بدون دیدگاه

سوگ و سرور تاریخ

مروری بر کتاب «درباره سیاست و فرهنگ»

کوروش همتی

علی بنوعزیزی، استاد علوم سیاسی، در تابستان ۱۳۶۶ در امریکا با شاهرخ مسکوب مصاحبه‌هایی انجام داده که مجموعه این گفت‌وگوها کتاب درباره سیاست و فرهنگ است. این کتاب پیش از این در سال ۷۳ در فرانسه و پس از آن در سال ۷۸ با عنوانی کامل‌تر توسط نشر نیلوفر منتشر شده و مسکوب زمانی این مصاحبه را انجام می‌دهد که به قول خودش دیگر نمی‌خواهد «کار سیاسی» بکند.

شاهرخ مسکوب، فعال توده‌ای، زندگی خودش را به دو دوره پیش و پس از زندان، یک سال پس از کودتای ۲۸ مرداد، تقسیم می‌کند و در حالی شخصیت پیش از زندان خود را متعهد به آرمان‌های چپ‌گرایانه زمانه خویش می‌داند که عمده توجهش صرف مطالعه آثار مارکسیستی رایج آن روزها شده، اما در زندان درباره مبانی مارکسیسم و حزب توده دچار شک می‌شود و افشاگری‌های خروشچف از دوران استالین، کودتای ۲۸ مرداد و وقایع انقلاب مجارستان نیز این شک و دل کندن را تقویت می‌کند. تا جایی که پس آزادی به تبعیت از روزهای جوانی و نوجوانی به مطالعه آثار ادبیات کلاسیک فارسی خصوصاً نثرهای عرفانی می‌پردازد و این کار را تا پایان عمر ادامه می‌دهد. بخش عمده عمر مسکوب، صرف مطالعه و پـژوهش درباره شـاهنامه شد و امروز به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین شاهنامه‌پژوهان ایران شناخته می‌شود.

شاهرخ مسکوب در پاسخ به بنوعزیزی درباره وطن و زبان، این‌طور می‌گوید: «وطن من زبان فارسی است، این فرهنگ است، فرهنگ ایران است، اگرچه خیلی از جنبه‌هایش را نمی‌پسندم».

در این مجموعه مصاحبه، مسکوب از هر بابی در تاریخ معاصر ایران سخن به میان می‌آورد و سعی دارد آن را از پشت عینک فرهنگ بررسی کند و بکاود. همین ویژگی باعث شده مطالب کمی پراکنده شوند و از این‌رو مدخل‌های متعددی مورد بحث قرار گیرند.

روایت مسکوب از تاریخ

مسکوب در روایتی خطی از زمان به قدرت رسیدن رضاشاه شروع می‌کند تا به انقلاب ۵۷ برسد. نکته مهم در پرداخت او به وقایع تاریخی این است که اساساً هیچ حکومت یا دولتی را تنها مسبب اصلی ناکامی یا شکست‌ها نمی‌داند، بلکه سلسله‌رویدادهای منتج به اتفاقی تاریخی را مجموعه‌ای از فرهنگ آن زمان، ظرفیت مردم و دخالت‌های کشورهای دیگر در امور سیاسی و فرهنگی می‌داند. از سوی دیگر همه این‌ها را محدود به حکومت خاصی در یک زمان نمی‌داند، بلکه ریشه این کشمکش‌ها را در گذشته جست‌وجو می‌کند و معتقد است مسائلی که ما همواره با آن‌ها برخورد می‌کنیم در اصل ثمره کنش‌های گذشتگان است؛ چنان‌که بارها در این کتاب از تأثیر انقلاب مشروطه بر وقوع رویدادهای پس از خود سخن به میان می‌آورد. به‌طور مثال در رابطه با دوران رضاشاه پهلوی و شرایط فرهنگی و سیاسی آن زمان می‌گوید: «من گمان می‌کنم مسائل دوران رضاشاه در حقیقت ریشه‌اش در دوره قبل از اوست. خب هر دوره‌ای مربوط به دوره قبل از خود هست».

کشمکش با غرب و تجدد

شاهرخ مسکوب در فضای دهه‌های ۴۰ تا ۵۰ ایران زیست می‌کند که دوره مدرنیزاسیون شاهنشاهی است و واکنش روشنفکر آن دوران نیز دهن‌کجی به این مدرنیزاسیون؛ هرچند مسکوب معتقد است باید غرب را به‌عنوان یک واقعیت پذیرفت. بنوعزیزی در مقدمه کتاب، درباره نگرش مسکوب در رابطه با غرب این‌گونه می‌نویسد: «غرب در بینش او علی‌رغم مسائل بن‌بست‌ها و ناتوانی‌های آن که به‌خوبی بر آن آگاه است، تمدنی است که افلاطون و دانته و سروانتس از مظاهر و دانش و تکنولوژی جدید از دستاوردهای آن‌اند. نفی و انکار تماس با این فرهنگ یا هر فرهنگی چیزی جز اقرار به جهل ناشی از ترس نیست». او همچنین می‌گوید ما باید تکلیفمان را با تجدد مشخص کنیم و بر این آگاه باشیم که خواه یا ناخواه استقرار جریان مدرنیته بخشی از فرهنگی بومی ما را حذف می‌کند، چنان‌که نظیرش را در دوران رضاشاه دیده‌ایم.

روشنفکری

مشهور است که شاهرخ مسکوب دو چهره شناخته‌شده در ایران را به‌عنوان روشنفکر ایرانی بیشتر رجل سیاسی یا اجتماعی می‌دانست و به‌عنوان روشنفکر به آن‌ها ارادتی نداشت: آل‌احمد و شریعتی. از دیدگاه او قرارگیری آل‌احمد در زمره این دسته‌بندی نتیجه تعریف نادرست روشنفکران از خویش است و در رابطه با شریعتی هم معتقد است او یک نوع مارکسیسم دست‌دوم مبتذل را با یک نوع ایدئولوژی مذهبی اسلامی مخلوط کرده و از دلش یک ملغمه بیرون آورده. بنوعزیزی از مسکوب می‌پرسد به نظرش روشنفکر کیست. او در پاسخ به این سؤال مسئله نقش روشنفکری را معطوف به اشخاص نمی‌کند، بلکه آن را یک مسئله بنیادین می‌داند که از آن با عنوان فقر اندیشه فلسفی سیاسی یاد می‌کند: «ما به این لحاظ قرن‌هاست که از غرب عقب افتاده‌ایم». همچنین در ادامه مسکوب اندیشه سیاسی را با اندیشه فلسفی سیاسی دو چیز جدا از هم می‌انگارد؛ مثلاً می‌گوید حزب توده اندیشه سیاسی داشت یا چریک‌ها همواره اندیشه سیاسی داشتند، اما ما با فکر فلسفی سیاست به‌طورکلی بیگانه‌ایم.

بنوعزیزی در این مصاحبه‌ها بازه زمانی نسبتاً بزرگی از تاریخ معاصر ایران از مشروطه تا وقوع انقلاب را مورد پرسش قرار می‌دهد و مسکوب هم سعی دارد با نگاه بی‌طرفانه و آسیب‌شناسانه به تاریخ فرهنگی و سیاسی ایران معاصر از پیدا کردن مشخص مقصر اشتباهات و شکست‌ها پرهیز کند تا وقایع هرچه بی‌واسطه‌تر به آیندگان منتقل شود؛ هرچند نقطه تاریک صحبت‌های او مبهم بودن راه گریز از وضعیتی است که آن را مدام نقد یا بررسی می‌کند. همچنین از نقد گذشته خود هیچ واهمه‌ای ندارد و آشکارا و با صداقتی تحسین‌برانگیز به شرح و نقد عقاید گذشته خود می‌پردازد.

شاهرخ مسکوب در این کتاب بیش از شرح وقایع، از تأثیر رویدادهای تاریخی بر خود می‌گوید. او زندگی شخصیتی را می‌خواند که بی‌شباهت به زندگی یک شخصیت داستانی نیست. زمان آهسته‌آهسته جلو می‌آید و مسکوب هم پی‌درپی تغییر می‌کند. در چند مرحله دچار شک‌های بنیادی می‌شود و همین شک‌ها زندگی او را دگرگون می‌کنند. شاهرخ مسکوب در سال ۱۳۸۴ در پاریس درگذشت و پیکر او پس از بازگشت به ایران دفن شد.

علی بنوعزیزی، درباره سیاست و فرهنگ، چاپ اول، ۱۴۰۰‌، انتشارات فرهنگ جاوید، ۵۹ هزار تومان.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط