بدون دیدگاه

تا ابد، به‌خاطر یک اشتباه

 

سجاد شجاعی

 

کنار در بزرگ برقی، یک در کوچک آهنی است که دروازه ورود به دنیایی دیگر است. در باز می‌شود و وارد می‌شوی. چند پله بالا می‌روی تا به میز افسرنگهبان برسی و پس از طی شدن مراحل اداری نامت در آمار ثبت می‌شود. بعد نوبت عکس‌برداری و انگشت‌نگاری است و دوباره از چند پله بالا می‌روی تا به سالن اصلی برسی. ابتدای سالن یک اتاق است که خودت و تمام وسایلت بازرسی می‌شوید. فردی درشت‌اندام و تسبیح ‌به ‌دست روبه‌رویت ایستاده. می‌گوید «خیلی نمی‌خواد بگردی. از قیافش معلومه چیزی نداره، پسر خوبیه.»

کاغذی را که دستت هست می‌گیرد و نگاه می‌کند: «اوه اوه، پرینتشم که امنیتیه. چی کار کردی؟»

من که هنوز با محیط خیلی غریبه‌ام، به‌آرامی می‌گویم «هیچی.»

می‌گوید: «نگران نباش، اومدی بهترین جای دنیا. اینجا همه‌چیز هست.»

بازرسی تمام می‌شود. یک حوله کوچک و یک دست لباس زیر می‌دهند و به این ترتیب وارد قرنطینه بهترین جای دنیا می‌شوی. ساعات اول روز، جو خیلی سنگین است، با هیچ‌کس صحبت نمی‌کنی. همه به هم ریخته و ناراحت‌اند. چند ساعتی می‌گذرد تا کمی با محیط اطراف ارتباط برقرار کنی و سر حرف باز شود. متوجه می‌شوی قریب ۹۰ درصد زندانی‌ها محکومان جرائم مالی غیرکلاه‌برداری و مهریه هستند. برای نخستین بار اصطلاح «ندهی-نروی» به گوش‌ات می‌خورد.

پس از سه روز، از قرنطینه وارد بند عمومی یا همان اندرزگاه می‌شوی. برخورد مسئول اتاق خوب است. ابتدا قوانین اتاق را توضیح می‌دهد و بعد جای وسایل و تختخواب را مشخص می‌کند. از اقبال خوش توست که ماه رمضان وارد زندان شده‌ای و بسیاری از زندانیان در مرخصی هستند. برای همین است که تخت خالی پیدا می‌شود و کف‌خواب نمی‌شوی.

زندان اوین هر بدی داشته باشد یک دانشکده حقوق است، به‌خصوص برای فردی که سواد حقوقی ندارد. ندهی ‌-نروی، یا همان «قانون ماده ۳» (ماده ۲ قدیم) مجازات جرائم مالی حقوقی غیرکلاه‌برداری است. افرادی بیش از بیست سال است با همین قانون در زندان هستند. هرچه بیشتر پای درددل زندانیان می‌نشینی بیشتر به عمق فاجعه پی می‌بری. یک زندانی می‌گوید من سه رئیس قوه قضائیه در زندان دیده‌ام و از زمان آیت‌الله یزدی در زندان هستم. ۲۲ سال پیش با قرار ۱۰۰ میلیون تومان به زندان آمدم و با تأخیر تأدیه‌ای که به بدهی‌ام اضافه شده اکنون بیش از ۲ میلیارد بدهی دارم. وثیقه‌ای به این اندازه ندارم که به مرخصی بروم و الآن حدود هشت سال است بدون مرخصی در زندانم. خانواده کاملاً رهایم کرده‌اند و کسی را ندارم که پیگیر کارم باشد و شاکی هم رضایت نمی‌دهد. زندانی دیگری می‌گوید به‌خاطر ۲۲۰ میلیون بدهی سه سال است در زندان هستم؛ سال گذشته پدرم را از دست دادم، اما به‌خاطر نداشتن وثیقه نتوانستم به مرخصی بروم تا در مراسم تدفین و ترحیمش شرکت کنم. زندانی دیگری درباره اینکه شش سال است دختر خردسالش را ندیده می‌گوید و با بغض به این فکر می‌کند که شاید دیگر دخترش حتی چهره پدر را به خاطر نیاورد.

روزها می‌گذرد و هر روز بر تعداد این زندانیان افزوده می‌شود. شرایط سخت اقتصادی و افزایش قیمت سکه باعث افزایش تعداد زندانیان مالی و مهریه شده است. رئیس اتاق که حدود هشت سال است زندانی است می‌گوید فقط در همین اتاق تا به حال سه نفر فوت شده‌اند. آخرین نفر زمستان سال گذشته بود. زندانیان مالی به حال من که گفته می‌شد زندانی امنیتی (سیاسی) بودم غبطه می‌خوردند که بالاخره حُکمت تمام می‌شود، ولی ما تا رضایت شاکی را نگیریم اینجا گرفتاریم و با قانون تأخیر و تأدیه (دیرکرد پول) هر روز بدهی‌مان افزوده می‌شود.

با افزایش تعداد زندانی‌ها تعداد کف‌خواب‌ها بیشتر می‌شود، به‌طوری که جا برای راه رفتن در اتاق نیست. تعدادی از زندانیان برای خواب به داخل حسینیه می‌روند و تعدادی داخل راهرو سالن می‌خوابند. تشنج و عصبانیت بین زندانیان بیشتر می‌شود. صف حمام و توالت و بوفه زندان طولانی‌تر و جیره غذایی کمتر می‌شود. زندانیانی که تمکن مالی بیشتری دارند غذا می‌خرند و زندانیان کم‌بضاعت از همان جیره دولتی ناچیز ارتزاق می‌کنند. بیشتر زندانیان دچار افسردگی و بیماری‌های روحی و جسمی هستند. زندانیان زیادی هستند که با وجود کهولت سن و بیماری‌های صعب‌العلاج در زندان‌اند و امکانات درمانی هم محدود است. از بیمار مبتلا به ام ‌اس تا سرطان که البته داروهای مصرفی‌شان را بهداری زندان تأمین می‌کند یا برای درمان با هزینه زندان به بیمارستان طالقانی یا شهدای تجریش اعزام می‌شوند. زندانیان قدیمی می‌گویند چند سالی است که صحبت از این است که پابند الکترونیک به زندانیان سالمند و بیمار بدهند، اما خبری از عملی شدن آن نشده است.

با یکی از زندانی‌ها در محوطه هواخوری قدم می‌زنم. به‌خاطر مهریه هشت ماه است که در زندان است. می‌گوید آیا واقعاً جای من باید زندان باشد که به‌دلیل گرانی یک‌باره سکه توان پرداخت ماهی یک سکه را نداشتم و جای کیف‌قاپ و دزد و زورگیر هم زندان باشد؟ آیا تناسبی بین جرم و مجازات وجود دارد؟

پس از دو ماه از زندان آزاد می‌شوی و پس از شش ماه، یک روز حوالی ظهر موبایلت زنگ می‌خورد، شماره زندان است. مسئول اتاق تماس گرفته و بعد از احوال‌پرسی جویای احوال دیگر زندانیان می‌شوی که با خبر شوکه‌کننده فوت دو تن از همبندان مواجه می‌شوی. دو زندانی به فاصله کمتر از یک ماه در زندان فوت شدند. مات و مبهوت خداحافظی می‌کنی.

«ماده ۳» از اصل یکصدوبیست‌وسوم قانون جمهوری اسلامی به‌منزله حبس ابد زندانیان مالی جرائم غیرعمد اعم از چک و مهریه و دیه است و زندانی تا تأمین نشدن رضایت شاکی یا قبول اعسار از طرف دادگاه (که قبول یا عدم قبول آن سلیقه‌ای است و وحدت رویه‌ای در بین قضات در مورد آن وجود ندارد) باید در زندان بماند. در بسیاری از موارد زندانی تا پایان عمر در زندان می‌ماند. این یک بازی باخت-باخت است؛ هم زندگی فرد بدهکار و خانواده‌اش نابود می‌شود، هم طلب شاکی وصول نمی‌شود و هم هزینه هنگفتی به دولت و سازمان زندان‌ها برای نگهداری زندانیان تحمیل می‌کند. بنا به گفته رئیس سابق سازمان زندان‌ها ۲۰ درصد خانواده‌های زندانیان دچار فروپاشی می‌شوند. ۷۰ درصد از خانواده زندانیان فاقد منزل شخصی هستند و ۵۶ درصد خانواده زندانیان فاقد شغل و درآمد هستند.

با وجود این مشکلات، این پرسش مطرح می‌شود که آیا نمی‌توان برای جرائم مالی غیرعمد مجازات جایگزین زندان در نظر گرفت؟ آیا اساساً جرائم مالی غیرعمد مستحق همان مجازاتی‌اند که شامل دزد و فروشنده مواد مخدر و زورگیر و اراذل و اوباش می‌شود؟ آیا در این شرایط که دولت در تنگنای شدید مالی است، نمی‌شود قانون استفاده از پابند الکترونیک را برای این افراد اجرا کرد تا دست‌کم هزینه نگهداری این افراد در زندان بر روی دوش دولت نباشد؟

در حال حاضر بیش از ۱۸ هزار زندانی جرائم مالی غیرعمد و بیش از ۴ هزار زندانی مهریه در کشور وجود دارد. بودجه سازمان زندان‌ها در سال ۹۷، حدود ۸۰۰ میلیارد تومان بود. هزینه نگهداری هر زندانی در زندان ماهانه حدود ۲ میلیون تومان است و با توجه به افزایش روزافزون زندانیان بار مالی برای دولت هر روز بیشتر می‌شود و هزینه‌هایی که جامعه بابت آسیب‌های اجتماعی از این مسئله می‌بینید بسیار بیشتر از هزینه‌های مادی آن است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط