اسرائیل چگونه و با چه سازماندهی با افکار عمومی جهان بازی میدهد؟
#بخش_دهم
در این شماره محمد احمدی درباره هاسبارا یا سازوکار تبلیغاتی اسرائیل در جهان صحبت میکند و نشان میدهد اسرائیل چگونه با افکار عمومی جهان بازی میکند. علاوه بر این شیوههای مدرن صهیونیسم برای سانسور در مقیاس جهانی را توضیح میدهد. خوانندگان عزیز را به مطالعه این گفتوگو دعوت میکنیم.
بهنظر میرسد اسرائیل روابط عمومی قدرتمندی در عرصه بینالمللی دارد که توانسته با وجود انواع نقض حقوق بشر در طی سالها، خود را به دور از تنبیه و مجازات از سوی اکثر کشورها و نهادهای جهانی نگه دارد. سازوکار این تبلیغات چگونه است؟
در زبان عبری، واژه هاسبارا Hasbara به معنای «توضیح» است، اما امروزه بهعنوان یک اصطلاح به مفهوم «روابط عمومی» برای پخش اطلاعات و تبلیغات به نفع اسرائیل در داخل و خارج از آن به کار میرود.[۱]
تبلیغات برای اهداف اسرائیل حتی قبل از تشکیل آن در ۱۹۴۸ به فراوانی وجود داشت. الگوی این تبلیغات شبیه الگوی کشورهای غربی بود، اما کاربرد سازمانیافته و گسترده آن تحت پروژه موسوم به هاسبارا در دهههای اخیر شکل گرفته است. در دهه ۱۹۸۰ اسرائیل لطمه زیادی از رسواییاش در جنایات جنگی در جریان اشغال لبنان خورد[۱] و بنابراین به شرکتهای امریکایی متخصص در تبلیغات روی آورد تا تحت پروژه هاسبارا به دولت اسرائیل کمک کنند تا افسرانی تربیت کند که اهداف و اعمال این دولت را به شکل هوشمند برای جهانیان قابلقبول جلوه دهند.[۲] در ابتدا کارمندان امور ارتباطات در وزارت خارجه دولت مناخیم بگین در اسرائیل، مأمور این کار بودند. سپس اداره مطبوعات این وزارت در اداره هاسبارای آن ادغام شد. نهاد نخستوزیری هم با اعطای بورس به دانشجویان یهودی، آنها را در واحدهای تبلیغی برای کمک به عملیات هاسبارا سازمان داده است.[۳]
سازمانهای یهودی بزرگ در امریکا نقش مهمی در هاسبارا برای پیشبرد روایت رسمی اسرائیل در افکار امریکاییان دارند. خاخام الکساندر شیندلر[۴] از رؤسای سابق این سازمانها میگوید: این رؤسا ابزار سیاست رسمی دولت اسرائیل هستند و وظیفه آنان دریافت دستورات از ادارات دولتی اسرائیل و بیشترین تلاش در این زمینه است، بدون توجه به اینکه چه اثری بر جامعه یهودی امریکا خواهند داشت. یک مقام ارشد کمیته یهودی امریکا میگوید ما از خطمشی اسرائیل تقلید میکنیم تا حمایت امریکا را برای آن محفوظ داریم و بهعنوان یهودیان امریکایی، در محافل، چیزی درباره غلط بودن سیاستهای اسرائیل نمیگوییم.
یک نمونه از عملیات هاسبارا را تشریح کنید؟
یکی از فعالیتهای هاسبارا کنترل منابع مهم اطلاعات عمومی مردم جهان است. بزرگترین منبع کنونی جهان در این زمینه، سایت ویکیپدیاست. این سایت که در ژانویه ۲۰۰۱ راهاندازی شد، اکنون بیش از ۴۰ میلیون مقاله به حدود سیصد زبان دنیا دارد و هرماه ۵۰۰ میلیون نفر از آن بازدید میکنند، بهطوریکه هنگام جستوجو در اینترنت، معمولاً صفحات ویکیپدیا در صدر نتایج ظاهر میشوند. در سالهای آغازین آن، هر کس بهویژه هر پژوهشگر مستقل میتوانست به نگارش و توسعه مقالات ویکیپدیا کمک، یا آنها را ویرایش کند و این نشانهای از فرهنگ دموکراتیک حاکم بر آن محسوب میشد، اما بهتدریج عدهای به انتقاد از آن برخاستند و مقالات را حاوی برخی پیشداوریها و اطلاعات نیمهدرست یا کاذب دانستند. این انتقادات، بیشتر متوجه مقالات حساس و بحثانگیز است و بنا بر سابقه رسانههای غرب، مقالات درباره اسرائیل از مهمترین حساسیتها محسوب میشود.
پس از چند سال، مدیران ویکیپدیا برخلاف خطمشی اولیه خود، محدودیتهای مهمی برای نگارش و ویرایش مقالات گذاشتند. حدود ۱۰ درصد مقالات ویکیپدیا درباره سیاست و تاریخ هستند و در بین اینها انواع مهمی از مقالات بحثانگیز بهویژه درباره اسرائیل و فلسطین وجود دارد. دیدگاه غالب در این مقالات نیز غربمحور است، با وجود اینکه مقالات مرتبط با آسیا و آفریقا ازجمله فلسطین، باید دیدگاه مردم و نویسندگان این مناطق را بیشتر منعکس کند. اکنون فقط ویراستاران خاصی که مورد تأیید مدیران ویکیپدیا هستند اجازه دست بردن در مقالات حساس را دارند، اما این مدیران چه کسانی هستند؟ به قول اندرو لی[۵] یکی از اساتید رشته روزنامهنگاری در امریکا که از مدیران ویکیپدیاست، عضویت در گروه ویراستاران ویکیپدیا بهسختی عضویت در دیوان عالی امریکاست.[۶]
در سال ۲۰۰۷ اداره هاسبارا ادعا کرد که ویکیپدیا تا آن زمان، توسط روشنفکرانی کنترل شده که تاریخ منازعه اعراب و اسرائیل را دستکاری کرده و اسرائیل را به شکل منفی نشان دادهاند، پس باید این روند را متوقف کرد. بر اساس این ادعا، اداره هاسبارا از طرفداران اسرائیل دعوت کرد به تیم نویسندگان و ویراستاران ویکیپدیا برای تصحیح چهره اسرائیل بپیوندند. در سال ۲۰۰۸ یک سازمان تبلیغات صهیونیستی مستقر در امریکا، موسوم به کمیته صحت گزارشگری از خاورمیانه در امریکا از طرفداران خود خواست مقالات مربوط به اسرائیل را در ویکیپدیا تصحیح کنند. دیوید سارانگا از مقامات وزارت خارجه اسرائیل در حمایت از این اقدام، کاربرد کلمه «اشغالگری» درباره اسرائیل را مثال زد که در گذشته، چند بار در مقالات ویکیپدیا آمده بود و از نظر اسرائیل باید تغییر میکرد. به قول او اسرائیلیها باید ویکیپدیا را بیشتر ویرایش کنند.[۷]
در سال ۲۰۰۹، وزارت خارجه اسرائیل گروهی را برای نوشتن تفسیر به نفع اسرائیل در سایتهای خبری جهان، سازمان داد و بودجهای برای بهاصطلاح «جنگ اینترنتی» بهمنظور پخش این نوع پیامها تأمین کرد. از نظر دولت اسرائیل، گروهی از فعالان سیاسی و مهاجران در غرب، در پی نامشروع جلوه دادن اعمال اسرائیل در اینترنت هستند. این دولت معتقد است فعالیت به نفع فلسطینیها در اروپا رایج شده و سرویسهای جاسوسی اسرائیل باید آنها را بهعنوان یک تهدید راهبردی زیر نظر بگیرند؛ بنابراین، پروژه هاسبارا با هدف پیگیری مواضع رسانهها علیه اسرائیل و فشار گروهی بر آنها برای تغییر این مواضع، توسعه یافته است.
اسرائیل در این زمینه، وظایف یهودیان پراکنده در جهان را در هر موقعیتی که هستند، به آنها یادآوری و پیگیری میکند. یکی از این وظایف، تغییر عناوین است. مثلاً بهجای کاربرد کلمه «کودکان» در تظاهرات فلسطینیها باید از کلمه «جوانان» استفاده شود، بهجای کلمه «تظاهرات» باید کلمه «شورش» به کار رود و بهجای «سازمان سیاسی فلسطینی» باید از «سازمان تروریستی» استفاده شود.
ویکیپدیا چه محدودیتهایی برای ویراستاران و نویسندگان مستقل دارد؟
از آنجا که رایانههای اصلی ویکیپدیا در امریکاست، این سایت از قوانین امریکا تبعیت میکند، صرفنظر از اینکه اطلاعات خود را به چه زبانی و درباره چه کشوری منتشر کند، اما بسیاری از اطلاعاتی که میتوان در رسانههای خود اسرائیل یافت، در امریکا و رسانههای آن بهعلت ناسازگاری با سیاستهای رسمی یا رایج، درباره اسرائیل نمیتوان یافت و بنابراین در ویکیپدیا نیز جایی ندارد. امریکاییان اصطلاح دیدگاه «درست سیاسی»[۸] را در این باره به کار میبرند، اما درواقع، این نوعی سانسور دیدگاههای جایگزین محسوب میشود.
از سوی دیگر، ویکیپدیا فقط به مقالاتی اجازه انتشار میدهد که منابعشان رسانههای رسمی یا ژورنالهای دانشگاهی باشند. این مانع نشر بسیاری از حقایقی است که این نوع رسانهها نمیتوانند یا نمیخواهند پوشش دهند، اما توسط گروه بزرگی از مردم، تجربهشده یا توسط پژوهشگران مستقل گردآوری شده است. درواقع، کسانی که صدای بلندتری در رسانههای رسمی غرب دارند، مانع حضور دموکراتیک دیگران در مقالات ویکیپدیا هستند و کنترل محتوا را در اختیار دارند.
یکی از روشها که در سالهای اخیر فاش شد استفاده از شرکتهای روابط عمومی و تبلیغات است که در زمینه ویرایش مقالات ویکیپدیا فعالیت دارند. آنها با اخذ هزینه از سفارشدهندگان و پرداخت بخشی از آن به نویسندگان و ویراستاران، مقالات سفارشی پدید میآورند یا مقالات موجود را به نفع آنان ویرایش میکنند.[۹]
این نوعی سانسور سازمانیافته اغلب به سفارش دولتها، نهادها و اشخاصی است که ناقض حقوق بشر هستند. تاکنون هزاران مورد از این مقالات سفارشی در ویکیپدیا کشف شده است. احزاب اصلی امریکا و انگلیس، تشکیلات کلیساهای بزرگ در این کشورها، سازمان سیا، کمپانیهای بزرگ و لابیهای آنها در صدر این لیست هستند. دولت اسرائیل نیز از طریق نهادهای مرتبط با خویش، مقالات مربوط به فلسطین و حزبالله لبنان را به نفع خود نگارش یا دستکاری میکند.[۱۰]
مطالعات نشان میدهد که برخلاف خطمشی اولیه ویکیپدیا، اکنون مدیران و ویراستاران آن در برابر محتوای جدید، بهطور فزایندهای مقاومت میکنند. اکثریت قاطع آنها مرد، سفیدپوست، انگلیسیزبان، ساکن غرب و از طبقات ثروتمند هستند. بیشترین تعداد مقاله به زبان انگلیسی با حدود ۶ میلیون مورد است که ۵۷ درصد مراجعات به این مجموعه را شامل میشود. اکثر ویراستاران مقالات، در ویکیپدیای انگلیسی کار میکنند. با این حال، تعداد ویراستاران برخلاف روند گذشته آنها، در دهه اخیر بهشدت کاهش یافته و این نشانهای از سیاست محدودسازی و کنترل این سایت است. سایتهای ویکیپدیا در زبانهای دیگر، درصد کاربر بسیار پایینتری دارند و بسیاری از مطالب آنها برداشتی از مقالات و منابع سایت انگلیسی گرچه با تلخیص یا ویرایش هستند.
مثلاً ویکیپدیای فارسی حدود ۷۰۰ هزار مقاله دارد که ۵۵ درصد آنها در امریکای شمالی و اروپا نوشته و ویرایش میشود، درحالیکه اکثریت قاطع مردم و پژوهشگران فارسیزبان، در ایران و آسیا هستند. درنتیجه، شاهد آن هستیم که دیدگاهها و سیاستهای رایج در امریکا و اروپای غربی، بهعنوان منبع اطلاعات و تفسیرها به مخاطبان ایرانی عرضه میشود. در موضوعات حساس سیاسی و تاریخی، این یک نقطهضعف مهم است. بهعنوان نمونه، یکی از مقالات ویکیپدیای فارسی درباره مقایسه اسرائیل با آپارتاید است. این مقاله، سخنان کوتاه و ناقصی را از برخی منتقدان اسرائیل در این زمینه نقل میکند، اما پاسخ صهیونیستها را بهطور جامع میآورد تا تردیدی باقی نماند که در اسرائیل آپارتاید وجود ندارد! مقاله دیگری تحت عنوان جنگ ششروزه در این سایت وجود دارد که به شرح ریشهها و نتایج جنگ ۱۹۶۷ میپردازد، اما فقط از روایت رسمی اسرائیل و منابع غربی برای آن بهره میگیرد، بهطوریکه مخاطب نتیجه میگیرد اسرائیل، طرف مظلوم در آن جنگ بوده و فقط حق خود را گرفته است!
البته ویکیپدیا بسیار بزرگتر از آن است که تصور کنیم اسرائیلیها همه آن را اداره میکنند اما آنها بهخوبی سازوکار سوءاستفاده از آن را به کار میگیرند. بنیانگذار ویکیپدیا که از نزدیکان اسرائیل است و جوایزی هم از آن دریافت کرده، خاطرات خود را طی مصاحبه با نشریه تایمز اسرائیل بیان میکند.[۱۱]
آیا نخبگان امریکا سازوکار هاسبارا را میشناسند؟
در سال ۲۰۱۲ چارلز فریمن جونیور،[۱۲] نویسنده و دیپلمات باسابقه امریکایی و سفیر سابق این کشور در عربستان در دوران جرج بوش پدر، طی یک سخنرانی در مسکو به تحلیل هاسبارا پرداخت.[۱۳] فریمن که پس از بازنشستگی، از زمره منتقدان اسرائیل شده، کمی بعد از جنگ هشت روزه اسرائیل علیه غزه در نوامبر ۲۰۱۲ تجربیات خود را در زمینه تبلیغات اسرائیل در امریکا و جهان در یک همایش عرضه کرد. او میگوید کنترل روایت جنگ و اطلاعات حول آن، عنصری اساسی از جنگهای مدرن است. اسرائیل این کار را هاسبارا مینامد و مهارت بسیار در این زمینه دارد. اهداف هاسبارا عبارتاند از:
– حفظ وحدت در داخل کشور برای خاموش شدن صدای مخالف؛
– مشروعیتزدایی از منتقدان و دلایل آنان؛
– جلب حمایت متحدان خارجی؛
– تخریب در سازماندهی دشمن؛
– کنترل روش توصیف وقایع در رسانهها و شبکههای اجتماعی توسط نخبگان دنیا؛
– شکل دادن تفسیر و نتیجهگیری یکسان از مذاکرات اسرائیل با دیگران؛
– تثبیت گفتمان بهاصطلاح «درست سیاسی»[۱۴] تا دیدگاه غیر آن، با خودسانسوری حذف شود.
هاسبارا را بخش دولتی هدایت میکند و از امکانات بخش خصوصی و همکاران انفرادی با اخذ دستمزد، برای کنترل راهبردی اطلاعات و سانسور روایتهای جایگزین بهره میبرد. همچنین مانع بحث چندجانبه در زمینه موضوعات تحت پوشش میشود و از پیشداوری و تحریک احساسات سود میجوید. به این ترتیب، مردم باید از لحاظ روانشناختی، طوری شرطی شوند که نسبت به انتقادات و دیدگاههای جایگزین، بیمیل و گریزان باشند تا پیامهای مخالف، فرصت طرح در رسانهها را نیابند.
فریمن میگوید کشورها معمولاً برای کنترل اطلاعات و شکل دادن به افکار عمومی، مخاطبان را از دسترسی به اطلاعات بهاصطلاح نامطلوب، محروم میکنند و برای این کار، از سانسور و اختلال ارتباطی بهره میبرند، اما در هاسبارا، اصل بر عدم امکان حذف اطلاعات نامطلوب از شبکههاست و هدف، دورکردن توجه از آن است؛ یعنی بهجای تمرکز بر سانسور مستقیم، تقاضا برای دسترسی به این اطلاعات محدود شود؛ البته هر جا امکان سانسور مستقیم باشد، از آن هم در کنار شرطی کردن مخاطبان استفاده خواهد شد.
وقتی روایتها کنترل شوند، یک فیلتر ادراکی بر ذهنیت مخاطبان حاکم میشود که بسیار مؤثرتر از فیلتر پیامهاست. گروه مخاطبان همفکر تشکیل میشود که تفسیر واحدی از وقایع دارند و دگراندیشان، وجهه عمومی خود را از دست میدهند. درنتیجه، اطلاعات و منابع آن به شکل کلیشهای برچسب مطلوب یا نامطلوب میخورند و به شکل اتوماتیک پذیرفته یا طرد میشوند. درواقع، عقل و هوش مخاطب فلج میشود و او توانایی ارزیابی یا پذیرش شواهد معتبر را از دست میدهد.
فریمن از جنگ غزه مثال میزند: اسرائیل وقوع جنگ را با توییتر اعلام کرد و به دنبال آن، منابع مرتبط با آن، رسانههای امریکا را با اخبار و تفاسیر خود اشباع کردند بهطوریکه بسیاری از روزنامهنگاران و مفسران بهعلت ذهنیت شرطی خود، اعتبار این اطلاعات را زیر سؤال نبردند. علاوه بر پخش اطلاعات غلط و تبلیغات در رسانههای سنتی، هاسبارا بهشدت از کانالهای مدرن مثل فیسبوک، توئیتر و یوتیوب بهرهبرداری کرد تا ایدههای خود را درباره این جنگ جا بیندازد که البته برنامهریزی دقیق و فشردهای لازم داشت.
افکار عمومی بهنحو فزایندهای توسط رسانههای اجتماعی شکل میگیرد. اسرائیل ترکیبی از ادارات دولتی، واحدهای نظامی و بخش خصوصی خود را برای بهرهگیری از این امر، سازمان داده تا سایت و کانال بسازند و با هویتهای کاذب در آن فعالیت کنند. هاسبارا موتورهای جستوجو و سایر ابزارهای نرمافزاری را برای انتخاب و نمایش اطلاعات مطلوب خود و حذف اتوماتیک یا بیاعتبارکردن اطلاعات نامطلوب، پرورش داده یا دستکاری کرده است. فریمن میگوید در برخی از کشورها مثل امریکا، اسرائیل دارای ستون پنجم است که بهعنوان هواداران فعال، پیامهای مطلوب خود را برجسته کرده و با تخطئه روایتهای جایگزین، منابع آنها را از اعتبار میاندازند.
کدام منابع برای شناخت شیوههای هاسبارا از زبان طراحان آن وجود دارد؟
منابع متعدد است. مثلاً آژانس یهود برای اسرائیل یک هندبوک یا راهنمای هاسبارا تهیه کرده که دانشجویان و دانشآموزان یهودی در کشورهای مختلف، از آن استفاده میکنند.[۱۵]
این کتاب راهنما روشهای جاافتاده تبلیغات به نفع اسرائیل را به یهودیان جوان آموزش میدهد. از زمره این روشها، تمرین مقابله با هر نوع استدلال ضد اسرائیلی، روش توجیه اعمال اسرائیل و شیوه برچسب زدن به مخالفان و تخریب اشخاص و ایدههای آنان با کلیشههای منفی است. این کتاب از تجربیات کمیته صحت گزارشگری خاورمیانه در امریکا یا بهطور خلاصه، کمرا[۱۶] بهره میبرد. این سازمان پرنفوذ صهیونیستی، شهرت زیادی در آبروریزی از شخصیتهایی دارد که از اسرائیل انتقاد میکنند یا روایتهای متضاد با روایت رسمی اسرائیلی درباره فلسطین دارند. برخی از برچسبهای کلیشهای درباره مخالفان غیریهودی، شامل یهودستیز و سامیستیز[۱۷] و در مورد مخالفانی که خودشان یهودیاند، شامل «یهودیان متنفر از خود»[۱۸] میشود. سازمان کمرا ماهنامهای منتشر میکند تا روشها و مواد جدید تبلیغی از نوع هاسبارا به دست دانشجویان یهودی در امریکا برسد. تعدادی اتاق فکر صهیونیستی در امریکا و اسرائیل، در تهیه نشریات دیجیتال راهنمای هاسبارا شرکت دارند.
در کنار سازمانهای سکولار، بسیاری از خاخامهای امریکایی نیز این را وظیفه خود میدانند که در کنیسهها و سایر اجتماعات به دفاع از اسرائیل برخیزند. مثلاً در جریان جنگ هشت روزه غزه، یک خاخام به نام جرالد اسکالنیک[۱۹] در یکی از مراکز یهودیان نیویورک اعلام کرد که مخاطبانش باید اطلاعات خود درباره محق بودن اسرائیل در این جنگ را افزوده و شفاف کنند تا هیچ مقاله رسانهای، اعم از چاپی یا دیجیتال که لحن منفی درباره اسرائیل دارد، بیپاسخ نماند. به قول او، وقتی رسانههای مخالف اسرائیل، خبر یا تصویری را نشر میدهند که ما میدانیم باید طور دیگری باشد، لازم است با سیل نامه و ایمیلهای اعتراضی روبهرو شوند. این خاخام میافزاید گفتوگوها در موقع استراحت، در باشگاهها و بهویژه در میهمانیها و اجتماعات، همه موقعیتی برای مبارزات ما در این باره است، پس آگاهی خود را حفظ کنید و صدای خود را بلند نگه دارید.
به عبارت دیگر، از نظر هاسبارا، صحت یا سند گزارشها مهم نیست، بلکه اگر تصور میکنید «باید طور دیگری باشد» اعتراض کنید. کشورهای دیگر، فاقد شبکهای بینالمللی از رهبران مذهبی و جلسات آنها برای القای تبلیغات سیاسی به این شکل سازمانیافته هستند، اما لشکر هاسبارا نهتنها شامل این افراد است، بلکه اشخاص بینامونشانی را نیز در برمیگیرد که از آنسوی جهان، از طریق شبکههای اجتماعی، به رسانههای مخالف هجوم میآورند و فضای رسانهای را با اعتراضات خود، اشباع میکنند.
روش تبلیغاتی هاسبارا در مواقع حساس مثل جنگها چگونه است و آیا در این زمینه موفق بوده؟
در جریان هر جنگ اسرائیل با فلسطینیها، تلاش هاسبارا این است که اسرائیل را قربانی حملات غیرعقلانی و نفرتبار فلسطینیها جلوه دهد و فرقی ندارد که ریشه این جنگ و سیر وقایع آن چگونه باشد و حجم حملات اسرائیل و تلفات ناشی از آن چند صد برابر طرف مقابل باشد. تلاش هاسبارا برای توجیه حق اسرائیل به دفاع از خود با دست زدن به هر نوع اقدام جنگی، تاکنون در امریکا موفق بوده است. تقریباً هیچکس در امریکا به این فکر نمیکند که آیا مردم غزه نیز با همین استدلال، حق دفاع از خود، به هر قیمت را دارند و آیا مردمی که حدود دوازده سال، در صلح یا جنگ، تحت محاصره بودهاند، ممکن است قربانی محسوب شوند، اما اسرائیل برای خود، حق حمله پیشدستانه به هر جا و هر کس را نیز قائل است، همانطور که از تفسیر داستان استر در عهد عتیق، چنین نتیجهای را میگیرد؛ یعنی لازم نیست اسرائیل، قربانی چیزی باشد تا حق حمله را داشته باشد، بلکه کافی است تصور قربانی شدن در آینده را داشته باشد تا جنگی را تحت عنوان دفاع از خود آغاز کند. معروف است که آشیل میگفت اولین قربانی جنگ، حقیقت است، اما هاسبارا حتی پیش از شروع جنگ، حقیقت را قربانی میکند.
با این حال، روزنامه اسرائیلی هاآرتص محدودیتهای هاسبارا در جنگ را یادآور میشود. این روزنامه گزارش میدهد که در دوران جنگ هشت روزه غزه، بسیاری از یهودیان دنیا ازجمله دانشجویان و دانشآموزان دبیرستانی در لشکر هاسبارای الکترونیک خدمت کردند تا گنبد آهنین اسرائیل در شبکههای اجتماعی باشند.[۲۰]
در کنار این لشکر هاسبارا، ادارات دولتی اسرائیل و آژانس یهود و انواع سازمانهای خصوصی یهودی نیز فعال بودند. ژنرالهای هاسبارا در حین جنگ غزه اعلام کردند: ما بر فیسبوک حکمرانی میکنیم و در توئیتر پیروز شدیم، اما یکی از مقامات دولتی که چند جنگ از این نوع را دیده به هاآرتص گفت با وجود موفقیت ما در نبرد رسانهای، وقتی فاجعهای مثل قانا رخ میدهد، همه این کارها بیحاصل خواهد بود. قانا دهکدهای در لبنان است که اسرائیل یک بار در جنگ ۱۹۹۶ و بار دیگر در جنگ ۳۳ روزه در ۲۰۰۶ آنجا را بمباران و مردم عادی را قتلعام کرد. تجربه خونین قانا نشان داد که تصاویر کشتار کودکان را با هیچ توجیهی نمیتوان به جنگ با حماس یا حزبالله ربط داد. اگر اسرائیل به فنّاوری نظامی و تبلیغاتی خود مغرور است، طرف مقابل هم به خون مظلومان خود متکی است. وقتی مردم دنیا، باران تبلیغات متکبرانه و خودمحور را با چند صحنه کوتاه از این خونریزیها مقایسه کنند، همه امیدهای اسرائیل به هاسبارا بر باد میرود.
هاآرتص میگوید برخلاف تصور، اسرائیل در فیسبوک یا توئیتر پیروز نشده، زیرا حامیان فلسطین در جهان بسیار زیادند و مبارزه میکنند و نمیتوان ایشان را قانع کرد. اینکه اسرائیل به پشتیبانی دولتهای امریکا و اتحادیه اروپا دلگرم است، ربطی به هاسبارا ندارد، بلکه ناشی از منافع سیاسی آن دولتهاست. همچنین رهبران کشورهایی که در دنیا از اسرائیل انتقاد میکنند، تحت نفوذ شبکههای اجتماعی نیستند. حتی روزنامهنگاران جدی دنیا نیز با وجود بمباران روانی توسط هاسبارا، به روایتهای دیگر هم توجه دارند.
هاآرتص در مقاله دیگری میگوید هاسبارا فقط خودفریبی اسرائیلیهاست، زیرا یک واقعیت صرفاً مجازی را درباره حقبهجانب بودن آنها میسازد و آنها را از بقیه دنیا جدا میکند.[۲۱]
به نقل از هاآرتص، موفقیت مغزشویی در داخل اسرائیل، این توهم را ایجاد کرده که با صرف پول بیشتر میتوان همین کار را در دنیا انجام داد. شلدون ادلسون، میلیاردر یهودی امریکایی، میتواند سیاستمداران کشورش را بخرد، اما همدردی جهانیان قابل خریدن نیست. هاآرتص میگوید کشور ما پر از تبلیغاتچی است که در پنجاه سال اخیر توانستهاند اغلب اسرائیلیها را متقاعد سازند که:
– کارهای ما ازجمله اشغالگری، اخلاقی است.
– اسرائیل با تکیه بر ارتش خود میتواند تا ابد بماند و فلسطینیها را سرکوب کند.
– اسرائیل قادر است دنیا را همیشه با این گفته تورات فریب دهد که صاحب این سرزمین است.
– هالوکاست توجیهی بر هر بیعدالتی است که اسرائیل مرتکب میشود.
اما به قول هاآرتص، هیچ کشوری حتی بزرگترین امپراتوریهای تاریخ نتوانستهاند با این روشها پایدار بمانند.
نخبگان فلسطینی چه شناختی از هاسبارا دارند و چه و واکنشی به آن نشان میدهند؟
در سال ۲۰۰۱ ادوارد سعید، استاد فلسطینی دانشگاه کلمبیا در امریکا (متوفی در ۲۰۰۳) در مقالهای به نام «تبلیغات و جنگ» فاش کرد که اسرائیل صدها میلیون دلار در زمینههای زیر، صرف هاسبارا میکند:
– اعضای کنگره را با دعوتنامههای خود به گردهماییها بمباران میکند.
– پول برای مبارزات انتخاباتی سیاستمداران اختصاص میدهد.
– سفرهای مجانی و ضیافت غذا برای روزنامهنگاران بانفوذ دنیا ترتیب میدهد.
– به مفسران رسانههای دنیا آموزش میدهد تا هالوکاست و انگیزههای اسرائیل را برجستهتر نشان دهند.
– گزارش آگهی در رسانهها برای ستایش از اسرائیل و حمله به اعراب منتشر میکند.
– بر عکاسان و نویسندگان فشار میآورد که تصاویر و مطالب خاصی را درباره فلسطینیها منتشر کنند.
– سمینارهای چندروزه برای دانشجویان یهودی دنیا برپا میکند تا یاد بگیرند چگونه از اسرائیل در دانشگاه خود دفاع کنند.
– تور کنسرت و سخنرانی برای اسرائیلیهای مشهور به راه میاندازد.
و این لیست ادامه دارد.[۲۲]
سعید میگوید در جهان، هیچ لابی یا کشوری بیش از اسرائیل در امریکا اینچنین مؤثر و طولانیمدت از این اقدامات بهره نبرده است. این مقاله که در زمان انتفاضه الاقصی انتشار یافت، اضافه میکند که اسرائیل در این دوران، چنین تبلیغ کرده که قربانی بیگناه خشونت و تروریسم فلسطینی است و اعراب و مسلمانان تنها به خاطر نفرت غیرعقلانی علیه یهودیان، در تقابل با اسرائیل قرار دارند. اسرائیل برای این منظور، از عقده گناه غربیها موسوم به سامیستیزی بهره میبرد و آن را به دیگران بهویژه اعراب تعمیم میدهد. این عقده، هر عمل جنایتآمیزی برای سرکوب آنها را عقلانی جلوه میدهد.
ادوارد سعید میگوید سران عرب، مسئولیت تاریخی درباره این اشتباه خود دارند که به جای مبارزه با این نوع تبلیغات، علیه یکدیگر منازعه کرده و یا برای حفظ قدرت، به دامان امریکا پناه بردهاند، درحالیکه از زمان تأسیس اسرائیل، سه نسل از امریکاییان تحت تبلیغات اسرائیل، باور کردهاند که اعراب، مشتی تروریست و دروغگو هستند که نهتنها شایسته حمایت نیستند، بلکه حتی نمیتوان با آنها رابطه معقولی داشت. به قول سعید، بسیاری از مقامات فلسطینی نیز همین راه را رفتهاند. نتیجهاش این است که شهروندان امریکا چیزی از روایت فلسطینیها درباره آوارگی و رنج نمیدانند.
سعید میگوید رهبران عرب متحد امریکا، تنها دنبال اسلحه و نظامیگری بودهاند، نه روشنگری و سازماندهی و برنامهریزی صبورانه برای تغییر افکار امریکاییان. درنتیجه:
– جان صدها هزار عرب در جریان درگیریها بر باد رفته است.
– امریکاییان تصور میکنند هر کاری که اعراب میکنند، خشونتآمیز، متعصبانه، یهودستیز و اتلاف امکانات بشمار میرود.
– اسرائیل همچنان تنها متحد واقعی امریکا در منطقه است و از اشغالگری ۱۹۶۷ تا ابتدای قرن بیستویکم ۹۲ میلیارد دلار از مالیاتدهندگان امریکایی کمک گرفته است.
به قول سعید، این خاماندیشی، جنایت بزرگ سیاسی از سوی رهبران عرب است که باید پاسخگوی آن باشند.
چرا خود اعراب دست به عملیات تبلیغی گسترده نمیزنند؟ آیا ضرورت آن را درک نمیکنند؟
خاطره سعید از دوران محاصره بیروت در جنگ ۱۹۸۲ حاکی است که بازرگانان و روشنفکران فلسطینی ساکن غرب، در لندن گرد هم آمدند تا یک بنیاد وقف برای کمک به مردم خود به راه اندازند. نیروهای فلسطینی در محاصره و آستانه شکست بودند و سعید و سایر فلسطینیها بسیار به بسیج امکانات بینالمللی برای نجات مردم خود امید داشتند. تصمیم آنان این بود که نیمی از پول جمعآوریشده در این بنیاد خیریه باید صرف آگاهسازی غربیها شود؛ زیراکسی در غرب، صدایش را به دفاع از فلسطینیها در این جنگ وحشتبار بلند نمیکرد. قرار بر این بود که این پول صرف آگهی در رسانهها، برنامهسازی، بازدید میدانی و از این قبیل شود تا آدمکشی و ستم بر مردم عادی افشا شود. اگر چنین میشد، برای اسرائیل، امکان مظلومنمایی و اخذ کمک از مالیات مردم امریکا برای فتوحات خود و شهرکسازی و نظایر آن وجود نمیداشت. سعید میگوید این تلاشها دو سال ادامه یافت، اما ناگهان به دلایلی نامعلوم در امریکا متوقف شد. به قول سعید، یک بازرگان فلسطینی مستقر در خلیج فارس برای توجیه این توقف فعالیت گفت «دور ریختن پول» در امریکا فایدهای ندارد!
در ایام انتفاضه الاقصی، یک سازمان متشکل از اعراب مقیم امریکا، اقدام به نظرسنجی گستردهای از دیدگاه امریکاییان درباره منازعه اعراب و اسرائیل کرد. نتایج نشان میدهد که اکثر امریکاییها اسرائیل را ملتی پیشرو در دموکراسی میدانند، با اینکه ایده تشکیل کشور فلسطین را نیز تأیید میکنند، اما نکته متناقض این است که تصویر ذهنی امریکاییان از فلسطینیها، منفی، خشن، تروریست، مهاجم و بیگانه است. نظر آنها درباره کودکان و نوجوانان فلسطینی که به اشغالگران سنگ پرتاب میکنند، از همین نوع است. درحالیکه ملت فلسطین، این نوجوانان را مثل حضرت داود میدانند که در جوانی با پرتاب سنگ به مقابله با جالوت قدرتمند و ستمگر رفت و نماد شجاعتی شد که روایات مذهبی یهودی و اسلامی میستایند. امروزه افکار عمومی امریکا، فلسطینیها را عامل بنبست صلح میداند بدون آنکه معنای دقیق طرحهای صلح، ازجمله معامله قرن را درک کند.
نظرسنجی از امریکاییها نشان داد که چیزی از روایت آوارگی فلسطینیها پس از جنگ ۱۹۴۸ و سپس اشغالگری و آوارگی مجدد پس از جنگ ۱۹۶۷ نمیدانند، اما روایت اسرائیلی در این باره را میدانند که در رمان تبلیغاتی لئون اوریس[۲۳] در دهه ۱۹۵۰ به نام اکسدوس[۲۴] و فیلمی بر اساس آن به همین نام با شرکت بازیگران هالیوودی آمده است. اکسدوس یعنی خروج و نام فصلی از تورات درباره مهاجرت بنیاسرائیل به فلسطین قدیم است، اما در این رمان و فیلم، از این مفهوم توراتی برای تمثیل وقایع دهه ۱۹۴۰ و تشکیل اسرائیل بهرهبرداری شده است.
پس بر ذهنیت امریکاییان، روایتی از ماجرای فلسطین حاکم است که تورات و هالیوود و رسانههای تابع اسرائیل شکل دادهاند. فلسطین نه بهعنوان ملت و نه بهعنوان روایتی از انسانها قابلدرک نیست. به قول ادوارد سعید، فلسطینیها با تبلیغات اسرائیل، از انسانیت تهی شدهاند.[۲۵] او معتقد است علت از دست دادن هزاران هکتار زمین و هزاران خون بر زمین ریخته، عدم مقابله اعراب با این بازنمایی کاذب است و آنها باید با ارائه تصاویر و پیامهای واقعی، وجدان جهانیان را به حرکت میانداختند. حتی برخی از روزنامهنگاران امریکایی بر اساس همین ذهنیت غلط، خواهان کشتار بیشتر در میان فلسطینیها هستند تا وادار به تسلیم شوند، درحالیکه هیچ روزنامهنگاری جرئت بیان چنین نظراتی را درباره هیچ ملت دیگر در جهان ندارد. به قول سعید، این عجیب است که فلسطینیها باید در رسانههای غرب، خود را انسانهایی مثل سایرین نشان دهند؛ اما آیا این کار سختی است که امریکاییان دریابند در فلسطین هم زنان مثل امریکا مادری میکنند، معلمان مثل امریکا سر کلاس میروند، پزشکان مثل امریکا بیماران را درمان میکنند و … فقط با این تفاوت که همه اینها در سایه اشغال نظامی روی میدهد. البته طبق نظرسنجی فوق، کمتر از ۴ درصد امریکاییان چیزی درباره اشغالگری اسرائیل شنیدهاند؛ یعنی به خاطر تبلیغات اسرائیل در رسانهها، هیچ درکی از علت اصلی مناقشه ندارند.
آیا فلسطینیها نمیتوانند از شیوههایی شبیه هاسبارا به نفع خود بهرهبرداری کنند؟
ابتدا باید دید این شیوهها تا چه حد اخلاقی است. داود کتّاب،[۲۶] روزنامهنگار فلسطینی و استاد سابق دانشگاه پرینستون امریکا، در مقاله خود در الجزیره انگلیسی، نمونهای از عملیات هاسبارا را شرح میدهد.[۲۷]
او میگوید اندکی پس از نشر یک مقاله حامی فلسطین در یک رسانه معتبر خارجی، هجوم همهجانبهای از پیامهای معترضانه علیه آن در سایتها آغاز میشود. فراوانی این اعتراضات ممکن است باعث زدودن حساسیتها گردد؛ اما آیا این نوع پیامها از سوی مخاطبان عادی رسانههای معتبر پخش میشود و آیا این نقدها، پاسخی منصفانه به آن مقاله هستند؟ بررسی پیامهای اعتراضی نشان میدهد که بسیاری از آنها از افرادی با هویت نامشخص، یا فاقد فعالیت رسانهای عادی، نشأت میگیرند. درواقع، اغلب معترضان، حقوقبگیر همین نوع فعالیت هستند، مثل دانشجویانی که در غرب، در خدمت دولت اسرائیل قرار دارند تا بهمحض دریافت خبر از مراکز بالاتر، بهسرعت و بشدت علیه منتقدان اسرائیل واکنش نشان دهند و این تصور را ایجاد کنند که افکار عمومی در آن کشور، مخالف فلسطینیهاست. این کار، رسانهها و مخاطبان عادی آنها را بهاشتباه میاندازد یا حتی مرعوب میکند.
حامیان اسرائیل بر این باورند که این حق آنها برای دفاع از عقاید خود و دفاع از اسرائیل در رسانههاست. عملیات هاسبارا شاید غیرقانونی تلقی نشود، اما قطعاً سوءاستفاده غیراخلاقی از فضای اطلاعاتی هر کشور است. برچسب یهودستیزی به دیگران، در اکثر کشورهای غربی، منجر به زیانهای بزرگی برای آبرو و فرصتهای اشتغال آنان میشود و این یک جرم اخلاقی و حتی قانونی است. ناظران ممکن است بگویند فلسطینیها و حامیان آنها هم حق مقابلهبهمثل دارند. مثلاً افراد و نهادهایی با دریافت پول از سرمایهداران عرب، جنگی روانی به نفع فلسطین به راه بیندازند و سیل اعتراضات تصنعی علیه مقالات حامی اسرائیل را به رسانههای خارجی سرازیر کنند؛ اما آیا هدف مقدس آنها، وسیله را توجیه میکند؟
این استاد روزنامهنگاری اضافه میکند دفاع از فلسطین کاری ساده است، چون میلیونها فلسطینی تحت اشغال نظامی زندگی میکنند و رژیم اشغالگر، برخلاف قطعنامههای سازمان ملل به تجاوزات خود ادامه میدهد. کافی است به اطلاعات واضح در این باره اشاره کنیم و نتایج عملی حاصل از آن را برشماریم. لازم نیست هیچ کار غیراخلاقی مثل برچسب زدن، جعل داستان یا منحرفکردن اذهان به امور حاشیهای، برای توجیه وقایع انجام شود؛ اما فعلاً هیچ راهبرد رسانهای رسمی و واحدی برای حمایت از فلسطین وجود ندارد. با این حال، برخی معتقدند همین وضع بهتر است زیرا گزارشهای اصیل و نقدهای شورانگیز، حسی را در مخاطبان برمیانگیزند که با تبلیغات وابسته به پول نمیتوان تأمین کرد.
یک مشکل فلسطینیها که مانع استراتژی واحد برای تبلیغات میشود، عدم وحدت در راهبردهای ملی آنان است. مثلاً تبلیغات باید حول راهحل یک کشور باشد یا دو کشور؟ آیا تحریم اسرائیل باید محور باشد یا تحریم شهرکها در مناطق اشغالی؟ و اگر چنین تبلیغاتی به راه بیافتد، آیا باید نظرات حامیان مالی آن منعکس شود؟ به هر حال در طی تاریخ، رژیمهای غیردموکراتیک برای حفظ خود، به سازماندهی تبلیغاتی و تصنعی با تکیه بر پول و روشهای غیراخلاقی روی آوردهاند؛ اما جنبشها و حکومتهای مردمی، نیازی به این تصنع ندارند. کافی است حامیان فلسطین، خودشان باشند و رفتاری متعهدانه، عقلانی و عادلانه داشته باشند، به اشکالات پیامهای رسانهای دنیا درباره فلسطین، بهطور منصفانه و مستدل اشاره کنند و استانداردهای رسانهای را به سردبیران و نویسندگان یادآور شوند. هماکنون عدهای از حامیان فلسطین بر اساس انگیزه خود، همین کار را میکنند، اما باید این موضوع را به سایرین هم آموزش دهند.
تلاش سازمان صهیونیستی کمرا برای بازنویسی تاریخ در ویکیپدیا
تمرکز رسانههای غربی بر حواشی جنگهای اسرائیل، برای انحراف از موضوع اصلی
مسخ واژگان اشغال در فرهنگ لغات به سبک صهیونیستی
آنچه هاسبارا (تبلیغات اسرائیلی) از ما انتظار دارد که باور کنیم.
[۱] https://en.wikipedia.org/wiki/Public_diplomacy_of_Israel
[۲] آبا ابن وزیر خارجه اسرائیل که شخصیتی ایدئولوژیک بهشمار میرفت، درباره عقبنشینی اسرائیل از لبنان گفت: در طول تاریخ، یهود چنین شکستی را متحمل نشده است.
[۳]https://www.haaretz.com/.premium-social-media-hasbara-worth-millions-1.5320153
[۴] Alexander Schindler
[۵] Andrew Lih
[۶] https://en.wikipedia.org/wiki/Wikipedia_administrators
[۷] https://en.wikipedia.org/wiki/Criticism_of_Wikipedia
[۸] Politically Correct
[۹] https://www.independent.ie/lifestyle/wikipedia-and-the-art-of-censorship-26438859.html
[۱۰] https://en.wikipedia.org/wiki/List_of_Wikipedia_controversies
[۱۱] https://www.timesofisrael.com/wikipedia-founder-supports-israel-but-keeps-site-neutral/
[۱۲] Charles Freeman Jr.
[۱۳] https://www.mepc.org/speeches/hasbara-and-control-narrative-element-strategy
[۱۴] politically correct
[۱۵] http://www.middle-east-info.org/take/wujshasbara.pdf
[۱۶] CAMERA
[۱۷] Anti-Semitic
[۱۸] Self-Hating Jews
[۱۹] Gerald Skolnik
[۲۰] https://www.haaretz.com/.premium-anshel-pfeffer-limits-of-israeli-pr-1.5199261
[۲۱] https://www.haaretz.com/opinion/.premium-propaganda-without-end-amen-1.5369189
[۲۲] https://www.mediamonitors.net/propaganda-and-war/
[۲۳] Leon Uris
[۲۴] Exodus
[۲۵] dehumanized
[۲۶] Daoud Kuttab
[۲۷]https://www.aljazeera.com/indepth/opinion/2015/06/counter-israel-hasbara-campaign-150628081420249.html