بدون دیدگاه

جاه‌طلبی‌های امپریالیستی ما به دموکراسی لیبرال ما آسیب می‌زند

گفت‌وگوی هفتگی اندرو ناپولیتانو [۱] با جان میرشایمر [۲] درباره امریکا، اسرائیل، نسل‌کشی در غزه و نقش لابی اسرائیل در بریتانیا

ترجمه: پویا حسینی

چشم‌انداز ایران: جان میرشایمر یکی از مطرح‌ترین دانشمندان علوم سیاسی امریکایی است و در دانشگاه شیکاگو به تدریس روابط بین‌الملل مشغول است. او بنیان‌گذار نظریه واقع‌گرایی تهاجمی است و تعاملات بین قدرت‌های بزرگ را تحت تأثیر میل به سلطه‌جویی در جهانی مملو از ناامنی و عدم اطمینان در مورد نیت دیگر کشورها می‌داند. مرشایمر از مخالفان تجاوز نظامی ایالات‌متحده به عراق در سال ۲۰۰۳ بود، از معدود افرادی بود که با تصمیم اوکراین برای تسلیم سلاح‌های هسته‌ای‌اش در سال ۱۹۹۴ مخالفت کرد و پیش‌بینی نمود اوکراین بدون یک عامل بازدارنده موردتهاجم روسیه قرار خواهد گرفت. او در سال ۲۰۱۵ در سخنرانی خود در دانشگاه شیکاگو حمله روسیه به اوکراین را پیش‌بینی کرد و اظهار داشت: «اکنون غرب اوکراین را در مسیر خوش‌خیالی‌ای هدایت می‌کند که نتیجه نهایی آن نابودی اوکراین خواهد بود». جنجالی‌ترین نظرات میرشایمر نگرانی‌اش از نفوذ احتمالی گروه‌های ذی‌نفع بر اقدامات امریکا در منطقه غرب آسیاست که او و استفان والت [۳] در کتاب «لابی اسرائیل و سیاست خارجی ایالات‌متحده» مطرح کرده‌اند. {۱} میرشایمر معتقد است رشد اقتصادی سریع چین به رویاروی‌اش با ایالات‌متحده و ایجاد رقابت امنیتی بین چین و امریکا منجر خواهد شد. گفت‌وگوی زیر بین اندرو ناپولیتانو، قاضی سابق دادگاه عالی ایالت نیوجرسی امریکا و تحلیلگر ارشد سیاسی و قضایی، با جان میرشایمر صورت گرفته است که تقدیم خوانندگان چشم‌انداز ایران می‌شود.

***

اندرو ناپولیتانو: سلام به همه. من قاضی اندرو ناپولیتانو هستم و شما تماشای برنامه «قضاوت آزادی» [۴] را تماشا می‌کنید. امروز چهارشنبه، ۲۹ می ۲۰۲۴ است. پروفسور جان میرشایمر اکنون به ما می‌پیوندد. پروفسور میرشایمر، همیشه مایه لذت ماست که شما مهمان ما هستید. خیلی ممنون از وقتی که گذاشتید و تحلیلی که ارائه می‌دهید. اخیراً دادستان کل دیوان کیفری بین‌المللی{۲} یا ICC درخواست خود از هیئتی از قضات این دادگاه را برای ارائه کیفرخواست علیه بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل و یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل و نیز سه رهبر حماس اعلام کرد. اتهام آن‌ها جنایات جنگی خواهد بود و او به دنبال حکم بازداشت آن‌هاست. تحت تعقیب قانونی قرار دادن رئیس یک دولت به گونه مستقیم و عمیق، همان‌طور که او نخست‌وزیر نتانیاهو را هدف قرار داده است، چه اهمیت جغرافیای سیاسی بین‌المللی‌ای دارد؟

جان میرشایمر: خوب، اقدام دیوان کیفری بین‌المللی در پی اقدام دیوان بین‌المللی دادگستری{۳} یا ICJ در ژانویه به اعتبار اسرائیل بیشتر لطمه می‌زند و بی‌آبرویی آن‌ها تا آنجا که چشم کار می‌کند ادامه خواهد داشت. در اینجا به اسرائیل صدمات عظیمی وارد می‌شود و در عین حال به باور من منصفانه است بگوییم آسیب قابل‌توجهی به ایالات‌متحده نیز وارد شده است، زیرا ایالات‌متحده عمیقاً با اسرائیل مرتبط است. با وجود شواهد مشروعی که نشان می‌دهد اسرائیل را به این جنایات متهم می‌کنند، ما به‌طور بی‌وقفه‌ای از اسرائیل حمایت می‌کنیم، در نتیجه صدمات زیادی به اعتبار ما و نیز به اسرائیلی‌ها وارد می‌شود؛ بنابراین این یک خبر بد برای هر دو کشور است.

اندرو ناپولیتانو: در اولین کلیپ امروز، کریم‌خان [۵]، دادستان کل دیوان کیفری بین‌المللی یا ICC، اتهامات خود علیه نخست‌وزیر نتانیاهو و وزیر دفاع گالانت را به‌وضوح توضیح می‌دهد:

کریم‌خان، دادستان کل دیوان کیفری بین‌المللی یا ICC: «بر اساس شواهدی که دفتر دادستانی کل جمع‌آوری و بررسی کرده است، بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل و یواو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل، مسئول جنایات بین‌المللی هستند که حداقل از ۸ اکتبر ۲۰۲۳ در قلمرو کشور فلسطین انجام شده است. این جنایات شامل گرسنگی دادن به غیرنظامیان به‌عنوان یک روش جنگی، ایجاد عامدانه درد و رنج فراوان، آسیب رساندن جدی به بدن یا سلب سلامتی و رفتار ظالمانه، کشتار یا قتل عمدی، هدایت عمدی حملات علیه جمعیت غیرنظامی، جنایات علیه بشریت در نابودی یا آزار و شکنجه و قتل و نیز اتهامات مربوط به ارتکاب سایر اعمال غیرانسانی».

اندرو ناپولیتانو: من متوجه دو عبارتی شدم که قبلاً در زمینه جنایی یا قضایی نشنیده بودیم، پروفسور میرشایمر. یکی «نابودی» [۶] و دیگری «کشور فلسطین» [۷] من این دو نکته جالب را مشخص کردم تا شما نظرتان را در مورد آن‌ها بگویید.

جان میرشایمر: بله، من نیز از دیدن کلمه «نابودی» شوکه شدم؛ زیرا این کلمه بلافاصله افکار مربوط به هولوکاست و آنچه آلمانی‌ها و دیگران در طول جنگ جهانی دوم با یهودیان انجام دادند را تداعی می‌کند. با این حال فکر می‌کنم این واژه در سند دیوان کیفری بین‌المللی واکاوی نشده است؛ بنابراین، من مطمئن نیستم منظور او [کریم‌خان] از نابودی چیست. درک این نکته بسیار مهم است که در اسناد دادگاه کیفری بین‌المللی که روز گذشته منتشر شد، هیچ صحبتی از نسل‌کشی وجود ندارد. اگر صرفاً به صحبت‌های آقای خان گوش دهید، کلمه نسل‌کشی را نمی‌شنوید؛ البته پس از جلسات دیوان بین‌المللی دادگستری یا ICJ در اوایل امسال، گزارشی که توسط دیوان بین‌المللی دادگستری یا ICJ صادر شد در مورد نسل‌کشی احتمالی صحبت کرد. هرچند در گزارش دیوان کیفری بین‌المللی یا ICC کلمه «نابودی» وجود دارد و البته از جنایات علیه بشریت و جنایات دیگر نیز صحبت می‌شود. توجه کنید که اتهامات علیه اسرائیل واضح است. حجم عظیمی از اسناد وجود دارد که از این اتهامات پشتیبانی می‌کند و به نوعی می‌توان گفت حکم اخیر دادگاه کیفری بین‌المللی اصلاً تعجب‌آور نیست. با این وجود، [این حکم] برای اسرائیلی‌ها و امریکاییان بهت‌آور است، زیرا توجه جهان را به این دو کشور جلب می‌کند. به گونه‌ای از این حکم برمی‌آید که اسرائیل و امریکا در این کشتارجمعی یا نسل‌کشی یا جنایات دیگر در غزه مقصر و هم‌دست هستند؛ بنابراین، همان‌طور که پیش از این گفتم، این [حکم] برای اسرائیل ویرانگر و برای ایالات‌متحده نیز بسیار مضر است. نکته دوم شما دقیقاً چه بود؟

اندرو ناپولیتانو: کریم‌خان اشاره کرد این جنایات در «دولت فلسطین» رخ داده است. آیا این نشانه آن است که دیوان کیفری بین‌المللی یا حداقل دادستانی این دیوان، با کشورهایی مانند ایرلند، سوئد و اسپانیا موافق است که فلسطین یک کشور است؟

جان میرشایمر: خوب، در اینجا مسئله صلاحیت قضایی مطرح است. برای اینکه دیوان کیفری بین‌المللی  بتواند در این پرونده مداخله کند، یکی از طرفین باید اساس‌نامه رم [۸] را امضا کرده باشند.{۴}

اندرو ناپولیتانو: آیا فلسطین، برخلاف ایالات‌متحده و اسرائیل، اساسنامه رم را امضا کرده است؟

جان میرشایمر: بله، آن‌ها در سال ۲۰۱۵ به آن ملحق شدند و دیوان کیفری نیز به همین علت وارد شده است. یافته اساسی در اینجا همین است؛ بنابراین، دیوان کیفری صلاحیت رسیدگی به جرائم ارتکابی در ملک متعلق به آن‌ها و توسط افرادی که در منطقه آن‌ها هستند را دارد. به همین دلیل کریم‌خان این‌گونه این موضوع را برجسته کرد. من می‌خواهم سریعاً به یک نکته دیگر در اینجا اشاره کنم. کریم‌خان بسیار باهوش و قاطع است. او در اینجا هیئتی متشکل از شش کارشناس حقوقی متخصص در حقوق بین‌الملل و دو کارشناس دانشگاهی تشکیل داد تا همه شواهد را بررسی کنند،‌ به او کمک کنند تا آن مستندات را مرتب کند و به او در رسیدن به نتیجه کمک کنند. همه آن‌ها متفقاً با او موافق بودند و شش کارشناس حقوقی‌ای که در این هیئت فعال بودند در روزنامه فایننشال‌تایمز [۹] مقاله‌ای نوشتند و اظهار داشتند به اتفاق آرا با اقدام کریم‌خان موافق هستند. علاوه بر این، آن‌ها گزارش مفصلی منتشر کردند که اساس اتهامات دیوان کیفری بین‌المللی علیه اسرائیلی‌ها، یا بهتر است بگویم علیه نتانیاهو و گالانت را به‌تفصیل بیان می‌کند؛ بنابراین، کریم‌خان از پشتیبانی زیادی برخوردار است و این‌طور به نظر نمی‌رسد صرفاً یک دادستان اسرائیلی‌ها را هدف حملات خود قرار داده باشد. او از حمایت شش حقوقدان برجسته بین‌المللی برخوردار است.

اندرو ناپولیتانو: آیا تعجب کردید که سه رهبر حماس نیز [در این دادخواست] نامیده شدند، به‌ویژه سومین فرد در این فهرست؟ شاید شما او را بشناسید. او دوست دیرینه رفیق و همکار ما اَلیستر کروک [۱۰] و مذاکره‌کننده اصلی حماس است که بین دوحه و قاهره پرواز می‌کند و در انتقال پیام‌ها و مواضع مطرح‌شده در مذاکرات فعال است. هرچند فکر می‌کنم اگر حکم بازداشت برای او صادر شود، دیگر نمی‌تواند این کار را انجام دهد. متأسفم که نام او را به خاطر ندارم.

جان میرشایمر: بله، البته هنگامی‌که حکم بازداشت صادر شود این اتفاق خواهد افتاد. در حال حاضر او می‌تواند اقداماتش را ادامه دهد. اسم او اسماعیل هنیه است. تعجب کردم که [این دادخواست] او را نیز شامل شد، اما فکر می‌کنم [کریم] خان مطمئناً فهمیده بود اگر قرار است اسرائیل را تحت تعقیب قرار دهد، مجبور است حماس را نیز تحت تعقیب قرار دهد. اگر قصد دارید دو رهبر اسرائیلی را تحت تعقیب قرار دهید، منطقی است سه رهبر فلسطینی را نیز تحت تعقیب قرار دهید تا کسی نتواند بگوید که شما از حماس در مقابل اسرائیل حمایت می‌کنید؛ بنابراین فکر می‌کنم این نکته آنچه را در اینجا رخ می‌دهد شرح می‌دهد. در اینجا می‌خواهم به مورد دیگری نیز اشاره کنم که بسیار مهم است. من گزارش شش کارشناس را با دقت مطالعه کردم و بیانیه کریم‌خان را نیز خواندم. او به صراحت بیان می‌کند در حال انجام تحقیقات است و این تحقیقات شامل آنچه در کرانه باختری رخ می‌دهد نیز می‌شود. به باور من اگر این اسناد را به دقت بخوانید، شواهد زیادی نشان می‌دهد این قضیه با نتانیاهو و گالانت متوقف نمی‌شود. پس قرار است اسرائیلی‌های دیگر نیز تحت تعقیب قرار بگیرند و به اعتقاد من، نه صرفاً برای آن چه در غزه اتفاق می‌افتد، بلکه آنچه در کرانه باختری در حال وقوع است نیز مطرح خواهد شد. به نظر من، کریم‌خان جعبه پاندورا {۵} را باز کرد و نمی‌توان گفت این کار کجا متوقف می‌شود. به این خاطر این را می‌گویم که برای اینکه ثابت شود اسرائیل مرتکب جنایات جنگی جدی شده است، شواهد زیادی وجود دارد.

اندرو ناپولیتانو: قطعاً این حرف درست است. با این حال، طبق قوانین دیوان [کیفری بین‌المللی]، آیا برای محاکمه بنیامین نتانیاهو نیازی به حضور فیزیکی او در دادگاه نیست؟ به‌عبارت دیگر، اگر او تا پایان عمر خود از کشورهایی که می‌توان در آن‌ها حکم بازداشت را اجرا کرد دور بماند، آیا می‌تواند از چنگ تعقیب‌کنندگان بگریزد؟ درست می‌گویم؟

جان میرشایمر: کاملاً درست می‌گویید. حاضرم مقدار زیادی پول شرط ببندم که او هرگز تحت پیگرد قانونی قرار نخواهد گرفت، اما مسئله کلیدی در اینجا این نیست که آیا او تحت پیگرد قانونی قرار می‌گیرد یا نه. درست است؟ آن‌گونه که من قضیه را می‌فهمم، مسئله کلیدی تأثیر بین‌المللی این پیگردها یا کیفرخواست‌ها و قرارهای بازداشت است. به بیان کمی متفاوت، ثبت واقعیت‌های مسئله فلسطین بسیار مهم است و حامیان آن‌ها طی سال‌ها در ثبت این واقعیت‌ها بسیار خوب عمل کرده‌اند. وقتی واقعیت‌ها توسط نهادهای قانونی مانند دیوان کیفری بین‌المللی و دیوان بین‌المللی دادگستری ثبت می‌شوند، اهمیت زیادی دارند. این یک مشکل بزرگ برای اسرائیل است. روایت به شکلی اساسی در حال تغییر است به گونه‌ای که اسرائیل تقریباً از مقابله با آن ناتوان است و این موضوع را نمی‌توان دست کم گرفت. در مورد مستندات پرونده دیوان بین‌المللی دادگستری در این مورد دیوان کیفری بین‌المللی باید بگویم صرفاً اگر به اسناد نگاه کنید، درمی‌یابید که حجیم است و این مشکل بزرگی برای اسرائیل است. همه این‌ها به یک کیفرخواست جدی علیه این کشور [اسرائیل] منجر می‌شود و من معتقدم به لکه ننگی دائمی بر شهرت این کشور تبدیل خواهد شد.

اندرو ناپولیتانو: همه ما تعریف نسل‌کشی را می‌دانیم. نسل‌کشی، «تلاش برای از بین بردن گروهی از مردم بر اساس مذهب، قومیت یا ملیت» است. با این وجود، محکومیت بین‌المللی نسل‌کشی شامل تأمین مالی آن نیز می‌شود. آیا جو بایدن [۱۱]، تونی بلینکین [۱۲]، جیکوب سالیوان [۱۳] و لوید آستین [۱۴] نیز می‌توانند در تیررس دادستان [دیوان کیفری بین‌المللی] قرار بگیرند؟

جان میرشایمر: یقیناً همین‌طور است. بدیهی است آن‌ها [در این نسل‌کشی] شریک جرم هستند. نه‌تنها ما امریکاییان از اسرائیل حمایت مادی و اقتصادی می‌کنیم، بلکه در مراحل مختلف این کشور را حمایت دیپلماتیک می‌کنیم. [برای مشاهده این رفتار]، تنها کاری که باید انجام دهید این است که به واکنش ما [امریکایی‌ها] به حکم روز گذشته دادستان کل دیوان کیفری بین‌المللی، کریم‌خان، توجه کنید. کاملاً واضح است ایالات‌متحده در این جنایت که من آن را نسل‌کشی می‌نامم، شریک است.

اندرو ناپولیتانو: آیا به نظر شما اسرائیل بدترین دشمن خویش است؟

جان میرشایمر: قطعاً همین‌طور است. من فکر می‌کنم بسیاری از اسرائیلی‌ها نیز این موضوع را درک می‌کنند. علاوه بر این، من فراتر از این می‌روم و می‌گویم لابی اسرائیل در ایالات‌متحده و این مدافعان سرسخت اسرائیل که فارغ از نوع رفتار اسرائیل، تمام تلاش خود را برای محافظت از آن کشور انجام می‌دهند، آسیب زیادی به اسرائیل وارد می‌کنند. آن‌ها استدلال می‌کنند افرادی مانند من، استیو والت، جف [ساکس] [۱۵] و دیگران آسیب جدی به اسرائیل وارد می‌کنند. به نظر من اصلاً این‌طور نیست. آن‌ها به اسرائیل اجازه می‌دهند وحشیانه و احمقانه رفتار کند و این‌گونه، صدمات بزرگی به این کشور وارد می‌کنند. از نقطه نظر راهبردی، اسرائیل در وضعیت بسیار آشفته‌ای است و هیچ نشانه‌ای از خود برای رهایی از این به هم ریختگی نشان نمی‌دهد. درواقع، به نظر می‌رسد آن‌ها صرفاً عمیق‌تر و عمیق‌تر در این گودال فرو می‌روند. در این حین، لابی [اسرائیل] چه می‌کند؟ هر چه آن‌ها عمیق‌تر در این گودال فرو روند، لابی از آن‌ها بیشتر حمایت می‌کند! به باور من، این رویکرد به سود اسرائیل نیست.

اندرو ناپولیتانو: آیا فکر می‌کنید دو اسرائیل گوناگون وجود دارد؟ یکی اسرائیل مرفه، مدرن، لیبرال و مجهز به فنّاوری‌های پیشرفته و دیگری یک حکومت دینی. به نظر می‌رسداکنون حکومت دینی تسلط دولت را در دست دارد. آیا شما دیدگاه دیگری دراین‌باره دارید؟

جان میرشایمر: به باور من، این دیدگاه بخش زیادی از واقعیت را توضیح می‌دهد. اگر به نبرد بزرگی که پیش از ۷ اکتبر در اسرائیل بین قوه قضائیه و دیوان عالی رخ داد نگاه کنید و من روی عبارت «پیش از» تأکید می‌کنم، آن شکافی که توصیف کردید دیده می‌شود. درواقع، [هنگام آن اعتراضات]، بسیاری از مردم در مورد جنگ داخلی احتمالی درون اسرائیل صحبت می‌کردند. هرچند اگر منظور شما سیاست خارجی و سیاست اسرائیل در قبال فلسطینی‌ها باشد، من اعتقاد دارم آن شکافی که شما توضیح دادید به هیچ عنوان چشمگیر نیست. مشابه این قضیه در جمهوری‌خواهان و دموکرات‌ها در سیاست خارجی امریکا مشاهده می‌شود. [در این حوزه] در کشور ما جمهوری‌خواهان و دموکرات‌ها فرق زیادی ندارند. به نظر من، چه دونالد ترامپ دوباره رئیس‌جمهور شود و چه جو بایدن دوباره انتخاب شود، هیچ تغییر بنیادینی در سیاست خارجی امریکا به وجود نخواهد آمد. با این حال، هیچ شکی در این نیست که از نظر سیاست داخلی تفاوت زیادی بین این دو شخصیت [دونالد ترامپ و جو بایدن] وجود دارد. فکر می‌کنم این نکته در مورد اسرائیل نیز صادق باشد. بین جناح مرکز و جناح راست اسرائیل در مورد سرزمین‌های اشغالی، راه‌حل دوکشوری و چگونگی برخورد با فلسطینی‌ها تفاوت زیادی وجود ندارد.

اندرو ناپولیتانو: شما اخیراً در سخنرانی درخشان خود در استرالیا که در کانال یوتیوب «قضاوت آزادی» نیز به اشتراک گذاشته شده است{۶}، چهار وضعیت احتمالی برای پایان جنگ غزه را بیان کرده‌اید و من می‌خواهم هریک از آن‌ها را با شما مرور کنم. وضعیت احتمالی نخست بعید به نظر می‌رسد، هرچند من نباید نظر بدهم، زیرا شما متخصص هستید. وضعیت احتمالی نخست این است که اسرائیل به یک کشور دموکراتیک لیبرال معمولی با آرا و حقوق برابر برای همه‌کسانی که در آن سرزمین زندگی می‌کنند تبدیل شود. ما شاهد این وضعیت نخواهیم بود، درست است؟

جان میرشایمر: بله. البته باید توجه داشت که در اینجا منظور ما اسرائیل بزرگ {۷} است که اسرائیل، غزه و کرانه باختری را شامل می‌شود.

اندرو ناپولیتانو: درست است. از نهر تا بحر.

جان میرشایمر: بله، همان‌طور که در سخنرانی‌ام در استرالیا ذکر کردم، از نهر تا بحر اصطلاحی است که اسرائیلی‌ها و همچنین فلسطینی‌ها از آن استفاده می‌کنند و اساساً منظورشان اسرائیل بزرگ است. حماس می‌خواهد اسرائیل بزرگ را به فلسطین بزرگ تبدیل کند و آن‌ها در مورد همان قطعه زمین بزرگ صحبت می‌کنند، اما اسرائیلی‌ها هرگز با تبدیل‌کردن این سرزمین به یک کشور دموکراتیک لیبرال که در آنجا هر فرد بالغی بتواند رأی دهد موافقت نمی‌کنند، زیرا به‌زودی آنجا یک کشور فلسطینی تبدیل خواهد شو و دیگر یک کشور یهودی نخواهد بود؛ بنابراین این اتفاق رخ نخواهد داد.

اندرو ناپولیتانو: البته می‌توان گفت هر چیزی ممکن است، اما ما اینجا در دادگاه قانونی نیستیم. دومین وضعیت احتمالی در اینجا راه‌حل دوکشوری و تشکیل فلسطینی آزاد و مستقل است.

جان میرشایمر: اسرائیلی‌ها به‌شدت مخالف این فرضیه هستند. آیا تونی بلینکن و جو بایدن می‌گویند خواهان این نتیجه هستند؟ بله، این به خاطر این است که آن‌ها متوهم هستند. این اتفاق نخواهد افتاد. در اینجا اسرائیلی‌ها حرف آخر را می‌زنند، نه امریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها هیچ علاقه‌ای به راه‌حل دوکشوری ندارند. علاوه بر این، پس از آن چه در ۷ اکتبر اتفاق افتاد، صرف‌نظر از اینکه نظر شما در مورد مسئله اشغال [فلسطین] چه باشد، تصور اینکه یک رهبر اسرائیلی با راه‌حل دو دولتی موافق باشد دشوار است؛ زیرا راه‌حل دو دولتی به این معنی است که یک کشور فلسطینی قابل دوام به تشکیل شود و آن کشور پایدار فلسطینی در همسایگی اسرائیل ابزار نظامی برای دفاع از خود را داشته باشد؛ اما از دیدگاه اسرائیل، هر سلاح دفاعی‌ای که فلسطینی‌ها در اختیار داشته باشند تهاجمی به نظر می‌رسد. با توجه به اینکه سازمان‌ها و گروه‌هایی در فلسطین وجود دارند که می‌خواهند تمام سرزمین‌هایی را که اکنون اسرائیل کنترل می‌کند پس بگیرند، بسیار دشوار است که بتوان وضعیتی را تصور کرد که در آن راه‌حل دوکشوری در طول زندگی من، شما یا فرزندانمان به فرجام برسد.

اندرو ناپولیتانو: سومین و چهارمین [گزینه محتمل] بی‌شباهت به آنچه اکنون می‌بینیم نیست: یک حکومت آپارتاید که مرتکب نسل‌کشی می‌شود.

جان میرشایمر: خوب، بیایید فعلاً در مورد نسل‌کشی صحبت نکنیم اما آنچه اکنون ملاحظه می‌کنیم یک حکومت آپارتاید است. در اینجا منظور من از اسرائیل، اسرائیل بزرگ است. همان‌طور که می‌خواهم تأکید کنم، [سازمان] دیده‌بان حقوق بشر [۱۶]، [سازمان] عفو بین‌الملل [۱۷] و [سازمان] بتسلیم [۱۸] که بزرگ‌ترین گروه حقوق بشری در اسرائیل است، هر سه با انتشار گزارش‌هایی طولانی ادعا کرده‌اند اسرائیل یک حکومت آپارتاید است. فکر می‌کنم اگر آن گزارش‌ها را بخوانید، یا حتی اگر خلاصه هریک از سه گزارشی که این گروه‌های حقوق بشری منتشر کرده‌اند بخوانید درمی‌یابید به‌وضوح مشخص است که با یک حکومت آپارتاید مواجه هستیم.

اندرو ناپولیتانو: اما در حال حاضر پس از ۷ اکتبر، این حکومت، حکومت آپارتایدی است که درگیر پاک‌سازی قومی شدید است و به مرحله‌ای از نسل‌کشی رسیده که در سطح بین‌المللی محکوم شده است. همان‌طور که شما در ابتدای این گفت‌وگو و بسیاری از گفت‌وگوهای دیگر به این قضیه اشاره کردید و در بسیاری از گفتارها و نوشته‌های خود شواهد بسیار زیادی برای این واقعیت ذکر کردید، بدون تردید ثابت شده است اسرائیل درگیر نسل‌کشی است. هرچند وضعیت احتمالی چهارم این موضوع را پوشش می‌دهد.

جان میرشایمر: گزینه چهارم پاک‌سازی قومی است. بحث من این است که تنها راهی که اسرائیلی‌ها می‌توانند با رفتن آن از آپارتاید خارج شوند، پاک‌سازی قومی غزه و کرانه باختری است؛ زیرا هنگامی که فلسطینی‌ها را پاک‌سازی کردید، می‌توانید اسرائیل بزرگ را به یک دموکراسی لیبرال تبدیل کنید، زیرا اکثر فلسطینی‌ها از اسرائیل بزرگ رانده شده‌اند؛ بنابراین آن مشکل حل می‌شود. همچنین مشکل حماس نیز حل می‌شود. شایان ذکر است که اسرائیل تا زمانی که فلسطینی‌ها در غزه هستند، حماس را شکست نمی‌دهد، اما اگر غزه را پاک‌سازی قومی کنید، مشکل حماس را حل می‌کنید؛ بنابراین پاک‌سازی قومی مشکل حماس را حل می‌کند و مشکل آپارتاید را حل می‌کند. پس از ۷ اکتبر، اسرائیلی‌ها فرصتی برای پاک‌سازی غزه دیدند و شروع به بمباران این مکان کردند و سعی کردند آن را سکونت‌ناپذیر کنند. آن‌ها سعی کردند تعداد زیادی از فلسطینی‌ها را بکشند، همه به‌منظور پاک‌سازی فلسطینی‌ها از غزه، اما با این وجود شکست خوردند. آن‌ها به تلاش خود برای انجام این کار ادامه داده‌اند. من معتقدم آن‌ها همچنان در تلاش هستند تا این کار را تا امروز انجام دهند. به همین دلیل است که آن‌ها اکنون فلسطینی‌ها را گرسنگی می‌کشند و سعی می‌کنند آن‌ها را به مصر و اردن سوق دهند، اما کارساز نیست. پاک‌سازی قومی کارساز نیست؛ بنابراین شما به سومین گزینه احتمالی که آپارتاید است بازمی‌گردید. اگر در نهایت تیراندازی متوقف شود، اسرائیل یک دولت آپارتاید باقی خواهد ماند و این بدان معناست که فلسطینی‌ها به مقاومت ادامه خواهند داد و ما ۷ اکتبر دیگر یا چیزی شبیه به آن را در راه خواهیم داشت.

اندرو ناپولیتانو: آیا فکر می‌کنید که ۷ اکتبر و رویدادهای پس از آن عملاً تلاش‌های وزارت خارجه امریکا برای ایجاد نزدیکی بین اسرائیل و عربستان سعودی را از بین برده است؟

جان میرشایمر: مطمئناً این‌گونه به نظر می‌رسد. سعودی‌ها اصرار دارند که می‌خواهند با اسرائیل و ایالات‌متحده معامله کنند، اما برای دست‌یابی به یک معامله باید حرکت جدی صورت گیرد و من فکر می‌کنم منظور آن‌ها حرکت جدی به سمت راه‌حل دو کشوری است. با این حال، اسرائیلی‌ها به صراحت اعلام کرده‌اند به همان اندازه که دوست دارند یک توافق ابراهیمی شامل ایالات‌متحده، عربستان سعودی و اسرائیل داشته باشند، حاضر نیستند در مورد راه‌حل دو کشوری اجماع کنند. این اتفاق نمی‌افتد بنابراین در این برهه از زمان به نظر می‌رسد که شما شاهد یک توافق ابراهیمی با مشارکت عربستان سعودی، اسرائیل و ایالات‌متحده نخواهید بود.

اندرو ناپولیتانو: در کلیپ بعدی، آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه امریکا، اخیراً در مورد این موضوع صحبت می‌کند. لطفاً به من بگویید که آیا فکر می‌کنید وزیر امور خارجه ایالات‌متحده درست می‌گوید یا ساده‌لوح است:

آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه: «بله، ما به دنبال پیشرفت در مذاکره دوجانبه در مورد جنبه‌های ایالات‌متحده و عربستان سعودی توافق عادی‌سازی بین عربستان سعودی و اسرائیل بوده‌ایم، اما حتی اگر بخواهیم آن توافق‌ها را منعقد کنیم و من معتقدم که می‌توانیم آن‌ها را نسبتاً سریع منعقد کنیم، با توجه به تمام کارهایی که انجام شده است، آن‌ها نمی‌توانستند پیش بروند و بسته کلی نمی‌توانست پیش برود، به‌جز موارد دیگری که باید اتفاق بیفتد. برای ادامه عادی‌سازی، سعودی‌ها به‌صراحت گفته‌اند این [معامله] مستلزم آرامش در غزه است، و نیز مستلزم یک مسیر معتبر به‌سوی تشکیل یک کشور فلسطینی است. همان‌طور که شما گفتید، اسرائیل در شرایط فعلی قادر نیست یا نمی‌خواهد این مسیر را طی کند، اما تا حدی که اصولاً توافقات بین ایالات‌متحده و عربستان سعودی نهایی شود، درواقع این مسئله را مطرح می‌کند و اسرائیل می‌تواند تصمیم بگیرد آیا می‌خواهد این مسیر را ادامه دهد و از این فرصت برای دستیابی به چیزی که از بدو تأسیس به دنبال آن بوده است استفاده کند یا نه»

اندرو ناپولیتانو: نمی‌دانم منظور او از اینکه گفت «اسرائیل از بدو تأسیس به دنبال این بوده است» چیست. مطمئناً اسرائیل راه‌حل دو کشوری را نمی‌خواهد و هرگز به دنبال آن نبوده است. هیچ نخست‌وزیر اسرائیلی‌ای هرگز به دنبال راه‌حل دو دولتی نبوده است. پاسخ شما به این چیست؟ هم‌چنین، این یک عبارت عجیب و غریب است که من قبلاً هرگز نشنیده بودم و ممکن است ناآگاهی خودم باشد: «غزه مشترک» {۸} این یک عبارت فنی است یا فقط یک صفت جدید است که او وارد سخنانش کرده است؟

جان میرشایمر: من قبلاً این عبارت را نشنیده بودم و مطمئن نیستم منظور او از آن چیست. من فکر می‌کنم نخستین انتقاد شما از او کاملاً درست است، اما فکر می‌کنم اهمیت کمی دارد. به باور من، تونی بلینکن اساساً وضعیت را همان‌طور که هست نشان می‌دهد، یعنی امریکایی‌ها و سعودی‌ها آماده هستند که با یکدیگر پیوندی قوی ایجاد کنند و ما می‌خواهیم اسرائیلی‌ها را نیز با خود همراه کنیم؛ بنابراین سعودی‌ها نیز می‌خواهند با اسرائیلی‌ها معامله کنند، اما در اینجا باید حرکتی برای تحقق راه‌حل دو کشوری وجود داشته باشد. پس از آن از ۷ اکتبر اسرائیلی‌ها بارها بر سر بلینکن کوبیدند [و پیشنهادهای او را رد کردند]، او مطمئناً درک می‌کند که احتمال وقوع چنین چیزی وجود ندارد. در برداشت من، [معامله عادی‌سازی] قرار نیست اتفاق بیفتد  و مطمئن هستم که او نیز چندان امیدوار نبود که این اتفاق رخ دهد.

اندرو ناپولیتانو: آیا فکر می‌کنید وقتی آنتونی بلینکن با نتانیاهو ملاقات می‌کند، آیا او می‌تواند راه‌حل دو کشوری را با او مطرح می‌کند؟

جان میرشایمر: من مطمئن هستم که او راه‌حل دوکشوری را مطرح می‌کند، اما سؤال اینجاست آیا او یا بایدن مایل به سخت‌گیری به نتانیاهو هستند یا نه. ایالات‌متحده اهرم فشار بالقوه و فوق‌العاده‌ای بر اسرائیلی‌ها دارد. این ایده که ما نمی‌توانیم آن‌ها را وادار به انجام انواع کارهایی کنیم که می‌خواهیم انجام دهند و نمی‌خواهند انجام دهند اصلاً درست نیست. ما می‌توانیم آن‌ها را مجبور به انجام کارهای زیادی کنیم! می‌توانستیم آن‌ها را مدت‌ها پیش در پذیرش راه‌حل دوکشوری متقاعد کنیم. ایالات‌متحده یک کشور فوق‌العاده قدرتمند است و اسرائیل به‌شدت به ما وابسته است، اما ما تقریباً به‌طور کامل تمایلی به استفاده از این اهرم نداریم. مطمئناً تونی بلینکین و جو بایدن به اسرائیلی‌ها سخت نمی‌گیرند، بنابراین او احتمالاً آن [راه‌حل دو کشوری] را به شیوه‌ای بسیار نرم مطرح می‌کند و نتانیاهو در پاسخ او را سر جای خود می‌نشاند.

اندرو ناپولیتانو: پروفسور میرشایمر، چرا رهبران عرب به فلسطینی‌ها کمک نمی‌کنند؟

جان میرشایمر: خوب، من فکر می‌کنم که اکثر رهبران عرب مدت‌هاست که نسبت به فلسطینی‌ها همدلی چندانی ندارند و آن‌ها عمدتاً به دنبال منافع کشورشان هستند. در بیشتر موارد، این یعنی تا حد زیادی با اسرائیل همکاری کنند، و اجازه بدهند توسط امریکایی‌ها که البته از اسرائیلی‌ها حمایت می‌کنند، تحت فشار قرار بگیرند؛ بنابراین اگر شما [رهبر] اردن یا عربستان سعودی هستید و برای امنیت به ایالات‌متحده وابسته هستید و ایالات‌متحده به شما می‌گوید که اگر با اسرائیل خوب باشید، امنیتتان را تأمین می‌کنیم، خوش به حال اسرائیل می‌شود! بنابراین رهبران بیشتر کشورهای عربی خیلی با فلسطینیان همدل نیستند. با این حال، مردم این کشورها واقعاً با فلسطینیان همدل هستند.

اندرو ناپولیتانو: خوب، ما قبلاً در مورد این صحبت کردیم. گمان می‌کنم این احتمال وجود دارد، یا مطمئناً ممکن است که مردم کشورهای عربی چنان پرشور و متحد شوند که از ترس آشفتگی‌های داخلی، تقریباً بتوانند رهبران خود را به انجام کاری فوق‌العاده مجبور کنند.

جان میرشایمر: بله خوب، من فکر می‌کنم اردن بهترین نمونه در این موضوع است، زیرا در داخل اردن، شما شاهد جمعیت عظیمی از فلسطینیان هستید که تقریباً به‌طور مداوم از ۷ اکتبر علیه دولت اردن تظاهرات می‌کنند؛ بنابراین رهبران اردن واقعاً نگران فشار از پایین هستند. من فکر می‌کنم سعودی‌ها با فشار زیادی از پایین مواجه نیستند، اما با این وجود نگران این فشار بالقوه هستند. به نظر من به همین دلیل تا زمانی که یک کشور مستقل فلسطینی به وجود نیاید، رهبران سعودی نمی‌توانند توافق ابراهیمی را با اسرائیل و ایالات‌متحده نهایی کنند.

اندرو ناپولیتانو: آیا اسرائیل به‌اندازه امریکا امپریالیست [۱۹] است؟ آیا مانند تمایل ناتو [۲۰] {۹} و ایالات‌متحده برای گسترش و ایجاد بیش از هزار پایگاه نظامی در سراسر جهان الگویی مشابه را در اسرائیل برای گسترش خود ملاحظه می‌کنید؟

جان میرشایمر: نه، من این‌طور فکر نمی‌کنم. ایالات‌متحده یک قدرت بزرگ است و می‌توان گفت که جاه‌طلبی‌های امپریالیستی دارد و گسترش ناتو یکی از شواهدی است که این استدلال را تأیید می‌کند،  وقتی صحبت از توسعه به میان می‌آید، ایالات‌متحده کاملاً ویژه است. منظورم این است ما [امریکاییان] اساساً معتقدیم  باید کره زمین را اداره کنیم و فکر می‌کنیم حق و مسئولیت مداخله در سیاست داخلی هر کشوری در جهان را داریم. اسرائیلی‌ها اصلاً در این حد نیستند. اسرائیلی‌ها اساساً علاقه دارند  کرانه باختری و نوار غزه را که در سال ۱۹۶۷ فتح کرده‌اند تصرف کنند و این دو منطقه را در یک اسرائیل بزرگ بگنجانند. من فکر می‌کنم اگر اوضاع بر وفق مرادشان باشد، ممکن است آن‌ها قلمروهای دیگری مانند جنوب لبنان را نیز تصرف کنند. زمانی اسرائیلی‌های زیادی بودند که می‌خواستند کرانه شرقی اردن را که اکنون بخشی از اردن است تصرف کنند، اما من فکر می‌کنم در این مقطع زمانی، اسرائیلی‌ها صرفاً علاقه‌مند به تحکیم موقعیت خود در اسرائیل هستند.

اندرو ناپولیتانو: یک حکایت تاریخی معروف وجود دارد نمی‌دانم درست است یا نه: روزی بنجامین فرانکلین [۲۱] {۱۰} در حال خروج از جلسات مخفیانه معروفی بود که قانون اساسی [امریکا] در آنجا تدوین می‌شد. خبرنگاری از او پرسید «آقای فرانکلین، به ما چه داده‌ای؟» و او گفت «یک جمهوری آقا، البته اگر بتوانید از آن محافظت کنید». استدلال من این است که ما نتوانسته‌ایم آن [جمهوری] را حفظ کنیم و اکنون با یک امپراتوری مواجه هستیم. آیا موافق‌اید؟

جان میرشایمر: خوب، من فکر می‌کنم ایالات‌متحده همیشه یک سیاست خارجی بسیار جاه‌طلبانه داشته است که از زمان پایان جنگ سرد جاه‌طلبانه‌تر نیز شده است، اما در عین حال یک دموکراسی لیبرال در داخل مرزهای خود داشته است. به باور من، همیشه بین این دو تنش زیادی وجود داشته است، زیرا من فکر می‌کنم هر چه سیاست خارجی شما بلندپروازانه‌تر باشد و هر چه بیشتر به اداره جهان علاقه‌مند شوید، آسیب بیشتری به دموکراسی لیبرال داخلی وارد می‌شود. به نظر من، از زمان پایان جنگ سرد، لطمات عظیمی به دموکراسی لیبرال ما وارد شده است و آنچه امروز در رابطه با اسرائیل رخ می‌دهد، آسیب بیشتری به آن وارد کرده است. به آنچه در داخل ایالات‌متحده در رابطه با آزادی بیان به دلیل حمایت ما از اسرائیل می‌گذرد، نگاه کنید. هر کسی که واقعاً نگران آینده دموکراسی لیبرال ماست نمی‌تواند نگران روند نزولی آزادی بیان نباشد، درست است؟ بنابراین، اگر بخواهیم از لفظی که شما استفاده کردید بهره ببریم فکر می‌کنم می‌توان قویاً استدلال کرد که جاه‌طلبی‌های امپریالیستی ما به دموکراسی لیبرال ما در داخل کشور آسیب می‌زند.

اندرو ناپولیتانو: بعدازظهر امروز، ریشی سوناک، نخست‌وزیر بریتانیا، آنچه را بریتانیایی‌ها آن را انتخابات زودهنگام برای پارلمان جدید در چهارم جولای می‌نامند، اعلام کرد. من حدس می‌زنم او چشمی به تاریخ ندارد، یا شاید این موضوع در آنجا همانند امریکا طنین‌انداز نباشد {۱۱}، اما این تاریخ نزدیک است. {۱۲} آیا پیش‌بینی می‌کنید که حزب محافظه‌کار شکست بخورد؟

جان میرشایمر: این همان چیزی است که به نظر می‌رسد نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد. با توجه به عملکرد محافظه‌کاران سخت است باور کنیم که شکست نخورند، اما همان‌طور که من و شما در طول سال‌ها آموخته‌ایم، ممکن است اتفاقات زیادی بیفتد. هرچند من تصور می‌کنم که محافظه‌کاران شکست خواهند خورد، البته فکر نمی‌کنم که اصلاً مهم باشد.

اندرو ناپولیتانو: سؤال بعدی من دقیقاً در این مورد است. آیا تفاوت [قابل‌توجهی] ایجاد خواهد کرد؟ آیا سر کی‌یر استارمر، که رهبر حزب کارگر و نخست‌وزیر احتمالی جدید است، جولیان آسانژ را آزاد خواهد کرد؟ {۱۳} آیا او در تضاد با افرادی مانند تونی بلینکن ارسال سلاح به اوکراین را متوقف خواهد کرد؟ من حدس می‌زنم که پاسخ همه این سؤالات منفی است.

جان میرشایمر: خوب، من نمی‌دانم او با جولیان آسانژ چه خواهد کرد و بیایید امیدوار باشیم که او آسانژ را آزاد کند، اما با توجه به سیاست خارجی، من فکر نمی‌کنم که او تغییر قابل‌توجهی ایجاد کند. باید به خاطر داشته باشید که رهبر پیشین حزب کارگر، جرمی کوربین [۲۲] بود. به جرمی کوربین انگ‌های زیادی زدند و به دلیل ضدیهودی بودن او را از رهبری حزب کارگر کنار گذاشتند. من حتی یک لحظه هم باور نمی‌کنم که جرمی کوربین یک یهودی‌ستیز بوده است، فکر می‌کنم لابی [اسرائیل] در بریتانیا که بسیار قدرتمند است  فهمید اگر جرمی کوربین انتخاب می‌شد می‌تواند سیاست خارجی بریتانیا در قبال اسرائیل را تغییر دهد. درست است؟ دیدگاه‌های کوربین نسبت به اسرائیل تفاوت چندانی با دیدگاه‌های شما یا من ندارد، اما آن‌ها می‌خواستند اطمینان حاصل کنند که [انتخاب او به‌عنوان نخست‌وزیر] اتفاق نمی‌افتد. او رانده شد و لابی [اسرائیل] نقش اصلی را در حذف او ایفا کرد. سپس استارمر وارد شد و مطمئن باشید او می‌داند اگر با آهنگ لابی نرقصد، همین بلا بر سر او نیز خواهد آمد {۱۴}؛ بنابراین او سیاست بریتانیا را [در این زمینه] تغییر نخواهد داد.

اندرو ناپولیتانو: در [کانال یوتیوب ما]، «قضاوت آزادی» می‌خواهیم سخنرانی دیروز خواهر جولیان آسانژ را برای جمعی پس از اینکه دادگاه اعلام کرد اجازه درخواست تجدیدنظر را می‌دهد، منتشر کنیم؛ زیرا دادگاه ضمانت‌های ضعیف ایالات‌متحده را برای رعایت حقوق آسانژ رد کرد. با این حال، این منظور من نیست. منظور من این است که در حضار آن سخنرانی، جرمی کوربین، که تقریباً نخست‌وزیر بریتانیای کبیر بود، او را تشویق می‌کرد.

جان میرشایمر: من اصلاً تعجب نمی‌کنم؛ و من فکر می‌کنم اگر کوربین انتخاب می‌شد، سیاست بریتانیا در قبال اسرائیل به‌طور اساسی تغییر می‌کرد و جولیان آسانژ آزاد می‌شد. هیچ شکی در این مورد وجود ندارد.

اندرو ناپولیتانو: پروفسور میرشایمر از اینکه توانستیم این هفته این گفت‌وگو را داشته باشیم خوشحال هستم. هرچند در مورد اوکراین صحبت نکردیم و این موضوع را برای برنامه هفته آینده در نظر می‌گیریم. از شما برای به اشتراک گذاشتن همه دانش و بینش خود با ما بسیار سپاسگزار و قدردان هستیم.

جان میرشایمر: با کمال میل.

اندرو ناپولیتانو: متشکرم. هفته آینده شما را خواهیم دید.

  • تاریخ گفت‌وگو: هفته نخست ژوئیه ۲۰۲۴
  • لینک نسخه کامل گفت‌وگو در کانال «Judge NapolitanoJudging Freedom» در یوتیوب: https://www.youtube.com/live/CpfH07_JSAI

 

پی‌نوشت‌ها:

  1. این کتاب در سال ۱۳۸۸ توسط لطف‌الله میثمی (مدیرمسئول نشریه چشم‌انداز ایران) ترجمه‌شده و توسط انتشارات صمدیه به چاپ رسیده است.
  2. دیوان کیفری بین‌المللی(بهانگلیسی: International Criminal Court یا ICC نخستین دادگاه دائمی بین‌المللی برای رسیدگی به جرائم نسل‌کشی، جنایات علیه بشریت، جنایت جنگی و جنایت تجاوز (به انگلیسی: Crime of Aggression) است که مقر آن در لاهه، هلند [۲۳] قرار دارد. این دادگاه به جرائمی رسیدگی می‌کند که پس از این تاریخ توسط اتباع یا در قلمرو یکی از کشورهای عضو انجام شده باشد یا اینکه با تصویب شورای امنیت سازمان ملل متحد [۲۴] به این دیوان احاله شده باشد. این دادگاه تاکنون به پنج موضوع نسل‌کشی اوگاندا [۲۵]، نسل‌کشی کنگو [۲۶]، نسل‌کشی آفریقای مرکزی [۲۷ جنگ دارفور در سودان [۲۸]، و نسل‌کشی کنیا [۲۹] رسیدگی و علیه چهارده نفر اعلام جرم کرده که از بین آن‌ها هفت نفر فراری، دو نفر مرده (یا تصور می‌شود که مرده باشند،)  چهار نفر در بازداشت و یک نفر به‌طور داوطلبانه در دادگاه حاضر شده‌اند.
  3. دیوان بین‌المللی دادگستری(بهانگلیسی: International Court of Justice) که به نام دادگاه بین‌المللی شناخته می‌شود، رکن قضائی اصلی سازمان ملل متحد [۳۰] است که ستاد آن در کاخ صلح شهر لاهه در کشور هلند واقع شده است. رسیدگی به اختلافات حوزه حقوق بین‌الملل میان کشورها به‌عنوان تابعان فعال حقوق بین‌الملل در این دادگاه اقامه می‌شود و به آن صلاحیت ترافعی می‌گویند. همچنین ارائه نظر مشورتی در پاسخ به سؤالات حقوقی سازمان‌های بین‌المللی، آژانس‌های تخصصی سازمان ملل و مجمع عمومی سازمان ملل متحد از وظایف اصلی این دیوان است که از آن به‌عنوان صلاحیت مشورتی یاد می‌شود. زبان‌های رسمی این دیوان فرانسوی و انگلیسی هستند. این دیوان پانزده قاضی سرشناس دارد که با نظر مشترک مجمع عمومی سازمان ملل متحد و شورای امنیت سازمان ملل متحد مشترکاً برای نُه سال انتخاب می‌کنند. هر سه سال پنج کرسی قضاوت خالی می‌شود و پنج قاضی دیگر به جمع قضات اضافه می‌شوند. اساسنامه دیوان بین‌المللی دادگستری بخش جدایی‌ناپذیر از منشور ملل متحد است و از اجزای اصلی نظم حقوق موضوعه بین‌المللی به شمار می‌آید. دیوان بین‌المللی دادگستری رکن قضایی سازمان ملل متحد محسوب می‌شود. تاکنون دو بخش از قوه قضائیه، عهده‌دار حل اختلافات بین‌المللی شده‌اند؛ نخست، دیوان دائمی دادگستری بین‌المللی بود که در سال ۱۹۲۰ توسط جامعه ملل ایجاد و در ۱۸ آوریل ۱۹۴۶ با انحلال جامعه ملل این دیوان هم منحل شد. این دیوان نشست‌های خود را در کاخ صلح لاهه برگزار می‌کرد. دیوان بین‌المللی دادگستری بلافاصله پس از انحلال دیوان دائمی جایگزین آن شد و هم‌اکنون نیز به کنش خود ادامه می‌دهد. اساسنامه دیوان بین‌المللی دادگستری همان اساسنامه دیوان دائمی است و حتی آیین دادرسی دیوان دائمی هم بدون هیچ‌گونه تغییر اساسی گرفته شد. در سال‌های بعد، قواعد تازه آیین دادرسی توسط دیوان بین‌المللی دادگستری اتخاذ شد،  اما اساسنامه دیوان تغییر نکرده است. نخستین جلسه دیوان بین‌المللی دادگستری در آوریل ۱۹۴۶ در لاهه تشکیل شد و نخستین پرونده‌ای که در این دیوان رسیدگی شد، مربوط به تنگه کورفو [۳۱] میان آلبانی و بریتانیا در سال ۱۹۴۷ بود.
  4. دیوان کیفری بین‌المللی بر مبنای اساسنامه رم(انگلیسی:Rome Statute of the International Criminal Court) که اغلب به آن معاهده رم می‌گویند بر مبنای دیوان کیفری بین‌المللی (ICC) در ۱۷ ژوئیه ۱۹۹۸ در شهر رم [۳۲] ایتالیا تأسیس شد. نمایندگان حاضر در کنفرانس رم خواهان تشکیل دادگاه دائمی بین‌المللی بودند تا بتواند به جنایت علیه بشریت و جنایات جنگی در نقاط گوناگون جهان رسیدگی کند. اساسنامه رم چهار جنایت اصلی بین‌المللی را تعیین کرد: نسل‌کشی، جنایت علیه بشریت، جنایات جنگی و جنایت تجاوز. این جرائم «مشمول هیچ‌گونه محدودیتی نیستند». بر اساس این اساسنام، دیوان کیفری بین‌المللی فقط می‌تواند چهار جنایت بین‌المللی اصلی را در شرایطی بررسی و تحت پیگرد قرار دهد که دولت‌ها «نتوانند» یا «تمایل نداشته باشند» این کار را انجام دهند. در این اساسنامه صلاحیت دادگاه مکمل صلاحیت دادگاه‌های داخلی است. دادگاه فقط در صورتی صلاحیت رسیدگی به جرائم را دارد که در قلمرو یک دولت عضو یا توسط اتباع یک دولت عضو ارتکاب صورت گرفته باشد. یک استثناء از این قاعده این است که دیوان کیفری بین‌المللی نیز در صورتی صلاحیت رسیدگی به جرائم را دارا خواهد بود که صلاحیت آن توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد مجاز شناخته شود. پیش از این برای رسیدگی به جنایات جنگی که ازجمله در روآندا، سیرالئون، در یوگسلاوی سابق یا در کامبوج روی داد، دادگاه ویژه‌ای تشکیل می‌شد که با پرداخت هزینه گزاف و اتلاف وقت بسیار همراه بود. مظنونان و عاملان جنایات در بسیاری از مواقع می‌توانستند بدون واهمه از تشکیل دادگاه و انجام محاکمه‌ای آزاد زندگی کنند و حتی به ارتکاب جنایات خود ادامه دهند. این معاهده در یکم نوامبر ۲۰۰۲ به تصویب رسید و اجرایی شد و تا نوامبر ۲۰۱۹ قریب به ۱۲۳ کشور اساسنامه رم که مبنای دیوان کیفری بین‌المللی است را امضا کرده‌اند.
  5. جعبه پاندورا [۳۳]، به روایت افسانه‌های یونانی، جعبه‌ای بود با محتوای تمامی بلاها و شوربختی‌های ناشناخته بشریت ازجملهکار،بیماری، مرگ و غیره. پاندورا (اولین زن جهان) که به دلیل دزدیده شدن آتش به دست پرومته [۳۴] (از اجبار با پاندورا نامزد کرده بود) بخشی از جریمه بشریت محسوب می‌شد، جعبه‌ای از زئوس دریافت کرد تا به انسان‌ها هدیه دهد و سفارش کند که هرگز آن را نگشایند،  ولی پاندورا پس از ازدواج با برادر پرومته، یعنی اپیمتئوس [۳۵]، خود جعبه را گشود و بلاها و شوربختی‌ها از داخل آن سرریز کرده و بر روی زمین پراکنده شدند،  زمینی که تا آن زمان هیچ‌گونه مشکل و بدبختی نمی‌شناخت. تنها امید در جعبه باقی ماند تا تسلای بشر باشد. به‌گفته «گیزلا فوکس» [۳۶] این اسطوره در دوران باستان مورد توجه چندانی قرار نگرفت و ابتدا در دوران رنسانس [۳۷] معروفیت یافت. امروزه اصطلاح «جعبه پاندورا» به‌عنوان ضرب‌المثل در رابطه با مواردی استفاده می‌شود که فلاکتی بی‌علاج به بار آمده باشد. از این داستان اصطلاح «باز کردن جعبه پاندورا» رشد کرده است، به معنای انجام یا شروع کاری که باعث مشکلات پیش‌بینی‌نشده زیادی می‌شود. معادل مدرن و محاوره‌ای‌تر، جعبه پاندورا استعاره‌ای از چیزی است که باعث مشکلات یا بدبختی‌های بزرگ می‌شود، اما امیدواری را نیز در خود جای می‌دهد. به‌طور نمادین، جعبه نمایانگر کنجکاوی و میل به دانش است که می‌تواند به پیامدهای منفی و نتایج مثبت منجر شود. بدی‌های درون جعبه را می‌توان به‌عنوان چالش‌ها و مشکلات زندگی در نظر گرفت، درحالی‌که امید نشان‌دهنده خوش‌بینی و انعطاف‌پذیری برای غلبه بر آن چالش‌هاست. نقش و نام جعبه پاندورا در بعضی از آثار هنرمندان استفاده شده است برای مثال می‌توان به فیلم جعبه پاندورا ۱۹۲۹ اثر گئورگ ویلهلم پابست [۳۸] که یک فیلم صامت آلمانی است تا نقش جعبه پاندورا در سری بازی‌های خدای جنگ یونان اثر شرکت سونی [۳۹] اشاره کرد.
  6. در تاریخ ۱۷ مه ۲۰۲۴، جان میرشایمر در اندیشکده استرالیایی Center For Independent Studies (به فارسی: مرکز مطالعات مستقل) یک سخنرانی یک ساعت و سی‌وسه دقیقه‌ای داشت که با پرسش‌های حضار و پاسخ‌های او نیز همراه بود. «Why Israel Is in Deep Trouble» (به فارسی: چرا اسرائیل در معضل عمیقی گیر افتاده است) عنوان این نطق است و بیش از ۳ میلیون و ۴۰۰ هزار بار در یوتیوب مشاهده شده است. لینک این سخنرانی در کانال یوتیوب Center For Independent Studies یا CIS: https://youtu.be/kAfIYtpcBxo
  7. اسرائیل بزرگ «یا «سرزمین کامل اسرائیل» اصطلاحی با معانی دینی و سیاسی مختلف است. این اصطلاح به‌طور معمول به شیوه‌ایبازپیوندخواهانه [۴۰]به مرزهای تاریخی یا دلخواه اسرائیل گفته می‌شود. در حال حاضر در رایج‌ترین تعریف به مجموع قلمروهای رژیم اسرائیل و اراضی فلسطینی، اسرائیل بزرگ گفته می‌شود. در تعریف قدیمی‌تر که مورد تأیید صهیونیست‌های تجدیدنظرطلب [۴۱] بود امارت فرا اردن نیز بخشی از اسرائیل بزرگ به حساب می‌آمد.
  8. در اینجا وزیر خارجه امریکا، آنتونی بلینکن، از عبارت «calm in Gaza» به معنی «آرامش در غزه» استفاده می‌کند اما هم اندرو ناپولیتانو و هم جان میرشایمر، این عبارت را به اشتباه «common Gaza» به معنی «غزه مشترک» می‌شنوند.
  9. سازمان پیمان آتلانتیک شمالیبا کوته‌نوشت ناتو (به انگلیسی: North Atlantic Treaty Organization با مخفف NATO) (به فرانسوی: Organisation du traité de l’Atlantique Nord با کوته‌نوشت OTAN) در ۴ آوریل ۱۹۴۹ میلادی (۱۵ فروردین ۱۳۲۸) با هدف دفاع جمعی در واشینگتن دی. سی. [۴۲] پایه‌گذاری شد. این پیمان در حال حاضر بزرگ‌ترین پیمان نظامی در جهان است و با پیوستن مونته‌نگرو در سال ۲۰۱۷، مقدونیه شمالی در ۲۷ مارس ۲۰۲۰، فنلاند در ۴ آوریل ۲۰۲۳، و سوئد در ۷ مارس ۲۰۲۴ شمار اعضای آن به ۳۲ عضو رسید. پیمان واشینگتن که بعدها به پیمان آتلانتیک شمالی شناخته شد با پیگیری و پافشاری بریتانیا برای پیوند زدن امنیت آن کشور و متحدان اروپایی امریکا را به امنیت امریکا و سلاح هسته‌ای آن آغاز شد. پس از مذاکراتی که از ژوئیه ۱۹۴۸ در واشینگتن آغاز شده بود در ۴ آوریل ۱۹۴۹ میان ایالات‌متحده امریکا، اعضای پیمان بروکسل [۴۳] (بریتانیا، فرانسه، هلند، بلژیک و لوکزامبورگ) و دیگر کشورهای بلوک سرمایه‌داری که به این پیمان دعوت شده بودند (کانادا، دانمارک، ایسلند، ایتالیا، نروژ، و پرتغال) به امضا رسید. پیش از آن سنای امریکا در پاسخ به دخالت شوروی در کودتای چکسلواکی با تصویب قطعنامه واندنبرگ-کنالی [۴۴] در ۱۱ ژوئن ۱۹۴۸ به دولت امریکا اجازه پذیرفتن تعهداتی در خارج از مرزهای امریکا را داده بود. شوروی در پاسخ به ناتو پیمان ورشو [۴۵] را تشکیل داد. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی طرح گسترش ناتو به نزدیکی مرزهای روسیه باعث نگرانی دولت روسیه شد. پس از شروع جنگ اوستیای جنوبی [۴۶] در سال ۲۰۰۸ و امضای قرارداد سپر موشکی امریکا با لهستان این نگرانی‌ها افزایش پیدا کرد و در نهایت به کاهش روابط روسیه و ناتو در قالب شورای مشورتی و عدم شرکت روسیه در مانور مشترک نظامی با ناتو شد. گسترش ناتو به سمت شرق و مرزهای روسیه همواره باعث نگرانی و اعتراض روسیه بوده است. این موضوع یکی از اصلی‌ترین دلایل حمله روسیه به اوکراین برای جلوگیری از نزدیک‌تر شدن ناتو به مرزهای خود بود.
  10. بنجامین فرانکلین(به انگلیسی: Benjamin Franklin) (متولد ۱۷ ژانویه ۱۷۰۶ – درگذشته ۱۷ آوریل ۱۷۹۰) یکی از پدران بنیان‌گذار ایالات‌متحده امریکا بود. فرانکلین یک نویسنده، چاپخانه‌دار، طنزنویس، نظریه‌پرداز سیاسی، سیاستمدار، دیپلمات، فراماسون، رئیس اداره پست، دانشمند همه‌چیزدان، مخترع، فیزیکدان، فعال مدنی، مرد سیاسی و اقتصاددان بود. او همچنین پدر ویلیام فرانکلین آخرین فرماندار سلطنتی پنسیلوانیا و از مخالفان سرسخت استقلال بود. به‌عنوان یک دانشمند، او یکی از چهره‌های مطرح در روشنگری امریکا بود و در تاریخ فیزیک برای کشف‌ها و نظریه‌هایش در مورد برق شناخته شده است. میله برق‌گیر، عینک دوکانونی، بخاری هیزمی فرانکلین و آرمونیکا از اختراعات او هستند. همچنین او در ایجاد سازمان‌های، ازجمله نخستین کتابخانه عمومی در امریکا، دانشگاه پنسیلوانیا و نخستین ایستگاه آتش‌نشانی پنسیلوانیا نقش کلیدی داشت. فرانکلین لقب اولین امریکایی را برای تلاش‌های خستگی‌ناپذیرش برای اتحاد مستعمرات سیزده‌گانه به‌عنوان نویسنده و سخنگوی کلونی‌های متعدد در لندن به دست آورد. به‌عنوان نخستین سفیر امریکا در فرانسه، نمونه‌ای از مردم کشور تازه تأسیس امریکا برای دنیا بود. فرانکلین در تعریف روح امریکا به شکل وصلت ارزش‌های عملی صرفه‌جویی، سخت‌کوشی، آموزش و پرورش، روح جمعی، سازمان مردم‌نهاد و مخالفت با هر گونه خودکامگی دینی و سیاسی، همراه با ارزش‌های علمی و صبورانه عصر روشنگری نقشی اساسی داشت. به قول مورخ هنری استیل کاماجر (به انگلیسی: Henry Steele Commager)، «در فرانکلین ارزش‌های پیورتانیسم بدون کاستی‌هایش و نور عصر روشنگری بدون حرارتش تلفیق شده بودند». والتر ایزاکسون

 (به انگلیسی: Walter Isaacson) در مورد فرانکلین می‌گوید: «او پیشرفته‌ترین امریکایی زمان خود بود و تأثیرگذارترین فرد در اختراع نوع جامعه‌ای که امریکا به آن شکل درآمد». فرانکلین در سن ۲۳ سالگی، با انتشار روزنامه پنسیلوانیا گازت یک روزنامه‌نگار و چاپخانه‌دار موفق در فیلادلفیا، پیشروترین شهر در کلونی‌ها شد. او با انتشار کتاب آلماناک (سالنامه) ریچارد فقیر، با نام مستعار ریچارد ساندرز

 (به انگلیسی: Richard Saunders) درآمد قابل‌توجهی کسب کرد. از سال ۱۷۶۷، او با روزنامه پنسیلوانیا کرونیکل همکاری می‌کرد که به خاطر گرایش‌های انقلابی و انتقاد از سیاست‌های بریتانیا مشهور شده بود. فرانکلین شهرت بین‌المللی علمی قابل‌توجهی به خاطر آزمایش‌هایش در زمینه الکتریسیته و اختراع‌های معروفش، به‌خصوص برق‌گیر پیدا کرد. او نقش عمده‌ای در ایجاد آکادمی و کالج پنسیلوانیا در سال ۱۷۵۱ داشت که بعدها به دانشگاه پنسیلوانیا تبدیل شد. او جامعه فیلسوفان امریکایی را شکل داد و به‌عنوان رئیس آن در سال ۱۷۶۹ انتخاب شد. فرانکلین یک قهرمان ملی لقب گرفت، زمانی که تلاش‌های کلونی‌ها برای حذف قانون نامحبوب تمبر را در پارلمان رهبری کرد. او به‌عنوان یک دیپلمات مجرب که نماینده امریکا در فرانسه بود و نقشی کلیدی در توسعه دوستانه روابط فرانسه-امریکا داشت، مورد تحسین فرانسوی‌ها قرار گرفت. تلاش‌های او در تأمین پشتیبانی برای ارسال مهمات در طول انقلاب استقلال امریکا نقشی کلیدی در سرنوشت استقلال امریکا داشت. برای سال‌ها مسئول ارتباط بریتانیا با کلنی‌ها بود، همین موضوع به او این امکان را داد که اولین شبکه ارتباط ملی را راه‌اندازی کند. او در زمینه‌های اجتماعی، مستعمرات و سیاست ایالتی در کنار ملی و بین‌المللی فعال بود. از ۱۷۸۵ تا ۱۷۸۸ او به‌عنوان فرماندار پنسیلوانیا (به‌طور رسمی رئیس بالاترین کمسیون اجرایی پنسیلوانیا) بود. در اواخر عمرش تمامی برده‌هایش را به فروش رساند و یکی از معروف‌ترین شخصیت‌های ضد برده‌داری شد. زندگی رنگارنگ او و میراث دستاوردهای علمی و سیاسی‌اش، و لقب یکی از تأثیرگذارترین پدران امریکا، همگی خود را در گرامی داشتن یاد او در سکه‌ها و اسکناس‌ها،  کشتی‌های جنگی،  اسم بسیاری شهرها، روستاها، مراکز آموزشی و شرکت‌ها بیش از  دویست سال پس از مرگش زنده نگه داشته است.

  1. منظور اندرو ناپولیتانو از این جمله هم‌زمانی انتخابات انگلیس با روز استقلال امریکا و پیروزی امریکایی‌ها بر انگلیس است. روزاستقلال ایالات‌متحده امریکا (به انگلیسی:Independence Dayکه با نام چهارم جولای (به انگلیسی: Fourth of July) نیز شناخته می‌شود، یک جشن فدرال در امریکاست که یادآور تصویب اعلامیه استقلال ایالات‌متحده امریکا در روز ۴ ژوئیه ۱۷۷۶ میلادی است. کنگره قاره‌ای در آن زمان رسماً اعلام نمود که ۱۳ مستعمره امریکایی خود را به‌عنوان یک ملت واحد می‌دانند و دیگر قسمتی از پادشاهی بریتانیای بزرگ محسوب نمی‌گردند. درواقع کنگره دو روز پیش‌تر یعنی در روز ۲ ژوئیه رأی به استقلال داده بود. این روز یکی از تعطیلات رسمی در ایالات‌متحده امریکاست. همه‌ساله چهارم ژوئیه  سالروز تأیید متن و عبارت‌بندی اعلامیه توسط کنگره  به‌عنوان روز استقلال امریکا جشن گرفته می‌شود. در ایالات‌متحده امریکا «روز استقلال» همراه است با آتش‌بازی، رژه، باربکیو، کارناوال، پیک‌نیک، کنسرت، بازی‌های بیسبال، سخنرانی‌ها و جشن‌های سیاسی، و خیلی دیگر از برنامه‌ها مراسمی که برای بزرگداشت تاریخ و سنن در این کشور برپا می‌گردد. روز استقلال روز ملی ایالات‌حده است. روز استقلال معمولاً با آتش‌بازی، رژه، باربکیو، کارناوال، نمایشگاه، پیک‌نیک، کنسرت، بازی‌های بیسبال، گردهمایی‌های خانوادگی، سخنرانی‌های سیاسی و مراسم، علاوه بر رویدادهای مختلف عمومی و خصوصی دیگر که تاریخ، دولت را جشن می‌گیرند، مرتبط است،  و سنت‌های ایالات‌متحده روز استقلال روز ملی ایالات‌متحده است.
  2. چند روز پس از این گفت‌وگو، انتخابات سراسری بریتانیا در سال ۲۰۲۴در روز پنجشنبه ۴ ژوئیه ۲۰۲۴ برگزار شد. این انتخابات ترکیب مجلس عوام و دولت بریتانیا را تعیین می‌کند. این نخستین انتخابات سراسری در بریتانیا پس از برکزیت [۴۷] است. حزب کارگر با کسب ۴۱۰ کرسی از ۶۵۰ کرسی مجلس عوام، در این انتخابات پیروز شد. سر کی‌یر استارمر، رهبر این حزب به جای ریشی سوناک نخست‌وزیر بریتانیا شد.
  3. جولیَن پاول آسانْژ(به انگلیسی: Julian Paul Assange،  زاده ۳ ژوئیه ۱۹۷۱) روزنامه‌نگار، برنامه‌نویس رایانه، کنشگر اینترنت و از بنیان‌گذاران وبگاه ویکی‌لیکس و سردبیر استرالیایی آن است. او در سال ۲۰۱۰ پس از انتشار مجموعه‌ای از اطلاعات درز کرده از سوی چلسی مَنینگ [۴۸]  تحلیلگر اطلاعاتی ارتش ایالات‌متحده، ازجمله اسناد و ویدیوهایی از حملاتِ هوایی ایالات‌متحده در بغداد، گزارش‌های نظامی ایالات‌متحده از جنگ‌های افغانستان و عراق، و اسناد دیپلماتیک ایالات‌متحده از سوی ویکی‌لیکس، مورد توجه بین‌المللی قرار گرفت. وی جوایز متعددی را برای نشر و روزنامه‌نگاری دریافت کرده است. جولین آسانژ برنده و نامزد چندین جایزه، ازجمله جایزه رسانه عفو بین‌الملل برای انتشار کشتارهای غیرقانونی در کنیا و برگزیده خوانندگان برای شخصیت سال ۲۰۱۰ مجله تایم [۴۹] بوده است. آسانژ کودکیِ خود را در چند شهرِ استرالیا گذراند تا اینکه خانواده‌اش در اواسط نوجوانیِ او در ملبورن [۵۰] مستقر شدند. او در آن هنگام با گروه‌ها و اجتماعاتِ هکری آشنا شد و در سال ۱۹۹۶ به جرمِ هک، محکومیتی دریافت کرد. او در کشورهای زیادی زیسته و در بسیاری از مناطق دنیا درباره آزادی بیان، سانسور و روزنامه‌نگاری پژوهش و سخنرانی کرده است. ویکی‌لیکس مطالبی درباره کشتارهای غیرقانونی در کنیا، دفع زباله‌های سمی در ساحل‌عاج، کتاب‌های راهنمای کلیسای ساینتولوژی [۵۱] (کلیسای علم‌شناسی)، وضعیت اسیران ارتش امریکا در بازداشتگاه گوانتانامو [۵۲] و عملکرد بانک‌هایی مانند کوپتینگ [۵۳] و جولیوس بائر [۵۴] منتشر کرده است. در سال ۲۰۱۰ ویکی‌لیکس اسناد جنگ عراق ازجمله ویدیوی کشتار غیرنظامیان در عراق توسط بالگردهای ارتش امریکا، و افشاگری جنگ افغانستان را درباره درگیری امریکا در این جنگ‌ها منتشر کرد که برخی از آن‌ها اسناد محرمانه بوده‌اند. در ۲۸ نوامبر ۲۰۱۰ ویکی‌لیکس و پنج همکار مطبوعاتی اشپیگل [۵۵ نیویورک‌تایمز [۵۶ لوموند [۵۷ گاردین [۵۸] و آل پائیس [۵۹] شروع به انتشار شنودهای غیرقانونی دیپلماتیک امریکا — افشای اسناد دیپلماتیک امریکا — کردند. آسانژ در فوریه ۲۰۱۱ در دادگاه بریتانیا برای باز پس فرستاده شدن به سوئد به‌منظور پاسخگویی به پرس‌وجو درباره اتهام جنسی حضور یافت. او در پاسخ به بازجویان اظهار داشت که نسبت‌هایی که به او داده شده بی‌پایه هستند و با قرار وثیقه آزاد شد. در ۱۹ ژوئن ۲۰۱۲ او به سفارت اکوادور در لندن پناهنده شد. در ۱۶ اوت ۲۰۱۲ اکوادور تقاضای پناهندگی او را پذیرفت. در فوریه ۲۰۱۶ یک کمیسیون سازمان ملل متحد این نظریه قانونی «غیر الزام‌آور» را صادر نمود که آسانژ تحت بازداشت خودسرانه قرار گرفته است و باید آزادی او به وی بازگردانده شده و غرامت پرداخت شود. این نظریه کمیسیون از طرف دادستانی‌های بریتانیا و سوئد و همچنین وزارت خارجه بریتانیا رد شد. در مه ۲۰۱۷، دادستان سوئد با دستور توقفِ تحقیق درباره ادعای آزار جنسی آسانژ، حکم بازداشت او را باطل کرد. لنین مورنو [۶۰] رئیس‌جمهوری اکوادور در ژوئیه ۲۰۱۸ از صحبت‌هایی که با مقامات بریتانیایی برای لغو پناهندگی او صورت گرفته بود خبر داد. در ۱۱ آوریل ۲۰۱۹، پلیس بریتانیا با دعوت سفیر اکوادور، وارد سفارت شده و آسانژ را بازداشت کرد. او تا آن هنگام در یکی از اتاق‌های سفارت اکوادور در لندن زندگی می‌کرد. در ۲۳ مه ۲۰۱۹، دولت ایالات‌متحده آسانژ را به نقض قانون جاسوسی مصوبِ سال ۱۹۱۷  متهم کرد. روزنامه‌ها، ازجمله واشنگتن‌پست و نیویورک‌تایمز و همچنین نهادهای مربوط به آزادی مطبوعات، از تصمیم دولت مبنی بر اتهام او تحت عنوان جاسوسی انتقاد کردند و آن را به‌عنوان حمله به اصلاحیه اول قانون اساسی ایالات‌متحده که آزادی مطبوعات را تضمین می‌کند  توصیف کردند. در ۱۰ دسامبر ۲۰۲۱، دیوان عالی لندن حکم داد که آسانژ می‌تواند برای بررسی اتهاماتش به ایالات‌متحده بازگردانده شود. در مارس ۲۰۲۲، دیوان عالی انگلستان درخواست آسانژ برای تجدیدنظر را رد کرد. در امریکا او با احتمال ۱۷۵ سال زندان روبه‌رو بود. آسانژ در تاریخ ۲۶ ژوئن ۲۰۲۴، در دادگاهی در جزیره سایپانو [۶۱] در چارچوب توافق‌نامه‌ای که با دستگاه قضایی امریکا منعقد شد، اتهاماتش را پذیرفت و به پنج سال و دو ماه زندان (معادل دورانی که در بریتانیا محبوس بود) محکوم شد. آسانژ پس از اقرار به انتشار اسناد محرمانه نظامی امریکا و پایان یک نبرد حقوقی چهارده‌ساله و مقاومت در برابر استرداد به ایالات‌متحده، آزاد شد و توانست به‌عنوانِ یک انسانِ آزاد به همراه کِوین راد ، نخست‌وزیرِ سابق استرالیا،  به زادگاهش استرالیا بازگردد.
  4. جان میرشایمر به‌درستی به نقش لابی اسرائیل در انگلیس اشاره می‌کند، اما نکته‌ای که از قلم می‌اندازد این است که کی‌یر استارمر به کمک همین لابی صهیونیستی به رهبری حزب کارگر بریتانیا رسید. بر اساس تحقیقات جامع شبکه الجزیره، اعضای لابی اسرائیل در بریتانیا به همراه رقبای درون‌حزبی جرمی کوربین به دلیل حمایتش از مسئله فلسطین، به او و حامیانش برچسب یهودستیز زدند و آن‌ها را از حزب اخراج کردند. نکته جالب این است که بخشی از افرادی که یهودستیز خوانده شدند یهودی هستند و علناً به مضحک بودن این اتهامات اعتراض کرده‌اند.

***

 [۱]Andrew Napolitano

[۲]John Mearsheimer

[۳]Stephen Walt

[۴]Judging Freedom

[۵]Karim Khan

[۶]Extermination

[۷]The State of Palestine

[۸]The Rome Statute of the International Criminal Court

[۹]The Financial Times

[۱۰]Alistair Crooke

[۱۱]Joseph R. Biden

[۱۲]Antony John Blinken

[۱۳]Jacob Jeremiah Sullivan

[۱۴]Lloyd James Austin III

[۱۵]Jeffrey David Sachs

[۱۶]Human Rights Watch (HRW)

[۱۷]Amnesty International

[۱۸]B’Tselem

[۱۹]Imperialist

[۲۰]The North Atlantic Treaty Organization, also called the North Atlantic Alliance (NATO)

[۲۱]Benjamin Franklin

[۲۲]Jeremy Bernard Corbyn

[۲۳]The Hague

[۲۴]The United Nations Security Council

[۲۵]The Uganda Genocide

[۲۶]Atrocities in the Congo Free State

[۲۷]The Central African Republic Conflict Genocide

[۲۸]The War in Darfur, یا The Land Cruiser War in Sudan

[۲۹]Massacres in Kenya

[۳۰]United Nations

[۳۱]Straits of Corfu or Corfu Channel

[۳۲]the city of Rome

[۳۳]Pandora’s Box

[۳۴]Prometheus

[۳۵]Epimetheus

[۳۶]Gizella Fox

[۳۷]The Renaissance

[۳۸]Georg Wilhelm Pabst

[۳۹]Sony Pictures Entertainment Inc

[۴۰]Irredentism

[۴۱]Revisionist

[۴۲]Washington D.C. (District of Columbia)

[۴۳]The Treaty of Brussels, also referred to as the Brussels Pact

[۴۴]Vandenberg-Kennaly Resolution

[۴۵]The Warsaw Pact (WP), formally the Treaty of Friendship, Cooperation and Mutual Assistance (TFCMA)

[۴۶]The 2008 Russo-Georgian War or The South Ossetian War

[۴۷]Brexit or the withdrawal of the United Kingdom (UK) from the European Union (EU)

[۴۸]Chelsea Elizabeth Manning (Bradley Edward Manning)

[۴۹]Time Magazine

[۵۰]Melbourne

[۵۱]The Church of Scientology

[۵۲]Guantanamo Bay Detention Camp

[۵۳]Kaupthing Leaks Expose Unusual Lending Practices

[۵۴]Julius Bär Group AG, known alternatively as Julius Baer Group Ltd.

[۵۵]Der Spiegel

[۵۶]The New York Times

[۵۷]Melbourne

[۵۸]The Guardian Newspaper

[۵۹]El País

[۶۰]Lenín Boltaire Moreno Garcés known in Ecuador as “El Cuantico”

[۶۱]Saipan, the largest island and capital of the Northern Mariana Islands, a Territory of the United States in the western Pacific Ocean

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط