آغاز زمامداری دکتر محمد مصدق در دوازدهم اردیبهشت ۱۳۳۱
ناصر تکمیل همایون
درآمد
یکی از روشهای استعماری و سلطهجویانه کانونهای قدرت اروپایی، انعقاد توافقنامهها و قراردادهایی با سیاستگذاران کم و بیش ناآگاه مشرقزمین بوده است که سالهای بعد چگونگی آن آشکار میشده است. ماهیت پارهای از این قراردادها، همانند قرارداد رژی (تنباکو)، یا قرارداد ۱۹۱۹ وثوقالدوله آنچنان روشن بوده که در اندک زمانی واکنش جامعه را با شدت و حدت تمام برانگیخته است، اما چگونگی تعدادی از قراردادها سالها بعد آشکار شده است، همانند قراردادهای حفاری و اکتشافات باستانشناسی با نهادهای فرهنگی دولت فرانسه.
انعقاد قرارداد مشهور به دارسی انگلیسی۱ و خرید ۵۱ درصد آن در سال ۱۲۹۷ خورشیدی از آنگونه قراردادهایی بود که سیاستگذاران ایرانی بهمرور به ماهیت آن پی بردند؛ البته اشخاص کاردان از آغاز نسبت به آن تردیدهایی نشان دادند. پس از گفتوگوهای توطئهآمیز سال ۱۳۱۲ خورشیدی (۱۹۳۳) در دوره حاکمیت رضاشاه و همزمان با اجرای سیاست جدید امپریالیستی بریتانیای کبیر با تمدید این قرارداد سی سال دیگر بر اسارت ایرانیان افزوده شد. ناگفته نماند پس از سقوط رضاشاه یکی از عاقدان اصلی قرارداد ۱۹۳۳ خود را «آلت فعل» معرفی کرد و تمام گناهان را بر گردن رضاشاه بهعنوان دیکتاتور آمر و عامل قرارداد انداخت. همچنین پس از جنگ دوم جهانی در چارچوب «سیاست موازنه مثبت»، دولت شوروی بر آن شد امتیاز نامشروع سلطهطلبانهای را خواستار شود. به قول دکتر محمد مصدق در آذربایجان و گیلان و مازندران و بخشی از سمنان و چند ناحیه دیگر در خراسان شمالی (شمال قوچان) امتیازهایی تحصیل کند.۲
سلطه و نفوذ شوروی و تلاش نیروهای سیاسی وابسته به آن چون حزب توده، حلوفصل معضلات را مشکلتر میکرد. فرستاده شوروی در ایران کافتارادزه بهروشنی بیان میکرد: «ما خواهان یک حوزه امنیتی هستیم. ما از شمال ایران فقط نفت نمیخواهیم، بلکه این منطقه باید زیر نفوذ و «حوزه امنیتی» ما باشد».۳
بدینسان آشکار است که روسها در شمال ایران، هم نفت میخواستند و هم امتیازات دیگر بهعنوان امنیت و همزیستی (لابد مسالمتآمیز!). شگفتانگیزتر اینکه احسان طبری از رهبران روشنفکر و ایدئولوگ حزب توده همزمان اعلام میدارد: «شمال و جنوب ایران به ترتیب «حوزههای امنیتی» مشروع شوروی و انگلستان است».۴
در این صورت بهخوبی معلوم میشود که مدافعان استقلال ملی با وابستگان سیاستهای خارجی چه فاصله زیادی دارند، در همان زمان است که دکتر مصدق دردمندانه اعلام کرد «ملت ایران طالب استقلال است و آن را به هیچ قیمتی از دست نمیدهد»؛ چراغ مرده کجا، شمع آفتاب کجا؟
نقش دکتر مصدق در مجلس چهاردهم و دستاوردهای نهضت ملی
در انتخابات دوره چهاردهم دکتر محمد مصدق بهعنوان وکیل اول مردم تهران، کرسی نمایندگی را بحق به دست آورد و در تمام بحثهایی که بهگونهای شرکت میکرد محور اساسی «استقلال ملی» به تمام معنا (موازنه منفی) و «آزادی و قانونگرایی» با نظارت کامل (اصول دموکراسی)، مورد توجه ویژه او قرار داشت. حصول این دو هدف بنیادی در عدم سلطه خارجی (بریتانیای کبیر) شناخته شده بود که تحقق واقعی آن در پیوند تنگاتنگ با شرکت سابق نفت انگلیس و ایران۵ تبیین میشد.
غارت ثروت ملی ایران و حاکمیت وابسته نیمهاستعماری با خشنترین سیمای استبدادی خودکامه، در طول جنگ جهانی دوم استمرار داشت. پس از دگرگونیهای جهان در ساخت جدید سلطه۶ و با پدیدآمدن اندک آزادی نسبی در ایران و تشکیل مجلس چهاردهم امید مختصری برای ملت ایران فراهم آمد. در آن موقعیت نیز دسیسههای هیئت حاکمه دستنشانده و وابستگیهای نوع دیگر و کارشکنیهای نهاد سلطنت در اکثر دولتهای دهه ۱۳۳۰ تا زمامداری دکتر محمد مصدق مشهود بود و در حرکت جامعه، خلل و آسیب وارد میساخت، اما دکتر محمد مصدق هم در ایجاد موقعیتهای ممتاز مبارزاتی و حراست از دستاوردهای نهضت، با کوششها و احتیاطهای لازم، گامبهگام جلوتر میرفت که در چند بند زیر به آنها اشاره میشود:
- تذکر آرام: دکتر محمد مصدق در مجلس چهاردهم مطرح کرد دولت مکلف است در کلیه مواردی که حقوق ملت ایران نسبت به منابع ثروت کشور اعم از منابع زیرزمینی و غیر آن مورد تضییع واقع شده است بهخصوص درباره نفت جنوب، به منظور حفظ حقوق ملی، مذاکرات و اقدامات لازم به عمل آورد و مجلس شورای ملی را از نتیجه آن مطلع سازد.۷
- منبع مذاکرات: این پیشنهاد فیالواقع پایه و اساس جنبش ملی شدن نفت بود. ارائه این طرح نخستین اقدامی بود که از خیانتهای پنهانی هیئتحاکمه پیشگیری میکرد؛ لذا به خاطر حفظ مصالح مملکت، امضاکنندگان طرح [دکتر محمد مصدق و همکاران او] قانون ذیل را تقدیم مجلس شورای ملی کرده و تصویب آن را با دو فوریت درخواست کردند:
ماده اول: «هیچ نخستوزیر و وزیر و اشخاصی که کفالت از مقام آنها یا معاونت میکنند، نمیتوانند راجع به امتیاز نفت از هیچیک از نمایندگان رسمی و غیررسمی دول مجاور و غیرمجاور [انگلستان و روسیه شوروی] یا نمایندگان شرکتهای نفت و هر کس غیر از اینها مذاکراتی که اثر قانونی دارد بکند یا اینکه قراردادی امضا نماید».۸
با تصویب این طرح، دستهای آشکار و پنهانی هیئتحاکمه و مزدوران آن با نامها و عنوانهای گوناگون بسته شد.
- طرح ملی شدن: دستاورد دیگر که تلاشهای فراوان نمایندگان جبهه ملی و دکتر محمد مصدق را در مجلس ۱۵ و ۱۶ دربر داشت، طرح ملی شدن صنعت نفت است که اعلام و امضا و بدینسان به تصویب رسید که یکی از اسناد افتخارآمیز تاریخ سیاسی ایران معاصر است.
«به نام سعادت ملت ایران و به منظور کمک به تأمین صلح جهانی، امضاکنندگان ذیل [به زعامت دکتر محمد مصدق] پیشنهاد مینماییم که صنعت نفت ایران در تمام مناطق کشور بدون استثناء ملی اعلام شود؛ یعنی تمام عملیات اکتشاف، استخراج و بهرهبرداری در دست دولت قرار گیرد».۹
اهمیت تاریخی تأیید عالمان دینی و روحانیت شیعه
در هفتاد سال پیش که رسانههای دیداری و شنیداری و حتی نوشتاری، گستردگی زمان کنونی را نداشتند و فقط مساجد و منابر پایگاه تبلیغاتی کارساز خواستههای مردمی بودند و اظهارنظر مراجع گرهگشای بسیاری از معضلات اجتماعی و سیاسی جامعه به شمار میرفت دکتر مصدق به این امور فرهنگی توجه خاص داشت. نگارنده در مقاله یکی از روزنامههای سالهای نخستین انقلاب از قول مرحوم مهندس بازرگان چنین برداشت کرد که دکتر مصدق از بازرگان و همفکران او خواسته بود به شهرستانها بروند و با علما و امامان جماعت درباره نفت و اهمیت ملی شدن آن گفتوگو و روشنگری کنند. آن گفتوگو در کاشان با مرحوم آیتالله یثربی صورت گرفته بود. در شهرهای دیگر هم روشنگریهای آنچنانی انجام میگرفت.
در شهرستانها مراجع تقلید و بعضی روحانیان با ارسال پیامها و سخنرانیهای روشنگرانه، مردم را به حمایت از اقلیت طرفدار ملی شدن نفت تشویق میکردند.۱۰
در تهران کوششهای آیتالله کاشانی، بسیاری از طرفداران استقلال ایران را در مسیر نهضت ملی ایران قرار میداد.
مؤلف کتاب جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران آورده است: «با پیشگامی آیتالله محمدتقی خوانساری که از مراجع بنام و آگاه شیعیان بود و فتوای شرعی در ضرورت ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور که از طرف وی و سه نفر دیگر از مراجع تقلید بزرگ آن روزگار، آیتالله صدر، آیتالله حجت و آیتالله فیض صادر شد سبب شد که تودههای وسیع مردم مذهبی کشور به حمایت از ملی شدن نفت برخاسته، به میدان مبارزه ضد استعماری جذب شوند».۱۱
روحانیان و عالمان دینی در آن دوره تاریخی، ملی شدن صنعت نفت را مورد تأیید قرار میدادند. از واقعیت علمی به دور است که به بهانههایی ویژه سهم آنان نادیده انگاشته شود. نگارنده نام و نشانهای تعدادی از آن بزرگواران را که به رحمت ایزدی پیوستهاند کم و بیش به یاد دارد و بدون در نظر گرفتن تقدم و تأخر منزلت و مقام مذهبی آنان، به یاد میآورم.
آیتالله شیخ بهاءالدین محلاتی، آیتالله سید ابراهیم میلانی، آیتالله سید کاظم شریعتمداری، آیتالله حاجآقا رضا زنجانی، آیتالله حاجآقا ابوالفضل زنجانی، آیتالله سید مرتضی شبستری، آیتالله انگجی، حجتالاسلاموالمسلمین حاج سید ضیاءالدین حاج سید جوادی، حجتالاسلاموالمسلمین سید باقر جلالی موسوی، آیتالله سید جعفر غروی، آیتالله سید محمود روحانی، آیتالله سید محمدرضا کلباسی، حاج شیخ عباسعلی شاهرودی، آیتالله حاج سید رضا فیروزآبادی، آیتالله حاج سید محمود طالقانی، آقای شیخ باقر نهاوندی (واعظ)، آقای صدر بلاغی (واعظ) و بسیاری وعاظ و خطیبان دیگر که متأسفانه نام آنان بهطور کامل در خاطر نگارنده نیست.
فتاوا و اظهارنظر عقیدتی آنان فقط بر پایه احکام فقهی (طهارت و نجاست، حرام و حلال مذهبی) نبوده است. آنان با بینش کامل بهعنوان دفاع از حقوق ملی و «ایرانیت» خود در میدان مبارزات تاریخی گام نهاده بودند و تعصب و عنادی هم از خود نشان نمیدادند و تلاشهای پرثمرشان البته متفاوت بوده است. برخی از آنان نمایندگان مجلس شورای ملی بودند. تنی چند از آنان از اعضای شورای جبهه ملی به شمار میرفتند. تعدادی بهعنوان انجام وظیفه ملی، انسانی و اسلامی وارد عرصه حقطلبی شدند و به دکتر مصدق بهعنوان پیشگام مبارزات ملی ارج مینهادند و در وفاداری خود پس از کودتای ۲۸ مرداد همچنان استوار باقی ماندند.
پیشبینیهای لازم
دکتر مصدق به دو مسئله توجه خاص داشت:
اول: به هیچ وجه تا کامل شدن روند ملی شدن نفت، مسئولیتی را در قوه مجریه قبول نکند، زیرا این مسئولیت موقتی است؛ زیرا اگر دولت ساقط شود، «وکیلِ وزیر شده» هم از انجام خدمات منفصل میشود. وی با این قاعده مخالف بود و اعتقاد داشت اگر وکیلی به مقام وزارت رسید، پس از سقوط کابینه میتواند در مقام اصلی وکالت خود باقی بماند.
دوم: مسئله دیگر که مورد توجه دکتر مصدق بود «مردمیکردن اندیشه ملی شدن صنعت نفت در ایران» بود. مردم به دکتر محمد مصدق اعتقاد کامل داشتند، اما فرهنگ ملی شدن۱۲ آنسان که باید شناخته نشده بود. حزب توده این مسئله اساسی را دسیسه امپریالیسم دانست (یا به دستور روسها بدینسان تفسیر میکرد) هیئتحاکمه مزدور که در ارتباط با انگلیستان به مقامات رسیده بودند، هیچگاه طرفدار کوتاه کردن دست اربابان خود نبودند. پارهای از سیاستمداران آن روزگار هم در قدرت و توانایی هموطنان خود شک داشتند و بر پایه «ازخودبیگانگی»، تصور میکردند بدون دخالت و راهنمایی خارجیها شرکت نفت از کار میافتد.
دکتر محمد مصدق از احزاب و گروههای ملی میخواست که در تبیین ملی شدن صنعت نفت تلاش نمایند و بیتردید موضعگیریهای روحانیان و علمای آگاه و جهانشناسی آنان، تسهیلات و خوشحالیهای بسیاری را فراهم میآورد.
مجلس شانزدهم و هیجانات مثبت جامعه و رد مباحث مربوط به الغای قرارداد الحاقی (گس-گلشائیان) و ناکامیهای قدرتمداران مانع، مسئله ملی شدن نفت را به آخرین مرحله خود رساند و هر دو مجلس سرانجام در فواصل اندک، طرح ملی شدن نفت را تصویب کردند و روز ۲۹ اسفندماه به گونه جشن پیروزی و پاره کردن زنجیر استعمار و روز آزادی ملت به شمار آمد و به زبان دکتر مصدق امید میرفت که «جوانان روشنفکر مملکت دچار عذاب و شکنجه» قرار نگیرند و علمداران آزادی را به دست میرغضبان ارتجاع نسپارند».۱۳
دکتر محمد مصدق نخستوزیر ایران
حسین علاء بهعنوان نخستوزیر موقت، دوره خدمت و مسئولیتش پایان یافت و شاید با رضایت کامل به همان پست وزارت دربار خوشحالتر بود، اما شاه و پارهای از سیاستمداران درباری از یکسو میدانستند که اینک زمان زمامداری دکتر محمد مصدق است و مجلس نیز به او رأی میدهد و از سوی دیگر گمان میکردند دکتر محمد مصدق چون دفعههای پیش، قبول مسئولیت نمیکند و نخستوزیری را نمیپذیرد. به همین امید، جمال امامی نماینده مجلس را بر آن داشتند که دکتر محمد مصدق را کاندیدای نخستوزیری نماید و همزمان بر پایه اسناد معتبر، سید ضیاءالدین طباطبایی در دربار محمدرضاشاه در انتظار بود که دکتر محمد مصدق چون گذشته نخستوزیری را نپذیرد، سپس جمال امامی با دست بازتر بهعنوان مجلس شورای ملی بخواهد که اعلیحضرت، سید ضیاءالدین طباطبایی را به نخستوزیری برگزیند و پس از اجرای برنامه نمایشی رأیگیری شادمانه به دربار رود و خبر نخستوزیری سید ضیاء را به اعلیحضرت برساند، اما تقدیر برخلاف تدبیر آنان بود و دکتر محمد مصدق با قدرت و خواستهای مستحکمتر مسئولیت نخستوزیری را که دنباله خدمتگزاری وی به ملت ایران بود پذیرفت.۱۴ در دوازدهم اردیبهشت ۱۳۳۰ (هفتاد سال پیش) کابینه خود را معرفی کرد و برنامه دولت پیروزمند ملی در دو ماده بدین شرح ارائه شد:
- اجرای اصل ملی شدن مصوب نهم اردیبهشت ۱۳۳۰ و تخصیص عواید حاصله از آن به تقویت بنیه اقتصادی کشور و ایجاد موجبات رفاه و آسایش عمومی.
- اصلاح قانون انتخابات مجلس شورای ملی و شهرداریها.۱۵
با آنکه هفتاد سال از آن تصمیمگیری قاطعانه میگذرد، ملت ایران سپاسگزار تلاشهای بزرگمردانی است که افتخار مبارزه با استعمار و استبداد را داشتند و به نسلهای پس از خود آموختند که مبارزه در مسیر ملت، به دور از کژاندیشی و ریا، در اتحادی پایدار، پیروزی را به ارمغان خواهد آورد؛ یدالله مع الجماعه.■
پینوشت:
- William Knox Darsi
- اعلامیه کافتارادزه، دوم آبان ۱۳۲۳.
- قاسم غنی، یادداشتها، جلد دهم ۱۳۶۱، به نقل از همایون کاتوزیان، مصدق و نبرد قدرت، ص ۱۲۴.
- روزنامه مردم، برای روشنفکران، ۱۲ آبان ۱۳۲۳.
- B.P
- Domination
- باقر عاقی، نخستوزیر ایران، ص ۵۵۶ ـ ۵۵۷.
- همان.
- در تمام کتابهای تاریخی که درباره نفت و چگونگی ملی شدن آن بحث شده است.
- غلامرضا نجاتی، جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران، تهران، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۶۴، ص ۱۱۳.
- همان، ص ۱۱۵.
- Nationalization
- حسین کی استوان، سیاست موازنه منفی در مجلس چهاردهم یا سیر تاریخی مشروطه ایران، جلد ۱، ص ۳۵.
- سندهای این نمایش ماجراجویانه در کتابهای مربوطه آمده است. در پاریس از زبان مرحوم خسرو قشقایی شنیدم میگفت بهعنوان نماینده مجلس با قاطعیت میتوانم بگویم سید ضیاء در دربار منتظر فرمان نخستوزیری خود بود.
- ارسلان پوریا، کارنامه مصدق، تهران، انتشارات ققنوس، ۱۳۹۷؛ و کتابهای دیگری درباره دکتر محمد مصدق و نهضت ملی ایران.