بدون دیدگاه

راه توسعه؛ توانمندسازی اجتماع‌محور جوامع محلی

 

 

تبعات سیل سیستان درگفت‌وگو با سید محمود حسینی

متأسفانه شاهد باران‌های سیل‌آسا در استان محروم سیستان و بلوچستان و شرق هرمزگان (منطقه مکران) هستیم. شما در زمانی استاندار سیستان و بلوچستان بوده‌اید و به مسائل و مصائب آن استان آشنا هستید. از طرف دیگر ساماندهی نظام جمهوری اسلامی در آن منطقه را به‌خوبی می‌دانید، حضور نیروهای مسلح و کاروان‌های ترانزیت مواد مخدر را هم کاملاً می‌شناسید. می‌دانیم بعد از اتمام مأموریت در آن استان، ارتباط خود را با فرهیختگان آنجا حفظ کرده‌اید و گاهی در بلوچستان حضور داشته‌اید. با توجه به این تجربیات، ماهیت این باران‌های سیل‌آسا را چه می‌دانید؟ مردم، دولت و نیروهای نظامی با این فاجعه چه برخوردی کردند؟

سیل سواحل دریای عمان (منطقه مکران) در دی‌ماه ۹۸ از نظر شدت، اتفاق کم‌سابقه‌ای بود. این سیل در اثر بارندگی شدید تا میزان ۲۲۶ میلیمتر در ۴۸ ساعت به وقوع پیوست. از بشاگرد و جاسک در هرمزگان تا کنارک، چابهار، نیک‌شهر، قصرقند، فنوج و همچنین بخشی از شهرستان ایرانشهر و سرباز را دربرگرفت. همه رودخانه‌های منطقه از کم‌عرض تا عریض طغیان کردند و سدهایی که در منطقه بودند سرریز شدند و شدت آن از سیل گلستان، لرستان و خوزستان در بهار امسال چند برابر بیشتر بود. خوشبختانه از نظر تلفات انسانی بسیار کم بود و یک نفر اعلام شد. علت این بود که هواشناسی این بار اطلاع‌رسانی کرده بود و شبکه‌های ارتباطی مردم را مطلع کرده بودند. درس‌های سیل بهار امسال بی‌تأثیر نبوده و برخی تجارب آنجا به کار گرفته شد. همین اطلاع‌رسانی نشان‌دهنده درس گرفتن از حوادث بهار بود. البته مردم به وزارت نیرو و شرکت آب منطقه‌ای استان انتقادی می‌کنند که با وجود اطلاع از بارندگی شدید و احتمال سرریزشدن سدها، از حجم آب سدها کم نکردند.

در این صورت آب تخلیه‌شده به دریا می‌ریخت؟

بیشتر آب به روستاهای مسیر می‌رفت و بخشی هم به دریا می‌ریخت. شاید اگر این اتفاق افتاده بود، میزان تخریب کمتر بود. البته آن منطقه سدهای زیادی ندارد. کلاً سه سد بزرگ در بلوچستان و سه سد بزرگ هم در شرق هرمزگان هستند[۱]. متأسفانه سد کهیر ناتمام است و ۸۰ درصد آن ساخته شده و تاج سد ناقص است، اما کمک کرد که سیلاب پشت آن جمع شود و از تخریب بیشتر مناطق اطراف جلوگیری شود. همه این سدها آب شیرین دارند و در اثر سیل آب شیرین زیادی به دریا رفت. تقریباً بیش از ده شهرستان در سواحل دریای عمان گرفتار سیل شدند و خسارات زیادی به آن‌ها وارد شد. باید گفت این فصل زمان برداشت موز، هندوانه و سایر میوه‌های گرمسیری در این مناطق بود و این محصولات در اثر سیل از بین رفتند. همچنین تعداد زیادی دام سبک و سنگین از بین رفتند. البته گاو و شتر کمی تلف شدند و و بیشتر دام سبک و بزها بودند که از بین رفتند. در بعضی روستاها ممکن است فرد چند بز داشته باشد و یک کپر برای زندگی و شاید یک‌تکه زمین برای زراعت که در اثر سیل همه این‌ها را از دست داده‌اند. باید به این مسئله توجه اساسی شود که اگر فوراً برخی امکانات فراهم نشود، ممکن است این افراد به حاشیه شهرها مهاجرت کنند. از دیگر خسارت‌ها باید به خراب شدن جاده‌ها، پل‌ها و آب‌نماها اشاره کرد. جاده‌های زیاد بین روستایی، بین‌شهری و حتی بین استانی تخریب شده‌اند.مثلاً جاده کنارک ـ جاسک، بین‌استانی است و پر از گودی و بلندی است، سیلاب بسیاری از این جاده‌ها را برده است.

مناطقی که سیل آمده مسطح هستند؟

بعضی مناطق مثل قصرقند کوهستانی هستند. چابهار کوه‌های مارنی دارد و خاک آن آهکی و رس است. کنارک، نیکشهر و سرباز هم کوهستانی هستند. سواحل دریا مسطح و به اصطلاح فلات است. رودخانه‌های زیادی هستند که بعضی مثل کاجو عریض و پرآب است. یکی از مناطقی که بسیار آسیب‌دیده منطقه دشتیاری است. خودم اول سیل یک روز به آنجا رفتم و توانستم منطقه را بازدید کنم. در منطقه زرآباد که بسیار حاصلخیز است نزدیک ۴ هزار هکتار باغ موز آسیب دیده است. درخت موز سه ساله است و هر سال پاجوش می‌زند. در منطقه عورکی که مرکز تولید هندوانه و موز و سایر صیفی‌جات است دره‌های عمیقی از سیل به وجود آمده و زمین بریده شده است. یک مسئله قابل‌توجه این است که سیل در شب اتفاق نیفتاده و مردم در روز که بیدار بودند خودشان را نجات داده‌اند.

مردم چطور توانسته‌اند خودشان را نجات بدهند؟

بعضی به مناطق مرتفع رفتند و به هر حال از خانه خارج شدند؛ البته خانه‌ها یا از سیل آسیب دیده‌اند یا به خاطر استحکام کم از شدت باران خراب شده‌اند. به هر حال مردم با هم همکاری کرده‌اند و خودشان آسیب ندیده‌اند. یکی از مشکلات روستاها در آن مناطق علاوه بر نبودن جاده مناسب و مستحکم، نبودن دایک‌های حفاظتی است که آن‌ها را از سیل در امان نگه دارد. کما اینکه سیل گنو در سال ۸۶ اتفاق افتاد و روستاهای زیادی آسیب دیدند.

یعنی دور روستا دایک درست شود تا سیل وارد روستا نشود. با توجه به اینکه این مناطق دشت مسطح است با الهام از تجربه دریاچه خلیج فارس در منطقه ۲۲ تهران که رود کن به آنجا می‌ریزد و ماهی هم پرورش می‌دهند، امکان دارد در این دشت مسطح هم استخرهای بزرگ و کم‌هزینه درست کنند؟

بومی‌ها و جوامع محلی این کار را از قدیم کرده‌اند. در آنجا بارندگی فصلی و شدید دارند؛ بنابراین گودال‌هایی که به زبان محلی هوتک می‌گویند، در کنار روستاها حفر کرده و باران را به هوتک هدایت می‌کنند. از این آب برای شرب خودشان و دیگر نیازهایشان استفاده می‌کنند. این هوتک‌ها به خاطر نوع خاک نفوذناپذیر هستند.

دولت باید این هوتک‌ها را سیستماتیک کند؛ وقتی هم گودبرداری می‌شود از خاک آن برای دایک استفاده کنند.

دولت می‌تواند این کار را با مشارکت مردم روستاها برنامه‌ریزی کند و بندهایی بر خروجی آن‌ها طراحی شود که آب خارج نشود. با توجه به جنس خاک پدیده دیگری در آن مناطق اتفاق می‌افتد به نام گَرگَروک؛ این‌ها شکاف‌هایی هستند که به خاطر خاصیت فرسایشی خاک ایجاد شده‌اند و با پیشروی آن‌ها مزارع و خانه‌ها و جاده‌ها را از بین می‌برند. طراحی ذخیره آب و مقابله با حفره‌های گرگروک باید در دستور کار دولت در این استان باشد. بودجه این کار که از جنس سرمایه‌گذاری است، زیاد نیست. یکی از جامعه شناسان چند سال پیش به آنجا رفت و مطالعات اجتماعی زیادی کرد و پیشنهاد داد کنار هوتک‌ها را بندهایی با لاستیک بزنند که آب حفظ بشود، اما اجرا نشد.

ممکن است به بحث مدیریت بحران بپردازید؟

تجربه ما نشان می‌دهد نیروی عظیم نوع‌دوستی، وطن‌خواهی و اخوت اسلامی در میان مردم و جامعه ایران نهفته است که در مواقع حادثه و بحران خودش را نشان می‌دهد. کما اینکه در سیل و زلزله‌ها به‌خوبی نمود و بروز آن را دیده‌ایم. در زلزله بوئین‌زهرا یک قهرمان ملی به نام تختی پول جمع کرده و همه مردم در این کمک‌رسانی شرکت کرده‌اند. زلزله بم حادثه تلخی بود که تمام ایران بلند شد و واکنش نشان داد. در حادثه زلزله بم در پنجم دی‌ماه سال ۸۲ استاندار اصفهان بودم و وقتی ستاد بحران تشکیل دادیم و درخواست کمک کردیم مردم اصفهان در هلال‌احمر جمع شدند و حضور آن‌ها به حدی بود که تحویل گرفتن کمک‌ها کار سختی شد. دو روز بعد که من به بم رفتم دیدم سیل کمک‌ها از نقاط مختلف کشور در راه است و کمک اصفهان هم خیلی زود به آنجا رسیده بود. کمک‌های مردم در زلزله کرمانشاه و سیل بهار امسال هم جوشش مردم عجیب بود. این حس به‌وفور در مردم وجود دارد، خودش را در شرایط بحران به‌خوبی نشان می‌دهد.

مهندس خرم در زمان زلزله شمال استان‌های معین را برای بار اول به کار انداخت.

در سیل اخیر سیستان و بلوچستان، اطلاع‌رسانی بعد از سیل در ابتدا به‌کندی بود. متأسفانه مسئولان کشور تحت شوک وقایعی بودند که در آن زمان اتفاق افتادند، مانند شهادت سردار سلیمانی، حادثه کرمان و همین‌طور شوک ناشی از سقوط هواپیمای اوکراینی. این سیل تحت‌الشعاع این حوادث قرار گرفت و دولت در آغاز هنوز به جمع‌بندی نرسیده بود؛ اما بعداً با تأخیر وارد شد. من روز پنجشنبه ۲۶ دی‌ماه طی سرمقاله‌ای در روزنامه شرق، این مسئله را باز کردم. مردمانی که در این منطقه آسیب دیده‌اند روحیه قانع دارند و نه زبان اعتراض دارند و نه زبان تشکر. رسانه برای اطلاع‌رسانی در مورد نیازهایشان در روزهای اولیه نبود، اما نهادهای غیردولتی فعالانه برای کمک آمدند. وزارت کشور دو استان را به‌عنوان معین معرفی کرد؛ یزد و کرمان. درصورتی‌که می‌توانستند اصفهان، فارس و تهران را هم معرفی کنند تا کمک‌رسانی بیشتر شود. چند روز بعد از سیل، استانداری اصفهان و ستاد بحران آنجا فعال شدند و شهردار اصفهان به منطقه سیل‌زده سفر کرد. آتش‌نشانی و آب و فاضلاب اصفهان تیم‌هایی با کف‌کش و لجن‌کش به کنارک فرستادند و آب‌هایی را که به خانه‌ها نفوذ کرده بود تخلیه کردند. فاضلاب شهر با سیلاب مخلوط شده بود و این‌ها برای تخلیه کمک کردند. نیروی دریایی و هوایی که مقر آن‌ها در کنارک است آمده بودند و به سیل‌زده‌ها کمک زیادی کردند و بخشی از آب‌گرفتگی را برطرف کردند. خیرین اصفهان امکانات زیادی ازجمله خوراکی و نیازهای اولیه را تهیه کردند و به منطقه سیل‌زده فرستادند. هلال‌احمر، سپاه و بسیج اصفهان هم کمک‌ها و نیروهای پزشکی خودشان را به آنجا فرستادند. روز شنبه،  ۵ بهمن، جلسه‌ای در بیمارستان حجتیه برگزار شد و مجمع خیرین و مؤسسات خیریه اصفهان جمع شدند و تصمیماتی گرفتند که در حال اجراست. مثلاً تصمیم گرفتند روی یک منطقه بسیار آسیب‌دیده متمرکز شوند که منطقه نیکشهر و به‌ویژه بخش بنت را انتخاب کردند؛ البته قرار شد بخش‌های لاشار و دشتیاری را هم مدنظر قرار بدهند تا به نیازهای آن‌ها رسیدگی کنند. تصمیم دیگری که گرفتند این بود که کار درازمدت بکنند و انجمن اخوت و دوستی اصفهان و سیستان و بلوچستان را خیرین و نیروهای اجتماعی تشکیل بدهند و خدماتی در زمینه‌های آموزش و جبران خسارات انجام بدهند. از تصمیمات دیگر تأمین هزینه خرید یک‌هزار رأس بز مولد برای جبران خسارات روستاییانی که دام‌هایشان تلف شده بود. مدیریت این کار را خیریه حضرت ابالفضل به عهده گرفت. خیریه سعادتی طرح تهیه علوفه دام از ضایعات نخل در منطقه و غنی‌سازی آن برای خوراک دام را در برنامه دارد و ابتکار خوبی است. مدیر سیتی‌سنتر اصفهان قبول کرد ۵۰ دانش‌آموز سیل‌زده از دبستان تا پایان تحصیلات دانشگاهی را بورسیه کند تا به‌نوعی مدیران آینده منطقه تأمین شود. جهاد دانشگاهی اصفهان، آموزش مشاغل خانگی برای منطقه سیل‌زده را پذیرفت. شهرداری اصفهان اعلام کرد بین اصفهان و منطقه سیل‌زده در استان سیستان و بلوچستان خواهرخواندگی منعقد می‌کند و در ایام تعطیلات برای دانش‌آموزان آنجا اردوهایی را در اصفهان برگزار می‌کند و برایشان آموزش‌های لازم را پیش‌بینی می‌کند. همچنین مجمع خیرین، آقای حسین رضایی را رابط بین خیریه‌های اصفهان و تشکیلات هاسِب[۲] به مدیریت دکتر واعظ مهدوی، معرفی کرد. اتاق بازرگانی اصفهان در هفته گذشته جلسه‌ای تشکیل داد و تصمیم گرفت یک مرکز درمانی یا آموزشی در یکی از مناطق سیل‌زده احداث کند. این‌ها مجموعه کارهایی بودند که خیرین اصفهان تصمیم‌گیری کردند. انتظار می‌رود وزارت کشور و استانداری سیستان و بلوچستان از این فرصت استفاده کند و زمینه‌های تسهیل همکاری بین این دو استان را فراهم کنند. این فعالیت‌ها که حتماً در استان‌های دیگر هم اتفاق می‌افتد به‌جز جنبه‌های انسان‌دوستانه اثر وحدت ملی، وطن‌دوستی و انسجام ملی بالایی دارد که در بلندمدت به نفع همه ملت است.

پیشنهاد این است که ستاد مدیریت بحران کشور در این بحران، طی تقسیم کاری هر بخش آسیب‌دیده را به یک استان و خیرین واگذار و هر روستای آسیب‌دیده را به یک خیریه یا سمن اختصاص دهد.

استانداری سیستان و بلوچستان پذیرای این کمک‌ها بودند؟

بله. من با استاندار صحبت کرده بودم و گفتند مثلاً در مکان‌یابی مرکز درمانی همکاری می‌کنند و یا در مورد خرید بزها با توجه به اینکه بز سندی با اقلیم سیستان و بلوچستان خوانا هستند قرار شد خودشان کمک کنند تا این بزها از پاکستان وارد شوند.

از میان دولت، نهادهای مردمی، مردم عادی و نیروهای مسلح کمک‌های کدام‌یک بارزتر بود؟ امام‌جمعه شیعه و سنی آنجا چه نقشی داشتند؟

مولوی عبدالحمید در همان روزهای سیل از منطقه بازدید کرد و کمک‌هایی که جمع کرده بود توزیع کرد. در نماز جمعه هم از کمک‌های مردمی تشکر کرد و مخصوصاً از اصفهان هم نام برد. نماینده ولی‌فقیه هم از منطقه بازدید و کمک‌هایی کرد. وزیر نیرو قول داد سد کهیر را که نیمه‌کاره رها شده تکمیل کند که این خیلی کار مهمی است. امروز دیدم مدیرعامل آب منطقه‌ای استان را تغییر دادند. شاید نقطه‌ضعفشان را پذیرفته‌اند که در مواقع ضروری چابک نیستند. فرض کنید هواشناسی ۲۰۰ میلی‌متر باران را پیش‌بینی نکرده بود، اما باران شدید را پیش‌بینی کرده بودند و انتظار بود که تصمیم‌گیری کنند. یک نکته را بعضی از بزرگ‌ترهای آنجا به من می‌گفتند که مقامات به منطقه سیل‌زده می‌آیند و هزینه برای این سفرها می‌شود و هلیکوپتر نیاز است و اگر این هزینه را کمک به مردم سیل‌زده بکنند برای مردم خوش‌تر است. نیروهای مسلح به‌صورت نسبی حضور داشتند. خودم دیدم نیروهای دریایی و هوایی در تخلیه آب بسیار کمک کردند. همان‌طور که گفتم این سیل مانند گلستان و لرستان بود، اما بسیج نیرو به آن اندازه نبود. حادثه تقریباً مهار شده، اما انتظار این است که کمک متوقف نشود. چند سال زمان نیاز است تا خسارات جبران شود. وزارت راه، جهاد و کشاورزی و نیرو بیش از همه باید در منطقه حضور پیدا کنند و حمایت کنند. نمود کمک‌های مردمی هم قابل‌توجه بود.

الآن وضعیت در آن مناطق چگونه است؟

در حال حاضر ارتباط زمینی بعضی روستاها قطع است. این منطقه از مرکز فاصله دارد و کمک‌های مردمی از فاصله دور می‌رسد. اطلاعات نشان می‌دهد هنوز در منطقه سیستان سیل نیامده، اما سد کجکی در افغانستان سرریز شده و سیل در راه است. از رودخانه هیرمند آب زیادی وارد دو رودخانه پریان و سیستان شده است. پیشگیری‌هایی انجام شده و دو رودخانه لایروبی شده‌اند و البته شدت آب به‌قدری نیست که به تخریب برسد. دریاچه هامون هم هنوز پر نشده است. این دریاچه ظرفیت زیادی دارد و پر شدن آن مفید است. نگران هستند آب‌های دیگری از رودخانه هیرمند و از رودخانه فراه در استان فراه وارد هامون صابوری شود و بعد وارد هامون سیستان شود و تخریب کند. لایروبی رودخانه‌ها در دست اقدام است و با پیشگیری‌ها بعید است سیل اتفاق بیفتد.

آیا ایجاد هوتک در مناطق دیگر ایران امکان‌پذیر است؟

سیستان و بلوچستان و مناطق اطراف آنجا باران شدید و فصلی دارد که می‌تواند هوتک را پر کند، اما این کار  در اصفهان که کل باران در سال ۱۲۰ میلیمتر و مثلاً میزان یک ساعت باران دو یا سه میلی‌متر است این امر خیلی مناسب نیست، اما مردم در جلگه زاینده‌رود استخرهایی درست می‌کنند و کف آن را با لاستیک ویژه عایق می‌کنند و آب را این‌طور نگهداری می‌کنند.

در جزیره لاوان که مرجانی است بارندگی‌ها سیل‌آساست و به‌جای آب‌شیرین‌کن می‌توان از این استخرها ایجاد کرد.

در درازمدت در سال بیش از یک میلیارد مترمکعب آب ناشی از بارندگی به دریای عمان سرازیر می‌شود. حال چون ماهی‌های دریا نیز آب شیرین نیاز دارند نباید همه این آب‌ها را جمع‌آوری کرد، اما می‌توان بخشی را با سد و یا همین فناوری بومی هوتک جمع‌آوری کرد تا حیات منطقه تأمین شود. هرکاری مردم در آن مشارکت کنند و مردم توانمند شوند دوام دارد.

در پایان یادآور می‌شوم راه توسعه منطقه از درون سرزمین و با توانمندسازی اجتماع‌محور جوامع محلی می‌گذرد. صرف تأمین سرمایه مالی، انسانی و احداث پروژه‌ها از بیرون نه‌تنها امر توسعه را گره‌گشایی نمی‌کند، بلکه مشکلات اجتماعی فراوانی همراه خود می‌آورد. این اصل شامل کمک‌های خیرین و سمن‌ها هم می‌شود؛ یعنی این‌ها هم باید خود مردم را در بازسازی مناطق آسیب دیده دخیل کنند.

پی‌نوشت:

  1. سد پیشین در نزدیک چابهار، سد زیردان در منطقه قصرقند، سد کهیر در شهرستان کنارک. سد میناب در شهرستان میناب، سد در دست احداث گابریک در جاسک و سد جگین در بشاگرد…
  2. مخفف همدلان آینده‌نگر سیستان و بلوچستان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط