امنیت و مرز در گفتوگو با احسان هوشمند
#بخش_هفدهم
بهعنوان پرسش نخست، گزارشی از تحولات مربوط به مناقشه جمهوری آذربایجان و ارمنستان را بهصورت مختصر ارائه کنید.
همانگونه که میدانید در اواخر شهریورماه ۱۴۰۲، نیروهای دولت جمهوری آذربایجان با حمله به مواضع ارمنیها در قرهباغ و با نظارهگری صِرف نیرویهای صلحبان روسیه توانستند بهسرعت بر این مناطق تسلط پیدا کنند. دولت جمهوری آذربایجان از ابتدای تأسیس تنشهای مستمری با ارمنستان را پشت سرگذارده است، هرچند منشأ این تنشها به سالهای آغازین سده بیستم بازمیگردد. در ۱۹۰۵ تا حدود ۱۹۰۷ میان تاتارها (نامی که تا این تاریخ به ساکنان مسلمان بخش جنوبی قفقاز که امروز بخش بزرگی از آن جمهوری آذربایجان نامیده میشود داده شده) و ارمنیهای قفقاز، درگیری روی داد. تقسیمات اداری حساسیتبرانگیز که روسیه تزاری بر مبنای آن حدود مناطق تحت سلطه خود را تعریف کرده بود یکی از علل اصلی این تنشها بود. پس مناقشه امروز در قفقاز ریشه تاریخی دارد.
در آن سالها بهویژه در ۱۹۰۵ ارامنه متحمل تلفات زیادی شدند و دامنه جنگ گسترش یافت. کشتار ارامنه در عثمانی در اواخر سده نوزدهم مسیحی نیز بر این تنش بیاثر نبود. در ابتدای جنگ، نیروهای روسی تنها به نظارهگری پرداختند، اما با سازماندهی ارامنه و پیروزیهای آنان بهتدریج نیروهای روسیه تزاری که بهتازگی شکست از ژاپن را پشت سرگذارده بود در منازعه دخالت کردند. با وقوع انقلاب بلشویکی در روسیه در ۱۹۱۷ و سپس استقلال جمهوریهای قفقاز و بعد از آن اعلام تأسیس جمهوری آذربایجان با کمک ارتش در حال اضمحلال عثمانی و افرادی چون انور پاشا و حمایت انگلیس، تنشهای سیاسی و درگیری نظامی میان جمهوری نوپای ارمنستان و جمهوری آذربایجان که نام بخشی از ایران را خود گذارده بود روی داد.
در ۱۹۲۰ دولت شوروی بر این مناطق سیطره پیدا کرد. در ادامه جمهوریهای جدید ازجمله جمهوری سوسیالیستی آذربایجان و جمهوری سوسیالیستی ارمنستان در اتحاد جماهیر شوروی تشکیل شد. از همان آغاز تسلط حزب کمونیست بلشویکی تقسیمات سیاسی میان مناطق مختلف این کشور بزرگ بهگونهای بود که نارضایتی عمومی، این مناطق را مستعد تنش و اعتراض و رقابت ساکنان و دولتهای خودمختار محلی کرده بود. سرنوشت قرهباغ دو دهه مبهم بود و به عاملی برای نارضایتی در ارمنستان و بادکوبه مبدل شده بود؛ بهخصوص که جمعیت اصلی قرهباغ را ارمنیها تشکیل میدادند؛ البته در اصلاحیه قانون اساسی شوروی سابق در ۱۹۴۸، قرهباغ به جمهوری سوسیالیستی آذربایجان ملحق شد. این اقدام در شوروی سابق موجب بروز اعتراضهایی بهویژه در محافل ارمنی شد که مخالف الحاق منطقهای با جمعیت غالب ارمنی به بادکوبه بودند. این اعتراضها در دورههای بعدی بهویژه در دوران گورباچف، آخرین دبیرکل حزب کمونیست یا صدر هیئترئیسه اتحاد شوروی سابق، شکل تازهای به خود گرفت. در ژوئن ۱۹۸۸ نمایندگان شورای قرهباغ و پارلمان ارمنستان قرهباغ را جزئی از ارمنستان خواندند. جمهوری ارمنستان این تصمیم سیاسی را مبتنی بر قانون اساسی شوروی دانست که طبق ماده ۷۰ حق خودمختاری ملتها و الحاق داوطلبانه آنها را به جمهوری شوروی سابق داده بود. این اتفاق به بروز اعتراضهایی در جمهوری آذربایجان منجر شد. دولت شوروی نیز با تشدید مراقبتهای خود، گروهی از فعالان سیاسی را دستگیر و زندانی کرد. در اواخر ۱۹۸۹ و ابتدای ۱۹۹۰ میلادی، میان دو جمهوری آذربایجان و ارمنستان تنشهایی روی داد و اوضاع متشنج شد. در ژانویه ۱۹۹۰، در محلات ارمنینشین باکو شهروندان ارمنی مورد حمله قرار گرفتند و گروهی قتلعام شدند. در گنجه نیز وضعیت مشابهی روی داد. ارتش سرخ شوروی سابق نیز در ۲۰ ژانویه ۱۹۹۰ وارد باکو شد. با دخالت ارتش سرخ در باکو تلفات زیادی وارد شد. پس از آن ایاز مطلباف بهعنوان دبیر اول حزب کمونیست جمهوری آذربایجان شوروی جانشین وزیراف شد. فروپاشی شوروی سابق و اعلام استقلال قرهباغ در سپتامبر ۱۹۹۱ به تشدید تنشها میان دو دولت تازهتأسیس ارمنستان و جمهوری آذربایجان منجر شد. در ۱۹۹۲، تنشها به اوج خود رسید.
آیا ایران برای مدیریت این تنشها بهصورت عملی اقدامیکرد؟
هرچند با آغاز استقلال جمهوری قفقاز مقامات کشورمان در تحلیلهای خود دچار خطاهای راهبردی بزرگی شدند و حتی اخبار وقایع آن منطقه را نادرست تحلیل میکردند و از تجمع در کنار ارس برای الحاق به ایران سخن میگفتند -اخباری که به نادرستی در ایران منتشر شد و در اصل تلاش گروهی از الحاقگرایان شمال ارس بود که شعارهایشان در ذات خود مخالف تمامیت ارضی ایران بود- در ماه می ۱۹۹۲ یعنی در دوره رئیسجمهوری هاشمی رفسنجانی و وزیر امور خارجه وقت علیاکبر ولایتی، ایران رؤسای دو کشور ارمنستان و جمهوری آذربایجان را با هدف میانجیگری به تهران دعوت کرد. رئیس وقت کنفرانس سازمان امنیت و همکاری اروپا نیز در آن کنفرانس حضور داشت.
نتیجه این کنفرانس چه بود؟ آیا به پایان تنشها منجر شد؟
اگرچه یعقوب ممدوف و لوون تر پطروسیان موافقتنامه پایان منازعه را امضا کردند، اما روسیه و دیگر قدرتهای منطقه و جهان چندان موافق ایفای نقش سازنده ایران نبودند. در این دوره، ایران در شناسایی نام انتخابشده برای کشوری که خود را جمهوری «آذربایجان» خواند دچار خطای بزرگی شد، چراکه منطقهای که در این اواخر در متون تاریخی معمولاً خانات بادکوبه و مانند آن نامیده میشد و پیش از آن بهصورت عمومی و بهجز استثنائاتی، اران یا آلبانیای قفقاز نامیده میشد با انتخاب نام یا بهتر است گفته شود سرقت نام آذربایجانِ تاریخی در ذات خود به یک تهدید برای همبستگی ملی ایرانیان منجر شد. به هر حال مسئولان وقت کشور با درک نادقیق و محاسبات نسنجیده موجب چنین خطای بزرگی شدند. در ادامه هم شیعه بودن اکثریت جمعیت جمهوری آذربایجان موجب شد تا مسئولان وقت ایران در برآوردی سراسر اشتباه و ایدئولوژیک نسبت به جمهوری آذربایجان دچار خطای تحلیلی و راهبردی شوند.
درباره توافقنامه تهران بحث را ادامه دهیم. بفرمایید پس از آن چه شد؟
پس از زمان بسیار کوتاهی از امضای توافقنامه ترک منازعه میان بادکوبه و ایروان، دوباره آتش جنگ در منطقه شعلهور شد. با پیشروی نیروهای ارمنستانی بهویژه بهسوی نخجوان، رئیسجمهور وقت ترکیه تورگوت اوزال بر مبنای یک روایت مبهم تاریخی اعلام هشدار کرد و خواستار مداخله نظامی شد که با واکنش یکی از مقامات روسیه مواجه شد که در صورت مداخله ترکیه جنگ سوم جهانی روی میدهد! حتی گفته میشود برخی از نیروهای منطقه خواهان دخالت ایران در مناقشه و ورود نیروی نظامی ایران به نخجوان بودند که ایران زیر بار نرفت؛ البته ایران در این دوره به نیروهای جمهوری آذربایجان و نیز آوارگان این کشور کمکهای جدی و سرنوشتسازی داشت. در همین دوره بنیاد یک راهبرد ضدایرانی توسط یک روزنامهنگار و تحلیلگر امریکایی که احتمالاً وابسته به نهادهای جاسوسی آن کشور بود -یعنی پل گوبل- رسانهای شد تا با شکست ارمنستان و اشغال خطوط مرزی جنوب ارمنستان نهتنها راه زمینی ایران به ارمنستان قطع شود، بلکه ایران بهواسطه فعالیتهای پانترکی محور آنکارا-بادکوبه دچار خفگی ژئواستراتژیک شود.
نزدیکی نسبی ممدوف به ایران موجب شد تا روسیه و ترکیه از وی ناراضی باشند و در این شرایط ایاز مطلبوف و پس از آن ابوالفضل ایلچیبیگ از جبهه خلق آذربایجان که یک جریان تند ضدایرانی بود و گرایش پانترکی داشت به قدرت رسید. بادکوبه در این دوره شکست سختی متحمل شد و بخش قابلتوجهی از کشور جمهوری آذربایجان به تصرف ارمنستان درآمد. در دوره وی، ایران همچنان به کمکهای خود به این کشور تازهتأسیس ادامه داد که با سردی ایلچیبیگ همراه شد و حتی وی علیرغم شکست بزرگ و خفتبار در برابر ارمنستان و وضعیت نامناسب جنگی ادعاهای قومی درباره بخشهایی از ایران را طرح کرد! اقدامی که واکنش جدی و همهجانبه ایران را در پی نداشت. هرچند دوره رئیسجمهوری ایلچیبیگ دیری نپایید، اما بیش از گذشته در میان نیروهای وطندوست و ملیاندیش و آگاه به مسائل منطقهای این موضوع روشن شد که بخش بزرگی از نیروهای سیاسی جمهوری آذربایجان، تبلیغات ضدایرانی و واگرایی و حتی الحاقگرایانه را تعقیب میکنند. هرچند حکمرانان کشور بهاندازه کافی متوجه چنین رویکردهای مخاطرهانگیزی نشدند یا لااقل خود را به ندانستن زدند.
شکلگیری گروهی از جریانهای قومگرا با لباس حکومتی که امروزه به پانترکالهیها معروف هستند نتیجه چنین بیتوجهیهاست؛ البته بخشی از این افراد از قِبَل این رویکرد در حال کاسبی هم هستند و دفتر و دستک و شرکت تأسیس کردهاند. فضاحتی که دستگاه تبلیغاتی و سیاسی بادکوبه برای یکی از سفرای ایران در آن منطقه ایجاد کرد و خانم بارداری را جلو دوربین نشاند، ابعاد دیگری از مناسبات این دولت با کشورمان را نشان میدهد. دیپلماتها و افراد اعزامی به مناطقی چون بادکوبه گاهوبیگاه درگیر کار تجاری و اقتصادی نیز شدهاند. حتی در دهه ۸۰ گفته شد دهها تن از مسئولان منطقهای و کشوری بدون آنکه حضور دائمی در قفقاز داشته باشند از آنجا مدرک تحصیلی دریافت کردهاند. ادامه تحصیل برخی از کارکنان نهادهای فرهنگی و دیپلماتیک هم در دوران خدمت یکی از آفاتی بود که برای آن چارهای اندیشیده نشد. در برابر رسوایی پیشآمده و ادعای خانم باردار، متأسفانه در کشور واکنش درخوری صورت نگرفت و ابعاد آن بهروشنی به اطلاع افکار عمومی نرسید. هرچند این فضاحتها هم چندان اثری در تغییر سیاستهای ایران در آن منطقه در پی نداشت.
آیا در دوره حیدر علیاف نیز روابط ایران و باکو بر همین منوال پیش رفت؟
آقای علیاف از کادرهای برجسته امنیتی و حزبی در شوروی سابق و حزب کمونیست شوروی سابق بود. ایران در به قدرت رسیدن حیدر علیاف نقش ویژهای ایفا کرد، اما این کمکها نیز منجر به آن نشد که در دوره ریاستجمهوری وی روابط ایران با بادکوبه تغییر چندان محسوسی داشته باشد. کشورهایی چون امریکا و روسیه چندان راضی به حضور جدی و محسوس و اثرگذار ایران در معادلات قفقاز نبودند. روسیه حتی در تنظیم روابط ایران با ارمنستان در حوزه انرژی نیز عملکرد منفی داشت. غربیها نیز مشخص است که سعی داشتند ایران را در تنگنای استراتژیک و ژئواستراتژیک قرار دهند. علیاف از پیش با بقایای فرقه دموکرات آذربایجان در دوره حضور در شوروی و بادکوبه در ارتباط بود. با حزب توده نیز ارتباطاتی داشت، یعنی وی با مسائل ایران بیگانه نبود.
با به قدرت رسیدن آقای حیدر علیاف در ۱۹۹۳ در بادکوبه دوره جدیدی در تاریخ سیاسی این کشور آغاز شد و بهتدریج روابط این کشور با اسرائیل و برخی کشورهای غربی تعمیق شد. دخالت اروپاییها در مناقشه قفقاز در قالب گروه مینسک با مشارکت روسیه و امریکا و سازمان امنیت و همکاری اروپا سرآغاز فریز شدن دو و نیم دههای تنشها و وضعیت نه جنگ و نه صلح میان جمهوری ارمنستان و جمهوری آذربایجان بود. این وضعیت تا حدود سال ۲۰۲۰ استمرار داشت. در این دوره حدوداً ۲۷ ساله بادکوبه با توجه به فروش نفت و درآمدهای سرشار آن به خرید تسلیحات بهویژه از اسرائیل و ترکیه روی آورد و درنهایت پس از تحول سیاسی ارمنستان و سرکار آمدن آقای پاشینیان در پی انقلاب مخملی و خیابانی بدون خونریزی در سال ۲۰۱۸ فضای سیاست در ساختار رسمی بهتدریج به فاصله گرفتن از روسیه و نزدیکی به امریکا و اروپا متمایل شد. کوچک بودن اقتصاد ارمنستان و کمی جمعیت و بیتوجهی به افزایش توانمندی ارتش و گسترش فساد و فرسایشی شدن وضعیت نه جنگ و نه صلح و رویکرد سیاسی آقای پاشینیان و دولت وی موجب شد تا در جنگ قرهباغ در سال ۲۰۲۰ ارمنستان متحمل شکست سنگینی شود و بدین ترتیب با میانجیگری روسیه بیانیه مشترکی امضا شد و نیروهای صلحبان روسیه در منطقه قرهباغ مستقر شدند. بخش بزرگی از متصرفات ارمنستان در خلال جنگهای دهه ۹۰ مسیحی توسط ارتش آذربایجان مسترد شد. این شرایط موجب بر هم خوردن موازنه نیروهای سیاسی و نظامی در منطقه شد. سرگرم شدن روسیه در جنگ اوکراین و تشدید اختلافات داخلی در ارمنستان و نامشخص بودن و ابهام مشهود در راهبردهای ارمنستان و حمایت همهجانبه ترکیه از جمهوری آذربایجان موجب شد تا در شهریورماه ۱۴۰۲ جمهوری آذربایجان بر تمام مناطق موردمناقشه مسلط شود و این وضعیت موجب شد تا دولت بادکوبه متمایل به اشغال جنوب ارمنستان و درنتیجه اتصال زمینی نخجوان به بادکوبه شود. جمهوری آذربایجان در این فرصت نهتنها توانست که بر مناطق موردمناقشه تسلط پیدا کند، بلکه شرایط ملتهب منطقه و تضعیف جدی موقعیت ارمنستان موجب شده بود تا بادکوبه و آنکارا در پی تسلط بر جنوب ارمنستان و ازجمله استان سیونیک برآیند تا نخجوان و بقیه سرزمینهای جمهوری آذربایجان بهصورت زمینی به هم متصل شوند. تاریخسازی و جعل تاریخ و همراهی با ترکیه، دو ابزار در دست دولت بادکوبه برای اعمال فشار به ارمنستان بود. در صورت انسداد مرزهای ارمنستان با ایران، کشورمان در قفقاز دچار خفگی ژئوپلیتیک میشد و ادراک تحلیلگران از این وضعیت در قالب هشدارهای جدی و ارزیابیهای نهادهای مسئول موجب شد تا ایران بهصورت شفاف و رسمی اعلام کند که نهتنها مخالف تغییر مرزها در قفقاز و بهویژه قطع ارتباط زمینی ایران و ارمنستان است، بلکه پس از حضور جدی ارتش و نیروهای مسلح کشور در بخشهای شمالی کشور اعلام شد که ایران در برابر هر نوع دستکاری در مرزهای منطقه بهصورت عملی واکنش جدی خواهد داشت. این مواضع در شرایطی عمومی شد که روابط بادکوبه با ایران به سردی بیسابقهای گراییده و بادکوبه در اعتراض به حمله یکی از شهروندان آذری-ایرانی به سفارت آن کشور در تهران که در اعتراض به مفقود شدن همسرش و انتقال احتمالی وی به بادکوبه صورت گرفته بود، اقدام به فراخواندن سفیر و دیگر دیپلماتهای خود از تهران کرد و سفارت خود را در تهران بست. تشدید تنشها در حالی بود که مسئولان کشوری بیش از گذشته نارضایتی خود از تقویت روابط بادکوبه و اسرائیل را بیان میکردند.
با وقوع عملیات طوفان الاقصی توسط حماس و دیگر همپیمانان در اطراف غزه و آغاز دور جدیدی از تنشها میان اسرائیل و فلسطین، گروهی از تحلیلگران نگران واکنش ضدایرانی اسرائیل در بادکوبه و تحریک بادکوبه توسط اسرائیل برای اشغال جنوب ارمنستان بودند. هرچند ابعاد بزرگ منازعه و نگرانی طرفهای ثالث ازجمله امریکا و اروپاییها از گسترش منازعه به دیگر گروهها و یا کشورهای همسو با حماس مانند ایران، حزبالله لبنان و حوثیهای یمن هم موجب شد تا حدودی تنشهای جنوب قفقاز کاهش یابد. برگزاری نشست وزرای خارجه کشورهای سه بهعلاوه سه یعنی سه کشور قفقازی جمهوری آذربایجان، ارمنستان و گرجستان و کشورهای ترکیه و روسیه و ایران البته بدون حضور گرجستان موجب شد تا برای اتصال زمینی نخجوان با خاک اصلی جمهوری آذربایجان از طریق ایران توافقی، حداقل روی کاغذ، امضا شود؛ اما در همین ایام، مانور مشترک ترکیه و جمهوری آذربایجان نیز برگزار شد. این وضعیت نشانگر حساسیت شرایط پیشروی است و همچنان ممکن است جمهوری آذربایجان علیه ارمنستان اقداماتی انجام دهد و به اشغال بخشی از ارمنستان با کمک اسرائیل و ترکیه اقدام کند.
درباره تحولات حوزه کردی در سوریه و ترکیه و نیز احزاب مسلح کرد ایرانی در عراق نیز روند تحولات نشان میدهد که منطقه ممکن است شرایط ملتهبی را تجربه کند. ارزیابی شما از رویدادهای ترکیه چیست؟
در روز نهم مهرماه سال جاری دو عامل انتحاری در ابتدای صبح خودروی خود را مقابل وزارت کشور در شهر آنکارا منفجر کردند. برخلاف روال گذشته پس از این عملیات انتحاری، سازمان کارگران کردستان ترکیه (پ.ک.ک) مسئولیت این اقدام تروریستی را بر عهده گرفت. در گذشته پ.ک.ک از پذیرش مسئولیت چنین اقدامات تروریستی خودداری میکرد، اما این بار چنین نبود. به دنبال این واقعه دولت ترکیه و مسئولان این کشور اقدام به واکنش نسبت به این رویداد کردند و پ.ک.ک و اقمار پ.ک.ک را تهدید به عملیات نظامی در خاک عراق و سوریه کردند. در ابتدا دولت ترکیه اعلام کرد دو تروریست عامل حمله تروریستی مقابل وزارت کشور ترکیه خودروی تجاری سبک یک دامپزشک را پس از کشتن او در شهرستان دیوهلی استان قیصری ربوده و در حمله مورد استفاده قرار دادهاند. این حمله انتحاری به زخمی شدن دو پلیس منجر شد. به دنبال این عملیات انتحاری ترکیه حملات وسیعی را از طریق هوایی و پهبادی و زمینی علیه پایگاههای پ.ک.ک یا شبهنظامیان وابسته به پ.ک.ک در عراق و سوریه انجام داد. منابع ترکیهای خبر دادند که عملیات همهجانبه نیروهای مسلح ترکیه و سازمان اطلاعات ملی «میت» علیه اهداف تروریستی پ.ک.ک/ی.پ.گ در عراق و سوریه در راستای حقوق دفاع از خود آغاز شده و ادامه دارد. همچنین نشست ویژه یاشار گولر وزیر دفاع، هاکان فیدان وزیر امور خارجه و علی یرلیکایا وزیر کشور، ابراهیم کالین، رئیس سازمان اطلاعات و ژنرال متین گوراک، رئیس ستاد مشترک ارتش ترکیه در ساختمان وزارت دفاع در آنکارا صورت گرفت که نشانهای از طراحی سیاست تهاجمی علیه پ.ک.ک و شعب پ.ک.ک در منطقه و بهویژه در عراق و سوریه قلمداد شد. در اطلاعیهای نیز نیروهای مسلح ترکیه تأکید کردند «همانند عراق تمامی اهداف و منابع درآمدی که توسط گروه تروریستی در سوریه ایجاد شده است بهطور سیستماتیک نابود خواهد شد». وزارت دفاع ترکیه این عملیات را در چارچوب حق دفاع مشروع ماده ۵۱ منشور سازمان ملل توجیه و بر ادامه عملیات تأکید کرده است.
در این حملات، برخی از نیروهای مؤثر چریکهای قسد یا نیروهای دموکراتیک سوریه که همپیمان امریکا در سوریه محسوب میشوند نیز مورد حمله ترکیه قرار گرفت. بنا بر گزارش ارتش ترکیه، در کنار تلفات زیاد بر نیروهای شبهنظامی وابسته به پ.ک.ک، افرادی چون جاهد آکتای یا حسین پیران مدیر لجستیک گروه ک.ج.ک، محمد آزو یا شیبیل دریک از اعضای ی. پ.گ و ساریه آتیلا یا رُزرین شمیزنان از اعضای بلندپایه ک.ج.ک در این مدت کشته شدهاند. نیروهای کرد سوری وابسته به پ.ک.ک در سوریه و عراق نیز حملاتی علیه نیروهای ترکیه را سازماندهی کرده و بدین ترتیب منازعه میان ترکیه و پ.ک.ک وارد مرحله تازهای شد.
بنا بر گزارشهای موجود، حملات هوایی اخیر ترکیه به شمال سوریه در سالهای اخیر بیسابقه بوده است، اما این منازعه محدودیتهای سیاسی خاص خود را نیز دارد. از یکسو دولت امریکا با چند صد نفر از نیروهایش در خاک سوریه پایگاههایی دایر کرده و با کردهای وابسته به پ.ک.ک متحد شده و ادعا دارد این اتحاد علیه داعش و نیروهای مسلح افراطی در سوریه است. نزدیکی امریکا با نیروهای وابسته به پ.ک.ک موجب نارضایتی جدی ترکیه شده و ترکیه بهصورت معمول نارضایتی خود را در این باره بهصورت علنی بیان کرده است. در این دوره چندهفتهای ترکیه با افزایش اقدامات دیپلماتیک با کشورهای همسایه و امریکا در تلاش است تا عرصه را برای پ.ک.ک تنگتر کند. هاکان فیدان، وزیر امور خارجه که از وی در برخی محافل رسانهای بهعنوان جانشین آقای رجب طیب اردوغان نامبرده میشود، در این روزها تأکید کرد مواضع تروریستها در عراق و سوریه برای ترکیه هدف مشروع است. در دیدار وزرای دفاع ترکیه و عراق در آنکارا اهمیت افزایش همکاری بین دو کشور و انجام اقدامات مشترک در زمینههای مختلف بهویژه مبارزه با تروریسم و تأمین امنیت مرزها مورد تأکید قرار گرفت. گفتوگوی وزیر دفاع ترکیه با وزیر دفاع امریکا از دیگر اقدامات سیاسی بود که صورت گرفت. هرچند معاون سخنگوی وزارت امور خارجه امریکا ودانت پاتل در نشست خبری حاضر به اتخاذ موضع علیه قسد و نیروهای کرد سوری در سوریه نشد. وی گفت پ.ک.ک از نظر دولت امریکا سازمانی تروریستی است، اما از اظهارنظر درباره ارتباط گروه تروریستی پ.ک.ک با ی.پ.گ امتناع کرد و گفت: ما اطلاعات کافی برای تأیید صحت این ادعا نداریم. در این دوره ارتش امریکا نیز به یک پهپاد ترکیه حمله و درنتیجه این پهپاد ترکیه سقوط کرد. این رویداد نیز موجب اعتراض ترکیه شد.
یکی از مطالب مهم که در ایران در زمانی که تنشهای چند هفته گذشته با امریکا افزایش یافته و چندان مورد توجه تحلیلگران قرار نگرفت ادعای برخی رسانهها بود که از قول قسد؛ یعنی نیروهای دموکراتیک سوریه از احتمال تقابل این نیروها با ایران در سوریه خبر داد؛ یعنی این نیرو خود را در کنار امریکا و علیه ایران میبیند. هرچند پس از دو روز یکی از سخنگویان قسد از این موضع عقبنشینی کرد. این موضع موضوعی نیست که بهسادگی بتوان از کنار آن رد شد. تأسیس پژاک هم در شرایط مشابهی صورت گرفت که در داخل کشور مورد توجه کافی قرار نگرفت.
آیا درباره احزاب کرد ایرانی مستقر در اقلیم کردستان عراق هم تحول تازهای روی داده است؟
با حضور نخستوزیر عراق، آقای محمد شیاع السودانی، در ۲۸ اسفندماه ۱۴۰۱ میان شمخانی دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی ایران و قاسم الاعرجی مشاور شورای امنیت ملی عراق توافق امنیتی امضا شد که اگرچه مفاد آن افشا نشد اما بر مبنای شواهد تمرکز اصلی آن بر فعالیت احزاب مسلح کُرد ایرانی در عراق متمرکز است. در دهههای گذشته احزاب مسلح کرد ایرانی در عراق مستقر شدهاند. درباره تاریخ استقرار این احزاب باید در جای دیگری صحبت شود، اما بهصورت مختصر اشاره میشود که از پیش از انقلاب بقایای حزب دموکرات کردستان ایران به دبیرکلی احمد توفیق یا عبدالله اسحاقی در خاک عراق مستقر بود و پس از آن و با اخراج احمد توفیق از حزب دمکرات، در اواخر دهه ۴۰ و ابتدای دهه ۵۰ خورشیدی این حزب به دبیرکلی قاسملو همچنان در عراق مستقر بود. پس از پیروزی انقلاب و در میانه تابستان ۱۳۵۸ یعنی آغاز تنشهای نظامی و درگیریها گروههای چپ مارکسیستی کرد و غیرکرد ایرانی همچون دموکرات و کومله و شاخه کردستان چریکهای فدایی خلق در بخشی از کردستان عراق یا بهاصطلاح در دره احزاب مستقر شدند. با آغاز دور دوم جنگها در کردستان بهویژه از ابتدای سال ۱۳۵۹ دوباره احزاب چپ ایرانی کرد و غیرکرد در کردستان عراق مستقر شدند و این روند تا پایان جنگ ایران و عراق ادامه داشت. در سال ۱۳۷۴ قرارگاه حمزه سیدالشهدا سپاه، عملیاتی در داخل خاک عراق علیه مواضع حزب دموکرات داشت که منجر به توافقی میان ایران با رهبران اقلیم کردستان عراق یعنی آقای بارزانی شد که احزاب کرد ایرانی مستقر در اقلیم حق حضور مسلحانه در خاک ایران را ندارند و در مقابل نیز ایران اجازه میدهد این احزاب در کوی سنجاق مستقر باشند. از این دوره تا سال ۱۳۹۵ حضور احزاب کرد ایرانی مستقر در اقلیم، چندان با تنش سنگین نظامی روبهرو نبود تا اینکه در سال ۱۳۹۵ و به دنبال افزایش تنشهای ایران و امریکا، حزب دموکرات کردستان ایران، به دبیرکلی آقای هجری اعلام کرد جنگ مسلحانه خود با نام راسان را آغاز میکند. پس از آن در چند نوبت بخشی از نیروهای این حزب وارد ایران شدند که با گاه تلفات سنگینی نیز همراه بود. موشکباران مقر این احزاب بخشی از واکنشهای سپاه به این وضعیت تازه بود. سال گذشته نیز مقرهای احزاب کرد مورد حمله موشکی قرار گرفت و موجب تنش میان ایران و دولت اقلیم کردستان عراق شد.
در اواخر اسفندماه ۱۴۰۱ توافقنامه امنیتی ایران و عراق در حالی امضا شد که سازمانهای مسلحی چون دموکرات، کومله (سه شاخه مهتدی، ایلخانیزاده و علیزاده) آزادی کردستان یا پاک و حتی خبات (متحد سازمان مجاهدین خلق) در کردستان عراق مستقرند. بر مبنای این توافق اعلام شد دولت عراق طی شش ماه احزاب مسلح کرد ایرانی مستقر در اقلیم کردستان عراق را از مقرهای حزبی اخراج میکند و احزاب خلع سلاح شوند و از مرزهای ایران دور میشوند و دولت عراق نیز نیروی مسلح عراق را برای محافظت از مرزها عازم مرز بین ایران با اقلیم کردستان عراق میکند. همزمان با نزدیک شدن مهلت ایران نیروهای سپاه تجهیزات نظامی زیادی به غرب کشور گسیل کرده و ممکن بود هر آن دور تازهای حملات نظامی آغاز شود. دولت عراق در این وضعیت خبر داد احزاب از مقرهای خود در کوی سنجق یا مقر حزب دموکرات خارج شدهاند. همچنین از جداره مرزی نیز دور شدهاند. این وضعیت نتوانست رضایت مقامات کشور را جلب کند و رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح ایران، سرلشکر باقری، هشدار داد در صورت عدم اجرای توافق ایران واکنش نشان خواهد داد. این سخن به معنای دادن مهلت تازه به احزاب مسلح مستقر در عراق قلمداد شد. به نظر میرسد همچنان پرونده موضوع حضور احزاب مسلح کرد ایرانی مستقر در عراق باز است و احتمال دارد پس از فروکش کردن موضوع غزه و جنگ میان حماس و اسرائیل، دوباره شاهد دور تازهای از اخبار مربوط به این موضوع باشیم. هرچند خروج نیروهای حزب دموکرات از مقر خود که سالیان زیادی در آن مستقر بودند تا حدودی موجب واکنش مثبت دولت ایران شد، اما به نظر میرسد همچنان موضوع حضور نیروهای مسلح کرد ایرانی در شمال عراق مستعد دور تازهای از تنش است بهویژه که مسئولان احزاب کرد ایرانی تأکید کردهاند زیر بار خلع سلاح نیروهای مسلح خود نخواهند رفت. انتشار صدای عبدالله مهتدی که در جلسه محرمانهای درون کادرهای حزبی بیان کرده بود این تأکید بر مخالفت با خلع سلاح را نشان میدهد. این نکته نیز ضروری است که احزاب کرد مسلح ایرانی چندان دقت نکردهاند که چگونه در خاک کشوری مستقر شدهاند که نزدیکترین روابط را با ایران دارد و گروههای همپیمان ایران در عراق از قدرت زیادی برخوردار هستند و دولت اقلیم کردستان عراق نیز در موقعیتی نیست که بتواند بهصورت آشکار و جدی و اثربخش از این گروهها حمایت کند. هرچند برخی تحلیلگران معتقدند دولت یا لااقل برخی از جناحهای سیاسی و امنیتی در اقلیم کردستان عراق از حضور این احزاب بهعنوان کارت فشار علیه ایران و نیز قدرتنمایی در برابر رقیب یعنی حزب پ.ک.ک استفاده میکنند.