کتاب رفتار انتخاباتی مردم ایران، رفتار انتخاباتی مردم ایران طی سالهای پس از انقلاب را بررسی کرده است. این بررسی، برخوردِی صرفاً علمی با آمارهای انتخاباتی، بهمنظور فهم ابعاد مختلف رفتار انتخاباتی مردم، مستقل از هرگونه ارزشگذاری است.
نویسنده کتاب از حدود بیست سال پیش به برخورد علمی با آمارهای انتخاباتی گرایش پیدا کرد. این گرایش به دلیل مشاهده تلاطم ظاهری در آمارهای انتخاباتی و بهتبع آن تحلیلهای افراطی نسبت به مردم بود. شاهبیت تمامی این تحلیلها جملهای رایج در مطبوعات و سخنرانیها بود که عنوان میشد «مردم پیشبینیناپذیرند». مردم در قالب این جمله بهظاهر ساده، موجوداتی نابهنجار تلقی میشوند. از دل این نظریه، بهراحتی رفتارهای خاص چون استفاده از تحکم یا فریب درباره مردم توجیه میشود.
امید است با تداوم این روش و تلاش برای تبدیل رفتارها و احساسات مردمی به عدد و رقم، مسیر دیگری در تحلیلهای اجتماعی گشوده شود؛ مسیری که در آن بهجای استفاده از الفاظ «کیفی» درباره مردم از الفاظ «کَمّی» استفاده شود که امکان مقایسه و ارزیابی دارند. این مسیر به تحلیلگران اجتماعی و مسئولان رفتارهای اجتماعی کمک میکند تا پیش از وقوع حوادث به چارهجویی آن بنشینند.
مؤلف: محسن شریفزاده
ناشر: شرکت سهامی انتشار
رفتار انتخاباتی مردم ایران
گفتوگو با محسن شریفزاده
در اسفندماه ۹۵، کتاب رفتار انتخاباتی مردم ایران درباره انتخاباتهای برگزارشده در جمهوری اسلامی منتشر شد. نوع نگاه این کتاب به مسائل انتخاباتی متفاوت از سایر مقالات و کتابهای منتشرشده در این مقوله است. در این کتاب، آمارهای انتخاباتی با روشی علمی و مستقل از هرگونه ارزشگذاری تجزیه و بررسی شده است. لذا با مؤلف کتاب گفتوگوی کوتاهی داشتیم که تقدیم خوانندگان میشود.
پیش از هر چیز مایل بودیم بدانیم از چه زمانی علاقهمند به بررسی آمارهای انتخاباتی شدید و علت ورود شما به این مقوله چه بود؟
از حدود بیست سال پیش تلاطم ظاهری آمارهای انتخاباتی پرسشهایی را برایم مطرح کرد که پیگیری پاسخ به آنها، به ورود به این عرصه و بررسی آمارهای انتخاباتی منجر شد. یکی از مهمترین مسائل در تشدید این انگیزه، مشاهده تحلیلهای افراطی درباره مردم بود. برخی از تحلیلگران، مردم را دمدمیمزاج معرفی میکردند، برخی دیگر برای آنان حافظه تاریخ قائل نبودند و برخی دیگر آنان را دقیقه نودی مینامیدند و جالب آنکه همین افراد زمانی که آرای مردم به سود آنان به صندوق ریخته میشد، مردم را شورآفرین و پرشعور خطاب میکردند. در بسیاری از موارد نیز در قالب جملهای که بهظاهر تعریف و تمجید مردم است گفته میشد، «مردم پیشبینیناپذیرند». جملهای که در باطن خود، مردم را موجوداتی غیرمتعارف و نابهنجار معرفی میکند. در حالی که این تحلیلگران به دلیل انتظارات خاصی که از مردم دارند، توان درک عمق رفتار مردم را نداشتند.
اولین کار منسجمی که در این باره تدوین شد مربوط به انتخابات اولین دوره جناب آقای خاتمی در سال ۷۶ بود. به فاصله یک سال از آن انتخابات، انتخابات خبرگان برگزار شد. مقایسه آمارهای این دو انتخابات، نکات جالبی را درباره مسائل انتخاباتی و رفتارهای مردمی روشن ساخت. نکاتی که توضیح آن مفصل است و مراجعه کوتاه به کتاب آن را روشن میسازد ولیکن بهقدری این بررسی تأثیرگذار بود که پس از آن بهطور مستمر آمارهای انتخاباتی را بررسی کردم. بخشی از این تحقیقات طی این مدت در مطبوعات کشور منعکس شد. مطالب تخصصتر نیز در جلسات مربوطه مطرحشده و کتاب حاضر نیز به شکل جامعتری این تحقیقات را ارائه کرده است.
شما در این مسیر به دنبال چه چیزی هستید؟
در یک کلمه عرض کنم، «واقعیت». به دنبال درک «واقعیت رفتار انتخاباتی مردم» هستم. یک تورق ساده کتاب هم همین را نشان میدهد. هدف «درک واقعیت» است البته بدون ورود در عرصه ارزشگذاریهای اجتماعی یا سیاسی. در این تحقیقات، تمام تلاش بر فهمیدن نوع رفتار مردم است بدون آنکه درباره خوب یا بد بودن آن قضاوتی انجامشده یا آنکه تحقیقات با ارزشگذاری خاصی شروع شود. این کتاب، واقعیتِ رفتار مردم در انتخابات را همانگونه که هست به نمایش میگذارد و لذا منبع مناسبی است برای تحلیلگران که با تکیه بر دادههای این کتاب به تحلیل وضعیت مردم در کل کشور یا در استانهای مختلف بنشینند.
درباره دقت و صحت آمارهای انتخاباتی برخی افراد تردیدهایی را مطرح میکنند، آیا تحقیقات شما برای این افراد هم حرفی برای گفتن دارد یا خیر؟
در تمامی جلساتی که به این منظور تشکیل میشود، این پرسش یکی از اولین پرسشهایی است که مطرح میشود. به همین دلیل است که در ابتدای کتاب به شکل تفصیلی و در پنج صفحه به آن پرداخته شده. در این بخش از کتاب مباحث جالبی مطرحشده و مطالعه آن را به همگان توصیه میکنم. اجمالاً آنکه روشهای ریاضی بهکار رفته در کتاب، توان آن را دارد که اشتباهات عمدی و سهوی احتمالی در آمارها را پوشش بدهد و همچنین بررسی توالی آمارهای منتشره نیز نشاندهنده بسیاری از مسائل است.
البته فصل دوم کتاب، انتخابات مجلس سال ۹۰ را تجزیه و تحلیل کرده است که به دلیل وسعت اطلاعات منتشره در آن انتخابات، امکان بررسی صحت آن با روشهای ریاضی وجود داشت که در یک مقاله مفصل این فصل به آن نیز پرداخته شده.
در فصل سوم کتاب درباره وزن جریانهای سیاسی کشور اظهارنظر شده و اعداد و ارقامی مطرحشده. تا چه میزان میتوان به این اعداد و ارقام اعتماد کرد؟
تمامی اعداد و ارقام محاسبهشده در این فصل، بر اساس بررسی و مقایسه آمارها انتخاباتی در سالهای مختلف و انجام برخی عملیات علمی روی آمارهاست که بهتفصیل در جداول مربوطه ارائه شده است.
اما مستقل از میزان دقتِ نتایج این تحقیق درباره وزن جریانهای سیاسی اعم از چپ و راست و سنتی باید به مسئله مهمتری اشاره کنم. باید بهضرورت ورود در این مقوله اشارهای داشته باشم. بسیار ضروری است که در تحلیلهای اجتماعی، از وادی کلمات و تحلیلهای «کیفی» و «توصیفی» فاصله گرفته و برای وزن هریک از جریانهای اجتماعی «عدد» و «رقم» ارائه شود. در تحلیلهای اجتماعی، استفاده از توصیفاتی چون «جناح راست قوی است»، یا «جناح چپ کم است»، یا «خیلی از مردم رأی نمیدهند»، فاقد ارزش است و هیچ کاربردی نخواهد یافت. اگر در مقوله جریانهای اجتماعی بتوانیم به عدد و رقم دست پیدا کنیم، امکان ارزیابی وضعیت فعلی و تغییرات آتی جناحها وجود خواهد داشت و در غیر این صورت همواره در وادی کلیات باقی خواهیم ماند.
شما فصل دوم کتاب را به انتخابات سال ۹۰ مجلس اختصاص دادهاید. چرا این انتخابات تا این حد برایتان اهمیت داشت؟
انتخابات مجلس نهم در سال ۹۰، به لحاظ حجم اطلاعات منتشره بینظیرترین انتخابات پس از انقلاب است. وزارت کشور در آن سال در قالب صد هزار صفحه، رقمی بالغ بر چهار میلیون ردیف آمارهای انتخاباتی را منتشر کرد. آن هم اطلاعاتی که قابل جستوجو و قابل مرتبکردن بود. در این صفحات، تعداد آرای تمامی کاندیداها به تفکیک شعب رأیگیری منتشر شد. این حجم از اطلاعات منبع بسیار بزرگی برای تحلیلگران مسائل اجتماعی بود.
فصل سوم کتاب با استفاده از این دادهها موفق به بررسیهای متعددی درباره وزن جریانهای عمده محافظهکار شد که در این انتخابات درگیر بودند. نتایج این فصل بسیار باارزش و در نوع خود بینظیر است.