بدون دیدگاه

الهیات و پیام‌آوری در آیین مانوی و آیین‌های دیگر

اکبر ثبوت

بخش دوم

در شماره ۱۳۰ چشم‌انداز ایران گفت‌وگویی داشتیم با عنوان «الهیات زرتشتی در گذر تاریخ» که ضمن آن نسبت اندیشه زرتشتی و تحولات آن با دوگانه‌انگاری بررسی شد. در شمارۀ گذشته نیز موضوع «الهیات و پیام‌آوری در آیین مانوی و پیشینۀ آن» با آقای اکبر ثبوت در میان گذاشته شد. قسمت نخست گفت‌وگوی مکتوب ما با ایشان که در شمارۀ قبل منتشر شد به بررسی رابطۀ دوگانه‌انگاری در آیین زرتشتی با آیین مانوی اختصاص داشت. در ادامۀ بحث سابق، وحی در آیین زرتشتی و مانوی با تصویری که قرآن از این پدیده ارائه می‌دهد، مقایسه خواهد شد. در فرازهای بعد، پاسخ مکتوب آقای ثبوت به پرسش ما آمده است.

 

تلقی‌ مانی از مقوله وحی و پیامبری چه بود؟ این تلقی چه نسبتی با تلقی زرتشتی و اسلامی از وحی و پیامبری داشت؟

پاسخ بر پایۀ آنچه در منابع معتبر آمده است:

وحی در آیین زرتشتی

*زرتشت در سی‌سالگی در مراسم جشن «بهاربود» شرکت جست و پس از برگزاری این مراسم دینی، برای نیایش به کنار رودخانۀ دایتی رفت و در آنجا بهمن امشاسپند را دید که شاخۀ سفیدی به‌عنوان نمادِ دین در دست داشت و گفت‎وگوهایی میان آن‌ها صورت گرفت. سپس هر دو با هم به سوی اورمزد و انجمن امشاسپندان روانه شدند. زردشت تا چهل‌‌سالگی با اورمزد و امشاسپندان گفت‌وگوهایی کرد که نمونه‌هایی از آن‌ها در منابع آمده است. پس از آنکه اورمزد اسرار دین را بر زردشت آشکار کرد، او چند آزمایش دینیِ سخت را از سر گذراند. دو سال بعد، اورمزد به او فرمان داد که رسالت خود را اعلام کند.۱

«در منابع یونانی گفته شده که زردشت مدت هفت سال در بن غاری درون کوهی به سر آورده، به خاموشی مطلق می‌گذرانید. آوازۀ کار او از شرق به گوش مردم روم رسید و شهرت یافت که مردی مرتاض، بیست سال تمام در بیابان‌ها گذرانیده و جز پنیر طعامی نخورده است. چون زردشت به سی‌سالگی رسید (سنی که غالباً در دماغ‌های صاحبان افکار روحانی و اذهان نوابغ مذهبی دورۀ بروز بحران‌های فکری است)، مکاشفاتی به او دست داد… گویند نخستین بار که برای او کشف و شهود دست داد، وی در سواحل رود دیتیا، در نزدیکی موطن خود بود، ناگهان خیال شبحی که بلندی قامت او نُه برابر انسان متعارف بود در برابرش نمودار گردید که او را فرشتۀ وهومنه (بهمن) یعنی پندار نیک نام نهاده‌اند. پس فرشته با او گفت‌وشنود کرد و به او فرمان داد که جامۀ عاریتیِ کالبد را از جان دور سازد و روان را پاک و طاهر فرماید، آنگاه صعود کرده، در پیشگاه اهورامزدا، یعنی خدای حکیم، حاضر گردد. وی چنان کرد و خدای متعال که پیرامونش، صفوف فرشتگان جای داشتند بر او نظر فرمود. از چگونگی حضور او در محضر الهی سرگذشتی بسیار جالب و جاذب روایت می‌کنند که خلاصۀ آن این است: چون زردشت در آن انجمن آسمانی و جایگاه برین درون آمد، سایۀ او محو گردید؛ زیرا پرتو تابش فرشتگان و اشعۀ درخشانِ ارواح عِلوی در پیرامون او وجود او را چنان مستغرق نور ساخته بود که ظلّی باقی نماند. پس اهورامزدا به او تعلیم داد و او را به پیغامبری برگزید و امر فرمود که حقایق و تعالیم و تکالیف آیین بهی را به عالمیان بیاموزد. از آن پس هشت سال دیگر بر زردشت بگذشت و او در عالم کشف و شهود با شش فرشتۀ مقرب (امشاسپندان)، یکایک گفت‌وشنود کرد و از مجلسِ هرکدام بر روشنایی ضمیر و صفای دل او لختی می‌فزود. در گات‌ها که ظاهراً کلمات خود زردشت است، به این مکاشفات اشاره شده و بعضی قطعات که حاکی از مطالب اصلی و موثق و معتمد است از زمان او به جای مانده، از آن جمله یک جا می‌گوید: من مانند وخشورِ پاک تو را ای اهورامزدا می‌ستایم! وقتی که وهومنه نزد من آمد و از من پرسش کرد: «کیستی؟ …{به} که وابسته‌ای؟ و نشانی تو در این روزگار چیست؟» من به او گفتم: من زردشتم دشمن دروغ که تا غایت توانائی … با دروغ نبرد می‌کنم و پشتیبان نیرومند راست‌گویانم و سرانجام به عالم بی‌پایان خواهم رسید و در آنجا ترا ای مزدا ستایش خواهم کرد و نغمه‌ها به یاد تو خواهم سرود. تو را ای روان پاک و مقدس، تو را ای اهورامزدا می‌ستایم، هنگامی‌که وهومنه (پندار نیک) نزد من آمد و از من سؤال فرمود که آهنگ چکار داری؟ در پاسخ گفتم: حرمت و ستایشِ آتشِ تو آهنگ من است و تا تاب و توان دارم در طریق حق کوشش می‌کنم. راستی را به من نشان ده تا او را بطلبم! چون تو به من گفتی به راستی برو و راستی را تعلیم ده. مگر به من امر نکردی که از چه بپرهیزم و چه چیز را فرمان بَرَم؟ تو گفتی به فرمان سروش گوش فرا ده و سرنوشتِ پُر از گنج در پی توست. پاداش نیک دراز در انتظار مردمان است. از آن پس ده سال تمام بر زردشت بگذشت که به پرستش و عبادت مزدا مشغول بود و پیوسته از مردم روزگار جفا و آزار می‌دید. پس از این مکاشفه بی‌درنگ تعلیم خلائق را آغاز کرد. ولی در ابتدا کسی به سخنان او گوش نداد. چندین بار نومید شده در معرض فتنه و آزمایش قرار گرفت؛ یعنی روان پلید انگره مئی نیو او را وسوسه می‌کرد که عبادت مزدا را ترک کند. لکن زردشت همچنان در عقیدت خود پایدار بود و پاسخ داده می‌گفت: نی! من از دین بهی و راستی برنمی‌گردم. هرچند که جان و تن و اعضای بدن مرا از یکدیگر جدا کنند، از پرستش مزدا روی برنمی‌تابم. عاقبت پس از دَه سال زردشت به مقصود رسید و نخستین کسی که آیین او را پذیرفت و به او گروید عموزادۀ وی مردی به نام میندی نیمون‎ها بود. پس در یکی از بلاد شرقی ایران به دربار شاه آن دیار به نام ویشتاسپ راه یافت».۲

وحی بر موبدان برای گزارشگریِ اوستا

*پادشاه (نوشیروان؟) تکیۀ بسیار به این نکته دارد که سخن وحی، به‌راستی در پاکی همان است که بوده؛ و تنها نیاز به گزارشگری و روشنگری دارد و اشاره می‌کند به وحیِ پِی‌درپی به میانجی موبدان، با اصطلاحاتی که سخت، روش موبدان را در اوستای کهن به یاد می‌آورد (پرواز آزاد روان و نگرش روانی) پایۀ دین رسمی به‌روشنی مشخص شده است.

مانی و وحی و پیامبری

چند بار احلامی بر مانی ظاهر شد و یک مَلَکی به اسم همراه، حقایق الهی را بر او کشف می‌کرد. او خود را فارقلیط قلم می‌داد که عیسی از آن خبر داده است که خواهد آمد. در یک سرود به زبان پارتی که به دست آمده، مانی می‌گوید: من از زمین بابِل آمده‌ام برای منعکس کردن ندایی به‌وسیلۀ تمام دنیا.۳

پدر مانی «از همدان آمده و در طیسفون مستقر شده بود. کمی قبل از تولد مانی هاتفی به …{پدرش} ندا در داد که دیگر گوشت نخورَد و شراب نیاشامد و از مباشرت با زن پرهیز کند. او اطاعت کرد و به دست میسان۴ در بابل جنوبی رفت و به فرقۀ مغتسله پیوست که روش آن‌ها با این دستور مطابقت داشت. در این محیط، مانی بزرگ شد.

در دوازده‌سالگی ملَکی از جانب خدا بر او ظاهر شد (همزاد –قرین– به {زبان} نبطی توم) و به او امر کرد از جماعت و فرقه‌ای که با آن‌ها بود دوری جوید و خود را برای وظیفه‌ای که برای او مقرر است آماده کند.{نام این هاتف یا حاملِ وحی در اسناد ایرانی نریمیگ و گاهی یمیگ و در قبطی سایش ثبت شده است}. بعد از دوازده سالِ دیگر، ملک دوباره ظاهر شد و به او، حکم ظهور و رسالت را داد.۵ مانی دوازده‌ساله بود که «به قول خودش… ملَکی بر او ظاهر شد و او را ندا در داد که مهیای ظهور و نشر تعالیم الهی بشود. اسم این فرشته را تَوم یا تَوّیم نامیده یعنی توأمان، و گمان می‌رود که به {زبان} آرامی ظاهراً آن چیزی است که به فارسی همزاد گوئیم و به عربی، قرین ترجمه شده است (در کفالایا از کتب مانویان، اسم آن فرشته، فارقلیط زنده است و بعضی از محققان آن را توماس دانسته‌اند). تاریخ این وحی را سنۀ ۵۳۹ سلوکی… و دو سال گذشته از سلطنت اردشیر شاهنشاه ذکر کرده‌اند. آن سال بابلی با ۲۵ ماه مارس رومی سنۀ ۲۲۸ مسیحی شروع و در ۱۲ آوریل ۲۲۹ مسیحی خاتمه می‌یابد…{یعنی} در فاصلۀ بین اواخر مارس و اواخر سپتامبر ۲۲۸ مسیحی و… قبل از آوریل ۲۲۹ مسیحی {این حادثه روی داد}. وقتی {مانی} بیست‌وچهارساله شد (یعنی درواقع در ظرف سال بیست‌و‌پنجم عمر وی) ملَک مذکور در فوق، بر او ظاهر شد و او را امر به ظهور و تبلیغ تعلیماتِ الهی کرد. اگر حساب دقیق منظور بوده، این واقعه باید بعد از ۱۹ آوریل سال ۲۴۰ مسیحی (هشتم نیسان بابلی) بوده باشد».۶

وحی و پیامبری در قرآن

*هیچ بشری را نرسد که خداوند جز به وحی یا از ورای حجاب با او سخن کند، یا فرستاده‌ای (فرشته‌ای) می‌فرستد تا به امر او هر چه خواهد به او وحی کند. او والامرتبه و حکیم است؛ و بدین گونه روحی از فرمان خود را به تو وحی کردیم. تو نمی‌دانستی کتاب و ایمان چیست. ولی ما آن را نوری گردانیدیم تا هریک از بندگانمان را بخواهیم، با آن راه بنماییم؛ و به راستی که تو به راه راست راه می‌نمایی (الشوری ۵۲-۵۱).

*(خداوند) فرابرندۀ درجات، خداوندِ عرش، به هرکس از بندگانش خواهد، از فرمان خود، آن روح (فرشته، روح‎الامین؟) را می‌فرستد تا مردم را از روز رستاخیز بیم دهد. (المؤمن، ۱۵)

* (خداوند) به فرمان خود فرشتگان را با روح (وحی) بر هریک از بندگانش که بخواهد فرو می‌فرستد تا بیم دهند که خدایی جز من نیست. پس از (نافرمانی در برابرِ) من بپرهیزید. (النحل، ۲)

وحی بر پیامبر ما

*پیامبر (ص) از سَرِ هوس سخن نمی‌گوید. این کلام (قرآن) جز آنچه به او وحی می‌شود نیست. آن را فرشته‌ای بس نیرومند به او آموخته است- صاحب نیرویی که بایستاد. در افقِ برترِ آسمان بود. سپس نزدیک و نزدیک‎تر شد. به‌‌اندازۀ دو کمان یا نزدیک‌تر از آن. آنگاه (خدا) به بنده‌اش آنچه را باید وحی کند، وحی کرد. دل آنچه را دید، دروغ نشمرد. آیا در آنچه می‌بیند با او مجادله می‌کنید؟ و به‌راستی او را بار دیگر هم بدید. نزدیکِ درخت سدر، که جایگاه بهشت است. آنگاه که (آنچه) آن درخت را در خود می‌پوشید، پوشیده داشت. دیده پیامبر خطا نکرد و از حد فراتر نرفت. به‌راستی پاره‌ای از آیات بزرگ پروردگارش را بدید. (النجم، ۳ تا ۱۸)

*(قرآن) از سوی پروردگار جهانیان فروآمده است. (فرشته) روح‌الامین، آن را به زبان عربی روشن بر دلت فرود آورد تا از هشداردهندگان باشی؛ و آن در نوشته‌های پیشینیان نیز آمده است. آیا برای آنان این نشانۀ روشنی نیست که دانایان بنی‌اسرائیل از آن آگاه‌اند؟ (الشعراء،۷-۱۹۲).

* بگو (حکمی را که پس از حکم پیشین و به جای آن فرستیم) روح‌القدس از سوی پروردگارت به‌حق فرود آورد تا کسانی را که (به حق) گرویده‌اند، استوار دارد و برای مسلمانان راهنمایی و نوید باشد. (النحل، ۱۰۲)

گزارش قرآن از وحی به موسی

* آیا خبر موسی به تو رسید؟ هنگامی که آتشی دید و به خانوادۀ خود گفت درنگ کنید که من از دور آتشی دیدم، شاید برایتان پاره‌ای از آن بیاورم یا در روشناییِ آن راهی بیابم. چون به نزد آن (آتش) آمد، آوایی برخاست که ‌ای موسی! به راستی من پروردگار توام. پای‎پوش خود را به در آور که تو در وادیِ مقدسِ طُوی (وادی ایمن یا سرزمین مقدس) هستی و من تو را برگزیده‌ام. پس به آنچه وحی می‌شود گوش فرادار. به راستی منم خداوند که خدایی جز من نیست. مرا بپرست و نماز بگزار تا مرا یاد کنی. رستاخیز فرارسنده است. می‌خواهم (موعِد) آن را پوشیده دارم تا هر کس در برابر آنچه کرده جزا یابد… به‌سوی فرعون رو که به سرکشی برخاسته. (موسی) گفت پروردگارا سینه‌ام را گشاده گردان و کارم را برایم آسان کن؛ و گِره از زبانم بگشای تا گفتارم را دریابند و برایم دستیاری از خاندانم قرار ده- برادرم هارون را. پُشتم را به او استوار دار و در کار من شریکش کن… (خداوند) گفت: ای موسی هر چه خواستی به تو داده شد.

* راستی را که تو قرآن را از سوی حکیمی دانا دریافت می‌کنی. هنگامی‌که موسی به خانوادۀ خود گفت: من از دور آتشی دیدم. به‌زودی خبری از آن، یا پارۀ آتشی بیاورم، باشد که گرم شوید. پس چون به آن رسید، آوایی آمد که فرخنده (مبارک) است آن که درون آتش و آنکه در کنار آن است و پاکا خداوند که پروردگار جهانیان است. ای موسی منم خداوند عزیز حکیم. (النمل، ۶ تا ۹).■

 

پی‌نوشت:

  1. دانشنامۀجهاناسلام،ج ۲،ص ۳۳۲.
  2. ،صص ۵ – ۴۵۴.
  3. مانی‌شناسی،صص ۴-۷۳.
  4. دشتمیشان.
  5. مانی‌شناسی،صص ۱۱۲، ۱۳۵.
  6. مانی‌شناسی،صص ۲-۲۸۱.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط