بحران کاغذ و راههای بهبود اوضاع در گفتوگو با محمد محمدی اردهالی
افزایش قیمت کاغذ مشکلات عدیدهای را برای بخشهای مختلف به وجود آورده است. نشریات مکتوب از ترکشهای این بحران بینصیب نماندهاند. افزون بر قیمت سرسامآور، گاهی کاغذ نایاب میشود و ارباب جراید برای تهیه آن دچار دردسرهای فراوانی میشوند. در حال حاضر شمارگان مطبوعات مستقل بسیار کاهش یافته است. بخشی از این موضوع به دلیل گسترش رسانههای برخط است و البته خود این فرصتی برای رسانههاست که نحوه انتشار مطالب خود را تغییر دهند، با این حال کتاب و نشریات کاغذی همچنان طرفداران خود را دارد. برای بررسی مشکلات بازار کاغذ پای صحبت محمد محمدی اردهالی نشستهایم. ایشان که از تولیدکنندگان کاغذ A4 هستند، در این گفتوگو گزارشی از مشکلات ارائه کردهاند. همچنین پیشنهادهایی برای بهبود اوضاع دارند.
لطفاً در آغاز مختصری درباره مسیری که به بحران فعلی در بازار کاغذ منتهی شد توضیح دهید.
در دولت احمدینژاد قیمت دلار از هزار تومان به ۳ هزار تومان رسید، در دولت آقای روحانی از ۳ هزار تومان به قیمت تقریباً ۳۰ هزار تومان رسید، اما برای کاغذ ارز ۴ هزار تومانی تخصیص دادند. مقداری دلار ۴۲۰۰ تومانی به کارخانههای تولید کاغذ و دفتر دادند، اما به مجرد به اینکه سفارشها به کارخانهها رفت و کارخانهها جنسها را تا گمرک آوردند، گفتند باید ۵ هزار تومان به قیمت هر دلار اضافه کنید تا اجازه ترخیص صادر شود. تقریباً ارز ۹۵۰۰ تومانی برای کاغذ اعمال شد. پس از سفارشهای اول و دوم که در بازه زمانی تقریباً هفت هشت ماهه انجام شد گفتند دیگر برای کارخانهها ارز ۹۵۰۰ تومانی هم نمیدهیم. یک مدتی معطل کردند و بعد گفتند به تجار کاغذ و کارخانهداران تولید کاغذ ارز نیمایی میدهیم؛ همان ارزی که به صادرکنندگان پسته، زعفران و محصولات پتروشیمی میدادند که حدود ۱۲ تا ۱۵ درصد زیر قیمت ارز آزاد بود؛ البته برای گرفتن چنین مجوزی برای صد تن کاغذ باید دستکم سه تا چهار ماه بین بانک مرکزی و وزارت بازرگانی و وزارت صنایع معطل میشدند. این شیوه بهطور ضمنی تا الآن ادامه دارد. بهطور طبیعی قیمت دلار هر چه بالاتر میرود حدود قیمت ارز نیمایی هم بالاتر میرود. این مسئله باعث شده کارخانههای تولیدی با توجه به اینکه سرمایههای اصلیشان را نیز نمیتوانستند با قیمت روز دلار تهیه کنند تولیداتشان کم و همینطور فروششان کمتر شود.
وقتی مسئله کرونا پیش آمد، قیمت جهانی کاغذ تنی ۹۰۰ تا ۹۵۰ دلار بود، با مشکل کرونا تقریباً در تمام دنیا مصرف کاغذ کم شد و کشورهای تولیدکنندۀ کاغذ، یعنی اندونزی، مالزی، هندوستان و چین، ناچار شدند قیمت را از ۹۵۰ دلار به ۶۵۰-۷۵۰ دلار برسانند، به همین ترتیب که مسئله کرونا در کشورها مرتفع شد، دوباره قیمت کاغذ در کشورهای تولیدکننده بالا رفت. هماکنون کاغذ در هندوستان با قیمت ۱۲۰۰ دلار و در اندونزی ۱۳۵۰ دلار عرضه میشود و کاغذهای روزنامه و مجله الآن به حدود تنی ۸۰۰ دلار رسیده است، این کاغذها کاهی هستند و قیمتشان ارزانتر است. با توجه به این شرایط قیمت کاغذ هم در ایران بسیار بالا رفته است. خوشبختانه امسال کاغذهایی توسط کارخانهها برای دفترسازی تهیه شده بود که با آنها توانستند با حداقل افزایش قیمت به دبستانها و دبیرستانها که تازه بازگشایی شدند کاغذ برسانند، اما برای سال آینده بهشدت تحت فشار هستند و قیمت کاغذ بالاتر میرود.
علاوه بر اینکه قیمتها مدام افزایش پیدا میکند گاهی هم کاغذ کمیاب میشود یعنی علاوه بر مشکلات قیمتی مشکل ناکارآمدی سیستمی هم داریم. کمی درباره این مسئله صحبت کنید.
هماکنون وزارت ارشاد کاغذ را با نرخ ارز ۴۲۰۰ برای خودش وارد میکند. کاغذی که با دلار ۴۲۰۰ تومان میآورد یکهشتم قیمت تجار و بنکداران و کارخانهداران است. این کاغذ باید بین روزنامهها و مجلات و شرکتهای انتشاراتی توزیع شود. این کار را به صورتهای مختلف انجام میدهد. فرض کنید اینها افرادی در کنارشان دارند که وابسته به خودشان هستند و میتوانند کاغذ را بگیرند. برخی از این دفاتر که تعداد کمی هستند با این کاغذها کتابهایشان را چاپ میکنند، بخشی هم این کاغذها را در بازار آزاد میفروشند. کاغذ با ارز دولتی به یک سری شرکتهای خاص که اسم و رسم و حتی سابقه هم ندارند تقدیم میشود. کاغذ با قیمت دلار ۴۲۰۰ تومان تحویل میگیرند و در بازار آزاد چند برابر میفروشند و بازار آزاد هم خریدار این کاغذ هست. بخش دوم روزنامههای دولتی مثل کیهان و اطلاعات و همشهری هستند که به آنها اجازه ورود کاغذ داده میشود، میماند این روزنامههای اصلاحطلب و مستقل که متأسفانه تمام فشار روی آنهاست. فرض کنید یکی از این روزنامهها به وزارت ارشاد مراجعه میکند و کاغذ رولی روزنامه میخواهد اما میگویند نداریم، باز اینها اصرار میکنند و کاغذ ۶۰-۷۰-۸۰ گرمی به آنها میدهند و اینها کاغذ را میفروشند، بعد در بازار آزاد مقدار کمتری کاغذ میخرند، این مشکل هم وجود دارد.
واقعیت این است که الآن کارخانهها تولیدی دفتر و پاکت و کاغذهای سایز شده A4 اکثراً سرمایههایشان بر مبنای سرمایههای گذشته است، قدرت ندارند دلار ۲۵ تا ۲۸ تومانی بخرند و به همین دلیل مجبور میشوند بهجای اینکه هزار تن کاغذ وارد کنند صد تن کاغذ وارد کنند. این صد تن ۱۰ تا ۱۵ درصد قیمتش بالاتر از هزار تن درمیآید. وقتی این کاغذ گران وارد ایران میشود، متأسفانه شرکتهای کشتیرانی هم سود میبرند. بنا به گفتههای نوشته شده در روزنامهها و همینطور که برای خود ما به تجربه ثابت شده، آقازادهها وارد این شرکتهای کشتیرانی شدهاند. بیشتر این شرکتها در ایران ثبت نشده است. شرکتها را در دوبی و قطر و کشورهای حاشیه خلیج فارس ثبت میکنند که حتی سود و مالیاتشان هم به ایران نرسد، چون اگر بخواهند اینجا کار کنند باید رسوایی را به تن بخرند. یک شرکت کشتیرانی ثبت میکنند و بعد حتی از شرکتهای جمهوری اسلامی کشتی اجاره میکنند. قبلاً قیمت بار از اندونزی و چین و تایوان و ژاپن و هندوستان بین ۴۰۰ تا ۷۰۰ دلار کرایه برای یک کانتینر بود. حالا چون شرکتهای بزرگ کشتیرانی جزء تحریم هستند و نمیتوانند به ایران بار بیاورند امروز این شرکتهای تازه تأسیس در خلیج حدود ۶۰۰۰ تا ۶۵۰۰ هزار دلار هزینه حمل میگیرند. بعد در بندرعباس و تهران هم یک دفتر درست میکنند. وقتی بار به اینجا میآید باید به صاحبان کالا تحویل دهند، اما وقتیکه کالا را به بندرعباس میآورند به صاحب کالا اعلام نمیکنند که این کالا رسیده است، میگذارند یک ماه چهل روز میگذرد بعد میگویند بیایید این کالا را ترخیص کنید. وقتی هم بخواهی ترخیص کنی میگویند دموراژ خورده است یعنی بهطور متوسط بسته به روز از ۱۰ تا ۳۰ دلار پول میگیرند؛ یعنی کانتینری که در گذشته خودش ۳۰۰ یا ۴۰۰ دلار هزینه حمل داشت الآن برای ترخیص کالا باید ۶۰۰۰ تا ۶۵۰۰ کرایه و ۵۰۰ دلار هم هزینه دموراژ بدهیم.
کاش مسئولان امر به این موضوع توجه کنند. گمرکی که دولت جمهوری اسلامی ایران برای صد تن کاغذ که از کشوری مثل اندونزی، مالزی، هندوستان و چین وارد ایران میشود میگیرد چیزی حدود ۲۴-۲۵ میلیون تومان است، اما برای دموراژ و انبارداری یک پارتی حدود صد تنی حدود ۲۵۰ میلیون تومان اضافه میگیرند، بنابراین تاجر کاغذ باید این پول را روی قیمت کالا بکشد. روشن نیست چطور نظام به این دفاتر کشتیرانی اجازه دریافت چنین پولهایی میدهد؛ اینها باید خودشان قیمتگذاری کنند و بگویند یک کانتینر خودش ۴۰۰ دلار است شما چرا برای یک بار بین ۶۰۰۰ تا ۶۵۰۰ دلار کرایه میگیرید و در ادامه هم پول انبارداری و دموراژ میگیرید، چیزی حدود ۴۰۰-۵۰۰ دلار؟
متأسفانه این فریبکاریها بر کالاهای حجیم حاکم است. فرض کنید کسی خودکار وارد میکند یا مداد میآورد، یک کانتینرِ اینها خیلی تعداد زیادی میشود، درحالیکه مثلاً ۲۰ تن کاغذ در یک کانتینر جا میگیرد این ۲۰ تن حدود ۲۵ هزار دلار قیمت کاغذ میشود.۶۰۰۰ تا ۶۵۰۰ دلار هزینه شرکتهای کشتیرانی یعنی ۲۰ درصد قیمت کاغذ فقط پول کانتینر میشود. حالا بار به بندرعباس میرسد یک کانتینر بار یعنی ۲۰ تن بار را اگر بخواهی از بندر تا کارخانههای سازنده بیاوری تقریباً بین ۱۵-۱۸ میلیون کرایهاش میشود یعنی در ظاهر دولت جمهوری اسلامی ۵ درصد گمرک گرفته اما هزینههای جنبی کالا کمر تاجر و همینطور مصرفکننده را میشکند. یک بسته A4 حدود ۲ کیلو و ۶۰۰ گرم کاغذ احتیاج دارد. اگر با قیمت ۱۲۵۰ دلاری حساب بکنیم و این هزینهها را هم اضافه کنیم یک بسته کاغذ A4 صد و ده هزار تومان درمیآید. این هزینههای جنبی واردات است که دولت آن را آزاد گذاشته است و هیچ کنترلی روی آن ندارد. الآن با سیستم قیمتگذاری روی قیمتها کنترل دارند، خود وزارت دارایی خیلی کارخانهها را کنترل میکند اما آنجایی که هزینه مصرفکننده را بالا میبرد آزاد گذاشتند. هیچ نظارتی بر این روند وجود ندارد.
بجز این مواردی که فرمودید چه پیشنهادهایی دارید؟
پیشنهاد من این است که یک شرکت تعاونی برای روزنامهها و مجلههایی که در ایران هستند ایجاد شود. همانطور که وزارت ارشاد اجازه دارد با ارز ۴۲۰۰ کاغذ وارد کند، برای اینها هم یک برنامه خاص اختصاص دهند. مردم دیگر توان خرید کتاب و مجلات را ندارند. در زمان شاه کتاب جیبی درست کرده بودند با قیمت ۲ تومان؛ سیر حکمت در اروپا سه جلد بود با قیمت ۶ تومان. این قیمت برای یک دانشجو مناسب بود. امروز یک کتاب برای دانشجو ۳۰۰ هزار تومان میشود. وزارت ارشاد باید اجازه دهد روزنامهها و شرکتهای کتابهای درسی و اتحادیه کتابفروشان خودشان وارد بازار شوند و این کاغذ را تهیه کنند. در مورد کتابهای جیبی توضیحِ بیشتری لازم است. باید به موضوع کتاب حساس بود، البته مشکلات کتاب و هزینههای آن و کاهش تیراژ کتاب چندبعدی است. در اینجا ما مشکل سانسور و سوبسید دادن به کتابهای سفارشی و مشکلات بسیار دیگری هم داریم. همه اینها با هم روی خرید و خواندن کتاب اثر گذاشته و دیگر بازار کتاب رونقی ندارد. این میتواند برای یک جامعه جوان که جمعیت دانشآموزان و دانشجوهایش قابلتوجه است مشکلساز باشد. باید به این مشکل توجه شود و برای آن برنامه داشت. درست نیست که با اتیکت کاغذ آزاد خودشان را خلاص کنند؛ کدام آزاد؟ برای نسل جوان و مردم این مملکت چه برنامه روشن و کاربردیای دارند؟ وقتی فرهنگ کتاب و کتابخوانی تضعیف شود، به دنبالان قدرت تفکر و تحلیل هم کم میشود، همین حالا میبینیم که برنامههای تلویزیونی بیمحتوا میتوانند ذهن کردم را شکل بدهند و جریانهایی قلابی و بیریشه ایجاد کنند.
اگر به این جامعه امید دارند باید برایشان سرمایهگذاری کنند و سرمایهگذاری اینچنینی غلط است. باید یک اتحادیه برای کانونهای انتشاراتی بهعنوان خودشان ایجاد شود و خود آنها سر کار باشند و دلار ارزان در اختیارشان بگذارند. باید این نسل کتابخوان ایران را دوباره احیا کرد وگرنه ما نسلی خواهیم داشت که از ادبیات باارزش و کمنظیر خود و سرمایههای فرهنگی خود ناآگاه است و وارد شدن به دنیای بزرگتر بدون آگاهی و شناخت میتواند مشکلات جدید پدید آورد.■