بدون دیدگاه

چند ماه سخنگوی دولت و سی‌ونه‌ سال حبس و حصر

 

ضیاء مصباح

عباس امیرانتظام متولد  ۲۷ مرداد ۱۳۱۱ در تهران در ۲۱ تیر ۱۳۹۷، در هشتادوشش‌سالگی درگذشت.  سیاستمدار ایرانی که به‌دلیل ظلمی که بر او رفت شهرت جهانی یافت.

عباس امیرانتظام، معاون نخست‌وزیر، سخنگوی دولت مهدی بازرگان و عضو جبهه ملی ایران، سفیر ایران در ممالک اسکاندیناوی و نهایتاً زندانی مادام‌العمر سیاسی باعث اعتبار جهانی او شد.

این انسان نیک‌پندار  بدون رأی هیئت‌منصفه به‌قول همسر فداکارش به‌مدت چهل سال یا در زندان بود و یا در بیمارستان. وی نخستین و قدیمی‌ترین زندانی سیاسی پس از انقلاب ایران به‌شمار می‌رود که از تاریخ ۲۸ آذرماه ۱۳۵۸ تا ۱۳۷۵ در زندان به‌سر برد.

همسرش الهه امیرانتظام  در آذر ۱۳۹۳ کرد: دختر بزرگ او چهل‌وسه‌ ساله، پسر بزرگ او چهل ساله و پسر دومش سی‌و‌هفت ساله‌اند و سی‌و‌هفت  سال است که فرزندان خود را تا آن تاریخ ندیده ‌است.

این بزرگ‌مرد ایرانی به‌عنوان سمبل مقاومت و عضو فعال جبهه ملی ایران  دارای فوق‌لیسانس مهندسی برق و ماشین از دانشکده فنی دانشگاه تهران، گواهینامه بتون از پاریس  و فوق‌لیسانس در سازه ساختمان از دانشگاه برکلی امریکا بود و دانشجویی ازلحاظ سیاسی- اجتماعی فعال و نمونه بود. ایشان مدیرعامل شرکت مهندسی مشاور تدبیر صنعت در سال ۱۳۴۹ و نماینده ویژه رئیس دولت موقت در مذاکرات با ایالات‌متحده و اتحاد جماهیر شوروی (۱۳۵۸)، سفیر ایران در کشورهای اسکاندیناوی از سال ۱۳۵۸ تا تاریخ بازداشت (۲۸ آذر ۱۳۵۸) بوده‌اند.

امیر انتظام در سال ۱۳۲۷ ضمن تحصیل در دبیرستان دارالفنون جذب جنبش ملی شدن صنعت نفت به رهبری دکتر مصدق شد. در سال ۱۳۳۲ نامه اعتراضیه نهضت مقاومت ملی ایران  در مورد  کودتای ۲۸ مرداد را در تهران به نیکسون داد و تا سال ۱۳۴۲ مهدی بازرگان را در فعالیت‌های سیاسی  همراهی کرد.  با هفت سال فاصله به‌علت ادامه تحصیل  مجدداً از سال ۱۳۴۹ تا روز دستگیری در کنار بازرگان به مبارزه پرداخت.

زمانی که بازرگان استاد و رئیس دانشکده فنی بود، امیرانتظام دانشجوی مورد احترام و اعتماد او بود و در جریان انقلاب ۱۳۵۷  به‌عنوان نماینده بازرگان با شاپور بختیار مذاکره  و سرانجام او را متقاعد کرد تا از نخست‌وزیری استعفا بدهد.

امیرانتظام یکی از  منتقدین نظام جمهوری اسلامی بود و در سال اول انقلاب، طرح انحلال مجلس خبرگان قانون اساسی را ارائه داد که مورد تأیید مهندس بازرگان و اکثریت وزرا قرار گرفت[۱] و با مخالفت آیت‌الله خمینی و دیگر مسئولان وقت به اجرا درنیامد. او همچنین به‌عنوان  نماینده ویژه رئیس دولت   بازرگان در مذاکره با کشورهای اتحاد جماهیر شوروی و امریکا فعالیت کرده است. در زمانی که امیرانتظام به‌عنوان سفیر در اسکاندیناوی مشغول کار بود، پس از گروگان‌گیری در سفارت ایالات‌متحده امریکا او را به ایران احضار  و به اتهام ارتباط با امریکا محاکمه کردند. دانشجویان تسخیرکننده سفارت امریکا معتقد بودند که وی جزو عوامل امریکا در دولت موقت بوده‌اند. به استناد بعضی از اسنادی که پس از تسخیر سفارت امریکا انتشار یافت،  امیرانتظام به اعدام محکوم شد،  اما با تلاش‌های مهندس بازرگان، حکم او به حبس ابد تقلیل یافت. در چند سال اخیر به‌دلیل شدت بیماری و نیز جراحی‌های پی‌درپی، در خانه  خود تحت‌نظر و محصور بود. پس از ترور سید اسدالله لاجوردی، وی در مصاحبه‌ای در شهریور ۷۷ با رادیو امریکا به انتقاد از عملکرد او پرداخت. این مصاحبه به تشکیل پرونده‌ای جدید علیه وی به اتهام «تهمت» منجر شد  و مدعی‌العموم به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی» در سال ۱۳۷۹ مجدد ایشان را به زندان اوین بازگرداند. اولین جلسه دادگاه وی در ۲۳ خرداد ۱۳۸۵ برگزار شد. پس از آن دوره زندان وی متوقف شد و به گواه پزشکان به‌علت ابتلا به انواع بیماری‌ها و نیاز به عمل جراحی فوری ماندن وی در زندان به مصلحت دیده نشد  و تا اواخر عمر  در حصر خانگی به‌سر برد.

برخی مراکز بین‌المللی جوایزی به وی اهدا کرده‌اند، ازجمله جایزه  بین‌المللی حقوق بشر «برونو کرایسکی» در سال ۱۳۷۵، جایزه بین‌المللی شهامت اخلاقی «کرانسکی» در سال ۱۳۸۳،  جایزه  بین‌المللی حقوق بشر (لوح سپاس) از سازمان حقوق بشر ایران به ریاست شیرین عبادی در سال ۱۳۸۶.

کتاب خاطرات امیرانتظام را نشر نی در شهریور ۸۱  با عنوان آن‌سوی اتهام منتشر کرد.  کتاب در دو جلد منتشر شده و درمجموع ۶۸۰ صفحه دارد و  بیشتر این صفحات به ضمایم و گزارش محاکمه اختصاص دارد. آنچه به خاطرات امیرانتظام مربوط می‌شود همان ۱۷۵ صفحه اول کتاب است که از ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ آغاز و به زمان محاکمه‌اش ختم می‌شود.

عباس امیرانتظام وقتی برای معالجه به بیمارستان پارس می‌رود متوجه می‌شود محمد محمدی گیلانی (قاضی دادگاه امیرانتظام) در آن بیمارستان بستری است. او این واقعه را چنین روایت کرده است: «در حال خروج و گفت‌‎وگو با پزشکان بودیم که یکی از اطبا خبر از بستری شدن آقای گیلانی در بخش آی‌سی‌یو داد. بلافاصله همسرم پیشنهاد داد به عیادت ایشان برویم. پذیرفتم و رفتیم ولی مأمور امنیتی بخش آی‌سی‌یو مانع شد. ناچار شدیم برگردیم که نوه آقای گیلانی را دیدیم که استقبال کرد و گفت ملاقات امکان‌پذیر است. همه با تعجب به ما نگاه می‌کردند و هیچ‌کس حرف نمی‌زد. آقای گیلانی هم بی‌هوش یا نیمه‌هوشیار بود. آرزوی سلامتی کردم. نمی‌دانم صدای مرا می‌شنید یا نه اما دکتر معالج گفت در حالت نیمه‌کما هستند و شاید شنیده باشند. انسان در همه حال باید به وظایف انسانی خود عمل کند».

پس از انتشار کتاب آن‌سوی اتهام بین این چهره ماندگار تاریخ معاصر ایران و عباس عبدی مجادله‌ای درگرفت. امیرانتظام وی را بازجوی روزهای اول دستگیری خود خواند. عبدی این مطلب را تکذیب کرد و در مصاحبه‌ای عنوان نمود  که امیرانتظام وی را با شخصی به نام حسن عباسی که نامش مستعار نبوده و واقعی است اشتباه گرفته است. او همواره امیدوار بود شاهد تحولات مثبتی در ایران خواهد بود.

 

 

[۱]. به گفته آقای امیر انتظام وزرایی مانند دکتر یزدی و دکتر معین‌فر از مخالفان مطرح این طرح بودند. ضمن اینکه مهندس بازرگان به او می‌گویند این طرح را رها کند. موافقان طرح امیرانتظام، علی‌محمد ایزدی، حسن اسلامی، کاظم سامی، حسن حبیبی، محمدعلی رجایی، محمود احمدزاده، مصطفی کتیرایی، علی اردلان، احمد صدر حاج سید جوادی، رضا صدر، علی اسپهبدی، یدالله سحابی، عزت‌الله سحابی، داریوش فروهر، حسین بنی‌اسدی، اسامی مخالفان طرح نیز هاشم صباغیان، علی‌اکبر معین‌فر، ابراهیم یزدی و ناصر میناچی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط