لطف الله میثمی
از یکسو فلسطینیها، کشورهای عرب، نهادهای حقوق بشر سازمان ملل متحد و مواضع رسمی کشورهای اروپا و امریکا، خواهان آتشبس در غزه هستند و از سوی دیگر نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل و دو نفر از وزیران افراطی یهودی با آتشبس مخالفاند.
در داخل اسرائیل نیز ارتش، موساد و شینبت برخلاف نتانیاهو با آتشبس موافقاند. هالیوی، رئیس ستاد ارتش اسرائیل، معتقد است در شرایط فعلی، ارتش در سه وجه باید بازنگری کند: نخست سلاح جدید؛ دوم تجدید سازماندهی؛ و سوم تغییر بینش.
اختلافات موجود در بین بلوکهای قدرت در اسرائیل مانند کابینه جنگ و کابینه امنیتی؛ یعنی موافقان و مخالفان آتشبس هر دو جناح حزب حاکم یعنی حزب لیکود هستند.
بعد از یازده ماه که از رخداد ۷ اکتبر میگذرد، طرفداران آتشبس معتقدند نتانیاهو به هیچیک از هدفهای جنگ نرسیده است: نه حماس نابود شده، نه اداره امور غزه از دست حماس خارج شده و نه گروگانها آزاد شدهاند.
نتانیاهو در برابر فشارهای خارج و داخل، به ظاهر مذاکره درباره آتشبس را پیگیری میکرد، ولی شرایطی را لحاظ میکرد که آتشبس انجام نشود. برای نمونه در گفتوگوی گالانت، وزیر جنگ با نتانیاهو که در مطبوعات منتشر شده نتانیاهو میگوید من به هیچ وجه ارتش را از محور فیلادلفی بیرون نخواهم برد. وی اضافه میکند علتش این است که حماس با این نوع آتشبس مخالفت خواهد کرد. نتانیاهو برخلاف حماس میخواهد ارتش اسرائیل بهطور کامل از غزه عقبنشینی نکند.
طرح صلحی را بایدن، رئیسجمهور امریکا، مطرح کرد که کشورهای مصر و قطر هم در آن مشارکت داشتند. وزیر خارجه امریکا تبلیغات بسیاری کرد که تنها حماس است که مخالف صلح است. حماس، غافلگیرانه طرح بایدن را قبول کرد، ولی اسرائیل آن را نپذیرفت. ایران نیز در هیچیک از مذاکرات برای آتشبس شرکت ندارد، اما اعلام کرد موضع حماس را میپذیرد.
طرفداران آتشبس معتقدند اگر نتانیاهو آتشبس را بپذیرد، یهودیان افراطی مانند بنگویر، وزیر امنیت و اسموتریچ، وزیر دارایی، از کابینه خارج میشوند و آنوقت نتانیاهو رأی کافی برای تشکیل کابینه ندارد و باید انتخابات جدیدی آغاز شود. از آنجا که پروندههای فساد نتانیاهو در دادگاه مطرح است، با سقوط او از نخستوزیری این پروندهها به جریان خواهد افتاد و قطعاً به زندان محکوم خواهد شد. گفتوگوی دیگری که در کابینه جنگی مطرح شده صراحت لهجه نتانیاهو درباره گروگانهاست. او میگوید آزاد شدن گروگانها هدف انسانی است و نه هدف جنگی. با نشر این اخبار در مطبوعات اسرائیل، تظاهرات مردمی برای آزادی گروگانها، آتشبس و خلع نتانیاهو از قدرت به اوج خود رسید. معنای اختلاف در کابینه جنگی این نیست که مردم اسرائیل با ادامه جنگ مخالف باشند، بلکه معتقدند حماس و مردم غزه که هوادار حماس هستند به اندازه کافی تلفات دادهاند و هماکنون وقت آتشبس و تبادل گروگانهای اسرائیلی با زندانیان فلسطینی است.
نتانیاهو و جریان افراطی-یهودی بر این باورند که اسرائیل باید بین موجودیت خود و آتشبس یکی را انتخاب کند. اگر اسرائیل آتشبس را بپذیرد، معنایش این است مشروعیت حماس را پذیرفته و موجب تقویت حماس خواهد شد؛ البته یک بار هرتزی هالیوی، رئیس ستاد ارتش اسرائیل، مطرح کرد آتشبس مورد قبول حماس را میپذیریم و اسرا را آزاد میکنیم، ولی دومرتبه ارتش را به غزه گسیل میداریم. در اظهارنظرهای برخی مقامات اسرائیلی با رسانه اینترنشنال آنها هم تأکید کردند آزادی گروگانها یک هدف انسانی است و نه جنگی. اسرائیلیها بحران حیاتی و موجودیتی خود را مهمتر از بحرانهای سیاسی، اجتماعی و نظامی میدانند. با این اظهارات و باورها بود که بنزین روی تظاهرات ریخته شد و تظاهرات اوج جدیدی گرفت. مقامات موساد و شینبت به مهاجرتهای فزاینده داخلی، تظاهرات در داخل و دانشگاههای امریکا و در سایر کشورها، انزوای اسرائیل در سطح جهانی و بین کشورهای عربی که موضوع «قرارداد ابراهیم» بودند اشاره میکنند و شرایط داخل و خارج برای آتشبس و آزادی گروگانها را مساعد میبینند. دیدگاه پربسامدی در مطبوعات و مؤسسات پژوهشی وجود دارد که نتانیاهو در اوج استیصال قرار دارد و تنها راه برونرفتی را که به برکناری خود منجر نشود در این میبیند که ایران و اسرائیل وارد جنگ شوند و پای امریکا و غرب به جنگ باز شود و از اسرائیل حمایت کنند. دولتمردان اسرائیل از بدو اشغال فلسطین تاکنون سعی کردند اسمی از فلسطین نبرند و اصلیترین تضاد را قضیه عرب-اسرائیل بنامند. مبارزات ملت فلسطین و حماسههای مقاومت آنها بالندگی عجیبی داشته که اکنون اسرائیل باید بپذیرد در تمامی رسانههای دنیا جنگ بین حماس و اسرائیل مطرح است. این در حالی است که اسرائیل در شأن خود نمیبیند آنچنان ابهتش تقلیل یافته که با یک گروهک فلسطینی وارد مصاف شده که پس از یازده ماه موفقیت چندانی به دست نیاورده است. هدف نتانیاهو از درگیری اسرائیل با ایران این است که کشورهای عرب موضوع قرارداد ابراهیم را با خود همراه کرده تا اسم و رسم فلسطین را کمرنگ و بیرنگ کند. در زمان ریاستجمهوری اوباما، نظرسنجی علمی، منطقی و مستندی در امریکا شکل گرفت که نخست مردم امریکا ضد جنگ شدند و دیگر جنگهای دویستساله اخیر را وطنپرستانه نمیدانند. دوم اینکه ۸۰ درصد نظامیان امریکایی مخالف جنگ بوده و سوم اینکه اقتصاد امریکا جنگ را نمیتواند لجستیک کند. به همین دلیل مرز جدیدی بین امریکا و اسرائیل به وجود آمده که هم اوباما و هم بایدن بارها اعلام کردهاند از امنیت اسرائیل در برابر هر گونه تهاجمی از آن حمایت خواهند کرد، ولی اگر اسرائیل جنگی را آغاز کند، امریکا خود را درگیر یک جنگ تمامعیار نخواهد کرد.
تجربه اوکراین نیز نشان میدهد ارتش امریکا خود را درگیر جنگ با روسیه نکرده، بلکه اهداف خود را از طریق اروپا به منصه ظهور میرساند؛ بنابراین نتانیاهو چارهای ندارد جز اینکه بازی مذاکره را برای خرید زمان پیش بگیرد تا در انتخابات امریکا ترامپ پیروز شود؛ هرچند شعار ترامپ نیز پایان دادن به جنگهای بیپایان است. مؤسسات پژوهشی و رسانههای مطرح معتقدند خطمشی نتانیاهو در این مرحله دست زدن به اقداماتی است که ایران را از نظر حمیتی و غرور تحریک کند تا دست به حمله بزرگی علیه اسرائیل بزند. نکته دیگر اینکه وزیر جنگ اسرائیل به ضرورت آتشبس و دستیابی به تجهیزات جنگی جدید رسید، این بود که در حمله ۱۳ آوریل ایران علیه اسرائیل و حملات حزبالله به بیتالمقدس با تمام حمایتی که امریکا و اروپا از اسرائیل کردند، نتوانستند موشکهای ایرانی و حزبالله را رهگیری کنند. حزبالله توانسته با ترفندهای تکنولوژیک ضربهپذیری گنبدهای آهنین اسرائیل را به آنها نشان دهد تا اینکه اسرائیلیها بپذیرند تعادل و موازنهای بین اسرائیل و حزبالله برقرار شده است که به تخریب متقابل منجر نشود تا اسرائیل روند آتشبس و صلح را بپذیرد.
پهپادهای حزبالله به نام «هدهد» سه بار از تمام مؤسسات حیاتی اسرائیل نقشهبرداری دقیق کردند و به سلامت بازگشتند. گویا حزبالله تأکیدش روی تعادل و موازنه با اسرائیل است. حسن نصرالله در یک سخنرانی گفت مؤسسات صنعتی اسرائیل در منطقهای است که تنها چهار واحد آن ۲۰۰ میلیارد دلار ارزش دارد و حزبالله میتواند در عرض نیم ساعت آنها را نابود کند. به همین دلیل کسری ناجی، مجری بیبیسی، گفت نور امید راهبردی احساس میشود و آن جایگزینی موازنه با تخریب است.
پس از شهادت اسماعیل هنیه در تهران توسط اسرائیل، ایران مصمم به واکنش است، ولی زمان آن را مشخص نکرده است. به همین مناسبت، امریکا، فرانسه و انگلیس و احتمالاً برخی کشورهای دیگر، ناوگانها و سامانههای رهگیری خود را به منطقه آوردهاند و مردم اسرائیل همچنان در خوف و هراس به سر میبرند.
شبکه سیانان به اوضاع داخلی اسرائیل و بهویژه اعتصابات سراسری مردم اسرائیل پرداخته است. ازآنجاکه یک مرزبندی یادشده در بالا بین اسرائیل و امریکا به وجود آمده است و عدم تمایل امریکا به جنگ تمامعیار، ایران توانسته در درون چنین شکافی مانور دهد و ارتباطاتی را با امریکا برقرار کند که اسرائیل بهشدت مخالف آن است؛ ارتباطاتی که مقر آن در مسقط عمان است. نماینده ایران در سازمان ملل هم اقدامات خود را متناسب با این شکاف موجود تنظیم کرده است. گالانت، وزیر جنگ اسرائیل، در نقدی که به نتانیاهو بر سر رفتن هیئتی به امریکا داشت، این بود که جزو پنج نوع حمایتی که امریکا از اسرائیل کرده، یک مورد آن این بود که امریکا از ایران و حزبالله تقاضا کرده پس از هفتم اکتبر به اسرائیل حمله نکند. ایران و حزبالله هم مصالحشان در این بود که دست به چنین جنگی نزنند، بنابراین به نظر میرسد این رابطه تقویت شده باشد.
هرگونه اقدامی که بخواهد ایران در واکنش به ترور هنیه علیه اسرائیل انجام دهد باید به نوعی باشد که نتانیاهو و همفکران راهبردیاش از استیصال موجود خارج نشده، بلکه آن را تشدید کند.
به نظر میرسد استراتژی موج انسانی که ملهم از دفاع ایران در برابر بعث عراق بود، وقتی با استراتژی فوج موشکی و پهپادی تلفیق شود و تکنولوژی موشکها و پهپادها بهطور مستمر بهروز شود، اسرائیل قادر نخواهد شد سامانههای دفاعی خود را به این سرعت تغییر دهد و بهروز کند؛ این فرصتی است طلایی که میتواند متعصبان افراطی اسرائیل را به سمت آتشبس و صلح سوق دهد.
مؤسسات پژوهشی و رسانههای مطرح معتقدند اگر جنگ تمامعیار یا تهاجم بزرگی بین ایران و اسرائیل رخ ندهد، اسرائیل در یک جنگ فرسایشی به سمتی پیش میرود که وزیر خارجه پیشین اسرائیل پیشبینی کرده است؛ یعنی سقوط اسرائیل و آنگاه جامعه یهود. اسرائیل، هم در درون خود تضادهای جدی دارد و هم با همسایگانش و هم با سازمانهای بینالمللی و حقوق بشری که اسرائیل را به نسلکشی محکوم کردهاند. «آبا اِبن»، وزیر خارجه اسبق و معاون نخستوزیر اسرائیل که از شخصیتهای ایدئولوژیک صهیونیسم است، درباره عقبنشینی اسرائیل از لبنان در سال ۱۹۸۲ بدین مضمون گفت: تاریخ یهود تاکنون چنین شکستی را تحمل نکرده است.
به نظر میرسد لکه ننگ فراموشنشدنیای که اسرائیل با نسلکشی فلسطینیهای غیرنظامی بهویژه زنان و کودکان پس از دفاع تهاجمی هفتم اکتبر ۲۰۲۳ انجام داد ضربه کمنظیری به اسرائیل و قوم یهود وارد آورد. به همین دلیل دینداران یهودی و پیروان حضرت موسی در امریکا و اروپا سعی دارند مرز خود را با اقدامات اسرائیل پررنگتر کنند تا امنیت خود را تأمین کنند.
یکی از روشنفکران اسرائیل در مقالهای نوشت اسرائیل دیگر نمیتواند از مظلومنماییهای خود در بدو تشکیل دفاع کند، چراکه همه آنها هماکنون به ضرر اسرائیل افشا شده است: همچون ۱. مظلومیت یهودیان سرگردان و بیوطن که حالا صاحب وطن شدهاند؛ ۲. مظلومنمایی ناشی از هولوکاست؛ ۳. چهار میلیون یهودی معتقد به دموکراسی که در محاصره ۱۰۰ میلیون عرب وحشی قرار گرفتهاند؛ ۴. حمایت جهانیان از این مظلومنماییها و حمایت سازمان ملل از موجودیت اسرائیل؛ و ۵. انکار اشغالگری به شیوه سازمانهای تروریستی هاگانا و ایرگون.
قریب یک ماه پیش، پارلمان اسرائیل با اکثریت آرا طرح دو دولتی را نپذیرفت. اسرائیل تاکنون به هیچ وجه زیر بار قطعنامههای سازمان ملل و بهویژه قطعنامه ۲۴۲ شورای امنیت پس از جنگ ژوئن و قرارداد اسلو (۱۹۹۳) نرفته است و دولتی به نام اسرائیل و دولتی به نام فلسطین در کنار آن را نخواهد پذیرفت. با توجه به چنین قطعیتهایی در دولتمردان اسرائیل پیشبینی میشود اسرائیل برای حیات و موجودیت خود هیچ راهی جز نسلکشی و پاکسازی فلسطینیها نخواهد داشت. از برخی مسئولان امنیتی اسرائیل شنیده شده حتی اگر ۵ درصد اسرائیل مخصوص فلسطینیها باشد، اسرائیل امنیت نخواهد داشت.