاهب را دعوت مینماید که برای نیل به این مقصود عالی تمام نیروی خود را به کار برند) ستایش نمودهاند.
بهعلاوه از اشخاصی که در جراید حمایت از صلح بینالمللی مقالاتی درج نموده و نائل به گرفتن جایزهُ استالین شدهاند و همچنین اشخاصی که به نفع صلح سخنرانی نمودهاند قدردانی نمودهاند و بالاخره به نطقی که آقای ذوالفقاری در مجلس شورای ملی راجع به شیلات ایراد نموده حمله نمودهاند.
مراتب محض آگاهی به عرض رسید.
وزیر امور خارجه، دکتر حسین فاطمی [امضا]
[حاشیه پایین]: بایگانی شود. ۲/۱۱/۱۳۳۱ [مهر:] ورود کابینه ریاست وزرا
تاریخ: ۲/۱۱/۱۳۳۱، شماره: ۳۶۷۴۰
[مهر]: بازرسی شد.سند شماره ۲
[شیر خورشید]دفتر نخستوزیر
تاریخ: ۱۶/۱۰/۱۳۳۱، شماره: ۳۱۸۹۴، اداره: قم،
خدمت حضرت آیتالله بروجردی دامت افاضاته
برای رسیدگی به جریان اخیر قم و شکایت طلاب علوم دینیه امروز عصر هیئتی مرکب از سه نفر از مأمورین عالیمقام وزارت خانههای دادگستری ـ کشور و شهربانی کل به محل عزیمت خواهند نمود. سلامت و سعادت و مزید توفیقات عالیه را خواستارم.
[امضا]: نخستوزیر [حاشیه بالا]: ۱۶/۱۰/۱۳۳۱، ۳۱۸۹۴سند شماره ۳
[شیر خورشید]نخستوزیر
تاریخ: ۱/۱۱/۱۳۳۱، شماره: ۳۶۲۰۴
وزارت فرهنگ
با ارسال رونوشت قسمتی از گزارش نمایندگان اعزامی وزارتخانههای کشور، دادگستری و شهربانی کل کشور، نامه رسیدگی به وقایع اخیر قم، دستور فرمایید مفاد آن را موردتوجه قرار دهند.
[امضا:] نخستوزیر [حاشیه پایین: ناخوانا] ۱/۱۱/۱۳۳۱[تذکر: متن گزارش در حدود ۲۰ صفحه میباشد، برای مطالعه آن به کتاب آیتالله بروجردی به روایت اسناد مراجعه کنید.]
منابع
[۱]-احمدی، مجتبی و دیگران، چشموچراغ مرجعیت، مصاحبههای ویژه مجله حوزه با شاگردان آیتالله بروجردی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی،۱۳۷۹
۲-اسماعیلی، علیرضا، خاطرات حجتالاسلام شیخ جعفر شجونی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۱
۳-دالوند، حمیدرضا، انقلاب اسلامی در لرستان، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۴،
۴-روحبخش اله آباد، رحیم، آیتاللهالعظمی بروجردی به روایت اسناد، قم، نشر مورخ، ۱۳۹۷
۵-فصلنامه یاد، ارگان بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی، مدیرمسئول عبدالمجید معادی خواه، مصاحبه با حجتالاسلام شیخ فضلالله محلاتی، شماره اول، سال اول، زمستان ۱۳۶۴