بدون دیدگاه

راه دشوار بایدن

چگونه دو حزب اصلی امریکا مردم را به گروگان رقابت‌های خصمانه خود درآورده‌اند؟

محمد احمدی

نگاهی سریع به آمار انتخابات

انتخابات سال ۲۰۲۰ امریکا با شرکت حدود ۱۵۸ میلیون رأی‌دهنده؛ یعنی حدود ۶۷ درصد واجدین شرایط، پس از جنجال‌های بسیار بر سر تقلب و ابطال آرا به پیروزی جو بایدن در کسب کرسی ریاست‌جمهوری منتهی شد. او ۳۰۶ رأی الکترال و ۸۱ میلیون رأی مردم یعنی ۵۱ درصد آرا را به دست آورد. دونالد ترامپ با کسب ۲۳۲ رأی الکترال و ۷۴ میلیون رأی مردم یعنی ۴۷ درصد آرا، شانس انتخاب مجدد را از دست داد.۱

به علت شیوع کرونا، بیش از ۱۰۰ میلیون نفر از طریق پستی یا قبل از روز انتخابات رأی دادند که در تاریخ امریکا بی‌سابقه است. درصد مشارکت مردم در این انتخابات از سال ۱۹۰۰ تاکنون نیز بی‌سابقه است که حساسیت فوق‌العاده و تاریخی آن را نشان می‌دهد. درحالی‌که اکثر مردان و بیشتر سفیدپوستان به ترامپ رأی دادند رأی اکثر جوانان، زنان و بیشتر اقلیت‌ها مانند سیاهان، لاتین‌تبارها و آسیایی‌تبارها به بایدن تعلق گرفت. در بین مذاهب، اکثر پروتستان‌ها ازجمله بیشتر اونجلیست‌ها به ترامپ رأی دادند، اما رأی اکثر کاتولیک‌ها، مسلمانان، یهودیان، سایر پیروان مذاهب و حتی غیرمذهبی‌ها به بایدن تعلق گرفت. با اینکه ترامپ بیش از هر رئیس‌جمهور دیگری خواسته‌های اسرائیل را دنبال می‌کرد، ۷۶ درصد یهودیان به بایدن رأی دادند.

به‌طور هم‌زمان، در انتخابات پارلمانی، حزب دموکرات با وجود از دست دادن چند کرسی، بار دیگر اکثریت کنگره را به دست آورد. در سنا، جمهوریخواهان با کسب نیمی از کرسی‌ها (۵۰ از ۱۰۰) برتری خود را حفظ کردند و دموکرات‌ها دو رأی کمتر از آنان به دست آوردند.۲

خصمانه شدن عرصه سیاسی

گروهی از کارشناسان می‌گویند به اعداد و ارقام بالا نباید زیاد خوش‌بین بود. مثلاً نشریه فارین‌پالیسی به توانایی بایدن در نجات دموکراسی در امریکا نگاهی بدبینانه دارد.۳

در تاریخ اخیر، مثال‌هایی از کشورهای دموکراتیک وجود دارند که راه خود را گم کردند، به دامن استبداد غلتیدند و قادر به بازگشت به دموکراسی نبودند، مگر پس از یک فاجعه تمام‌عیار. آلمان در دوران وایمار۴ یعنی بین دو جنگ جهانی، چنین وضعی داشت.

توماس کاروترز۵ رئیس بخش پژوهشی بنیاد کارنگی برای صلح بین‌المللی که استاد رشته حکمرانی و دموکراسی است، می‌گوید: ایالات‌متحده اکنون به پایین‌ترین درجه بین دموکراسی‌های مستقر نزول کرده و بیش از هر کشور دموکراتیک دیگری گرفتار رقابت‌های جناحی شده که امکان رهایی از آن وجود ندارد.

بایدن برای کنترل بحران‌های جاری امریکا نیاز به افزایش مالیات‌ها در قالب یک طرح بزرگ دارد که قطعاً خشم جناح مخالف او را برخواهد انگیخت. با اینکه کنگره در اختیار دموکرات‌هاست بایدن با جمهوریخواهان در سنا روبه‌روست که موفقیت خود را در شکست طرف مقابل می‌بینند. این همان رقابت جناحی است که امریکا را در سال‌های اخیر، بیش از گذشته، پولاریزه یا قطبی کرده و به افول کارآیی دموکراسی انجامیده است.

یک نمونه دیگر آن، شرکت در معاهده برجام توسط یک دولت و سپس خروج از آن توسط دولت بعدی است. احتمال دارد این نوع چرخش‌های ۱۸۰ درجه بارها تکرار شود و اعتبار امریکا در دنیای امروز را بیش از پیش زیر سؤال ببرد. مثلاً با این نوع چرخش‌ها و کشمکش‌های متعصبانه بین احزاب امریکا، آیا ایران یا هر کشور دیگری می‌تواند روی مذاکره و معاهده با امریکا حساب کند؟ بایدن راه آسانی در پیش ندارد و برای موفقیت دولت خود فقط می‌تواند به انتخابات پارلمانی در سال ۲۰۲۲ امیدوار باشد تا طرح‌های آینده‌اش در سنا خنثی نشود، اما اگر نتواند بحران کرونا و نتایج اقتصادی آن ازجمله بیکاری وسیع را کنترل کند تا آن زمان حتی ممکن است دموکرات‌ها برخی از کرسی‌های خود را نیز به رقیب ببازند و دولت بایدن ضعیف‌تر شود.

در نظام کنونی امریکا، مقامات سه قوه مجریه، مقننه و قضائیه در هر سمتی که هستند بر اساس وابستگی به یکی از دو حزب اصلی انتخاب یا منصوب می‌شوند. درحالی‌که سنت قدیمی امریکا این بود که هر شهروند عادی بر اساس شایستگی خود و حمایت مردمی، صرف‌نظر از وابستگی‌های حزبی بتواند به مقام و منصب حکومتی برسد. این آرمان الکسی دو توکویل۶ متفکر فرانسوی قرن نوزدهم و نظریه‌پرداز دموکراسی در امریکا بود که دموکراسی نباید تبدیل به بازی متعصبانه و قدرت‌طلبی احزاب شود، اما مدت‌هاست که این سنت فراموش شده و شهروندان امریکایی از ایفای نقش سازنده در حکومت و فارغ از ملاحظات حزبی مأیوس شده‌اند.

نظام دوحزبی یا چندحزبی

فارین‌پالیسی می‌گوید بیشتر کارشناسان امریکایی که در این باره نظر داده‌اند معتقدند ساختار سیاسی این کشور مردم را به بن‌بست کشیده و تنها راه خروج تغییر این ساختار است، اما راه هرگونه اصلاحات در این زمینه، به دلیل مقاومت احزاب علیه یکدیگر، به‌ویژه در زمینه نظام مالیاتی مسدود شده است. رضایت هر حزب در مسدود کردن طرح‌های حزب مخالف است. هریک از طرفین تصور می‌کند که اندکی عقب‌نشینی سبب می‌شود کل جنگ را به طرف مقابل ببازد. اخیراً کتابی در امریکا منتشرشده به نام شکستن حلقه شوم دوحزبی: در حمایت از دموکراسی چندحزبی در امریکا۷ که پیشنهاد می‌کند سیستم از انحصار دموکرات‌ها و جمهوریخواهان خارج شود.

نویسنده این کتاب، لی دروتمن۸ می‌گوید: در دهه ۱۹۸۰ نیوزیلند نیز گرفتار چنین پدیده‌ای بود که باعث فلج شدن حکمرانی می‌شد تا اینکه یک کمیسیون ملی پیشنهاد داد نظام چندحزبی تشکیل شود تا مردم بتوانند احزاب مخرب یکدیگر را در روند انتخابات حذف کنند. همین اقدام، نقش مهمی در موفقیت‌های بعدی نیوزیلند داشت. نویسنده پیشنهاد می‌دهد اکنون نیز بایدن می‌تواند چنین کمیسیونی را تشکیل دهد.

اما مشکل بر سر راه این اصلاحات، نظام انتخاباتی الکترال است. این نظام اجازه نمی‌دهد به‌جز دو حزب اصلی هیچ حزب دیگری بتواند پا بگیرد. برای جزئیات این موضوع، به شماره گذشته مجله چشم‌انداز ایران (شماره ۱۲۴، صفحه ۱۲۱ و ۱۲۲) مراجعه کنید. در یک سیستم چندحزبی باید همه احزاب، از اقلیت تا اکثریت در هر مقطع زمانی به نسبت آرای خود در هر ایالت و در کل کشور، دارای نماینده باشند. مردم باید بتوانند به ترکیبی از کاندیداها از احزاب مختلف یا به ائتلافی از آن‌ها رأی دهند، چیزی که امروزه در امریکا غیرممکن است. در صورت چنین اصلاحاتی در قوانین انتخاباتی امریکا، احزابی که سرنوشت مردم را به گروگان رقابت‌های خصمانه خود درآورده‌اند از دور خارج می‌شوند، مگر اینکه رفتارهای خود را تعدیل کنند. اگر امریکا چنین تغییراتی را در قوانین خود جای دهد، اقلیت‌های قومی، نژادی و مذهبی آن می‌توانند حزب تشکیل دهند و در پارلمان نماینده داشته باشند. آن‌ها برای تشویق اقشار مختلف مردم به مشارکت در انتخابات و تأمین منافع این اقشار می‌توانند از راه ائتلاف انتخاباتی با احزاب بزرگ‌تر، در دولت شرکت داشته باشند، همچنان که در بسیاری از نظام‌های دموکراتیک جهان شاهد هستیم. اگر نخبگان حاکم اجازه دهند، امریکا می‌تواند هر یک از این اصلاحات را در یک یا چند ایالت به‌طور آزمایشی شروع کند و به‌تدریج آن را به سایر ایالت‌ها و سپس به کل کشور تعمیم دهد.

امریکا نیاز به راه‌حل‌های اساسی برای مقابله با تغییرات آب و هوایی، بحران کرونا، فرسودگی زیرساخت‌ها، ضعف بیمه بهداشت و بسیاری امور دیگر دارد. بودجه و طرح‌های مرتبط با همه این‌ها باید در کنگره و سنا تصویب شود، اما در نظام کنونی، کشمکش احزاب، اجازه انجام اقدامات بزرگ را نمی‌دهد.

شکنندگی در مقابل عناصر مخرب

روی کار آمدن ترامپ در سال ۲۰۱۶ نشان داد انتخابات و دموکراسی امریکا قادر به حفظ خود از عناصر مخرب نیست. ترامپ در سال ۲۰۲۰ نیز بیش از ۷۴ میلیون رأی آورد و اگر بحران کرونا و شرایط اقتصادی ناشی از آن نبود، به احتمال زیاد، ترامپ چند میلیون رأی بیشتر می‌داشت و بار دیگر به مدد پوپولیسم خود، تثبیت می‌شد. در این صورت، امریکا باید چهار سال دیگر، اعمال تخریبی و تحریک‌آمیز او را در داخل کشور تحمل می‌کرد و جهان نیز با این نوع اقدامات او در سطح بین‌المللی مواجه می‌شد.

بحران کرونا سرانجام تمام خواهد شد و احتمالاً در آینده نیز کاندیداهایی در انتخابات امریکا ظهور خواهند کرد که الگوی پوپولیستی و موفق ترامپ قبل از کرونا را دنبال می‌کنند. درواقع مشکل، ناشی از نظام انتخاباتی امریکاست که افرادی مثل ترامپ، شانس زیادی برای رسیدن به ریاست‌جمهوری دارند. شبکه ان‌بی‌سی امریکا همین موضوع را تحلیل کرده است.۹

از زمان انتخابات سال ۲۰۰۰ مشخص شد که سرنوشت امریکا وابسته به یک نظام کهنه و ناکارآمد انتخاباتی است که در آن، چند رأی مشکوک در یک ایالت توانست نتیجه کل آرا را به نفع جرج بوش تغییر دهد، درحالی‌که مردم به رقیب او، سناتور ال گور، نیم میلیون رأی بیشتر داده بودند. در انتخابات سال ۲۰۱۶ نیز آرای مردم به رقیب ترامپ، ۳ میلیون بیشتر از آرا به ترامپ بود، اما نظام کهنه الکترال، نتیجه را به شکل معکوس تعیین کرد. اگر تصادفاً بحران کرونا در سال انتخاباتی ۲۰۲۰ روی نمی‌داد، ترامپ می‌توانست بار دیگر از همین نظام ناکارآمد به نفع خود بهره ببرد. او در چند ماه اخیر، نهایت تلاش خود را به کار گرفت تا نتیجه انتخابات ۲۰۲۰ را از طریق نظام قضائی و مقننه امریکا و ایالت‌های آن معکوس کند. گرچه او موفق نشد، نباید شکست او را نشانه استحکام نظام انتخاباتی امریکا دانست زیرا امکان تکرار ماجرایی شبیه اتفاقات سال‌های ۲۰۰۰ و ۲۰۱۶ کاملاً وجود دارد.

اصلاحاتی برای نجات از افول

به قول ان‌بی‌سی دموکراسی امریکایی بسیار با یک نظام مصون از سوءاستفاده، فاصله دارد و لازم است اصلاحات متعددی در این نظام انجام شود تا چنین وقایعی روی ندهد:

– الغای نظام الکترال و کالج (مجمع) آن، به‌طوری‌که آرای مردم تعیین‌کننده نتایج باشد.

– اجباری کردن شرکت مردم در انتخابات، به‌طوری‌که هیچ جناحی نتواند با فضاسازی، بهانه‌تراشی یا ارعاب، مردم را از رأی دادن منصرف یا محروم کند.

– اصلاح نظام کمک‌های مالی در رقابت‌های انتخاباتی، به‌طوری‌که هیچ نهاد خصوصی یا فرد ثروتمندی نتواند با پول دادن به کاندیداها یا مردم، بر نتیجه انتخابات اثر گذاشته و آن را در جهت منافع خود به کار گیرد.

– محدود کردن قدرت رئیس‌جمهور در جلوگیری از تصویب بودجه ادارات دولتی، به‌طوری‌که او نتواند با تعطیل کردن دولت، از مردم و رقبای خود باج بگیرد.

– محدود کردن دوران حضور قضات در دیوان عالی، به‌طوری‌که رئیس‌جمهور نتواند با انتصاب قاضیان مطلوب خود، قدرت حزبش در نظام قضائی امریکا را ریشه‌دار کند. در عمل، جمهوریخواهان ازجمله ترامپ با بهره‌برداری از همین نقطه‌ضعف دموکراسی امریکایی تلاش کرده‌اند در دعواهای انتخاباتی از رأی قاضیان به نفع خود سود ببرند.

– محدود کردن دوران حضور نمایندگان در کنگره و سنا، به‌طوری‌که نمایندگی احزاب در اختیار جناح‌های جوان و پیشرو قرار گیرد.

– حذف قانونی که به نمایندگان سنا و کنگره اجازه می‌دهد از تاکتیک تأخیر و سدکردن رأی‌گیری برای جلوگیری از تصویب لوایح استفاده کنند.

– تعیین تعداد سناتورهای هر ایالت به نسبت جمعیت آن برخلاف نظام کنونی که به ازای هر ایالت دو کرسی در سنا وجود دارد مثلاً ایالت وایومینگ با کمتر از ۶۰۰ هزار جمعیت و ایالت کالیفرنیا با حدود ۴۰ میلیون جمعیت دارای سهم مساوی در سنا هستند. درحالی‌که اقلیت‌های قومی و نژادی و مهاجران عمدتاً در ایالت‌های پرجمعیت متمرکزند و طبق قانون فعلی، رأی هر فرد از آن‌ها ارزش کمتری از رأی هر فرد در ایالت‌های سفیدپوست کم‌جمعیت دارد.

درواقع، این اصلاحات بارها موردبحث جناح‌ها و رسانه‌های امریکا قرارگرفته، اما سیاستمداران قدرتمند در دو حزب اصلی مایل به این نوع تغییرات نیستند و مانع اصلاح نظام انتخاباتی و حکومتی امریکا می‌شوند. آن‌ها قدرت خود را مدیون نظام پوسیده موجود می‌دانند و از یک دموکراسی مردمی هراس دارند. درنتیجه در آینده نیز افرادی مانند ترامپ می‌توانند با سوءاستفاده از همین نظام و بهره بردن از حمایت همین نوع سیاستمداران، دوباره بر سر کار بیایند و برای مردم امریکا و جهان، دردسر بیافرینند.

درس‌هایی از کشورهای دیگر

یکی از اصلاحاتی که نظام انتخاباتی امریکا نیاز دارد تا مشارکت مردمی را افزایش دهد، امکان رأی دادن اینترنتی برای همگان است. برخی از کشورها این امکان را برای همه تأمین کرده‌اند، اما در امریکا فقط چند ایالت این امکان را آن هم برای افراد خاص که قادر به رفتن به حوزه‌های رأی نیستند، فراهم کرده‌اند. امریکا با وجود شرکت‌های بزرگ خود در حوزه اینترنت و رایانه هنوز یک سیستم جامع رأی‌دهی الکترونیک از راه دور با احراز هویت ندارد.

مثال‌های از نظام‌های انتخاباتی پیشرفته‌تر در جهان کنونی وجود دارد که امریکا می‌تواند از آن‌ها درس بگیرد. هند با جمعیتی ۴ برابر امریکا و مشکلات فراوان اجتماعی و اقتصادی، در سال ۲۰۱۹ انتخاباتی برگزار کرد که ۵۰۰ میلیون رأی‌دهنده آن از تجهیزات الکترونیک برای رأی دادن استفاده کردند. این کشور از شیوه‌های نوین ارزیابی هویت رأی‌دهندگان نیز بهره می‌برد. این امور به‌آسانی مشارکت مردم در انتخابات و استحکام نتایج در مقابل انواع سوءاستفاده‌ها کمک می‌کند.

کشورهایی مانند بلژیک، برزیل، آرژانتین، استرالیا و سنگاپور از سال‌ها پیش، شرکت در انتخابات را اجباری کرده‌اند و مردم در صورت عدم مشارکت باید جریمه بپردازند. بیش از بیست کشور جهان بر اساس قانون خود، رأی دادن را برای افراد واجد شرایط، الزامی می‌دانند.۱۰

دلایل مختلفی برای این کار وجود دارد:

– وظیفه و مسئولیت‌شناسی مردم برای شرکت در سرنوشت جامعه می‌تواند انگیزه‌ای برای افزایش آگاهی‌های سیاسی آنان باشد.

– رأی دادن الزامی در یک دموکراسی باعث می‌شود گروه‌های اجتماعی به‌ویژه اقلیت‌هایی که از نظام کشور سرخورده شده‌اند، انگیزه بیشتری برای روی کار آوردن نمایندگان واقعی خود بیابند.

– رأی دادن الزامی مردم سبب می‌شود نمایندگان منتخب آنان، نماینده و پاسخگوی عده بیشتری در جامعه باشند.

– با افزایش حضور مردم هزینه‌ای که کشور برای برگزاری انتخابات می‌پردازد، سود بیشتری برای مشروعیت نظام خواهد داشت.

– تبلیغات انتخاباتی و صرف هزینه برای آن کاهش خواهد یافت و تبلیغات بر ارائه برنامه کاندیداها متمرکز می‌شود زیرا مردم، خود موظف به یافتن کاندیدای مطلوبشان خواهند بود؛ البته مردم حق دارند در صورت عدم علاقه به برنامه هیچ‌یک از کاندیداها رأی سفید بدهند.

– تنبلی برخی از مردم که دوری صندوق رأی، سختی حمل‌ونقل به محل رأی دادن، آب و هوا، اشتغال به امور زندگی، سفر، بیماری و از این قبیل را بهانه می‌کنند تا شرکت نکنند، معمولاً عامل کاهش شرکت در انتخابات است، اما رأی دادن الزامی سبب می‌شود این گروه از مردم نیز برای مشارکت در تعیین سرنوشت کشور، برای خود برنامه‌ریزی کنند. البته دولت‌ها باید رأی دادن را به هر شکل ممکن، ساده کنند و نیازهای خاص مردم برای شرکت در انتخابات را برطرف سازند. مثلاً امکان رأی دادن قبل از روز رسمی انتخابات را فراهم کنند و رأی دادن از طریق فضای مجازی پس از احراز هویت را رواج دهند. همچنین افرادی که در ایام انتخابات دچار مشکلی اضطراری شده و قادر به مشارکت نیستند باید از پرداخت جریمه معاف شوند.

افت‌وخیز مشارکت در دموکراسی

امریکا از زمره کشورهایی است که گروه‌های بزرگی از اقلیت‌ها در آن زندگی می‌کنند و نظام انتخاباتی آن، طوری طراحی ‌شده که مشارکت این اقلیت‌ها را به شکل‌های مختلف، کمرنگ می‌کند. برای شرح جزئیات و علل این موضوع، به شماره پیشین (۱۲۴) مجله چشم‌انداز ایران مراجعه کنید. وقتی میزان حضور اقشار مختلف مردم به‌ویژه اقلیت‌ها در انتخابات کاهش یابد، ناپایداری سیاسی و بحران‌های ناشی از پوپولیسم در قشر خاصی از جامعه، مانند پدیده طرفداران دونالد ترامپ، شانس بیشتری برای تأثیر در سرنوشت کشور خواهند داشت. به علت نظام انتخاباتی امریکا که همه آرای الکترال را نصیب برنده می‌کند، نتیجه انتخابات ریاست‌جمهوری معمولاً وابسته به تعدادی از ایالت‌هاست که در آن‌ها آرای دو کاندیدا به هم نزدیک است. ترامپ سعی داشت با دست‌کاری یا ابطال چند هزار رأی در همین ایالت‌ها، همه آرای آن‌ها را تصاحب کند. این نشان می‌دهد چرا افزایش مشارکت مردمی حتی در حد چند هزار رأی می‌تواند نتیجه را کاملاً دگرگون کند.

میزان مشارکت مردم در انتخابات ریاست‌جمهوری امریکا از دهه ۱۹۷۰ تا قبل از انتخابات اخیر، بین ۴۹ درصد تا ۵۹ درصد در نوسان بوده است.۱۱

نتیجه این میزان مشارکت، انتخاب شدن افرادی چون ریچارد نیکسون، رونالد ریگان و جرج بوش پسر برای چهار سال دوم ریاست‌جمهوری هریک بوده است، اما آنان رؤسای جمهوری جنگ‌طلب و فریبکار بوده‌اند که بر اساس آرای هواداران متعصب خود، ازجمله اونجلیست‌ها و سایر گروه‌های راست‌گرا برای بار دوم انتخاب شدند. اگر میزان مشارکت اقشار مختلف مردم در انتخابات، بالاتر می‌بود، احتمال انتخاب چنین افرادی کاهش می‌یافت. چنان‌که در انتخابات سال ۲۰۲۰ به علت مشارکت حدود ۶۷ درصد واجدین شرایط، مردم موفق به طرد دونالد ترامپ از کاخ سفید شدند. در این انتخابات، ترامپ اصرار داشت که آرای پستی شمارش نشود و بسیاری از آرای شمرده‌شده به طرق مختلف، باطل اعلام گردد؛ زیرا می‌دانست طرفداران او شامل اونجلیست‌ها معمولاً به شکل حضوری رأی می‌دهند و در صورت ابطال آرای پستی، نسبت آرای هواداران او به کل آرا افزایش خواهد یافت.

مشارکت مردم در انتخابات کنگره و سنا کمتر از انتخابات ریاست‌جمهوری است.۱۲

در انتخابات پارلمانی در سال ۲۰۱۴ حدود ۳۷ درصد واجدین شرایط شرکت داشتند، اما انتخابات پارلمانی سال ۲۰۱۸ شاهد افزایش مشارکت به حدود ۵۰ درصد بود که از ۱۰۰ سال قبل تا این زمان بی‌سابقه بود. این افزایش احتمالاً به علت مقابله مردم با تندروی‌های ترامپ بود و درنتیجه آن، حزب او ۴۱ کرسی کنگره را از دست داد.

دلایل مختلفی برای عدم شرکت واجدین شرایط در انتخابات امریکا وجود دارد.۱۳

بین گروه‌های سنی، جوانان کمتر در انتخابات شرکت می‌کنند زیرا به جای سیاست، دغدغه امور دیگری مانند تحصیل، ازدواج و شغل خود را دارند. مثلاً در انتخابات پارلمانی سال ۲۰۱۸ فقط ۲۰ درصد جوانان رأی دادند. نظرسنجی نشریه امریکای امروز۱۴ نشان می‌دهد ۵۹ درصد کسانی که از رأی دادن خودداری می‌کنند، معتقدند کاری از دولت برنمی‌آید. ۵۴ درصد بر این باورند که دولت گرفتار فساد است. ۳۷ درصد نیز اعتقاد دارند سیاست، تأثیری در زندگی آنان ندارد. برخی دیگر در میان کاندیداها فرد مناسبی را پیدا نمی‌کنند که خواسته آن‌ها را پوشش دهد. مشارکت در انتخابات مقدماتی امریکا که درون‌حزبی برگزار می‌شود و مشارکت در انتخابات کنگره و سنا اغلب کم است، زیرا مردم حس می‌کنند انتخاب‌های کمی دارند و تفاوت مهمی بین کاندیداهای هر حزب وجود ندارد. در بین کاندیداهای دو حزب نیز معمولاً تنوع دیدگاه‌ها آن‌قدر زیاد نیست که مردم حس کنند با انتخاب خود می‌توانند انعطاف مهمی در سیاست‌های نظام ایجاد کنند. مثلاً در انتخاب بین ترامپ و بایدن، انگیزه اصلی رأی‌دهندگان به هریک از آن‌ها این بوده است که طرف مقابل رأی نیاورد، اما این به معنی شایسته بودن کاندیدایی نیست که رأی آورده است.

دل‌زدگی مردم از سیاست

یک دلیل مهم برای عدم شرکت در انتخابات، سیاست‌زدگی یا بیگانه شدن از سیاست است.۱۵

در جوامعی که دارای اقلیت‌های بزرگ هستند، اما اراده اکثریت اجازه عرض‌اندام به آن‌ها نمی‌دهد، این پدیده بیشتر مشاهده می‌شود. مثلاً در امریکا، اقلیت‌های سیاه‌پوست، لاتین‌تبار و مهاجران از فرهنگ‌های غیراروپایی حس می‌کنند که سیستم، اهمیتی به آنان نمی‌دهد و نمایندگان منتخب، به منافع آنان توجه کافی ندارند. پس انگیزه آنان برای مشارکت در انتخابات کم است. رهبری دو حزب اصلی نیز معمولاً در اختیار شخصیت‌های سفیدپوست امریکایی است که از این کاهش آرا، سود می‌برند و قدرت خود را در ارکان حکومت تحکیم می‌کنند. از سوی دیگر، نظام الکترال سبب می‌شود رأی حزب اقلیت در هر ایالت، به حساب حزب اکثریت گذاشته شود یعنی همه کرسی‌های الکترال به برنده داده شود. پس اقلیت حتی اگر سفیدپوست باشد، انگیزه کافی برای حضور در انتخابات ندارد. برای جزئیات بیشتر در این باره، به شماره گذشته مجله مراجعه کنید.

اداره آمار امریکا می‌گوید امریکایی‌های واجد شرایط که از شرکت در انتخابات خودداری می‌کنند، بیشتر در بین طبقات پایین، بیکاران، افراد دارای تحصیلات کم و مادران مجرد هستند. آنان بر این باورند که کاندیداها از هر حزبی که باشند پس از انتخاب، مشکلات آنان را رفع نمی‌کنند.۱۶

مثلاً در دولت‌های دموکرات و جمهوریخواه حداقل دستمزد حقوق‌بگیران از بیش از ده سال قبل تاکنون تغییری نکرده است. بیکاری، خشونت پلیس علیه سیاهان، تمایل سیستم قضاذی به زندانی کردن سیاهان و نظایر آن نه‌تنها افق روشنی ندارد، بلکه وخامت بیشتری پیدا کرده و بسیاری از مردم را به این باور رسانده که در انتخابات، قدرت واقعاً دست‌به‌دست نمی‌شود، بلکه در چنگ عده‌ای خاص باقی می‌ماند. حضور یک سیاه‌پوست به‌عنوان کاندیدای ریاست‌جمهوری در انتخابات سال ۲۰۰۸ سبب شد عده‌ای از میان اقلیت‌های سیاه و لاتین‌تبار امیدوار شوند و به او یعنی اوباما رأی دهند، اما زمانی که او را نیز در همان سمت و سوی نخبگان حاکم بر سیستم یافتند، برای بار دوم به او اعتماد نکردند و از حضور در انتخابات منصرف شدند.■

پی‌نوشت:

۱.https://en.wikipedia.org/wiki/2020_United_States_presidential_election

۲.https://www.theguardian.com/us-news/ng-interactive/2020/nov/09/senate-and-house-elections-2020-full-results-for-congress

۳.https://foreignpolicy.com/2020/11/12/biden-cant-stop-americas-democratic-decline/

  1. Weimar
  2. Thomas Carothers
  3. Alexis de Tocqueville

۷.Breaking the Two-Party Doom Loop: The Case for Multiparty Democracy in America

  1. Lee Drutman

۹.https://www.nbcnews.com/think/opinion/trump-s-election-lies-show-u-s-democracy-isn-t-ncna1249788

۱۰.https://en.wikipedia.org/wiki/Compulsory_voting

۱۱.https://en.wikipedia.org/wiki/Voter_turnout_in_United_States_presidential_elections

  1. https://en.wikipedia.org/wiki/2018_United_States_elections
  2. https://en.wikipedia.org/wiki/Voter_apathy
  3. USA Today

۱۵.https://en.wikipedia.org/wiki/Political_alienation

۱۶.https://www.nytimes.com/2020/10/26/us/election-nonvoters.html

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط