بدون دیدگاه

معضل قاچاق انسان از مرزهای ایران و سیاست منطقه‌ای ترکیه

گفت‌وگو با احسان هوشمند

#بخش_پنجم

گفت‌وگو را با موضوع بااهمیت قاچاق انسان آغاز کنیم. آمار حکایت از افزایش این پدیده در مرزهای کشور دارد. در حال حاضر شرایط را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

قاچاق انسان یکی از معضلات بین‌المللی است که بسیاری از جوامع و کشورها با آن دست به گریبان هستند. هر سال میلیون‌ها تن از طریق قاچاق انسان در جهان جابه‌جا می‌شوند و خاص یک کشور خاص نیست و به معضلی بین‌المللی تبدیل شده است. قاچاق انسان از طریق دریای مدیترانه به اروپا یا قاچاق انسان از مرزهای ترکیه به یونان و یا از آفریقا به اروپا و همچنین قاچاق انسان در جنوب ایالات‌متحده امریکا از طریق مکزیک و دیگر کشورهای امریکای لاتین به امریکا ازجمله بارزترین نمونه‌های این پدیده در جهان است. دولت امریکا در دوره ترامپ ساخت دیوار با کشور مکزیک را با هدف مقابله با مهاجرت و نیز بحث مواد مخدر توجیه کرد. رویداد غم‌انگیزی هم در قاچاق انسان گاه و بیگاه روی می‌دهد. بنا بر گزارش‌های بین‌المللی در سال ۲۰۱۹ بیش از ۱۰۷۱ نفر در مسیر رسیدن به کشورهای اروپایی و درمجموع ۲ هزار و ۵۷۳ نفر مهاجر غیرقانونی در جهان جانشان را از دست داده‌اند. در سال ۲۰۱۵ غرق شدن یک کودک سوری به نام آلان در دریای مدیترانه موجب واکنش‌های همدلانه بسیاری در جهان شد. کمتر از ده ماه قبل؛ یعنی در آبان ۱۳۹۹ یک خانواده پنج‌نفره ایرانی اهل شهرستان سردشت در استان آذربایجان غربی به نام خانواده ایران‌نژاد به‌صورت غم‌انگیز و دسته‌جمعی در دریای مانش گرفتار طوفان شدند و کل اعضای خانواده در دریا غرق شدند. بر اثر این رویداد غم‌انگیز بسیاری از ایرانیان عزادار شدند.

کشور ما هم به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی و مرزی و مسائل خاص سیاسی، فرهنگی و اقتصادی با موضوع قاچاق انسان دست به گریبان است. قاچاق انسان در ایران را به دو دسته قاچاق ایرانی‌ها و قاچاق خارجی‌ها می‌توان دسته‌بندی کرد.

در دهه‌های گذشته به‌ویژه پس از انقلاب بر شمار مهاجران ایرانی افزوده شده و مهاجرت مغزها و صاحبان تخصص و سرمایه و برخی نیروهای سیاسی اپوزیسیون در کشور رشد شتابانی داشته و صدها هزار تن از ایرانیان، کشور را ترک کردند و راهی دیگر کشورها شدند. بخش زیادی از این مهاجران عازم کشورهای امریکا، کانادا، اروپا و استرالیا و حتی ترکیه شده‌اند. اگر در سال‌های گذشته ایرانیان زیادی به کانادا یا حتی ترکیه رفته‌اند و رکورد خرید خانه در ترکیه و گرجستان برای ایرانیان ثبت شده است نشان از مهاجرت گسترده ایرانیان دارد؛ البته متأسفانه قاچاق زنان و دختران ایرانی به کشورهای همسایه نیز بخشی از واقعیت قاچاق انسان است که نباید نسبت بدان بی‌توجه بود!

گروهی از این دست از مهاجران به امریکا و اروپا و دیگر نقاط به‌صورت غیرقانونی و از طریق قاچاق انسان به ترکیه وارد می‌شوند؛ یعنی هزاران شهروند ایرانی به‌صورت قاچاق و با تحمل سختی‌های فراوان به ترکیه وارد می‌شوند. پس موضوع قاچاق انسان تنها ویژه قاچاق اتباع خارجی از ایران نمی‌شود و گروهی از ایرانیان نیز به‌صورت غیرقانونی و توسط قاچاقچیان از کشور خارج می‌شوند.

نوع دوم قاچاق انسان در کشورمان نیز ویژه اتباع خارجی است. این نوع قاچاق انسان هم خود به دو دسته تقسیم می‌شود: قاچاق انسان از خارج از مرزها و دیگر کشورها به درون ایران؛ و قاچاق انسان به خارج از ایران. ورود اتباع افغانستانی به‌صورت غیرقانونی و توسط قاچاقچیان انسان به درون کشور از نوع قاچاق به درون ایران است و خروج اتباع خارجی از طریق مرزهای غربی به خارج از کشور، قاچاق اتباع غیرایرانی به خارج از کشور تلقی می‌شود. بررسی‌های موجود نشان می‌دهد منشأ مهاجرت خارجی به درون ایران از کشورها مختلفی است که بخش عمده آن از افغانستان و عراق و سپس دیگر کشورهاست. گروهی از این دسته که به ایران وارد شده‌اند به خروج از ایران اقدام می‌کنند. منشأ مهاجران واردشده به کشور از طرق مرزهای شرقی، مرزهای غربی و سپس مرزهای جنوبی و آبی است. این مهاجران عموماً از کشورهای افغانستان، عراق، پاکستان، هندوستان، بنگلادش، افریقای جنوبی، مصر، اندونزی، سوریه، میانمار و نپال و دیگر کشورهای آسیای و آفریقایی است؛ البته شناسایی تبار مهاجران واردشده و خارج‌شده به‌صورت دقیق‌تر نیازمند اطلاع‌رسانی دستگاه‌های مسئول است که در این ‌باره اطلاع موثقی منتشر نشده است.

نسبت این بحث با مرزهای ترکیه چیست؟

کسانی که برای عزیمت به اروپا به‌صورت غیرقانونی اقدام می‌کنند معمولاً از طریق مرزهای غربی کشور در استان آذربایجان غربی به‌صورت قاچاق از ایران خارج می‌شوند؛ یعنی صدها تن از اتباع غیرایرانی و گاه ایرانی به‌صورت قاچاق توسط باندهای قاچاق انسان به ترکیه قاچاق می‌شوند.

ترکیه در ده سال گذشته و پس از بروز جنگ داخلی در سوریه، حدود ۲ میلیون آواره سوری را در خود جای داده است. در ترکیه همچنین شماری از آوارگان ایرانی و افغانستانی نیز مستقر هستند. در سال‌های گذشته و پس از خروج امریکا از برجام در دوره ترامپ ارزش پول ملی در برابر ارزهای بین‌المللی به‌شدت کاهش یافت. این وضعیت موجب شد تا گروهی از مهاجران افغانستانی مستقر در ایران اقدام به مهاجرت از طریق مرزهای غربی به‌سوی ترکیه کنند. به‌صورتی که در سال ۱۳۹۵ موج مهاجرت شدت بسیار زیادی پیدا کرد و هزاران تن از افغانستانی‌های مقیم ایران به قصد مهاجرت به ترکیه خود را به قاچاقچیان انسان سپردند. شمار مهاجران بازداشتی در استان‌های غربی کشور که در حال قاچاق به ترکیه بودند در این سال‌ها با رشد چندصد درصدی همراه بود؛ یعنی هزاران تن از اتباع خارجی ازجمله افغانستانی‌ها در حال خروج از ایران به‌صورت غیرقانونی بازداشت شدند. گاه تنها در یک اعلام هشتصد تن بازداشت شدند و این ارقام نشانگر ابعاد گسترده قاچاق انسان است.

این وضعیت از چند جهت حائز اهمیت و نیازمند توجه و بررسی و تحلیل است. بدون آنکه آمادگی ویژه‌ای وجود داشته باشد دولت با حجم وسیعی مهاجر بازداشتی مواجه شد که قصد خروج غیرقانونی از مرزهای غربی را داشتند. حمل‌ونقل این تعداد نیازمند وسایل نقلیه بود. مثلاً حمل هشتصد تن بازداشتی در منطقه خوی چه تعداد خودرو لازم داشته است؟ استقرار این عده در اردوگاه‌ها نیازمند تجهیز امکانات اولیه و تأسیساتی بود. غذا و دیگر نیازمندی‌های بهداشتی و درمانی هم در نظر گرفته شود. مأموران انتظامی برای مراقبت هم باید اضافه شود؛ یعنی موضوع مهاجران بازداشتی به دردسر بزرگی برای استان آذربایجان غربی و کشور تبدیل شده است. برخی از این مهاجران زنان بارداری هستند که قاچاق آن‌ها صحنه‌های غم‌انگیزی را رقم می‌زند. برخی از این مهاجران پیش از این به کار و حرفه خاصی مشغول بودند. یکی از این مهاجران در مشهد سال‌ها زندگی کرده و با کار تعمیرات دستگاه‌های برقی زندگی خود را می‌گذارند. با کاهش ارزش ریال میل به مهاجرت موجب می‌شود عازم غرب کشور شود و با خانواده به ترکیه مهاجرت کند. این مهاجر در هنگام رسیدن به مرز غربی متوجه می‌شود که قاچاقچیان درخواست انتقال جداگانه وی و فرزندان ذکور و قاچاق زنان و دختران از مسیر دیگری را دارند. متأسفانه برخی از قاچاقچیان در سوءاستفاده از مهاجران و آوارگان اقدامات غیرانسانی مرتکب می‌شوند؛ ازجمله جدا کردن زنان و دختران از مردان و گاه هتک حرمت و تجاوز به آوارگان گزارش شده است. دریافت پول زیاد از مهاجران را هم باید به موضوع افزود. اخیراً شاهد انتشار تصاویری از رسانه‌های افغانستانی و شبکه‌های اجتماعی افغانستانی بودیم که نشان می‌دهد قاچاقچیان انسان مهاجری را گروگان گرفته و با زندانی کردن مهاجر در مکان نامشخصی درخواست دریافت وجه و پول هنگفت از خانواده وی دارند. این قاچاقچیان با استفاده از گوشی همراه فرد مهاجر اقدام به انتشار پیام درخواست پول از والدین یا خانواده مهاجر را طرح می‌کنند. گاه در اقدامی بدتر و غیرانسانی‌تر به بریدن گوش یا بینی یا بخشی از زبان مهاجر گروگان گرفته شده اقدام می‎کنند و با قصد اخاذی، فیلم و عکس را برای وابستگان و خویشاوندان گروگان گرفته شده ارسال می‌کنند. این اخبار بازتاب بسیار بدی در میان افغانستانی‌ها بر جای گذارده و به فرصتی برای ایران‌ستیزان مبدل شده است. یادداشت منتشرشده در شرق این موضوع را مورد توجه قرار داده بود. بخشی از این قاچاقچیان در منطقه افراد شناخته‌شده‌ای هستند و باید سرعت شناسایی و مؤاخذه شوند. دستگاه‌های متولی تاکنون درباره این نوع گروگان‌گیری‌ها اطلاعات روشنی منتشر نکرده‌اند و از اینکه چه برخوردی با این دسته از قاچاقچیان خشن در پیش گرفته‌اند خبر زیادی در دست نیست.

قاچاق انسان در ایران ابعاد اقتصادی و مالی و اجتماعی گسترده‌ای دارد که در سال‌های گذشته این وضعیت به‌مراتب پیچیده‌تر شده است؛ چراکه بر اثر افزایش تقاضا و شمار مهاجران ورودی به ایران و خروجی از ایران، شبکه گسترده‌ای از قاچاقچیان مرزی، رانندگان حمل‌کننده به درون کشور، رانندگان به سمت استان‌های غربی، محل‌های نگهداری در نزدیکی‌های مرز در طویله‌ها و سوله‌ها و باغات و مراتع و نیز قاچاقچیان دم مرز به هم پیوسته شده و به این ترتیب کار انتقال آوارگان و مهاجران را انجام می‌دهند. ارقام بسیار زیاد پولی که جابه‌جا می‌شود هم سودآور بودن این فرآیند را نشان می‌دهد. اتفاقات اخیر افغانستان و سقوط دولت افغانستان و سیطره طالبان بر افغانستان موجب شده بر شمار آوارگان و مهاجران افزوده شده و موج مهاجرت از طریق مرزهای ترکیه به‌سوی اروپا افزایش داشته باشد. ترکیه با همین توجیه اقدام به افزایش اقدامات مراقبتی در مرزهای مشترک با ایران کرد و ضمن افزایش شمار ۲۵ هزار نفری نیروهای نظامی مستقر در مرز، کشیدن دیوار در بخش‌هایی از مرز مشترک را نیز در دستور کار قرار داد. در همین باره آقای احمد داووداُغلو، نخست‌وزیر و وزیر امور خارجه اسبق ترکیه، در گفت‌وگوی ماه گذشته با شبکه هابر ترک تأکید کرد که ترکیه برای ممانعت از انتقال آوارگان و مهاجران افغانستانی باید از طریق شبکه نیروهای وابسته و تشکیلات نفوذی خود در ایران بر دولت ایران اعمال فشار کند. این موضع از سوی شخصیت سیاسی شناخته‌شده ترکیه حاوی نکات جدی و ‌تأمل‎برانگیزی است. سخنان آقای داووداُغلو مشتمل بر نگرانی ترکیه از ورود آوارگان و مهاجران افغانستانی است و برای این کار نکته مهم بعدی استفاده از شبکه نفوذی ترکیه در ایران و اعمال فشار به ایران از طریق شبکه جاسوسان و نفوذی‌هایشان در ایران است.

بخش نخست سخنان آقای داووداُغلو به این معناست که ترکیه نمی‌تواند پذیرای خیل گسترده مهاجران افغانستانی باشد. در این باره چند نکته را بیان می‌کنم: نخست اینکه ترکیه از دوره‌های گذشته یعنی از زمان محمدظاهرشاه و ریاست‎جمهوری داوودخان با افغانستان ارتباط داشت. در دهه‌های گذشته ترکیه در تلاش بود تا نفوذ اقتصادی و سیاسی خود در افغانستان را تقویت کند. همچنین ترکیه در تلاش است با گروه‌های ازبک و ترکمان افغانستان ارتباط بیشتری برقرار کند و در مناطق شمالی افغانستان همچون مزارشریف نفوذ بیشتری داشته باشد. ارتباطات ترکیه با شخصیت‌هایی چون ژنرال دوستم را هم باید از این منظر دید. سال‌های گذشته ترکیه حضور نظامی و سیاسی پررنگ‌تری در افغانستان داشت و حتی آموزش بخشی از نیروی نظامی و پلیس افغانستان نیز در ترکیه صورت می‌گرفت. پس از تسلط طالبان بر افغانستان هم ترکیه منافع خود را تعقیب می‌کند. برخی تحلیلگران گمان دارند ترکیه با اهداف پان‌ترکیستی از طریق باریکه مرزی افغانستان با چین در پی اثرگذاری بر اویغورهای چین خواهد بود و در آینده تسلط طالبان بر افغانستان چنین زمینه‌ای برای ترکیه را بیشتر فراهم می‌کند.

با چنین اوصافی باید ترکیه درباره آوارگان افغانستانی با مدارای بیشتری برخورد کند، اما اعلام حضور نظامی در مرزهای ایران و کشیدن دیوار با هدف ممانعت از تردد آوارگان افغانستانی مغایر این سیاست‌هاست. این موضوع را چگونه تحلیل می‌کنید؟

نکته نخست این است که ترکیه دچار مشکلات اقتصادی زیادی است. حضور میلیونی آوارگان سوری یکی از ابعاد این مشکلات است و افزایش شمار آوارگان افغانستانی نیز مسائل اقتصادی برای ترکیه در پی دارد. دولت ترکیه با کاهش ارزش پول ملی روبه‌رو شده و نگران افزایش هزینه‌های آوارگان مستقر در ترکیه است. دوم آنکه ترکیه به‌صورت هدفمند به ارتباط با افغانستان پرداخته و خیل آوارگان، آن ‌هم کشوری که مرز مشترک با ترکیه ندارد دستاورد عمده‌ای برای ترکیه در پی ندارد. ترکیه در پی یارگیری از ازبک‌ها و سایر گروه‌هایی است که برای پیشبرد اهداف ترکیه کارایی داشته باشند، نه گروهی مهاجر که قصد دارند به اروپا عزیمت کنند یا در ترکیه به کارگری و مشاغل دیگر روی آورند. سومین نکته هم نوع ارتباط ترکیه با اروپاست و با این اقدامات در مرزها از طرف اروپایی تقاضای کمک بیشتری خواهد داشت؛ یعنی مدعی می‌شود ترکیه مانع از ورود افغانستانی‌های مهاجر به اروپا شده است، پس هزینه را نباید تنها ترکیه بپردازد؛ البته ایران به دلایل سیاسی از دریافت این کمک‌ها از اروپا محروم مانده است!

پیش از اینکه بخش دوم سخنان آقای داووداُغلو را تحلیل کنید این پرسش را طرح کنم که آیا از کشورمان برای مدیریت این موج آوارگان کم‌کاری صورت گرفته است؟

موضوع آوارگان در ایران ابعاد مختلفی دارد. نخست آنکه راه‌های وردی به ایران بسیار وسیع و گسترده است. ایران در جغرافیایی واقع شده است که همسایگان پرمسئله‌ای دارد. ایران با افغانستان حدود ۹۴۰ کیلومتر مرز مشترک دارد که در جغرافیای خشن قرار گرفته است. در افغانستان مرزبانی مستقر نیست و این نیروهای ایرانی هستند که باید مانع تردد از مرزها شوند. کنترل کامل این مرزها کار بسیار پیچیده و دشواری است. همچنین ایران با پاکستان نیز بیش از ۹۰۰ کیلومتر مرز مشترک دارد که بخش‌هایی از آن توسط ایران دیوارکشی شده و بخش‌هایی باقی است. مرزهای دریایی جنوبی؛ یعنی دریای عمان و خلیج فارس نیز وسعت زیادی دارد. لذا باید تأکید کنیم کنترل راه‌های ورود به ایران به‌سادگی میسر نیست. از سوی دیگر ایران با ترکیه هم حدود ۵۰۰ کیلومتر مرز مشترک دارد که برای آوارگان یکی از مهم‌ترین مسیرهای خروج از ایران به‌سوی اروپا محسوب می‌شود. کنترل این مرز با جغرافیایی خاص خود به‌ویژه کوهستان‌ها و دشت‌های وسیع کار دشواری است. نکته دوم اینکه به دلیل گردش پولی بسیار و سود فراوان حاصل از مشارکت در قاچاق انسان، گروه زیادی به این حرفه وارد شده‌اند. سوم بیکاری و مسائل اقتصادی در مرزهاست که بر جذابیت ورود به کار افزوده است. درنتیجه قاچاق انسان در ایران محصول شرایط اقلیمی و جغرافیایی و طبیعی به اضافه شرایط اقتصادی و سیاسی است. آوارگانی که از مرزهای شرقی وارد کشور می‌شوند باید با شرایط سخت و طاقت‌فرسایی مسیر درون ایران را طی کنند. مثلاً حدود بیست نفر ت را در یک پژوپارس جاسازی می‌کنند و بیش از ۱۰۰۰ کیلومتر با همین شرایط سخت طی می‌شود. برای همین مسیر نیز باید پول گزافی پرداخت شود. نهادهای بین‌المللی و کشورها اروپایی نیز در این باره کمکی به ایران برای دستیابی به ابزارهای فّناورانه کنترل مرزی صورت نداده‌اند.

برگردیم به ادامه بحث، بخش دوم سخنان آقای داووداُغلو حاوی چه نکته‌ای است؟

بخش دوم سخنان آقای داووداُغلو هم قابل‌توجه و حاوی هشدار و نکات مهمی است. آقای داووداُغلو در سخنان خود خواستار اعمال فشار ترکیه به ایران از طریق نیروهای وابسته و تشکیلات جاسوسی داخل ایران و شبکه نفوذی ترکیه در ایران است. این سخنان که توسط یک شخصیت سیاسی و دولتمرد سابق و مطلع ایراد شده نشان می‌دهد ترکیه در ایران شبکه نفوذ و شبکه جاسوسی دارد و نکته دوم هم این است که احتمالاً این شبکه از چنان نفوذی برخوردار است که می‌تواند به‌عنوان ابزار فشار ترکیه بر ایران کاربرد مهارکنندگی داشته باشد و نکته سوم هم دال بر این است که آقای داوداوغلو به دولت ترکیه توصیه می‌کند ترکیه از این ابزارِ در اختیار؛ یعنی نیروهای نفوذی خود در ایران در شرایط فعلی باید استفاده کند. این موضوع را باید به‌صورت تاریخی شکافت.

با فروپاشی دولت عثمانی و تشکیل دولت ترکیه روابط ایران و ترکیه وارد مرحله تازه‌ای شد. پیش از آن در دوره عثمانی روابط ایران و ترکیه با فراز و فرودهای زیادی روبه‌رو بود. گذشته از جنگ‌های دوره شاه‎اسماعیل صفوی و نیز تحولات روابط در دوره‌های بعدی، در اواخر دوره امپراتوری عثمانی نواهای پان‌ترکیستی در ترکیه متولد شد. این ایدئولوژی نخستین بار توسط یک دیپلمات یهودی‌تبار مجاری که در دولت بریتانیا خدمت می‌کرد طرح شد. به‌تدریج این ایدئولوژی در میان تاتارهای روسیه تزاری و سپس در قفقاز هواخواهانی یافت. هدف از گسترش این ایدئولوژی مقابله با توسعه‌طلبی در جنوب مرزهای روسیه تزاری و به سمت هند شرقی و مرزهای بریتانیا در شبه‌قاره بود. با تأسیس نهادها و سازمان‌های حامی پان‌ترکیسم مانند ترک اوجاقی یا کانون ترک، به‌تدریج این گفتار و ایدئولوژی در ترکیه از حامیان و مفسران ایدئولوگ‌های بومی مانند یوسف آقچورا برخوردار شد. این جریان بنیان ایدئولوژی خود را با هدف توسعه‌طلبی سرزمینی و فرهنگی بر اتحاد ترک‌تباران جهان گذارده بود. از همان ابتدای فعالیت‌های این جریان‌های ترکیست، توجه به ایران و آذری‌های ایرانی جایگاه خود را داشت. رویکرد کسانی چون روشنی‎‎بیگ که علیه تمامیت سرزمینی ایران در روزنامه وطن در ۱۹۲۴ تحت عنوان «چهره واقعی ایران» سخنان نامربوطی بر زبان رانده بود در ایران واکنش‌هایی را برانگیخت و بازتاب نسبتاً مشهودی داشت و گروهی از ایرانیان و ازجمله نویسندگان آذربایجانی علیه آن واکنش‌هایی منتشر کردند. علی صادقی تبریزی، صادق رضازاده شفق و حتی تقی ارانی بعدها درباره تحرکات پان‌ترکیستی هشدارهایی منتشر کردند و بر ایرانی بودن آذری‌ها تأکید کردند و خطرات این ایدئولوژی را مورد توجه قرار دادند. استاد کاوه بیات در این باره با کتاب پژوهشی پان‌ترکیسم و ایران ابعاد موضوع را شکافته‌اند. در این دوره میان ایران و ترکیه؛ یعنی میان آتاتورک و رضاشاه روابط به‌سرعت رو به بهبود گذاشت و پس از آن فعالیت این جریان‌ها بازتاب چندانی در محافل رسمی نداشت.

در اواخر دوره عثمانی شورش‌های متعددی توسط قبایل و طوایف و شعایر کرد در ترکیه بروز کرده بود. این وضعیت منجر به آن شد که با فروپاشی و شکست دولت عثمانی در کنفرانس سور برای کردهای ترکیه حقوقی تعریف شود. با استقرار دولت جدید ترکیه و تصویب قانون اساسی و حاکمیت دولتی سکولار در ترکیه واکنش‌هایی در برخی از جوامع سنتی ترک و کُرد صورت گرفت. شورش شیخ سعید پیران در ۱۹۲۵، شورش کمیته خوی بون یا شورش احسان نوری پاشا در آرارات در ۱۹۳۰ و شورش شیخ رضا درسیمی در ۱۹۳۷ ازجمله شورش‌های کردی است. در جریان شورش احسان نورری پاشا ترکیه دولت ایران را متهم به حمایت از این جریان کرد و البته پس از گفت‌وگوهای سیاسی میان دو کشور دولت ایران به نیروهای ترکیه اجازه داد تا از طریق چالدران وارد خاک ایران شده و از پشت علیه نیروهای احسان نوری پاشا وارد عملیات شوند. احسان نوری پاشا شکست خورد و پس ازآن دولت ترکیه موفق شد بخشی از خاک ایران؛ یعنی منطقه آرارات کوچک را از طریق قرارداد با رضاشاه به دست آورد. این رویداد موجب نزدیکی بیشتر دولت ترکیه و ایران شد و سرآغاز روندی شد که درنهایت در سال ۱۳۱۶ به پیمان سعدآباد منجر شد. این پیمان اساس مستحکمی از روابط پایدار دو کشور را طراحی کرد. به‌صورت نسبی عدم استفاده از ابزارهای قومی علیه یکدیگر میان دو همسایه از نتایج پایدار این پیمان بود.

در سال‌های ابتدایی انقلاب دولت ترکیه نگران تحولات خونین کردستان بود و بدین منظور با دولت موقت و دولت‌های بعدی هماهنگی‌هایی صورت می‌گرفت، اما هم‌زمان نگرانی ترکیه از سرایت تحولات ایران در حوزه دینی و سیاسی موجب شد تا این کشور با برخی از احزاب کُرد ایرانی که با دولت ایران در حال جنگ بودند ارتباط برقرار کند. این ارتباط در سال‌های بعدی نیز استمرار داشته و تاکنون ادامه دارد. هم‌اینک دولت ترکیه تسهیلاتی برای تردد این احزاب از طریق ترکیه به اروپا فراهم می‌کند. همچنین در سال‌های میانی دهه ۷۰ میلادی، پ‎ک‎ک یا حزب کارگران کردستان ترکیه که سازمانی مارکسیست بود در ترکیه تأسیس و فعالیت مسلحانه خود را آغاز کرد. استقرار سازمان مجاهدین خلق در عراق و تردد اعضای آن سازمان از طریق ترکیه به سایر کشورها و برخی گزارش‌ها دال بر ارتباط ترکیه با مجاهدین یکی از موضوعاتی بود که در آن سال‌ها موجب نگرانی دولت ایران شده بود. همچنین دولت ترکیه در این دوره نگران ارتباط متقابل ایران با حزب پ‎ک‎ک بود. این رویدادها موجب شده بود تا دو طرف در این جزوه نگرانی‌های امنیتی خود را ابراز کنند.

در سال‌های بعد توجه ترکیه به جریان‌های پان‌ترکیستی در ایران بیشتر شد و افزون بر پذیرایی و کمک به این جریان‌ها در درون ترکیه و حتی اجازه به این جریان‌ها برای فعالیت علنی در ترکیه، به جریان‌های پان‎ترکیستی در درون ایران نیز توجه بیشتری نشان داد. تحولات منطقه به‌ویژه سرنگونی دولت بعثی حاکم بر عراق به رهبری صدام حسین و سال‌ها بعد تحولات موسوم به بهار عربی موجب شد تا ترکیه آشکارا درگیر بحران‌های غرب آسیا و نیز آفریقا شود و بدین ترتیب سیاست خارجی ترکیه با تغییر راهبردها و سیاست‌های خود به دخالت علنی در امور داخلی دیگر کشورها پرداخت.

این چرخش سیاست خارجی ترکیه به چه معناست و سیاست و راهبردهای جدید چه سمت و سویی پیدا کرد؟

در صد سال گذشته ترکیه همواره رو به غرب داشت و کمتر توجه و علاقه‌ای به مسائل خاورمیانه و منطقه داشت. ورود به اتحادیه اروپا برای ترکیه به‌منزله یک رؤیای سیاسی در صدر وعده‌های احزاب سیاسی بود. این به معنای بی‌توجهی کامل ترکیه به مسائل منطقه‌ای ازجمله در قبرس و یونان و قفقاز و ایران و عراق و سوریه نیست، اما صدر توجه ترکیه اروپا و پیوستن به اتحادیه اروپا و تنظیم مقررات کشور برابر با استانداردها و خواسته‌های طرف اروپایی بود؛ البته پس از حمله امریکا و متحدانش به عراق در جریان جنگ اول خلیج فارس در سال ۱۹۹۱ میلادی (۱۳۶۹ خورشیدی) دولت ترکیه به‌تدریج متوجه شد که شکل‌گیری دولت منطقه‌ای اقلیم کردستان عراق در کنار مرزهای ترکیه مخاطراتی برای آن کشور ایجاد کرده است. با حمله امریکا و متحدانش به عراق و آغاز شورش در جنوب عراق و شمال عراق توسط شیعیان و نیز کردها و سپس واکنش دولت عراق به این شورش و اقدامات نظامی برای سرکوب آن، گروه زیادی از کردهای آواره عراقی راهی ایران و ترکیه شدند. دولت ایران مرزهای کشور را بر ورود آوارگان کُرد گشود. نزدیک به یک میلیون آواره کُرد عراقی وارد خاک ایران شدند، اما دولت ترکیه نگران از سرایت مسائل سیاسی مانع از ورود خیل گسترده اورگان شد و تلاش کرد آنان را در جوار مرزها اسکان دهد. در این شرایط بود که طرح پروازممنوع یا منطقه امن در قالب قطعنامه ۶۸۸ شورای امنیت سازمان ملل طرح و تصویب شد که ترکیه به رهبری اوزال و فرانسه پیشران آن بودند. این سیاست ترکیه در اساس برای سامان دادان آوارگان در درون خاک عراق بود، اما در عمل زمینه شکل‌گیری دولت اقلم کردستان عراق را فراهم کرد. از همان ابتدای شکل‌گیری دولت اقلیم کردستان عراق، ترکیه نگرانی زیادی داشت که این منطقه به آوردگاه حزب کارگران کردستان ترکیه یا پ‌ک‌ک به رهبری عبدالله اوجالان مبدل شود.

با ظهور جریان‌های اسلام‌گرا مانند حزب فضیلت به رهبری اربکان و سپس با ظهور حزب عدالت و توسعه و به قدرت رسیدن این حزب به‌تدریج امیدها برای ورود به اتحادیه اروپا به سردی گرایید و توجه ترکیه بیشتر معطوف به منطقه شد. رشد سریع اقتصادی ترکیه و ثبات اقتصادی ترکیه نیز زمینه‌های توجه به بازارهای منطقه را مهیا کرد. فروپاشی دولت صدام حسین و تحولات تازه عراق هم مزید بر موضوع شد و ترکیه بیش از پیش متوجه عراق شد. همچنین تحولات موسوم به بهار عربی یا بیداری اسلامی نیز موجب شد تا ترکیه انگیزه بیشتری برای اثرگذاری بر تحولات منطقه را در دستور کار قرار دهد. دخالت‌های ترکیه در تونس، مصر، سومالی، لیبی و اتیوپی، تنش قطر با عربستان، عراق و سوریه و این اواخر قفقاز از این منظر قابل‌توجه است. دخالت در این کشورها آشکار و معمولاً مغایر سیاست حسن هم‌جواری است. دولت ترکیه به لشکرکشی در سوریه دست زد و بخش‌هایی از خاک سوریه را به اشغال خود درآورد. در شمال عراق نیز بدون مجوز دولت عراق، پایگاه‌های نظامی ترکیه مستقر شد.

ترکیه در مصر نیز امیدوار به موفقیت دولت مرسی؛ یعنی دولت اخوان بود که چنین نشد و بعدها روابط ترکیه با ژنرال السیسی رو به سردی و دشمنی گرایید؛ یعنی در مصر دستاورد زیادی عاید ترکیه نشد. تونس نیز موقعیت مشابهی یافت و ترکیه حاصلی کسب نکرد. در لیبی نیز وضعیت به بی‌ثباتی لیبی منجر شد. در این شرایط، رقابت‌های منطقه‌ای ترکیه با ایران و عربستان نیز تشدید شد.

در ده سال گذشته علی‎رغم این تغییر سیاست‌ها توسط ترکیه و راهبرد این کشور برای دخالت‌های منطقه‌ای، اما محیط امنیتی ترکیه ناامن‌تر و وضعیت حزب حاکم نیز در درون ترکیه متزلزل‌تر شده است. از نظر امنیتی افزون بر شمال عراق که گروه‌های کُرد عراقی در آنجا مستقر هستند و دولت اقلیم کردستان عراق تشکیل و مستقر شده است، حزب پ‎ک‎‎ک همچنان در کوهستان‌های قندیل در مرز مشترک میان ترکیه و عراق و ایران استقرار دارد. در بخش‌هایی از سوریه نیز گروه وابسته به پ‎ک‎‎ک با همراهی نیروهای امریکایی فعالیت دارد. این وضعیت از نظر دولتمردان ترکیه تهدید علیه امنیت و ثبات تلقی شد و ترکیه به مداخله نظامی و سیاسی پرداخت. هرچند همچنان این تهدیدات امنیتی پابرجاست و ترکیه موفق به غلبه بر آن نشده است.

در این سال‌ها افزون بر تشدید رقابت ترکیه و ایران به‌ویژه در سوریه، عراق و نیز دخالت‌های ترکیه در مناقشه قفقاز، رئیس‌جمهور امریکا؛ یعنی دونالد ترامپ از برجام خارج شد. خروج ترامپ از برجام و تشدید تحریم‌های علیه ایران و برخی اعتراضات در ایران چون اعتراضات سال ۱۳۹۶ و اعتراضات ۹۸ در ترکیه بازتاب بسیاری داشت. گروهی از تحلیل‎گران ترکیه استمرار این وضعیت را موجب بی‌ثباتی‌های آینده در ایران ارزیابی کرده‌اند. تشدید رقابت میان ایران و ترکیه به‌ویژه در امور منطقه، افزایش قدرت اقتصادی ترکیه و میل به توسعه‌طلبی حزب حاکم، توجه بیشتر به سیاست تهاجمی خارجی با هدف کسب حمایت داخلی با توجه به مشکلات داخلی ترکیه و نیز تحولات حوزه کردی در عراق و سوریه و نیز برخی ادعاهای ترکیه دال بر ارتباط حزب کارگران کردستان ترکیه با ایران موجب شده تا توجه بیشتری به مسائل قومی در درون ایران شود و ترکیه به ابزارهای قومی برای پیشبرد منافع خود در درون ایران متوسل شود. از سویی رابطه با جناح‌هایی از حزب دموکرات کردستان ایران و تسهیل ارتباطات و رفت‌وآمد آنان در ترکیه و از دیگر سو استفاده ابزاری از قوم‌گرایان پان‌ترکیست تشدید شد. به همین منظور سلسله اقداماتی در دستور کار قرار گرفت. چند نمونه را مثال می‌زنم.

ترکیه در دهه گذشته در تلاش بود تا شمار بیشتری از داوطلبان تحصیل دانشگاهی ایران را در ترکیه جذب کند. بورس این دانشجویان می‌توانست به تربیت نیروهای مورد نیاز ترکیه منجر شود. از سویی تولید تحقیقات و پایان‌نامه‌های دانشگاهی درباره ایران و با محوریت مسائل ایران به تولید دانش درباره ایران منجر می‌شد. از دیگر سو بعد از فراغت از تحصیل این گروه و بازگشت شماری از آنان به‌عنوان همدل ترکیه می‌توان امیدوار به نقش‌آفرینی آنان بود. به همین منظور با درخواست ترکیه، افراد داوطلب از استان‌های شمال غرب با مراجعه به دفاتر اسناد رسمی و محضر داوطلب با پر کردن فرمی حقوقی و رسمی دال بر اینکه ترک‌زبان و اهل استان‌های شمال غربی است و سپس ترجمه رسمی این فرم محضری در دادگستری و وزارت امور خارجه کشورمان و ارسال آن به ترکیه امکان استفاده از بورسیه‌های خوب در ترکیه را می‌یافت و ترکیه از این طریق توانست تعداد زیادی دانشجوی ایرانی اهل استان‌های شمال غرب جذب و بورس کند؛ یعنی بورسیه دانشجو نه بر اساس سابقه علمی و پژوهشی و مانند آن به سیاق دانشگاه‌های جهان، بلکه از طریق وابستگی زبانی و تباری و قومی است که عمل می‌کند! تصور کنید اگر ایران عمل متقابلی صورت می‌داد و اعلام می‌کرد از داوطلبان ترکیه‌ای که شیعه‌مذهب باشند یا علوی باشند یا کردزبان باشند درخواست می‌کرد که از محضری در ترکیه فرمی را به‌صورت رسمی پر کنند و بعد در دادگستری و وزارت خارجه ثبت و ترجمه رسمی کنند، واکنش بعدی ترکیه چه بود؟ آیا دولت ترکیه بر اثر همین اقدام واکنش جدی صورت نمی‌داد؟

اقدامات دیگری هم صوت گرفت ازجمله حمایت از مرکز مطالعات تبریز در ترکیه و نیز تأسیس مرکز مطالعات «ایرام» یعنی مرکز مطالعات ایران در ترکیه و نیز حمایت‌های دیگر از جریان‌های سیاسی و تجزیه‌طلب ایرانی اعم از کرد و آذری که اگر موافق باشید، به دلیل طولانی شدن زمان گفت‌وگو، بحث درباره این موضوع را به شماره بعد موکول کنیم.■

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط