بدون دیدگاه

تروریسم نیابتی در جهان پساقطبی

(شرح تصویر، ایمن الظواهری، فرد نشسته در کنار بن لادن، از جهادی‌های سراسر جهان خواست به سوریه سفر کنند و با به دست گرفتن سلاح به یاری مردم سوریه بشتابند)

محمدرضا کربلایی

 

در بیش از سه دهه پس از فروپاشی شوروی و پایان یافتن جنگ سرد میان دو ابرقدرت، جهان در حال تجربه کردن دوران جدیدی از رقابت و تنش ژئوپلیتیکی میان کنشگرانی است که الزاماً همه حکومتی نیستند. با برهم خوردن ساختار جهانی قدرت، جهان به عرصه تنش و هماوردی قدرت‌های متعدد برای رسیدن به جایگاه بالاتر در ساختار در حال پیدایش قدرت جهانی تبدیل شده است.

مقاومت امریکا یکی از دو ابرقدرت پیشین در برابر سیر پرشتاب و قدرتمند جهان در حال ظهور و اصرار بر محقق ساختن رؤیای دنیای تک‌قطبی، طبیعی و قابل درک است، اما با افزایش منابع قدرت که سررشته همه آن‌ها در دست امریکا و حتی حکومت‌ها نیست، الزاماً با موفقیت همراه نخواهد بود. سال‌هاست که جریان قدرت از منابع سخت آن و استفاده از ابزارآلات نظامی و استفاده از زور و کیفر به سمت اقناع، تولید جذابیت و مطلوبیت‌ها و توانایی اثرگذاری بر دیگران برای به دست آوردن پیامد مطلوب در حال حرکت است. رفتار رئیس‌جمهور جدید امریکا که می‌کوشد حتی رقابت‌های اقتصادی را همچنان با زور و اعمال فشار به سود کشور خود به پیش ببرد، آنچنان که اعضای بریکس را با تهدید تعرفه‌های ۱۵۰ درصدی مواجه ساخت و نه‌تنها بر ۳۶۰ میلیارد دلار کالاهای صادراتی چین رقیب اقتصادی قدرتمند خود تعرفه ۱۰ درصدی اعمال کرد، بلکه دستور داد بر تمام کالاهای وارداتی از کانادا و مکزیک تعرفه ۲۵ درصدی اعمال شود، گواهی بر درستی این تذکر جوزف نای، نظریه‌پرداز مشهور جنگ نرم است که «قدرت نرم تنها در اختیار امریکا نیست». او علی‌رغم آنکه با تعصب معتقد به رو به زوال نبودن قدرت ایالات‌متحده بوده و مدافع قدرت نرم و جهانی بودن ایده‌های امریکایی است، سعی کرده هشدار بدهد که امریکایی‌ها «اگر از قدرت سخت خود درست استفاده نکنند، ممکن است قدرت نرم خود را از دست بدهند».

به نظر می‌رسد در شرایط سیال فعلی جهان، تغییرات به سود توزیع قدرت بوده و بهره جستن کنشگران از منابع جدید قدرت امکان‌پذیر شده و به آن‌ها توان رقابت بیشتری بخشیده است. توان معنایی و انگیزشی[۱] و قدرت ایده‌پردازی به‌عنوان یک منبع مهم قدرت، جایگاه ویژه‌ای برای اثرگذاری بر باورهای هنجاری و شناختی دیگران یافته است. کنشگران جدید می‌توانند با استفاده از عناصر ایده‌پردازی ایده‌های خود را به جامعه مخاطب منتقل و با همراه ساختن آن‌ها منافع خود را محافظت یا تأمین کنند. بازیگری کنشگران غیرحکومتی تنها محدود به زمینه‌هایی مانند هوش مصنوعی و جنگ‌افزارهای هوشمند نیست، بلکه تروریسم مذهبی هم دارای زمینه فوق‌العاده‌ای برای نوعی دیگر از کنشگری غیرحکومتی است. سازمان‌های تروریستی با قدرت بالای ایده‎پردازی و شبکه‌سازی فضاهای فعالیت جدیدی خلق کرده و تأثیر بسیاری بر تعاملات بین‌المللی باقی می‌گذارند. اگرچه تاریخ تروریسم مملو از نقش دولت در ایجاد و ِاعمال تروریسم است و تروریسم مدرن با دولت برآمده از انقلاب فرانسه آغاز شده و تاکنون کنشگری امنیتی و خشونت‌ورزی سازمان‌یافته در انحصار دولت‌ها بوده، اما در جهان پساقطبی که کنشگران غیرحکومتی با دسترسی به منابع جدید قدرت سهم بیشتری در تعاملات جهانی به دست می‌آورند، سازمان‌های تروریستی هم در زمره آن‌ها خواهند بود!

تحولات بیست سال اخیر غرب آسیا از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۲۴ حکایتگر توان ایده‌سازی و ایده‌پردازی تروریست‌ها و حکومت‌های حامی آن‌هاست. روایت‌پردازی تراژیک سلفی‌ها از سقوط حکومت صدام در عراق در پی تهاجم نظامی امریکا در سال ۲۰۰۳ و مشارکت شیعیان در قدرت، با قدرت برانگیختگی فوق‌العاده در میان اهل سنت منطقه، موجب شد تا از سال ۲۰۰۴ عراق شاهد به صحنه آمدن ده‌ها هزار سلفی برای بازگرداند قدرت به اهل سنت و احیای دولت اسلامی تراز آموزه‌های روایی تفکر سلفی باشد. «ایده دولت اسلامی» بر اساس روایت مشترک مسلمانان از احیای دولت نبوی در آخرالزمان به منبع قدرت سازمان‌های تروریستی و کشورهای حامی آن‌ها برای به راه انداختن جنگی طولانی و خونین تبدیل شد. عراق که تا پیش از سال ۲۰۰۳ هرگز مرکز و مهد تفکرات سلفی نبود، به‌واسطه پردازش ماهرانه‌ای که از «ایده» ضرورت تشکیل «دولت اسلامی» برای پایان دادن به حاکمیت غیرمسلمانان و شیعیان انجام گرفت، به‌یک‌باره پذیرای تعداد بسیار زیادی سنی سلفی شد و با رادیکال شدن جمعی از اهل سنت عراق، افکار سلفی نیز با استقبال روبه‎رو شد. با وزش اولین نسیم‌های بهار عربی در سوریه، کنشگران حکومتی و غیرحکومتی در منطقه، ایده دولت اسلامی را تعمیم‌پذیر به سوریه یافته و در صدد تداوم و تکرار تجربه عراق در سوریه برآمدند. حکومت‌های عربستان و ترکیه که توانسته بودند با کمک دولت بشار اسد به تجهیز و تقویت تروریسم در عراق بپدازند و موجی خونین از ناامنی و بی‌ثباتی به راه بیندازند، در موقعیت جدید علیه همراه پیشین یعنی بشار اسد علوی هم‌داستان شدند. آن‌ها که از زمان سقوط حکومت بعثی عراق در سال ۲۰۰۳ با حمایت از گسترش فعالیت‌های فرقه‌گرایانه به ‌افراط‌گرایی در عراق دامن زده بودند و از این طریق موفق به گسترش نفوذ خود در میان اهل سنت عراق شده بودند، بر موج تغییرخواهی در سوریه سوار شدند. ترکیه با برخورداری از ثروت نامحدود متحد اخوانی خود، حکومت قطر، بسیار پرانگیزه در سوریه وارد شد. پیروزی و به قدرت رسیدن احزاب متمایل به اخوان المسلمین در تونس و مصر به اردوغان و دیگر رهبران اخوانی دولت ترکیه مانند احمد داود اوغلو وزیر خارجه انگیزه و اعتماد به نفس بالایی بخشیده بود. به گفته آقای ظریف در کتاب پایاب شکیبایی «سوریه در نگاه آن‌ها یک فرصت بی‌نظیر بود». همچنین می‌افزاید: «ناآرامی‌ها در سوریه در آغاز چندان پایه دینی نداشت و بیشتر انگیزه‌های مدنی داشت، ولی ترکیه اردوغان با پیشینه اخوانی خود خواست از آن بستر با توجه به پیشینه اخوان المسلمین در سوریه و سرکوب «حما» در دوران حافظ اسد بهره‌برداری کند تا آن را به یک حرکت اسلامی تبدیل کند، اما حرکت مورد پشتیبانی ترکیه و اعراب خلیج فارس به یک حرکت تکفیری تبدیل شد». نکته حائز اهمیت آنکه این تبدیل شدن به حرکت تکفیری به هیچ وجه اتفاقی نبود، بلکه انتخابی آگاهانه مبتنی بر تجربه عراق بود. تکرار تحول گفتمانی سلفی‌ها و مشخصاً القاعده در عراق به رهبری «ابومصعب الزرقاوی» که با ادعای دشمنی با امریکا وارد عراق شدند، اما جهت عملیات خود را به دشمنی با شیعیان تغییر دادند. با این بهانه که شیعیان یاری‌رسانان همیشگی به کفار هستند. ابومصعب زرقاوی که برخی او را پدر معنوی داعش می‌دانند، در نامه‌ای که در سال ۲۰۰۴، به رهبران القاعده افغانستان نوشت، به‌شدت به شیعه حمله کرد. او با نقبی به (روایت سلفی از) تاریخ اسلام، شیعیان را همدست مغولان در سقوط بغداد به ‌حساب آورد و استقرار سلسله صفویه در ایران را خنجری بر پیکر اسلام دانست! از همین روست که زرقاوی و داعش، برخلاف القاعده افغانستان، شیعه را «دشمن نزدیک» و امریکا و اسرائیل را «دشمن دور» می‌دانست.

پشتیبانی ترکیه و عربستان از تروریسم در سوریه باعث جذب القاعده شد و القاعده در عراق به صدور جهادش به سوریه همت گماشت. از همین رو «ایمن الظواهری» از جهادی‌های سراسر جهان خواست به سوریه سفر کنند و با به دست گرفتن سلاح به یاری مردم سوریه بشتابند. «ابو محمد الجولانی» فرستاده القاعده عراق به سوریه به هنگام اعلام موجودیت «جبهه النصره» در پیامی گفت از «یکی از میدان‌ها و عرصه‌های جهاد»(عراق) به همراه گروهی از دوستانش پس از ماه‌ها از آغاز تحولات جاری در سوریه، علیه نظام دمشق وارد عمل شده است، جایی که تاکنون در آن فعالیت نداشته است. در آن زمان برخی از رسانه‌ها سازمان اطلاعات رژیم سعودی به ریاست بندر بن سلطان را مسئول تأسیس جبهه النصره دانستند. پس از آن بود که وب‌سایت‌های القاعده، هر روز گزارش می‌دادند که شهدای! جدید القاعده که ملیت‌های سعودی، فلسطینی و مصری دارند، در مبارزات دمشق و حلب کشته شده‌اند. ابومحمد الجولانی سرکرده جبهه النصره در گفت‌وگو با شبکه قطری الجزیره گفته بود که «جبهه النصره در صدد تأسیس حکومت خلافت و شورا در سوریه است». این ایده جهاد برای تشکیل دولت اسلامی که سلفی‌های تکفیری با استناد به روایات مورد ادعای خود به‌طور گسترده تبلیغ کرده و حذف شیعیان را مقدمه تشکیل خلافت «علی منهاج النبوه» برمی‌شمارند، منبع قدرت مهمی بود که سازمان‌های تروریستی را موفق به جذب هزاران عضو می‌کرد. همچنین امکانی در اختیار حکومت‌های حامی شبکه‌های تروریستی قرار می‌داد تا با برانگیختن احساسات مسلمانان، نظر مساعد آن‌ها را جلب و برای خود محبوبیت و مشروعیت کسب کنند.

اردوغان بنا بر تجربه عراق، برای جذب هر چه بیشتر همکاری سلفی‌های تکفیری محدودیتی قائل نبود. زَهران عَلوش، یکی از جهادی‌های سلفی سوری که سه ماه بعد از آغاز جنگ داخلی سوریه در سال ۲۰۱۱ در پی عفو عمومی ۱۵۰۰ زندانی سلفی و اسلام‌گرا از زندان صیدنایا آزاد شده بود بلافاصله وارد جبهه‌های جنگ علیه حکومت بشار اسد شده بود، یکی از افرادی بود که مورد توجه حکومت ترکیه قرار داشت. زهران علوش که عقاید سلفی جهادی داشت به دنبال تأسیس خلافت اسلامی اموی یا ه قول خودش بازگرداندن «عظمت بنی‌امیه به شام» بود. او که از سوی عربستان حمایت مالی و تجهیزاتی می‌شد با سفرهای خود به ترکیه روابط مستحکمی با اردوغان و سازمان جاسوسی ترکیه ایجاد کرده بود. پدر او از مهم‌ترین سران اخوان المسلمین در سوریه بود. علاوه بر این‌ها حکومت ترکیه و اردوغان پیش از آن هم روابط نزدیکی با داعش ایجاد کرده بودند. در سال ۲۰۱۴ که مؤسسه مطالعات حقوق بشر دانشگاه کلمبیا به بررسی پیوندهای  میان دولت ترکیه و گروه تروریستی داعش بپردازد و نتایج آن در قالب گزارشی در روزنامه «هافینگتون‌ پست» منتشر شد، آمده بود: یک فرمانده داعش در دوازدهم اوت به روزنامه «واشنگتن ‌پست» گفت «بیشتر مبارزانی که در ابتدای جنگ به ما پیوستند و همچنین ارسال تجهیزات برای ما از ترکیه بوده است».

داعش، سازمان تروریستی تحت حمایت ترکیه، در سوریه مأموریت داشت تا در راستای همپوشانی اهداف دولت اسلامی عراق و شام و منافع دولت ترکیه تمام نوار مرزی بین سوریه و ترکیه به طول تقریبی ۷۰۰ کیلومتر را اشغال کند. ترکیه همواره به‌شدت مخالف تأسیس یک فدرالی یا حکومت خودگردان شبیه به اقلیم کردستان عراق در سوریه بوده است. دولت اسلامی! در تلاش برای تکامل جغرافیایی دولت موهوم خود و برداشتن مانع بر سر حرکت تروریست‌ها و همچنین نقل ‌و انتقال آذوقه، مهمات و سلاح بین ترکیه و سوریه، شهر کردنشین کوبانی (عین العرب) در شمال سوریه و واقع در مرز ترکیه را به قصد تصرف به محاصره درآورد. محاصره کوبانی از روزهای ۱۳ تا ۱۶ سپتامبر سال ۲۰۱۴ آغاز شد. رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه که با توجه به پیروزی‌های قبلی داعش از سقوط این شهر مطمئن بود، در تاریخ ۷ اکتبر در دیلوک (غازی آنتپ) درباره کوبانی گفت: «کوبانی دارد می‌رود که سقوط کند و حمله هوایی امریکا و متحدانش نمی‌تواند به تنهایی مانع از پیشروی داعش شود»، اما چنین نشد و کوبانی حدود شش ماه، تا ۱۵ مارس سال ۲۰۱۵، مقاومت کرد و در نهایت شهر و روستاهای اطراف آن پس از به خاک و خون کشیده شدن هزاران زن و مرد و کودک از اشغال و تهدید داعش آزاد شدند.

تجربه عراق و به‌خصوص سوریه نشان داد که چقدر «ایده‌ها برای سیاست‌گذاری اهمیت دارند» و چگونه حکومت‌هایی مانند ترکیه و عربستان برای آنکه دخالت خود در منازعات ژئوپلیتیک را مشروعیت ببخشند می‌توانند با روایت‌پردازی حول یک ایده جذاب (دولت ناب اسلامی) بر تصمیم جامعه مخاطب خود (اهل سنت) تأثیر بگذارند، باورهای هنجاری و شناختی آن‌ها را مدیریت کنند تا آن‌ها را به هیجان دربیاورند و ظرفیتشان را برای پذیرش و اتخاذ دیدگاه‌های افراط‌گرایانه مطلوب خود دست‌کاری کنند و آنگاه به اعتبار هژمونی ایجادشده با تأسیس یا تجهیز و حمایت از سازمان‌های تروریستی مانند داعش و جبهه النصره که آمادگی دارند فراتر از مرزها عمل کنند، جنگ‌های غیرمتعارف را سامان دهند و در پایان ادعای برتری اخلاقی هم داشته باشند. این واقعیت شاید به بخشی از شرح دکتر ظریف در کتاب پایاب شکیبایی از جهان پساقطبی نزدیک باشد: «هم‌زمان، منابع قدرت بیش از پیش پرشمار و گوناگون شده و در کنار توان مادی، توان معنایی و انگیزشی نیز جایگاه ویژه‌ای در پیشبرد اهداف و منافع کشورها پیدا کرده است».

با به قدرت رسیدن گروه‌های تروریستی در سوریه بر خطر تروریسم حمایت‌شده برای ثبات و امنیت جهان و منطقه افزوده شده است. اخیراً شورای امنیت ملل متحد از گسترش فعالیت یکی از آن‌ها؛ یعنی حزب اسلامی ترکستان شرقی در افغانستان خبر داده است. اندکی پیش از آن «ایراف» گزارش کرده بود که گروه تروریستی موسوم به «جنبش اسلامی ترکستان شرقی» که با القاعده بیعت کرده از افغان‌ها و پاکستانی‌ها برای آنچه «آزادسازی» ایالت مسلمان‌نشین سین‌ کیانگ از «اشغال چین» خوانده، درخواست کمک کرده است. همین خبرگزاری در شهریورماه گزارش داده بود که ملا هبت‌الله آخوندزاده، رهبر طالبان، با عبدالحق ترکستانی، رهبر حزب اسلامی ترکستان شرقی و جمعه اکه ازبکستانی، رهبر گروه اسلام‌گرای «جماعت امام بخاری» گفت‌وگو کرده است. حزب اسلامی ترکستان یک گروه شبه‌نظامی و جهادگرای اسلامی است که توسط مسلمانان اویغور در غرب چین تأسیس شده است. گروه جماعت امام بخاری هم از جنگجویان ازبکستانی تشکیل شده و وابسته به القاعده است. پایگاه‌های اصلی این احزاب در افغانستان و پاکستان است و جنگجویان آن‌ها در سوریه نیز حضور فعال دارند. طالبان حاکم بر افغانستان از حامیان اصلی آن‌ها هستند.

روابط امنیتی طالبان با امارات متحده و عربستان، دو کشوری که سابقه استفاده از تروریست‌های نیابتی در کشورهای دیگر را دارند، در کنار حمایت نه‌چندان پنهان طالبان از گروه‌های تروریستی جهادی به افزایش خطر امنیتی در مرزهای شرقی ایران منجر شده است. این تنها ایران نیست که از تروریسم نیابتی باید احساس نگران کند، اسلام‌آباد هم در سه سال اخیر که طالبان در افغانستان به قدرت رسیده‌اند بارها افغانستان را به پشتیبانی از طالبان پاکستان متهم کرده است. پاکستان مدعی است برخی از عناصر در درون حکومت موقت افغانستان از طالبان پاکستانی (TTP) به‌عنوان نیروی نیابتی علیه اسلام‌آباد استفاده می‌کنند. از سوی دیگر نخست‌وزیر هند هم در مردادماه امسال در سخنانی به مناسبت سالگرد جنگ «کارگیل» در منطقه مورد مناقشه کشمیر به پاکستان در زمینه «حمایت از تروریسم و جنگ نیابتی» هشدار داد. نخست‌وزیر هند گفت پاکستان ارتباط خود را با «تروریسم و جنگ نیابتی» حفظ کرده است، اما چنین استراتژی هرگز موفق نخواهد شد.

چیرگی بر وضعیت موجود از رهگذر ارائه ایده برتر امکان‌پذیر است. ایده‌ای ایده‌آل برای همه مردم طالب صلح و امنیت در سطح جهان و منطقه. به نظر می‌رسد در دنیای پساقطبی که ائتلاف‌ها همیشگی و فراگیر نیستند و کنشگران پیش‌بینی‌ناپذیرتر از گذشته عمل می‌کنند، امنیت، ثبات و پیشرفت ایران در گرو بسط و پردازش ماهرانه ایده عالی گفت‎وگوی تمدن‌ها» است. ایده‌ای برای همزیستی، همدلی، احترام و فهم متقابل که با نفی کنش‌های غیرعقلانی مطلق‌گرایی، ناشکیبایی و افراطی‌گری که به بروز انواع منازعات منجر می‌شوند به تقویت همکاری و استقرار و استمرار صلح در سطح جهانی و منطقه‌ای کمک می‌کند. در جهان پیش‌رو توان گفت‌وگو برای برقراری و استمرار ارتباطات درهم‌تنیده و کنش‌های دوستانه با ملت‌ها و دولت‌ها اهمیت حیاتی دارد.

[۱] Ideational Power

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط