بدون دیدگاه

شهرداری‌یاری، شورایاری، مردم‌یاری

 

انسیه ابراهیمی

پنجشنبه ۱۴ شهریور در خانه گفتمان شهری، خانه وارطان، جلسه هم‌اندیشی شورایاران و فعالان محله‌ای با حضور محمد حقانی، معاون محسن هاشمی در امور شورایاری و پرویز پیران، جامعه‌شناس و ارائه‌دهنده طرح شورایاری، برگزار شد که خلاصه‌ای از آن را در ادامه می‌خوانید.

 

محمد حقانی بنا به سابقه خود در شورای شهر و شهرداری تجارب و سخنانش را از باب اجرایی و میدانی دانست و گفت: «شورای شهر بیست سال بعد از اینکه در قانون اساسی آمد تشکیل شد. در اولین روزهای شورای شهر من معاون شهردار تهران بودم و خوشحال بودم که سر و کار ما دیگر با وزارت کشور نیست و شورای شهر را داریم که نمایندگان مردم است. علی‌رغم اینکه شورای شهر اول که بیش از سه سال دوام پیدا نکرد و به‌اشتباه منحل کردند، مؤثرترین شورا در این دوره‌ها بوده. هر نوع زیرساختی که الآن درباره شورایاری می‌بینید مربوط به شورای اول است. در شورای دوم و سوم که یکدست بودند درها را بستند و کار خودشان را کردند. ارتباط با مردم در شوراهای بعدی دیگر وجود نداشت. در شورای چهارم که من حضور داشتم به‌اصطلاح ما سیزده نفر اصلاح‌طلب بودیم اما در عمل پنج نفر بودیم که یک نفر هم اتفاقاً اصولگرا بود. همه این مسائل را در مقیاس کوچک‌تر در شورایاری می‌بینید. ما در شورای چهارم به شورایاری اطلاق می‌کردیم شهرداریاری. الآن هم معتقدیم چرا شهرداری باید انتخابات شورایاری را برگزار کند؟»

مهندس حقانی یکی شدن مجری و ناظر انتخابات را اشتباه دانست و گفت استدلال‌های موافقان در این زمینه قابل قبول نیست و سوءاستفاده برخی شورایاران از رانت مسئله بزرگی است: «شورایاری نوزادی است که باید از درون رشد کند و پوسته را بترکاند. امروز هر مسئولی می‌آید اول به فکر خودش و اطرافیانش است. من قبل از انقلاب مدیر شهرداری بودم و آن موقع شرایط احراز وجود داشت؛ یعنی نمی‌شد یک‌باره کسی استاد تمام‌وقت بشود. یک‌باره حقانی شهردار تهران نمی‌شد! خود شما شورایاران باید مصمم باشید در شورایاری‌ها و علی‌رغم نارسایی و مشکلات و تنگناها باید بایستید و صبوری به خرج بدهید. من به‌عنوان معاون آقای محسن هاشمی وظیفه پیدا کردم در بخش شورایاری‌ها کمک کنم تا در کنار شورایاری‌ها باشم.»

شورایاری از ابتدا

پرویز پیران، پیشنهاددهنده شورایاری، صحبت‌هایش را با تاریخچه ناگفته شورایاری آغاز کرد: «اولاً شورایاری برای شهر تهران طراحی نشده بود. من پروژه فقرزدایی محله شیرآباد زاهدان  را برای دفتر سازمان ملل  کار می‌کردم. قرار بود  پس از سه ماه گزارش بدهم، اما درگیر شدم و نزدیک پنج سال تهیه گزارش طول کشید و کتاب به زبان انگلیسی از طرف سازمان ملل هم چاپ شد. داستان این بود که انتخابات قانون شورا در زمان مهندس بازرگان برای اولین بار انجام شد. شورا در بیست شهر تشکیل شد. شش ماه بعد هم منحل شد و دیگر شورا نداشتیم. توجه کنید که شورا دیگر وجود نداشت، اما قانون شورا تصویب شده بود و وجود داشت. مجلس‌های شورای اسلامی از زمان شورای انقلاب تا سال ۷۹ که انتخابات شورا دومرتبه انجام شد دوازده بار به این قانون رجوع کردند و هر بار هم با آیین‌نامه و تبصره و ماده‌واحده آن را تضعیف کردند. سؤال این است که شورا وجود ندارد، ولی مجلس مرتب فکر این بود که اگر روزی شورا تشکیل شد به حداقل تنزل پیدا کند؛ یعنی اختیارات کمتر و تناقض بیشتر شود؛ بنابراین جنبه‌ای که از پایین برنامه‌ریزی شود دائماً تضعیف شد. وقتی انتخابات شورا انجام شد من ۷۵ تناقض در قانون شورا شمردم و به شورا گزارش دادم. مثلاً شورا نهاد مردمی است، اما فرماندار می‌تواند آن را منحل کند. همان‌طور که شورای اول منحل شد. یکی از بزرگ‌ترین تناقضات این بود. از طرف دیگر شورا نهاد مردمی مستقل است، اما امکاناتش را باید از شهرداری بگیرد؛ یعنی اگر شهرداری نخواهد پول آب و برق شورا را بدهد، حتی اعضای شورا نمی‌توانند دستشویی بروند. مردم از شورا انتظارت بی‌شمار و بی‌نظیری داشتند، ولی درواقع شورای شهر شده بود شورای شهرداری؛ یعنی قدرت شورا در شهرداری منحل شده بود. روز اول شورای اول از من دعوت کردند و من به آن‌ها گفتم شما باید سه کار بکنید. اولاً شما پانزده نفرید و روزی شاید به یک میلیون نفر خدمت می‌رسانید و این با قانون شورا شدنی نیست. انتخابات شورا عام است و همه می‌توانند انتخاب بشوند و شما هم شهر را نمی‌شناسید باید خودتان را آموزش بدهید. در این صورت چون تهران مادر است بقیه شهرستان‌ها از این آموزش یاد می‌گیرند و متناسب شهر خودشان تغییر می‌دهند و آموزش گسترش پیدا می‌کند. دومین کار این است که خودتان را تکثیر کنید و در اینجا شورایاری مطرح شد. من چند ماه روی تطبیق شورایاری شیرآباد روی تهران کار کرده بودم را به شورا هدیه کردم.» پیران توضیح داد که چرا نام شورایاری را انتخاب کرده و روی این تشکیلات گذاشته: «تبصره ماده ۷۱ قانون شورا اجازه می‌داد شورا برای گسترش خودش و خدمت‌رسانی بهتر نهادهایی تشکیل بدهد؛ بنابراین نام این نهاد را شورایاری گذاشتیم، اما در اصل قصد من شورای محله‌ای بود. منتهی شرط این است که این نهاد هم مستقل باشد چون انتخاب مردمی است. پس گفتیم شورایاری باید غیرسیاسی، داوطلبانه و تمام مشارکتی باشد.» وی به دو واحد اساسی تعریف‌شده در طرحش اشاره کرد که در شورای اول حذف شد: «عبدالله نوری که وزیر کشور بود و بعد عضو و رئیس شورای شهر شد از من خواست جلسه‌ای بگذاریم که در محل روزنامه خرداد نزدیک ۶ ساعت صحبت کردیم. ایشان گفت با توجه به این حرف‌ها اگر شورایاری تشکیل بشود، کارهای زیادی می‌توانیم انجام بدهیم. منتهی شورایاری اساساً نباید ساختار بوروکراتیک داشته باشد چون سازمان‌های مشارکتی نمی‌توانند ساختار بوروکراتیک داشته باشند. پس مهم‌ترین ارگان شورایاری گروه‌های کار محله‌ای بود. من توضیح دادم کار مشارکتی نیاز به اساس‌نامه ندارد. اساس‌نامه باید در خود شورایاری نوشته شود؛ یعنی کسانی که انتخاب شدند و در محله زندگی می‌کنند و مشکلات آنجا را می‌شناسند باید گروه‌های کار محله‌ای شکل بدهند. من ۳۳ گروه کار محله‌ای توضیح داده بودم که بعد هم گفتم این‌ها مثال است. یکی از گروه‌های کار، دیدبان محله بود که شهردار تبدیل به گروه‌هایی کرد که شب‌ها گشت دارند. من فکر می‌کردم دیدبان محله پیرمرد و پیرزنی است که وقت اضافی دارد برای رصد کردن آسیب‌های اجتماعی محله مخصوصاً اعتیاد. صندوق خودیاری محله را پیشنهاد کردم تا خیر، محله به این صندوق کمک واریز کند. من یادم  هست  مهندس حقانی آن موقع می‌گفت هزینه خدمات شهری  ۴۰  میلیارد تومان است و آبیاری فضای سبز تانکری محله ۱۳ میلیارد هزینه دارد. پس شورایاری با کمک جوانان محله این کار را انجام می‌دهد و سهم محله وارد صندوق محله می‌شود. مطالعه کردم اگر بازیافت در مبدأ بکنیم با ساماندهی زباله‌گردان‌ها، محله می‌تواند چند میلیارد درآمد داشته باشد. بعداً طرح من را با سه سطل تفکیک زباله خواستند اجرا کنند و شب اول نصف این سطل‌ها را زباله‌گردان‌ها نابود کردند. پس گروه‌های کار محله و صندوق محله دو عنصر مهم در طرح من بود. صندوق محله از همان اول حذف شد و گفتند شورای نگهبان اجازه چنین صندوقی نمی‌دهد. امروز هر آپارتمانی برای شارژ ساختمان احتمالاً صندوق ذخیره دارد؛ چطور محله نمی‌تواند شارژ بدهد و برای آن صندوق داشته باشد؟ حتی فکر کردم محله‌های ثروتمندتر بازیافتشان را به صندوق محله دیگر بدهند و تعامل بین محلات و شورایاران باشد و این را هم از جنگ الهام گرفته بودم. ایده من تشکیل یک کنفدراسیون از شورایاری‌ها بود. مسئله بعدی این بود که هیچ‌کس عنوان نداشته باشد، چون ما در ایران وقتی می‌توانیم پروژه مشارکتی انجام بدهیم که به‌خاطر روحیه خودمحور بودنمان یا عنوان نداشته باشیم یا همه عنوان داشته باشیم. بحث مشارکت انتقال قدرت است یعنی مشارکت پا نمی‌گیرد مگر اینکه بخشی از قدرت دست مردم باشد. پس تأکید کردیم چون مشارکت شهروندی است نباید سیاسی باشد و اگر سیاسی شود مردم تجزیه می‌شوند و مقابل هم قرار می‌گیرند. اعضای شورای شهر اول از قدرت گرفتن شورایاری نگران شدند و این دو عنصر را تضعیف کردند و این باعث می‌شود بعداً دستاورد نداشته باشند؛  بنابراین به شورای اول پیشنهاد دادم اعلام موضع کنید و بگویید مردم تهران شما ما را انتخاب کردید و ما این مشکلات را داریم و از پس ما برنمی‌آید و پس از آن اعلام موضع می‌کنیم. اسم این را منشور شهر تهران گذاشتیم. درنهایت به‌جز آموزش و اعلام موضع، فهرست مسائل تهران و متخصصانی که در این حوزه بلدند کار کنند را معرفی کنید تا حداقل برنامه شما در شورای شهر باشد. من به شورایاران می‌گویم دست و پای شما را بسته‌اند و می‌گویند در این اقیانوس شنا کن؛ اما روزی که شورا تشکیل شد من گفتم اگر شورا در شرایط ایران ۳۰ درصد موفقیت داشته باشد معجزه شده و شوراها در ایران کارهای مهم انجام داده‌ند. من برای بانک جهانی پروژه داده بودم که صندوق محلی تأسیس کنیم و چهل شورا را انتخاب کردیم. آقای احمدی‌نژاد که سر کار آمد همه کارشناسان را بیرون کرد و پروژه را به هم زد؛ البته یک سال بعد زنگ زدند که بیایید با بودجه خودمان این کار را بکنیم.» دکتر پیران در بخش بعدی صحبت‌های خود وارد موضوع شورایاری و مشارکت شد: «می‌رسم به مهم‌ترین مسئله شورایاری که خود ما هستیم یعنی خودمحوری و خودبزرگ‌بینی. ما هرگز در ایران مشارکت نداشتیم بلکه فرمان‌بری داشتیم؛ یعنی یک فرد محترم در شهر می‌گوید بکنید و کار انجام می‌شود. سال‌هاست این روش ادامه یافته و این مشارکت فعال نیست. اولین بحث مشارکت این است که افراد نسبت به کاری که می‌کنند آگاه باشند و مسئولیت بپذیرند. پس برای مسئولیت باید اقتدار داشته باشند. برای مبارزه با فساد قدرت باید سلسله‌مراتب در شورایاری برداشته شود. ما روی شورایاری‌ها مطالعه کردیم و متوجه شدیم کسانی که درد سرزمین و محله دارند و به بحث مشارکت هم آگاه هستند شورایاری‌های موفقی دارند. ما شورایاری‌های زیادی داریم که از اسم شورایاری استفاده نکردند و موفق هم هستند چون دنبال بودجه از شهرداری نیستند. وقتی انتخابات شهر زاهدان شد با من تماس گرفتند که اغلب شورای شهر این شهر از هم‌وطنان اهل سنت هستند و پیشنهاد دادیم یک شهردار خانم شیعه بگذارند. شهردار منطقه سه زاهدان را یک خانم مهندس شیعه گذاشتند که شهردار برگزیده سال شد؛ یعنی این تاکتیک‌ها وحدت‌ساز است و این‌طوری شورا نهادینه می‌شود. روی رفتارهای ضد مشارکت هم مطالعه کرده‌ایم و ما رفتارهای تاریخی داریم که باید شناخته و مهار شوند. شهرهای زیادی داریم که شوراهای مثبت دارند و همگرایی دارند و منیت سرکوب‌شده. وقتی شورا این‌طور باشد مردم محله هم برای مشارکت جذب می‌شوند. من معتقدم در تاریخ ما مشارکت نکرده‌ایم و این را هم اضافه می‌کنم که اگر مشارکت را یاد نگیریم در ایران نابود می‌شویم.»

از خودمان شروع کنیم

در بخش دوم جلسه مجری از حقانی پرسید آیا نیاز به اصلاح قوانینی که طی سال‌ها تغییر کرده هست یا با ابتکار باید بر مشکلات غلبه کنند؟ حقانی پاسخ داد: «ما دچار روزمرگی شدیم. ما برای کار به فکر استخدام در دولت هستیم. هنگام مشکلات هم از دولت و نهادها کمک می‌خواهیم. برعکس تبلیغاتی که می‌شود ما دنبال کارآفرینی و ابتکار نیستیم. نظام سلطه که در گذشته بر ما حاکم بوده هنوز در وجود ماست و هرچه هم می‌خواهیم دموکرات باشیم نمی‌توانیم. ما در شهر باغات را نابود می‌کنیم و جای آن برج می‌سازیم و بعد فضای سبز توسعه می‌دهیم. این چه نوع مدیریت است؟ موتورپمپ از آلمان وارد می‌کنیم تا قنوات را از دست بدهیم. در تهران ۵۰۰ قنات بوده و تمام آبادی‌ها نیاز به پمپ نداشتند. مشکل ما در مشارکت فرهنگی است و یک‌روزه حل نمی‌شود. در مدیریت شهری نیم‌قرن حضور دارم و به شما می‌گویم مدیریت‌ها سینوسی بوده. یک شهردار می‌خواهد شهر را نجات بدهد اما بعدی کاری می‌کند دو برابر خراب شود. چرا؟ چون مشارکت در ما نهادینه نشده. ما در شهرداری و دولت کار را از دست مردم گرفتیم و فضولی می‌کنیم چون منافع ما ایجاب می‌کند. چون پشت ما به نفت و تراکم‌فروشی و زمین فروشی گرم است. شورایاری‌ها از اهداف اولیه انحرافات زیادی پیدا کردند. می‌شود کارهای زیادی کرد. من آلمان رفتم و یکی از دوستانی که سال‌هاست آنجا بود آمد دنبال من و گفت می‌خواهم جایی را به تو نشان بدهم. وسط شهر رفتیم و جای پارک نبود. دوستم جایی ماشین را پارک کرد و یک خانم آمد و مدتی با هم بحث کردند. آن خانم به دوست من گفته بود اینجا که پارک کردی جای پارک معلولین است و حق نداری اینجا پارک کنی. گفتیم زود برمی‌گردیم و دوان‌دوان رفتیم و جایی که می‌خواستیم دیدیم و برگشتیم. وقتی برگشتیم آن خانم هنوز آنجا بود که ببیند ما زود برمی‌گردیم یا نه؛ این مشارکت و فعالیت مردم است.»

محله شیرآباد زاهدان

بخش دوم صحبت دکتر پیران ذکر مثال کاربردی برای شورایاران بود که موردتوجه آن‌ها هم قرار گرفت: «وقتی کار شیرآباد زاهدان شروع شد دیدیم یک محله ۳۳ مسجد دارد و فهمیدیم طایفه‌ها بسیار مهم هستند. یکی از مسائل ما تضاد آن‌ها بود. آنجا مشکل فاضلاب شدید داشت و ما محور بقای محله را کشیدن فاضلاب گذاشتیم. پس باید در هر محله بگردیم و آن چیزی که اکثریت را جمع می‌کند پیدا کنیم. ممکن است به نظر ما اولویت نباشد، اما نظر ما مهم نیست. فاضلاب مردم آنجا را جمع کرد. به مردم گفتیم پول برای کشیدن فاضلاب که سخت‌افزار کار است با ما و نرم‌افزار هم با شما. اگر ما می‌خواستیم در بلوچستان انتخابات برگزار کنیم و نماینده انتخاب کنیم ممکن بود رهبران این طایفه‌ها انتخاب بشوند که ضد توسعه هستند. مهندس محمود حسینی، استاندار وقت سیستان و بلوچستان، کمک زیادی به ما کرد و اجازه نداد هیچ دستگاه دولتی در کار ما دخالت کند. برای تقویت نرم‌افزار ما از مردم محله خواستیم برای زنان سرپرست خانوار سمن درست کنند. بعد به مردم گفتیم بالاخره شما جوانان باید از تجربه پیرمردان و پیرزنان هم استفاده کنید و ۴۰ درصد شورایاری از پیران باشد؛ بنابراین اکثریت پیرها در شورا شکسته شد. روزی که کار شروع شد یک‌عده که دیدند خانم‌ها آمدند برای همین قهر کردند و رفتند. چند ساعت بحث کردیم تا مجاب شدند؛  البته فشار اجتماعی برای ایجاد فاضلاب به‌قدری قوی بود که مقاومت شکسته شد. دو تا دختر بودند که شروع کردند و سمن‌هایی درست کردند به نام مکران و زیتون و الآن ۷۰۰ خانوار که سرپرست مرد ندارند از آن‌ها نان می‌خورند. خدا رحمت کند هدی صابر را که یکی از ۳۳ پروژه‌ای که من تعریف کردم او ادامه داد و هنوز «خانه هدی» زنده است. وقتی گفتم شورایاری باید غیرسیاسی باشد اینجا خودش را نشان داد که مردم همه آمدند و جمع شدند. فاضلاب حداقل محوری بود که در آن محله جواب می‌داد و اتحاد ایجاد می‌کرد. مشارکت کم‌کم در آنجا زیاد شد، البته معجزه نشد و هنوز بدبختی آنجا زیاد است اما از اول تا امروز تفاوت زیادی کرده. یکی از مقامات رفته بود آنجا بازدید و از مردم پرسیده بود اینجا چه اتفاقی افتاده و یک نفر جواب بود هیچ اتفاقی نیفتاده؛ ما خودمان را پیدا کردیم.»■

پی‌نوشت: با تشکر از آقای محمدکریم آسایش که در تهیه این گزارش کمک شایانی کردند.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط