بدون دیدگاه

رادمردی از تبار صبر و پیروزی

به یاد ۱۴ اسفند

ناصر تکمیل همایون

سال ۱۳۴۵ ملت ایران یکی از بزرگمردان تاریخ خود را از دست داد. دکتر مصدق درحالی‌که همچنان در حصر بود و به بیماری سرطان دهان مبتلا شده بود، حاضر نشد برای معالجه به خارج کشور برود یا پزشک خارجی برای درمانش بیاورند و سرانجام در ۱۴ اسفند در بیمارستان نجمیه درگذشت. ناصر تکمیل همایون به این مناسبت یادداشتی برای مجله نگاشته‌اند که می‌خوانید:

 

بررسی تاریخ اجتماعی ایران نشان داده رجال ملی و آزادیخواه که در وانفسای زمان از خود شایستگی و ارجمندی نشان داده‌اند، بسیار بوده‌اند. کسانی که در مخمصه‌های زمان درگیرند و در معضلات درون‌جامعه‌ای و مهلکه‌های برون‌جامعه‌ای مردانه گام پیش نهاده‌اند و از جاودانگی ایران و ملت ایران و فرهنگ ایران صمیمانه پاسداری کرده‌اند.

تکیه بر هویت ملی

دکتر محمد مصدق پرورش‌یافته جامعه سنتی ایرانی بوده و از ژرفای آن جامعه با ساختاری زنده و پویا مجدانه الهام گرفته است. جامعه‌ای که روان و راز پایداری‌اش فرهنگ است و روان مصدق با روان جامعه همخوانی داشته است. جامعه‌ای که درون آن زندگی می‌کرد جامعه‌ای بود بی‌آلایش، ریشه‌دار و بنیادمند، بدون تقطیع تاریخی (زمانی) و جغرافیایی (اقلیمی) و به دور از دوره‌بندی‌های زیان‌بخش و کشورسازی‌های استعمارساخته.

مصدق جامعه ایران را در نوعی «اصالت بازیافته که در تعاریف جامعه‌شناسی جدید با عنوان “Authenticite” از آن یاد می‌شود می‌شناسد. مقصود شناخت بنیاد و ریشه هر جامعه و تاریخ آن است که چون «درخت تنومند» شاخه‌ها و شاخک‌های متعدد (نهادها) از آن روییده‌اند. رویشی که ماهیت و تشخص هریک از آن‌ها، هویت (Identite) اجتماعی آن را شکل داده است. چنان‌که گوید:

«روح ایرانی از ماورای تاریخ کهن چندین هزارساله‌اش از نو درخشیدن گرفته و روزهای زبونی و ناتوانی خویش را پشت سر گذاشته است». همچنین در یک نطق رادیویی در ۲۹ اسفندماه ۱۳۳۱ به مناسبت سالگرد ملی شدن صنعت نفت به این امر تاریخی (استمرار فرهنگی نهضت ملی ایران) و (اتحاد و یکپارچگی ملت) اشاره کرده است:

«هم‌وطنان عزیز اگر در این جهاد بزرگ ملی ما پیروز شویم، دنیا صبر و استقامت ما را می‌ستاید. برای امنیت که با اتحاد کلمه، با هماهنگی و وحدت نظر، در یک صف واحد برای فتح نهایی کوشش و مجاهدت نموده‌ایم. دولتی را که در سنگر دفاع از منافع وطن با حریف بیگانه سرگرم جنگ و مبارزه بوده است، طبقات مختلف مملکت را مورد حمایت و پشتیبانی قرار داده و در تأیید و تشویق او به ادامه جهاد فروگذار نکرده است… ثمره و حاصلی که درنتیجه چند سال اتحاد و اتفاق ملت گرفته‌ایم به ما حکم می‌کند که وحدت کلمه را همچنان محفوظ نگاه داریم و هیچ‌یک را فراموش نکنیم که فرزند این آب و خاک و وارث خانه کهنسالی هستیم که از چندین دهه قرن به این طرف از نیاکان پرافتخار به فرزندان مبارز و فداکار امروز منتقل شده است».

همبستگی آزادی و استقلال

دکتر مصدق ملت و حاکمیت ملت را در پیوند با هویت ملی و اصالت جامعه ستوده است و آن را همانند هر امر اجتماعی و تاریخی در تحول و دگرگونی دانسته است، اما حیات تاریخی آن را در ناوابستگی به قدرت‌های بیگانه شناخته است. به زبان دیگر همواره اصل استقلال را حافظ و نگاهبان حرکت و بقای جامعه دانسته که با اصل مقدس آزادی همگامی و همسویی دارد و آن دو اصل ‌تفکیک‌ناپذیر است. در مجلس چهاردهم که استقلال کشور به‌طور کامل در جامعه تبلور می‌طلبید بیان کرد:

«ملت ایران طالب استقلال است و آن را به هیچ قیمتی از دست نمی‌دهد. ملت ایران می‌خواهد خارجی از این مملکت برود و در امور ما مطلقاً دخالت نکند و انتظار دارد که لفظاً و معناً استقلال ما را محترم بشمارد. وی در عین حال اعتقاد داشت که «هیچ دولتی در زیر سایه حکومت استبدادی به جایی نرسیده است». او کشور را در لوای آزادی محترم می‌شمرد و در کشورهای دموکراسی و مشروطه هیچ قانونی را بالاتر از اراده ملت نمی‌دانست».

مصدق با شناخت دقیق و کاملی که از ایران و جهان داشت، تحقق آزادی و حاکمیت دموکراسی را جدای از استقلال، ناممکن و غیرقابل‌تحقق می‌دانست. از نخستین روزی که وارد صحنه سیاست شد تا آخرین روزهای زندگی پرافتخار خود، اصل استقلال و اصل آزادی را در پیوند با یکدیگر تشخیص داده بود و هیچ جامعه‌ای را مترقی و دموکراتیک نمی‌دانست، مگر اینکه استقلال کامل داشته باشد و هیچ جامعه به دور از نظام دموکراسی مستقل تصور نمی‌کرد. زمانی که جبهه ملی ایران به گونه سازمان عملی و اجرایی خواسته‌های ملت تأسیس شد، محور اصلی عضویت احزاب و گروه‌های سیاسی و اجتماعی در آن سازمان، تمسک به دو اصل استقلال و آزادی بود.

مشروطیت و قانون

اما درباره رژیم مورد اعتقاد دکتر مصدق باید از مشروطیت نام برد. حاکمیت در این نظام اجرای دموکراسی و قانون بود. در آن نظام هیچ قدرتی و فردی حق مداخله در امور کشور را نداشت. به قول مصدق: «اگر من نماینده [مجلس] هستم نه به خاطر شاه است، بلکه برای خاطر مملکت است. من خود را برای مملکت می‌خواهم نه برای شاه» او درباره قانون -فزون بر کاربردهای آن‌- بسیار مترقیانه و دلیرانه بیان کرده است:

«قانون را برای مملکت می‌خواهیم. اگر قانون خلاف مصلحت مردم باشد، آن را زیر پا می‌گذاریم. قانون برای مملکت است و نه مملکت برای قانون».

ملی کردن نفت

بر پایه اعتقادات دکتر مصدق، ناهنجاری‌های کشور را در دو مقوله می‌توان تقسیم کرد:

_ ضعف و ناهنجاری‌های نهادی درون جامعه‌ای (کارشکنی‌های استبداد و ارتجاع و کانون‌های وابسته به آن‌ها)؛

_ سلطه‌گری‌ها و دخالت‌های برون‌مرزی (استعماری و فتنه‌انگیزی‌های عوامل گوناگون آن).

زمانی که این دو عامل در همسویی قرار گیرند ذلت جامعه و در بند بودن آن، آشفتگی‌های بیشتری را پدید می‌آورد.

دکتر مصدق با طرح برنامه ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور، کاری‌ترین تصمیم‌گیری‌های تاریخی را انجام داد و به‌درستی می‌دانست قطع ایادی بیگانه از کشور، عوامل داخلی و استبداد و ارتجاع را نیز از کارایی خائنانه محروم می‌سازد. بدین اعتبار بیان کرده بود: «این‌جانب به ملی بودن صنعت نفت و جنبه اخلاقی آن بیشتر از اقتصادی معتقدم».

عمل به اقتصاد بدون نفت نشان داد که دولت ملی بدون استفاده از نعمت خدادادی نفت قادر است مملکت را اداره کند و ذخایر گران‌بهای نفت برای آینده ایران و ایرانیان آینده باقی بماند.

الگویی فراملی

دکتر مصدق در عین دفاع از منافع و مصالح ایران، به منافع و مصالح کشورهای آزاد و مستقل جهان به‌ویژه همسایگان ایران (که به‌گونه‌ای وارثان فرهنگ و تمدن ایران هستند) توجه کامل داشت. او بیان می‌کرد: «باید دولتی روی کار بیاید که به تمام معنی ایرانی و بی‌طرف باشد و نسبت به همسایگان به یک چشم نگاه کند و از هر عملی که ایجاد حسادت و نقار بین آن‌ها بکند، بپرهیزد و دولتی باشد که در سیاست، صداقت و امانت را شعار و سرمایه معنوی قرار دهد». نامه او به هیئت ایرانی سازمان ملل متحد در دفاع از کشور مراکش و حق استقلال مردم شمال آفریقا مشهور همگان است.

اما در سندی در مرکز اسناد ریاست‌جمهوری (پرونده ۸۲۲۶) به نقل آقای جلالی مطلب ارزشمندی بدین شرح آمده است:

«دنیا نمایشگاه عظمت خداست، خلقت خدا موجب شناسایی است و گاهی برای این نمایشگاه افرادی به وجود می‌آیند که تالی و ثانی ندارند و جای مخصوص و مشخص و منحصر به فردی برای خود احراز می‌نمایند. گاندی در یک کشور باستانی و قباله‌کهنه مدنیت عالم بشریت در حالتی به وجود آمد که آن کشور اسیر نیرنگ و هدف خدنگ استعمار بود. او بود که با یک شهامت فوق‌العاده آن کشور را به عظمت امروزی رساند».

دکتر مصدق با زبانی ساده و ‌تأمل‌برانگیز در برابر کسانی که نسبت به استقلال ملی و یگانگی مردم در برابر حکومت‌های به ظاهر انترناسیونالیستی بی‌آنکه نسبت به تجاوزات و سلطه‌گری‌های آن توجه داشته باشند می‌گوید!

«تا روزی که تمامی ملل خود را عضو جامعه بشر نمی‌دانند و تا روزی که تمام ملل مرام واحدی ندارند تا وقتی‌که خرج و دخل عالم یکی نشده است، هر مملکت باید از سیاست خاص خود پیروی نماید».

کوتاه‌ سخن، مصدق رجل و رهبر سیاسی نهضت ملی ایران، طرفدار قانون و عدالت اجتماعی، اصلاحات و نوسازی‌های مبتنی بر فرهنگ و سنت و تمدن ایرانی بود. اجرای نظام دموکراتیک در ایران مستقل و ناوابسته به هیچ قدرت خارجی را هنر بنیادی خود می‌دانست. به گمان نگارنده که خود را یکی از علاقه‌مندان به جریان‌های ملی کشورمان می‌داند، «پدیده مصدق» و «مصدق‌گرایی» در زمان ما چشمگیرتر از زمان حیات دکتر مصدق نخست‌وزیر ایران در مدت ۲۶ ماه شده است.

وی و مرام وی و هویت مکتب اجتماعی وی، به‌صورت الگویی درآمده که ایران به گونه یک نهاد ملی و تاریخی برای مردم کشورهای جهان به‌عنوان شیوه و هدف مبارزه با اجحاف و سلطه و ستمگری و تدارک نظام دموکراتیک و عدالت‌خواهانه درآمده است. افسوس به قول شاعر و ادیب بلندپایه روزگارمان استاد دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی: در سوگ آن درخت تناور، ما را حتی امانِ گریه ندادند.

این آرزوی دیرین آن بزرگمرد در ادوار تاریخ ایران است که در پایان این مقاله به آن اشاره می‌شود. «من ذره‌ای در مبارزه خود سست نخواهم شد؛ زیرا یقین دارم که این مبارزه فعلاً به‌جایی رسیده است که در هر حال به هر صورت باید طریق طبیعی خود را طی کند و به نتیجه برسد. اکنون آفتاب عمر من لب بام رسیده، دیر یا زود به راهی بروم که همه ناگزیر خواهند رفت، ولی چه باشم و چه نباشم امیدوارم و بلکه یقین دارم که این آتش خاموش نخواهد شد و مردان بیدار کشور این مبارزه ملی را آن‌قدر دنبال می‌کنند تا به نتیجه برسد».

هر ۱۴ اسفندماه روز پیمان و حرکت و امید است. به قول لسان‌الغیب شیراز:

گرت چو نوح نبی صبر هست در غم طوفان

بلا بگردد و کام هزارساله برآید■

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط