فریبکاری ایالاتمتحده در مورد اوکراین
گفتگو با جفری ساکس
برگردان: شبنم کاظمی
+ در تاریخ ۲۰ فوریه ۲۰۱۴، سه وزیر امور خارجه اروپایی توافقی منعقد کردند که بر اساس آن یانوکوویچ(۱) چند ماه دیگر در اوکراین در قدرت باقی میماند، دولت وحدت تشکیل میشد و انتخابات ملی جدید برگزار میشد، اما روز بعد، سرنگونی خشونتآمیزی رخ داد و در یک لحظه، ایالاتمتحده دولت جدیدی را به رسمیت شناخت.(۲)
و عکسالعمل اروپا چه بود؟ اروپا نگفت: «ببخشید، ولی ما توافق کرده بودیم. تفاهمنامهای با رئیسجمهور پوتین امضا شده. فرآیند قانون اساسی باید طی شود. یانوکوویچ باید برگردد. این معترضان خشونتطلب نباید به رسمیت شناخته شوند.»
نه! اروپا گفت: «متشکریم ایالاتمتحده. هر کاری تو بگویی، انجام میدهیم.»
به خودتان بیایید! این امنیت نیست! با عقل سلیم جور درنمیآید! این کارها کسی را در امان نگه نمیدارد.
– شما در کتابتان نشان میدهید که این کودتا توسط جناح راست، مثل گروههای راست افراطی در اوکراین رهبری شد. منظورم بیاعتبار کردن جنبش میدان نیست. فکر میکنم اکثریت مردم واقعاً مخالف فساد و تمایلات استبدادی یانوکوویچ بودند، اما این کودتا علیه دولت منتخب، توسط نیروهای راست افراطی انجام شد و فکر میکنم شما این را به وضوح نشان دادهاید.
+ من تعدادی از این رویدادهای ایالاتمتحده را دیدهام. بگذارید آنها را «رویدادهای ایالاتمتحده» بنامیم. وقتی جنبش میدان شروع شد، ناگهان ایستگاههای تلویزیونی جدیدی در سرتاسر اوکراین سر درآوردند. سر و کله رسانههای جدید و روزنامهنگارهای جدید در سرتاسر اوکراین پیدا شد. مردم سازماندهی شدند. با اتوبوس مردم را به کییف(۳) آوردند و از این نوع کارها. این اتفاقها به صورت خودجوش نمیافتد، سازماندهی شده است. اتفاقاً چند هفته پس از ۲۰ فوریه ۲۰۱۴ من در میدان بودم. کسی مرا در اطراف میدان راهنمایی میکرد و به من توضیح میداد برای سازماندهی مقاومتی که با چشم خود میدیدم، چقدر پول پرداخت شده. او میگفت که فلان شخص ۱۰ هزار دلار گرفت، آن یکی ۱۵ هزار دلار گرفت. اگرچه بعضیها شرکت کردند و بعضیها نکردند، اما باور کنید ایالاتمتحده شرکت داشت و نقش پررنگی ایفا کرد. من میدانم، چون با چشم خود دیدم. علاوه بر این، سناتورهای ایالاتمتحده هم آنجا بودند و مردم را تحریک میکردند و ویکتوریا نولاند(۴) که معاون وزیر امور خارجه، در امور اروپا بود و اکنون همکار من در دانشگاه کلمبیاست، آنجا بود و بهاصطلاح کلوچه پخش میکرد(۵) و البته کارهای بیشتر از این هم میکرد. در واقع، او در یک مرحله گفت «ما ۵ میلیارد دلار برای ترویج دموکراسی در اوکراین هزینه کردهایم».
من میدانم که این به چه معناست. ایالاتمتحده نباید این کار را در مرزهای روسیه انجام دهد. من نمیخواهم چین دولت مکزیک را سرنگون کند. نمیخواهم چین در دولت کانادا دخالت کند. واقعاً نمیخواهم، چون برای امنیت امریکا خوب نیست. نمیخواهم روسیه هم این کار را بکند. وقتی در سال ۱۹۶۲ روسیه در شرایط مشابه گفت میخواهد یک پایگاه نظامی و تسلیحات هستهای در کوبا مستقر کند، در بحران موشکی(۶) اکتبر ۱۹۶۲ تقریباً به پایان جهان رسیدیم. قدرتهای بزرگ باید به همدیگر فضا بدهند. نباید در مقابل یکدیگر قرار بگیرند، نباید یکدیگر را تحریک کنند، نباید بگویند «اوه، اون (کشور مقابل) داره بلوف میزنه. همیشه بلوف میزنه.» در این صورت حتی فرصت نمیکنند بگویند «عذرخواهی میکنم. اشتباه کردم.» نباید اینطور رفتار کنیم. قدرتهای بزرگ باید به هم فضا بدهند.
– باید بگویم که شریک زندگی من مکزیکی است و مخصوصاٌ در این لحظه، مثل اکثر مکزیکیها از ایالاتمتحده خیلی میترسد. همانطور که در گذشته هم میترسیدند، اما او ترجیح میدهد از چین یا روسیه کمک نگیرد.
+ بله. دقیقاً. چه کسی میتواند تصور کند که یک دولت مکزیکی بگوید «دونالد ترامپ در مرز شمالی ما ممنوعیت ایجاد کرده، بنابراین بهتر است یک قدرت بزرگ بیاید و به ما کمک کند؟» صادقانه بگویم، این ایده خوبی نیست و نابودی مکزیک را به همراه دارد و پایان جهان خواهد بود.
– و خودشان این را میدانند.
+ میدانم که میدانند. میدانم.
– همانطور که شما هم در کتابتان نشان دادید در سال ۲۰۲۲، در استانبول(۷) به توافق صلح بین روسیه و اوکراین بسیار نزدیک بودیم. ایالاتمتحده و بریتانیا این توافق را به هم زدند. میتوانید نکات کلیدی این توافق را توضیح دهید؟ فکر میکنید هنوز هم چنین توافقی ممکن است؟
+ توافق سال ۲۰۲۲ در واقع بسیار ساده بود و فقط سه جزء اصلی داشت: اول اینکه اوکراین کاملاً بیطرف خواهد بود. این مسئله برای روسیه اهمیت اساسی دارد. بیطرف بودن یعنی چه؟ یعنی ایالاتمتحده بهطور کامل از منطقه ما دور شود؛ یعنی ما موشکهای شما را نمیخواهیم. پایگاههای شما را نمیخواهیم. نیروهای شما را نمیخواهیم. ما نمیخواهیم که سیا همه جا فعالیت کند. میخواهیم اوکراین بیطرف باشد. این اولین جزء بود؛ جزء دوم که بسیار جالب است، تقاضا برای قلمرو در دونباس(۸) نبود، بلکه اجرای توافق مینسک ۲(۹) بود که آلمان ضامن آن بود. حالا از صدراعظم مرکل هم ناامید شدم. واقعاً به او احترام میگذاشتم و فکر میکردم بسیار شایسته است، اما او گاهی زیادی تسلیم ایالاتمتحده میشد. در توافق منسک ۲، آلمان ضامن توافقی بود که توسط شورای امنیت سازمان ملل حمایت میشد و میگفت که دونباس در اوکراین خودمختاری خواهد داشت و به روسیه ضمیمه نمیشود. دونباس یک منطقه خودمختار خواهد بود، چیزی شبیه به تیرول بولزانو (۱۰) در ایتالیا. در واقع، این مدل بر اساس وضعیت آلپ ایتالیا بود که جمعیت آلمانیزبان دارد و خودمختار است، اما بخشی از ایتالیاست. شکی در این نیست.
ایده دونباس هم همین بود. ایالاتمتحده و اوکراین گفتند، «بله. این یک توافق است، اما به ما فشار آوردند که توافق کنیم. ما مجبور نیستیم این کار را انجام دهیم. شورای امنیت، روند نورماندی (۱۱) و ضمانت آلمان مهم نیستند».
در استانبول گفتند «ممنون. ما دونباس را نمیخواهیم».
بخش سوم تضمینهای امنیتی بود که برای اوکراین اجرا میشد، اما مناطق خودمختار و کریمه را که قرار بود دست روسیه باقی بماند، دربر نمیگرفت. اهمیت کریمه واضح است، اما باید بیان شود کریمه از زمان کاترین کبیر در سال ۱۷۸۳ پایگاه دریایی روسیه بوده است؛ یعنی از عمر ایالاتمتحده هم بیشتر. میدانید که؟ ایالاتمتحده در سال ۱۷۸۶ آغاز به کار کرد و قانون اساسی ما در سال ۱۷۸۸ تصویب شد؛ بنابراین کریمه قبل از اینکه ایالاتمتحده به وجود بیاید پایگاه دریایی روسیه بوده است. روسیه نمیخواست کریمه به دست ناتو بیفتد. به همین دلیل، بلافاصله پس از کودتای سال ۲۰۱۴، کریمه را پس گرفتند. این کار را با یک همهپرسی انجام دادند که احتمالاً نظرات واقعی روسهای ساکن کریمه را منعکس میکرد، اما با این وجود، قرار نبود کریمه به دست ناتو بیفتد، چون روسها احمق نبودند. آنها میدانستند که ناتو چه میخواهد. هدف اصلی این بود که روسیه را در منطقه دریای سیاه محاصره کنند. این یک راز نیست. زبیگنیف برژینسکی(۱۲) استراتژی ایالاتمتحده را تشریح کرد و نشان داد که هدف این بود که روسیه را با آوردن اوکراین به «طرف ما» و رها کردن روسیه بدون دسترسی به دریای سیاه، بدون توانایی حرکت دادن نیروی دریاییاش به مدیترانه شرقی یا خاورمیانه به یک قدرت درجه دوم، سوم یا چهارم تبدیل کنند. پس این یک راز نیست؛ و روسها نخواستند این اتفاق بیفتد.
برگردیم به استانبول در مارس ۲۰۲۲. توافق بسیار ساده و بر اساس بیطرفی بود. روسها گفتند «ما دونباس را نمیخواهیم، اما شما باید توافق مینسک ۲ را انجام دهید. اوکراین متعلق به ماست و ما ترتیب تضمینهای امنیتی را خواهیم داد».
دولت پنهان ایالاتمتحده گفت «نه. ما یک پروژه سیساله داریم. ما واقعاً میخواهیم این جنگ ادامه یابد. ما میخواهیم روسیه را تضعیف کنیم». وزیر دفاع امریکا، لوید آستین،(۱۳) به صراحت این را توضیح داد. ما رئیسجمهوری داشتیم که گفت آن مرد، یعنی پوتین، نمیتواند در قدرت باقی بماند. خیلی جالب است که ایالاتمتحده تصمیم میگیرد چه کسی رئیسجمهور روسیه باشد. نهتنها اینکه چه کسی رئیسجمهور اوکراین باشد، بلکه چه کسی باید رئیسجمهور روسیه باشد! پس آنها نمیخواستند جنگ را متوقف کنند. آنچه اخیراً فهمیدهایم، این است که درست در آن زمان، تلاشی برای تحقیق و توسعه گسترده برای ساخت هواپیماهای بدون سرنشین در اوکراین آغاز شد. جنگ برای ایالاتمتحده یک آزمایشگاه آزمایشی است. جنگ اوکراین موقعیت خوبی است. هیچ امریکا ییای کشته نمیشود و ایالاتمتحده میتواند آزمایشهایش را انجام دهد. میتواند هواپیماهای بدون سرنشین را توسعه دهد و ببیند جنگ الکترونیکی چطور پیش میرود و میدان نبرد جدید چطور است. این همکاران دیوانه من میگویند «در نهایت باید برای جنگ با چین آماده شویم. اوکراین فقط یک نمایش فرعی است، اما آزمایشگاه خوبی برای سیستمهای تسلیحاتی ما نیست». اخیراً، جیک سالیوان،(۱۴) مشاور امنیت ملی بایدن، توضیح داد «بله، ما تلاش بزرگی را آغاز کردیم» و به این موضوع افتخار میکرد که سلاحهای پیشرفته پهپادی را تولید کند؛ بنابراین فکر میکنم اینها نمیخواستند جنگ خیلی زود تمام شود. میدانید، اینها کشتهها را نمیشمارند، حتی درباره کشتهها حرف نمیزنند؛ و اگر موضوع کشتهها مطرح شود، از آنجا که بحث چندان خوشایندی نیست، اعداد کاملاً جعلی میسازند.
اخیراً در نیویورکتایمز یک مقاله مضحک خواندم که میگفت اوکراین ۱۰۰ هزار کشته و زخمی داشته است. شوخی میکنید؟ احتمالاً وقتی گرد و غبار فرو بنشیند و جمعیتشناسان بتوانند کارشان را انجام دهند، متوجه میشویم که حدود یک میلیون کشته و زخمی وجود دارد، اما نیویورکتایمز با چهرهای جدی گفت که ۱۰۰ هزار نفر. من این روزنامه را کاملاً فاقد واقعیت میبینم، اما نکته اصلی این است که اگر میخواهید یک امپراتوری جهانی قوی باشید، کشتهها را نشمارید.
ایالاتمتحده کشتهها را نمیشمارد. در این فرآیند اوکراین اساساً ویران شده است. در عوض، ایالاتمتحده سیستمهای تسلیحاتی خود را آزمایش کرده است. ایالاتمتحده فکر میکند روسیه را تضعیف کرده است. تا امروز که زمزمههای دولت پنهان را میشنویم و ترامپ برخی حرفهای احمقانه آنها را تکرار کرد و گفت «روسیه در حال سقوط است، اقتصادش در حال فروپاشی است و غیره.» این یک دنیای فانتزی است که سیاستگذاری در آن انجام میشود.
– غزه بیشتر از اوکراین ویران شده است. باید بگویم که من به نفاق غرب عادت کردهام، اما باز هم شوکه شدم. برای من سخت است که باور کنم ایالاتمتحده، بریتانیا و آلمان در این نسلکشی تقریباً صد درصد از اسرائیل حمایت میکنند. فکر میکنم باید آن را نسلکشی بنامیم. شما در کتابتان، این روایت اساسی در غرب را که سیاستمداران و بیشتر روزنامهنگاران تکرار میکنند، نقد میکنید. این روایت که نبرد جهانی بین دموکراسیهای خوب و دیکتاتوریهای شیطانی مانند روسیه، چین، ایران، ونزوئلا و غیره است. در وهله اول، این روایت یک کلیشه است و بر اساس جهانبینی مانوی جهان را به دو دسته بزرگ کاملاً خوب و کاملاً بد تقسیم میکند. این کاری است که آنها انجام میدهند.
به نظر من، غزه این روایت را کاملاً از بین برده است. مطمئناً بهجز غرب که در جهان در اقلیت است، بقیه جهان به غزه نگاه میکنند و میگویند «ببینید، منظور ما همین است. شما فکر میکنید از بقیه بهتر هستید، فقط چون لیبرالدموکراسی دارید؟» فکر میکنم که اکثر مردم در جهان میخواهند لیبرالدموکراسی و حاکمیت قانون و اقتصاد مدرن داشته باشند. فکر نمیکنم که آنها اساساً مخالف مدل غربی اداره امور باشند. ولی روزهای استعمار را هم به یاد دارند و طرف تاریک غرب را میشناسند. به غزه نگاه میکنند و میگویند «ببینید، این طرف تاریک شماست. ما از سخنرانیهای شما خسته شدهایم»؛ بنابراین، من احساس میکنم که غزه یک نقطه عطف واقعی است. امیدوارم آتشبس پایدار بماند. در کمال تعجب اینطور که به نظر میرسد، ترامپ مسئول این آتشبس است، اما در غزه نسلکشی شد و غرب از آن حمایت کرد و این برای من شگفتانگیز و شوکهکننده است؛ بنابراین، میخواهم نظر شما را در مورد این موضوع بشنوم.
+ بگذارید در مورد چند بعد از چیزهایی که گفتید و من هم با آن موافق هستم، صحبت کنم. اول، مسئله دموکراسی و صلح است. متأسفانه، این دو ارتباط نزدیکی با هم ندارند. اگر به تاریخ باستان برگردیم، میبینیم که دموکراسی شگفتانگیز آتن در قرن پنجم قبل از میلاد که قدرت امپریالیستی منطقه اژه بود، بهشدت نظامی بود و سایر شهرها را شکست داد. تعداد زیادی عوامفریب داشت که جنگ میخواستند و سیاستهای نظامی و تهاجمی آن منجر به درگیری در جنگ پلوپونزی شد؛ البته یکی از دلایل اینکه در جنگهای پلوپونزی توسط اسپارتها شکست خورد این بود که با لشکرکشی احمقانه به سیراکوز سیسیل رفت و به خاطر رهبری ضعیف و اشتباهات استراتژیک شکست خورد. آتن نظامیگرا بود. صلحطلب نبود. دموکراسی بود، اما کاملاً نظامیگرا بود.
لازم نیست آنقدر عقب برویم. فقط میخواهم بگویم که هیچ ارتباط ذاتی بین دموکراسی و صلح وجود ندارد. میتوانم به بریتانیا اشاره کنم که در قرن نوزدهم، دموکراتیکترین کشور جهان بود، اما بدون شک، خشونتبارترین کشور جهان هم بود.
– این به نوعی برای بریتانیا خوب بود…
+ میدانید، امپراتوری بریتانیا بسیار قدرتمند بود. در دوران اوج خود، حدود یکچهارم از کل خشکیهای جهان را در اختیار داشت. ارزشمندترین مستعمره بریتانیا هند بود، اما در امپراتوری، خشونتهای وحشتناکی وجود داشت. در نیمه دوم قرن نوزدهم وقتی قحطیهای شدید و ال نینو(۱۵) رخ داد، بریتانیا هندیها را رها کرد و میلیونها نفر مردند. بریتانیا یک دموکراسی کاملاً نظامیگرا بود. حالا در نیمه دوم قرن بیستم، ایالاتمتحده به بزرگترین کشور نظامیگرا در جهان تبدیل شده است. هر سال همه جا میجنگد و با این حال دموکراسی است. ایالاتمتحده به همان اندازه که یک حکومت دموکراسی است، پلوتوکراسی(۱۶) هم هست، چون فکر میکنم پول حتی بیشتر از رأی مردم در ایالاتمتحده تعیینکننده است؛ بنابراین، نخستوزیر واقعی امریکا ایلان ماسک است، چون به تأمین بودجه برای انتخاب ترامپ کمک کرد، اما نکته این است که امریکا یک دموکراسی بسیار خشونتطلب است. نمونهاش را در سرنگون کردن دولتها، کودتاها، انقلابهای رنگی، جنگهای آشکار انتخابی با شایعات دروغین دیدهایم؛ بنابراین دوقطبی دموکراسی بهعنوان ذاتاً خوب و استبداد بهعنوان ذاتاً بد سادهانگارانه است. شاید سیاستمداران باید به مدرسه برگردند و چند هفته فقط تاریخ بخوانند تا بصیرت پیدا کنند و دست از یاوهگویی و شعار دادن بردارند. به چین نگاه کنید. فکر میکنم آقای مرتز(۱۷) اخیراً گفت «چین خطرناک است… یک حکومت استبدادی است… به ارزشهای ما اهمیتی نمیدهد».
چین در چهلوپنج سال گذشته حتی یک بار وارد جنگ نشده است. چهلوپنج سال! آخرین باری که چین وارد جنگ شد از اواسط ژانویه تا اواسط فوریه ۱۹۷۹ و برای توبیخ ویتنام به دلیل سرنگون کردن متحد چینی کامبوج(۱۸) بود. تمام ماجرا فقط یک ماه طول کشید. چین وارد جنگ نمیشود. این ایالاتمتحده است که همیشه در حال جنگ است و با این حال، ادعا میکند آنها شرور هستند و ما شگفتانگیزیم. کجای این نظامیگری شگفتانگیز است؟ نفاق و…
– بگذارید یادآوری کنم شواهدی داریم که جنگ چین علیه ویتنام توسط سیا حمایت شد. چون این جنگ علیه دشمن دیرینه کمونیستهای ویتنامی بود.
+ بله.
– بنابراین تنها جنگ چین در صد سال گذشته با حمایت ایالاتمتحده بوده است.
+ بله. برای همین است که خیلی سادهانگارانه در مورد مسائل صحبت میکنیم و در نهایت کار به این همه خونریزی و دروغ میکشد.
حالا به غزه میرسیم. خوب، اتفاقی که در غزه میافتد یک نسلکشی است که مقابل چشم همه انجام میشود و کاملاً علنی است. دو وزیر کابینه را داریم که کاملاً افراطی هستند. بن گاویر(۱۹) که اخیراً استعفا داده و آن یکی اسموتریچ(۲۰) که هنوز بهطور آزمایشی در دولت است. این دو به صراحت و علنی در مورد پاکسازی قومی یا نابودی مردم فلسطینی یا اخراج آنها از فلسطین یا حکومت بر آنها صحبت میکنند. آنها میخواهند تمام سرزمین از رودخانه تا دریا(۲۱) را کنترل کنند.
اتفاقاً وقتی دانشجویان طرفدار فلسطین در ایالاتمتحده گفتند «از رودخانه تا دریا»، پلیس به سراغ آنها آمد، اما «رودخانه تا دریا» سیاست واقعی دولت نتانیاهو و حزب لیکود(۲۲) است که میگوید همه این منطقه متعلق به اسرائیل است. باورنکردنی است. میدانید، هیچ درکی از چشمانداز ندارند. بهتر است کمی فاصله بگیرند و از دور ببینند تا بفهمند چه میگویند. درست مثل اوکراین. مسئله اصلی اوکراین این است که ایالاتمتحده با تمام امکانات در حال جنگ در مرز روسیه است. کل ماجرا همین است؛ بهعبارت دیگر، اگر ایالاتمتحده بگوید که دیگر این کار را نمیکنیم، جنگ تمام میشود. جنگ در غزه در حال حاضر فقط به خاطر یک چیز است. اینکه اسرائیل دولت فلسطین را قبول نمیکند. راهحل دودولتی، همزیستی صلحآمیز بین دو ملت، یک دولت برابر دموکراتیک و دو کشور را که کنار هم زندگی میکنند، قبول ندارد، چون سیاست صریح اسرائیل این است که ما باید همه چیز را کنترل کنیم. پروژه نتانیاهو در کل دوران سیاسیاش در سی سالی که نخستوزیر بوده، همین بوده است. سیاست صریح حزب طرفدار او، لیکود، هم همین است. این سیاست را احزاب ملیگرای مذهبی با شور و هیجان بیشتری پیگیری میکنند. آنها از متون قدیمی الهام گرفتهاند که میگوید «همه مردم آنجا را بکشید. این سرزمین توسط خدا به مردم یهودی وعده داده شده است». معنای اصلیاش این است که «میتوانیم هر کاری بخواهیم بکنیم. این سرزمین ماست. مهم نیست که چه کسی آنجا باشد»؛ بنابراین قتلعام و کشتار در تمام مدت وجود داشته است و با سلاحهای امریکایی و تأمین مالی مدام از سمت امریکا انجام میشود. ایالاتمتحده کاملاً در این کشتار در حال وقوع شریک است. بقیه مردم جهان در حالی با وحشت، ترس، تعجب و ناباوری تماشا میکنند که نوعی فلج و ناتوانی بر آنها چیره شده و نمیدانند چه باید کرد. وقتی اسرائیل هیچ محدودیتی ندارد و ایالاتمتحده در دوران دولت بایدن هیچ کاری برای ایجاد محدودیتی حتی کوتاهمدت انجام نداده، چه کار میشود کرد؟
آتشبس جدید کار ترامپ است. صد درصد. بلینکن(۲۳) فشار آورد تا اسرائیل آتشبس را قبول کند؟ شوخی میکنید؟ ما این نمایش را تماشا میکردیم. کاملاً مضحک بود. ترامپ گفت میخواهم قبل از اینکه به قدرت برسم آتشبس برقرار شود و همکار تجاریاش استیو ویتکوف(۲۴) را سراغ اسرائیل فرستاد. اسرائیلیها سعی کردند ملاقات را به تعویق بیندازند و گفتند روز شنبه (روز سبت) نیایید، اما ویتکوف گفت که من فردا در دفتر شما هستم، هر روز هفته که باشد. به آنها گفت امضا کنید و آنها امضا کردند.
این چه چیزی را نشان میدهد؟ نشان میدهد ایالاتمتحده میتواند هر وقت اراده کند این جنگ را پایان دهد. درست مثل اوکراین. جنگ اوکراین به زلنسکی بستگی ندارد. میدانید، او میتواند با چوب و سنگ بجنگد، اما اگر میخواهد موشک و تسلیحات داشته باشد، از ایالاتمتحده میگیرد؛ بنابراین ایالاتمتحده میتواند در هر لحظه جنگ را با اسرائیل پایان دهد. اسرائیل حتی یک روز بدون حمایت ایالاتمتحده نمیتواند بجنگد.
دولت بایدن کاملاً در این نسلکشی شریک بود. من انتظار دارم دادگاه بینالمللی عدالت حکم دهد که اسرائیل کنوانسیون نسلکشی ۱۹۴۸(۲۵) را نقض کرده است؛ بهعبارت دیگر، من انتظار دارم که این موضوع توسط بالاترین دادگاه در جهان یک نسلکشی اعلام شود، چراکه شواهد کاملاً قاطع هستند.
لینک یوتیوب: https://www.youtube.com/watch?v=_Mr6BuDi8qY
برگرفته از کانال یوتیوب هواداران جفری ساکس
تاریخ: ۱۸ فوریه ۲۰۲۵
۱- Viktor Yanukovych سیاستمدار اوکراینی است که از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۴ بهعنوان چهارمین رئیسجمهور اوکراین خدمت کرد. او همچنین چندین بار بهعنوان نخستوزیر اوکراین از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۷ و عضو پارلمان اوکراین بود.
2- این رویداد به انقلاب کرامت در اوکراین یا انقلاب میدان (Maidan Revolution) اشاره دارد که در فوریه ۲۰۱۴ رخ داد. در این دوره، ویکتور یانوکوویچ، رئیسجمهور وقت اوکراین، از قدرت برکنار و الکساندر تورچینوف بهعنوان رئیسجمهور موقت اوکراین منصوب شد.
3- Kyiv پایتخت و بزرگترین شهر اوکراین.
4- Victoria Nuland دیپلمات برجسته امریکایی است که بیش از ۳۵ سال سابقه کار در سرویس خارجی ایالاتمتحده دارد.
5- اشاره به اقلام غذایی است که ویکتوریا نولاند بین معترضان توزیع میکرد که در واقع ساندویچ بودند، نه کلوچه.
6- به بحران موشکی کوبا در اکتبر ۱۹۶۲ اشاره دارد. در جریان این بحران، اتحاد جماهیر شوروی، تحت رهبری نیکیتا خروشچف، تصمیم به قرار دادن موشکهای هستهای در کوبا گرفت که از سوی ایالاتمتحده بهعنوان یک تهدید مستقیم تلقی میشد. این اقدام در پاسخ به داشتن موشکهای هستهای ایالاتمتحده در ترکیه و ایتالیا و همچنین محافظت از کوبا در برابر تهاجم احتمالی ایالاتمتحده پس از تهاجم ناموفق خلیج خوکها در سال ۱۹۶۱ بود.
7- در مارس ۲۰۲۲، روسیه و اوکراین درگیر مذاکرات صلح در استانبول ترکیه شدند و این یک پیشرفت بالقوه برای پایان دادن به درگیری تلقی میشد. این گفتوگوها که توسط ترکیه تسهیل شد به چارچوبی منجر شد که بهعنوان بیانیه استانبول شناخته میشود. در نهایت به دلیل بیاعتمادی عمیق و اهداف متضاد بین روسیه و اوکراین، نتوانستند به یک توافق پایدار دست یابند.
8- Donbas یک منطقه تاریخی، فرهنگی و اقتصادی در شرق اوکراین است که عمدتاً از استانهای دونتسک و لوهانسک تشکیل شده است. این شهر به دلیل ذخایر غنی زغالسنگ و میراث صنعتی خود شناختهشده است. دونباس به دلیل اهمیت استراتژیک و درگیریهای جاری در منطقه، در بحثهای مربوط به اوکراین و روسیه بهطور مکرر ذکر میشود.
9- The Minsk II agreement توافقنامه Minsk II که بهعنوان بسته اقدامات Minsk II نیز شناخته میشود، در ۱۲ فوریه ۲۰۱۵ در مینسک بلاروس امضا شد و تلاشی برای حل مناقشه در شرق اوکراین بین نیروهای دولتی اوکراین و جدایی لبان مورد حمایت روسیه در مناطق دونتسک و لوهانسک (دونباس) بود.
10- Tyrol Bolzano تیرول جنوبی یک استان خودمختار در شمال ایتالیاست که به دلیل هویت فرهنگی و زبانی منحصر به فرد خود شناخته شده است. جمعیت آلمانیزبان قابلتوجهی دارد و از خودمختاری بالایی برخوردار است.
11- Normandy process روند نرماندی به تلاشهای دیپلماتیکی اشاره دارد که گروهی از کشورها (روسیه، اوکراین، آلمان و فرانسه) در سال ۲۰۱۴ برای حلوفصل درگیری در شرق اوکراین تشکیل دادند. این فرمت در خلال مراسم هفتادمین سالگرد روز پیروزی در نرماندی فرانسه ایجاد شد و برای مذاکره در مورد توافقات صلح، ازجمله توافقنامه مینسک دوم در سال ۲۰۱۵، استفاده شد.
12- Zbigniew Brzezinski دیپلمات و دانشمند سیاسی لهستانی-آمریکایی بود که از سال ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۱ بهعنوان مشاور امنیت ملی رئیسجمهور جیمی کارتر خدمت کرد.
13- Lloyd Austin وزیر دفاع ایالاتمتحده است که توسط رئیسجمهور جو بایدن در سال ۲۰۲۱ منصوب شد. او یک ژنرال بازنشسته ارتش ایالاتمتحده با تجربه گسترده در عملیات نظامی و استراتژی است. آستین بهعنوان وزیر دفاع در شکل دادن به سیاست دفاعی ایالاتمتحده، ازجمله پاسخ به درگیریهای جهانی مانند جنگ در اوکراین، نقش داشته است.
14- Jake Sullivan
15- El Niño Events رویدادهای ال نینو بخشی از یک چرخه آب و هوایی طبیعی است که با برهم زدن بارانهای موسمی میتوانند منجر به خشکسالی شوند. در طول قرن نوزدهم، این خشکسالیها به قحطی شدید در هند منجر شد. شدت قحطی در هند در دوران استعمار بریتانیا اغلب با سیاستهای استعماری بدتر میشد.
16- Plutocracy نوعی سیستم حکومتی که در آن قدرت در اختیار ثروتمندان است. ممکن است ثروتمندان بهطور مستقیم حکومت کنند، یا بهطور غیرمستقیم، از طریق سیاستها و مقرراتی که به نفع ثروتمندان است، اثرگذار باشند.
17- Friedrich Merz سیاستمدار و رهبر محافظهکاران آلمانی که چین را یک حکومت خودکامه توصیف کرده و بر تفاوتهای ارزشی چین در مقایسه با دموکراسیهای غربی تأکید کرده است. او چین را با کشورهایی مانند روسیه، ایران و کره شمالی همسو دانسته و در مورد خطرات سرمایهگذاری در چین به دلیل ماهیت استبدادی آن هشدار داده است.
18- در دسامبر ۱۹۷۸، ویتنام به کامبوج حمله کرد و رژیم خمرهای سرخ را که توسط چین حمایت میشد سرنگون کرد. این اقدام از سوی چین بهعنوان یک تهدید استراتژیک تلقی شد، چون ویتنام به نمایندگی از اتحاد جماهیر شوروی، دشمن جنگ سرد چین، عمل میکرد. در ۱۷ فوریه ۱۹۷۹، چین عملیات نظامی گستردهای را علیه ویتنام آغاز کرد. این تهاجم بهعنوان یک «جنگ تنبیهی» توصیف شد که هدف آن درس عبرت به ویتنام برای اقداماتش در کامبوج بود.
19- Itamar Ben Gvir سیاستمدار راست افراطی اسرائیلی است که بهعنوان وزیر امنیت ملی در دولت فعلی اسرائیل خدمت میکند.
20- Bezalel Smotrich یکی دیگر از سیاستمداران برجسته راست افراطی اسرائیلی که در دولت فعلی وزیر دارایی و رهبر حزب صهیونیست مذهبی است.
21- منطقه جغرافیایی بین رود اردن و دریای مدیترانه که از نظر تاریخی شامل سرزمینهای فلسطین اجباری است که اکنون شامل اسرائیل و سرزمینهای فلسطینی اشغالی کرانه باختری و نوار غزه میشود.
22- حزب لیکود یک حزب سیاسی راستگرای اصلی در اسرائیل است که در سال ۱۹۷۳ توسط مناخیم بگین و آریل شارون تأسیس شد. این حزب با ادغام چندین حزب راست ازجمله هروت، حزب لیبرال، مرکز آزاد، فهرست ملی و جنبش برای اسرائیل بزرگ به وجود آمد.
23- Antony Blinken وزیر امور خارجه ایالاتمتحده است که در دوران ریاستجمهوری جو بایدن که در تلاش برای رسیدگی به درگیری در غزه، حمایت از طرح بازسازی پس از جنگ و ساختار حکومتی که حماس را مستثنی میکند، شرکت کرده است.
24- Steve Witkoff
25- کنوانسیون نسلکشی ۱۹۴۸ یا کنوانسیون شکست و جنایت نسلکشی (CPPCG) یک معاهده بینالمللی است که در ۹ دسامبر ۱۹۴۸ توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد تصویب شد و در ۱۲ ژانویه ۱۹۵۱ لازمالاجرا شد. این کنوانسیون نسلکشی بهعنوان یک جنایت بینالمللی تعریف میکند و دولتها را ملزم به جلوگیری از آن و مجازات مرتکبان میکند.