بدون دیدگاه

مرد ماجراها

 

فضل‌الله صلواتی

عجیب که ما قدر نخبه‌ها و شایستگان خود را نمی‌دانیم، چون دوران کاری‌شان به سرآمد، بسان مخالفان و معاندان با آن‌ها رفتار می‌کنیم. روز اول با زنده‌باد و درود و احترام، آنان را بر صدر می‌نشانیم که این بهترین مخلوق است و برترین اندیشمند و والا خدمتگزار! چون دورانش سرآمد و از اریکه مسئولیت و حاکمیت بر زیر آمد، کوته‌بینان سعی می‌کنند که همه عیوب عالم را برای وی بتراشند که ناشایسته بود و ناکارآمد، چه بدی‌ها داشت و چه نقطه‌ضعف‌ها، ژاژخایان دنبال آن‌اند که حتی از دوران جوانی و دبیرستان و دانشگاه او نقطه‌ضعفی بیابند و عزیزترین‌ها را ذلیل نشان دهند، کسی که یک روز رئیس‌جمهور، رئیس مجلس، نخست‌وزیر بوده، بعدها خود و خانواده‌اش را زیر سؤال می‌برند و بدترین برخوردها را دارند.

گر پرده ز روی کارها بردارند                                معلوم شود که در چه کاریم همه

ای‌کاش به همان بدگویی‌ها و اهانت‌های رسانه‌ای اکتفا می‌شد و برخلاف موازین اسلامی تهمت و افترا، و حبس و حصر پیش نمی‌آمد، بدترین برخوردها با آن‌ها نمی‌شد که متعاقب آن کشور و مردم متحمل هزینه‌های بسیار شوند.

همه عیب خلق دیدن نه مروّت است و مردی                                         نظری به خویشتن کن که تو هم گناه داری

از مرحوم مهندس بازرگان، انقلابی بزرگ و برترین انتخاب امام خمینی (ره) برای نخست‌وزیری ایران تا هاشمی رفسنجانی و مهدی کروبی و مهندس موسوی و…

بزرگش نخوانند اهل خرد                                       که نام بزرگان به زشتی برد

همه آن‌ها خدمتگزاران صادقی بودند که مدتی به این ملک و ملت خدمت کردند، مردم باید پاسدار خدمات آن‌ها باشند، کسی که بدون عیب و نقص است، فقط خداوند است، ما انتظار معصومیت از مردم زمان را نداریم، هر کسی به‌اندازه خدمت‌هایی که انجام داده عزیز است و به‌اندازه جرم‌هایی که مرتکب شده باید مجازات شود، به اتهام ایدئولوژی، عقیدتی، سیاسی، کسی را برای تفکرات و مرام و ایده‌اش نباید مورد تعقیب و بازخواست قرار داد، دستگیر و زندانی‌اش کرد، اگر تبلیغ کرد، اگر اقدامی کرد، اگر افرادی را به انحراف کشانید، در آن صورت دادگاه صالحه با حضور هیئت منصفه باید تشکیل داد، پیش‌داوری و غیبت و بدگویی و حکم دادن بی‌مورد و متهم‌کردن، همه خلاف شرع قرآن و اسلام و احکام الهی است.

مرحوم دکتر ابراهیم یزدی از آن مظلومانی بود که رنج بسیاری را برای پیروزی انقلاب و اسلام و روحانیّت تحمل کرد، او مبارزات اسلامی خود را از انجمن‌های اسلامی ایران در سال ۱۳۳۰ آغاز کرد و در امریکا ادامه داد، شایسته مردی بود که با ایمان و خلوص نیت، جلوی هرگونه انحراف دانشجویان ایرانی را که به امریکا می‌رفتند می‌گرفت، با یاران موافق و رفیقان مخلص همراهی داشت، در ارتباط با روحانیون راستین، قدم برای اعتلای اسلام در آن‌سوی کره زمین برمی‌داشت، نمایندگیامام خمینی (ره) را داشت تا هدایت‌گر نسل جوان شیعه باشد که با استعداد شکوفای خود در آن سامان به علم‌آموزی می‌پرداختند.

رابطه‌اش را باامام خمینی (ره) همچنان حفظ کرد تا گفته نشود جوانی احساساتی و پرشور و دور از ایران و دور از گزمه‌های قسی‌القلب ساواک و شکنجه‌های قرون‌وسطایی و زندان‌های مخوف شاه بوده است و در جهت اهداف خود شعارهایی داده است، همچنان که وابستگان به چپ که نشریات و اجتماعات و کتاب‌ها و گفته‌هایی داشتند با فروپاشی شوروی همه فروپاشیدند و آن همه شعار و ترک‌تازی و بلندپروازی فرونشست و چه بسیار جوانانی که چون آزادی‌ها و جاذبه‌های خارج کشور را می‌دیدند و محدودیت‌های ایران و نظارت خانواده و حکومت را نداشتند، شعار ضددین و اخلاق سر می‌دادند و به وادی‌های دیگر می‌افتادند و به‌اصطلاح روشنفکری و روشنگری‌شان در رابطه با نخواندن نماز و ترک برخی احکام و زیر سؤال بردن برخی مسائل و بزرگ‌نمایی بعضی نقطه‌ضعف‌ها که در همه‌جا بود، ولی امثال دکتر یزدی سنگردار مسلمانی واقعی و تشیع علوی بود، کارنامه نیکی در قلب جهان آزاد و در امریکا و اروپا از خود برجای گذاشت.

هنگام هجرت امام خمینی (ره) به فرانسه، بسیاری از مخلصان فرهیخته همراهش بودند و واسطه گفتار ایشان با خارجیان، خبرنگاران و رسانه‌ها و روزنامه‌نگارانی بودندکه پیام انقلاب اسلامی را جهانی می‌کردند که دکتر یزدی نیز مترجم امام بود.

و ما که اعلامیه‌های امام (ره) را از طریق تلفن یادداشت می‌کردیم، باید حتماً از زبان زنده‌یادان دکتر حسن حبیبی و دکتر ابراهیم یزدی و یکی دو نفر دیگر تأیید می‌شد. در آن زمان، برقراری ارتباط و اعتماد متقابل و از سویی سرعت عمل و امکانات پست الکترونیکی (ایمیل)، فاکس و شبکه‌های مجازی در اختیار نبود و علاوه بر این چگونه می‌توانستیم اعتماد حاصل کنیم؟ یزدی میاندار بود و باید که رابطه انقلابیون ایران را با جهانیان برقرار می‌کرد.

وی به همراه دیگر یاران متعهد امام (ره) در خارج از کشور به همراه امام خمینی (ره) به ایران آمد و در آشوب‌ها و آشفتگی‌های نخستین روزهای انقلاب و جشن‌های پیروزی و جلوگیری از معاندان و آدمکشان شاهی و محاکمه برخی آن‌ها شرکت داشت.

برخی انقلابیون داخلی، انقلابیونی را که از خارج آمده بودند برنمی‌تابیدند، در برخی موارد یکدیگر را نمی‌توانستند تحمل کنند، دوگونه تفکر و بینش حاکم بود، برخی تضادهای اندک فکری و گاهی فرصت‌طلبی‌ها و در بعضی موارد مطرح‌کردن کینه‌های گذشته، که این‌ها مصدقی بوده‌اند و آن‌ها ضد مصدقی! این کینه‌ها به جمهوری اسلامی نیز کشانده شد و آغازی شد برای انحراف، دودستگی، دشمنی، انحصارطلبی، خودبرتربینی و بالاخره اقدام علیه دولت بازرگان با اشغال سفارت امریکا که گفته شد دانشجویان اقدام کرده‌اند، ولی گروه‌هایی در پشت پرده آن‌ها را رهبری می‌کردند که در این راستا دولت موقت استعفا داد و از صحنه سیاسی کنار کشید. برخی هم با برخوردهای نادرست در نهایت رئیس‌جمهور منتخب مردم، دکتر بنی‌صدر را نیز کنار گذاشتند.

بازهم مردم آگاه و انقلابی تهران، مهندس بازرگان، دکتر سحابی، دکتر یزدی، مهندس سحابی، مهندس صباغیان، مهندس معین‌فر، دکتر صدر حاج سید جوادی و دکتر سامی و ده تن از وابستگان به نهضت آزادی ایران و ملی مذهبی را با رأی بالا به مجلس شورای اسلامی فرستادند و برای سخنرانی‌ها و اظهارنظرهایشان چه غوغاها که برپا می‌شد.

پس از مجلس اول، آقایان وابسته به نهضت آزادی از سیاست کنار کشیدند، تنها در برخی موارد دلسوزی‌ها، راهنمایی‌ها و اظهارنظرهایی می‌کردند و از طرف مقابل چه آزار و اذیت‌ها، اتهام‌ها و زندان‌ها که بر سرشان آورده شد.

در سال ۱۳۸۰، بسیاری را به جرم عضویت در نهضت آزادی ماه‌ها به زندان انداختند و نتیجه کار و سرنوشت دادگاه هم نامعلوم بود و هست و بدین ترتیب دستمزد سال‌ها مبارزه و علاقه‌مندی به ملک و ملت را دادند.

البته من نیز بی‌نصیب نماندم و به جرم دوستی و علاقه‌مندی به آیت‌الله طالقانی و مهندس بازرگان، دوهفته‌ای در زندان عشرت‌آباد، میهمان دادگاه انقلاب بودم! در آخر هم نفهمیدم کدام قاضی؟ کدام دادگاه؟ کدام محاکمه؟ کدام جرم؟ و…

آقایان نهضت آزادی تا بیش از یک سال گرفتار بودند و ممنوع‌الخروج و پس از شانزده سال هنوز سندهای توقیف‌شده آن‌ها، آزاد نشده است و در سال ۸۹ دکتر یزدی و دوستانشان را به جرم خواندن نمازجمعه غیرقانونی! در اصفهان تا شش ماه در زندان نگاه داشتند و سپس بدون محاکمه رها کردند.

دکتر یزدی در دوران انزوا، خاطراتش را نوشت و خاطرات گذشته‌هایی را روی کاغذ آورده که همه ارزنده است. او علاوه بر کتاب‌ها و یادداشت‌های سیاسی کتاب‌های علمی بسیاری دارد که در خصوص سرطان پرستات، مبانی ژنتیکی، پیدایش حیات، جهان شگفت مغز، دانستنی‌های قلبی آدمی نوشته شده است.

همچنین درباره روشنفکری دینی و چالش‌های آن، یادنامه دکتر چمران، دکترین امنیت ملی، جنبش دانشجویی ایران از سال ۱۳۲۰، کالبدشکافی توطئه ۲۸ مرداد ۳۲ آثاری دارد. تحقیقات قرآنی ایشان نیز بسیار است، آن‌ها را که من مشاهده کرده‌ام عبارت‌اند از: تفسیرهایی در مورد سوره‌های: قصص، عَبس، هُمزه، التین و جزوه‌هایی تحقیقی درباره: طینٍ لازب، مرج البحرین، جوار المنشات که نکات بسیار ارزنده و نوآوری‌های بسیاری دارد.

خدایش غریق رحمت بی‌منتهای خود بفرماید و با انبیا و اولیا محشورش نماید که تمام عمر سختی کشید و رنج برد و از انقلاب اسلامی حمایت کرد و از وجود نامحرمان در مسیر انقلاب اندوهگین بود.

«خدایش بیامرزد»

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط