بدون دیدگاه

هر کسی را بهر کاری ساختند

 

نگاهی به حضور طلاب و مداحان در مدارس

شیلا قاسمخانی

ضرب‌المثلی داریم که می‌گوید: «همه‌ چیزش به نوا نوبت انگشتر پا». شرح ‌حال آموزش و پرورش ماست که هر سال با تصمیم‌های سطحی و غیرواقع‌بینانه تن رنجورش را نحیف‌تر می‌کند. تنی که کسانی چون توران میرهادی برای بالیدنش شیره جان افشردند. اکنون وزیر آموزش و پرورش در تصمیمی اعلام کردند که قرار است طلاب و مداحان به مدارس اعزام شوند، اما نه تبیین روشنی ارائه‌ شده و نه تبعات و نقشه راه آن مشخص است. در سال ۱۳۲۲ کمیسیونی از برجستگان آن دوره همچون سید مهدی لاهیجی و بدیع‌الزمان فروزانفر و دکتر عبدالحمید زنگنه مقرراتی تنظیم و تدوین کردند که بر اساس آن شایستگی طلاب و مجتهدین را برای حضور در نظام آموزشی کشور تعیین کنند که به‌زودی هم دریافتند لازمه حضور این طبقه در امر فرهنگ و آموزش امری تخصصی است که باید در دوره‌های تحصیلی و آموزشی ویژه سپری شود. نام کسانی که در این کمیسیون بررسی شدند و کارهایی که به این افراد باید سپرده می‌شد در شماره پیشین چشم‌انداز ایران[۱] آورده شد. چنین تصمیمی باعث می‌شود که هم احترام علما و طلاب و هم احترام آموزش و مدرسه حفظ شود. حال پس از این همه سال گویی چندین گام جدی از آن شرایط عقب‌تر ایستاده‌ایم. تجارب بشری در امر آموزش نشان داده است که اجبار در آموزش، رفتار و اندیشه‌ای را در کودکان و نوجوانان نهادینه نخواهد کرد و به‌شدت آسیب‌زاست، پس همان‌طور که حضور روحانیون در صدا و سیما نتوانست آن تصوری که روحانیت از آن داشت را تحقق دهد، حضور روحانیون در مدارس هم لزوماً به معنای ترویج دین در مدارس نخواهد بود.

نکته جالب‌توجه اینکه سال‌هاست آموزش و پرورش برای افزایش فضای آموزشی، نوسازی مدارس و امکانات آن‌ها مدعی است که بودجه کافی ندارد، آزمایشگاه و سالن‌های تئاتر و کتابخانه‌های غنی ندارند، کلاس به‌اندازه کافی وجود ندارد و اصلاً کمبود بودجه بهانه نقض قانون اساسی و پولی‌سازی آموزش شد و نتیجه آن امروز رشد نابرابری‌های فراوان بوده است.

آموزش و پرورش از دو هدف اصلی‌ای که دارد، یعنی آموزش همگانی بدون دخالت شاخص‌های ثروت و خانواده و آموزش مهارت‌های زندگی و شغلی به کودکان بسیار دور شده است. حالا در این وانفسایی که داریم آیا راه‌حل این حجم از مشکلات بنیادی آوردن مداحان و طلاب به مدارس است؟ فعالان این حوزه را عزم و بضاعتی باید ولی کدام عزم؟ کدام بضاعت؟

در این شماره و در ادامه شماره پیش، گفت‌وگویی با محمود بهشتی لنگرودی، عضو کانون صنفی معلمان درباره حضور طلاب در مدارس داشتیم و در ادامه سندی دیگر مربوط به ساماندهی حضور روحانیون در جامعه و مدارس با مقدمه رحیم روح‌بخش منتشر خواهد شد.

از بهشتی درباره تأثیر حضور روحانیت در مدارس پرسیدیم: «تا قبل از پیروزی انقلاب ۵۷ و حتی در سال‌های اول پس از انقلاب، از نگاه مردم، بسیاری از روحانیون، مورد وثوق قشرهای مختلف جامعه و جزو گروه‌های مرجع محسوب می‌شدند، اما به‌تدریج و به‌واسطه عملکرد بخش‌هایی از این مجموعه و همچنین رشد آگاهی‌های مردم، این نقش روزبه‌روز کم‌رنگ‌تر شد و وابستگی بخشی از اعضای این مجموعه، به حکومت و غلبه مسائل سیاسی و … بر کاهش مقبولیت و تأثیرگذاری این جماعت افزود. علاوه بر این، اعتقادات دینی هم که توسط همین افراد تبلیغ می‌شد، دچار تزلزل گردید و جنبه معنوی و روحانی آن، مورد تردید قرار گرفت.

مداحان، به‌ویژه مداحان حکومتی هم به سرنوشتی مشابه دچار شدند. هرچند با پروپاگاندایی که مشاهده می‌شود و بودجه‌های سنگینی که در اختیارشان قرار داده می‌شود و با استفاده از تکنولوژی روز در برگزاری مراسم مذهبی، هنوز در بخش‌هایی از جامعه نفوذ خود را حفظ کرده‌اند.

اما در ارتباط با تأثیر حضور روحانیون و مداحان در مدارس، قطعاً باید عرض کنم که این حضور، آن هم به صورت مستقیم و با شناسنامه مشخص، نه تنها برای دانش‌آموزان مفید و مؤثر نخواهد بود، بلکه با مقاومت جامعه دانش‎آموزی هم مواجه خواهد شد.

معلمان نیز چنین حضوری را به راحتی تحمل نخواهند کرد و حاصل این گونه تصمیم‌گیری‌های نابخردانه چیزی جز افزایش تنش در مدارس، بین دانش‌آموزان و روحانیون و مداحان از یک طرف و بین معلمان و مداحان و روحانیان اعزامی، از دیگر سو خواهد بود.

برای درک این ادعا، کافی است، به تاریخچه حضور مربیان پرورشی و معلمان امور تربیتی و مناقشاتی که حضور آن‌ها در مدارس، در دهه‌های اول انقلاب ایجاد کرده بود، رجوع شود». بهشتی معتقد است آموزش علوم روز حق قانونی مردم و تکلیف دولت‌هاست. «علوم دینی هم، بخشی از علومی است که در بسیاری از کشورها و در کنار سایر علوم، تدریس می‌شود. هدف اصلی اکثریت غالب اولیا، برای فرستادن فرزندانشان به مدارس، آموختن دروسی است که یادگیری آن‌ها در همه کشورهای دنیا مرسوم است.

برای تربیت دینی هم مدارس دینی و حوزه‌های علمیه ایجاد شده‌اند تا کسانی که گرایش بیشتری به آموزش اینگونه علوم دارند به آنجا مراجعه کنند.

تحمیل دروس یا مفاهیم خاص مذهبی آن هم با لعاب سیاسی، شاید در کوتاه‌مدت و در سنین پایین، بخشی از دانش‌آموزان و نونهالان را تحت تأثیر قرار دهد، اما تجربه نشان داده که هر چه سطح آگاهی‌های دانش‌آموزان و در ادامه دانشجویان بالاتر رفته، دین‌گریزی هم به واسطه همین تحمیل‌ها و تصمیم‌گیری‌های کارشناسی‌نشده، افزایش یافته است». شاید نظر مسئولان از حضور روحانیت در مدارس این باشد که از این طریق بازدارندگی نسبت به مشکلات اجتماعی در مدارس ایجاد شود. این عضو کانون صنفی معتقد است بازدارندگی تنها مختص دین نیست بلکه هر باوری این نقش را دارد اما وقتی با تحمیل برداشتی خاص از دین و آن هم با لعاب سیاسی و حکومتی، قطعاً به وجوه معنوی و روحانی دین لطمه وارد خواهد شد. «در نهایت، آن چه دانش‌آموزان ما، در کنار علوم پایه به آن احتیاج دارند، آشنایی با حقوق و تکالیف شهروندی است. متولیان امور دینی هم، چنانچه همت خود را معطوف به همین موضوع کنند، شاید بتوانند، نه در مدارس بلکه در منابر و مجامع مربوط به خودشان تاثیرگذار باشند».

در ادامه بخش دوم از سند مربوط به علمایی که مدارک حوزوی آن‌ها بررسی و معادل‌سازی شده با شرح رحیم روح‌بخش، پژوهشگر حوزه آموزش، تقدیم می‌شود.

[۱] رحیم روح‎بخش، «از اجتهاد تا اشتغال در دوره پهلوی دوم»، چشم‎ایران شماره ۱۳۴، تیر و مرداد ۱۴۰۱.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط