سخنرانی محمود عباس در جلسه افتتاحیه دوره بیستوهشتم شورای مرکزی سازمان آزادیبخش فلسطین در مقر ریاست سازمان در رامالله
برگردان: علی زاهدپور*
خواهران و برادران، دیدار امروز ما در این شرایط بسیار مهم است. این روزها آبستن حوادثی کلان است که از همه سو ما را احاطه کرده و بر مشقات و چالشهای ملت و کشورمان افزوده است. این حضور قابل تقدیر از سوی همه طیفهای مردمی و رسمی و میهمانان بزرگوار نمایندگان دولتهای برادر و دوست که بهاصرار اعضای کمیته مرکزی برای شرکت در این حادثه مهم بدین جا آمدهاند، سطح جلسه را بالا برده و همه را در قبال مشکلی که داریم مسئول میگرداند؛ زیرا این مشکل دیگر تنها منحصر به اعضای نهادهای دولتی و رسمی نیست، بلکه هر فرد میهندوست باید در این لحظات حساس از تاریخ ملتمان مشارکت داشته باشد. به این مناسبت، از همهکشورهای جهان، ملتها و رسانههای جمعی تشکر میکنم که همراه با ما به تصمیمات ظالمانهای که علیه ما گرفته شد به اعتراض برخاستند. همچنین به ملتمان تبریک میگویم، ملتی که لحظهای از پاسخگویی به ندای وطن و قدس عزیز و مسجدالاقصای شریف دریغ نورزید و با فداکاریهای بزرگ، شهدا و مجروحان و اسیران فراوانی تقدیم کرد و در برابر حملات نژادپرستانه ارتش اسرائیل و شهرکنشینان مقاومت کرد تا یکصدا و همنوا بگوید: قدس از آنِ ماست و پایتخت دولتی ابدی ماست. قدس محل اسرای رسول و مهد سرورمان مسیح و آرامگاه سرور ما ابراهیم (ع) است.
چند روز پیش یا دقیقتر یک هفته پیش، چند تن از وزرای عرب با یکدیگر دیداری داشتند تا این مسئله را بررسی کنند. یکی از آنان گفت: «ما از مردم فلسطین گلایه داریم که با قدرت و شجاعت برنخاستند و آنچنانکه باید اعتراض نکردند.» وزیر ما در پاسخ به او گفت: «پیش از آنکه به شما بگویم تا این لحظه چه کردهایم،از شما میپرسمآیا کشور عزیز شما به یک شهروند اجازه میدهد در یک میدان فرعی بایستد و ندا دهد: «واقدساه!»؟ برای آگاهی بیشتر شما بگویم که تا دو روز پیش، بیست شهید داشتیم، درحالیکه تظاهرات مامردمی و آرام بوده است. آری، ۲۰ شهید و ۵ هزار و ۶۳۲ مجروح و ۱۰۰۰ بازداشتی، بااینحال میگوییدچرا مردم فلسطین برنخاستند؟! جناب وزیر، اگر میخواهید عملکرد خودتان را توجیه کنید، دیگر ملت ما را متهم نکنید. این ملت زنده است و از مسئله خود دفاع میکند و نیاز ندارد کسی به او بگوید برای مسئله مهم خود بپاخیز».
شما امروز اینجایید تا سرنوشت ملتتان را تعیین کنید. شما امروز بهخاطر این ملت و به خاطر آینده آن اینجا هستید. بنیانگذار این جهان شما را برگزیده که بایکدیگر باشید و البته انتخاب خوبی هم داشته است. شما را از بین ساکنان زمین، از همان زمان که آن راآفرید، برگزید تا آنچنانکه مقدر کرده است این زمین از آنِ شما باشد و شما هم ساکنان«مرزهای اسلامی».
بسمالله الرحمن الرحیم. «یا أیها الّذینَ آمَنوا اصْبِروا وصابِروا ورابِطوا واتّقوا اللهَ لَعلَّکم تُفلِحونَ». بر شما تحمل واجب شدهاست و خداوند برای این مسئولیت شما را برگزیده است. اینکه بگوییم: نه، ما نمیآییم؛ چون مکان مناسب نیست، عیب است!
پیامبر اکرم هم به شما فلسطینیان فرموده که بار سفر بهسوی شما میبندند و دیدهها بهسوی شما مینگرد و هرچقدر هم که پشتتان را خالی کنند، زیانی به شما نخواهد رسید؛ زیرا مشیت الهی تا زمانی که شکیبایی بورزید و یکدیگر را به صبر دعوت کنید و مرزبانی کنید و از پروردگارتان پروا نمایید، به حول و قوه الهی رستگارید.
برادران عزیز! باید کمی به گذشته برگردیم تا ببینیم حوادث چگونه رخ داد. در اینجا مسائل بسیاری ـ غلط یا درست ـ وجود دارد. چگونه این پروژه در سرزمین ما آغاز شد؟ اگر یادتان باشد، ما کوشیدیم قضیه وعده بالفور را که صد سال پیش رخ داد، مطرح کنیم و برخی مرا سرزنش کردند؛ زیرا پس از صد سال از آن سخن میگفتم،اما من همچنان از آن سخن خواهم گفت و به کلامم ادامه خواهم داد تا بریتانیای کبیر عذرخواهی کند و خسارت ما را جبران کند و دولت فلسطین را بهرسمیت بشناسد.
اما مسئله، بسیار پیشتر از آن آغاز شد. عبدالوهاب المَسیری، روشنفکر مصری (ره)،از مهمترین کسانی است که درباره جنبش صهیونیسم و یهودیت سخن گفته و دانشنامه او معروف است. او این رژیم را چنین توصیف کرده است: «استعمار اسرائیل را ساخت تا وظیفهای خاص را برعهده بگیرد و این ماهیت کارکردی اسرائیل است. اسرائیل پروژهای استعماری است که هیچ ارتباطی با یهودیت ندارد، اما از یهودیان استفاده ابزاری میکند و آنان را زیر شعار «سرزمین موعود» و «سرزمین محبت» به اینجا آورد.»
این مسئله از صد سال پیش آغاز نشده است، بلکه بسیار پیشتر از آن، در سال ۱۶۵۳، آنهنگام آغاز شد که کرامول با کودتا ضد سلطنت حاکم بریتانیا شد و سیصد سال پیش از بالفور به ریاستجمهوری آنجا رسید. وی تصمیم گرفت یهودیان را از اروپا به خاورمیانه به این منطقه منتقل کند؛ زیرا میخواستند این منطقه سپر حمایت از قافلهها و کالاهایی باشد که از اروپا به شرق میآید. بدین منظور، وی از هلند که در آن زمان بزرگترین ناوگان دریایی جهان را داشت درخواست کرد یهودیان را منتقل کند، اما این پروژه شکست خورد. پس از او ناپلئون بناپارت به سال ۱۷۹۹ آمد و وقتی در برابر برج و باروهای عکّا شکست خورد و نتوانست بر آنها غلبه کند، گفت که باید دولتی یهودی در فلسطین برپا شود،اما پروژه او هم شکست خورد. سپس[چارلز] چرچیلِ جدّ (خدا بیامرزدش و اجرش دهد)در سال ۱۸۴۰ همین سخن را تکرار کرد که باز هم موفق نشد. در سال ۱۸۵۰ ادعای عجیب و غریب کنسول امریکا در قدس «وورد کراپسون» مطرح شد که در بین جمعی از یهودیان کنار دیوار ندبه و در قدس قدیم خطاب به آنان گفت: نظرتان چیست که شهرکهایی به شما بدهیم؟ اما آنان نظرش را رد کردند و گفتند ما اینجا برای عبادت آمدهایم. پس از آن دولت امریکا تصمیم گرفت که مسیحیانی را به فلسطین بفرستد. بدین منظور شماری از ساکنان امریکا را به فلسطین آورد، اما آنان نتوانستند در اینجا زندگی کنند و به حکومتشان اصرار کردند که آنان را برگرداند. نهایتاً هم آنان را از بندر یافا به امریکا برگرداند.
از دیگر اقدامات این بود که رییسجمهور یا نماینده بریتانیا در استرالیا نامهای نوشت که باید یهودیان را به این منطقه آورد تا دولتی یهودی در این خطه بنا کنند. این شخص جیمز ولیسون بود که البته موفق نشدتا اینکه تئودور هرتزل آمد که به ادغام در اروپا دعوت میکردتا آنکه قصه آن افسر فرانسوی به سال ۱۸۹۳ رخ دادکه قضیهای مشهور در تاریخ است. هرتزل دریافت و گفت که باید بهدنبال وطنی برای خود باشیم و کتاب مشهورش که تنها کتاب او نیز هست، دولت یهودرا نوشت و کنگره اول صهیونیسم به سال ۱۸۹۷ آغاز شد. در کتاب هرتزل دو بند اساسی هست:
کرن کایمت مربوط به خرید زمین (صندوق دائم اسرائیل یا صندوق ملی یهود است. این صندوق از قدیمیترین مؤسسات سازمان جهانی صهیونیسم و بازوی مالی آن برای خرید زمینهای فلسطین است)؛و صندوقی برای انتقال. وی فعالیت خود را آغاز کرد و در بازدید از فلسطین شعار «زمینی بدون مردم برای مردمی بدون زمین»را داد؛ شعاری غلط و نادرست؛ البته هرتزل این شعار را نداد، اما خلاصهاش این است. وقتی به فلسطین آمد دید که مردم چه زندگیای دارند! گفت: «باید فلسطینیها را از فلسطین محو کنیم تا فلسطین سرزمینی شود خالی از ساکنانش برای کسانی که سرزمینی ندارند». بلافاصله پس از آن، واقعه مهمِ نخستوزیر بریتانیا کارم برینمان در سال ۱۸۰۵ ـ ۱۸۰۷ پیش میآید. در آن زمان جلسات محرمانهای میان وزرای خارجه و دفاع همه کشورهای اروپایی، بهجز آلمان، با کارم برینمان صورت میگرفت. خلاصهاش این بود که تمدن اروپایی رو به سقوط است؛ یعنی: دارد پیر میشود. منطقه آمادهای که میتواند وارث تمدن اروپا باشد و جایگزین آن شود، مناطق جنوب و شرق دریای مدیترانه است؛ یعنی: کشور ما فلسطین؛ زیرا در کشور ما ساکنان، اقلیم، جایگاه، دین همساز، موقعیت استراتژیک و ثروتهای طبیعی هنگفتی وجود دارد.
و برای آنکه در برابر این پیر شدن بایستیم، باید این سرزمین را تجزیهشده، عقبمانده و سرشار از کُشت و کشتار بسازیم ـ انگار امروز دارد سخن میگوید ـ تا نتواند جایگزین تمدن اروپا شود. گزارش کارم برینمان چنین کامل میشود: «ما باید در شرق کانال سوئز مردمی بیگانه از ساکنان اصلیاش بکاریم که دوست ما باشند. اینان باید یهودی باشند». این پروژه کارم برینمان است.
سپس بالفور بزرگ آمد. البته بالفور مسئول فلسطین نبود، بلکه استعمار فرانسه و بریتانیا سرنوشت این سرزمین را پس از سقوط امپراتوری عثمانی در جنگ جهانی اول در دست داشتند و بر همین اساس هم آنچه به «سایکس پیکو» معروف است به وجود آمد. وقتی بیانیه بالفور در سال ۱۹۱۷ بیان شد، بریتانیا حضور نداشت. بالفور هم بیانیه خود را نوشت. البته بیانیه که نه، تصمیم دولت بریتانیا بود. حکومت سلطنتی بریتانیا تصمیم گرفت فلسطین را بهعنوان سرزمین ملی به یهودیان تقدیم کند و تو دیگر مالک هیچچیز نباشی. این پروژهای بود که عبدالرحمن مسیری از آن سخن میگوید.در بیانیه بالفور دو نکته مهم وجود دارد: اول آنکه دیگر ساکنان موجود که ۹۶ درصدجمعیت را تشکیل میدهند از حقوق مدنی و دینی برخوردارند؛ دوم، حقوق یهودیان در سرزمینهای اصلیشان محفوظ باشد؛ یعنی با آنکه میآیی فلسطین و به آنجا مهاجرت میکنی و وطنی بنا میکنی، اما حقتو[و ملّیت تو] در سرزمین اصلیات آلمان و فرانسه از بین نمیرود. [چرا چنین چیزی گفته شد؟] چون یک وزیر یهودی بود به نام مونتاگوکه به بیانیه بالفور اعتراض کرد و گفت ما نمیخواهیم مهاجرت کنیم. از اینرو این شرط را گذاشتند تا حقوق یهودیان در سرزمین اصلیشان هم حفظ شود.
برادران عزیزم، در این بیانیه امریکا همبا حکومت بریتانیا در کلمه به کلمه و مرحله به مرحله آن مشارکت داشت. امریکا بود که اصرار کرد، با اینکه خودش عضو نبود،این بیانیه در میثاق «جامعه ملل» گنجانده شود و قیمومت بریتانیاییهم تأکید کرد که [اجرای] این بیانیه را تضمین میکند. بریتانیا آمد که این بیانیه را اجرا کند و در عرض سی سال از سال ۱۹۲۱ تا ۱۹۴۷ آن را به اجرا گذاشت و دولت یهود شکل گرفت.
در اینجا مسئلهای مهم وجود دارد و آن اینکه یهودیان چگونه مهاجرت خواهند کرد؟ یهودیان به خاطر کشت و کشتار مهاجرت نمیکردند. حتی هولوکاستی هم که رخ داد سبب مهاجرت آنان نشد. در ضمن در سال ۱۹۴۸ م، شمار کل یهودیان فلسطین از ۶۴۰ هزار نفر تجاوز نمیکرد که اغلبآنهااز اروپا آمده بودند. هرتزل میگفت که «یهودیستیزی[۱]محرک صهیونیسم است»؛ یعنی هرچقدر دشمنی با نژاد سامی بیشتر بشود بهنفع ماست؛ زیرا به هدف صهیونیستم که راندن یهودیان از سرزمینهایشان به فلسطین است کمک خواهد کرد. از آنسو در فلسطین هم از آن استفاده میکنند؛ با یک تیر دو نشان زدن. اینگونه بود که مهاجرت آنان آغاز شد و قیمومت بریتانیایی هم کمک کرد و شد آنچه شد، اما فلسطینیان وقتی از این پروژه خبردار شدند به مقابله با آن برخاستند و انقلاب ۱۹۲۱ شکل گرفت. کمیته عالی عرب که بعدها نام آن هیئتعالی عربی شد از آغاز قیمومیت تا سال ۱۹۴۸ رهبری مبارزه فلسطینیها را برعهده گرفت. در اینجا دو یا سه نقطه عطف هست که باید بدانها اشاره شود: اولاً کمیته «شو» بهدنبال انقلاب سال ۱۹۲۹ که پیرامون دیوار ندبه شکل گرفت. بریتانیاییها این کمیته را تشکیل دادند که اعضای آن از سوئد، اندونزی و سوییس بودند. این کمیته تصویب کرد که دیوار ندبه در مالکیت وقف اسلامی است و همین تصمیم در مصوبه جامعه ملل گنجانده شد. سپس انقلاب ۱۹۳۶ درگرفت و آن اعتصاب مشهور که در تاریخ بیسابقه است رخ داد. فلسطینیان در پاسخ به درخواست برادران عربشان انقلاب را متوقف کردند. در این اثنا، کمیته «پیل» تشکیل شد که پیشنهاد تقسیم فلسطین را مطرح کرداکنون نقشهها جلو شماست وفلسطین تاریخی در آن پیداست. کمیتهای به ریاست لورد پیل[۲] که با هدف تحقیق درباره ناآرامیهای بزرگ فلسطین در اواسط ماه آوریل ۱۹۳۶ و اهداف دیگر تشکیل شد. این کمیته نهایتاً به این نتیجه رسید که تقسیم فلسطین به دو کشور یهودی و فلسطینی بهترین راهحل برای خاتمهدادن به نزاع میان یهودیان و فلسطینیان است. کمیته دقیقاً محدوده تقسیم را هم مشخص کرد.
سال ۱۹۴۷ دوباره فلسطین تقسیم شد و امروز میبینید وضعیت چگونه است. این نقشهها را باید حفظ کنیم تا همه ببینند و دقیقاً توضیح دهد که مسئله فلسطین چگونه بود؟ ملت فلسطین بیش از ۹۶ درصدفلسطین تاریخی را داشت، بااینحال پروژه اول یعنی: «پیل» و پروژه دوم، تقسیم ۱۹۴۷ و پروژهسوم جنگ ۱۹۴۸ و پس از آن جنگ ۱۹۶۷ پدید آمد و اکنون همه فلسطین به اشغال درآمده است.
وقتی طرح تقسیم اعلام شد، دولت اسرائیل تأسیس شد و دولت ما تأسیس نشد. نخستین کشوری هم که دولت اسرائیل را به رسمیت شناخت امریکا بود و برای آنکه بیطرفانه سخن بگویم، دومین کشور هم اتحاد جماهیر شوروی بود. آنچه در به رسمیتشناختن امریکا مهم است آن است که مستشاران رییسجمهور وقت امریکا ترومن، هنگام رسمیتدادن به اسرائیل، عبارت «دولت یهودی» را خط زدند و به جای آن «دولت اسرائیل» نوشتند؛ یعنی: ما دولت اسرائیل را به رسمیت میشناسیم. حال چه شد که اکنون ندای «دولت یهودی» شان بلند است؟ عاقلان میدانند چه خبر است!
البته در جنگ ۱۹۴۸با پدیده پناهندگان فلسطینی مواجه شدیم که آن را هم امروز امریکا میخواهد از صحنه مذاکرات کنار نهد. چقدر پناهنده داریم؟ ۹۵۰ هزار نفر که خانه و سرزمینشان را ترک کردند؛ البته عددهای دیگری هم میگویند: ۷۰۰ هزار، ۶۰۰ هزار و ۴۰۰ هزار. حتی یهودیان هم وقتی با آنان در کمپدیوید بحث میکردیم، گفتند ۲۵۰ هزار نفر، اما بر اساس آمارهای «آنروا» در همان زمان، تعداد پناهندگان آواره فلسطینی ۹۵۰ هزار نفر است. در ضمن، سازمان ملل مقرر کرد که اسرائیل را بهرسمیت نخواهد شناخت مگر آنکه این کشور قطعنامههای ۱۸۱ و ۱۹۴ را بپذیرد. موشی اشکول به سازمان ملل رفت و نامهای نوشت و بر اساس آن متعهد شد که این دو قطعنامه را اجرا کند و آنها را پذیرفت، اما همچنان تا به امروز، این دو قطعنامه بهاجرا درنیامده است.
آنچه در این راستا میخواهم بگویم آن است که وقتی اسرائیلیها ۷۸ درصد از فلسطین را اشغال کردند و تنها ۶۵۰ هزار یهودی در آنجا بود، چهکار میتوانستند بکنند؟ آنان نیاز به شهروند داشتند و یهودیای هم آنجا نبود و یهودیان دیگر کشورها هم نمیخواستند به اسرائیل بیایند. بنگوریونِ خدابیامرز [!]نمیخواست یهودیان شرقی را بیاورد؛ زیرا میگفت از یهودیان شرقی بدش میآید؛ چون شبیه عربها هستند، اما وقتی دید سرزمین گستردهای داردناگزیر شد که یهودیان شرقی را هم به اسرائیل بیاورد. یهودیان در کشورهای عربی نیز نمیخواستند به اسرائیل بیایند، اما آنها را آوردند و تنها از یمن ۵۰ هزار یهودی را در عملیاتی با عنوان «قالیچه پرنده» به اسرائیل منتقل کردند. آنان به این ۵۰ هزار نفربسنده نکردند، به عراق نیز که یهودیان زیادی داشت رفتند و با نوری سعید و توفیق سویدی توافق کردند که آنان تابعیت عراقی یهودیان را لغو کنند و مجبورشان کنند به اسرائیل مهاجرت کنند. ۱۵۰ هزار یهودی عراقی نیز به اسرائیل آمدند. باز به این هم بسنده نکردند و هر یهودی که در کشورهای عربی بود از مغرب و الجزایر و تونس و لیبی گرفته تا مصر و سوریه و لبنان به اسرائیل منتقل کردند.
«هیئت عربی عالی» مبارزات فلسطینی را از سال ۱۹۲۱ تا ۱۹۴۸ رهبری کرد. در همان سال ۴۸، «مفتی» الحاج محمد امین الحسینی ملقب به مفتی (۱۸۹۵ـ ۱۹۷۴ م) از برجستهترین شخصیتهای فلسطینی در سده بیستم،اعتماد زیادی به کشورهای عربی داشتو حکومت عامه فلسطین به ریاست احمد حلمی پاشا عبدالباقی را تشکیل داد. این حکومت برای آغاز به کار به غزه رفت و کار خود را شروع کرد. پس از گذشت یک ماه، در ماه دوم نامهای به دست آنان رسید که آن را از غزه بیرون راند و حکومت عامه را منحل کردند و مفتی هم مدتی را در مصر گذراند و مجبور شد به لبنان کوچ کند. او در سال ۱۹۷۴ در همانجا فوت کرد و جز کشورهای پاکستان و عربستان دوستی نداشت. عربستان هزینه او را تأمین میکرد و پاکستان از وی حمایت میکرد. این در سال ۱۹۴۸.
بعدها در دهه ۵۰ کشورهای عربی کمکم احساس کردندجنبشی در میان فلسطینیان وجود دارد. چه کردند؟ گفتند بهترین کار این است که ببینیم فلسطینیان چهکار میکنند. بهنظر میرسید که سازمانهای مخفی در فلسطین فعالیت داشتند. از اینرو آنان احمد شُقَیری را که کارمند جامعه کشورهای عرب بود به میان فلسطینیان فرستادند تا از وجود سازمانهای فعال و امکان فعالیت سازمانی برای فلسطینیان تحقیق و تفحص کند. سازمان آزادیبخش فلسطین و ارتش آزادیبخش فلسطین و صندوق ملی فلسطین فعالیت داشتند. این در تاریخ ملت فلسطین از سال ۱۹۴۸، مهمترین اقدام بود؛ چراکه، آنچه شخصیت فلسطین مینامیم به پایان رسیده بود و احمد شقیری آمد که آن را احیا کند. او گفت: من بهعنوان نماینده عربها در میان فلسطینیان فرستاده شدهام و بهعنوان نماینده فلسطین در جامعه عرب هم به آنجا بازمیگردم. این سالن نیز به احترام و در پاسداشت او به نام وی ثبت شده است.
سپس یحیی حَمّوده آمد و بعد هم ابوعمار صاحب تاریخ بزرگ در سازمان آزادیبخش زمام سازمان را به دست گرفت. در اینجا میخواهم فقط دو نکته را درباره او بگویم:
اول اینکه در سال ۱۹۷۴، نشست سران کشورهای عربی قطعنامهای صادر کرد که سازمان را تنها نماینده قانونی ملت فلسطین دانست؛ زیرا هرکسی مدعی بود «لیلی» از آن اوست. ابوعمار گفت: خیر، ما صاحبان این قضیه هستیم و هیچکسبهجز سازمان حق ندارد سخنگوی ملت فلسطین باشد. این در تاریخ ملت فلسطین مهمترین تصمیمی بود که گرفته شد.سپس از بیروت بیرون رفتیم و اینجا میگویم: پس از خروج ما از بیروت، کاملاً صاحباختیار شدیم و صراحتاً از جغرافیای سیاسی رهایی یافتیم و دیگر توانستیم خودمان تصمیم بگیریم. ما نخستین تصمیم مهم را پس از وحدت ملی، در همان حدود زمانی، پس از انشعاب چند سازمان بعد از سال ۱۹۸۲ و بازگشتشان در سال ۱۹۸۷، گرفتیم که آرزو داریم امروز نیز وحدت ملی به همان ترتیب رخ دهد.
[دوم] در سال ۱۹۸۸، تصمیماتی گرفته شد مبنی بر اینکه ما نظام حقوق بینالملل را بهرسمیت میشناسیم و دولتی فلسطینی مستقلی را در سرزمینهایمان که سال ۱۹۶۷ اشغال شد بنا مینهیم؛ و تشکیل دولت فلسطین اعلام شد.این تصمیمات برخاسته از اجماع ملی فلسطینیان بود که همیشه برخی از برادران به من میگویند من در این تصمیمات کوتاهی میکنم. من در اینجا میخواهم ثابت کنند که از سال ۱۹۸۸ تا امروز، در خصوص یک حرف از تصمیمات اجماعی که در سال ۱۹۸۸ گرفته شد کوتاه آمدهایم. ما به اجماع ملی متعهدیم که گزارشش در نشست شورای ملی با حضور ۷۸۸ عضو ارائه شد. ما تا به امروز بدان ملتزم هستیم و برخی میگویند عقبنشینی بس است. کجا عقبنشینی کردیم؟! قطعنامههای مشروع بینالمللی همچنان پابرجاست و هیچکس نمیتواند از آنها عقبنشینی کند. قوانینی ثابت و مشخص که مجالی برای عقبنشینیبه کسی نمیدهد.
ما دو شعار مهم داریم: اولاً. دخالت نکردن در امور داخلی کشورهای عربی. این شعار را جنبش فتح ابداع کرد و اکنون حکمفرماست. ما در امور داخلی کشورهای عربی دخالت نمیکنیم؛[دوم] و نیز نمیپذیریم کسی در امور ما دخالت کند. اگرچه مسئله فلسطین، مسئلهای مربوط به همه عربهاست و از ما بزرگتر است، اما در درجه اول در این خصوص تصمیمگیرنده ما هستیم. نمیخواهیم کسی دخالت کند و بازیگر صحنه باشد. بروید کنار! ما خودآگاهی داریم و خودمان میفهمیم که چه کنیم.
بهمناسبت، نکته دیگری را هم بگویم. مفتی«هیئت عالی عرب» امین الحسینی کار دیگری هم میکرد که کسی نمیداند و آن اینکه معلمانی را از طرف هیئت عربی عالی میفرستاد تا ساکنان کشورهای عربی را بهحساب هیئت عربی عالی در دهههای۳۰ و ۴۰ آموزش دهند. ازجمله به عراق، بحرین، کویت و عمان معلمانی ارسال کرد و هنوز تا زمان ما در اینجاها خانوادههای منسوب به آنان هستند. از اینرو میگوییم: هیچکس نباید در امور ما دخالت کند و ما هم نمیخواهیم در امور کسی دخالت کنیم.
ما خود میتوانیم کارهایمان را تدبیر کنیم. البته در قصه اشغال کویت توسط صدام یک اشتباه داشتیم. در اینجا میخواهم بگویم که چنین اشتباهی تکرار نخواهد شد و قصد آن نداریم که در امور کسی و در امور کشورهای عرب دخالتی کنیم. ما را چه به این کارها؟! امیدواریم عربها خودشان مشکلاتشان را از راههای سیاسی و مسالمتآمیز حلوفصل کنند.
آخرین چیزی که رخ داد، [موافقتنامه] اسلو بود. در اینجا میگویم که اسرائیل به قرارداد اسلو پایان داد؛ از اینرو در تصمیمهایمان باید موضوع اسلو را مدنظر قرار دهیم که به کجا میخواهیم برویم؟ در ضمن از فواید اسلو آن بود که اسرائیلی که منکر وجود ملت فلسطین بود، وجود ملت فلسطین را بهرسمیت شناخت و البته این بهرسمیت شناختن، متبادل بود. ما هم اسرائیل را بهرسمیت شناختیم و آنان نیز سازمان را بهعنوان تنها نماینده قانونی ملت فلسطین بهرسمیت شناختند. این از نقاط مثبت بود، اما اکنون امور تغییر کرده و ما حکومتی بدون حکومت هستیم و بدون هزینه در اشغال قرار داریم. ما هرگز نمیپذیریم که اینگونه باقی بمانیم. این از مسائلی است که باید به بحث بگذاریم. ما نمیخواهیم آنکه پول میدهد، پولی بدهد، توئیت نکند و نگوید: «ما به فلسطینیها کمکی نمیکنیم؛ چون حاضر به مذاکره نیستند». ما کی مذاکره را رد کردیم؟ من با خود تو، ترامپ، چهار بار ملاقات حضوری داشتم و چهار بار هم تلفنی صحبت کردیم. من برای معامله حاضرم، اما یک سیلی دریافت کردیم. میگوید: ما به فلسطینیان پول نمیدهیم؛ زیرا مذاکرات را متوقف کردند. مذاکرات کجا بود؟ در دوران اوباما هشت سال ما منتظر طرح [امریکا] بودیم. پیش از آن به کمپدیوید و وای ریور رفتیم. در کمپدیوید توطئهای میخواست بشود و اکنون در این لحظه تاریخی میخواهم از آن بگویم. در کمپدیوید امریکاییها چنین گمان میکردند که ما آماده عقبنشینی از ۱۳ درصد از سرزمینهایمان در مقابل ۱ درصد هستیم و آوارگان نیز از دستور مذاکرات خط میخورند و یهودیان هم میتوانند در مسجدالاقصی اتاقکی کوچک برای نماز داشته باشند.
