به یاد دکتر ابراهیم یزدی
سید علیاصغر غروی
وَاجْعَلُوا بُیوتَکمْ قِبْلَهً ﴿یونس، ۸۷﴾
خانههاتان را محل رویکرد مردمان قرار دهید
میتوانم بهجد بگویم که همواره به کوچه تورج میاندیشیدهام؛ یعنی، همه سالهایی که دکتر ابراهیم یزدی در خانه کوچه تورج سکونت داشت من به آن خانه و صاحبان خانه فکر میکردهام. زوجی که در هر ساعتی از شبانهروز پذیرای هر زائری بودند و این پدیده بخش عمدهای از ذهن مرا به خود مشغول میکرد. وقتی تصویر این زن و مرد را در جلو چشمانت میگذرانی، گویا همه حوادث بیش از نیمقرن گذشته تاریخ معاصر ایران و جهان را در پیش چشمانت عبور میدهی و آهی میکشی پر از اندوه که چگونه ملت ایران را از این سرمایه عظیم معنوی محروم ساختند. حقاً که چه بیانصافی شده. به فکر فرومیروم که آمران و عاملان این داستان، چه سودی بردهاند جز تحمیل خسارت بر ملک و ملت؟!
در هر سفری که به تهران میآمدم، در چند ساعت طی طریق، پیوسته به سرنوشت ملت ایران فکر میکردم؛ مخصوصاً تاریخ مشروطهخواهی تا به امروز را مرور میکردم. چه قضیهای است که مانع از نزول برکات بر جامعه ایرانی است، و او را لاینقطع از تمام مظاهر نیکو و نعمات بهینه حیات مادی و معنوی بازداشته است؟!
برنامه من در سفر به تهران، همیشه این بود که اولین روز و اولین بامداد حضور در تهران را به خانه دکتر یزدی بروم و صبحانه را بر سر میز آشپزخانه و با حضور همسر او، صرف کنم. غالباً دوستان دیگری هم از یک تا چند نفر ملحق میشدند، و هرکس از یخچال، چیزی برای تکمیل ضروریات صبحانه میآورد و دکتر ابراهیم یزدی خود پیشتاز در این امر بود و از همان آغاز ورود، بحثها و تحلیلهای همهجانبه پیرامون اوضاع داخل کشور، منطقه و جهان، و همپوشانی این مسائل با یکدیگر شروع میشد.
مباحث دکتر یزدی فقط یک تحلیل صِرف نبود، بلکه همه محتوایی و متضمن راهحلهای پسینی بود که پارهای از آنها را فقط در سطوح قدرت و دولت میشد مطرح کرد و جزو برنامههای راهبردی قلمداد کرد و به پیش برد.
من در اینجا فقط به یک مورد از موشکافیهای سیاسی او در سطح منطقه اشارتی کوتاه میکنم. در همان آشپزخانه و یکی از روزهایی که جنبش بهار عربی اوج گرفته بود، وی ضمن ابراز خوشحالی از ظهور این پدیده، شدیداً هم نگران آینده آن بود. میگفت اگر رهبران جنبش، قبل از هر چیز بهضرورت حاکمیت اصل آزادی برای همه نحلههای فکری و سیاسی، بهطور برابر معتقد نباشند، جنبش در میان راه مصادره میشود و بهاحتمال زیاد در نطفه عقیم میماند و شاید هم آثار معکوس داشته باشد! یعنی بهجای ورود ملتهای درگیر در قضیه و ذینفع در مسئله، به ساحتهای آزادی و حاکمیت قانون، زیر سلطه سلطهگرانی بدتر از قبل بروند.
او سیر پیشروی جنبش در مصر را مثبت میدید، اما برای به نتیجه رسیدن آن شرایطی را ذکر مینمود، و نسبت به تحقق بهار عربی در لیبی تردید داشت. میگفت جامعه لیبی قبائلی است و هیچیک از عناصر لازم برای تحقق دموکراسی و قانونگرایی بین قبائل لیبی شکل نگرفته و جز اندکی از مردمانِ دو شهر بزرگ، مثل طرابلس و بنغازی، بقیه آگاهیهای لازم برای تغییر حاکمیت از استبدادی به دموکراسی را ندارند و طولی هم نکشید که سرتاسر کشور پهناور لیبی، با جمعیتی حدود هشت میلیون نفر، دستخوش جنگ داخلی شد که هنوز هم از تبعات آن رنج میبرد؛ و معتقد بود حتماً مداخلات سلطهجویانه و استثمارگرانه دولت سارکوزی در فرانسه را نباید نادیده گرفت؛ تجاوزاتی از این دست را دکتر ابراهیم پیشبینی میکرد.
در این مقاطع از گفتوشنود بود که دکتر یزدی گریزی هم به ساختار سیاسی ـ اجتماعی و دینی خودمان، در روزهای پیروزی انقلاب، میزد! معتقد بود وقتی مردمی با مبانی حقوق شهروندی آشنایی نداشته باشد، صاحبان قدرتهای بزرگ جهانی که هرگز حاضر نیستند ذرهای از منافع خود، به نفع ملتهای ستمدیده و بلاکشیده، چشمپوشی کنند، هریک در دسته و قبیلهای نفوذ پیدا میکنند و آنها را در برابر هم قرار میدهند، و وضعشان میشود مثل افغانستان.
کار دکتر ابراهیم اما فقط تحلیل دادن نبود. او راهحل هم میداد، اما همانگونه که گفتم بسیاری از این راهحلها را باید از طریق مذاکرات دو یا چندجانبه حاکمیتها اعمال میشد،؛ و اینجا بود که رنجت افزون میشد، وقتی میدیدی اکثر قریب بهاتفاق پیشبینیهای سیاسی دکتر یزدی درست از آب درمیآید؛ و در این اواخر چه افسوسی میخورد از اینکه روابط ایران و عربستان و سایر کشورهای عربی، که میتوانست از طریق مذاکره، در عالیترین سطوح دیپلماسی باشد، و میبایست به همین شیوه، از اتلاف و نابودی اکثر ثروتهای مادی و انسانی و فرهنگی مسلمانها جلوگیری میشد، بهصورت گستردهترین دشمنیها در منطقه و حتی جهان درآمده و باعث اضمحلال همه توانمندیهای جهان اسلام گشته است.
بهار عربی در مصر توفیق نسبی یافت، حسنی مبارک رفت، و مُرسی، از وابستگان به اخوان المسلمین، بر سر کار آمد. مخالفانش بهزودی تظاهرات علیه او را آغاز کردند. دکتر ابراهیم بر این عقیده بود که این تحرکات و تحریکات زاییده اعمال نفوذ روسها است. آنها به جهت تاریخی، با دینداران، خصوصاً دینداران نوگرا، مخالفت راهبردی و اساسی دارند و به هر شکل که بتوانند آنها را به زانو درمیآورند. غربیها هم تا جایی صبر میکنند که مطمئن باشند روسها توفیقی به دست نمیآورند. ولی بهمحض اینکه روسها را در چند قدمی پیروزی دیدند، ورود میکنند؛ زیرا سازگاری آنها با غرب بسیار آسانتر است تا با جریان روشنفکری دینی با هویت ملی در کشورهای اسلامی.
کنفرانس سران کشورهای اسلامی در تهران تشکیل شد، مرسی به تهران آمد، در اجلاس سران سخنرانی کوتاهی داشت و دکتر ابراهیم نسبت به محتوای آن نقد جدی داشت و این روز دیگری بود که بر سرِ همان میز صبحانه و در همان آشپزخانه، با چند تن دیگر اوضاع منطقه و نتایج اجلاس را به بحث گذاشته بودیم. او میگفت: مرسی فرصتسوزی کرد و درک شرایط نداشت. او بهمانند صاحب قدرتی استبدادی که قدرت خود را بسی مستحکم میبیند سخن گفت و به همین جهت بهجای دعوت همه مسلمانها به وحدت، و یا حداقل همگرایی نسبی برای حل مشکلات خود و منطقه، کلامی تفرقهآمیز بر زبان جاری ساخت.
دکتر ابراهیم بر این باور بود که هنوز بهار عربی استقرار نیافته و مرسی مرتکب خطایی فاحش شده است، و آینده بهار عربی را در معرض خطر قرار داده است.
ایامی دیگر گذشت، شهر قاهره به شهری آشوبزده مبدل گشت، صحت تحلیلهای دکتر ابراهیم روشنتر میشد. او از نقش ایران در این قضایا هم سخن گفت که فعلاً بماند تا وقتی دیگر!
شورشها و تظاهرات خیابانی چپها از یکسو، که موافقان حسنی مبارک هم به آنها پیوسته بودند، و اخوانیها از سوی دیگر، جنبش بهار عربی را با چالش جدی مواجه کرده بود؛ و در همان روزها دکتر یزدی در پاسخ سؤالی گفت: الآن وقت آن است مرسی کاری را بکند که مهندس بازگان کرد. مرسی اگر الآن استعفا بدهد، فضا را برای برگزاری یک انتخابات آزاد باز میکند؛ و در این مرحله بهار عربی را یک گام به جلو میبرد، و از بحران فعلی نجات میدهد. ولی اگر بر ماندن اصرار ورزد، خطر وقوع یک کودتا به حمایت امریکا و پول عربستان وجود دارد!
مرسی ماند و استعفا نداد تا هم جنبش اخوانالمسلمین را در بدترین شرایط قرار داد، و هم بهار عربی را کاملاً به شکست و ناکامی کشانید.
این فقط یک نمونه بود از نگرش وسیع او در مسائل منطقه. آری! در این آشپزخانه کوچک و بر سر میز کوچک آن و صبحانههایش و میزبان متواضعش، بحثهایی درمیگرفت که متأسفانه بعضاً در همان فضا میماند، و حتی فرصت درج در جراید داخلی را هم پیدا نمیکرد! از سایر دیدگاههای او، خصوصاً درباره روابط ایران و عربستان و سایر کشورهای عربی، که در حال حاضر بسیار مهم است که مورد توجه حاکمان فعلی قرار گیرد، در مجالی دیگر سخن خواهم گفت.