بدون دیدگاه

زمان امتناع و عدم پذیرش

 

تژو کول[۱] (Teju Cole)

برگردان: آزاده دشتی

بر اساس نمایشنامه کرگدن نوشته اوژن یونسکو (Eugène Ionesco)

بعدازظهر یک روز یکشنبه در یکی از شهرهای فرانسه است. دو مرد در کافه‌ای یکدیگر را ملاقات می‌کنند. یکی از آن‌ها برانژه (Berenger) است که نیمه‌مست است. رفیق برانژه، ژان، او را سرزنش می‌کند. (تا برانژه مشروب را کنار بگذارد و به زندگی‌اش سر‌ و‌ سامان بدهد.) ناگهان این دو صدای مهیبی می‌شنوند. همه مردم شهر سرک می‌کشند تا ببینند چه اتفاقی افتاده است. آن‌ها حیوانی بزرگ را می‌بینند که نعره‌زنان و با شتاب از خیابان می‌گذرد؛ یک کرگدن! چیزی نمی‌گذرد که کرگدن دیگری ظاهر می‌شود. آن‌ها رم کرده‌اند. حادثه بسیار عجیبی است، باید کاری کرد. بحث ژان و برانژه بیشتر حول این است که آیا کرگدن دوم همان اولی بوده است یا نه و اینکه آیا کرگدن‌ها آسیایی هستند یا آفریقایی؟

در سکانس بعد اوضاع وخیم می‌شود؛ مشاهده کرگدن‌های بیشتر تبدیل به اختلاف‌نظرهای بیهوده‌ای می‌شود. به‌تدریج افراد دیگری در شهر تبدیل به کرگدن می‌شوند: پوستشان سفت شده، بینی‌شان بزرگ ‌شده و تبدیل به شاخ می‌شود. ژان یکی از کسانی بود که از دیدن دو کرگدن ابتدا بسیار شوکه شده بود. او نیز به کرگدن تبدیل می‌شود. برانژه در حین دگرگونی ژان با او بحث می‌کند: «باید بپذیریم که ما انسان‌ها فلسفه و ارزش‌هایی داریم که جایگزین نمی‌شود و قرن‌ها از تمدن بشری سپری‌ شده تا ساخته شود.» ژان (شخصیت روشنفکر متمایل به قدرت) در مسیر تغییر به کرگدن پاسخ می‌دهد: «زمانی که همه آن ارزش‌ها را نابود کنیم شرایطمان بهتر خواهد شد.» (بازگشت به خلوص اولیه، همان‌طور که وعده ترامپ است.)

کرگدنیسم یا شیفتگی قدرت یک بیماری مسری است. تقریباً همه به آن دچار می‌شوند: افرادی که قدرت کرگدن‌ها را تحسین می‌کنند، اشخاصی که منکر وجود کرگدن‌ها هستند و کسانی که ظهور کرگدن‌ها را زنگ خطر می‌دانند. یکی از شخصیت‌های نمایشنامه، دودارد (Dudard)، روشنفکری که عقیده دارد برای تأثیر‌گذاری بر توده مردم باید با آن‌ها همرنگ شد، می‌گوید: «من ارزش‌های خود را حفظ می‌کنم. اگر می‌خواهید انتقاد کنید، بهتر است این کار را از خود شروع کنید.» [دودارد برخلاف برانژه معتقد بود کرگدن‌شدن اختیاری است و نه یک بیماری مسری.] او سپس مشتاقانه به کرگدن تبدیل می‌شود. برای او هیچ بازگشتی وجود ندارد. (اشاره دارد به اینکه انسان‌‌ها با به‌دست آوردن قدرت و با تغییر و دگرگونی و پیشرفت گوشه‌‌‌ای از هویت اولیه خود را از دست می‌‌‌دهند که بازگشت‌پذیر نیست.) برانژه و همکارش دیزی، تنها کسانی هستند که از این بیماری همه‌گیر سالم باقی‌مانده‌اند.

یونسکو، نویسنده نمایشنامه کرگدن، فرانسوی-رومانیایی است. او این نمایشنامه را در سال ۱۹۵۸ در واکنش به حرکت دیکتاتوری در اروپا نوشت، ولی مشخصاً تحت تأثیر تجربیاتش از فاشیسم در رومانی در دهه ۱۹۳۰ بود. یونسکو می‌خواست بداند که چرا و چگونه بسیاری از مردم ایدئولوژی مسموم و نادرست (فاشیسم) را می‌پذیرند. نمایشنامه کرگدن، نمایش کمدی و پوچ‌گرایانه‌ای (The Theatre of the Absurd) است. این متن یکی از راه‌حل‌های یونسکو برای مبارزه با این مشکل بود.

در نوزدهم آگوست سال ۲۰۱۵، اندکی پس از نیمه‌شب، دو برادر به نام‌های استفان و اسکات لیدر (Stephen, Scott Leader)، به گیلرمو رودریگز (Guillermo Rodriguez) که ملیت مکزیکی-امریکایی داشت حمله کردند. رودریگز در نزدیکی ایستگاه قطاری در بوستون خوابیده بود. برادران لیدر او را با لوله فلزی کتک زدند و دماغ و دنده‌هایش را شکستند، تحقیرش کردند و روی او ادرار کردند. گفته می‌شود که آن‌ها حین حمله می‌گفتند: «تمام این مهاجران غیرقانونی باید اخراج شوند.» این دو برادر از طرفداران کاندیدای جمهوریخواهی بودند که برنده انتخابات هشتم نوامبر ریاست‌جمهوری امریکا شد. این کاندیدا در مبارزات انتخاباتی خود اظهار کرد: «مردمی که پیرو من هستند بسیار میهن‌پرست هستند. آن‌ها عاشق این کشورند و می‌خواهند امریکا دوباره بهترین باشد.»

اینجا بود که زنگ خطری که پیش‌تر در ذهنم به صدا درآمده بود و همچنان می‌نواخت به هشدار تبدیل شد. به‌نظر می‌رسد حوادث حیرت‌آور بیشتری در راه است؛ افزایش خشونت جنسی، ظهور نژادپرستی و شکنجه و حمایت از جنایت‌های جنگی. حمله به رودریگز در بوستون و اظهارنظرهای صبورانه در پی آن هشداردهنده بودند. برخی از مردم بسیار خشمگین شده بودند، ولی خشم آن‌ها اثری نداشت. برخی دیگر آن را ناشی از وجود ریشه‌های عمیق از خلق‌ و خوی فحاشی و خشونت دانستند. گروهی خیلی ساده، دیدگاهی مشابه شخصیت بوتارد (Botard)، (روشنفکری که به هیچ‌چیز اعتماد ندارد و افکارش در گذشته مانده است) در نمایشنامه یونسکو را داشتند: «نمی‌خواهم مخالف به نظر برسم، ولی کلمه‌ای از آن را باور ندارم مگر اینکه خودم ببینم. هیچ کرگدنی تاکنون دیده نشده است.»

در ساعات اولیه نهم نوامبر سال ۲۰۱۶، برنده انتخابات ریاست‌جمهوری اعلام شد. با شروع روز مشخص شد که یک جریان اخلاقی کرگدن‌وار ظهور کرده است. مجله مردم (People)، بخشی درهم و برهم درباره دختر و خانواده رئیس‌جمهور منتخب داشت با تعدادی عکس با عنوان «بیش از حد دلفریب». در بخشی از روزنامه نیویورک‌تایمز نوشته ‌شده بود که حامیان متعصب متخاصم ترامپ نباید شرمنده باشند. در بخش دیگر روزنامه پرسیده شده بود که آیا رئیس‌جمهور منتخب می‌تواند رئیس‌جمهوری خوبی باشد و آیا می‌توان به او خوش‌بین بود؟ خبرنگاران بخش خبری تلویزیون کابلی (Cable news) از نتیجه انتخابات متعجب بودند و به هیچ‌وجه نمی‌توانستند خشم خود را کنترل کنند. در همه‌جا نشانه‌های آشکاری برای تلاش برای عادی‌سازی شرایط به چشم می‌خورد. بسیاری از مردم بدون آنکه مجبور باشند در صف‌های رأی‌گیری شرکت کرده بودند. این رفتار مانند بیماری واگیرداری به دیگران سرایت می‌کرد تا حدی که افرادی مانند دودارد در «نمایشنامه کرگدن»  را که معتقد به اصلاح از درون بودند نیز درگیر کرد.

شیطان وارد زندگی روزانه شده است؛ درحالی که مردم بی‌میل و ناتوان در تشخیص آن هستند. شیطان لانه‌اش را درون ما ساخته است، در حالی که ما آن را ناچیز می‌شماریم و چیز دیگری تلقی می‌کنیم. این جریانی نیست که از یک هفته، یک ماه یا یک سال قبل آغاز شده باشد، حتی با زمزمه ترور‌ها یا تهاجم به عراق آغاز نشده است. شیطان همیشه اینجا بوده، ولی اکنون صدای دیکتاتوری سر داده است.

در انتهای نمایشنامه کرگدن، دیزی (دختر موردعلاقه برانژه که پیشنهاد او را برای بچه‌دار‌شدن و ادامه نسل بشریت رد می‌کند) با ترس از تنها ماندن نسبت به صدای گله کرگدن‌ها طاقت نیاورد. پوستش سبز شد و شاخ درآورد، او دیگر تبدیل به کرگدن شده بود. برانژه (روشنفکری که نقد خویش را در اولویت قرار داده‌ و نمی‌خواهد ناجی انسان‌‌‌ها باشد، بلکه سعی می‌کنند خود انسان بماند.) سراسر در شک و تردید است. او قصد دارد انسانیت خود را حفظ کند. به آینه نگاه می‌کند و ناگهان خود را موجودی غیرعادی می‌بیند. او احساس می‌کند یک هیولاست؛ زیرا از جمع کرگدن‌ها دور افتاده است. او از سرانجام استقلالش می‌ترسد، ولی از پذیرش این همه‌گیری امتناع می‌کند. او مقاومتی را آغاز کرده و می‌گوید: «من تسلیم نمی‌شوم.»

 

 

 

[۱]. تژو کول، نویسنده مجموعه مقالات «موارد عجیب و شناخته‌شده (Known and Strange Things)» و منتقد عکس مجلات است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط