بدون دیدگاه

قرآن، تفسیر و تأویل

مکانیسم ارجاع آیات و گزاره‌ها به خداوند

لطف الله میثمی

#بخش_دوم

در شماره ۱۳۸ نشریه چشمانداز ایران، پرسشی مطرح شد که منشأ آن به سالهای ۱۳۵۲ و ۱۳۵۳ در سازمان مجاهدین برمیگشت. پرسش اول این بود که چگونه میتوانیم گزارهها، مسائل و امور را به خدا ارجاع بدهیم تا اعتبار پیدا کنند؟ و دوم اینکه، قرآن کلام خداست یا حضرت محمد (ص)؟

در این باره گفته شد آیات بسیاری در قرآن وجود دارد که برای حل اختلاف میان مسلمانان به خدا و رسول ارجاع میدهند، اما آنچه در این میان باقی میماند و بسیار مهم هم است چگونگی این ارجاع است. گفته شد درباره خدای خالق و واحد، چه در نزد کنشگران در قرآن و چه در نزد کنشگران در تاریخ، وجه مشترکی وجود دارد که میتوان آن را زبان همزبانی نامید و در پرتو آن میتوان گفتوگو و زندگی مسالمتآمیزی داشت.۱

یکی از تجلیات خدای واحد، نظم واحد در جهان است؛ تجلی دیگر او، رشد و گسترش امت واحده در تاریخ است؛ و سومین تجلی خداوند، قانون واحد است. در این راستا و بهمنظور کاربردی کردن این مکانیسم، پیشنهادی را که محصول تأمل سالهای متمادی از آن زمان تا اکنون است مطرح میکنم و از هموطنان و بهویژه خوانندگان نشریه میخواهم با آن برخورد فعال کنند.

ایمان به نظم واحد جهان

پیشرفت علم در جهان بدین سبب بوده که همه دانشمندان کار خود را با یک زبان هم‌زبانی به نام ایمان به نظم واحد جهان شروع می‌کنند. بدین معنا که اگر مراحل علم را تجربه، تکرار تجربه، فرضیه، تئوری، قانون و اصل بدانیم، این مراحل در سایه استقرای علمی به دست می‌آید و استقرا نیز بدون ایمان به نظم امکان‌پذیر نیست و به عبارت بهتر ایمان به نظم، زیربنای استقراست.

چگونه می‌توان چند تجربه را به کل جهان تعمیم داد؟ جز با ایمان به نظم؟ برای تقریب به ذهن، جیمز مورفی از دانشمندان علوم تجربی، در مقدمه کتاب علم به کجا می‌رود نوشته ماکس پلانک، مطرح می‌کند که راه علم، چند بار با طی مراحلش به قله علم رسیده (یعنی قانون و اصل)، ولی به دلیل راه‌یابی رخدادهای جدید مجبور به بازنگری بنیادی شده است.

با این وضعیت، این پرسش مطرح می‌شود که چرا دانشمندان مأیوس نشده‌اند و به کار خود ادامه داده‌اند؟ به این دلیل که دانشمندان با مبنا گرفتن ایمان به نظم به این نتیجه رسیده‌اند که کاستی دستاوردهای خود را با نظم نوین‌تری جبران کنند و در همین راستاست که علم سیر پیشرفت خود را طی کرده است.۲

در شماره پیش، آیاتی از قرآن که تأکیدی است بر نظم واحد جهان، آورده شد؛ نظمی که از سازگاری درونی برخوردار بوده و بدون گسل یا عدم انسجام است.

روزی در منزل مرحوم علامه جعفری تبریزی بودم و گفت‌وگوی ایشان با مرحوم دکتر حسابی را می‌شنیدم. دکتر حسابی می‌گفت انیشتین کار روی پروژه‌ای را به من محول کرد و بعد از اینکه کارم تمام شد، پروژه را نزد وی بردم و او گفت زیبا نیست و من به این نتیجه رسیدم که منظور او از زیبا نبودن، آن است که از انسجام و سازگاری درونی لازم برخوردار نیست؛ بنابراین کار بیشتری روی آن انجام دادم و در نهایت رضایت او جلب شد. از این‌رو ما می‌توانیم آیات طبیعت و آیات قرآن را به یکی از تجلیات خداوند -که نظم واحد جهان است- ارجاع دهیم که ببینیم جواب می‌دهد یا نه، اگر جواب نداد، باید تلاش بیشتری کرد.

ماکس پلانک در کتاب علم به کجا میرود می‌گوید: اگر دانشمندی تمام مراحل علم برای دستیابی به قانون و اصل را طی کند و به استثنائی برخورد کند، این استثناء را در قرنطینه علمی قرار می‌دهد و اگر باز هم به استثناهای دیگری برخورد، در اینجا وظیفه دانشمند بازنگری در نظریه قبلی است تا به نظریه نوین‌تری دست یابد. انیشتین آن‌چنان به نظم آفرینش ایمان داشت که می‌گفت باید سه میدان الکتریکی، مغناطیسی و جاذبه به وحدت برسند. در زمان حیات وی، دانشمندان به وحدت میدان اول و دوم یعنی الکترومغناطیس دست یافتند.

به نظر من در مورد تأویل آیات قرآن نیز بعد از آنکه مراحل تفسیری، گرامری و صرف و نحوی آن طی شد، باید دید که آیا از سازگاری درونی برخوردارند؟آیا با نظم و روح کلی قرآن، هماهنگ‌اند یا نه؟ تا بدین‌وسیله تجربه حضور خدای حی و قیوم در آیات را ملاحظه کنیم.۳

رشد و گسترش امت واحده در تاریخ

گفته شد یکی از تجلیات خدای واحد در تاریخ، ایمان به رشد و گسترش امت واحده است. نخست اینکه در قرآن، آیات بسیاری در این باره دیده می‌شود و دال بر این است که هم در گذشته۴ امت واحده بوده و هم در زمان حال۵ امت واحده وجود دارد و هم اینکه در آینده۶ سیر تاریخ به سمت رشد و گسترش امت واحده پیش خواهد رفت و این‌طور نیست که امت واحده تنها در ابتدای تاریخ یا در انتهای تاریخ باشد. دوم اینکه به دلیل دانش تکامل سمت‌دار و هدفدار، به‌ویژه تکامل اجتماعی، تاریخ در حال رشد و گسترش است. حال با توجه به اینکه رشد و گسترش امت واحده یکی از تجلیات توحید در تاریخ است، می‌توانیم آیات قرآن را به چنین روندی ارجاع بدهیم تا ببینیم جواب می‌دهد یا خیر. اگر جواب داد، تجربه حضور خدا را در آیات مشاهده خواهیم کرد. برای نمونه آیه ۲۸۲ بقره ،که طولانی‌ترین آیه قرآن است، درباره وام دادن و وام گرفتن بین مردم است. شأن نزول این آیه که در زمان جاهلیت روی داده و تأکید آیه بر نوشتن شرایط وام قرار دارد، نشان می‌دهد اراده حاکم بر این نزول، این بوده که مبادا کدورتی بین مردم به وجود آید. برای نمونه، کسی مبلغی از فرد دیگری به‌عنوان وام می‌گیرد و بعد به دلیل فراموشی بر سر میزان آن، اختلاف بین آن‌ها پیش می‌آید؛ بنابراین با تأکید بر نوشتن سعی می‌شود تا چنین اختلافی پیش نیاید و امت واحده مخدوش نشود. ما می‌توانیم حضور خدا را در این آیه ببینیم. حال ترجمه آیه را می‌خوانیم:

«ای کسانی که ایمان آوردهاید، چون به یکدیگر تا سررسید معین وامی دادید، آن را بنویسید و باید نویسندهای در میان شما دادگرانه بنویسد و هیچ نویسندهای نباید از نوشتن -همانگونه که خدایش آموخته است- خودداری ورزد، پس باید بنویسد و آنکه حق بر عهده اوست باید املا کند و از خدا پروا کند و هیچچیزی از آن نکاهد، اما اگر کسی که حق بر عهده اوست سفیه یا ناتوان باشد یا نتواند خود املا کند باید سرپرست او به عدالت املا کند، و دو گواه از مردانتان را به گواهی بگیرید؛ و اگر دو مرد نبودند، یک مرد و دو زن از گواهانی که میپسندید گواه بگیرید تا در صورت فراموشی یکی از آن دو، دیگری به او یادآوری کند و چون گواهان فراخوانده شوند نباید سر باز زنند. و از نوشتن آن کم یا زیاد تا سرآمدش خسته و آزرده نشوید. این نزد خدا دادگرانهتر و برای گواهی دادن استوارتر و به رفع تردیدتان نزدیکتر است، مگر دادوستدی نقدی باشد که آن را در میان خود دستبهدست میگردانید. در این صورت بر شما گناهی نیست که آن را ننویسید. و چون دادوستد کنید، شاهد بگیرید و هیچ نویسندهای و گواهی نباید زیان ببیند و اگر چنین کنید، بیگمان نافرمانی کردهاید و از خدا پروا کنید که خدا به شما آموزش میدهد و خدا به هر چیزی داناست».

در تفاسیر آمده است که برای بررسی یک آیه باید به سیاق آن توجه کرد. به نظر می‌رسد در کنار آن، اگر به انسجام درونی آیه توجه شود و هماهنگی آن با امت واحده و روح قرآن بررسی شود، مطمئن‌تر می‌شویم و به‌عبارت دیگر می‌توان گفت باید نسبت آن با پیام اصلی یا مرکزی قرآن در نظر گرفته شود.

با الهام از آموزه‌های مرحوم طالقانی در پرتوی از قرآن، ایشان بر این اعتقادند اصلی‌ترین حکم قرآن، رشد و گسترش امت واحده است و اصلی‌ترین انحرافی که در تاریخ به وجود آمد، عدول و فاصله گرفتن از این حکم و پیدایش امتیازات طبقاتی و اشرافی بوده؛ بنابراین اصلی‌ترین عمل صالح در هر زمان، عبارت از انفاق و ایثار با تمام وجوه آن یعنی مایه گذاشتن از مال، جان و اندیشه، به‌منظور پر کردن گودال‌های طبقاتی و بازگشت به روابط امت واحده است؛ روابطی که از انسجام و سازگاری درونی برخوردار باشند.

گاهی دیده می‌شود درباره حرمت مشروبات الکلی، چهار یا پنج آیه مختلف وجود دارد که درجات حرمت آن‎ها با هم متفاوت است. در این راستا با این پرسش مواجه می‌شویم که منشأ این اختلافات چیست. مرحوم طالقانی با طرح عنصر «زمان و تاریخ در متن دین»۷ به حل این مشکل می‌پردازد که می‌توان به توشه‌گیری ایشان از دو آیه در ذیل آیات ۷ و ۸ سوره آل‌عمران در پرتوی از قرآن رجوع کرد. مفسران معمولاً نیز به شأن نزول هر آیه توجه دارند که در واقع تأویل آیه به کتاب تاریخ و تمرکز روی عنصر زمان است.

با توجه به فراز و نشیب امت واحده در تاریخ و پیدایش طبقات به این نتیجه می‌رسیم علی‌رغم توحید و تأکید قرآن بر برابری و برادری۸ تبعیض‌هایی بین زن و مرد وجود دارد یا اینکه چرا خطاب بیشتر آیات قرآن به مردان است تا زنان. باید توجه کرد نزول قرآن در شرایطی بوده که برده‌داری، مردسالاری، تجارت مشروب و مشروب‌خواری و نزول‌خواری در اوج بوده و قرآن به‌منظور تحول همراه با ثبات در جامعه، نه به نفی ظاهری آن‌ها پرداخت و نه به تأیید آن‌ها، بلکه در سیری تدریجی و درازمدت سعی شده روابط طبقاتی با همان انفاقی که در قرآن آمده است محو گشته و به روابط امت واحد بازگردد؛ روابطی که اراده خدا در تاریخ بر آن قرار گرفته است.

مهندس سحابی در اثر ارزشمندش، سه کتاب، از کتاب‌هایی موسوم به کتاب مکتوب (قرآن مجید)، کتاب تاریخ و کتاب آفرینش یا کتاب طبیعت نام می‌برد که این سه کتاب با یکدیگر هماهنگ هستند. برای نمونه، وقتی حضرت یعقوب همراه با فرزندانش (به‌غیر از بنیامین) از کنعان به‌منظور ملاقات با یوسف و بنیامین به مصر می‌روند، یوسف ضمن تکریم پدر می‌گوید: این رخداد تأویل رؤیای پیشین من بود که اکنون در تاریخ به واقعیت پیوست (سجده یازده ستاره، خورشید و ماه به یوسف).

در آیه ۷ آل‌عمران۹ مشاهده می‌شود کج‌دلان و کج‌اندیشان در راستای فتنه‌جویی، منافع فردی و گروهی خود تأویل می‌کنند که من آن را تأویل‌بافی می‌نامم. این‌ها سعی دارند در متن کتاب مکتوب تشابه کرده و آیات را با نفسانیات خود هماهنگ سازند، اما در فراز سوم آیه ۷ آل‌عمران، خدا می‌گوید، علم به تأویل مختص به خداوند است، چراکه خدا خالق آیات و طبیعت است و راسخان در علم برای تأویل مکتبی باید به خدا و صفات خدا تکیه کنند و متعلم به تعلیمات انبیا شوند. مرحوم طالقانی به ثلاثی مجرد تأویل؛ یعنی «اَوْل» استناد کرده به معنی «بازگشت» و نه «بازگرداندن» و معتقد است تمام آیات و پدیده‌ها به‌سوی خدا حرکت می‌کنند: «انا لله و انا الیه راجعون» یا «الی الله المصیر» … و کار مفسر و بهتر بگوییم تأویل‌گر، آن است که از این بازگشت پدیده‌ها پرده‌برداری کند و انکشاف به عمل آورد که دستاوردهای علمی و عملی بسیاری خواهد داشت.

صفات خداوند

برخی از گزاره‌ها مانند گزاره‌های اثبات خدا را می‌توان به خدای واحد ارجاع داد. بدین معنا که اثبات کار ذهن است و ذهن، مرکب یا به‌اصطلاح ترکب‌بردار است؛ بنابراین این روش ما را به وحدانیت خدا نمی‌رساند. در یکی از کتاب‌های آموزشی حوزه علمیه به نام کبری این مطلب نقل شده است، از این‌رو روش‌های اثبات خدا و گزاره‌های دیگری که ما را به صفت وحدانیت خدا نرساند یا از او دور ‌کند، پذیرفته نخواهد بود. اتفاقاً مرحوم علامه طباطبایی در جلد ۵ روش رئالیسم (همراه با پانوشته‌های آیت‌الله مطهری) تلاش کرده‌اند نشان دهند تمام روش‌های اثبات خدا، چه از راه تجربه و چه از راه علم، ما را به صفات خدا نخواهد رساند.

قانون واحد

باید سعی کنیم تنظیم قراردادهای بشری و قانون‌های اساسی با الهام از روند بالا، از انسجام و سازگاری درونی برخوردار باشند و نیز عناصر زمان و تاریخ با توجه به طبقات و راه برون‌رفت از آن‌ها در آن‌ها لحاظ گردد. معمولاً در قراردادها یا قوانین اساسی به عناصری مانند زمان، تاریخ، عدالت، برابری و برادری توجه نمی‌کنند و به‌طور مکانیکی از قوانین دیگر کشورها الگوبرداری می‌شود؛ بنابراین این قوانین یا قراردادها یا اجرا نمی‌شوند یا وقتی تعدیل می‌شوند، مردم آن سامان مقاومتی در برابر آن نمی‌کنند و در نتیجه جامعه دچار بی‌ثباتی و ناآرامی خواهد شد.

سخن پایانی

از آنجا که در قرآن تنها یک بار واژه تفسیر و هفده بار واژه تأویل آمده و واژه‌های زیادی در ردیف تأویل، مانند توبه، انابه، اعتصام، توکل به معنی واگذاری امر به خدا، تسلیم (مانند ابراهیم و اسماعیل که تسلیم خدا شدند) و… آمده و نیز به این دلیل که قرآن خدای‌نامه و مؤلف آن زنده و پابرجاست، ضرورت دارد ما آیات و گزاره‌ها را به خدای حی و قیوم ارجاع دهیم تا اعتبار پیدا کنند. با توجه به این نکات بود که به این نتیجه رسیدم که همه آیات و امور را می‌توان به صفات خدا یا پیام مرکزی قرآن و نیز بعضی از آن‌ها را به نظم واحد جهان و برخی را به رشد و گسترش امت واحده، که خود آن دو نیز از تجلیات صفات خداوند هستند- ارجاع داد.

امید است با توجه به این ضرورت و مغفول ماندن باب تأویل، صاحب‌نظران و علاقه‌مندان این حوزه توجه بیشتری به این موضوع کنند و مرا از کاستی‌های مقاله آگاه سازند تا بیش از این اسیر متن و لفظ نشویم، درحالی‌که متن قرآن هم دائماً ما را به ساحت واقعیاتی همچون تاریخ، جهان و عینیت‌ها پرتاب می‌کند. ■

 

پینوشتها:

  1. رجوع شود به کتاب مبنا-وجود، نوشته نهضت مجاهدین خلق ایران. این کتاب را در ابتدای انقلاب شرکت صمدیه دو بار چاپ کرده است.
  2. ماکس پلانک، علم به کجا میرود، انتشارات شرکت سهامی انتشار.
  3. رجوع کنید به آیه ۸۲ سوره نساء و آیات ۳ و ۴ سوره ملک)
  4. مردم امتی یگانه بودند آنگاه خدا پیامبران را مژده دهنده و هشداردهنده برانگیخت و با آنان کتاب را به حق فروفرستاد تا در اختلاف میان مردم داوری کند و جز اهل کتاب پس از آنکه دلیل‌های روشن برایشان آمد هیچ‌کس در آن اختلاف نورزید به سبب زیاده‌خواهی که در میان خودشان بود. آنگاه خدا به خواست خویش مؤمنان را به آن حقی که دران اختلاف داشتند هدایت کرد و خدا هر که را بخواهد به راهی راست هدایت می‌کند.
  5. به راستی این آیین شماست، آیینی یگانه، منم پروردگار شما، پس مرا بپرستید و [لی] خود را در میان خویش به تفرقه و جدایی کشاندند، همگی به‌سوی ما بازخواهند گشت (آیات ۹۲ و ۹۳ سوره انبیاء).
  6. و اگر نه این بود که مردمان در کفر امتی یگانه شوند، بی‌گمان، برای خانه‌های آنان که به خدای مهرگستر کفر می‌ورزند، سقف‌هایی از نقره و نردبان‌هایی که از آن بالا روند، می‌ساختیم (آیه ۳۳، سوره زخرف).
  7. رجوع شود به لطف‌الله میثمی، زمان در متن دین، انتشارات صمدیه.
  8. آیه ۱۰۳ آل‌عمران: هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ مِنْهُ آیَاتٌ مُحْکَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ۖ فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَهِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِیلِهِ ۗ وَمَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ ۗ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا ۗ وَمَا یَذَّکَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید، و نعمت خدا را بر خود به یاد آورید، آنگاه که دشمن یکدیگر بودید، پس میان دل‌هایتان پیوند دوستی نهاد و به برکت نعمت وی با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید و شما را از آن رهانید…
  9. هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ مِنْهُ آیَاتٌ مُحْکَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ۖ فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَهِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِیلِهِ ۗ وَمَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ ۗ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا ۗ وَمَا یَذَّکَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط