شعبه سوری سازمان کارگران کردستان ترکیه
امنیت و مرز در گفتوگو با احسان هوشمند
#بخش_نهم
در ادامه مباحث جلسه پیش به شعب پ.ک.ک بازگردیم. سازمان کارگران کردستان ترکیه در دو دهه گذشته شعبهها و شاخههایی در کشورهای عراق، ایران و سوریه دایر کرده است. چگونه این شعبهسازی روی داد؟
تا زمانی که رهبری سازمان پ.ک.ک با شخص عبدالله اوجالان بود شعب این سازمان تأسیس نشده بود و پ.ک.ک بهصورت یک سازمان فعالیت میکرد؛ البته در دوره حضور اوجالان در سازمان پ.ک.ک؛ یعنی پیش از دستگیری وی سازمان کارگران کردستان ترکیه به رهبری وی در سوریه و ایران و عراق نیز فعالیت محدودی داشت، یعنی یارگیری یا رفتوآمد نیروهای سازمانی پ.ک.ک در کشورهای عراق و ایران و سوریه و لبنان انجام میشد، اما به دلایلی شعب سازمان شکل نگرفته بود. به چند دلیل، یکم چون اوجالان و سازمان پ.ک.ک با کشورهای سوریه و ایران و حتی عراق دوره صدام و نهادهای امنیتی این کشورها روابطی داشت. روابط سازمان پ.ک.ک و رهبری سازمان یعنی عبدالله اوجالان با رهبری سوریه در دوره حافظ اسد، رئیسجمهوری سابق سوریه، بسیار نزدیک بود. دولت بعث حاکم بر سوریه به اوجالان و نیروهای پ.ک.ک کمکهایی میکرد. در این دوره رهبری حزب پ.ک.ک یعنی اوجالان با حضور در بخشی از لبنان یعنی دره بقاع بخشی از آموزش نیروهای خود را در لبنان سازماندهی میکرد. مقر اصلی رهبری پ.ک.ک نیز در بقاع لبنان بود و بهاصطلاح آکادمی حزب نیز در آنجا قرار داشت. برخی گزارشها حاکی است که اوجالان به همراه زنان عضو سازمان حق حضور در آکادمی را داشتند و ورود مردان حزب به این منطقه محدودیت داشت. پس رهبری پ.ک.ک با دولت و نهادهای امنیتی سوریه دارای روابط ویژهای بود.
دولت سوریه همزمان که سیاست سختگیرانهای در مناطق کردنشین سوریه اعمال میکرد، به سازمان پ.ک.ک اجازه داده بود تا از میان کردهای سوریه به یارگیری بپردازد. البته از زمان تأسیس پ.ک.ک برخی نیروهای کرد سوری در میان رهبری پ.ک.ک قرار داشتند، کسانی چون «باهوز اردل» و «نورالدین صوفی» ازجمله افراد سوری در رهبری پ.ک.ک هستند؛ بنابراین دولت سوریه در دوران حافظ اسد روابط امنیتی تعریفشدهای با سازمان پ.ک.ک داشت. درباره ایران شرایط متفاوت بود. هیچیک از رهبران و بنیانگذاران سازمان پ.ک.ک ایرانی نیستند و ایرانیان در فعالیتهای اولیه سازمان کارگران کردستان ترکیه حضوری حتی محدود نداشتند و در میان کادر اولیه این سازمان نبودند. البته در دهه ۹۰ میلادی بخشی از نیروهای سازمان کارگران کردستان ترکیه در ایران تردد داشتند. در سالهای دهه ۸۰ خورشیدی میان ایران و ترکیه رقابت منطقهای در حال گسترش بود. نگرانی اصلی ترکیه افزایش نفوذ اسلام سیاسی در میان شهروندان ترکیهای بود. در این شرایط ترکیه به نیروهای سازمان مجاهدین خلق اجازه تردد و فعالیت در ترکیه داده بود و این اقدام به اعتراض تهران منجر شده بود. همچنین ترکیه به حزب دموکرات کردستان ایران اجازه داده بود تا در درون خاک ترکیه فعالیت کنند. در مقابل ایران نیز چشم خود را بر روی فعالیتهای پ.ک.ک در منطقه مرزی با ترکیه بسته بود. این وضعیت یعنی تقویت توان پ.ک.ک اینکه این سازمان در خارج از مرزهای ترکیه نیز دارای حامیانی بود برای ترکیه بسیار پرهزینه بود. شکلگیری دولت اقلیم کردستان عراق را هم باید بر این شرایط افزود که وضعیت را برای ترکیه بهمراتب دشوارتر کرده بود. خلأ قدرت دولت مرکزی عراق در شمال عراق موجب شده بود تا نیروهای این سازمان در بخشی از خاک عراق ازجمله در کوههای صعبالعبور قندیل مستقر شوند. برای ارتش و نهادهای امنیتی ترکیه استمرار این وضعیت پذیرفتنی نبود. بهصورت دائمی و روزانه نیز بر تلفات انسانی نیروهای ترکیه افزوده میشد.
دولت ترکیه در برابر این وضعیت سیاستهای تازهای اعمال کرد؛ ازجمله فشار ترکیه بر دولت سوریه و تهدید به رویارویی نظامی و حتی تهدید به استفاده از رودخانه فرات و تغییر مسیر رودخانه فرات دولت سوریه در زمان حافظ اسد، پدر رئیسجمهور فعلی بشار اسد، موجب شد تا سوریه با تغییر سیاست نهادهای امنیتی و دولت سوریه، عبدالله اوجالان را از لبنان و سوریه اخراج کند. گاهوبیگاه هم هواپیماهای نظامی ترکیه بخشهایی از خاک ایران یا عراق را به بهانه حضور پ.ک.ک مورد هجوم قرار میداد. در این وضعیت اوجالان از لبنان و سوریه اخراج و به روسیه منتقل شد. با فشار ترکیه اوجالان از روسیه نیز اخراج شد. پ.ک.ک قصد داشت تا از چالش سنتی میان ترکیه و ارمنستان استفاده کند و رهبری سازمان کارگران کردستان ترکیه را از طریق ارمنستان به ایران منتقل و سپس از طریق ایران به کوههای قندیل در مرز مشترک سه کشور ترکیه، عراق و ایران برساند. عثمان اوجالان از مسئولان عالیرتبه حزب و برادر رهبر پ.ک.ک در مصاحبهای که با وی داشتم و پیش از این در چشمانداز منتشر شده گزارش میدهد که ایران با این اقدام پ.ک.ک مخالفت میکند و اجازه انتقال از طریق خاک ایران به رهبری سازمان پ.ک.ک را نمیدهد. اوجالان مجبور به سفر به ایتالیا و سپس یونان و درنهایت نایروبی میشود. این اتفاق در اواخر سال ۱۹۹۹ میلادی روی میدهد. با همکاری نهادهای امنیتی ترکیه و طبق شایعات برخی کشورها ازجمله اسرائیل، اوجالان در نایروبی به دام نیروهای امنیتی ترکیه میافتد و بولنت اوجویت نخستوزیر سابق ترکیه خبر بازداشت رهبری سازمان کارگران کردستان ترکیه را رسانهای میکند. ترکیه پس از دستگیری اوجالان اقدام به دادگاهی کردن وی کرد. اوجالان در دوره بازداشت و دادگاه از اقدامات خود و حزبش ابراز تأسف کرد. پس از بازداشت اوجالان شعب سوری، ایرانی و عراقی پ.ک.ک تأسیس شد.
چگونه شعب مختلف پ.ک.ک ازجمله پژاک تأسیس شدند؟
اشاره شد که ایران برای جابهجایی اوجالان از طریق خاک در کوههای قندیل با این حزب همکاری نکرد. این وضعیت موجب نارضایتی رهبران جدید حزب از ایران شد. در دورهای که اوجالان زندانی، سپس محاکمه شد ابتدا به اعدام و سپس به حبس ابد محکوم شد، رهبری میدانی حزب به افرادی دیگری نظیر «مراد کاریلان» و «جمیل بایک» و «بسه هوزات» منتقل شد. آنگونه که عثمان اوجالان میگفت تحلیل رهبری سازمان پ.ک.ک در آن شرایط این بوده که از سویی توان پ.ک.ک برای مقابله با ترکیه تحلیل رفته و ترکیه با توجه به عضویتش در سازمان نظامی ناتو دارای اسلحه و توان نظامی زیادی است و امریکا و اروپا نیز سازمان پ.ک.ک را بهعنوان سازمان مخالف یک عضو ناتو و یک جریان تروریستی میشناسند و لذا زمینه برای فعالیتهای حزب در اروپا بسیار تنگ و محدودشده و از سوی دیگر احتمال برخورد شدیدتر با پ.ک.ک وجود دارد. همچنین با رأی آوردن اسلامگراهای حزب عدالت و توسعه در ترکیه و تقویت جایگاه این حزب در میان کردهای ترکیه استمرار روشهای پیشین برای سازمان پ.ک.ک میسر نبوده است. از طرفی در این سالها بر ابعاد تنش میان امریکا و ایران افزوده شده و پس از حوادث یازدهم سپتامبر در امریکا و حمله به افغانستان و عراق و قرار گرفتن نام ایران در محور شرارت توسط بوش پسر شرایط بهگونهای ارزیابی میشود که اگر سازمان کارگران کردستان ترکیه بتواند جبههای علیه ایران بگشاید میتواند از حمایت برخی قدرتهای جهانی و اروپایی برخوردار شود. با تأسیس پژاک این سازمان به رویارویی نظامی با ایران کشیده میشود و بدین ترتیب از نظر غربیها این سازمان در حال تنش و درگیری با ایران نباید تضعیف شود؛ البته با تأسیس پژاک بخشی از سازمان هم از تحریمهای غربیها و اروپاییها رها میشود و بدین ترتیب میتوانستند به دریافت کمکهای خارجی امیدوار شوند. در چنین شرایطی سازمان کارگران کردستان ترکیه به تأسیس شعبه ایرانی خود دست زد. پژاک در ابتدا توسط «عبدالرحمن حاجی احمدی» اداره میشد؛ البته وی به دلیل حضور در آلمان و تابعیت آلمان و کار تجاری در آلمان چندان فرصت حضور در میان نیروهای پژاک در قندیل و سایر مناطق را نداشت. با تأسیس پژاک سلسله درگیریهای نظامی میان نیروی مرزبانی مستقر در مناطق غربی کشور با پژاک آغاز شد. این اتفاق البته وجه دیگری نیز داشت که از نظر تحلیلگران سازمان کارگران کردستان ترکیه مغفول ماند و آن نزدیکی بیشتر ایران و ترکیه با یکدیگر و درنتیجه افزایش احتمال اقدام هماهنگ و جدی هر دو کشور علیه پ.ک.ک بود. با این روند در سالهای بعد سازمان پ.ک.ک مانع تشدید حضور مسلحانه پژاک در درون مرزهای ایران و اقدامات مسلحانه بیشتر شد.
در برههای از این رویدادها حتی رهبران کارگران کردستان ترکیه بر این تصور بودند که حملات هماهنگ ترکیه و ایران به قندیل ممکن است سرنوشت ببرهای تامیل در سریلانکا را برای پ.ک.ک رقم بزند و رهبران پ.ک.ک چند بار نسبت به سریلانکایی شدن اوضاع علیه سازمان مسلح خود هشدار دادند. این وضعیت موجب شد تا هم حاجی احمدی از رهبری پژاک برکنار شود، هم پژاک از خطوط مرزی ایران عقب رانده شود. پس از آن تقریباً درگیری نظامی مهمی در شمال غرب و غرب کشور روی نداده است.
موضع دیگر احزاب کُرد ایرانی مستقر در اقلیم کردستان عراق نسبت به پژاک چگونه است؟
پ.ک.ک بهعنوان سازمان مادر برای پژاک روابط نزدیکی با حزب دموکرات کردستان عراق ندارد. همواره در دو دهه گذشته تنش میان این سازمان و حزب دموکرات کردستان عراق وجود داشته است. هر دو سازمان مدعی رهبری کردهای منطقه هستند و برای افزایش نفوذ منطقهای خود فعالیت میکنند. تنش میان حزب دموکرات کردستان عراق با پ.ک.ک موجب اشاعه تنش به اقمار این دو حزب میشود. پژاک یکی از اقمار پ.ک.ک است و تدارکات و نیازهای احزاب کرد ایرانی نیز در اقلیم کردستان عراق تأمین میشود؛ لذا این احزاب هم مجبورند تا نسبت به حزب دموکرات کردستان عراق وفادارانه و منطبق با رویکرد و روش و سیاست آن حزب عمل کنند، درنتیجه از بنیاد میان احزاب کرد ایرانی چون دموکرات و کومله با پژاک روابط نزدیکی برقرار نیست. همچنین رقابت هر دو جریان یعنی پژاک و دیگر احزاب کُرد ایران بر سر حوزه نفوذ در درون ایران و یارگیری هم مزید بر علت شده است. پژاک در حوزه نفوذ سنتی این احزاب کرد ایرانی یارگیری کرده و این روند موجب خشم آن احزاب از پژاک شده است، یعنی درحالیکه احزاب سیاسی کرد ایرانی میبینند پژاک در مناطق کردنشین غرب کشور در حال فعالیت تبلیغی و سیاسی است و یارگیری میکند، هرچند محدود، احزاب سیاسی قدیمیتر این وضع را به نفع خود قلمداد نمیکنند. عامل دیگر هم مسائل اقتصادی است. بخشی از درآمد احزاب مسلح در مرزها و از طریق دریافت پول از مبادله کنندگان کالا در مرز ایران و اقلیم کردستان عراق تأمین میشود. حضور پ.ک.ک در این مناطق موجب کاهش درآمد آنان شده و حتی چند سال قبل به درگیری نظامی با تلفات یک کشته هم میان پ.ک.ک با این احزاب بر سر اداره مقری که بر سر راه تجار مرزی بود منجر شد. احزاب کرد ایرانی مستقر در اقلیم کردستان پژاک را نه یک گروه کُرد ایرانی بلکه گروهی ترکیهای میدانند که تحت هدایت و مدیریت سازمان کارگران کردستان ترکیه اداره میشود و از خود اختیاری ندارد و گروهی دیگر نیز گاه به پژاک اتهام وابستگی به جمهوری اسلامی وارد میکنند.
آیا افزون بر مناطق شمالیتر در بخشهای جنوبیتر مناطق کردنشین مانند کرمانشاه و ایلام هم پژاک یا دیگر احزاب عضوگیری کردهاند؟
کسانی که با تاریخ سیاسی مناطق کردنشین غرب کشور آشنا هستند میدانند در مناطق کردنشین غرب ایران مردمی زندگی میکنند که زبانهای مختلف و متنوعی دارند. گروهی سورانی زبان و گروهی محدود مانند شکاکها و جلالیها و بقیه در بخشهای شمالیتر کرمانجی زبان و گروهی نیز گورانیزبان هستند که اورامی در هورامانات بخشی از آن محسوب میشود. همچنین کردها عموماً شیعه و سنیمذهب و گروه زیادی هم اهل حق یا یاریمذهب هستند. کردهای سنیمذهب و شیعهمذهب با جمعیتی نزدیک به یکدیگر در این منطقه از ایران مستقر هستند. کردهای سنیمذهب بهصورت عمومی شافعی هستند. گروه بسیار محدودی نیز حنفیمذهب هستند. در میان شافعیها گروهی پیرو شریعت و ماموستایان دینی هستند، گروهی نیز اهل طریقت هستند. در میان اهل طریقت نیز گروهی پیرو طریقت نقشبندی هستند، گروهی نیز قادریه هستند که این دو طریقت نیز تنوعی در میان خود دارند. شریعتمداران نیز به درجاتی با یکدیگر تفاوت دارند؛ گروهی به اخوان المسلمین مصر نزدیک هستند و گروهی به تفکرات نوع عربستانی و حتی گروهی نیز به اهل تکفیر نزدیک شدهاند. تکفیریها هم گروهی تبلیغی هستند و گروه کمتری جهادی، درنتیجه جامعهای که کرد نامیده میشود جامعهای متکثر از نظر زبانی و مذهبی است. هرچند همچنان تقسیمبندی دقیقی از زبانهای مردم کرد در ایران صورت نگرفته است. درباره نقش دین در حیات اجتماعی و سیاسی کردهای ایران نیز تحقیقات جدی و عمیق و چندوجهی کمتری صورت گرفته است.
نسبت این تنوع با رویکردهای سیاسی چیست؟
در تاریخ معاصر ایران کردهای شیعهمذهب با جریانهای قومی شکل گرفته در بخشهای شمالیتر همراهی نداشته بلکه همواره در تقابل با آن ایفاگر نقش بودهاند. این یک قاعده عمومی است که در میان احزاب سنتی کرد نظیر دموکرات و کومله و شعبات مختلف این جریانها و سایر جریان کمونیستی و سوسیالیستی کُرد هیچ کُرد شیعهمذهبی در کادر مرکزی و در میان رهبران احزاب سیاسی کردی قرار نگرفته است و این تصادفی نیست؛ البته در بخش سنیمذهب نیز بخش زیادی از مردم با توجه به اعتقادات دینی یا علایق ملی به ایران با احزاب سیاسی کُرد همراهی نکردهاند. در دو دهه گذشته احزاب سیاسی کُرد تلاش زیادی کردهاند که در کرمانشاه و ایلام عضوگیری کنند. احزابی مثل پاک یعنی حزب آزادی کردستان که گروه کوچکی است در سالهای قبل موفق شده بودند در کرمانشاه و ایلام بهصورت بسیار محدودی عضوگیری کنند؛ البته در میان افراد عضوگیری شده نیز اتفاقاتی روی داد و بعد گفتند اینها نفوذی جمهوری اسلامی بودهاند. چند مورد قتل و اتفاقاتی از این دست روی داد. پژاک هم توانسته بود عدهای را وارد حزب خود کند، هرچند درباره آن مبالغه صورت گرفته است. بهطورکلی در سالهای گذشته در میزان ورود به احزاب مسلح رشد محسوسی صورت نگرفته است و حتی ناراضیهای از وضع موجود نیز برخلاف گذشته ترجیح دادهاند به اروپا مهاجرت کنند تا در احزابی چون دموکرات و کومله و پژاک وارد شوند.
وضع فعلی چطور است، یعنی آیا همچنان میان نیروهای نظامی ایران و پژاک درگیری نظامی وجود دارد؟
در سالهای پس از آغاز به فعالیت پژاک درگیریهای نظامی متعددی میان نیروهای نظامی و مرزبانی کشور با پژاک روی داد. البته لازم به یادآوری است در سالهای پیش از تشکیل پژاک یعنی در دورهای که پ.ک.ک مشغول جنگ با دولت ترکیه بود و گاه و بیگاه در ایران نیز آمدوشد داشت از غفلت نیروهای مسئول ایرانی استفاده کردند و خطای تحلیلی مسئولان ایرانی موجب شد تا سازمان کارگران کردستان ترکیه بتواند در درون ایران یارگیری کند و گروهی محدود را جذب کند. با تشکیل پژاک بخشی از این نیروها به پژاک منتقل شدند. البته سیاست پ.ک.ک این است که اجازه ندهد تمام نیروهای اهل یک کشور همگی وارد حزب و شعبه آن کشور شوند، یعنی شعبه سوری تعدادی ایرانی دارد و پژاک هم شامل تعدادی کرد غیرایرانی عراقی و سوری و اهل ترکیه است. با تشکیل پژاک درگیریهایی در مناطقی مانند خوی و سلماس و سردشت روی داد. این درگیریها البته میان نیروهای در حال تحرک بود نه اینکه مثلاً پژاک یا دیگر احزاب مسلح قصد داشته باند روستا یا بخشی پرجمعیت را تحت تسلط خود قرار دهند. در اساس چنین امکانی برای هیچیک از احزاب مسلح کرد در دهههای اخیر فراهم نبوده، بلکه این احزاب ازجمله پژاک با حمله به یک پاسگاه یا پایگاه مرزی موجب تلفاتی بر پایگاه شده و درنتیجه درگیری روی میداد. عمقی هم که این احزاب میتوانستند وارد کشور شوند چندان دور از مرز نبود و در جدارههای مرزی این اتفاقات روی میداد. برخلاف پ.ک.ک که در ترکیه گاه در عمق چند صد کیلومتری درون خاک ترکیه اقدام به درگیری نظامی و حمله به نیروهای دولتی میکنند و البته این درگیریها در مقیاس وسیعی در استانهای مختلف روی میدهد، پژاک و دیگر گروهها در نزدیکی مرز و در عمق کمی از درون کشور اقدام به درگیری نظامی کرده و البته این درگیریها با تلفاتی محدود نیز روبهرو بود.
پژاک بقیه احزاب سیاسی و نظامی کردستان ایران را متهم میکرد که به دلیل ترک جنگ و عادت به زندگی در اردوگاه در عمل توانشان به فرسایش رفته و لذا پژاک تنها حزبی است که با درگیری نظامی قدرت خود را به رخ رقبا میکشاند. البته با افزایش شمار درگیری، سپاه درصدد حمله به مقرهای اصلی پژاک در کوههای کلهشین و قندیل برآمد. در تابستان ۲۰۱۱ درگیریهای سنگینی گزارش شد. همزمان ترکیه نیز عملیات خود علیه پ.ک.ک را گسترش داد و در این شرایط بود که رهبران پ.ک.ک نگران سریلانکایی شدن سرنوشت حزب و رهبری حزب بودند. در سریلانکا سرنوشت شورشیها تامیل با نابودی تمام شورشیان یعنی چند هزار جنگنده و خانوادههایشان، شورش جداییطلب با بنبست روبهرو و شکست کاملی متحمل شد. با افزایش حملات سپاه و گسترش ابعاد حملات نظامی گویا آتشبسی غیررسمی صورت گرفته و بهجز چند درگیری محدود در سالهای بعد، در عمل فعالیت نظامی پژاک در درون ایران محدود شد. در شرایط فعلی «سیامند معینی» و «زیلان وژین» رهبری مشترک پژاک را بر عهده دارند. هرچند پژاک در عمل فعالیت مسلحانه محسوسی درون کشور ندارد.
چگونه شعبه سوری پ.ک.ک یعنی پ.ی.د تأسیس شد؟
سازمان اتحاد دموکراتیک کردستان سوریه یا پ.ی.د (PYD) سه سال پس از بازداشت و دستگیری عبدالله اوجالان در سال ۲۰۰۳ تشکیل شد. همچون پ.ک.ک رهبران این حزب از مارکسیستهای سوریهای بودند که رهبری حزب توسط پ.ک.ک بدانها سپرده شد. صالح مسلم مهمترین و شناختهشدهترین رهبر حزب اتحاد دموکراتیک کردستان سوریه است. وی اهل شهر عین العرب یا کوبانی در استان حلب سوریه است. پیش از آن وی در استانبول درس خوانده و مدتی نیز با حزب الپارتی که به حزب دموکرات کردستان عراق نزدیک است همکاری داشت اما بعدها از آن حزب دور شد و با گرایش چپ به پ.ک.ک نزدیک شد. با تأسیس حزب اتحاد دموکراتیک کردستان سوریه یا پ.ی.د به رهبری مشترک این حزب به آسیه عبدالله رسید. البته تا پیش از بحران سوریه و جنگ داخلی در سوریه در سال ۱۳۸۹ سازمان اتحاد دموکراتیک کردستان سوریه فعالیت مشهود نظامی یا سیاسی ویژهای در سوریه نداشت.
با شروع بهار عربی و تحولات سیاسی در تونس و مصر و لیبی و سرایت این تظاهرات به سوریه، این کشور در اواخر سال ۱۳۸۹ بهتدریج شاهد بروز اعتراضات خیابانی علیه بشار اسد بود. این اعتراضات بهسرعت توسط دولت سوریه با برخورد خشن و خونین مواجه شد. به شکلی که صدها تظاهرکننده کشته و هزار تن زخمی شدند. گسترش ابعاد نارضایتیها و فقدان مدارا با تظاهرکنندگان فرصت را برای گروههای مسلح فراهم کرد تا برای مقابله با بشار اسد و نظام بعث حاکم بر سوریه به روشهای مسلحانه روی آورند. در این شرایط ترکیه نیز در تشدید ناآرامیها سوریه نقش چشمگیری ایفا کرد.
ارتش آزاد سوریه در سال ۲۰۱۱ با حمایت و همراهی دولت ترکیه تشکیل شد. دولت ترکیه در این دوره از سیاست تنش صفر با همسایگان بهسرعت عدول کرد و به اعمال نفوذ در عراق و سوریه و لیبی و مصر پرداخت. البته این اقدامات ترکیه با ناکامی بزرگی در مصر و عراق روبهرو بود و در سوریه نیز به سرنگونی نظام حاکم منجر نشد. با افزایش ابعاد جنگ داخلی و تشکیل گروههای مسلح جدید مانند النصره یعنی شاخه سوری القاعده و حتی اخوان المسلیمن سوریه بر ابعاد درگیریهای نظامی خونین در سوریه افزوده شد و سپس با تشکیل داعش جنگ در سوریه ابعادی منطقهای پیدا کرد. داعش بهسرعت توانست بر بخشهای وسیعی از سوریه و سپس موصل و دیگر بخشهای عراق تسلط یابد. این وضعیت موجب شد تا داعش بهعنوان مهمترین جریان مسلح و تروریستی در سطح منطقه و جهان شناخته شود. عملیات مسلحانه داعش در سوریه و بمبگذاریهای انتحاری داعش در سوریه و عراق و سپس در اروپا چهره خشن و غیرانسانی این گروه را در تمام جهان به نمایش گذارد. در این شرایط که داعش تا بغداد پیشروی کرده و اعلام خلافت اسلامی کرده بود دولتهای روسیه و ایران و برخی گروههای نزدیک به ایران مانند حزبالله به حمایت همهجانبه از دولت سوریه پرداختند. در این شرایط سوریه به جولانگاه گروه مسلح رقیب و تشدید رقابت کشورهای بزرگ و کشورهای منطقه مبدل شده بود. فعالیتهای دهها گروه ریز و درشت مسلح همراه با حضور هوایی امریکا و نیز اشغال بخشهایی از خاک سوریه توسط ترکیه موجب شده بود تا هزاران تن بر شمار قربانیان افزوده شود و میلیونها تن نیز از خانه و کاشانه خود آواره شوند. مناطق کردنشین سوریه نیز از این درگیریها مصون نماند و داعش و سایر گروههای مسلح به این مناطق هجوم آوردند. در این وضعیت شاخه نظامی پ.ی.د یا اتحاد دموکراتیک خلقها بهسرعت تشکیل و به یک نیروی نظامی مؤثر در منطقه مبدل شد. نوعی همراهی نانوشته میان دولت بشار اسد و سازمان اتحاد دموکراتیک خلقها یا شعبه سوری پ.ک.ک وجود داشت. حتی در دورهای نیز صالح مسلم از امکان پیوستن و همراهی این جریان و کردهای سوریه به دولت و ارتش سوریه سخن گفت؛ بنابراین هنگامیکه این جریان تشکیل شد، نیروهای نظامی دولت سوریه همچنان در بخشهایی از مناطق کردنشین تحت تسلط اتحاد دموکراتیک خلق استقرار داشتند. این وضعیت برای ترکیه نگرانکننده بود و به قول مسئولان ترکیه این شرایط یعنی تقویت قدرت حزب یا سازمان دموکراتیک خلقها را تهدیدی علیه منافع ترکیه ارزیابی کردند. مسئولان سیاسی و امنیتی و نظامی ترکیه استقرار شعبه سوری پ.ک.ک در جوار مرزهای ترکیه را تهدیدی جدی اعلام و به حمایت از گروههای مخالف پرداختند.
ترکیه چند سیاست را در قابل شعبه سوری پ.ک.ک در پیش گرفت. ابتدا حمایت از حزب دموکرات کردستان عراق و درنتیجه حمایت از گروهها و سازمانهای سیاسی کرد سوری که مخالف پ.ک.ک و اتحادیه دموکراتیک خلقها و طرفدار بارزانیها بودند. الپارتی (حزب دموکرات کردستان سوریه) و شورای میهنی کردهای سوریه ازجمله این احزاب بودند. این سیاست چندان اثربخش نبود، چون در درون خاک سوریه جایی برای فعالیت طرفداران بارزانی و حزب دموکرات کردستان سوریه مهیا نبود و حزب پ.ی.د اجازه فعالیت را به رقبای سیاسی نمیداد. گروهی از نیروهای طرفدار بارزانی در اقلیم کردستان عراق تسلیح و آموزش دیدند، اما نتوانستند اقدام مؤثری در درون سوریه و در جوار مرزهای ترکیه داشته باشند. حاکمیت بلامنازع حزب دموکراتیک خلقها بر این مناطق موجب ناکامی جدی این سیاست شد. حتی در دورهای که کوبانی مورد هجوم داعش قرار داشت دولت ترکیه در اقدامی بیسابقه اجازه داد گروهی از پیشمرگان حزب دموکرات کردستان عراق در کاروانی نظامی با تسلیحاتی که گفته میشود بخشی از آن ایرانی بود از درون خاک ترکیه عبور کنند تا به یاری پ.ی.د در کوبانی بروند. این اقدام نمایشی در درون ترکیه با انتقادهای تند رقبای سیاسی حزب عدالت و توسعه روبهرو شد، اما این سیاست اثری در تغییر موازنه قوا در سوریه نداشت.
سیاست بعدی ترکیه استقرار ارتش ترکیه در بخشهایی از خاک سوریه بود، اما این وضعت نیز نتوانست تغییر مشهودی در تغییر موازنه در مناطق کردنشین سوریه ایفا کند. ی.پ.گ (YPG) یا شاخه نظامی سازمان اتحاد دموکراتیک خلقها در چنین شرایطی تشکیل شد و نقش مهمی در تعمیق نفوذ نیروهای وابسته به پ.ک.ک در سوریه ایفا کرد. برخی سازمانهای حقوق بشری این تشکیلات و حزب پ.ی.د را متهم به جنایات جنگی در حق غیرنظامیان عرب مستقر در این مناطق کردهاند. همچنین این تشکیلات اقدام به تأسیس نیروهای سوریه دموکراتیک یا ارتش دموکراتیک سوریه کرده است که با نام اختصاری قسد (قوات سوریا الدیمقراطیه QSD) به فرماندهی مظلوم عبدی کرده است. در شرایط کنونی دولت امریکا از این نیروها حمایت نظامی و تشکیلاتی عمدهای میکند و دولت ترکیه نیز بارها اعتراض جدی خود را نسبت به این روند، یعنی حمایت نظامیان امریکا از قسد را بهصورت علنی بیان کرده است. حتی گاه دولت ترکیه نیز حملاتی نظامی علیه این نیروها را سامان میدهد. تشکیل چند کانتون کردی چون کوبانی، جزیره، فرات، عفرین، رقه، دیرالزور و منبج از اقدامات شعبه سوری پ.ک.ک بود که اینک تعدادی از این مناطق از کنترل پ.ی.د خارج شده است.
در روزهای اخیر دولت ترکیه در تلاش است تا با توجه به درگیری روسیه در جنگ اوکراین به بخشی از سوریه که تحت تسلط حزب دموکراتیک خلقها یا شعبه سوری پ.ک.ک است حمله کند. دولت ترکیه درحالیکه در درون کشور با سازمان کارگران کردستان ترکیه یا پ.ک.ک در حال جنگ است و مسئله کردها را بزرگترین مسئله امنیتی درون کشور ارزیابی میکند، در اقلیم کردستان عراق با موجودیت اقلیم کردستان عراق و در سوریه با قسد و شعبه سوری پ.ک.ک هممرز است و این وضعیت شرایط دشواری برای ترکیه رقم زده است. بعید نیست ترکیه تصمیم خود را عملی و دوباره حملاتی را به این گروه در سوریه ترتیب دهد و با اشغال بخشی از سوریه با انتقال بخشی از آوارگان سوری به این مناطق تلاش کند. ترکیب جمعیتی این منطقه را به ضرر کردها تغییر دهد. آیا شرایط برای اجرای سیاستهای ترکیه مساعد است؟ در آینده مشخص خواهد شد.■