گفتوگو با علیاصغر سیدآبادی
آمار و ارقام و گزارشهای رسمی و غیررسمی حاکی از این است که فیلترینگ موفق نشده است به اهداف مدنظر «فیلترسازان» جامه عمل بپوشاند. نهادهای رسمی که روزگاری در ایجاد فیلتر بر دادههای اینترنت همداستان بودند، امروز دچار اختلافنظر شدهاند و به نظر میرسد برخی از آنها موافق ادامه این روند نیستند. دولت جدید هم در میان اندک وعدههای انتخاباتی و پساانتخاباتیاش بر رفع فیلترینگ تأکید داشت. با علیاصغر سیدآبادی، روزنامهنگار، نویسنده و پژوهشگر حوزه کودک و نوجوان که دورانی نیز در مسند مشاور وزیر ارشاد قرار داشت، درباره چشمانداز فیلترینگ به گفتوگو نشستیم. دوره حضور سیدآبادی در ارشاد، با طرحها و ایدههای ماندگاری در حوزه کودک همراه بود. از جمله طرح «جام باشگاههای کتابخوانی» که آثار پرباری در حوزه ادبیات کودک ایران بر جای گذاشت.
به نظر میرسد یکی از دلایل اصلی فیلترینگ، حذف گفتمانهای غیررسمی و تقویت گفتمان رسمی است. چقدر فیلترینگ موفق شده است به چنین هدفی جامه عمل بپوشاند؟
وقتی از فیلترینگ حرف میزنیم گویی از موضوع تازهای حرف میزنیم، درحالیکه نام ِدیگر فیلترینگ، سانسور است و سابقهای طولانی دارد. در تاریخ سانسور ایران، دولت با حمایت گروههایی از مردم تلاش کرده است، سانسور اعمال کند. برای اعمال سانسور تمهیدات قانونی و شبه قانونی هم تدارک دیده، اما نقش این تمهیدات فقط تأخیر انداختن بوده و نتوانسته جلوی پیامها و آثار را بگیرد. اگر این تمهیدات موفقیتآمیز بود، الآن نه رادیو فراگیر بود و نه تلویزیون و نه حتی دستگاه فتوکپی و نه چیزهای دیگر. در برابر همه این پدیدهها دولت سانسور اعمال کرد، اما موفق نبود. کما اینکه الآن ماهواره طبق قانون ممنوع است، اما در عمل این قانون قابل اجرا نیست.
نسلهای نو در ایران نسبت بسیار کمتری با گفتمان (گفتمانها)ی رسمی دارند. به نوعی آن همسانسازی که مدنظر سیاست فیلترکردن بوده، گویی بر نسلهای نو اثر کمتری داشته است. آیا فیلترینگ تأثیری در ایجاد شکاف بین نسلهای نو و دیگر نسلها در ایران داشته است یا نه؟
فیلترینگ و سانسور حتی اگر موفقیتآمیز باشد، باعث محروم شدن حاکمیت از شنیدن صدای مردم میشود و در تله خودفریبی گرفتار میشود. محروم شدن از صدای نقد باعث از دست رفتن فرصت اصلاح میشود. اشکالات وقتی هنوز کوچکاند قابل اصلاحاند. سانسور مردم در واقع سانسور مدیران است. درست است که ظاهراً بستن صدای مردم است، اما همزمان محروم کردن آنان از صدای مردم است. سانسور باعث میشود مردم به خیابان بیایند تا صدایشان را به گوشهای بسته برسانند. اگر سانسور نباشد، اعتراضات شکلی آرامتر خواهند داشت. این محدود به یک نسل نیست. مسئله نسل جدید در سانسور با نسلهای پیشین تفاوتی ندارد، اما ارزشها و نگرشها و در نتیجه سبک زندگیاش تغییر کرده است و حتی حمایت بخش بزرگی از نسلهای گذشته را برای حقوق خودش کسب کرده است.
دستاورد فرهنگی فیلترینگ برای جامعه ایران چه بوده است؟
دستاورد فرهنگی فیلترینگ نصیب دشمنان و مخالفان و رقیبان ایران شده و دستاوردهای مالیاش نصیب فیلترشکنفروشان شده است و بروکراسی کوچکی هم ایجاد شده است شامل چند پست دولتی و حاکمیتی برای گروهی کوچک.
آیا فیلترینگ باید بهطور کلی برطرف شود یا معیارهای فیلتر کردن باید تغییر کند؟
آزادی با مسئولیت همراه است. اتفاقاً یکی از اشکالات فیلترینگ این است که از ما سلب مسئولیت میکند. مردم را شایسته مسئولیت نمیداند. مردم در چشم فیلترینگ و سانسور صغیرند؛ وگرنه هر کس در قبال حرفی که میکند و کاری که میکند مسئول است. حفظ فیلترینگ به بهانههای مختلف نقض غرض است. فیلترینگ کیفر قبل از خطای احتمالی است، محکومیت بدون محاکمه عادلانه یا حتی بدون اتهام است. اینها بهانه است. فیلترینگ نه توان جلوگیری از خطا و تخلف و جرم را دارد و نه در آن از نور رستگاری خبری است. باید فیلترینگ برداشته شود و ما مردم در برابر گفتار و رفتار خود مسئول و پاسخگو باشیم.
دولت (حکومت) چقدر قادر خواهند بود دسترسی به فضای مجازی را محدود کنند؟
من اطلاعات فنی لازم را در این باره ندارم، اما تجربه تاریخی نشان میدهد همیشه راهی برای دور زدن موانع پیدا میشود. چهبسا فیلترسازان همزمان در کار فیلترشکن ساختن هم باشند. پیشرفت فنّاوری هم مانع ساختن را ممکن میکند و هم دور زدن موانع را و این بازی بیفایده همیشه ادامه دارد، مگر اینکه بازی تغییر کند.
اگر بپذیریم فیلترینگ گاهی نیاز است، مثلاً برای برخی از گروههای سنی نیاز است و همانطور که در بسیاری از کشورها وجود دارد باید اعمال شود چه مکانیسمی برای چنین کاری میتوان پیشنهاد داد؟
به نظرم پیش از اینکه به راه و روش بپردازیم، باید درباره تغییر رویکرد سخن بگوییم و به رسمیت شناختن آزادی و مسئولیت توأمان. اگر آزادی و مسئولیت شهروندان به رسمیت شناخته شود، به جای بستن و فیلتر کردن، درباره استثناهایی مثل دسترسی کودکان به محتواهای نامناسب میتوان مثل دیگر کشورها راهحلهایی پیدا کرد، اما در وضعیت کنونی از قضا سرکنگبین صفرا فزوده و با وجود فیلترشکنهای متنوع، دسترسی کودکان به محتواهای نامناسب هم تسهیل شده است.
یکی از شعارهای اصلی دولت فعلی رفع فیلترینگ بود. تمامی کاندیداها (شاید بهجز دو نفر) اگر حتی مدافع فیلترینگ بودند، به نوعی مدافع شرمنده فیلترینگ بودند. همچنین نماینده جناح سنتی ایران به وضوح از فیلترینگ انتقاد میکرد. گویی صلاحیت اخلاقی فیلترینگ دچار خدشه شده است. چرا این اتفاق افتاده است؟
در انتخابات حتی به شکل نصفه و نیمه باید رضایت مردم را جلب کرد. واقعیت عریان خواستههای مردم خود را آنجا نشان میدهد. اتفاق در دیدگاه مردم رخ داده است. خوشبینانهاش این است که این اتفاق توسط همه جناحهای سیاسی شریک در حکومت درک شده است و آنان سعی کردهاند با خواست مردم همدلی کرده باشند، حتی اگر انجامش را دشوار دیده باشند، بدبینانهاش این است که چون رأی مردم را میخواستند باب طبع آنان حرف زدهاند، ریاکاری کردهاند.
آیا دولت فعلی قادر به رفع فیلترینگ خواهد شد؟ چه موانعی بر سر راه دولت برای فیلترینگ وجود دارد؟ رفع فیلترینگ چه آثاری بر جامعه خواهد نهاد؟
من ترجیح میدهم درباره آقای پزشکیان خوشبین باشم و فکر میکنم قصد رفع فیلترینگ را دارد. موانع کم و بیش روشن است. امیدوارم که موفق شود. موفقیت او رضایت مردمی، سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی را افزایش میدهد و سیاستورزی اصلاحطلبانه را تقویت میکند.