بدون دیدگاه

کاوشی برای شناسایی لیدرهای معترضان

احمد هاشمی

رئیس دولت سیزدهم در تبلیغات انتخاباتی مدام تکرار می‌کرد که ما وضعیت اقتصاد را به تحریم‌ها گره نمی‌زنیم. معلوم است که بدون ارتباط با اقتصاد دنیا نمی‌شود رشد کرد، اما واقعیت این است که در شرایط کنونی دعوای روحانی و رئیسی محلی از اعراب ندارد. آفت اقتصاد ایران ناکارآمدی و فساد و رانت است. در حال حاضر اگر روزی ۳ میلیون بشکه نفت ۲۰۰ دلاری هم صادر کنیم، کاری پیش نمی‌رود، چنان‌که در دوران احمدی‌نژاد آن درآمد سرشار به باد رفت و کاش فقط به باد می‌رفت؛ ولنگاری و بی‌برنامگی را رواج داد و باعث هدررفت منابع محدود سال‌های آینده هم شد. تا زمانی که اقتصاد ایران یک برنامه‌ریزی بلندمدت نداشته باشد و نگاه کارشناسی را جایگزین منافع باندی و جناحی نکند، امیدی به بهبود اوضاع نیست. یک نمونه آشکار از وضعیت بحران‌زده،‌ صنعت خودروسازی است. غم‌انگیز آنکه راه اصلاح مانند روز روشن است و  اراده‌ای برای بهبود وضعیت وجود ندارد.

    حراج جان انسان

کتاب غربزدگی جلال آل‌ احمد از آن کتاب‌هایی است که حتی خود نویسنده هم وقتی پس از انتشار آن را می‌خواند متوجه می‌شود چقدر بی‌اصل و بی‌معنی است! نویسنده در این کتاب سرفصلی دارد با عنوان «ماشین‌زدگی»؛ اینکه ما ایرانی‌ها «فرهنگ تکنولوژیک» نداریم، فنّاوری برای ما ایرانی‌ها امری غریب و وارداتی است و به‌جای اینکه با ماشین مانند ابزار برخورد کنیم، با آن رابطه عاطفی برقرار می‌کنیم و عاشقش می‌شویم. زمانی که آل‌احمد آن کتاب را نوشته، هنوز صنعت مونتاژ در کشور راه‌اندازی نشده بوده، بنابراین منظور نویسنده از ماشین احتمالاً محصولات کارخانه بنز بوده است. ازقضا این قسمت از کتاب غربزدگی زیاد نامربوط نیست، چون شما باید خیلی سنگدل باشید که شیفته آن پری‌پیکر بالابلند نشوید. آل احمد باید محصولات امروز کارخانه‌های وطنی را می‌دید و تشر می‌زد که این فقط یک ماشین است و زیاد از آن خوشتان نیاید؛ و البته حیفِ این حلبی‌های چرخ‌دار که نامشان را ماشین بگذاریم.

قیمت خودرو در سال ۱۴۰۰ رشد چشمگیری داشت. قانون ساده عرضه و تقاضا را همه می‌دانیم. کاهش عرضه: افزایش قیمت. خودرو در کارخانه بود و عرضه نمی‌کردند. بخشی از خودروهایی که در سال ۱۴۰۱ تحویل دادند تولید سال ۱۴۰۰ بوده است. چرا در آن بحبوحه رشد قیمت‌ها این خودروها را عرضه نکرده‌اند؟ قیمت‌ها افزایش پیدا می‌کند و کارخانه به شورای رقابت فشار می‌آورد که آیا رواست خودرویی را که در بازار ۶۰۰ تومان میلیون معامله می‌کنند من ۲۰۰ تومان میلیون بفروشم و کارخانه هم ضررده باشد؟ هر عقل سلیمی می‌گوید این روند اشتباه است، اما این قصه درازتر از این حرف‌هاست. اساساً قیمت‌گذاری دستوری کار اشتباهی است و اشتباه بزرگ‌تر انحصار در بازار است. واردات خودرو را آزاد کنید و کارخانه‌های وطنی را مخیر کنید با هر قیمتی که می‌خواهند بفروشند، آن وقت ببینید کسی یا یک‌سوم قیمت خودروهای تولید داخل را می‌خرد؟ بهانه می‌آورند که صنعت خودرو ورشکست می‌شود این‌همه آدم بیکار می‌شوند. ورشکست نمی‌شود، مجبور می‌شود روش تولید خود را اصلاح کند.

یک بار دیگر وضعیت خودروسازی در کشور را مرور کنیم. مدیریت ناکارآمد و استخدام‌های سفارشی باعث شده کیفیت و کمّیت خودروسازی در کشور کاهش پیدا کند. کارخانه ضرر هنگفتی می‌دهد و دولت مجبور است از گلوی مردم بزند و به کارخانه دلار تزریق کند: خودرو گران و بی‌کیفیت و هدررفت منابع. این چه معامله‌ای است آخر؟ تحریم را بهانه می‌کند. شما که گفته بودید سرنوشت کشور را به تحریم‌ها گره نمی‌زنیم. ما فرض می‌کنیم ۱۰ درصد و ۲۰  درصد روی تولید تأثیر بگذارد، ولی چطور قانع شویم خودرویی را که چندین عیب دارد بیشتر از قیمت جهانی خودروهای روز دنیا بفروشید و باز هم ضرر بدهید؟ یک جای کار می‌لنگد و همه می‌دانند ایراد از سوءمدیریت است.

خودرو را از کارخانه تحویل می‌گیرید. همان یک سال اول چندین بار برای رفع ایراد به نمایندگی مراجعه می‌کنید. این‌طور هم نیست که تا خودرو شما خراب شد پذیرش کنند و ایرادش را برطرف کنند. باید نوبت اینترنتی بگیرید. غالباً تا ده روز آینده هم وقت نمی‌دهند. تماس می‌گیرید با امداد خودرو. می‌گویند این ایراد شامل امداد فوری نمی‌شود. مراجعه می‌کنید به مکانیک. می‌گوید ایراد جدی است و خودرو یک‌جا می‌ایستد و دیگر حرکت نمی‌کند. فکر می‌کنید که اگر در سرعت ۱۰۰ کیلومتر در بزرگراه از کار افتاد چه اتفاقی رخ خواهد داد. چراغ «ایست» خودرو روشن می‌شود و مدام بوق می‌زند؛ یعنی حرکت نکن. تماس می‌گیری با تلفن امداد. می‌گویند هنوز هم شامل امداد فوری نمی‌شود. می‌توانم خودم به تعمیرگاه ببرم؟ نه، فقط تعمیرگاه‌های مجاز، و الا از گارانتی خارج می‌شود. زنگ می‌زنی به تلفن شکایات. شما بگو من چه کنم. پولش را می‌دهم همان مجاز خودتان درست کند. می‌گوید خودرو گارنتی دارد و مجاز حق ندارد پولی بگیرد. آقا من الآن سوار این ماشینم. ممکن است خطر جانی داشته باشد برایم. تو فقط بگو من چه کنم؟ می‌گوید تابستان است و نمایندگی‌ها سرشان شلوغ است. می‌گویم نمایندگی‌ها را بیشتر کنید… نه! خودرو آشغال تولید نکنید که مردم هرروز در صف نمایندگی‌ها نباشند.

آیا مدیر خودروسازی مسئول خون کسی که با خودروی معیوب و غیراستاندارد تصادف می‌کند و جانش را از دست می‌دهد، نیست؟ چه پرسش نامربوطی. آیا شرکت تویوتا دیوانه است که به خاطر یک ایراد کوچک چندین هزار خودرو را از سراسر دنیا مرجوع می‌کند؟ از عواقبش می‌ترسند و اینجا هر لکنته‌ای را دست مردم بدهی زبانت هم دراز است: فعلاً بیا صد میلیونت را بده و برو تا خبرت کنیم! واقعاً چه شد که این‌طور شدیم؟ ما مستحق این‌همه بلا نبودیم.

    ابد و یک روز

من اگر جای مسئولان مملکت بودم به‌جای معترضان خیابانی مسببان اصلی اعتراضات مردم را دستگیر می‌کردم. حکم لیدری هم بهشان می‌دام که شامل عفو نشوند! چند نفر از اطرافیانتان را می‌شناسید که از تمدید اجاره خانه خود درمانده‌اند؟ یک آپارتمان چهل‌متری را در ارزان‌ترین نقطه تهران بیش از ۲ میلیارد تومان قیمت گذاشته‌اند. جوانی که اگر کار پیدا کند فوقش ۸  میلیون تومان حقوق می‌گیرد، چگونه هزینه سرپناه خود را تأمین کند؟ آنکه اعتراض می‌کند همین آدمی است که در دهه چهارم زندگی‌اش در رفع نیازهای اولیه‌اش مانده و نمی‌تواند ازدواج کند. صد بار گفتند ایران ظرفیت خانه ویلایی برای ۱۰۰ میلیون نفر را دارد،  اگر این ظرفیت وجود دارد و حالا یک جوان بعد از بیست سال کار نمی‌تواند یک آپارتمان سی‌متری بخرد، فکر نمی‌کنید شما آقایان هم کمی تقصیر داشته باشید؟

روی هر کالایی دو قیمت زده‌اند، یکی تولیدکننده و یکی مصرف‌کننده و مغازه آن را با قیمت سوم می‌فروشد! الآن ما باید از شما تشکر کنیم که قیمت تولیدکننده را روی کالا زده‌اید؟ فرقی به حال ما کرد  جز اینکه گیج شدیم  که کدام را باید به فروشنده بپردازیم؟! آن کسی را که باعث این گرانی شده مؤاخذه کنید، آن‌که گرسنه است را نه، گیرم که صدایش بلند شد.

زمانی بود که دارو برای بیماران صعب‌العلاج کمیاب بود. حالا مریض‌های سهل‌العلاج هم در مضیقه‌اند. آقایی که از راه مسافرکشی با موتورسیکلت روزگار می‌گذراند می‌گوید حدود ۹۰  درصد درآمدش را خرج خرید داروهای بیماری ام.اس همسرش می‌کند. مسئول داروی مملکت را ببرید برای پرس‌وجو، نه آن معترضی که این فشارهای جانکاه را تحمل می‌کند. بگذارید دادش را بزند.

آن مسئول ضدامپریالیست که خانواده را فرستاده امریکا و اروپا، او را خبرش کنید و درباره آرمان‌های انقلاب توجیهش کنید. خواهد گفت فرزندم اختیاردار خودش است. این حرف‌ها را باور نکنید. بدون حمایت خانواده کسی نمی‌تواند در آن کشورها زندگی درست کند. این ملت انقلاب کردند که مملکت جای درستی شود برای زندگی همه، نه‌اینکه فرزند همان خانم یا آقای انقلابی هم اینجا را لایق زندگی نداند.

اگر کسی اعتراض کرد به زندگی تجملاتی صاحب‌منصبان، به او خرده نگیرید. نهج‌البلاغه را بخوانید و ببینید امام علی(ع) چه توصیه‌ای برای آن شرایط دارد؟ آیا فرد معترض را مؤاخده می‌کند یا اموال نامشروع آن فرد را پس می‌گیرد. برادر، پس می‌گیرد، حتی اگر کابین همسرشان کرده باشند: «وَ اللَّهِ لَوْ وَجَدْتُهُ قَدْ تُزُوِّجَ بِهِ النِّسَاءُ».

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط