تاریخ درباره گذشته، اما برای آینده است و هدف از بررسی تاریخ تحکیم صلح و برادری و برابری در روابط داخلی و جهانی است. نوروز ۱۳۳۰ برای ملت ایران خوشحالی مضاعفی در برداشت و آن اینکه در روز ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ قانون ۹ مادهای ملی شدن صنعت نفت در سراسر ایران، به امضای شاه و تصویب مجلسین شورا و سنا رسید. مردم برای این شادی مضاعف به جشن و پایکوبی در سراسر ایران پرداختند. دولت امریکا آقای مکگی، معاون وزارت خارجه خود را به ایران فرستاد که از فرودگاه مهرآباد یکراست به ملاقات شاه رفت و از او خواست ملی شدن نفت را امضا نکند. ولی شاه به او گفته بود امواج ناسیونالیستی ایران بهقدری قوی است که اگر مخالفت کنم من را هم با خود میبرد. هم انگلیس و هم امریکا با این قانون بهشدت مخالف بودند، اما ملت ایران از تمامی اقشار حتی تا قلب روستاها از این قانون بهنحو بیسابقهای حمایت میکردند. بهطوری که به لحاظ مردمی، کمّی، کیفی و ماهوی از قانون اساسی انقلاب مشروطیت فراگیرتر بود و مرحوم مصدق نهضت ملی ایران و تصویب ملی این قانون را احیای قانون اساسی انقلاب مشروطیت میدانست. تنها جریان سیاسی داخلی که با قانون ملی شدن نفت در سراسر ایران مخالفت ورزید، حزب توده ایران بود. درباره این قانون آمده بود به نام صلح جهانی صنعت نفت در سراسر ایران ملی میشود. منظور این بود تا زمانی که کشوری مانند انگلیس ملت ما را استثمار میکند و در داخل ایران نیز یک حاکمیت استبدادی وابسته، مردم محروم را استثمار میکند صلح جهانی امکانپذیر نیست. صلح زمانی عینیت پیدا میکند که استثمار نباشد. بدین سان در سایه تلاشهای نهضت ملی به رهبری دکتر مصدق مردم ایران عیدی بسیار ارزشمندی دریافت کردند.
شرکتهای فراملیتی نفت و جریان جهانوطنی و روحانیت درباری در نهایت دست به دست هم دادند و با مخالفت و کارشکنی اجازه ندادند قانون نه مادهای به کرسی بنشیند و و عینیت پیدا کند. در طول ۲۸ ماه حکومت دکتر مصدق دولت و ملت ما حتی نتوانست یک بشکه نفت صادر کند و ملت ما در برابر بیسابقهترین تحریمهای بیرحمانه از جانب انگلیس و همدستان او مقاومت میکرد. بهطوری که در سایه اعتماد مردم به دولت و در پرتو آن کسبه و بازرگانان برای پرداخت مالیات صف میکشیدند. ما به خودکفایی رسیدیم و جشن دیگری به نام اقتصاد بدون نفت گرفتیم. وقتی امریکا و انگلیس و شرکتهای فراملیتی نفت متوجه شدند یک کشور جهانسومی زیر فشارهای تحریم و دیگر فشارها به خودکفایی میرسد نگران شدند مبادا این الگو به دیگر کشورهای نفتخیز تسری پیدا کند و علاوه برمنافع سرشارشان در ایران، منافع دیگر کشورها را هم از دست بدهند و به همین دلیل به کودتای نظامی دست زدند.
از زنده یاد مهندس بازرگان پرسیدند چرا شما از رهبری مصدق این قدر دفاع میکنید. ایشان گفته بود رمز پیشرفت کشورهای مترقی در دو مؤلفه خلاصه میشود: ۱. اعتماد متقابل بین ملت و دولت؛ و ۲. پرداخت داوطلبانه مالیات؛ و این دو در زمان مصدق وجود داشت.
تقریباً تمامی اقتصاددانان معتقدند که بنبستهای اقتصادی ما و ابرچالش های شمارششده راهحل اقتصادی ندارد، بلکه راهحل آن ایجاد اعتماد متقابل بین ملت و دولت، همبستگی ملی یا آشتی ملی است تا مردم داوطلبانه مالیات بپردازند. همچنین از آنجا که همه افراد و مؤسسات اقتصادی در برابر قانون برابرند، حال که ۴۰ تا ۵۰ درصد اقتصاد ایران در دست نهادهاست پرداخت مالیات توسط آنها میتواند عیدی خوبی برای ملت ایران و رهگشایی چشمگیری در اجرای اقتصاد مقاومتی باشد.