بدون دیدگاه

روحانی، رئیسی و باقی دوستان

در نقد نگاه کوتاه‌مدت به حکومت‌داری

احمد هاشمی

همان‌طور که پیش‌بینی می‌کردیم زمان چون برق سپری شد و دولت جدید ماند با مطالبات انباشته ملت هشتاد و چند میلیونی. همه می‌دانیم وضعیت خوب نیست؛ بیکاری و تنگدستی حالا دیگر از مرز تحمل گذشته و به‌تبع آن موج بلند افسردگی و ناامیدی به ویرانی ساختار خانواده‌ها ایستاده است. نسلی که روی مرز میانسالی نشسته، نسل زاده شور انقلابی و موشک‌باران هنوز فرصت نکرده جوانی کند و حتی کورسوی امیدی هم ندارد که اوضاع به‎سامان شود. پای صحبت دختر و پسر چهارده ساله که بنشینی به عبرت آنچه از سر بزرگ‌ترهایش گذشته هیچ هدفی جز «رفتن» ندارد و مرد و زن کهنسال تازه اگر مقرری ناچیز بازنشستگی داشته باشند به‌سختی هزینه خوراک و درمان خود را فراهم می‌کنند و کاش فقط همین بود؛ غصه تماشای پسران و دختران بزرگسالِ خانه پیرشان می‌کند.

این‌ها و بیشتر از این‌ها را همه می‌دانیم و حاکمان نیز بر این امور واقف‎اند. لابد آمار اعتیاد و فحشا و زورگیری و سرقت را به دستشان می‌رسانند، اما فرقشان با مردم عادی این است که این‌ها امید دارند و فکر می‌کنند امریکا و اسرائیل در مسیر زوال هستند و آینده از آن ماست. تحلیل عباس‌آقا، سلمانی محل ما، کاملاً عکس این است که روزبه‌روز دریغ از دیروز. عباس‎آقا به قیمت روز زندگی می‌کند، گوشت و تخم‌مرغ می‌خرد و راننده و محافظ هم ندارد. عباس آقا با واقعیت کنار آمده و پایش روی زمین است، مانند همه مردمی که سیمشان به بالا وصل نیست.

مقصر را پیدا کنید

با شعار و وعده می‌شود درد را تسکین داد و امید واهی ساخت، اما یک روز و دو ماه و شش ماه. این چند ماه که بگذرد واقعیت بر خیال غلبه می‌کند. شعار مُسکّن است و راه علاج را باید یافت. شش ماه پیش مردم امید داشتند که برجام به ثمر برسد و حاکمیت یکدست گشایشی در زندگی مردم حاصل کند. خیلی‌ها دلارهای خانگی‌شان را از ترس تکرار سقوط قیمت‌ها پس از قطعنامه فروختند. تا زمانی که امید بهبود بود، قیمت‌ها رشد چشمگیری نداشت، اما بن‌بست مذاکرات واقعیت را نمایان کرد. سریال کسل‌کننده توافق دیگر تماشاگر ندارد و حالا عباس‎آقا هم معتقد است که وقت خرید وانبار کردن است و فردا دیر است.

نکته بامزه اینجاست که طرفداران دولت به‌ جای اینکه به دنبال راهی برای بهبود شرایط باشند کمیته شناسایی مقصر تشکیل داده‌اند. بامزه‌تر اینکه می‌گویند هشت سال روحانی چنان ویرانی‌هایی به جا گذاشته که حالا حالاها نباید امیدی به بهبود اوضاع داشت. گویی حسن روحانی نیرویی خارج از نظام بوده که آمده مملکت را ویران کند و برود! مگر نه این است که شورای نگهبان قانون اساسی صلاحیت او را از میان خیل ثبت‌نام‌کنندگان احراز کرده است؟

عباس‎آقا معتقد است شورای نگهبان باید از توهین‌کنندگان به روحانی شکایت کند، چون این ادبیات وهن شورای نگهبان و تخریب کل نظام است. به عقیده او هر کس می‌تواند ۱۰۰ هزار امضا جمع کند، باید بتواند در انتخابات ریاست‎ جمهوری کاندیدا شود. کاندیدای اصلح او در میان تأییدشدگان نبوده، با این ‌حال در انتخابات سال ۱۳۹۲ به روحانی رأی داده است. بسیاری از مردم هم مانند او به امید گشایشی مختصر پای صندوق رفتند و روحانی گزینه اصلی‎شان نبود. روحانی حتی اصلاح‌طلب هم نبود و اصلاح‌طلبان داخل نظام هم در شرایط غیرعادی و بدون اینکه بتوانند تضمینی از او بگیرند حمایتش کردند و حالا هم ناسزایش را نوش جان می‌کنند. در این شرایط بد و بیراه گفتن طرفداران رئیسی به روحانی خنده‌دار است. این بزرگواران کشتی خودشان را سوراخ می‌کنند. روحانی کاندیدای نظام بود و دایره حرکتش در شعاع تعیین شده بود. واقعیت این است که نزاع جناح‌های مختلف برای مردم اهمیت چندانی ندارد. تاریخ مصرف اثرگذاری این دعواها گذشته است. مردم به نیازهای ضروری‌شان فکر می‌کنند؛ آزادی و نان.

خیلی نزدیک خیلی دور

فرض کنیم همین فردا تحریم صادرات نفت لغو شد. لابد قیمت دلار دست‌کم به‌صورت موقت کم می‌شود. به‌تبع آن سیل واردات روانه کشور می‌شود و در کوتاه‌مدت تورم کاهش پیدا می‌کند. این دقیقاً همان اتفاقی است که در دوره احمدی‌نژاد رخ داد و سود افزایش قیمت نفت به جیب کشور دوست و برادر، چین، رفت. پرسش این است که با وجود تجربه به باد رفتن آن‌همه پول آیا باز هم احتمال تکرار همان روش هست؟ پاسخ صریح و روشن این است: بله. دقیقاً مسیر همان است، با این تفاوت که هم‌اکنون بحران‌ها به سطح رسیده است و با این روش هم تغییر ملموسی در زندگی مردم حاصل نخواهد شد. از طرفی توافق احتمالی به معنای عادی‌سازی رابطه ایران با دنیا نخواهد بود. تنش همچنان ادامه خواهد داشت و بعید است بتوانیم با حداکثر ظرفیت و قیمت واقعی نفت صادر کنیم.

مسئله امروز ما تنها تأمین گندم و روغن مردم نیست که البته خود این هم مشکل کوچکی نیست، اقلیم ایران در خطر نابودی است. بحرانِ همین الآن ما نبود هوای سالم برای نفس کشیدن و آب برای نوشیدن است. در میان‌مدت مهاجرت‌های گسترده ناشی از خشکسالی تبعات اجتماعی گسترده‌ای خواهد داشت.

روزگاری نه‌چندان دور به ‌جای اینکه با حفرکنندگان چاه‌های غیرمجاز برخورد کنند به آن‌ها مجوز دادند و حالا محیط زیست ایران چنین به خطر افتاده است. امروز هم اگر تدبیری اندیشیده نشود، ده سال بعد درگیر جنگ و ناامنی خواهیم بود. این یک مشکل و چندین و چند معضل دیگر می‌توان شمرد که دست‌کم در میان‌مدت لاینحل به نظر می‌رسد. آیا این مشکلات تقصیر دولت روحانی است؟ بله و احمدی‌نژاد و خاتمی و هاشمی رفسنجانی هم مقصرند. در تمام این سال‌ها حجت‌الاسلام رئیسی کجا بوده؟ او هم پست‌هایی کلیدی داشته که نقش تعیین‌کننده‌ای در مسیر حرکت حکومت داشته‌اند. این تازه بخش انتخابی حکومت است. بخش‌های بزرگی ازجمله نهادهای تصمیم‌ساز و بنیادهای بزرگ اقتصادی که اساساً جزء نهادهای حاکمیتی هستند. اگر به این نتیجه رسیده‌ایم که مشکلی وجود دارد همه این بخش‌ها مقصرند. قدم نخست برای حل مشکل این است که دعواهای جناحی کنار گذاشته شود.

اگر تدبیری به کار باشد

هنگام آزادی نازنین زاغری تمام رسانه‌ها پر شده بود از احتمال معاوضه او با ۴۰۰ میلیون پوند بدهی دولت انگلیس به ایران. حتی بیان احتمال چنین عملی هم زشت است. ممکن است برخی افراد چنین راهکارهایی را پیشنهاد کنند، اما تعمیم این رفتار به حاکمیت بسیار خطرناک است. طلبی که ایران از انگلیس دارد، به ‌هر حال وصول‌شدنی است، اما ضربه‌ای که شایعه گروگان‌گیری به اقتصاد و اعتبار مملکت می‌زند جبران‌ناپذیر است. حسب سند چشم‌انداز بیست‌ساله جمهوری اسلامی ایران لازم است سهم ایران از شمار گردشگران جهانی به ۱.۵ درصد در سال ۱۴۰۴ افزایش یابد، یعنی حدود ۲۰ میلیون نفر گردشگر از بازار جهانی را سالانه به خود جذب کند. پیش‌زمینه همه این رؤیاها تضمین امنیت گردشگران است. آیا عقل سلیم باور می‌کند دولت از میلیاردها دلار درآمد بالقوه به خاطر ۴۵۰ میلیون دلار بگذرد؟ اگر تدبیری به کار باشد، نمایندگان حکومت باید در سراسر دنیا بگردند و استدلال‌هایی در رد مبادله زندانی با پول ارائه کنند؛ این یعنی همان نگاه بلندمدت.

همین نگاه را تعمیم دهید به سایر بخش‌ها. توسعه فنّاوری هسته‌ای هزینه‌های مستقیم و غیرمستقیم زیادی را بر اقتصاد کشور تحمیل کرده است. بسیاری از کارشناسان معتقدند استفاده از فنّاوری هسته‌ای در تولید برق از جهات مختلف برای ایران مناسب نیست، ازجمله دلایل، آلودگی محیط زیست، وابسته بودن در مواد اولیه و دانش و خطرات احتمالی ناشی از نشت رآکتورهاست. هم‌اکنون ظرفیت اسمی نیروگاه بوشهر هزار مگاوات است، بنابراین در بهترین حالت تنها ۱.۵ درصد از برق مصرفی کشور از این راه تأمین می‌شود. امارات متحده عربی اخیراً یک نیروگاه خورشیدی با ظرفیت ۱۱۰۰ مگاوات راه‌اندازی کرده است. آیا بهتر نبود ما هم از آغاز به سمت استفاده از انرژی‌های پاک می‌رفتیم؟ اگر سه دهه پیش چنین هزینه‌هایی را پیش‌بینی می‌کردیم باز هم به این راه می‌رفتیم؟ آیا چشم‌انداز دقیقی داریم که با همین روند سی سال بعد اوضاع چگونه خواهد بود؟

هم‌اکنون نه می‌توانیم و نه معقول است که فعالیت‌های هسته‌ای را تعطیل کنیم. چنین کاری به معنای تسلیم در برابر فشارهای خارجی خواهد بود. با این ‌حال می‌شود با میدان دادن به سازمان‌های مردم‌نهاد مخالف فعالیت هسته‌ای و رجوع به افکار عمومی داخل کشور، مسیر حرکت را به سمت انرژی‌های پاک تغییر داد. اگر رفراندمی برگزار شود و در آن مردم به مخالفت با انرژی هسته‌ای بپردازند، تغییر روندها بر اساس اراده ملت خواهد بود و معنی تسلیم شدن در برابر فشار خارجی را نخواهد داشت. می‌توانیم کشورمان را به الگویی در زمینه استفاده از منابع انرژی پاک مطرح کنیم. در این صورت کشورهای دیگر نه‌تنها بهانه‌ای برای تحریم نخواهند داشت، بلکه طبعاً باید از این روند حمایت کرد و در زمینه توسعه این فنّاوری با ایران همکاری کنند.

آنچه در این دو نمونه ذکر شد، مثال‌های مشابه زیادی دارد. نگاه بلندمدت داشتن؛ یعنی کشورمان را به‌عنوان الگوی صلح‌طلبی و حفاظت از محیط زیست و امنیت و دموکراسی معرفی کنیم و ارتباط کشور را با دنیا بهبود بخشیم. در دنیای جدید بدون تعامل سازنده با کشورهای دیگر مطلقاً امیدی به توسعه نیست. لابد دولتمردان تازه، این موضوع را در همین چند ماه فهمیده‌اند.

اقتصاد راه‌حل میان‌بر ندارد

گرانی‌های اخیر قدرت خرید مردم را به‌شدت کاهش داده است. برای رفع این مشکل معقول این است که تولید رونق پیدا کند و به‌تبع آن عرضه کالا در بازار افزایش پیدا کند. کسانی که نمی‌دانند اقتصاد راه‌حل میان‌بر ندارد، مسیرهای دیگری هم به ذهنشان می‌رسد، ازجمله افزایش مبلغ یارانه که از قضا دردسر زیادی هم ندارد، فقط باید چاپخانه‌های چاپ اسکناس را دوشیفت کنیم! دولت حجت‌الاسلام رئیسی ادامه دولت احمدی‌نژاد است با همان راهکارهای شکست‌خورده: اسکناس… تورم… کاهش قدرت خرید… اسکناس… یارانه… تورم…!

بیش از سه دهه است هر دولتی سر کار آمده حرف از جراحی اقتصادی زده و با این ‌حال ارز هنوز چندنرخی است، چون همه به منافع کوتاه‌مدت خود فکر کرده‌اند. یارانه دادن و پخش پول بی‌پشتوانه؛ یعنی نگاه کوتاه‌مدت و شوربختانه این روزها بحران‌ها آن‌قدر جدی است که یارانه دادن هم دردی از مردم دوا نخواهد کرد. مردم کار می‌خواهند و مسکن و خدمات درمانی. هنگامی که شما با زیر یک میلیارد تومان نمی‌توانید یک آپارتمان چهل متری در ارزان‌ترین محله‌های تهران بخرید، یارانه ۳۰۰ و ۴۰۰ هزار تومانی به کارتان نخواهد آمد.

در شماره ۱۳۰ نشریه چشم‌انداز ایران در مقاله «هزار راه رفته و کوچه‌های بن‌بست قدیمی» نوشته بودم که با کنترل قیمت خرده‌فروشی نمی‌توان جلوی تورم را گرفت که البته همه می‌دانستند و همان هم شد. حالا هم از بدیهیات حرف می‌زنیم که از پس امروز، فردایی هم هست و تورم حاصل از پخش پول گریبانمان را خواهد گرفت. شما کسب‌وکار خردی که راه می‌اندازید، نیاز به «برنامه بلندمدت توسعه» دارید. ما درباره اداره یک کشور ۸۰ میلیونی حرف می‌زنیم. اکنون حتی نمی‌توانیم از منابع نفت و گاز کشور استفاده کنیم. تیره شدن رابطه غرب با روسیه بهترین فرصت است که روابط با اروپا را بهبود بخشیم و به‌تبع آن از سرمایه‌گذاری شرکت‌های بزرگ ازجمله برای توسعه معادن نفت و گاز بهره ببریم. آیا کسی به این راهکارهای ساده فکر کرده است؟

فساد ساختاری حاصل نداشتن برنامه بلندمدت است. باندهای مافیایی از شکاف نبود ثبات قانون‌گذاری وارد می‌شوند و سیاست‌ها را به نفع منافع خود تغییر می‌دهند. ظهور کاسبان تحریم، موج‌سواران تورم و سلاطین فلان و فلان معلول توزیع رانت ناعادلانه است. راه‌حل مبارزه با تبعض هم ایجاد سامانه‌های شفافیت و نظارت عامه مردم از طریق رسانه‌های آزاد است. توسعه بدون عزم ملی و مشارکت همه مردم محقق نخواهد شد. دموکراسی زیرساخت توسعه است و نگاه بلندمدت در کشورداری؛ یعنی تقویت نهادهای زیرساخت دموکراسی، یعنی استفاده از تجربه‌های همه دلسوزان این ملک. توسعه با حصر و حذف و سانسور جور درنمی‌آید.■

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط