محمدحسین رفیعی
یک قرن انقلاب در ایران: جنبشهای اجتماعی در ایران با ترجمه حسن اسدی را انتشارات مولی، چاپ اول ۱۳۹۶ منتشر کرد. کتاب هشت فصل با هشت نویسنده دارد: ۱. جنبش تنباکو: منصور معدل؛ ۲. انقلاب مشروطه: ژانت آفارلی؛ ۳. ظهور رضاخان: مایکل پ. زیرینسکی؛ ۴. نهضت ملی شدن نفت: سوسن سیاوشی؛ ۵. مسجد، آخرین پناهگاه: میثاق پارسا؛ ۶. انقلاب ۱۳۵۷: جان فوران. ۷. پوپولیسم اسلامی، وال مقدم؛ و ۸. یک قرن انقلاب: جان فوران.
جان فوران، نویسنده کتاب معروف مقاومت شکننده، علاوه بر نوشتن دو مقاله، ویراستار کتاب نیز هست. او جنبشهای اجتماعی و تاریخ سیاسی ـ اقتصادی ایران را از صفویه تاکنون خوب میشناسد و سعی کرده یک چارچوب تطبیقی، تاریخی و نظری برای جنبشهای اجتماعی ایران از تنباکو تا ۱۹۹۴ (۱۳۷۳ ش) ارائه دهد. در این کتاب جنبشهای اجتماعی ایران به شرح زیر مورد مطالعه قرار گرفتهاند:
۱ ـ جنبش تنباکو ۹۲ ـ ۱۸۹۰ (۱۲۷۱ ـ ۱۲۶۹ ش)
۲ ـ سوسیالدموکراسی و انقلاب مشروطه ۱۱ ـ ۱۹۰۶ (۱۲۹۰ ـ ۱۲۸۴ ش)؛ جمهوری گیلان، قیام افسران خراسان (کلنل پسیان)، قیام خیابانی و…
۳ ـ ظهور رضاخان ۱۲۹۹ (۱۳۰۰ ش)
۴ ـ جنبش های خودمختاری آذربایجان و کردستان و نهضت ملیشدن نفت ۵۳-۱۹۴۹ (۳۲ ـ ۱۳۳۹ ش)
۵ ـ مسجد بهمثابه آخرین پناهگاه در اوایل ۱۹۶۰ (۱۳۴۰ ش)
۶ ـ انقلاب ۱۳۵۷ کوشش برای ارائه نظریه اجتماعی
۷ ـ پوپولیسم اسلامی، طبقه و جنسیت در ایران پس از انقلاب
۸ ـ یک قرن انقلاب: چارچوبهای تطبیقی، تاریخی و نظری جنبشهای اجتماعی ایران
کتاب، جنبش تنباکو و انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ را موفق میداند و دیگر جنبشهای اجتماعی ایران (مشروطه، نهضت ملیشدن نفت، جنبش ۱۳۴۲) را ناموفق و شکستخورده.
کودتای ۱۲۹۹، پایان جنبش مشروطه و کودتای ۱۳۳۲ پایان جنبش ملیشدن نفت به شمار آمده است.
کتاب دو عامل را در پیروزی و شکست جنبشهای گذشته مؤثر میداند: اول ـ وحدت در داخل؛ و دوم ـ عامل خارجی.
در جنبش تنباکو و انقلاب ۱۳۵۷ وحدت داخلی حاصل شد و عامل خارجی یا منفعل شد (جنبش تنباکو) یا به اجبار تن به قبول داد (انقلاب ۱۳۵۷) و نتیجه میگیرد که «عامل وحدت طبقات در داخل» اصل بوده است.
در انقلاب مشروطه پس از پیروزی اولیه، اختلاف و هرج و مرج شروع شد. دخالت روسیه و انگلیس تشنج و ناامیدی را دامن زدند و نهضتهایی با عنوان بازیابی مشروطه (جنگل، پسیان، خیابانی و…) به دلایل داخلی و دخالت خارجی با ظهور رضاخان شکست خوردند و تا ۱۳۲۰ دیکتاتوری و استبداد بازسازی شد.
در جنبش ملیشدن نفت به دلیل اختلاف داخلی ـ حزبتوده، آیتالله کاشانی، روحانیت حوزه و. با مصدق- و دخالت امریکا و انگلیس، کودتا موفق شد و باز دیکتاتوری و استبداد تا ۱۳۳۹ بازسازی شد.
در جنبش ۱۳۴۲ باز هم به علت عدم وحدت داخلی و سازش شاه با امریکا، سرکوب جنبش ممکن شد و باز دیکتاتوری و استبداد تا ۱۳۵۷ دوام آورد.
در انقلاب ۱۳۵۷ وحدت ملی حاصل شد و عملاً عامل خارجی را مجبور به قبول انقلاب کرد.
پس از انقلاب
کتاب درباره پس از انقلاب به مسائل بسیار مهمی اشاره و آن را به دورانهای زیر تقسیم میکند:
۱ ـ بهمن ۱۳۵۷ تا آبان ۱۳۵۸، اشغال سفارت امریکا و استعفای دولت بازرگان. در این دوره تنش میان برخی گروههای چپ غیرمذهبی و هیئت حاکمه بهوجود آمد.
۲ ـ آبان ۱۳۵۸ تا شهریور ۱۳۵۹؛ موضوع اشغال سفارت در صدر مسائل قرار داشت. بنیصدر به ریاستجمهوری برگزیده شد و عراق به ایران حمله کرد.
۳ ـ شهریور ۱۳۵۹ تا خرداد ۱۳۶۰؛ نزاع بین روحانیون و بنیصدر عمده بود با حذف بنی صدر پایان یافت.
۴ ـ خرداد ۱۳۶۰ تا شهریور ۱۳۶۱؛ درگیری مجاهدین خلق با حاکمیت و یک جنگ داخلی کوچک درگرفت. سازمانهای کمونیستی تحت تعقیب قرار گرفته و نیروهای نظامی ایرانی پیروزیهایی در جبههها داشتند.
۵ ـ از حدود ۱۳۶۲، حاکمیت یکپارچه شد. اسلامیکردن حوزههای فرهنگی، ایدئولوژی، آموزش، قانون، اخلاق و شیوه زندگی توسعه یافت. همچنین جنگ تا ۱۳۶۷ ادامه یافت و اوضاع اقتصادی بهتدریج رو به وخامت گذاشت.
۶ ـ از ۱۳۶۸، با درگذشت آیتالله خمینی و پایان جنگ، توجه دولت به برنامهریزی، توسعه و بازسازی و آزادسازی اقتصاد معطوف شد.
- در دهه ۱۳۶۰ حجاب اجباری به اجرا درآمد، محدودیت پوشش، رفتار و معاشرت زنان مورد توجه تحلیلگران قرار گرفت.
انقلاب اسلامی به گذر از یک شیوه تولید به یک شیوه دیگر نینجامید، زیرا گروه رهبری انقلاب به طبقه خردهبورژوازی تعلق داشت. اگرچه در ۵۸ ـ ۱۳۵۶ شرایط جهانی برای پیروزی انقلاب مساعد بود، اما در دهه ۶۰، نظام جهانی توسعه کشورهای جهان عقبمانده را محدود ساخت. به همین دلیل اقتصاد ایران درگیر تحول و دگرگونی نشد. نویسنده در این دوره تأکید دارد که «میان انقلاب ایران و جمهوری اسلامی یک تمایز آشکار و قطعی وجود دارد.» او معتقد است: «قانوناساسی، ساختار سیاسی، سیاستهای اقتصادی و گفتمان جمهوری اسلامی آمیزهای است از ویژگیهای سنت، مدرنیته، جمهوریخواهی و روحانیتسالاری» نویسنده معتقد است: «پس از پیروزی بهمن ۱۳۵۷ گفتمان مردمگرایانه جنبش انقلابی، به ایدئولوژی مردمگرایانه اسلامی تغییر شکل داد… این ایدئولوژی و طبقه، توجه عمده خود را به سیاست و فرهنگ و مسائلی چون تغییر نظام قانونی و تنظیم مسئله جنسیت معطوف نمود و از ایجاد دگرگونی کامل اجتماعی بهویژه در حوزه مناسبات اقتصادی بازماند.»
در فصل هشتم، جان فوران، یکصد سال انقلاب در ایران را جمعبندی میکند. او، دو جنبش تنباکو و انقلاب ایران را موفق و دیگر جنبشها را ناموفق میداند.
جنبش تنباکو به این دلیل موفق شد که وحدت ملی در آن حاصل شد. بازاریان و روحانیون به رهبری میرزای شیرازی به وحدت رسیدند. نمونهای میآورد که یک تاجر شیرازی تنباکوی خود را آتش میزند و میگوید: «تنباکو را به خدا فروختم.» یا در پلاکاردی که بر در و دیوار سفارتخانهها، مدارس و مساجد ظاهر شد روی آن نوشته شده بود «تنباکو مال ایرانی است. مصرفکننده ایرانی است، چرا باید انحصار خرید و فروش آن در دست خارجیان باشد.» رقابت انگلیس برای سلطه با ایران و مخالفت شدید روسیه با امتیاز، زمینه بینالمللی را فراهم ساخته بود. یعنی «وحدت در داخل، همزمان با شرایط مناسب خارجی.»
در انقلاب مشروطه شاهد شکل تشدیدیافته بیشتر این عوامل بودیم. رخنه اقتصادی خارجی از ۱۲۶۹ تا ۱۲۸۵ تشدید شد، بهطوریکه ماروین انتیر[۱] نتیجه گرفته است که: «ایران تا حد زیادی به درون اقتصاد روسیه کشیده شده و به بخشی از نظام کارکردی اقتصاد آن کشور تبدیل گردید.» قاجاریه از اعطای بخشی از قدرت به مردم سر باز میزند. فرهنگ سیاسی مخالفان به بلوغ رسیده بود و مخالفان اعم از مذهبی و سکولار، قانوناساسی و مجلس میخواستند. ایدئولوژیهای سوسیالیستی وارد ایران شده بودند. در فاصله سالهای ۱۲۸۰ تا ۱۲۸۵، رکود اقتصادی، نرخ بالای تورم، بیکاری و کمبود نان در شهرها همراه بود. شکست روسیه از ژاپن در اقیانوس آرام به سال ۵ ـ ۱۹۰۴ شرایط خارجی را هم فراهم کرد و با طرح بستنشینی در سفارت انگلیس و پس از تعطیلی مساجد و بازارها، در تیرماه ۱۲۸۵ اعطای مشروطیت اعلام شد. بعد از مشروطیت اختلافات شروع شد و جنبشهای محلی بهوجود آمد و با انقلاب ۱۹۱۷ روسیه و بعد قرارداد ۱۹۲۰ با انگلیس، کودتای رضاخان به نفع انگلیس ممکن شد. با کودتای رضاخان فاتحه مشروطه خوانده شد. در جنبش ملیشدن نفت هم مصدق هوشمندانه و در شرایط مناسب خارجی و وحدت اقشار شهرنشین، نفت را ملی کرد، ولی اختلاف داخلی و وحدت خارجیها موجب شکست آن شد. پس از جنگ جهانی دوم میان جنبش کردستان و آذربایجان اختلاف افتاد. در جنبش ۱۳۴۰ تا ۱۳۴۲ معلوم شد که فعالان نمیتوانند در کنار هم قرار گیرند.
جان فوران معتقد است در انقلاب ایران، این روند تکرار شد. او از قول «وال مقدم» میگوید: «حزب جمهوری اسلامی که اکثریت اعضای آن را روحانیون تشکیل میدادند رقبای سازمانیافته خود اعم از لیبرالها، سوسیالدموکراتها و چپها (مذهبی و غیرمذهبی) را غافلگیر کرد و از میان برداشت. کنترل شوراهای کارگری، بازار، روستاها، نظام آموزشی، رسانههای جمعی، مجلس و روابط جنسیتی را بهدست گرفت.»
فوران میگوید: «ایران انقلابی از یکسو با دشمنی ایالاتمتحده از سوی دیگر با هجوم همهجانبه و جنگ خونین مواجه گردید. مقاومت در برابر این فشارها بهخصوص به هنگام همزمانی این فشارها با فروپاشی ائتلاف داخلی به سختی ممکن میشد و اگر ممکن هم میشد، چشمانداز دگرگونی اقتصادی و سیاسی را خدشهدار ساخت.»
کتاب ۳۹۹ صفحه است و تمامی منابع آن به زبان انگلیسی معرفی شدهاند. ترجمه کتاب روانی است و میتواند یکی از منابع ارزشمند تاریخ سیاسی ـ اجتماعی ایران در یکصد سال اخیر باشد.
کتاب اجمالاً این جمعبندی را میدهد که در شرایط کنونی اگر در داخل بین حکومت و مردم یا بین جناحها اختلاف بهوجود آید و همزمان سیاست خارجی علیه ما به ائتلاف برسند ممکن است مشکلات جدی برای ما بهوجود آورند.
[۱] Marvin Entner.