بدون دیدگاه

چرایی نزدیکی کشورهای اروپای شرقی به اسرائیل

 

ایوان کراستف[۱]

برگردان: حسین پورخصالیان

 

پیشگفتار: در فوریه سال ۲۰۱۹ امریکا توانست به کمک همیاران اروپای شرقی خود در پایتخت کشور لهستان کنفرانسی برپا کند که زمینه‌ای برای تبلیغ باشد و پیش مقدمه‌ای برای آغاز تهدیدات امریکا و اسرائیل برای یک جنگ تمام‌عیار علیه جمهوری اسلامی. از بد روزگار آن کنفرانس نتایج مورد انتظار گردانندگان خود را نداد و حتی در میان کشورهای اروپایی، وجهه جنگ‌ستیزان واقعی را آشکاراتر کرد. نویسنده این مقاله آقای ایوان کراستف[۲] می‌کوشد چرایی نزدیکی اسرائیل با کشورهای اروپای شرقی را بررسی کند، ایوان کراستف، استاد رشته استراتژی لیبرال در مجارستان و عضو هیئت‌علمی کانون هانری کیسینجر این مقاله را در نشریه IPG-Journal از بنیاد فریدریش ابرت[۱] در تاریخ ۲۶ آوریل ۲۰۱۹ منتشر کرده است. خانم آنه امرت[۳] مقاله را از انگلیسی به آلمانی و حسین پورخصالیان از آلمانی به فارسی ترجمه کرده است.

تاریخ نشان می‌دهد ستم‌های زیادی بر یهودیان وارد شده است، ولی اینک در تنگنای ویژه‌ای به‌سر می‌برند و حتی با روی کار آمدن (نتانیاهو) وضعیتشان بهتر نشده است. در زمانه‌ای که موج آنتی‌زمیتیسم در اروپا گسترش پیدا می‌کند، شاهد گسترش ملی‌گرایی نژادپرستانه در بین جوامع اروپای شرقی هستیم. درحالی‌که ملی‌گرایی نژادپرستانه بزرگ‌ترین خطر برای یهودیان به‌شمار می‌رود، به‌نظر می‌رسد نتانیاهو می‌تواند برای نزدیکی با کشورهای اروپای شرقی این‌گونه دشمنی را فراموش کند و حتی با این‌گونه از ملی‌گرایان همدوش شود. مشاهده این همدوشی و خوشحالی ملی‌گرایان اروپای شرقی از موفقیت‌های نتانیاهو در انتخابات اخیر اسرائیل تعجب‌برانگیز است. تعجب‌برانگیز این است که ملی‌گرایان اروپای شرقی در ضمن تندگرایی ناسیونالیستی، یهودستیز نیز هستند. این پدیده‌ای است که در بین این کشورها سابقه تاریخی داد.

این روزها پیوند کشورهای مجارستان، لهستان و جمهوری‌های اسلواکی و چک به اسرائیل بسیار آشکاری است به‌گونه‌ای که سران این کشورها نتانیاهو را یار نزدیک خود می‌نامند. یکی از عجایب کار در این است که مدت‌زمانی از اطلاعیه دولت لهستان نمی‌گذرد که برداشت و تفسیر آنان از هولوکاست خشم یهودیان را برآورده بود. با این همه به‌نظر می‌رسد که نتانیاهو این داغ را خیلی ‌زودی فراموش کرده است و با سفر به لهستان (برای شرکت در کنفرانس علیه ایران) پیوند خود با لهستان را دست‌نخورده قلمداد می‌کند.

(در کنفرانسی که بنا بر اصرار امریکا و اسرائیل می‌خواست بین‌المللی باشد، با شرکت نمایندگان فقط ۶۰ کشور برگزار شد که اغلب آنان از نظر وجهه سیاسی ردیف‌های سوم یا چهارم کشورهای خودشان را نمایندگی می‌کردند. نیلز آن[۴] که از آلمان شرکت کرده بود، یکی از اعضای کمسیون امور خارجی پارلمان آلمان بود، بدون آنکه سمتی در کابینه آلمان داشته باشد.)

شگفت‌انگیزتر اینکه از یک‌سو آقای ویکتور اوربان، رئیس دولت مجارستان، آقای نتانیاهو را در آغوش می‌گیرد و بدین‌سان پیوند دوستی خود را به او نشان می‌دهد و از سوی دیگر یهودیان مقیم مجارستان با ابراز مخالفت علیه ویکتور اوربان از اعمال یهودزدایی و غوغاسازی علیه یک شخصیت برجسته یهود، جورج سوروس،[۵] تظاهرات بر پا می‌کنند. این روزها در بین مردم اروپا این تصور به‌وجود آمده است که اگر یک کشور کوچک اروپایی بخواهد مورد تفقد کاخ سفید قرار بگیرد، یا باید از امریکا سلاح نظامی خریداری کند و یا باید دوست و همیار نتانیاهو باشد و به ملاقات او برود. شگفت‌انگیز و پرسش‌برانگیز این است که این کشورها همان‌هایی بودند که در گذشته روابط حسنه با کوبا داشتند و با برقراری پیوند دوستی با فیدل کاسترو مخالفت خود با امریکا را به نمایش می‌گذاشتند. درواقع اسرائیل از یک‌سو و این چهار کشور اروپایی از سو ی دیگر در شرایطی قرارگرفته‌اند که مجبورند به یکدیگر نان قرض بدهند. باید تأکید کرد اروپا از یک‌سو از سیاست‌های (تجاوزکارانه) اسرائیل انتقاد می‌کند و از سوی دیگر اتحادیه اروپا از این کشورهای چهارگانه می‌خواهد که در رابطه با موج پناهندگان به اروپا، قوانین حقوق بشر را بیشتر رعایت کنند. نشانه نان قرض دادن و ثمرات روی خوش نشان دادن نتانیاهو را می‎توان در این دید که این چهار کشور به همراه رومانی رضایت خود را از انتقال سفارت امریکا به بیت‌المقدس شرقی نشان دادند و به ترامپ احسنت گفتند و این اقدام غیرقانونی ترامپ را به رسمیت شناختند و ‌که اتحادیه اروپا می‌خواست با این اقدام ترامپ مخالفت کند این کشورها مانع شدند تا آن لایحه در پارلمان اروپا تصویب شود. سودی را که این کشورها برای خود پیش‌بینی می‌کنند گسترش روابط بازرگانی با بازار اسرائیل است.

پیوند بین اسرائیل و کشورهای اروپای شرقی سابقه‌ای تاریخی دارد. به‌گفته یکی از دانشمندان یهودی لیبرال، «هرچند اسرائیل در خاور نزدیک قرارگرفته است، ولی سیاست‌هایش هم‌خوانی زیادی با سیاست کشورهای اروپای شرقی دارد». باید دانست که بسیاری از بنیان‌گذاران صهیونیست، یهودیانی بودند که وطن اولیه آنان در کشورهای کمونیستی سابق قرار داشت، ضمن اینکه اغلب مهاجران یهودی، ساکنان این کشورها بودند. این‌ها کسانی هستند که اندیشه‌های سیاسی ناسیونالیستی سال‌های بعد از جنگ جهانی اول را حفظ کرده‌اند؛ لذا عجیب نیست که اندیشه غالب در بین صهیونیست‌ها هم برگرفته از ناسیونالیسم حاکم در اروپای شرقی آن سال‌ها باشد و بنگر که این ناسیونالیسم آن‌قدر قوی است که صهیونیست‌ها حاضر شده‌اند بر گرایش‌های آنتی‌زمیتیسم آن مردمان چشم بپوشانند، چراکه در صهیونیسم یک نوع فرهنگ دموکراتیک قبیله‌سالاری نهفته است. اینکه اسرائیل امروزه خودش را دولت یهودیان می‌داند، گواهی است بر این مدعا. دولت لهستان امروزی هم خودش را دولت ملی قوم لهستانی می‌داند و همین اندیشه در دولت‌های مجارستان و چک و سلوواکی حاکم است.

یک نشانه دیگر این است که این کشورها به‌مانند اسرائیل، با پذیرش پناهندگان مخالفت می‌کند، البته با پناهندگانی که از کشورهای ضعیف و عقب‌مانده می‌آیند، ضمن اینکه اگر یهودیان سابق بخواهند از اسرائیل به موطن اجدادی خود، یعنی به اروپای شرقی برگردند، این هم خواست اسرائیل است و هم مورد توافق کشورهای اروپای شرقی است؛ زیرا تعداد جمعیت در این کشورها رو به کاهش است.

یک نمونه از هماهنگی بین نتانیاهو و دولت‌های اروپای شرقی طرفداری هر دو جناح از اندیشه یورام هزونی است در باب ناسیونالیسم.[۶] اندیشه‌ای که مخالفت می‌ورزد با هر اقدامی که احساسات ملی کنار گذاشته شود به نفع قاره‌ای شدن (اتحادیه اروپا) و جهانی‌شدن (سازمان ملل) ضمن اینکه واتیکان‌گرایی در مسیحیت و اتحادیه شوراها به‌مانند برنامه‌های کمونیستی را نفی می‌کنند

روش پوپولیستی نتانیاهو در مبارزات انتخابات اخیر برای رهبران سیاسی اروپای شرقی تجربه‌ای شد که می‌توان با برجسته‌تر کردن اندیشه ناسیونالیسم در انتخابات پیروز شد، حتی اگر هم‌زمان به خاطر مفاسد مالی درگیر دادگاه باشید؛ و باید دید که ویکتور اوربان مجارستانی چقدر به نتانیاهو شباهت دارد، زیرا او هم ضمن طرفداری از ناسیونالیسم، به فساد مالی متهم ‌شده است.

با نگاهی به لهستان می‌توان دریافت سران حزب «قانون و عدالت» بر همین مسیر قدم می‌زنند. آن‌ها می‌بینند اسرائیل کشور کوچکی است، ولی با برخورداری از یک اقتصاد شکوفا و پویا ارتشی مجهز می‌تواند خود را کنار قدرت‌های جهانی جا بزند و حتی نقش تعیین‌کننده برای آن‌ها داشته باشد. این‌گونه روش‌ها را کمتر می‌توان در میان سایر کشورهای اروپای میانه پیدا کرد. این‌ها با تجربیات گذشته خود، مداراگرانه‌تر رفتار می‌کنند. هرچند ناسیونالیست‌ها با سیاست‌های اسرائیل ‌گونه می‌خواهند به پیروزی دست یابند، ولی با این روش‌های ماجراجویانه نمی‌توانند خواسته‌های واقعی مردم خود را برآورده کنند که خواهان زندگانی آرام و مرفه هستند.

Aus dem Englischen von Anne Emmert

(c) The New York Times, 2019

https://www.ipg-journal.de/regionen/europa/artikel/detail/nationalisten-auf-kuschelkurs-3419/ Von Ivan Krastev | ۲۶.۰۴.۲۰۱۹

[۱] Ivan Kraste

[۳] Anne Emmert

[۴] Niels Anne

[۵] George Soros

[۶] Yoram Hazony, The Virtue of Nationalism

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط