گفتوگو با محمد آقایی
در زمستان ۱۴۰۱ مردم ایران به لحاظ کمبود گاز سختیهای زیادی را از سر گذراندند و هزینههایی هم پرداخت شد. برای ریشهیابی این امر و جلوگیری از تکرار آن با کارشناس ارشد صنعت نفت، مهندس محمد آقایی، گفتوگویی داشتیم که تقدیم خوانندگان عزیز و هموطنان میشود.
شنیده شده چند سالی است که فشار مخزن پارس جنوبی کاهش پیدا کرده، بهطوریکه پاسخگوی نیازهای داخل ایران نیست. چرا این مطلب به شهروندان ایرانی گفته نشده؟
در نوشتهها و مقالات متعددی کارشناسان و مدیران این مطلب را ذکر کردند و هشدارهای لازم نیز برای جبران آن از سالها پیش داده شده است، لیکن بهطور گسترده و در سطح رسانهای برای اطلاع عموم از طرف مدیران ارشد و ذیربط صنعت نفت و گاز، همراه با ذکر دلایل و آثار آن عنوان نشده است. به نظرم یکی از علتهای اصلی اطلاعرسانی نکردن گسترده، شاید بهزعم آنان، جلوگیری از ایجاد نگرانی در سطح عموم بوده است؛ البته علت اصلی دیگر به مشخص نبودن مدیریت مسئول در مدیریت مستمر تقاضای انرژی در کشور برمیگردد.
باز شنیده شده که برای تقویت فشار خط لولهها باید پمپهای تقویتی فشار نصب شود، چرا طی چند سال این کار برنامهریزی نشده است؟ آیا بودجه لازم برای این کار وجود نداشته یا مدیریت مناسبی نبوده است؟
برای جلوگیری از کاهش تولید و فشارافزایی گاز تولیدی از فازهای مرتبط پارس جنوبی نیاز به نصب توربوکمپرسورهای برقی در تعدادی از سکوهایی در منطقه پارس جنوبی است. مطالعات این امر در پنج سال اخیر صورت گرفته، لیکن متناسب نیاز سرمایهگذاری و اجرا، به دلیل حجم سرمایهگذاری حدود ۱۸ میلیارد دلاری در این مورد بهمدت شش سال و معذورات مرتبط سرمایهگذاری در دوران تحریم و اولویتدهیهای انجامشده به سرمایهگذاریها در صنعت نفت و گاز و در پارس جنوبی، تاکنون این اقدام صورت نگرفته است. کما اینکه سرمایهگذاری و توسعه و تولید مناسب در لایه نفتی پارس جنوبی نیز با وجود اهمیت بسیار بالا تاکنون انجام نشده و کشور قطر، روزانه بالغ بر متوسط ۵۰۰ هزار بشکه در روز در سالهای اخیر از لایه نفتی پارس جنوبی برداشت کرده است.
درحالیکه مسئولان صنعت گاز میدانستند که در سرمای زمستان گاز بهاندازه کافی وجود ندارد چرا به مردم اطلاع داده نشده است تا حداقل دنبال سوخت جایگزین باشند؟
اساساً یک راهبرد موفق و تجربهشده در دنیای صنعتی و عمدتاً مصرفکننده و صنعتی وجود دارد و آن راهبرد تقدم مدیریت تقاضا و مصرف بر مدیریت تولید و عرضه است، بهطوریکه اساساً مدیریت کردن تقاضای گاز بر مدیریت کردن عرضه گاز اولویت دارد و این مطلب بسیار بااهمیتی است. در کشور ما با سه نقیصه در مورد مدیریت تقاضای انرژی مواجهیم:
نقیصه اول این است که چه در مورد گاز و چه در مورد بنزین و گازوئیل و فرآوردههای نفتی و نیز در مورد برق و همچنین دیگر موارد نیازها و کالاهای راهبردی، ما در کشور متولی مدیریت تقاضا نداریم. متولیان مرتبط در این حوزهها، اساساً متولی و مسئول مدیریت تولید و عرضهاند، نه متولی و مسئول مدیریت تقاضا و مصرف.
نقیصه دوم اینکه، کشورهای صنعتی و عمدتاً مصرفکننده گاز، چه در سر تقاضا و چه در سر تولید، حاملهای انرژی را از نظر سازمانی مدیریت یکپارچه میکنند. بدین معنا که مدیریت انرژی، سازمانی، یکپارچه، هماهنگ و متمرکز است و تحقیقات و پایش تحولات انرژی و استفاده از نتایج آن همسو با دیپلماسی عمومی کشور و ژئوپلیتیک انرژی و سیاستهای راهبردی انرژی کشور است. اضافه بر آن، در متن تنظیم و اجرای مدیریت انرژی در تقاضا و عرضه، تنظیم و اجرای الزامات قطعی مورد نیاز آنها و ضمانت اجرا در تحقق موارد الزامات قطعی آنها و نیز برنامهریزی فراگیر مدیریت انرژی در همه حاملهای انرژی و کنترلهای راهبردهای آنها، تماماً در یک سیستم یکپارچه و هدفمند، هدایت و برنامهریزی میشود.
ما حداقل شصت سال است از نداشتن این مدیریت یکپارچه انرژی و ناهماهنگیها رنج بسیار بردهایم و میبریم و تبعات آن را مستمراً شاهدیم و ناترازیها در گاز و برق و بنزین و گازوئیل، ریشه در نداشتن مدیریت مستمر انرژی در دو سر تقاضا و عرضه دارد.
بر اساس این دو نقیصه فوقالذکر، بدیهی است شرکت گاز متولی و مسئول مدیریت تقاضای گاز در کشور نیست و اطلاعرسانیهایش نوعاً انفعالی و در زمان رسیدن اوج ناترازی گاز و در سرمای سخت زمستان و از سر استیصال و برای ترغیب مردم به کم مصرفکردن و کاهش دادن اوج تقاضاست که همین اقدام هم متأسفانه با اطلاعرسانی توأمان در واقعیت تلخ به وقوع پیوسته و در قطع گاز تعداد زیادی از نیروگاهها و صنایع همزمان است. بدیهی است غیر از شرکت گاز، آن هم در دوران بحرانی گاز، سازمان یا سازمانهای دیگری نه در طول سال و نه در بحران گاز در زمستان، وظیفهای برای خودشان در اطلاعرسانی قائل نیستند، چون به نظر خودشان وظیفهای هم در این مورد به آنها محول نشده است.
نقیصه سوم اینکه، در کشور ما راهبرد موفق و تجربهشده تقدم مدیریت تقاضا بر مدیریت عرضه اعمال نمیشود. ریشه اصلی در نداشتن مدیریت انرژی در کشور و از بازتابهای منفی بسیار مهم آن، عدم رعایت راهبرد تقدم مدیریت تقاضا و مصرف بر مدیریت تولید و عرضه و نیز عدم استفاده از تجربیات موفق انرژی در جهان در اصلاح ساختار و مدیریت یکپارچه انرژی در هر دو سر تقاضا و عرضه است. در مقابل این اشکال ریشهای و بازتابهای آن، توجه اصلی در کشور تولید و عرضه گاز و انرژی بدون رعایت الزامات قیمتی و غیرقیمتی و بدون رعایت این مطلب است که نفت و گاز و فرآوردههای حاصل از آن دارایی بیننسلی است، نه اینکه صرفاً برای نسلهای موجود مصرف شود.
همانطور که میدانید قراردادهایی برای صدور گاز به ترکیه و اقلیم کردستان عراق داریم، با توجه به اینکه هر قراردادی مهم است، آن هم در اوج سرمای زمستان چرا گاز آن سامان قطع شده؟
در اوج سرمای زمستان و مصرف شدید گاز در داخل، اجرای تعهدات این قراردادها، حتی با تحمل اثر زیادی که روی تقاضا و مصرف داخلی کنونی دارند، بنا بر ملاحظات و تعهدات قراردادی، همچنان به حسب این ملاحظات و تعهدات، اجرا میشوند.
معمول این بوده که در تابستان که مصرف گاز خانگی کمتر میشود، گاز بهاندازه کافی در مخازن دیگر گاز ذخیره شده تا در موقع زمستان از آن بهرهبرداری مناسب شود، چرا این کار نشده تا مردم در سرمای زمستان با این مشکلات روبهرونشوند؟
در حال حاضر ما دو مخزن ذخیرهسازی گاز داریم که یکی در سراجه قم است و دیگری در شوریجه شمال خراسان و هر دو برای اوج سرما در زمستان برای تزریق به خطوط اصلی گاز و اصطلاحاً «پیکسایی» تقاضا یا به تعبیری دیگر، اوج مصرفسایی و کمک در مواقع اوج مصرف، کاربرد اصلی دارند و امسال نیز از آنها استفاده شده است، لیکن توجه به این امر ضروری است که حجم ذخیره این دو مخزن حدود ۳/۲۵ میلیارد مترمکعب گاز است که در موقع اوج مصرف گاز در کشور، مخزن سراجه قم حدود ۱۰ میلیون مترمکعب در روز و مخزن شوریجه حدود ۱۶ میلیون مترمکعب در روز قدرت و قابلیت تزریق به خطوط اصلی گاز را دارند.
وقتی مصرف سالیانه گاز در کشور به ۲۶۰ میلیارد مترمکعب رسیده است و در اوج مصرف، مصارف خانگی و تجاری و صنایع کوچک به ۸۰۰ میلیون مترمکعب در روز میرسد که قریب ۸۰ درصد مصرف گاز کشور است و به دلیل این مصرف بالا، گاز بخش قابلملاحظهای از نیروگاههای تولید برق و صنایع، بهویژه صنایع بزرگ، تقلیل مییابد و یا قطع میشود و اولویت به مصارف خانگی و تجاری و صنایع کوچک و مرغداریها داده میشود. این میزان ۲۶ میلیون مترمکعب گاز تزریقی در روز به خطوط گاز از مخازن ذخیرهسازی گاز نسبت به عدد مصرف کل گاز در کشور درصد بسیار کمی است و حدود ۲/۵ درصد از کل گاز تولیدی از مخازن هیدروکربوری و گاز کشور است. کل گاز تولیدی کشور در پیک و اوج تولید در زمستان در کشور تا حدود یک میلیارد و ۲۰ میلیون مترمکعب در روز رسیده و استفاده شده است؛ بنابراین میزان ۲۶ میلیون مترمکعب گاز تزریقی به خطوط گاز از مخازن ذخیرهسازی گاز نسبت به اوج تولید گاز در کشور و در زمستان درصد ناچیزی است. متأسفانه بعضی و در جاهایی با بیاطلاعی از میزان و کمیت و این درصد کم و اثر آن به نادرستی مانورهای ناشیانه و بدون اطلاع میدهند و ذهنها را مشغول و مخدوش میکنند.
در اینجا لازم است به یک مطلب اساسی مرتبط به مصرف گاز در کشور اشاره شود که بر اساس اولویتهای منافع ملی و بر پایه محاسبات اقتصاد مهندسی و برآوردهای فنی و اقتصادی، اولویت در مصرف گاز به ترتیب عبارتاند از:
_تزریق گاز به آن دسته از مخازن نفت که به تزریق برای استمرار تولید فنی، اقتصادی و صیانتشده نفت خام نیاز دارند؛
_مصارف خانگی؛
_مصارف تجاری و صنعتی و نیروگاهی؛
_مصارف صادراتی؛
متأسفانه به اولویت تزریق گاز به مخازن نفتی، به دلیل حساسیت و نیز کمیت بسیار بالای مصارف خانگی اصلاً توجه نمیشود. نیاز تزریق گاز به مخازن نفتی، بهطور متوسط بین ۲۷۰ تا ۳۰۰ میلیون مترمکعب روز در سال است، درصورتیکه به دلیل فوقالذکر، در حال حاضر بهطور متوسط هر سال به میزان ۶۰ تا ۹۰ میلیون مترمکعب در سالهای اخیر این تزریق انجام شده و به دلیل مصارف بسیار بالا در زمستان، در مصارف غیر از تزریق به مخازن نفتی، حتی حدود چهار ماه سرد سال، تزریق به این مخازن اصلاً انجام نمیشود. همچنین توجه به این مطلب اهمیت زیادی دارد که مدیریت نکردن تقاضا و مصرف غیراصولی گاز در کشور باعث شده است در ارتباط با کمیت مصرف گاز، پس از امریکا، روسیه و چین، کشور ما چهارمین مصرفکننده بزرگ گاز در جهان باشد.
گفته میشود مخارج دیگر گاز به غیر از پارس جنوبی وجود دارد که ذخیرههای آنها بهاندازه مخزن پارس جنوبی است. چرا برنامهریزی برای بهرهبرداری از آنها انجام نشده است؟
مخازن بزرگ گاز دیگری نیز در کشور وجود دارند که توسعه نیافتهاند، مثل میدان گازی کیش و پارس شمالی و چالوس که بعضاً منتظر فعالیتهای توسعهای، حفاریها، اکتشافات توصیفی و تفصیلی و تکمیلی و مطالعات تکمیلی، حسب موارد آن هستند و همگی به سرمایهگذاریهای سنگین در توسعه نیاز دارند.
چرا درحالیکه گاز بهاندازه مصرف داخل نداریم، برخی از افراطیها با فریب مردم میگفتند که اروپاییها در زمستان به گاز ما نیاز خواهند داشت و باید مذاکرات برجام تا آن زمان به عقب بیفتد.
متأسفانه بعضی به دادن اطلاعات و تحلیل غلط و ایجاد انحراف در نظر خو گرفتهاند و کاملاً مغایر منافع ملی اطلاعات و تحلیل و نظر غلط نیز مطرح میکنند و تشویش اذهان هم میکنند که خود گناه و خطای بزرگی است؛ البته در جای خود این ایراد و اطلاعات و تحلیلها و اظهارنظرهای اشتباه و منحرفکننده در این مورد با توجه به ناترازی گاز، به نحو مقتضی، از طرف کارشناسان دلسوز اشاره و گوشزد شده است.