نامه جرج حبش به سید حسن نصرالله
محمد عطایی
برای همه کسانیکه با تحولات و وقایع خاورمیانه مختصری آشنایی دارند، نام جرج حبش بهعنوان بنیانگذار و دبیرکل جبهه خلق برای آزادی فلسطین، تداعی پایداری و نمادی از مبارزه مردم فلسطین بوده است. حبش در ۱۹۲۶ در شهر “اللد” در فلسطین متولد شد. در ۱۹۴۸ به دنبال هجوم دستههای صهیونیستی هاگانا، او و خانوادهاش به مانند صدها هزار تن دیگر مجبور به ترک خانه و مهاجرت به لبنان شدند. در لبنان توانست وارد دانشگاه شود. پس از فارغالتحصیلی در رشته پزشکی در بیروت، به اردن رفت و جبهه خلق را در آنجا پایهگذاری کرد. از این پس مبارزاتش، وی را ـ به قول آندره فونتن ـ تبدیل به دشمن شماره یک اسراییل در سراسر دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی نمود. در تمام این سالها اسراییل سرسختانه تلاش کرد تا وی را از میان بردارد. اما تقدیر اینگونه بود که در تمام آن سالهای پر فراز و نشیب از سپتامبر سیاه اردن تا امضای قرارداد اسلو و در طی دو انتفاضه مردم فلسطین، حبش و جبهه خلق بهعنوان یکی از جریانهای مهم مخالف با هرگونه واگذاری امتیاز به اسراییل به مبارزات خود ادامه داده و باقی بمانند. حبش از جمله منتقدان سرسخت “قرارداد اصول” در اسلو بود و برای نشاندادن مخالفت خود و مشروعیت ندادن به اسلو، حاضر به بازگشت به مناطق تحت نظارت تشکیلات خودگردان نشد.
در سال ۲۰۰۰ حبش به دلیل بیماری مزمنش، دبیرکلی جبهه را به ابوعلی مصطفی واگذار کرد. جبهه خلق از آن پس دستخوش تحولات مختلفی در داخل و خارج از فلسطین شد که مهمترین آنها به شهادت رسیدن رفیق ابوعلی مصطفی به دست سرویس امنیتی اسراییل و زندانی شدن دبیرکل فعلی جبهه، احمد سعدات توسط رژیم اسرائیل بود.
در حال حاضر، حبش بیشتر وقت خود را در دمشق میگذراند. سفر چند روزه به دمشق فرصتی بود استثنایی برای من و دوستانم تا ملاقاتی با وی داشته باشیم. در واقع بعد از مدتها تلاش و پیگیری، سرانجام از طریق دکتر ماهر الطاهر، رهبر جبهه خلق در خارج از فلسطین، فرصت این دیدار فراهم شد. دیدار با کسی که از حلقه رهبرانی برخاسته که شریفترین و بزرگترین مبارزان آن یکی پس از دیگری بهدست آمریکا و اسراییل از میان رفتند: ابو یوسف، کمال عدوان، کمال ناصر، خلیلالوزیر (ابوجهاد)، ابو ایاد و سرانجام ابوعمار. این چیزی بود که در راه ملاقات با حبش به آن فکر میکردم و مشتاقانه میخواستم ببینم پس از این همه سال او چگونه است و چه میگوید…. واقعاً لحظهای باورنکردنی بود هنگامیکه پدرانه یکایک ما را در آغوش میگیرد، به او توضیح میدهم مدتهاست که بهدنبال این دیدار بودهام و میپرسم چرا از ظاهرشدن در رسانهها خودداری میکند؟ توضیح میدهد وضعیت جسمانیاش به او اجازه فعالیت زیاد را نمیدهد، ضمن آنکه مباحث و نقطهنظراتش از طریق جبهه منتشر میشود. برای ما درباره تحولات رخ داده پس از جنگ در لبنان صحبت میکند و میگوید آنچه در لبنان روی داد از نگاه مردم فلسطین و کل منطقه اهمیتی فوقالعاده داشت و آینده را برای مردم فلسطین روشنتر ساخت. زمانیکه از وی خواستم سخنی برای مخاطبان ایرانی بگوید، میگوید بیگمان همه ما در جبههای واحد در کنار یکدیگر قرار داریم و با تمام وجود برای ایران آرزوی سر بلندی میکند. حبش نامهای را که در هنگام جنگ سیوسه روزه در لبنان نگاشته و برای سیدحسننصرالله ارسال کرده بود به ما میدهد و میخواهد آن را به فارسی ترجمه و در ایران منتشر کنیم:
فراخوان دکتر جرج حبش برای تشکیل جبهه وسیع پشتیبانی از مقاومت لبنانی ـ فلسطینی:
ای مردم بزرگوار عرب،
ای سلحشوران مبارز در سرزمین لبنان،
ای تودههای فداکار و مبارزان قهرمان در فلسطین،
اکنون ما امت عرب در برابر مسیری تاریخی و سرنوشتساز واقع شدهایم، مسیری که یادآور پیچوخمها و دشواریهای عظیمی است که در تاریخ معاصرمان با آن روبهرو بودهایم. امروز اگر شاهدیم که رویارویی با دشمن صهیونیستی که از سوی دوایر استعماری و امپریالیستی غربی بهطور همهجانبه پشتیبانی میشود، اینگونه موجبات اندوه و رنجش همیشگی ما را فراهم ساخته است، دلیل آن را باید در عجز و زبونی دولتهای عرب جستوجو کرد که شکست و عقبنشینی تنها ارمغان آنها برای امت عرب بوده است. اما اگر امروز، برای نخستینبار اندکی احساس میکنیم این معادله را میتوان تغییر داد، به این خاطر نیست که ناتوانی و ذلت دولتهای عربی پایانیافته یا اینکه جامعه بینالمللی از سیاست یک بام و دو هوای خود دست برداشته و به مسیر شرافتمندانه وارد شده است؛ بلکه بدون هیچ اغراقی به دلیل حماسهای است که سطور آن را خون مبارزان قهرمان لبنانی به رهبری دبیرکل حزبالله، سیدحسننصرالله، نگاشته است و این بارقه امید در دلهای ما جز به خاطر مقاومت قهرمانانه برادران فلسطینی در غزه و شهرهای فلسطین نیست که اکنون پرچمدار و پیشگام مبارزه تودههایی هستند که سالهاست تشنه انقلاب و پیروزیاند.
پایداری فرزندان امت در فلسطین و لبنان و خونهای پاک بیشمار کودکان، زنان و پیران و جوانان قهرمانی که در لبنان و فلسطین ریخته شده، دریچه و مسیر دوبارهای در پیش روی این امت گشوده است که یا اینبار بایستی به یک خیزش انجامد یا اینکه از دستدادن این فرصت موجب غرقشدن آن در دریایی از ظلمات برای سالهای بسیار خواهد شد.
نسیم پیروزی و سربلندی بار دیگر وزیدن گرفته است. برای نخستین بار مقاومت قهرمانانه لبنانی و فلسطینی فاصله میان قول و عمل را از میان برداشت و معرکهای را آفرید که دشمن و جهان را غافلگیر و به هم ریخته ساخت. شعارهایی که اکنون مقاومتکنندگان در میدان نبرد به ظهور رساندند، خواب را از چشمان دشمن صهیونیستی ربوده که تلاش میکند با بهکارگیری بدترین روشهای نظامی علیه زیرساختهای اقتصادی و قتل غیرنظامیان بیپناه، اراده خود را بر ما تحمیل کند. اما باوجود این هجوم همهجانبه، دشمن نتوانست خللی در عزم مقاومت قهرمان و در عزم و پایداری فرزندان ما در فلسطین و لبنان که بهای بسیار گزافی در راه حمایت از مقاومت مشروع ملیشان پرداختهاند، ایجاد کند.
آنچه در لبنان واقع شده، از قضیه اسارت سربازان صهیونیست بسی فراتر است و چیزی نیست مگر پیش درآمد نقشه دشمن صهیونیست به نیابت از دولت آمریکا و جامعه بینالمللی بهمنظور جدایی انداختن میان مقاومت لبنان و سلاح مقاومت و تمهیدی برای طرح صهیونیستی ـ آمریکایی واردکردن لبنان به جرگه نظامهای عربی ضعیف و فرومایه و درهم شکستن مقاومت سوریه و سرانجام دیکتهکردن طرحهای یکجانبه اسرائیلی به مردم فلسطین.
ای امت بزرگ عرب! امروز ما در برابر فرصتی تاریخی و استثنایی برای خیزش و مقاومت واقع شدهایم؛ در برابر فرصتی برای تشکیل بزرگترین جبهه قومی و خلقی بهمنظور جمعکردن تمام نیروها و جریانهای زنده در بطن امت عرب از احزاب، سندیکاها، اتحادیهها و نمایندگان جامعه مدنی تا تمامی شخصیتهای فرهنگی و ملی در یک جبهه واحد پیشتاز در مبارزه و جنگ که امروز در مقاومت قهرمانانه لبنانی و فلسطینی تجسم یافته است. جبههای برای به حرکت درآوردن تمام نیروهای پنهان موجود در امت ما و تمام امکانات عربی در سراسر جهان به وسیله گستردهترین حرکت خلقی برای دفاع از کرامت امت و عزت آن در مقابل نقشههای ظالمانه آمریکایی ـ صهیونیستی.
درود به خلق لبنان و مقاومت سرافراز ملی آن
درود به خلق فلسطین و پایداریاش و شهیدانش
و به امید فرا رسیدن روز آزادی تمام اسیران و زندانیان در بند اشغالگران و پیروزی حتمی خلقهای مقاوم در راه آزادی و کرامت انسانی.