بدون دیدگاه

تجمع مجاهدین خلق در نیویورک

 

نادر نوری‌زاده

امروزه در قرن ۲۱ و عصر ارتباطات دیجیتالی و رخنه به مریخ بسیاری از این معرکه‌گیری‌ها تغییر شکل داده است و با عناوینی چون تظاهرات، همایش و یا کنفرانس و کنگره در اطراف و اکناف دنیا برگزار می‌شود. یکی از این موارد تجمع دو روزه سازمان مجاهدین خلق ایران در نیویورک خیابان داگ همرشولد[۱] بود که در روزهای ۲۴ و ۲۵ سپتامبر ۲۰۱۹ به نمایش درآمد. نگارنده سعی دارد به‌طور مختصر مشاهدات عینی خود را از پیش و پس پرده این تظاهرات شرح دهد.

پیش‌پرده

سه‌شنبه ۲۴ سپتامبر ۲۰۱۹ خیابان داگ همرشولد، نیویورک

با ضرب گروه نوازندگان میهن‌پرست سازهای بادی در خیابان داگ همرشولد همراه با هلهله و فریادهای گوش‌خراش جماعتی که لباس‌های زردرنگ متحدالشکلی بر تن داشتند و در پیش و پس آن‌ها شعارهای فارسی و انگلیسی تغییر رژیم نوشته شده بود و بعضی از آن‌ها کلاه‌های حصیری به همان رنگ بر سر داشتند و پرچم سه رنگ شیر و خورشید نشان بر دست، آغاز شد. صحنه تظاهرات به دو قسمت متمایز از یکدیگر تقسیم شده بود. قسمتی که ویژه خیل کسانی بود که تنگاتنگ یکدیگر با پرچم و دست‌نوشته روبه‌روی جایگاه و محصور میان دور رده نرده‌های آهنین، ایستاده بودند و قسمت پشت‌صحنه، ویژه سرگروه‌های ریز و درشتی که با کت و شلوارهای اتو کرده سیاه و سرمه‌ای روی صندلی‌های راحت نشسته و قهوه می‌نوشیدند.

با صدای سرسام‌آور طبل‌های نوازندگان شعارها هماهنگ از حنجره هریک از افراد که «کانون‌های شورش» نام داشتند، به هوا برخاست. سپس بعد از قرائت پیام از راه دور رهبر سازمانی و خوشامدگویی به رودی جولیانی، مشاور دونالد ترامپ که پیش‌تر به مجاهدین وعده داده بود که «تحت رهبری رئیس‌جمهور ترامپ، بر این باورم که او کمکمان خواهد کرد مردم ایران را از سرکوبی که مدت‌هاست به آن‌ها تحمیل‌ شده، خلاص کنیم.»[۲] و سناتور لیبرمن، سناتور جنگ‌طلب از حزب دموکرات، تریبون به میزبان اصلی این تظاهرات آقای مارک والاس سفیر پیشین امریکا در سازمان ملل و مدیر جنگ‌طلب تشکیلات «اتحاد علیه ایران هسته‌ای»[۳] سپرده شد، تشکیلاتی که درواقع نام پیشین سازمانی است که به لابی‌گرهای اسرائیل به نام «گردهمایی بین‌المللی برای آینده ایران» تعلق داشت. والاس بعد از سخنان کوتاهی رودی جولیانی کاندیدای سابق ریاست‌جمهوری امریکا از حزب جمهوریخواه که دهه‌ها شهردار نیویورک و سپس دادستان این شهر بود را به جایگاه دعوت کرد. جولیانی همراه با کوبیدن طبالان بر طبل‌های خود، پشت تریبون قرار گرفت و به‌سان دایه‌ای مهربان‌تر از مادر به توجیه سیاست تحریم‌های امریکا علیه مردم ایران پرداخت و در آخر با اعلام اتحاد برای نجات دنیا! و شعار اینکه «من هم براندازم» میان شعارها پایین آمد. سخنران بعدی سناتور جوزف لیبرمن بود و بعدی سناتور توریسلی که لُبّ‌ کلامش در این خلاصه شده بود که: «زمان آن است که این رژیم ساقط شود و دولت جدیدی در ایران سرکار بیاید، ما خواهان تغییر رژیم هستیم، همین الآن». بر کسی پوشیده نیست که سناتورها و سیاستمداران و مقامات امریکایی و بعضاً اروپائی برای شرکت و سخنرانی در این نوع تجمعات بنا بر مقدار وقت از سخنرانی خود دستمزدی بالغ بر ۱۵ الی ۶۰ هزار دلار دریافت می‌دارند. (۳)

در این تظاهرات دیگر از جماعت قلیل سوری سال‌های قبل که همواره با پرچم سه رنگ ستاره مانندشان و سر دادن شعار الشعب یرید، اسقاط النظام، خبری نبود. گویی آن‌ها دریافته بودند که برای هر تغییر و تحولی در کشور خود باید فقط و فقط به مردمشان تکیه کنند و امیدی به دولت‌های بیگانه و گروه‌های وابسته به آن‌ها نداشته باشند؛ اما به‌جای آن‌ها نماینده‌ای به‌ظاهر از هیئت سوری دعوت شده بود تا نطق کوتاهی در مذمّت قاسم سلیمانی سر دهد و از ۳۰ میلیارد دلاری که او برای نجات اسد هزینه کرده بود پرده بردارد. همچنین امسال نیز مانند سال‌های گذشته از مؤمنین سیاه‌پوست دو کلیسای New Hope Baptist Church و St. Bartholomew’s Church که همواره در تظاهرات مجاهدین در نیویورک حضور داشتند، اثری نبود. به‌جای آن‌ها هم یک کشیش به نام مارکوس مرندا از کلیسای Action Christ بروکلین نیویورک حضور داشت.

نزدیکی‌های ظهر خستگی را می‌شد به‌وضوح در چهره یکایک هواداران مشاهده کرد، اما با این وجود آن‌ها دَم گرفته بودند که «خلق جهان بداند مسعود رهبر ماست». چه سّری است که این جماعت هنوز این شعار را سر می‌دهد؟ بدون تردید سناریو «غیبت کبری و صغری» امام این جماعت در مرامنامه جدید آن‌ها تدوین شده است.

از پشت میکرفون نام خواهر مجاهدی خوانده شد تا به میان میدان بیاید. زنی جاافتاده باریک‌اندام بدون روسری، آرایش‌کرده از پشت‌صحنه با کت دامن سفید و موهای سیاه پریشان که با گردنبند و پیرهن زیرش هماهنگ شده بود، ظاهر شد. او بعد از سلام و درود به اشرف ۳ و «کانون شورشی‌ها» بدون مقدمه ناگهان شروع کرد به زبان انگلیسی متنی را خواندن و سپس هر از گاهی مکثی می‌کرد تا به زبان فارسی شعارهای غلیظی بدهد. او این پرسش را در ذهن‌ها به وجود آورده بود که چرا به زبان انگلیسی برای جماعتی که همه ایرانی‌اند سخنوری می‌کند؟! آیا این سخنان به جزء این است که برای مخاطبان دیگری که از جنس همان زبان‌اند، ایراد می‌گردد؟ این خواهر مجاهد با همان شدّت و حدتّی که آمده بود تریبون را به ایرانی دیگری سپرد که از قضا او هم به زبان انگلیسی سخن می‌راند.

جماعت خسته و کوفته که مدام این‌پا و آن‌پا می‌کردند وقتی صدای سرود ای ایران را از پشت بلندگوها شنیدند پرچم‌های خود را که تا آن زمان لحظه از اهتزاز بازنمانده بود بر زمین گذاشتند و به‌سوی جعبه‌های ساندویچ و انواع نوشابه رفتند. بدین طریق روز اول تجمع مجاهدین این‌چنین به پایان رسید.

چهارشنبه ۲۵ سپتامبر ۲۰۱۹ خیابان داگ همرشولد، نیویورک

نزدیکی‌های ساعت ۹ صبح بود. عابرانی که باعجله از پیاده‌رو خیابان دوم (second AV) عبور می‌کردند، درست در تقاطع داگ همرشولد محل برگزاری تظاهرات مجاهدین، سمت راست شاهد یک نمایش دیگری بودند. چندنفری با به تن کردن لباس‌های راه‌راه سیاه ‌و سفید در فاصله‌های معینی ایستاده بودند و چند نفر دیگر از خواهران مجاهد روسری بر سر در پشت میله‌های مقوائی ماکت زندانی، راست ایستاده بودند و دو مترسک از دو مقام ارشد روحانی نظام با همان عبا و عمامه به عقب و جلو می‌رفتند. نمایشی چشمگیری بود تا جایی که بعضی از عابران با تلفن‌های خود از آن عکس می‌گرفتند. در این نمایش آنچه بیش از هر چیز دیگر به چشم می‌آمد و عابران امریکایی از آن سر درنمی‌آوردند ماکتی به شکل کتاب بازشده‌ای بود که در دو طرف صفحه آن عکس‌های بسیاری چسبانده شده بود و یک گل رز سرخ مصنوعی روی آن قرار داشت. صاحب این عکس‌ها جوانانی بودند که در قربانگاه مسعود رجوی در عملیات مرصاد یا به‌زعم مریم، فروغ جاویدان در درون خاک ایران قربانی ده بودند. بدون شک این جوانان اگر زنده می‌ماندند، بسیاری از آن‌ها به خیانت رهبری این سازمان پی می‌بردند که آن‌ها را در راه تمایلاتش «گوشت دم توپ» کرده بود و از آن‌ها به‌مثابه مجاهدان یک ‌بار مصرف استفاده.

آن روز قبل از اینکه هواداران مجاهدین در خیابان محل تظاهرات پای بگذارند کسانی در حال آمار گرفتن پیرامون آن‌ها می‌گشتند. از خواهران به جزء دو سه‌ نفری که لباس خاکی بر تن داشتند و سنی بالای شصت سال، خواهران مجاهد دیگری دیده نمی‌شدند. چند مرد میانسال با پرچم عراق دوران صدام و پلاکاردهایی که رویش نوشته شده بود الجبهه وطنیه العراقیه با جلیقه‌های زردرنگی که به تنشان کرده بودند در آن میان چرخ می‌خوردند. مرد لاغراندام و کوتاه‌قدی با پیرهن آستین‌کوتاه زردرنگ که در جلوی آن عکسی سنجاق زده شده بود و پشتش نوشته شده بود «کانون شورشی» داشت روی میز کوچک فلزی مدال‌های ضرب شده برنزی با نقوش مریم و مسعود را می‌چید.

مثل دیروز سر ساعت مقرر طبل‌های گروه نوازندگان سازهای بادی به صدا درآمد و به دنبال آن هلهله‌ها برخاست، پرچم‌های سه رنگ شیر و خورشید نشان به اهتزاز درآمد و پلاکاردهای جورواجور همراه با شعار بالا گرفت. امروز از والاس خبری نبود. به‌جای او میان‌سالی پشت تریبون رفت و اولین سخنران را صدا زد. ژنرال چهارشانه و چهار ستاره بازنشسته‌ای با عینک ذره‌بینی و پیراهن یقه‌آهاری و کروات آبی‌رنگ به نام جک کین که معاون سابق ستاد نیروی زمینی ارتش امریکا بود، در صحنه ظاهر شد. او در هماهنگی با نت موسیقی به هیجان آمده بود و به انگلیسی چیزهایی می‌گفت. در همین حال چند نفر دیگر در پشت جایگاه مشغول گرم کردن خود بودند و مرتب به یادداشت‌هایی که در دست داشتند نظر می‌انداختند. بعد از اتمام سخنرانی ژنرال جک‌کین یکی بعد از دیگری از همان افراد پشت‌صحنه در معیت بادیگارد سیاه‌پوست تنومندی پشت تریبون رفتند. به نظر در غیاب والاس تظاهرات آن روز ملالت‌آور شده بود، حتی شعارها از آن صلابت و استحکام دیروزی برخوردار نبودند. حتماً تغییر و تحولی غیرمنتظره در برنامه امروز آن‌ها پیش‌آمده بود که اینچنین همه را بی‌دل‌ودماغ کرده بود. اگر گشتی در میان این جماعت می‌زدی اپوزیسیون‌های پنج شش نفره، دو یا سه نفره و حتی تک‌نفره مانند حزب مرکزی آذربایجان، جنبش پیکار برای آزادی اهواز، حزب خلق بلوچستان، کنگره ملیت‌ها برای ایران فدرال، سازمان چریک‌های فدائی خلق، سازمان خباث کردستان و چند بنیاد من‌درآوردی در دفاع از حقوق بشر را به‌خوبی می‌توانستی مشاهده کنی. اپوزیسیون‌هایی که بند نافشان به دلارهای امریکا، عربستان، امارات و اسرائیل وصل است و از این راه روزگار می‌گذرانند. اخیراً نیز یکی دیگر از این نوع اپوزیسیون چندنفره «شورای مدیریت گذار» در صحنه سیاسی و معرکه‌گیری‌های خارج از کشور وارد شده است.

پیش‌پرده تظاهرات دوروزه مجاهدین در ظهر و با جمع‌آوری سراسیمه جلیقه‌ها، کلاه‌های حصیری، پرچم‌ها و پلاکاردها و انبار کردن آن‌ها در جعبه‌های مقوائی همراه با پخش موسیقی پایان یافت.

پس پرده

دوشنبه و سه‌شنبه ۲۳ و ۲۴ سپتامبر

جان هودسون، روزنامه‌نگار مستقل در گزارشی که در نشریه واشنگتن‌پست منتشر کرده است آنچه در پس پرده این تظاهرات اتفاق افتاده بود را این‌گونه شرح می‌دهد: … قرار بود مایک پمپئو، وزیر امور خارجه امریکا، در حاشیه نشست سازمان ملل روز چهارشنبه در میتینگ مجاهدین به میزبانی مارک والاس سخنرانی کند. سازمانی که تا سال ۲۰۱۲ به‌عنوان یک سازمان تروریستی و عامل قتل پرسنل امریکایی در دهه ۱۹۷۰ و نیز اعلام همبستگی‌اش با صدام حسین دیکتاتور عراق در فهرست سازمان‌های تروریستی قرار گرفته بود. این سازمان به دلیل اتحاد ناگسستنی خود با بغداد در جریان جنگ ایران و عراق با پشتیبانی ارتش صدام به خاک ایران حمله‌ور شده بود.

تحلیلگران و مشاوران (کاخ سفید) تصمیم پمپئو را مبنی بر شرکت در میتینگ مجاهدین خلق و سخنرانی در آن به میزبانی والاس را یک عمل نابخردانه ارزیابی کردند که می‌توانست به سیاست ترامپ که با صراحت اعلام کرده بود که ما دنبال تغییر رژیم نیستیم خلل وارد کند و همه را دگربار سردرگم سازد. با توجه به اینکه دالیا داساکی مدیر مرکز سیاست عمومی خاورمیانه در اندیشکده جهانی امریکا رند این ارزیابی را نیز مورد تأیید قرار داده بود و سوزان مالونی محقق در امور ایران از مؤسسه بروکینز نیز بعد از اینکه پمپئو از سخنرانی در میتینگ مجاهدی صرف‌نظر کرده بود به واشنگتن‌پست اظهار داشت که: «قرار بود که او به‌جای پمپئو در این میتینگ با میزبانی والس شرکت کند، اما او به دلیل اینکه این سازمان یک سازمان تروریستی فرقه‌ای است و مورد نفرت و تحقیر بسیاری از ایرانیان است هرگز حاضر نخواهد شد که در این میتینگ شرکت کند.»

پمپئو که از شرکت رودلف جولیانی و جان بولتون مشاور (سابق) امنیت ملی ترامپ در میتینگ‌های مجاهدین با خبر بود و قبلاً از این دو فاصله گرفته بود به همان دلیلی که پیش‌تر ذکر شد علی‌رغم میل باطنی خود از شرکت در این سخنرانی خودداری کرد.

سازمان مجاهدین خلق با پرداخت دستمزدهای سخاوتمندانه به نمایندگان عضو هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه مانند سناتور پیشین جوزف لیبرمن (جمهوریخواه) و هاوارد دین (دموکرات)، فرماندار پیشین ورمونت و افرادی که با واشنگتن در ارتباط هستند را برای سخنرانی در میتینگ‌های خود دعوت می‌کند.

همچنین باید به این نکته اشاره گردد که بودجه سازمان «اتحاد علیه ایران هسته‌ای» (UANI) که مارک والاس به نمایندگی از آن میزبان تظاهرات سازمان مجاهدین خلق در نیویورک را به عهده گرفته بود از چه منابعی تأمین می‌شود.

ایلای کلیفتون در لابلاگ که یک سرویس مطبوعات اینترنتی است، می‌نویسد که: «…طبق اسنادی که از سوی لابلاگ مورد بررسی قرار گرفته است تأمین اعتبار بیش از ۳۵ میلیون دلار در طی دو سال از سوی دستگاهی در اختیار اتحاد علیه ایران هسته‌ای قرا گرفته است تا این سازمان هوادار اسرائیل بتواند با چنین توان مال گروه‌ها، سازمان‌ها و افراد ایرانی خارج از کشور را در جهت سیاست‌های جنگ‌طلبانه امریکا علیه ایران ترغیب کنند. بررسی لابلاگ نشان می‌دهد که تشکیلات اتحاد علیه ایران هسته‌ای بودجه ۵ میلیون دلاری خود را از سازمانی به نام پروژه ضد افراط‌گرایی دریافت می‌کند. سازمان پروژه ضد افراط‌گرایی ۱۵ میلیون دلار در سال ۲۰۱۶، ۲۲ میلیون دلار در سال ۲۰۱۷ و ۳۵ میلیون در سال ۲۰۱۹ از وزارت خارجه امریکا، عربستان و امارات جهت حمایت گروه‌های مخالف ایران مانند سازمان مجاهدین خلق، سلطنت‌طلبان، سازمان‌های جدایی‌طلب (و اخیراً شورای مدیریت گذار) دریافت کرده است. این اسناد صراحتاً پرداخت ۲۴۰ هزار دلار به جان بولتون را که از سوی این سازمان در سال‌های ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ پرداخت شده است، تائید می‌کند.»

منابع:

۳ بنا بر گزارش مستند روزنامه نیویورک‌تایمز در تاریخ ۱۳ مارس ۲۰۱۲ «مجاهدین خلق در طول سال‌ها فعالیت خود با پرداخت دستمزدهای کلان سیاستمداران سرشناس امریکا ازجمله اعضای فعلی و سابق کنگره و حتی رؤسای سابق سیا و اف بی آی را برای سخنرانی و حمایت از خود همراه کرده‌اند.

اکثر حامیان امریکایی سازمان مجاهدین خلق در قبال سخنرانی در اجتماعات هواداران این گروه مبالغی قریب به پانزده هزار تا سی هزار دلار دریافت کرده‌اند. تمام هزینه‌های مسافرت آن‌ها به شهرهای اروپایی و ازجمله پاریس و مخارج اقامت این افراد در هتل‌های لوکس از سوی این سازمان پرداخت می‌شده است. به‌عنوان مثال، ادوارد جی. لندل (Edward J Rendell) فرماندار سابق پنسیلوانیا چند ماه پیش گفت که تاکنون رقمی بین ۱۵۰ تا ۱۶۰ هزار دلار از این گروه دریافت کرده است.

 

[۱] Dag Hammarskjöld

[۳] United Against Nuclear Iran

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط