بدون دیدگاه

چشم‌اندازی به همبستگی ملی در پرتو شرایط جدید منطقه

 

احسان هوشمند

شروع به کار دولت ترامپ در ایالات‌متحده امریکا و متعاقب آن خروج دولت امریکا از برجام نشان داد که چالش‌های میان ایران و امریکا وارد مرحله تازه‌ای شده است. هم‌زمانی این سیاست‌ها با تشدید رقابت‌های منطقه‌ای میان ایران و عربستان، به‌ویژه پس از حمله به سفارت عربستان در ایران، زمینه‌ساز حمایت عربستان از سیاست‌های تازه امریکا و در مواردی مقوّم و حتی در مواردی مولّد این سیاست‌هاست. حضور مقامات تندرویی چون وزیر امور خارجه و مشاور امنیت ملی امریکا در میان سیاست‌گذاران نزدیک به دونالد ترامپ هم به‌روشنی نشانگر رویکرد دولت امریکا نسبت به جمهوری اسلامی است. اجرایی شدن تحریم‌های گسترده علیه ایران و اعمال فشار به متحدان سنتی امریکا در اروپا و شرق آسیا و حتی همسایگان ایران برای قطع ارتباطات نفتی و اقتصادی با ایران و تلاش دولت امریکا برای قطع صادرات نفتی ایران نیز گویای موضع سرسختانه امریکا علیه ایران است. اعلام حمایت از هرگونه اعتراضات ضد حکومتی در کشور، برجسته‌سازی جریان‌های برانداز چون سازمان مجاهدین و رضا پهلوی در رسانه‌های امریکایی، تعامل با گروه‌های مسلح و غیرمسلح تجزیه‌طلب و قوم‌گرای افراطی، تلاش برای تضعیف یا حذف جایگاه ایران در حوزه‌های راهبردی چون عراق، لبنان، سوریه، یمن و افغانستان و بحرین نیز از دیگر برنامه‌های امریکاست. به‌روشنی مشخص است این سیاست‌ها درنهایت تغییر رژیم ایران یا حداقل تغییر سیاست‌های منطقه‌ای ایران و تضعیف ساختاری رژیم در ایران را سیاست‌گذاری کرده باشد. ابزارهای این هدف‌گذاری هم فهرستی چندلایه از ابزارهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و نظامی است که هم‌زمان در درون کشور و منطقه مورد توجه سازمان‌های امنیتی و استراتژی‌ساز امریکایی قرارگرفته است و برای دستیابی به اهداف راهبردی خود در ایران هر زمینه و فرصتی چه در داخل کشور و چه در خارج از کشور می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد.

توصیفی از وضع موجود

در شرایط حساس این روزهای کشور آیا برنامه‌ریزی‌های لازم برای مدیریت شرایط اقتصادی پس از اعمال تحریم‌های امریکا صورت گرفته است؟ آیا از نظر داخلی شرایط برای مواجهه با سیاست‌های تهاجمی امریکا مهیاست؟ آیا از نظر سیاسی تدارک لازم برای تعمیق همبستگی ملی و استفاده از ظرفیت نیروهای سیاسی متکثر کشور برای گذر از شرایط جدید مهیاست؟ از نظر منطقه‌ای به‌ویژه در ارتباط با همسایگان چه برنامه‌ریزی صورت گرفته است تا بتوان واقع‌بینانه به‌سوی برطرفکردن موانع توسعه روابط با کشورهای منطقه نزدیک شد؟ برنامه‌های دیپلماتیک کشور در سطح بین‌المللی برای مقابله با سیاست‌های تازه امریکا و متحدانش چه ویژگی‌هایی دارد؟ آیا در حوزه‌های پیش‌گفته استفاده از توان کارشناسی کشور در سطوح مختلف و به شکلی نظام‌مند و مستمر و تعریف‌شده در دستور کار قرار گرفته است؟ مکانیسم‌های استفاده از ظرفیت‌های کشور چیست و چگونه اجرایی می‌شود؟ این پرسش‌ها و پرسش‌های فراوان دیگری از این دست شرایط حساس و مخاطره‌انگیز و پیچیده کنونی را بیش از پیش نمایان می‌سازد. در ادامه این نوشتار با درک حساسیت‌های موجود بخشی از نگرانی‌های راقم این سطور به‌صورت خلاصه طرح می‌شود:

  1. در شرایط پیچیده کنونی از نظر سیاسی در داخل شاهد تعمیق اختلافات جناحی، تلاش برای ناکارآمد نشان دادن دولت توسط جناح مقابل و به‌ویژه افراطی‌های جناح مذکور، تشدید حملات رسانه‌ای-جناحی، استمرار اعمال محدودیت‌ها برای یکی از مهم‌ترین و اثرگذارترین شخصیت‌های سیاسی کشور یعنی رئیس دولت اصلاحات که ظرفیت چشمگیری برای تقویت انسجام ملی دارد، کم‌تحرکی، ضعف ساختاری، ناتوانی و محدودیت‌های احزاب سیاسی و جناح‌ها برای افزایش تحرک سیاسی و حضور محسوس در فضای سیاسی کشور برای مقابله با مشکلات موجود، حل نشدن معضلات روی دست مانده مانند مسئله حصر آقایان مهندس موسوی و خانم دکتر رهنورد و حجت‌الاسلام کروبی که موجب فرسایش نیروهای سیاسی و به‌ویژه بخش جوان و دانشجویی آن شده و به‌جز هزینه هیچ دستاورد مشهودی در پی نداشته و نیز برخی پرونده‌های سیاسی مانند پرونده فعالان محیط‌زیستی، دراویش گنابادی، همچنین افزایش دفعات حضور گروه‌های مختلف ناراضی در خیابان‌ها در سطح تهران و شهرستان‌ها ازجمله بروز تظاهرات در ده‌ها شهر کشور در دی‌ماه ۱۳۹۶ و نیز اعتراضات صنفی گروهی از بازاریان و کسبه در تهران و چند شهرستان کشور و نیز حضور مالباختگان صندوق‌های قرض‌الحسنه و برخی مؤسسات مالی در ماه‌های متوالی در خیابان‌ها، بی‌میلی دستگاه‌های مسئول در کشور (دولت و سایر قوا) برای استفاده از ظرفیت‌های متکثر سیاسی کشور و از همه مهم‌تر نامشخص بودن راهبردهای سیاسی کشور برای استفاده از ظرفیت‌های سیاسی کشور در مواجهه با شرایط پیچیده و سخت پیش‌رو، نشان می‌دهد اراده‌ای جدی برای درک شرایط حساس فعلی و یافتن راه‌حل‌های مرضی‌الطرفین و مبتنی بر منافع ملی سکان‌دار حل‌وفصل مسائل علی‌الظاهر موجود نیست. به‌سخنی دیگر حل و مدیریت موضوعات طرح‌شده در صدر این بند نیازمند اراده‌ای جدی از سوی مسئولان طراز اول کشور است تا بتوان با سازوکاری کارشناسی‌شده به‌دنبال یافتن راه‌های حل‌وفصل مسائل موجود اقدام کرد. نهادهای حاکمیتی موجود همچون مجمع تشخیص یا دیگر شوراهای حاکمیتی در سال‌های گذشته نشان داده‌اند از اراده و میل یا چابکی و انعطاف‌پذیری لازم برای ورود در این مسائل و کمک به حل‌وفصل آن برخوردار نیستند. کم‌توجهی به جامعه سیاسی و فضای سیاسی و توان و ظرفیت‌های موجود در کشور و استمرار وضع سابق در شرایط فعلی نه‌تنها حلّال مسائل و معضلات پیش‌روی کشور نیست، بلکه در صورت استمرار آن آن‌ هم در شرایط مبهم پیش‌رو می‌تواند نه‌تنها کشور را از ظرفیت‌های فراوان بالقوه سیاسی خود محروم کند، بلکه در خلأ حضور بانشاط نیروهای سیاسی اثرگذار کشور در این شرایط حساس موجد بروز نگرانی‌های تازه‌ای باشد. تجدیدنظر در سیاست‌های رسانه‌ای به‌ویژه رسانه ملی و یاری‌گرفتن این رسانه از تمام ظرفیت‌های سیاسی کشور و مشفقانی که نگران سرنوشت ملک و ملت هستند راهبردی ملی و مسئولانه است. آیا شرایط برای چنین تجدیدنظری در اداره صداوسیما مهیاست؟ آیا تدارک ابزارهای لازم برای چنین اصلاحی در فضای سیاسی کشور از اولویت‌های مسئولان امر است. باید منتظر ماند و نظاره‌گر بود که آیا ملّی‌اندیشی و درک مخاطرات پیش‌رو موجب استمداد حاکمیت از تمام ظرفیت‌های کشور خواهد شد یا خیر؟ مشفقانه به مسئولان کشور یادآور می‌شوم که پس از وقع انقلاب تا شرایط حاضر شاید نتوان هیچ دوره‌ای، حتی دوره روزهای آغازین جنگ یا روزها و ماه‌های ابتدایی انقلاب را به حساسیت دوره فعلی ارزیابی کرد. به‌ویژه آنکه پس از سال ۱۳۸۸ و رویدادهای آن سال شکاف میان دولت و ملت تعمیق و بر نارضایتی‌ها نه‌تنها افزوده‌شده، بلکه بخشی از این نارضایتی راه تبلور خود را در تظاهرات خیابانی یافته و بعید نیست در آینده شاهد تشدید این نوع ابراز نارضایتی‌ها باشیم مگر آنکه برای مدیریت این وضع تجدیدنظری صورت گرفته و با استفاده از توان کارشناسی کشور راه برای استفاده از ظرفیت‌های سیاسی جدی و اثرگذار کشور باز شود و زمینه گفت‌وگوی ملی مهیا شود. سرنوشت آینده ایران بسته به روشی است که حاکمان در این شرایط در پیش خواهند گرفت. همه نیروهای سیاسی و فعالان سیاسی هم در شرایط موجود بیش از هر زمان دیگری وظیفه ‌دارند بر هم‌افزایی ملی به‌عنوان راهبردی ملی‌اندیشانه و مسئولانه تأکید کنند. در این میان عقلای جناح‌های سیاسی بیش از دیگر نیروها باید بیش از گذشته فعال و مسئولانه در این شرایط حساس بازیگری و ظرفیت‌سازی کنند تا زمینه‌های وفاق ملی مهیا شود.

در داخل و خارج از کشور، گروهی بر آن‌اند که تمام نیروهای سیاسی داخلی و ازجمله اصلاح‌طلبان اعتبارشان مخدوش شده است و اعتماد عمومی را از دست داده‌ و جامعه ایران از آنان عبور کرده است. طرح چنین ادعاهایی بی‌آنکه داده‌های متقنی آن را تأیید کند هیچ مشکلی از مشکلات موجود را حل نمی‌کند، بلکه موجب می‌شود تا گروه‌های مسلحی که بخشی از آنان کارنامه همکاری با دشمنان کشور را به نام خود ثبت کرده‌اند بیش از گذشته امیدوار شوند که ممکن است بخت یارشان باشد.

در شرایط حساس کنونی با وجود تمام محدودیت‌ها و موانع پیش‌روی رئیس دولت اصلاحات، جناب آقای خاتمی، باید ایشان به‌عنوان یکی از نمادها و رهبران برجسته جریان اصلاح‌طلبی در کشور فعال شوند و با بازبینی رویکردهای پیشین اصلاح‌طلبان و ارزیابی نقادانه جنبش اصلاح‌طلبی در کشور در دو دهه گذشته و به‌ویژه در سال‌های گذشته، اهتمام به ورود مسئولانه به فضای سیاسی کشور کنند. لازم است در این رویکرد ضمن تجدید ساختار شورای هماهنگی اصلاح‌طلبان که ضعف آن در انتخابات اخیر مجلس هویدا بود، با یاری‌گرفتن از توان علمی، فکری و راهبردی تمام نیروهای مشفق و علاقه‌مند به کشور، چه آنان که درون حاکمیت هستند؛ یعنی اصلاح‌طلبان درون‌حکومتی و چه دیگر نیروهای اصلاح‌طلب کشور اقدام و برای فعال شدن نیروی بزرگ اصلاح‌طلبی کشور اقدامات عملی در پیش گیرند.

  1. یکی از مهم‌ترین چالش‌های پیش‌روی کشور در این شرایط پیچیده و دشوار مباحث اقتصادی و توسعه‌ای است. افزون بر مشکلات جدی کشور در حوزه ارزی و نیز افزایش چشمگیر نقدینگی و همچنین سایر مشکلات اقتصادی اعم از مسئله اشتغال و بحران فزاینده بیکاری، تورم، تعطیلی یا مشکلات واحدهای تولیدی، میل جامعه به‌سوی خرید کالاهای سرمایه‌ای همچون سکه، ارز و مسکن و مشکلات دیگری مانند ناکارآمدی نهادهای اقتصادی و پولی کشور جامعه ایران با مشکلات توسعه‌ای دیگری نیز دست‌به‌گریبان است، ازجمله مهم‌ترین این مسائل می‌توان به مشکلات توسعه‌ای سرحدات کشور اشاره داشت. مرزها تریبون کشور و محل استقرار هم‌وطنانی با تنوعی از زبان‌ها و مذاهب است. گسترش نارضایتی مرزنشینان می‌تواند تهدیدات بالقوه‌ای برای امنیت ملی باشد. باید بیش از گذشته توجه به توسعه مناطق مرزی در دستور کار مسئولان ذی‌ربط قرار گیرد.
  2. اعتماد و امید دو شاخص تعیین‌کننده در حوزه اجتماعی است که هم بر سرمایه اجتماعی اثر تعیین‌کننده‌ای دارند و هم ‌سطح مقاومت ملی در برابر زیاده‌خواهی‌های دشمنان کشور را تحت تأثیر جدی خود قرار خواهد داد. هر دو شاخص تحت تأثیر رویدادهای جاری و تاریخی به‌شدت آسیب‌ دیده و جامعه نیازمند ترمیم امید و اعتماد است. افزایش نگرانی‌ها در رابطه با فساد سازمان‌یافته و نبود شفافیت لازم از ابعاد فساد و برخورد ریشه‌ای با فساد در حوزه‌های گوناگون موجب تشدید نگرانی‌ها در این ‌باره شده و بدین ترتیب اعتماد عمومی دچار آسیبی جدی شده است. قطعاً یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های موجود کشور گسترش همه‌جانبه فساد است. شفافیت هم یکی از گام‌های اساسی برای مهار فساد است. مردم هنوز نمی‌دانند چرا و چگونه یک صندوق می‌تواند هزاران هزار میلیارد از سرمایه مردم را نابود کند بی‌آنکه اطلاع‌رسانی شفافی در این ‌باره صورت گرفته باشد. چرا نظام حقوقی و قضائی کشور در برابر این حجم از اخبار ضدونقیض فساد شفافیت لازم را در پیش نمی‌گیرد؟ به‌نظر می‌رسد فساد یکی از اساسی‌ترین متغیرهای اثرگذار بر اعتماد و امید ایرانیان است. نهادهای تقنینی و قضایی و اجرایی برای مقابله با این سیل بنیان‌کن هر گامی که بردارند و هر تلاشی که صورت گیرد به همان میزان اعتماد بازتولید می‌شود.
  3. کشورهای منطقه ازجمله عراق، ترکیه، لبنان، یمن و افغانستان تحولات تازه‌ای را پشت سر گذاشته‌اند. درحالی‌که رقابت‌های عربستان و کشورهای اقماری، به‌ویژه امارت و بحرین با ایران وارد مرحله تازه‌ای شده و تحولات منطقه‌ای تضمین‌کننده منافع این کشورها نیست. در عراق نتیجه انتخابات اخیر نشان داد هرچند هیچ‌یک از جریان‌های سیاسی نمی‌تواند معرف مطالبات عراقی‌ها باشد، اما درمجموع چند گروه شیعی ازجمله ائتلاف سائرون، فتح و نصر توانستند بخش مهمی از آرای عراقی‌ها را کسب کنند و اعلام توافق جریان صدر با حشد شعبی و عبادی نشان داد تلاش‌ها برای شکست نیروهای نزدیک به ایران با موفقیت همراه نبوده است. همچنین شکست‌های اخیر اپوزیسیون سوریه به‌ویژه در جوار مرزهای اردن بیش از پیش شکست نهایی داعش و دیگر جریان‌های مسلح معارض را محتمل کرده است. انتخابات اخیر لبنان نیز با پیروزی ائتلاف حزب‌الله لبنان نشان داد شرایط در این حوزه برای پیشبرد سیاست‌های عربستان مطابق میل رهبران سعودی سیر نمی‌کند. بن‌بست جنگ در یمن همراه با تلفات انسانی دهشت‌انگیز نیز پیچیدگی شرایط منطقه را بیش از گذشته نشان می‌دهد. در چنین شرایطی، باید بیش از گذشته راه برای دیپلماسی منطقه‌ای هموار شود. مدیریت سیاسی این شرایط نباید از کانالی به‌جز دستگاه دیپلماسی کشور صورت گیرد. بروز برخی ابهامات در زمینه هزینه‌های تحولات منطقه‌ای برای کشور و بازتاب آن در شعارهای خیابانی این و آن موضوع ساده‌ای نیست که بتوان به‌سادگی از آن گذشت. بین دستاوردهای منطقه‌ای و شرایط داخلی رابطه دوجانبه و تنگاتنگی وجود دارد و بایسته است که دو وجه این پدیده هم‌زمان مدیریت شود. متأسفانه وزارت خارجه عمداً یا سهواً به‌اندازه کافی درگیر مسائل منطقه نیست و مشخص نیست آیا در این زمینه از وزارت خارجه سلب مسئولیت شده یا اینکه دیپلماسی منطقه‌ای راهبرد بااهمیتی تلقی نمی‌شود. دستگاه دیپلماسی کشور هم ابتکار عملی برای حل‌وفصل مسائل جدی میان ایران و برخی کشورهای عربی ازجمله عربستان ندارد. حمله عده‌ای از افراد مسئولیت‌ناپذیر به سفارت عربستان هزینه سنگینی برای کشور تراشید و بخش‌هایی از این هزینه سنگین را می‌توان در ماه‌های اخیر و به‌ویژه در سیاست‌های اعلامی امریکا جست، بی‌آنکه مسببان و عاملان و آمران حمله به سفارت سعودی با مجازات جدی مواجه شوند. البته ابتکار عمل دستگاه سیاست خارجی نیازمند اراده جدی حاکمیت است.

همچنین آغاز به کار دولت جدید ترکیه، پس از پیروزی اخیر آقای رجب طیب اردوغان می‌تواند فرصتی برای تجدید و تحکیم مناسبات سیاسی، امنیتی، اقتصادی با ترکیه باشد. در این زمینه نیز دستگاه سیاست خارجی نیازمند بهره‌گیری از تجارب تاریخی کشور به‌ویژه در سده گذشته ازجمله پیمان‌های سنتو و بغداد و سعدآباد است تا با معماری چارچوبی جامع زمینه تعمیق مناسبات تاریخی دوطرف را مهیا کند. در این زمینه نیز متأسفانه کمتر کورسوی امیدی شعله‌ور ‌است.

جمع‌بندی

با پیروزی ترامپ و آغاز به کار دولت جدید امریکا به‌روشنی سیاست‌های جدید امریکا در قبال ایران تغییر کرد، اما متناسب با شرایط جدید تا امروز برای اتخاذ سیاستی کارشناسی‌شده و هماهنگ برای مواجهه با شرایط جدید و در قالب استفاده حداکثری از توان کارشناسی کشور و ایجاد امید و نشاط در داخل کشور تعلل شده است. این در حالی است که حتی در شرایط عادی و بدون محاسبه تغییرات جدی در نظام جهانی و عزم دولت امریکا برای مقابله با دولت جمهوری اسلامی، کشور درگیر مسائل و مشکلات نهادی و ساختاری بسیاری بوده و حتی برخی معضلات به درجه‌ای از بحران نزدیک شده که تحلیل‌گران از ابرچالش‌های پیش‌روی جامعه ایرانی یاد می‌کنند. در چنین شرایط بغرنج و دشواری گذر از بحران‌های پیش‌رو و مسائل و مشکلات عدیده نیازمند عزم ملی است. همراهی ارکان کشور برای اتخاذ تصمیم‌های دشوار و سخت خود نیازمند استفاده از ظرفیت‌های متکثر کارشناسی در کشور است و این مهم خود نیازمند لوازمی است که بدون ‌گفت‌وگوی ملی میسر نخواهد شد؛ بنابراین ایران امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند گفت‌وگوی ملی است تا همه ایرانیان با یاری و همدلی ملی بر مشکلات فائق آیند و این میسر نمی‌شود مگر آنکه حاکمیت به این مهم اذعان کند که همدلی ملی و استفاده از تمام ظرفیت‌های کشور اقدامی عقلایی و مدبرانه برای فائق آمدن بر مسائل پیش‌رو است. آیا نشانه‌های چنین تدبیری آشکار است؟ آیا حساسیت‌های موجود موجب می‌شود تا منافع ملی مقدم بر هر منفعت جناحی و سیاسی و اقتصادی در جایگاه شایسته خود در سیاست‌های داخلی و خارجی قرار گیرد؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط