نگوییم این است و جز این نیست، بلکه این است و جز این هم ممکن است باشد
زندهیاد مهندس علیاکبر معینفر در سال ۱۳۳۰ از دانشکده فنی تهران فارغالتحصیل شد که همزمان با نخستوزیری دکتر محمد مصدق بود. قبل از قیام ملی ۳۰ تیر ۱۳۳۱ حزب توده در دانشگاه تهران نفوذ بسیاری داشت و علیه دکتر مصدق تبلیغات میکرد. معینفر از مصدق و برنامههایش دفاع میکرد و دوران سختی را گذراند. پس از قیام ملی ۳۰ تیر حزب توده هم به تبعیت عامه مردم و بدنه حزب خطمشی حمایت از مصدق را پیش گرفت.
معینفر اولین فرهیختهای بود که آییننامهای برای پیشگیری از حوادثی مانند زلزله نوشت تا خانهها و مجتمعهای مسکونی از قوام بیشتری برخوردار باشند و آسیب کمتری ببیند. او پس از سپری کردن یک دوره تخصصی در ژاپن به تربیت مهندسین متخصص زلزله پرداخت و در این راه به ایران و ایرانیان کمک فراوانی کرد که این خود مطلب مستقلی میطلبد.
چشمانداز ایران دو بار با ایشان مصاحبه کرد: یکی درباره ۳۰ خرداد ۶۰ و دیگربار درباره پدیده انقلاب. درباره ۳۰ خرداد ۶۰ درسی فراموشنشدنی به ما داد: آن درس این بود که «اِنَّما» کار خداست و بشر نمیتواند بگوید «این است و جز این نیست». بلکه باید بگوید این است و جز این هم ممکن است باشد. در تحلیل رخداد ۳۰ خرداد ۶۰ بر این باور بود که یک جریان میگفت ما پیشتازترین پیشتازها هستیم و هیچ اشتباهی در ایدئولوژی ما نیست و دیگر جریان هم میگفت احکام الهی را اجرا میکنیم و با قاطعیت باید هر مانع در برابر اجرای احکام را برداشت. این در حالی بود که امام خمینی نظریه داشتند به نام «احکام تابع موضوعات است» و حرمت شطرنج و موسیقی را تغییر داده بودند.
معینفر در گفتوگویش با چشمانداز ایران درباره انقلاب به خاطرهای اشاره کرد: یک روز برای شرکت در جلسه شورای انقلاب به منزل دکتر بهشتی میرفتم. نزدیک خانه که شدم صداهای زیادی به گوش رسید که فکر کردم اعضای شورای انقلاب با هم دعوا میکنند. وارد خانه که شدم دیدم همه اعتراض دارند چرا و به چه دلیل هویدا را اعدام کردهاند؟ صدای اعتراض آیتالله مطهری از همه بلندتر بود.
از یک طرف ملت ایران خوشحال است فرهیختهای که تعهد و تخصص را به هم پیوند داده ۹۰ سال زندگی کرد که بیش از ۷۰ سال آن در همه مراحل و در همه آزمایشهای اجتماعی سربلند بیرون آمد و درنهایت نیکفرجام شد. از طرف دیگر ما اندوهناکیم که چرا جامعه ما از این فرهیخته و دانشمند ارجمند آنطور که شاید و باید استفاده نکرده است.
کارکنان چشمانداز ایران درگذشت مهندس علیاکبر معینفر، از بنیانگذاران انجمن اسلامی مهندسین، استاد دانشگاه، متخصص مهندسی زلزله در ایران، کارشناس ارشد سازمان برنامه، عضو مؤثر شورای انقلاب، وزیر اسبق نفت و رئیس پیشین نظاممهندسی ایران را به خانواده محترمشان، دوستان ایشان در انجمن اسلامی مهندسین و ملت ایران تسلیت میگویند.
سیاستمدار صادق و صریح
یادی از مرحوم علیاکبر معینفر
مراسم یادبود مرحوم علیاکبر معینفر غروب روز دوشنبه، هجدهم دیماه در مسجد جامع شهرک غرب برگزار شد. نکتهای که بیش از همه در این مراسم به چشم میآمد، حضور طیف گستردهای از علاقهمندان ایشان بود؛ از همکاران قدیمی ایشان در دولت بازرگان و اعضای نهضت آزادی تا دولتمردان کنونی، نمایندگان مجلس و شورای شهر و فعالین سیاسی و مدنی، اعضای جامعه اسلامی مهندسین و کانون فارغالتحصیلان دانشگاه تهران. حضور نمایندگان اصناف مختلف تأکیدی بود بر شخصیت چندوجهی ایشان که افزون بر فعالیتهای سیاسی و مدنی، بهعنوان چهرهای علمی شناخته میشدند. در حاشیه این مراسم با چند تن از صاحبنظران درباره مهندس معینفر گفتوگو کردیم که در ادامه تقدیم خوانندگان گرامی میشود.
الهه کولایی، استاد دانشگاه و نماینده سابق مجلس: مرحوم معینفر به نسلی از سیاستمداران تعلق داشت که معتقد به سیاست اخلاقی بودند. نسلی که جامعه را امیدوار کرده بودند که در صورت سقوط رژیم پهلوی، نظامی مبتنی بر اخلاق سیاسی و سیاست اخلاقی مدیریت کشور را بر عهده خواهد گرفت. ایشان از نسل سیاستمداران آرمانگرایی بودند که آرمانهای خود را تا پایان زندگی حفظ کردند و در هر شرایطی پایبند و وفادار به عهدی ماندند که با مردم بستند.
مهندس معینفر در برهوت جهانی که اخلاقگرایی برای سیاستمداران و مردم یک آرزوست نشان دادند که سیاستمداران میتوانند پایبند به موازین اخلاقی باشند و منافع مردم را هیچگاه فراموش نکنند. ایشان همچنین پایبندی جدی به مذهب داشت و تلاش داشت چهرهای زمینی از مذهب نشان دهد؛ بهگونهای که بتواند راهنمای مردم در پیچهای دشوار باشد. سیاستمدارانی که باید آرزوی تکثیر و اشاعه آنها را داشته باشیم.
مرتضی الویری، عضو شورای شهر تهران: من در مجلس اول با ایشان همکار بودم. دقت نظر ایشان درباره لوایح و طرحهایی که به کمیسیون ارجاع میشد، برای ما قابلتوجه بود. ایشان هم نظر تخصصی و هم نظر متعهدانه میداد. نکته دیگر صراحت لهجه ایشان بود. اگرچه برای ایشان گاهی گران تمام میشد و گاهی بنده هم با ایشان موافق نبودم، اما ایشان آنچه را قبول داشت بیان میکرد و هیچ ترسی هم نداشت.
بهرام نمازی، عضو حزب ملت ایران: ایشان یک شخصیت ملی، مبارز، شجاع و فرهیخته بودند و از دست دادن ایشان بسیار ناگوار است. ایشان استاد بتن آرمه ما در دانشکده بودند. مرحوم معینفر از آغاز دانشجویی خودشان دارای گرایشهای ملی بودند و با نیروهای ملی همگام بودند. ما نیز چون همین گرایش را داشتیم با ایشان همراه بودیم. بزرگترین ویژگی ایشان شجاعتشان بود. در ماجرای مجلس و برکناری بنیصدر ایشان نظرشان را گفتند و هزینه نظرشان را فیالمجلس پرداختند.
علیرضا تابش، نماینده مجلس: نحله فکری که آقای معینفر به آن تعلق داشت، سازگاری بین سنت و مدرنیته را هم در تئوری و هم در عمل به منصه ظهور رساند. مرحوم بازرگان، مرحوم دکتر سحابی و مهندس سحابی و مرحوم معینفر از متدینین و متخصصینی بودند که توانستند تلفیق تخصص و علم و دین را نشان دهند. اینکه انسان هم میتواند دیندار باشد هم میتواند جامعه را اداره کند. ایشان یادگارهای خوبی بهجا گذاشتند که شایسته قدردانی است و هرچقدر که نسل ما مجربتر میشود، به خلأ وجودی ایشان بیشتر پی برده میشود.
حسین شاهویسی، عضو حزب ملت ایران: معینفر برای من انسانی صادق و شجاع بود. جدای از صداقت و شجاعت که ویژگی بسیار آشکار ایشان بود، ایشان بسیار در کار خود تخصص داشت و مسائل ساختمان و زلزله را بسیار خوب میدانست. ایشان هیچوقت حقیقت را فدای مصلحت نکرد و هرگاه صحبت کرد از حقیقت سخن گفت.
فرهاد بهبهانی، عضو سابق شورای مرکزی نهضت آزادی: تشکیل جمعیت دفاع از آزادی و حاکمیت ملت به پیشنهاد ایشان بود. وقتی صلاحیت مهندس بازرگان را برای ریاست جمهوری رد کردند، مرحوم معینفر کسانی را که برای ریاست جمهوری مهندس بازرگان اعلام آمادگی کرده بودند گرد آورد و گفت حیف است این اجتماع از هم بپاشد. ما باید حول آن آرمانهایی که میدانیم مهندس بازرگان برای آن وارد میدان شد و در آن مسیر قدم میزد، گرد هم آییم و این جمعیت را تشکیل دهیم. ایشان انسانی بسیار پاک و صریحاللهجه بود و در عین حال طنز زیبایی داشت که با شعرهایی بهجا حرف خود را میزد. در مجلس اول ایشان که داشتند حرف میزدند، مخالفان ایشان دائم صحبتهایی میکردند و به ایشان میگفتند شما مدال تاج گرفتهای. ایشان به طنز گفت بله من هم در آن رژیم و هم در این رژیم گردنم کلفت بود.
مهدی معتمدی مهر، عضو نهضت آزادی ایران: مرحوم معینفر ازجمله کسانی بود که بعد از انقلاب همیشه در گفتمان مرحوم مهندس بازرگان قرار داشت. گفتمانی که تکیه بر اصلاحطلبی واقعی، دینداری و ایرانخواهی دارد. ایشان وفادارانه بر این راه ایستادند. وجه ممیزه ایشان این بود که در چارچوب کار جمعی حرکت میکردند و این در جامعهای که خودمحوری و فردیت تبدیل به ارزش شده است امتیاز بزرگی بود.
خسرو منصوریان، فعال مدنی: آقای معینفر الگویی بود که هرکس در نسل خودش به او تأسی جست راه را پیدا کرد. او اگرچه انسان مستقلی بود، فردی تشکیلاتی بود. او در عین اینکه عضویت مستقیم در حزب نداشت، اما هیچگاه راه را گم نکرد. ایام وزارت او یک الگوی دقیق بود و اگر همه وزرای ما ایشان را الگو قرار دهند که برخی هم قرار دادند، الگوی موفقی بود. برای من الگوی سلامت، تقوا، پاکدامنی، ملیگرایی و انساندوستی بود.
مرضیه مرتاضی، فعال مدنی: آقای معینفر به نظر من یک فنسالار صادق و باانصاف بود. مهمترین ویژگی اخلاقی و شخصیتی ایشان ثبات قدم و وفاداری بود. در زندگی خانوادگی، پدری بسیار خوب و همسری عاشق و وفادار بود. عشق و وفاداری به همسرش بسیار ستودنی بود. ویژگیهای اخلاقی و خانوادگی ایشان واقعاً تأثیرگذار بود و باعث میشد کسی که در کنار ایشان زندگی میکند احساسی خوب و سرشار از سعادت داشته باشد. ما در کانون مدافعان حقوق بشر با مرحوم معینفر در کمیته انتخابات آزاد، سالم و عادلانه عضویت داشتیم و بسیار از ایشان درباره نظم و ترتیب آموختم. ایشان طوری جلسات را اداره میکردند که هیچگاه اختلافنظرها شخصی نمیشد و من در اینجا متوجه شدم که اخلاق حرفهای چقدر در پیشبرد کارها مؤثر است، حتی در اداره کردن یک جلسه چه تأثیری دارد. ما معمولاً در جلسات گفتوگو نمیکنیم و مشاجره میکنیم، ایشان فضا را طوری سامان میداد که گفتوگو شکل بگیرد. امیدوارم اگر قرار است فنسالاری در ایران جایی داشته باشد، از این نوع فنسالارهای بااخلاق، وفادار و فداکار باشند.
ناصر تکمیل همایون، تاریخنگار و عضو حزب ملت ایران: من مرحوم معینفر را از سالهای ۱۳۳۷-۱۳۳۸ میشناسم. در آن زمان برای نماز عید فطر با مرحوم طالقانی و دیگر بزرگان به دانشکده کشاورزی میرفتیم. از لحاظ سیاسی بسیار به هم نزدیک بودیم و شجاعت و حقگویی و حقخواهی ایشان در بین تمام دوستان مثالزدنی بود. درگذشت ایشان بسیار دردناک است. ایشان یکی از سمبلهای نهضت ملی بود.
حمید احراری، پژوهشگر دینی: صریحاللهجه، اپوزسیون همیشگی، صادق و یک مهندس بسیار خوب. ایشان بنیانگذار تئوریهای مقاومسازی ساختمان در برابر زلزله بود. درعینحال انسانی ملی، وطندوست، مصدقی و آزادیخواه بودند.
محمد محمدی گرگانی، استاد حقوق اساسی: من خاطراتی از ایشان یادم است از دوران مجلس اول که ایشان صحبت کردند و فردی که نمیخواهم نام ببرم به ایشان حمله کرد و ایشان روی پلههای میز خطابه افتادند. آن روز بسیار دلخراش بود. صحنهای دیگر هم که از مجلس در ذهنم مانده است، مهندس بازرگان روی صندلی نشسته بود و عدهای آمده بودند بالای سرش و یکی از آنها فریاد میزد که ما سگخور نیستیم و الا میخوردیمت!
هاشم صباغیان، وزیر کشور دولت مهندس بازرگان: یکی از خصوصیات معینفر دفاع از حق به هر قیمتی بود. شما گاهی قصد داری دفاع از حق کنی، اما میبینی به کسی میخورد و منصرف میشوی. ایشان همیشه از حق دفاع میکرد، حتی اگر با منافع کسی سازگار نبود یا کسی را نگران میکرد. در مجلس اول به بنده حمله کردند و بنده را زدند و ایشان در دفاع از بنده جلو آمد که ایشان را هم زدند. بهطورکلی در حرفهایش راسخ بود و چیزی میگفت که اهل عمل به آن بود و حرفی نمیزد که توان عمل به آن را نداشته باشد، این هم از خصوصیات فردی ایشان بود و بسیار باشهامت بود. ایشان از افتخارات تاریخ ملت ماست و کسانی با این صلابت کم داشتیم. در مدتی که در مجلس بود شجاعانه نسبت به مسائل برخورد میکرد و سعی داشت به نفع ملت کار کند و این حق برایشان خیلی مهم بود و همیشه از آن دفاع میکرد.
تقی شامخی، استاد دانشگاه: شناختی که از مهندس معینفر دارم بیشتر مربوط به مرحوم مهندس سحابی است. در سالهای ۴۲-۴۳ دانشجو بودم و عضو انجمن اسلامی و به مدرسه کمال رفتیم. در آنجا مهندس معینفر و مهندس کتیرایی میزبان ما بودند. مرحوم معینفر، مرحوم سحابی و آقای طاهری قزوینی و مرحوم کتیرایی با هم ارتباط زیادی داشتند و همه آنها بچههای دورههای مختلف دانشکده فنی بودند. حتی مقداری در مشی هم متفاوت بودند، اما با هم بسیار نزدیک بودند و من بهواسطه نزدیکی با مهندس سحابی ایشان را میدیدم. خانم ایشان بسیار با بچهها مهربان بود و بچههای من هنوز همسر ایشان را به یاد دارند؛ درحالیکه بیش از ده سال است که فوت کردهاند. ویژگی بارز ایشان که حتماً در گفتوگو با دیگران شنیدهاید صراحت لهجه و شفافیت و سلامت ذهن ایشان بود. ایشان نوعی صمیمیت و صداقت داشت و همین صداقت و صراحت برایشان مشکلآفرین بود، چراکه کسانی که صداقت در یک موضوعی را به نفع خود نمیدیدند، از ایشان ناراحت میشدند. نکتهای که من خودم هیچگاه فرصت نکردم از ایشان بپرسم، این بود که ایشان از نظر سیاسی همیشه به یک جریان ملی و مذهبی نزدیک بود، اما هیچگاه عضویت تشکیلاتی نداشت. ایشان و مهندس کتیرایی و مهندس طاهری هر سه اینگونه بودند. درواقع نوعی استقلال در عین همراهی داشتند که خیلی دوست داشتم دلیل آن را بدانم.