گفتوگو با داودرضا عرب
مرتضی نیساری: مدیریت بخش آب یکی از مهمترین چالشهای مدیریت اثرات تغییر اقلیم میباشد. پیشبینیها نشان میدهد در آینده نزدیک افزایش گرمای هوای کره زمین و متعاقب آن تغییرات اقلیم در مناطق مختلف چالشهای اساسی را برای بشر در پی داشته باشد. با گذشت زمان جوانب مختلف تغییر اقلیم بهتر شناخته شده و اجماع جهانی بیشتری در زمینه لزوم مقابله سریع با عوامل اصلی مؤثر در آن و گسترش اقدامات به وجود میآید. تا به حال عمدتاً بر روی ابعاد افزایش دمای زمین و همچنین سطح تراز آب دریاها توجه شده است، همچنین مطالعات قابلتوجهی در زمینه اثرات تغییر اقلیم بر روی تغییر الگوی بارش و افزایش ریسک مرتبط با بروز سیلابها و خشکسالیها صورت گرفته است. با این وجود هنوز اقدامات کافی در رابطه با تأثیر تغییر اقلیم در مدیریت منابع آب در سطوح منطقهای، ملی و محلی صورت نگرفته است. جهت بررسی تأثیر تغییر اقلیم بر توسعه اقتصادی کشور با آقای دکتر داودرضا عرب کارشناس حوزه آب و پژوهشگر محیط زیست به گفتوگو نشستهایم که در پی میآید.
تغییر اقلیم چیست و چه تفاوتی با تغییرات آب و هوایی طبیعی دارد؟ و از چه زمان مورد توجه قرار گرفته است؟
تغییر اقلیم تغییرات طولانیمدت دما، الگوهای بارش و سایر شاخصهای آب و هوایی است که به دلیل فعالیتهای انسانی، رخ میدهد. مشخصه آن افزایش گازهای گلخانهای مانند دیاکسیدکربن و متان در جو زمین است که گرما را به دام میاندازد و به گرم شدن زمین منجر میشود. تغییر اقلیم با تنوع طبیعی آب و هوا (مانند رویدادهای النینو۱ و لانینا۲) که بهطور طبیعی در طول زمان رخ میدهد، متفاوت است. درحالیکه تنوع طبیعی آب و هوا تحت تأثیر عواملی مانند جریانهای اقیانوسی و تشعشعات خورشیدی است، تغییرات اقلیم در درجه اول از فعالیتهای انسانی ناشی میشود و تأثیرات مهم و بلندمدتتری بر سیستم آب و هوای زمین دارد.
مفهوم تغییر اقلیم برای قرنها شناخته شده است، اما درک ما از آن در طول زمان تکامل یافته است. اولین نشانههای شناخت علمی تغییر اقلیم را میتوان در قرن نوزدهم پیدا کرد. در اوایل قرن نوزدهم، دانشمندان شروع به مشاهده تغییرات اقلیم زمین و نظریهپردازی در مورد علل آن کردند. یکی از چهرههای مهم در این تاریخ، دانشمند سوئدی، سوانته آرنیوس۳ است که در سال ۱۸۹۶ عنوان کرد سوزاندن سوختهای فسیلی میتواند به افزایش سطح دیاکسیدکربن اتمسفر و گرم شدن کره زمین منجر شود. کار آرنیوس پایه و اساس درک اثر گلخانهای را گذاشت.
در اواسط قرن بیستم، دانشمندان شروع به جمعآوری شواهد بیشتری برای حمایت از نظریه تغییرات اقلیمی ناشی از انسان کردند. در سال ۱۹۵۷، مقالهای منتشر شد که بیان میکرد اقیانوسها نمیتوانند تمام دیاکسیدکربن حاصل از فعالیتهای انسان را جذب کنند و در نتیجه دیاکسیدکربن در جو زمین تجمع مییابد.
در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، نگرانیها درباره تغییرات اقلیمی با مشاهده افزایش سطح دیاکسیدکربن و دمای جهانی، بیشتر شد. در سال ۱۹۷۹ آکادمی ملی علوم در ایالاتمتحده طی گزارشی درباره پیامدهای بالقوه انتشار گازهای گلخانهای هشدار داد.
هیئت بین دولتی تغییر اقلیم۴ در سال ۱۹۸۸ توسط برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد۵ و سازمان جهانی هواشناسی۶ تأسیس شد تا بهعنوان یک نهاد علمی آخرین تحقیقات در مورد تغییرات اقلیمی را ارزیابی کند و اطلاعات عینی را در اختیار سیاستگذاران قرار دهد. گزارشهای این نهاد در شکلدهی سیاستهای بینالمللی اقلیمی مؤثر بوده است.
از اواخر قرن بیستم، اجماع علمی حول این امر حاصل شد که فعالیتهای انسانی، بهویژه سوزاندن سوختهای فسیلی و جنگلزدایی، محرکهای اولیه تغییرات اقلیمی هستند. در حال حاضر، تأثیرات تغییر اقلیم بهطور فزایندهای آشکار شده است و به تلاشهای جهانی برای کاهش و سازگاری با اثرات آن منجر شده است.
لطفاًدرباره دلایل تغییر اقلیم بیشتر توضیح دهید. چه چیز باعث گرمتر شدن زمین شده است؟
تغییر اقلیم ناشی از گرم شدن کره زمین بر اثر تولید چهار گاز گلخانهای غالب دیاکسیدکربن، متان، اکسید نیتروژن و بخار آب است. در بین این چهار گاز گلخانهای، درحالیکه بخار آب فراوانترین گاز گلخانهای در اتمسفر است، دیاکسیدکربن بیشترین سهم و تأثیر را بر تغییر اقلیم دارد. از طرفی ماندگاری بخار آب در جو یک سال است و بعد از یک سال در قالب آب دوباره وارد چرخه میشود، ولی دیاکسیدکربن حدود ۹۰ سال در جو باقی میماند.
دیاکسیدکربن در درجه اول از طریق فعالیتهای انسانی مانند سوزاندن سوختهای فسیلی، جنگلزدایی و فرآیندهای صنعتی منتشر میشود. غلظت آن از زمان انقلاب صنعتی بهطور قابلتوجهی افزایش یافته است و سهم آن حدود سهچهارم کل نیروی تابشی۷ (معیار ارزیابی اثر گرمایش) ناشی از تمام گازهای گلخانهای با عمر طولانی است. متان و اکسید نیتروژن نیز گازهای گلخانهای قوی هستند در واحد جرم پتانسیل گرم شدن بیشتری نسبت به دیاکسیدکربن دارند؛ اما غلظت آنها در جو کمتر از دیاکسیدکربن است. مسئلهای که وجود دارد این است که در اطراف کره زمین یک فضای گلخانهای به وجود آمده و به گرمتر شدن کره زمین منجر شده است.
سهم کشورهای بزرگ و توسعهیافته جهان همچون چین، روسیه، ایالاتمتحده امریکا و اروپا در انتشار گازهای گلخانهای و گرمایش جهانی چقدر است؟
چین، روسیه، امریکا و اروپا درواقع سهم عمدهای در انتشار گازهای گلخانهای جهانی دارند و نقش مهمی در گرمایش جهانی دارند. با این حال، مهم است توجه داشته باشید که سهم آنها از انتشار میتواند بسته به نوع گاز گلخانهای و دوره زمانی تحلیل متفاوت باشد. از نظر انتشار دیاکسیدکربن، که گاز گلخانهای اصلی مسئول گرمایش جهانی است، چین در حال حاضر بزرگترین تولیدکننده دیاکسیدکربن در جهان است که حدود ۲۸ درصد از انتشار جهانی را به خود اختصاص میدهد. ایالاتمتحده امریکا دومین تولیدکننده بزرگ دیاکسید کربن است که تقریباً ۱۵ درصد از انتشار جهانی را به خود اختصاص میدهد. کشورهای عضو اتحادیه اروپا حدود ۹ درصد از انتشار دیاکسیدکربن جهانی را به خود اختصاص دادهاند وسهم روسیه از انتشار دیاکسیدکربن جهانی تقریباً ۵ درصد شده است. این سهمها میتوانند در طول زمان تغییر کنند، زیرا میزان انتشار کشورها به دلیل عواملی مانند تغییر سیاست، پیشرفتهای فنّاوری و رشد اقتصادی تغییر میکند. علاوه بر این، سایر گازهای گلخانهای و سهم آنها در گرمایش جهانی نیز باید هنگام ارزیابی تأثیر کلی این کشورها و مناطق در نظر گرفته شود.
تغییر اقلیم چگونه بر چرخه آب و منابع آب تأثیر میگذارد؟
برخلاف تصوری که وجود دارد وجود گازهای گلخانهای باعث میشود بارندگی در کل کره زمین افزایش یابد. وقتی درجه حرارت زمین بالاتر میرود، تبخیر آب دریاها و اقیانوسها بیشتر شده و در نتیجه بارش بیشتر میشود. در سال ۲۰۱۵ در کنفرانسی در امریکا مدلی ارائه شد که نشان داد بارشها در کل زمین افزایش مییافت، ولی تغییر اقلیم میتواند زمان، شدت و توزیع بارندگی را تغییر دهد و منجر به تغییر در الگوهای بارش منطقه شود. این میتواند به خشکسالیهای مکرر و شدید در برخی مناطق منجر شود، درحالیکه سایر مناطق افزایش بارندگی و سیل را تجربه میکنند. این تغییرات میتواند باعث اختلال در دسترسی منظم به آب شده و میزان منابع آب تجدیدپذیر را تحت تأثیر قرار دهد.
بر اثر افزایش دما میزان تبخیر نیز افزایش مییابد. این امر میتواند باعث تسریع در خشک شدن تالابها و دریاچهها، کاهش رطوبت خاک و افزایش تنش آبی برای گیاهان و اکوسیستمها شود که اثرات شرایط خشکسالی را تشدید میکند. از طرفی افزایش دما باعث تسریع در ذوب یخچالها و برف میشود؛ بنابراین میزان رواناب حاصل از ذوب برف در طول فصول گرم افزایش یافته و دسترسی به آب در بقیه سال کاهش مییابد. این مشکل بهویژه در مناطقی که به آب برف و یخچالها بهعنوان منبع آب شیرین متکی هستند بیشتر خواهد بود.
انبساط حرارتی آب دریا باعث افزایش سطح آب دریاهای آزاد میشود. با افزایش سطح آب دریا، مناطق ساحلی در معرض خطر نفوذ آب شور به منابع آب شیرین، آلوده شدن منابع آب آشامیدنی و زمینهای کشاورزی قرار میگیرند.
تغییرات اقلیم میتواند بر الگوهای جریان و کیفیت آب بدنههای آبی تأثیر بگذارد. دمای بالا میتواند رشد مضر جلبکها را افزایش دهد، سطح اکسیژن محلول را کاهش دهد و خطر بیماریهای ناشی از آب را افزایش دهد. تغییر در الگوهای بارش نیز میتواند بر ظرفیت خودپالایی منابع آبی تأثیر بگذارد و منجر به افزایش سطح آلودگی شود. اینها اثرات مستقیم و اولیه تغییر اقلیم بر منابع آبی است و اثرات ثانویه بسیار گستردهتری نیز اعم از اثرات اجتماعی، اقتصادی و امنیتی محتمل است. هرچند اثر تغییر اقلیم بسته به هر کشور و میزان آسیبپذیری آن متفاوت خواهد بود.
تغییر اقلیم میتواند به وقایع طبیعی مکرر و شدیدتر مانند طوفان، سیل و آتشسوزی منجر شود. این وقایع میتواند آسیب قابلتوجهی به زیرساختها، خانهها و مشاغل وارد کند و در نتیجه هزینههای زیادی برای بازیابی و بازسازی به همراه داشته باشد.
تغییرات دما و الگوهای بارش میتواند بر بهرهوری کشاورزی تأثیر منفی بگذارد. خشکسالی، موج گرما و تغییر در الگوی آفات و بیماریها میتواند عملکرد محصولات کشاورزی و بهرهوری دام را کاهش دهد که سبب افزایش قیمت مواد غذایی، ناامنی غذایی و زیانهای اقتصادی برای کشاورزان و جوامع روستایی خواهد شد.
رویدادهای شدید آب و هوایی یا افزایش سطح دریاها و سیلابهای ناگهانی میتواند شبکههای حملونقل و لجستیک را بهویژه در بنادر مختل کند. این میتواند به تأخیر در تحویل کالا و خدمات، افزایش هزینهها و از دست دادن احتمالی سهم بازار منجر شود. افزایش امواج گرما، آلودگی و کاهش کیفیت هوا میتواند به افزایش بیماریها و هزینههای بخش بهداشت و کاهش بهرهوری نیروی انسانی بینجامد.
بهعلاوه تغییرات اقلیمی تأثیر بسزایی در افزایش مسائل و چالشهای اجتماعی خواهد داشت. جابهجایی و مهاجرت، افزایش نابرابری، خطرات و آسیبپذیریهای بهداشتی، افزایش ناآرامیها و درگیریهای اجتماعی بر سر استفاده از منابع در مناطق دچار بیثباتی سیاسی یا کمبود منابع و افزایش استرس اجتماعی و روانی و کاهش امید به آینده از اثرات تغییر اقلیم بر جامعه خواهد بود. توجه به این نکته مهم است که تأثیرات اجتماعی تغییرات اقلیمی به هم مرتبط هستند و میتوانند یکدیگر را تقویت کنند و به چرخه معیوب چالش و آسیبپذیری منجر شوند.
استراتژیهای مؤثر برای سازگاری با اثرات تغییر اقلیم بر منابع آب چیست؟
گام نخست برای ارائه راهکار و راهبردهای مؤثر جهت سازگاری با تغییر اقلیم و پیامدهای آن بر منابع آبی، شناسایی وضعیت موجود و آسیبها و چالشهای کنونی در کشور است. کشور ایران دهههاست که با مدیریت ناکارآمد منابع آبی روبهروست که نتایج آن در حال حاضر گریبانگیر کشور شده است. فقدان نگاه بلندمدت در مدیریت کشور و نبود نگرش سیستمی و همهجانبهنگر، رسالت تأمین آب برای توسعه را بر عهده بخش آب کشور گذاشته و سایر بخشها بهعنوان مصرفکننده نقش ویژهای در استفاده پایدار از منابع آبی را کمتر ایفا کردهاند.
نتیجه فقدان نگاه بلندمدت و یکپارچه را میتوان در جهش یکباره جمعیت در دهه ۱۳۶۰، طرحهای توسعه کشاورزی بدون مطالعه (طرح افزایش سطح زیرکشت زیتون توسط وزارت کشاورزی، طرحهای خودکفایی، توسعه باغات در اراضی شیبدار)، برداشت بیرویه و بدون توجه به میزان تجدیدپذیری منابع آب سطحی و زیرزمینی کشور و اعمال فشار بر سرزمین بدون توجه به ظرفیت زیستی و قابلیت اراضی کشور مشاهده کرد.
اقتصاد وابسته به نفت و قیمت پایین نهادههای آب و انرژی، انگیزه هزینهکرد برای افزایش بهرهوری استفاده از این منابع را کاهش داده است و عدم تأمین معیشت جایگزین برای کشاورزان و سیاستهای مرتبط با تأمین غذا، راه افزایش بهرهوری اقتصادی منابع طبیعی را ناهموار ساخته است. افزایش درآمد و تولید ثروت از محل افزایش بهرهوری در دو دهه اخیر نزدیک به صفر بوده و تقریباً همه خلق ثروت از راه بهرهبرداری بیشتر از منابع پایه و منابع طبیعی (آب و خاک) و تخریب محیط زیست، پدید آمده است.
از دست دادن سرمایه و اعتماد اجتماعی طی سالیان طولانی، مدیریت یکسویه، بدون شفافیت و غیرپاسخگو، دولت را در برهه دشوار کنونی، در چالش مواجهه با پیامدهای تغییر اقلیم تنها و بدون کمک گذاشته است.
رویکرد پیوند آب، انرژی، غذا و کربن برای اولین بار در اوایل دهه ۲۰۰۰ مطرح شد. این مفهوم عنوان میکند که این چهار منبع به هم مرتبط هستند و پرداختن به آنها بهصورت مجزا میتواند منجر به پیامدهای پیشبینیناپذیر و فاجعهباری شود. این رویکرد بهویژه در زمینه توسعه پایدار و کاهش تغییرات اقلیمی مورد توجه قرار گرفته است. پرداختن به پیوند آب، انرژی، غذا و کربن نیازمند تدوین استراتژیهای مدیریتی یکپارچه و پایدار است که مبادلات و همافزایی بین این منابع را در نظر گیرد. این استراتژیها شامل ارتقای بهرهوری آب و انرژی، استفاده از شیوههای کشاورزی پایدار و استفاده از منابع انرژی تجدیدپذیر است.
تغییر سیاستگذاریهای مبتنی بر بهرهبرداری از منابع و توجه به اصول حکمرانی آب در مدیریت کشور، مدیریت تقاضای مصرف آب، بازچرخانی آب و استفاده از منابع آب نامتعارف، حفاظت از منابع آبی و اکوسیستمهای آبی از راهبردهای موجود برای انطباق با اثرات تغییر اقلیم بر منابع آب هستند. توجه به این نکته ضروری است که استراتژیها باید متناسب با شرایط محلی باشد و چالشها و فرصتهای خاص هر منطقه را در نظر بگیرد.
سرمایهگذاری در بازیافت و استفاده مجدد آب و اجرای سیستمهای تصفیه فاضلاب برای مقاصد غیرشرب مانند آبیاری، فرآیندهای صنعتی یا شستوشو تقاضا برای منابع آب شیرین را کاهش میدهد. اجرای مکانیسمهای قیمتگذاری آب و معرفی سیستمهای قیمتگذاری پلکانی یا تعرفههای بالاتر برای مصرف بیرویه منابع آب و انرژی میتواند افراد و صنایع را برای صرفهجویی و استفاده بهینه ترغیب کند.
آموزش جوامع درباره اهمیت حفاظت از آب، اثرات تغییرات اقلیم و شیوههای مدیریت پایدار آب میتواند فرهنگ استفاده مسئولانه از آب را تقویت کند و افراد را تشویق به اتخاذ عادتهای صرفهجویی در مصرف کند.
استفاده از سوختهای فسیلی برای تولید انرژی، سهم عمدهای در انتشار گازهای گلخانهای دارد. با روی آوردن به منابع انرژی تجدیدپذیر مانند انرژی خورشیدی و بادی میتوان انتشار گازهای گلخانهای را به میزان قابلتوجهی کاهش داد. افزایش بهرهوری انرژی میتواند به کاهش مصرف کلی انرژی کمک کند و در نتیجه نیاز به تولید انرژی مبتنی بر سوخت فسیلی را کاهش دهد. جنگلها، تالابها و سایر اکوسیستمهای طبیعی بهعنوان ترسیبدهنده کربن (Carbon sequestration) عمل میکنند و گازهای گلخانهای را از جو جذب میکنند. حفظ و احیای این اکوسیستمها میتواند به کاهش تغییرات اقلیمی کمک کند. تصفیه و مدیریت صحیح فاضلاب میتواند انتشار متان را در جو کاهش دهد. اجرای فنّاوریهای پیشرفته تصفیه فاضلاب و جذب بیوگاز از تصفیهخانهها میتواند به کاهش انتشار گازهای گلخانهای کمک کند. اجرای ترکیبی از این استراتژیها میتواند به افزایش ذخیرهسازی، حفاظت و بهرهوری آب کمک کند و جوامع را قادر میسازد با چالشهای ناشی از تغییرات اقلیمی بهتر کنار بیایند، اما مهمترین اصل نگاه سیستمی و مدیریت یکپارچه منابع است.
آیا نمونههای موفقی از سازگاری با تغییرات اقلیمی در بخش آب وجود دارد که بتوانید آن را به اشتراک بگذارید؟
چندین نمونه موفق از سازگاری با تغییرات اقلیمی در بخش آب وجود دارد. بهعنوان مثال سنگاپور کشوری کمآب است که راهحلهای نوآورانهای را اجرا کرده است. این کشور فاضلاب را با استاندارد بالایی تصفیه میکند و آن را برای مصارف مختلف ازجمله آب آشامیدنی مورد استفاده قرار میدهد. این طرح بهطور قابلتوجهی وابستگی به آب وارداتی را کاهش داده است.
هلند به دلیل اقدامات مؤثر مدیریت سیل، ازجمله ساخت دایکها، سیلبند و مناطق ذخیره آب شناخته شده است. این اقدامات مناطق کمارتفاع را در برابر افزایش سطح دریا و افزایش موجهای طوفان محافظت کرده و ایمنی جوامع و زمینهای کشاورزی را تضمین کرده است.
کالیفرنیا قوانین و مقرراتی را برای مدیریت پایدار منابع آب زیرزمینی اجرا کرده است. قانون مدیریت پایدار آبهای زیرزمینی سازمانهای محلی را ملزم میکند تا برنامههایی را برای دستیابی به پایداری آبهای زیرزمینی تا سال ۲۰۴۰ توسعه دهند. هدف این رویکرد جلوگیری از بهرهبرداری بیش از حد از آبهای زیرزمینی و اطمینان از دسترسی طولانیمدت به آب است.
بحثی که الآن مطرح است تعارض بین توسعه و محیط زیست است. شما اشاره کردید یکی از این گازهایی که موجب گرم شدن زمین میشود گاز متان است که منبع اصلی تولید این گاز فضولات دامی است. کشوری مثل هلند که اقتصادش بر مبنای دامداری است، اگر بخواهد تحت فشار سازمانهای حامی محیط زیست دامداریهایش را تعطیل کند اقتصادش دچار مشکل میشود. راهحل میانی برای آشتی بین توسعه و حفاظت از محیط زیست وجود دارد؟
برای سازگاری توسعه و حفاظت از محیط زیست، المانهایی برای توسعه پایدار تعریف شده است. بر اساس این تعریف، این نگاه به محیط زیست که محیط زیست میراث گذشته برای ما نیست، بلکه امانت آیندگان نزد ماست دچار اشکال است. نگاه دیگر این است که سیستم کره زمین و آنچه در درون آن است بهصورت سیستمی عمل میکند و اثرات چندجانبه دارد. در این نگاه توسعه و محیط زیست مکمل هم هستند.
اصل موضوع این است که بشر مصرفگراست. این بزرگترین خطای بشر است که یک نگاه منفعتطلبانه در این زمینه حاکم بوده است. مصرف بیشتر باعث تولید بیشتر میشود و این تولید منافع بیشتری برای سرمایهداری دارد. زیست متعادل بشر و مصرف در حد معقول ضرورتی است که باید به آن پرداخته شود. از طرفی ارزشافزوده ناشی از توسعه میتواند برای حفظ محیط زیست استفاده شود. مثلاً در حال حاضر سیستمهای مجازی و شبکههایی الکترونیک جایگزین کاغذ شده است.
توسعه میتواند محیط زیستمحور باشد؛ یعنی کاری کند که خسارت محیط زیست کمتر شود. پرداختن به تغییرات اقلیمی نیز میتواند فرصتهای اقتصادی ایجاد کند. توسعه استفاده از منابع انرژی تجدیدپذیر، اجرای اقدامات بهرهوری انرژی و توسعه زیرساختهای مقاوم در برابر شرایط اقلیمی میتواند باعث توسعه صنایع جدید سبز و ایجاد اشتغال شود.
انرژیهای تجدیدپذیر در کاهش انتشار کربن و ارتقای مدیریت پایدار آب چه نقشی میتوانند داشته باشند؟
با گذار از تولید انرژی مبتنی بر سوختهای فسیلی به انرژیهای تجدیدپذیر، انتشار کربن به میزان قابلتوجهی کاهش مییابد. منابع انرژی تجدیدپذیر فرصتی برای تنوع بخشیدن به ترکیب انرژی، کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی و افزایش امنیت انرژی فراهم میکند. فنّاوریهای انرژی تجدیدپذیر را میتوان در مقیاسهای مختلف، ازجمله تأسیسات در مقیاسکوچک مانند پنلهای خورشیدی روی پشت بام یا مزارع بادی محلی، به کار برد. این تمرکززدایی میتواند نیاز به انتقال برق از راه دور را کاهش دهد و تلفات انرژی و مصرف آب مرتبط در تولید برق را به حداقل برساند.
به نظر میرسد راهکارها و استراتژیهای پیشنهادی برای سازگاری با تغییر اقلیم بهاندازه کافی تأثیرگذار نیستند و برای مشکل و مسئلهای با ابعاد وسیع و پیچیده ناکافی به نظر میرسند؟ احتمال اینکه با راهحلهای کنونی بتوان مسئله تغییر اقلیم را حل کرد، چقدر است؟
تغییر اقلیم موضوعی پیچیده و چندوجهی است که به اقدام همهجانبه و هماهنگ جهانی نیاز دارد. راهحلهای فعلی، مانند توافقنامه پاریس و برنامههای سازگاری ملی، چارچوبی را برای رسیدگی به تغییرات اقلیمی فراهم میکنند، اما موفقیت آنها به اجرا و اثربخشی اقدامات پیشنهادی بستگی دارد.
احتمال حل کامل تغییرات اقلیمی با راهحلهای فعلی نامشخص است. پیشرفتهایی از طریق اقدامات مختلف صورت گرفته است، اما برنامههای مؤثرتری برای رسیدگی به چنین مشکلی مورد نیاز است.
چالشهای متعددی ازجمله بودجه و دانش فنی محدود، محدودیتهای ظرفیت سازمانی و اولویتهای اقتصادی و توسعهای متضاد وجود دارد که مانع اثربخشی راهحلهای فعلی میشود.
برای افزایش احتمال حل تغییرات اقلیمی، نیاز به افزایش همکاری بینالمللی، افزایش حمایت مالی و تسریع تلاشها برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای وجود دارد. این شامل گذار به منابع انرژی تجدیدپذیر، ترویج شیوههای پایدار در بخشهای مختلف و سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه فنّاوریهای نوآورانه است.
توجه به این نکته مهم است که اگرچه حل کامل مسئله تغییر اقلیم ممکن است قابلدستیابی نباشد، هنوز هم میتوان برای کاهش اثرات و سازگاری با آن اقداماتی انجام داد و شدت تغییرات اقلیمی را کاهش داد.
از اینهمه معاهده و توافقنامه بین کشورهای قدرتمند و توسعهیافته دنیا برای سازگاری با تغییر اقلیم چه دستاوردی حاصل شده است؟
توافقنامه پاریس که در سال ۲۰۱۵ با هدف جلوگیری از افزایش ۵/۱ درجهای دما نسبت به دوران پیش از صنعتی بهمنظور کاهش خطرات و عوارض ناشی از تغییرات اقلیمی امضا شد. ۱۹۵ کشور این توافقنامه را امضا کردند و یکی از دستاوردهای مهم این توافق، تعهد کشورها به گزارش منظم از تلاشهای خود برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای و سازگاری با اثرات تغییرات اقلیمی است.
نیاز به ارائه حمایت مالی به کشورهای درحالتوسعه برای سازگاری با تغییرات اقلیمی مورد توجه قرار گرفته است. برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد۸ به کشورها برای تهیه برنامههای ملی سازگاری۹ کمک میکند. این برنامه به کشورها کمک میکند تا آسیبپذیری خود را شناسایی کنند، اقدامات سازگاری را اولویتبندی کنند و منابع مالی و انسانی را برای اجرا برنامه فراهم کنند. همچنین صندوق اقلیم سبز۱۰ که تحت کنوانسیون چارچوب سازمان ملل متحد۱۱ در مورد تغییرات اقلیمی تأسیس شده است، قصد دارد سالانه ۱۰۰ میلیارد دلار برای حمایت از اقدامات سازگاری با تغییر اقلیم در کشورهای درحالتوسعه جمعآوری کند.
اقدامات متعددی برای تقویت اشتراک دانش و ایجاد ظرفیت در زمینه سازگاری با تغییرات اقلیمی انجام شده است؛ مانند شبکه جهانی سازگاری۱۲ و پورتال دانش سازگاری۱۳ است که دسترسی به اطلاعات، ابزارها و بهترین شیوهها را برای برنامهریزی سازگاری فراهم میکند.
با وجود این دستاوردها، چالشها همچنان باقی است. بسیاری از کشورها، بهویژه کشورهایی که در برابر تأثیرات تغییرات اقلیمی آسیبپذیرتر هستند، برای اجرای اقدامات سازگاری با مشکلاتی همچون بودجه و دانش فنی ناکافی، ظرفیت نهادی محدود و اولویتهای متضاد مواجه هستند. علاوه بر این، سرعت اقدام جامعه جهانی برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای که برای سازگاری مؤثر بسیار مهم است، تاکنون کافی نبوده است.
چه سیاستها یا موافقتنامههای بینالمللی برای رسیدگی مؤثر به تأثیرات تغییر اقلیم بر منابع آب ضروری است؟
اجرای سیاستهایی که هدفشان کاهش انتشار گازهای گلخانهای است، مانند مکانیسمهای قیمتگذاری کربن یا مشوقهای انرژیهای تجدیدپذیر، میتواند به کاهش تغییرات اقلیمی و به حداقل رساندن اثرات آن بر منابع آب کمک کند. توسعه و اجرای سیاستهای مدیریت یکپارچه منابع آب که پیشبینیهای تغییر اقلیم را در نظر میگیرد و استفاده پایدار از آب را در اولویت قرار میدهد، میتواند به اطمینان از در دسترس بودن و کیفیت منابع آب در مواجهه با شرایط اقلیمی در حال تغییر کمک کند. ایجاد توافقنامهها و چارچوبهای بینالمللی برای اشتراک عادلانه و پایدار منابع آب فرامرزی میتواند به جلوگیری از درگیریها و ترویج همکاری در مدیریت منابع آب مشترک کمک کند. ایجاد مکانیسمهای مالی مانند صندوقهای مالی، اوراق قرضه یا الزام و تشویق شرکتهای بزرگ به سرمایهگذاری برای حمایت از اقدامات سازگاری با تغییرات اقلیمی، میتواند بودجه لازم را برای اجرای فناوریها و شیوههای نوآورانه فراهم کند.
سیاستگذاران در زمینه مدیریت منابع آب با توجه به تغییر اقلیم با چه چالشهایی روبهرو هستند؟
تغییر اقلیم و عدم قطعیت دو روی یک سکه هستند و در نتیجه، پیشبینی دقیق در دسترس بودن و تقاضای آب در آینده برای سیاستگذاران دشوار خواهد شد. این عدم اطمینان میتواند توسعه سیاستهای مؤثر و هدفمند را دچار چالش کند. سیاستگذاران بهویژه در کشورهای درحالتوسعه مانند ایران، اغلب با محدودیتهایی در دسترسی و کیفیت دادهها مواجه هستند. فقدان دادههای معتبر درباره منابع آب فعلی و آتی مانع توسعه سیاستهای مبتنی بر واقعیت است.
سیاستگذاران باید بین نیاز به مدیریت سازگار و تابآور آب با سایر اولویتها مانند توسعه اقتصادی و برابری اجتماعی تعادل برقرار کنند. پراکندگی نهادی در مدیریت منابع آب و وجود چندین ذینفع ازجمله سازمانهای دولتی مختلف و گروههای اجتماعی از چالشهای دیگر این حوزه است.
در کشورهایی همچون ایران سیاستگذاران اغلب با فشارهای سیاسی برای تمرکز بر اهداف کوتاهمدت و رفع نیازهای فوری بهجای ملاحظات بلندمدت تغییرات اقلیمی مواجه هستند. این میتواند مانع توسعه و اجرای استراتژیهای سازگار با تغییرات اقلیم در مدیریت منابع آب شود.
پرداختن به این چالشها در وهله اول نیازمند چشماندازی بلندمدت است که تابآوری منابع آب در مواجهه با تغییرات اقلیمی را در اولویت قرار دهد. حکمرانی کارآمد، افزایش همکاری میان ذینفعان، بهبود سیستم جمعآوری، تجزیهوتحلیل و انتشار دادهها، ظرفیتسازی نهادی و تأمین منابع مالی نیز از اقداماتی است که باید پیگیری شود.
مقابله با تغییرات اقلیمی علاوه بر عزم جهانی عزم ملی هم میخواهد. آیا شما این عزم و اراده را در برنامهریزیهای کلان کشور مشاهده میکنید؟
تاکنون سیاستهای ما در این زمینه از روند مشخصی پیروی نکرده است. برخی از دولتها به موضوع تغییر اقلیم واقف بودند و برخی دیگر به آن باور نداشتند و معتقد بودند چرا زمانی که کشورهای غربی و توسعهیافته به تعهدات بینالمللی پایبند نیستند، ما به تعهدات عمل کنیم. درصورتیکه در مقام مقایسه کشور ما به لحاظ موقعیت جغرافیایی و شرایط اقتصادی و اجتماعی خاص خود نسبت به تغییر اقلیم آسیبپذیرتر است و بیشتر لطمه خواهد دید. هرچند تغییر اقلیم به کشورهای سردسیر مانند کانادا و روسیه آسیب خواهد زد، اما در اثر گرم شدن زمین مناطق بیشتری از اینگونه کشورها قابل زیست خواهد شد. از طرفی کشورهای اسکاندیناوی که دچار آسیب کمتری خواهند شد یا کشورهای اروپایی به سبب آگاهی به تأثیرات اقتصادی و اجتماعی تغییر اقلیم مانند افزایش چشمگیر مهاجرت و… به تعهدات بینالمللی پایبند هستند که این حاصل نگاه بلندمدت آنهاست.
اگر هرم مازلو را در نظر بگیرید، ما جامعه کوتاهمدت هستیم؛ یعنی نیازها و گرفتاریهای روزمره در اولویت هستند و فقدان امید به آینده باعث شده به مسائلی که جنبه درازمدت دارد بها داده نشود. جامعهای که درگیر نیازهای اولیه است نمیتواند به آینده فکر کند.
یکی از سیاستهای اصلی ما پس از انقلاب بحث امنیت غذایی و خودکفایی است که در برنامه هفتم هم پیشبینی شده است. بهطور مثال بیان میشود ما باید در تولید محصول استراتژیکی مثل گندم خودکفا شویم. این سیاست با مشکل کمآبی در ایران چطور توجیه میشود؟
بخشی از مشکلات کمآبی در ایران طبیعی و بخشی از آن ساختاری است. وقتی در جایی که ظرفیت ۲۰ حلقه چاه را دارد ۲۰۰ حلقه چاه حفر میشود ناشی از مدیریت کوتاهنگر است و درنهایت همه ۲۰۰ حلقه چاه خشک خواهند شد؛ بنابراین بحران آب در کشور صرفاً ناشی از خشکسالی و تغییر اقلیم نیست و تأثیرات و مداخلات انسانی و مدیریتی نقش بسزایی دارند.
نمیتوان به بهانه امنیت غذایی محیط زیست را از بین برد. امنیت غذایی مهم است، اما این با خودکفایی متفاوت است. خودکفایی در کشور ما منجر به از دست رفتن منابع خواهد شد. بهطور مثال ما میتوانیم برای دویست سال آینده از منابع طبیعی ایران استفاده کنم، اما کاری کنیم که این منابع طی بیست سال مصرف شوند. چه کسی پاسخگوی مشکلات و کمبودهای آن ۱۸۰ سال باقیمانده است؟
من معتقدم راهحل، سازگاری است. مناطق مختلف کشور ما هر جا هر ظرفیتی دارد استفاده کند، اما بقیه کمبود غذا را چه کنیم؟ بهطور مثال کشورهای مختلف کشت فراسرزمینی انجام میدهند؛ یعنی نیروی کار شما به کشور دیگری مثلاً به آسیای میانه میرود و آنجا را برای بلندمدت اجاره میکند. الآن حدود ۱۴۰ میلیارد مکعب کمبود آب زیرزمینی داریم. اگر حجم سد کرج را ۲۰۰ میلیون مترمکعب در نظر گرفته شود، حدود ۷۰۰ برابر سد کرج از آبهای زیرزمینی بیشتر استفاده کردیم که عواقب و خطرات زیادی همچون فرونشست زمین در پی خواهد داشت. این یکی از عواقب خودکفایی در تولید محصولات کشاورزی و همچنین توسعه نامتوازن است. خودکفایی غذایی باعث از بین رفتن امنیت غذایی خواهد شد؛ یعنی در آینده یکی از واردکنندههای بزرگ گندم خواهیم شد. اگر بخواهیم کلمه خودکفایی را کنار بگذاریم برای امنیت غذایی میتوانیم کشت فراسرزمینی داشته باشیم و همچنین از آب مجازی استفاده کنیم. مثلاً محصولات آببر مانند ذرت و برنج را در برخی از کشورهای آسیای میانه و یا برخی کشورهای آفریقایی کشت کنیم. اگر کشت محصولات آببر در کشور منتفی شود، به نوعی واردات آب مجازی انجام شده است. این باید در سیاستهای گمرکی ما تغییراتی ایجاد کند؛ بنابراین آب یک مسئله فرابخشی است که همه دستگاهها اعم از دولتی و مردمی درگیر آن میشوند.
آیا روندهای نوظهور یا زمینههای تحقیقاتی وجود دارد که بتوانند بر درک ما از تغییر اقلیم و منابع آب تأثیر بگذارد؟
پیشرفت در مدلسازی شرایط آب و هوایی و بهبود مدلهای اقلیمی میتواند پیشبینیهای دقیقتری از الگوهای آبوهوایی آینده، ازجمله تغییرات بارندگی، دما و رویدادهای شدید آبوهوایی ارائه دهد. این میتواند به سیاستگذاران و مدیران منابع آب کمک کند تا درباره تخصیص و استراتژیهای مدیریت آب تصمیمگیری کنند. فنّاوریهای سنجش از دور و جمعآوری دادهها مانند تصاویر ماهوارهای و حسگرهای هوشمند، میتوانند اطلاعات دقیقی در مورد دسترسی، کیفیت و وضعیت منابع آبی ارائه دهند. این فنّاوریها میتوانند به نظارت بر تغییرات منابع آب در طول زمان کمک کنند.
رویکردهای یکپارچه برای مدیریت منابع آب که ارتباط متقابل آب، انرژی، غذا، کربن و اکوسیستمها را در نظر میگیرد، بهطور قابلتوجهی افزایش یافتهاند. این رویکرد کلنگر با هدف متعادل کردن تقاضا برای منابع آب و ترویج توسعه پایدار است.
در تغییر اقلیم و اثرات غیرمخرب آن چه موقع به نقطه بازگشتناپذیر میرسیم؟ منظور زمانی است که دیگر نتوان راهحلی برای حل مشکلات ناشی از تغییر اقلیم ارائه داد؟
نقطه بدون بازگشت در تغییر اقلیم مفهومی است که به آستانه فرضی اشاره دارد که فراتر از آن تأثیرات تغییر اقلیم برگشتناپذیر و فاجعهبار میشود. تعیین یک بازه زمانی دقیق برای زمان رسیدن به این نقطه دشوار است، زیرا به عوامل مختلفی مانند میزان انتشار گازهای گلخانهای، اثربخشی تلاشها و حلقههای بازخورد در سیستم اقلیمی زمین بستگی دارد. با این حال، بهطور گسترده توسط دانشمندان توافق شده است که اقدامات فوری برای جلوگیری از رسیدن به نقطه بدون بازگشت مورد نیاز است. هرچه در انجام اقدامات تأخیر بیشتری داشته باشیم، کاهش اثرات تغییرات اقلیمی دشوارتر و پرهزینهتر میشود. درک این نکته ضروری است که حتی اگر به نقطهای برسیم که برخی از اثرات تغییرات اقلیمی برگشتناپذیر شوند، به این معنی نیست که همه امیدها از بین رفته است. استراتژیهای سازگاری همچنان میتوانند برای به حداقل رساندن تأثیرات و کمک به جوامع و اکوسیستمها اجرا شوند. با این حال، با بدتر شدن شدت تغییرات اقلیمی، هزینهها و چالشهای مرتبط با سازگاری افزایش مییابد.
چه پیام یا توصیه کلیدی را میخواهید به سیاستگذاران، جوامع یا افراد در مورد تغییر اقلیم و منابع آب منتقل کنید؟
تغییر اقلیم باعث تغییر در مقدار و توزیع زمانی و مکانی بارش و دما، تغییر در میزان کمّیت و کیفیت آبهای سطحی و زیرزمینی، تغییر در تولید برق نیروگاههای برقآبی کشور میگردد. تجارب جهانی نشان داده است که از اولین اثرات نهادی و اجتماعی تغییر اقلیم بروز تعارض میان ذینفعان درون استانی و بین استانی است، چراکه تغییر در مقدار و توزیع بیلان آبی، بسیاری از ترتیبات و برنامههای قبلی، ناکارآمد خواهد بود.
صرفنظر از وسعت اقدامات مرتبط با کاهش اثرات تغییر اقلیم، کسب آمادگی برای سازگاری با تغییر اقلیم امری ضروری است. در بحث سازگاری هدف اتخاذ راهکارهایی جهت پذیرش شرایط جدید ناشی از تغییرات آب و هوایی و به عبارت بهتر «همزیستی با تغییر اقلیم» میباشد.
یکی از اصلیترین چالشهای اساسی پیشرو، جهتدهی مناسب مدیران بخش آب و سایر نهادهای مرتبط با بخش آب و همچنین مصرفکنندگان بخشهای مختلف برای مدیریت بهینه اثرات بالقوه تغییر اقلیم میباشد، لذا لازم است که نهادهای هوشمندی شکل بگیرند که فراتر از روند مدیریت سنتی و روزمره بیندیشند و بتوانند از هماکنون برای مقابله با چالشهای در حال ظهور، بهصورت هدفمند و کارا جهتگیری کنند. همچنین باید نسبت به اصلاح و بازنگری راهبردها، سیاستها و شیوههای مدیریتی در بخش آب اقدام شود.
پاسخگویی مناسب به چالشهای در حال ظهور نیازمند سازمانهای پویایی است که بتوانند بهصورت کارآمد و استراتژیک به تغییرات در حال ظهور و شرایط در حال تغییر پاسخگو باشند. برای تحقق چنین هدفی لازم است که مصرفکنندگان کلیدی بخش آب به یک درک مشترکی از شرایط موجود و شرایط در حال ظهور برسند.
پینوشتها
- El Nino
- La Nina
- Svante Arrhenius
- The Intergovernmental Panel on Climate Change (IPCC)
- United Nations Environment Programme (UNEP)
- World Meteorological Organization (WMO)
- radiative forcing
- UNEP
- National Adaptation Plan (NAP)
- Green Climate Fund
- United Nations Framework Convention on Climate Change (UNFCCC)
- Global Adaptation Network
- Adaptation Knowledge Portal