برادران، موضع ما چیست؟ اولاً. ۱۹۸۸. ما به آن ملتزم هستیم و از آن پا پس نمیکشیم. راهحل«دودولتی» بر اساس قوانین بینالملل و نه بر اساس نگرش اشخاص. تفاوت زیادی میان این دو هست و بسیار از واقعیت به دور است. دولت فلسطین در مرزهای ۱۹۶۷ باید تشکیل شود. بخش شرقی بیتالمقدسپایتخت است. شهرکسازی هم باید در تمام کرانه باختری و ازجمله بیتالمقدس متوقف شود و هیچیک از طرفین نباید اقداماتی یکجانبه داشته باشند.
من از تلاشهای اخیر ریاض منصور در سازمان ملل متحد تشکر میکنم که دو بار شورای امنیت را گردهم آورد و چهارده رأی برای نخستین بار بدون وتو به دست آورد. سپس وتو شد و تصمیم به مجمع عمومی رفت و با ۱۲۹ رأی موافق و ۹ رأی مخالف به تصویب رسید. این تلاش ریاض بود. در ضمن، وی برای بهدست آوردن عضویت کامل فلسطین در سازمان ملل به این سازمان خواهد رفت و هر آنچه را نپذیرفتند، روز دیگر به ما خواهند داد. ما برای مطالبه دولت خواهیم رفت، اگرچهامریکا وتو کند.
راهحلی عادلانه و موردتوافق بر اساس طرح صلح اعراب برای مسئلۀ پناهندگان و آزادکردن همه اسرای مورد نظر است؛ اما دیگر مسائل مطرحشده در مذاکرات باید بر اساس مذاکرات سیاسی با نظارت بینالمللی باشد و نه با نظارت یک کشور؛ زیرا دیگر نمیپذیریم امریکا واسطه میان ما و اسرائیل باشد؛ پساز کاری که با ما کرد، مؤمن از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود و ما گزیده شدیم، از اینرو نخواهیم پذیرفت. یا کمیتهای بینالمللی برخاسته از همایشی بینالمللی مرکب از چندین کشور، چنانکه ۵+۱ برای ایران کردند،امریکا به تنهایی نه.
من با مقاومت مردمی مسالمتآمیز موافقم و خجالت نمیکشم که این مسئله را صدها و هزار بار بگویم. مقاومتی که وقتی تصمیم ترامپ اعلام شد، دولت اشغالگر در روزهای گذشته با آن مقابله کرد. باور کنید این مقاومت تأثیر قویتر و بیشتری از دیگر کارها دارد. مبارزه با تروریسم، هر چه باشد. من به جهانیان میگویم که ما ۸۳ پروتکل با ۸۳ دولت ازجمله امریکا و انگلستان برای مبارزه با تروریسم امضا کردهایم. ما با مبارزه با تروریسم موافقیم و غافلگیر میشوم که کنگره امریکا بگوید سازمان آزادیبخش سازمانی تروریستی است و دفتر سازمان را ببندند! ما خود با تروریسم مبارزه میکنیم. ترامپ از بیت لحم دیدار کرد. این دیدار بازدید از یک کشور بود و به سربازان تشریفات ادای احترام کرد، آنوقت به من میگویی که من تروریست هستم؟!
ما با فرهنگ صلح و مبارزه با تروریسم موافقیم و این را به همه برادرانمان در سراسر جهان اعلام میکنیم و افتخار میکنیم وقتی از داعش سخن میرود هیچ فلسطینی در داعش پیدا نمیشود. ما نمیخواهیم کسی با ما بجنگد و آموزش این کار را هم دیدهایم؛ از اینرو فرهنگ صلح و دخالت نکردن در امور داخلی در همه جا گسترده شده است. هیچکس هم حق ندارد در امور ما دخالت کند.
بهار عربی به نظر من پاییز عربی و بهار امریکایی بود. پدیدهای که پس از آنکه نقشههایی را خواندیم که روزنامههای امریکایی برای تقسیم کشورهای عربی توزیع میکردند، برای ما وارد شدو به سراغمان آمد. ما شاهد خاورمیانه جدید و هرج و مرج برنامهریزیشده بودیم. همهاینها را در زمان گذشته دیدیم که تا امروز هم جهان عرب از آن در رنج است. با کمال تأسف کشورهایی هستند که سالهاست از تجزیه و جنگ داخلی به اسم بهار عربی در رنجاند. نه بهار است و نه عربی، هر کس هم میخواهدبدش بیاید.
روابط ما با امریکاپس از ۱۹۸۸ آغاز شد. آنان یک ماه با ما گفتوگو داشتند. سپس رفتند تا اشغال کویت پیش آمد. سپس بحث مادرید پیش آمد. ما نمیتوانستیم به اسپانیا برویم؛ از اینرو رفتیم اردن و با آنها در قالب یک گروه به اسپانیا عزیمت کردیم. این نخستین گامی بود که اردنیها برای کمک بهما برداشتند تا بتوانیم وارد مادرید بشویم.
دو نکته هم میان ما و امریکاییها هست. در دیدارم با نتانیاهو در خانه او که با حضور جورج میشل و هیلاری کلینتون انجام شدبه نتانیاهو گفتم: مسئلۀ مرزها و امنیت را کنار بگذاریم. نتانیاهو گفت: از امنیت سخن بگوییم و مرزها را رها کنیم. چهار ساعت بعد گفت: ما میخواهیم در کرانه باختری در مرزهای شرقیِ چهل سال پیش بمانیم. گفتم: پس خداحافظ و دیدار ما تمام شد. سپس با اولمرت دیدار کردم. برای ثبت در پیشگاه حقیقت و تاریخ میگویم که ما هر هفته با هم مینشستیم. افقهایی را برای حل مشکلات یافتیم؛ به این معنی که دیگر امکان آن بود که از بیتالمقدس و بازگشت پناهندگان سخن بگوییم. این دیدارها هشت ماه به طول انجامید، ولی توافقی در آن صورت نگرفت. ما نقشههایی را به او دادیم. اولمرت در خاطراتش نوشته است که چیزی جز آنچه بود توافق نشد. اینها بود تا اینکه آمدند و گفتند کنگره دفتر سازمان آزادیبخش را خواهد بست، چون شما را تروریست محسوب میکند.
در سال ۲۰۱۱، وقتی برای گرفتن عضویت کامل سازمان ملل رفتم، ریاض مالکی،دارای دکترای مهندسی از امریکا و مسلط به دو زبان انگلیسی و اسپانیایی که از سال ۲۰۰۹ تاکنون وزیر خارجه دولت خودگردان فلسطین است. وی در سابق عضو جبهه خلق برای آزادی فلسطین بود. بعد از توافقنامه اسلو که این جبهه با آن مخالفت ورزید، وی به موافقت با آن پرداخت و درنتیجه از جبهه خلق طرد شد.نامهای را نشانم داد. به من گفت: نظرت چیست که به یونسکو ملحق شویم؟ گفتم: برو، کار مهمی است و به یونسکو رفتیم، هرچند نه رأی را به دست نیاوردیم. به ما گفتند: میخواهیم دیدگاهتان را در پاریس بشنویم. از ما پرسیدند: چرا برای یونسکو درخواست دادید؟ آنان به دو دلیل ضد این درخواست بودند:یکی آنکه مشغول بحث و بررسی درباره عضویت در سازمان ملل بودیم. دوم آنکه گفتند کنگره شما را تروریسم محسوب کرده است. به او گفتم: نظر من آن است که به یونسکو برویم و به هر قیمتی شده عضو آنجا بشویم که نهایتاً هم عضو یونسکو شدیم.
با ریاض سخن گفتم و به او گفتمدرخواست دادم و عضو شدیم. همان زمان و الآن گفتندمیخواهیم دفتر سازمان آزادیبخش در واشنگتن را ببندیم. گفتند ترامپ مجوز جدید را امضا نکرده است. بعد هم گفتندباید پرچمتان را پایین بیاورید و نزاعی میان ما و آنها درگرفت. به آنها گفتیم: دفتر را خواهیم بست. آن را نمیخواهیم. این نشانه ترسناکی بود. ما از کنگره میخواستیم که قطعنامهها را لغو کند. میان ما و آنها سازمانهای بینالمللی هستند که امریکاییها دوست ندارند وارد آنها شویم. این سازمانها و پروتکلها نزدیک به پانصدمورد است. ما تاکنون وارد ۹۵ سازمان شدهایم و به ایشان گفتیم که اینها چه سازمانهایی هستند. ۲۲ سازمان هم هستند که به ما گفتند وارد آنها نشوید. به آنها گفتیم بهشرط آنکه به دفتر سازمان آزادیبخش نزدیک نشوید و سفارتتان را از تلآویو منتقل نکنید و کمکها را هم قطع نکنید و به اسرائیلیها بگویید که توسعه شهرکها را متوقف کنند. الآن شما به ۲۲ سازمان ملتزم نیستید، ما هم ملتزم نخواهیم بود؛ هر چه میخواهد بشود.
نامهایی هم در قضیه فلسطین قابل ذکر است: یکیدیوید فریدمن، سفیر امریکا در تلآویو است که میگوید: اشغالی وجود ندارد. این اسرائیل است که دارد در زمینهایش دارد ساختوساز میکند. بالاتر از این، فریدمن گفت که نامهای را به وزارت خارجه خواهم فرستاد که از کلمه«اشغال» استفاده نکند. در ضمن، ایشان خودش در یکی از این شهرکها ساکن است. نام دیگری که باید ببرم خانم نیکی هیلی، سفیر امریکا در سازمان ملل است که میگوید: من کفشهای پاشنهبلند میپوشم، نه برای جذاب بودن، بلکه برای آنکه هر کسبه اسرائیل حمله کند بزنم. او به این هم بسنده نمیکند و کشورها را تهدید مالی میکند. اخیراً هم به کسانی که به نفعشان رأی دادند ـ شش یا پنج کشور ـ به خاطر موضعگیریشا نپاداشهای نقدی دادند. من اینجا میگویم: اگر اداره وزارت خارجه امریکا میخواهد احترام خود را حفظ کنداین دو شخصیت مایه وهن آنها هستند.
درباره مذاکرات اخیری که ریاض منصور در امریکا انجام داد، سخن گفتیم. مسائل بسیار و پیدرپی دیگری هم در خصوص قطعنامههای سازمان ملل هست. ما فردا و روزهای آتی دیدارهایی داریم. همایشی در الازهر و دیدار با وزرای اروپایی و دیداری در کنفرانس سران کشورهای آفریقایی، به علاوه فعالیتهای برادرانمان در ژنو و نیویورک برای پیگیری قطعنامههای سازمان ملل.
برای اطلاع شما بگویم که ۸۶ قطعنامه از شورای امنیت به نفعمان صادر شد که امریکاییها ۴۶ مورد آن را وتو کردند که درباره حقوق بشر بود. هیچ قطعنامهای اجرا نشد که بهنفع فلسطین باشد، حتی یک قطعنامه. خب، به کجا شکایت بریم؟ شورای امنیت حق ما را نمیدهد؛ جمعیت عمومی سازمان ملل حقوقمان را نمیدهد؛ سازمان حقوق بشر حقمان را نمیدهد. کجا برویم؟ فکر کنید کجا برویم؟ باید به دنبال راهحلی در سازمان ملل باشیم. ما به خدا شکوه میبریم و هر هفته عضو ۲۰ یا ۲۵ سازمان بینالمللی میشویم و ادامه خواهیم داد.
ما خود را دولت حساب میکنیم و بایدهمچون یک دولت رفتار کنیم. ما در سراسر جهان حقوقی داریم و نباید دری را رها کنیم. هر دری را باید بکوبیم. این امر مهمی است. بسیاری هستند در سازمان ملل که میگویند: چطور ما دولت ناظر هستیم؟ و من در اینجا صریحاً به شما میگویم که ریاض منصور از ۹۰درصد نمایندگان کشورها مهمتر است و نقشی مهمتر از همه آنها در سازمان ملل ایفا میکند.
در اینجا موضوع مهم دیگری هم هست که به نظر من باید استمرار داشته باشد و آن گفتوگو با هواخواهان صلح در اسرائیل است. ما گروهی از جوانان و مردان و زنان را داریم که با هواداران صلح در اسرائیل گفتوگو میکنند. با آنان که انتظار داریم به صلح کمک کنند. اشخاصی هستند که علاقه به صلح دارند. سال ۱۹۷۷ در مجلس ملی فلسطین در قاهره ایستادم که درباره این موضوع یعنی گفتوگو با عناصر اسرائیلی و بهویژه«راکح» از حزب کمونیست اسرائیل سخن بگویم. ما به این دیدارها ادامه میدهیم؛ چون مفید است. ما خواهان صلح با دولت اسرائیل هستیم. اگر دو دولت فلسطین و اسرائیل تشکیل شوند، ما همزیستی خواهیم داشت و با یکدیگر تبادل کلام خواهیم کرد. چرا از همین حالا با همدیگر گفتوگو نکنیم و به جدال ادامه دهیم؟ البته این با نپذیرفتن صلح از سوی نتانیاهو هیچ ارتباطی ندارد.
ما بهعنوان دولت فلسطین ـ که در داخل و خارج دولت فلسطین است ـ عمل میکنیم. اولاً باید تمام تلاش خود را بکنیم تا مجلس ملی فلسطین را تشکیل دهیم؛ زیرا زمان زیادی از آن گذشته و باید آن را بهروزرسانی و ترمیمش کرد. باید بکوشیم مجلس ملی را در سریعترین وقت ممکن تشکیل دهیم؛ و اما در خصوص آشتی ملی، ما قبول داریم و هنگامیکه رهبری حماس به دیدار برادران مصریمان رفتبه آنان گفتیم: ما سه درخواست داریم. سه درخواست و نه سه شرط:اول. پایان دادن به دولتی که به اسم «کمیته عمل» تشکیل شده است؛ دوم. تمکین به حکومت وفاق ملی به ریاست آقای رامی الحمدالله که با توافق کامل میان ما و حماس تشکیل شد. تمکین از این حکومت که همچون کرانه غربی بتواند بر غزه نیز حاکمیت داشته باشد. ما در مصالحه هستیم، اما نمیتوانم بگویم مصالحه در حال اجراست، نمیتوانم هم بگویم متوقف شده است، بلکه نیاز به تلاش فراوان و انگیزههای خیر دارد. البته میدانم که رهبری حماس هم خواهان مصالحه است. چند روز پیش نخستوزیر به من گفت: مشکلی در برق هستو حل شد. ما همچنان موافق مصالحه هستیم تا به پایان برسیم. به مسئول پرونده مصالحه عزّام الاحمد گفتم که اگر نسبت مصالحه ۱ درصد هم باشد، به دنبال کامل کردنش باشید و تعطیلش نکنید. ما یک دولت میخواهیم با یک نظام حکومتی با یک سلاح و یک سیستم نظامی. من میدانم که این امر نیاز به زمان دارد، اما مهم آن است که همه چنین چیزی را بپذیرند؛ اما دولت فلسطین بدون غزه مورد قبول نیست. دولت فقط در غزه هم پذیرفتنی نیست.
ما مؤسسه«تمیز و ابداع» را داریم که رئیس آن عدنان سماره است و به اختراعات و ابتکارات جوانان خلاق میپردازد. ما ملت فقیری هستیم. نه نفت داریم، نه گاز و نه طلا، اما ذهن داریم و با این ذهن میتوانیم بهترین حکومت را داشته باشیم؛ از اینرو این مؤسسه به شکلی تأثیرگذار در وطن و خارج از وطن فعالیت میکند. در مقابل، مؤسسه مبارزه با فساد را هم ایجاد کردیم. کسی نمیتواند ادعا کند که هرگاه اطلاعی از فساد بهدستآمده، مستقیماً به این مؤسسه نرفته باشد. اگر دلیلی بر وجود فساد در جایی باشد، هیچکس نمیتواند در آن دخالت کند؛ اما امنیت الحمدلله برقرار است. فرهنگ صلح همچنان هست. ما سال ۲۰۱۶ دادگاه قانون اساسی تأسیس کردیم. با تمام تلاش برای انرژی پاک میکوشیم. به پذیرفتن قانون «سیداو» هم افتخار میکنیم که مخصوص زنان است.
مسئلۀ جوانان و ورزش هم هست. از نه سال پیش، رتبه ما ۱۷۹ بود و امسال ۸۰، درحالیکه رتبه اسرائیل ۹۸ است. فعالیتهای زیادی در زمینه ورزش شده و تأکید میکنیم که ورزش سیاسی نیست. هر کس ورزش را بفهمد و بازی کنددرها به رویش باز است و هیچ سازمانی در آن دخالت ندارد. ما ورزش را سیاسی نکردیم؛ از اینرو با تلاش همگانی به این رتبه دست یافتیم. ما جمعیت پیشاهنگی هم داریم. من از هر کس که در زمینه ورزش (که رئیس آن جبریل رجوب است) فعالیت دارد تشکر میکنم.
ما علاوه بر اینها، سرمایهگذاریها را هم تشویق میکنیم و دولت برای افزایش سطح کار و آبادانی و سازندگی مردم از هیچ تلاشی فروگزار نمیکند. آخرین مطلب حکایت درهای قدس بود. اولاً ساکنان قدس خود قهرمانان دفاع از قدس هستند. مسلمان و مسیحی برای قدس در کنار هم میایستند و نماز میخوانند. این ملت فلسطین ماست. ساکنان قدس مقاومت کردند و خواستههایمان را گرفتیم و دولت خودش را جمع و جور کرد و ۲۵ میلیون دلار به قدس پرداخت کرد.
ما در پشتیبانی از برادران فلسطینیمان در لبنان هم مسئولیت سختی داریم. از شش سال پیش مؤسسهای تأسیس کردیم که برای هر دانشآموز در مقطع متوسطه، امکان آموزش آکادمیک را فراهم میکند. هر فلسطینی از هر جا و هر حزب و گروه اگر موفق شود مدرک متوسطه از لبنان بگیرد، حق دارد در دانشگاه درس بخواند؛ و اکنون ۲۸۰۰ دانشجو درس میخوانند و فارغالتحصیل میشوند. همزمان صندوق سرمایهگذاری در حال ساختن حداقل ۳ هزارخانه برای مردممان در لبنان است. در غزه ۸۰درصد از منازل منهدمشده بازسازی شدند. مشکل برق حل شد. ما برنامهای هم برای مبارزه با مواد مخدر داریم که اسرائیل به شکل وحشتناکی در تولید و توزیع آن دخالت دارد و هوشیاریم از نسل جدیدمان در برابر مواد مخدر محافظت کنیم. دولت همچنین ۲۵ مدرسه ساخته که نوزده باب آن در غزه است و هفتاد مدرسه را هم توسعه داده است.
هیئت حلوفصل اراضی برای حمایت از زمینها در برابر تجاوزات اشغالگران کاری مهم انجام میدهد. این هیئت یکسوم سرزمینهایی را که نیاز به نقشهکشی دارد ثبت کرد. آخرین چیزی که تأسیس کردیم کتابخانه ملی بود که برخی گفتند کاخ ابومازن است، درحالیکه کاخ ضیافت برای میهمانان فلسطین است. تصمیم گرفتیم آن را به کتابخانه عمومی تبدیل کنیم و در اینجا تشکر و سپاس خود را از نخستوزیرو تکتک اعضای کابینه به خاطر فعالیتهایشان اعلام میکنم.
در سطح خارجی ما در سال ۲۰۱۲، پساز شکست در سال ۲۰۱۱، به عضویت سازمان ملل درآمدیم و در ۲۰۱۵ پرچممان را برافراشتیم. عضو یونسکو شدیم و به عضویت اینترپل درآمدیم که اگر متخلفی فرار کند، از طریق اینترپل قابلتعقیب است. تا ده روز دیگر شاهد محاکمه افرادی خواهید بود که از اینترپل خواسته بودیم دستگیرشان کند. علاوه بر اینها برای «آنروا» کار میکنیم که میکوشند آن را منحل کنند؛ زیرا اسرائیل میگوید اگر آنروا منحل شود، از شرّ مشکل پناهندگان خلاص میشویم. ما همچنین خواستار انتشار لیست سیاه حاوی اسم ۱۵۰ شرکتی هستیم که در شهرکسازی مشغولاند. ما آنان را در سطح بینالملل رسوا خواهیم کرد و بر این مسئله هم تأکید داریم، اما در مقابل، فشارهای نیرومندی هست که این اسمها منتشر نشود، ولی حتماً هر طور که شده است این اسمهارا منتشر خواهیم کرد. همچنین بند ۷ حقوق بشر مربوط به فلسطین است که امریکا تلاش میکند آن را باطل کند، ولی نتوانسته است. در نشست سران در امّان [= پایتخت اردن] به سال ۱۹۸۰، تصویب شد که هر کشوری که بیتالمقدس را پایتخت اسرائیل بداند و سفارتش را بدان جا منتقل کند، باید روابطمان را با آن قطع کنیم.
دربارۀ طرح صلح اعراب، ما به آن ملتزم هستیم؛همانگونه که آمده است؛ یعنی: اولاً مسئلۀ ما را حل کند؛ پس از آن عادیسازی روابط. ما به همایش بینالمللی متعهد هستیم که در فرانسه برگزار شد و با دولت فرانسه آن را ادامه خواهیم داد. ما همیشه میگوییم که پایبند مذاکرات هستیم و آن را راه رسیدن به حلوفصل سیاسی مشکلات با اسرائیل میدانیم. ما جنگ با اسرائیل رانمیخواهیم، ما بهدنبال راهحل سیاسی مسالمتجویانه برای رسیدن به حلوفصل مشکلات هستیم.
در اینجا مسئلۀ مهمی هم هست که باید گفته شود و آن قضیه حقوق شهدا و خانوادههای شهدا و اسراست. ما بهشدت قطع حقوق اینها را محکوم میکنیم و به هیچکس اجازه نخواهیم داد به حقوق خانوادههای شهدا و مجروحان و اسرا دست بزند. آنان فرزند ما هستند و همچنان به آنان حقوق خواهیم داد.
بسیار هم مهم است که به جناب پاپ اشاره کنیم. نهایت احترام و تقدیر را از ایشان دارم به چند دلیل: اولاً انسان محترمی است و واقعاً با ما همدرد است. من از او نخواستم دولت فلسطین را بهرسمیت بشناسد، خواستم خود فلسطین را بهرسمیت بشناسد. سوم [= دوم] بابت اظهارات اخیر او درباره مسئلۀ فلسطین از جناب پاپ کمال تشکر را دارم.
برادران عزیز، از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۷، ۲۰۲۷ کودک ما به دست اسرائیلیها شهید شدند. آنان برای من نوشتند: پس از آنکه دادگاه عالی اسرائیل شکایت ما را وارد ندانست، ما درد خود را به جهانیان شکوه میبریم.ما به دادگاه جنایی بینالمللی خواهیم رفت. آری، حق آنهاستکه برای شکایت بروند. حقشان است به هر جا که داد آنها را میستاند بروند.
در خاتمه تأکید میکنیم که ما نه مغرور هستیم نه ماجراجو نه پوچگرا و نه جاهل، بلکه آگاهیم و بهخوبی میدانیم در اطراف ما و در جهان پیرامون آنچه میگذرد. ما در تواناییها و امکاناتمان مبالغه نمیکنیم. ما میتوانیم آری و نه بگوییم، اما پا عقب نمیکشیم و در برابر دیگران هم احساس حقارت نداریم و جز در برابر خدای متعال قامت خم نمیکنیم؛ چون ما صاحب حق هستیم. محاسبات ما عاقلانه و عقلانی و قدمهای ما حسابشده است. امور را بهصورت دقیق ارزیابی میکنیم؛ زیرا منافع ملتمان را در نظر داریم. ما آگاهانه مواضع درست و معتدلی گرفتیم و سیاست را بهصورت مسئولانه به دور از عواطف و محاسبات تنگنظرانه بهپیش میبریم. البته هزینههای زیادی را هم متحمل شدهایم؛ چون فشارها و سوءاستفادهها را کنار زدیم و با التزام به اصول خود و تصمیممان مبنی بر اینکه مواضع و سیاستهایمان را رها نکنیم که برای ملتمان و برای خودمان در نهادهای رهبری ترسیم کردهایم، چیزهایتحملناپذیری را تحمل کردیم؛ اما آنچه ما را سرخورده میکند تردید و ناتوانی حکمفرما و آشکار در نهادهای بینالمللی است. نیز احیاناً لجاجت آشکار در برخی مراکز تصمیمگیری جهان وقتی نوبت به مسئلۀ ما میرسد که یک سده از آن گذشته و ملت ما زیر گامهای اشغال در رنج و سختی بهسر میبرند و با ستم و زور و خشونت از سوی برخی ابرقدرتها که فرض بر این است طرفدار عدالت باشند دست به گریباناند.
در میان ملل جهان، تنها ما همچنان از اشغال و ستم بیعدالتی رنج میبریم. با استمرار این وضعیت، باید بازنگریهای سیاسی استراتژیک داشته باشیم که بتوانیم حق ملتمان در وطن خودو کسب آزادی و استقلال و برپایی کشوری مستقل در چارچوب مرزهای چهارم حزیران سال ۱۹۶۷ به پایتختی قدس شرقی و حفظ حقوق پناهندگان فلسطینی با بازگشت به سرزمینشان مطابق با قطعنامه بینالمللی ۱۹۴را به او بگردانیم.
شورای مرکزی خواستار بازنگری در توافقنامههای منعقدشده میان سازمان آزادیبخش فلسطین و دولت اسرائیل است. من یک شهروندم و میگویم که اسرائیل این توافقنامهها را به بنبست کشانده است؛ از اینرو باید بازنگری شود تا با تصمیمات قانونی بینالمللی که حقوق ملی مشروع ما را تأمین میکند همخوان شود.
ما با وجود آنکه پیشاپیش میدانیم چه نتایجی در انتظار است، اما باید با شجاعت و صراحت برای مرحله بعد تصمیم بگیریم. تمایل امریکا برای تحمیل قرارداد به خود را نمیپذیریم و دیگر این کشور را بعد از جنایتی که در حق قدس انجام داد بهعنوان میانجی قبول نداریم. ما برای هر اقدام سیاسی که هدفش پایان دادن به اشغال و تحقق صلح است، نظارت بینالمللی را میپذیریم.
ما نمیپذیریم دولتی بدون قدرت باشیم. بدون هزینه اشغال را نمیپذیریم. ما از دستاوردهای داخلی و بینالمللی دولت فلسطین حفاظت میکنیم که ملتمان محقق ساختهاند و با کمک خیرخواهان جهان به دست آوردهایم.
ما به مبارزه با تروریسم در هر شکل و با هر خاستگاهی ادامه میدهیم؛ زیرا منافع ما در این است و بخشی از مسئولیتهای ما بهعنوان دولتی ضد تروریسم به شمار میرود. ما قربانی تروریسم سیاسی و حقوقی هستیم. هیچکس نمیتواند تصور کند هر لحظه چه اقدام تروریستی بر سر ما میآید.
ما به مبارزه ملی مسالمتآمیز ادامه میدهیم. ما نباید از این امر شرمگین باشیم؛ زیرا راه ما برای بیرون راندن اشغالگران از سرزمینمان و تشکیل دولتمان در خاکمان همین است.
این موضع ماست و البته نهایتاً تصمیمگیری با مجلس است تا آنچه را مناسب است تصویب کند. ما در سرزمین پاکمان همچون درخت زیتون ریشه در خاک خواهیم ماند. در اینجا در فلسطین باقی خواهیم ماند. ما یک مطالبه و قضیه بهحقی داریم و علیرغم ظلم و ستمی که بر ما رفته است، اعتماد ما به وجدان جهانی همچنان پابرجاست و به آزادگان عالم ـ دولت و ملت ـ امید داریم که این ظلم را از دوش ما بردارند. ما ملتی شایسته زندگی و آزادی هستیم و البته مأیوس نخواهیم شد؛ زیرا مطمئنیم که آزادی و حقوقمان را بهطور کامل به دست خواهیم آورد.
ملت بزرگ فلسطین، رهبر جاودانه یاسر عرفات، شما را ملت استوار، شکیبا، مقاوم و مرزبان توصیف کرد و درست هم گفت. شما با پایداریتان و ایثارگریهای بزرگتان که هر روز برای حفظ کرامت و حقوق ثابتتان از این زمین نثار میکنید و با قافلههای شهدا و اسیرانی که تقدیم میکنید؛ همچنین مقاومت مردمی مسالمتآمیز و مستمرتان در برابر اشغال و شهرکسازی غاصبانه زمینهایمان، مستحق این توصیفات هستید.
امروز، چهاردهم ژانویه، بر شهدای قهرمانمان، زن و مرد درود میفرستیم. امروز سالگرد شهادت ابوایاد و ابوالهول نیز هست. در این لحظات حساس در تاریخ ملتمان اعلام میکنم به شما و شجاعت و پایداریتان در سرزمینتان و فداکاریهایتان افتخار میکنم که جهان را شگفتزده کرده است. این فداکاریها هدر نخواهد رفت.
قطعاً پرده شب کنار میرود/ و زنجیر گسسته میشود.
باید سپیدهدمی جدید برسد، سپیدهدم آزادی و استقلال
درود بر شما ملت عظیممان در فلسطین و در اردوگاههای تبعیدی و در همه جای دنیا!
درود بر همه شرافتمندان جهان که در کنار ملت ما ایستادهاند و در مبارزه مشروع آن برای کسب آزادی مشارکت دارند!
زندهباد فلسطین! زندهباد قدس شرقی پایتخت ابدی آن!
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
- دکترای زبان و ادبیات عربی و پژوهشگردرحوزه دین و اجتماع
[۱]. Anti-Semitism
[۲]. Peel