بدون دیدگاه

جدال با سایه‌ها؛ رفع فیلترینگ برای کاهش آلام حاشیه‌نشینان


مهدی فخرزاده
یکی از اصلی‌ترین بحث‌هایی که کاندیداها در انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری مطرح کردند و اتفاقاً صدا و سیما و نهادهای برگزارکننده انتخابات هم گویی بر سر طرح این مسئله اتفاق‌نظر داشتند بحث فیلترینگ بود. پزشکیان در بین معدود شعارهایی که داده بود فیلترینگ را با تأکید بیشتر مطرح کرد و تا تنظیم این پرونده دولت قصد برطرف کردن فیلترینگ را دارد، اما هیچ اقدام عملی برای این کار انجام نشده است.
رئیس انجمن تجارت الکترونیک تهران، میرنیما قاضی، چندی پیش در گفت‌وگویی گردش مالی دور زدن فیلترینگ را بین ۴۸ تا ۶۰ هزار میلیارد تومان برآورد کرد. این اعداد مربوط به سال ۱۴۰۳ است. ضمن اینکه به لطف فیلترشکن‌های رایگان، بخش زیادی از مردم وارد جمعیت هزینه‌کنندگان برای رفع فیلترینگ نشدند. فیلترشکن‌های رایگان هم هزینه‌های بسیاری دارد. از اتلاف وقت و سرعت پایین گرفته تا هک شدن گوشی‌ها و مشکلات فراوان دیگر. ضمن آنکه سودآوری این عرصه هم گویا برای کسانی که ابزار دور زدن فیلترینگ را می‌فروشند بد نبوده است. سال ۱۴۰۱ گفته می‌شد که هزینه دور زدن فیلترینگ، ۲۵ تا ۳۰ هزار میلیارد تومان است. این عدد در طول دو سال اخیر، حدود ۱۰۰ درصد افزایش داشته است. این اعداد، جدای از اعداد و ارقام مربوط به زیان‌هایی است که کسب‌وکارها در اثر فیلترینگ متحمل شدند. درواقع اگر بخواهیم اقتصاد فیلتر را بررسی کنیم، شاید با اعداد و ارقام شگفت‌انگیزتری مواجه شویم.
فیلترینگ مشکلی است که بخش بزرگی از جامعه را درگیر خود کرد. پژوهش اخیر ایسپا نشان می‌دهد با وجود فیلترینگ و اصرار نهادهای رسمی بر حمایت از پلتفرم‌های داخلی، آن‌ها تاکنون نتوانسته‌اند رقیب اپلیکیشن‌های خارجی باشند. پژوهش دیگر همین نهاد نشان می‌دهد فیلترینگ جزو هفت اولویت مردم برای دولت جدید نبوده است. هفت اولویت اصلی مردم به مسائلی چون تورم، مشکلات اقتصادی، فساد گسترده، بیکاری، مسکن و محیط زیست اختصاص دارد. درواقع گویی جامعه ایران کسی را نیافته است که حل این مشکلات از او بربیاید و به اینکه دولت پایش را از روی اینترنت آزاد بردارد و این حق ابتدایی و قانونی دسترسی آزاد به اطلاعات را به رسمیت بشناسد بسنده کرده است.
از پیامدها، نتایج و زمینه‌های فیلترینگ بسیار گفته شده است. شاید اگر بنا بر توصیه و نصیحت‌الملوک بود، باید تا به حال تنگ‌نظری در مقابل رسانه‌های مردمی و آزاد پایان می‌یافت. شاید کاسبان فیلترینگ، لابی‌های قدرتمندی در ساختار داشته باشند که هنوز این تنگ‌نظری‌ها ادامه دارد.
به نظر می‌رسد زودتر باید لابی‌های فیلترشکن‌فروش را از گاو شیرده فیلترینگ جدا کرد. این جدایی یک دلیل بسیار جدی دارد؛ سانسور رسانه‌های نو، تنها پیامدی که داشته، تعمیق بی‌اعتمادی مردم به پلتفرم‌های داخلی و ساختار و کاهش سرمایه اجتماعی بوده است. ساختار معتقد است رسانه‌های نو به ایجاد ناامنی در جامعه کمک می‌کنند. آنچه این رسانه‌ها را مطرح می‌کند و روزبه‌روز از محبوبیت رسانه‌های داخلی می‌کاهد، تنگ‌نظری در مواجهه با آگاهی مردم نسبت به واقعیت است. پیامد چنین وضعیتی در شرایط امروز ایران می‌تواند بسیار تلخ و ناگوار باشد.
فضای امروز ایران بیش از هر چیز نیاز به عقلانیت در حکمرانی دارد. هیچ عنصری نمی‌تواند مشکلات فراوان ایران را حل کند مگر اینکه بخش‌های جدی‌ای از حاکمیت بر سر عقل بیایند و رابطه مخدوش‌شده با مردم را ترمیم کنند. فیلترینگ و محدودیت‌های اجتماعی مانند حجاب اگرچه در اولویت‌های مردم برای پیگیری از دولت نیستند، اما ممکن است بتوانند به ترمیم فضای بین مردم و حاکمیت کمک کنند.
اما رفع فیلترینگ چرا می‌تواند فضای بین حاکمیت و مردم را اصلاح و ترمیم کند؟ با رفع فیلترینگ بخش بزرگی از جامعه دارای صدا خواهند شد. باید توجه داشته باشیم در سال‌های اخیر سیاست‌های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی حکومت نتیجه‌اش حاشیه‌نشینی بخش بزرگی از مردم در سیاست یا در فرهنگ یا در اقتصاد بوده است. حاشیه‌نشینان اقتصادی، حاشیه‌نشینان فرهنگی و حاشیه‌نشینان سیاسی و اجتماعی، هرکدام جمعیت‌های بزرگی را تشکیل می‌دهند. جمعیت‌هایی که از نظر تعداد، بخش بزرگ جامعه هستند. درواقع حاشیه‌هایی هستند بسیار بزرگ‌تر از متن. تا وقتی این جمعیت‌ها در اقتصاد، فرهنگ، سیاست و مسائل اجتماعی در سیاست‌های حکومتی، حاشیه تلقی شوند و تلاش برای آشتی و وفاق با این بخش‌های بزرگ از جامعه صورت نگیرد وفاق در ایران تحقق نخواهد یافت و سرمایه اجتماعی ایران در وضعیت بحرانی امروز خواهد ماند. ساختار حکومت در ایران چاره‌ای جز معطوف ساختن توجه به این حاشیه‌نشینان گسترده ندارد. رفع فیلترینگ دستاوردی بسیار حداقلی برای جامعه است. وقتی مسئولان مملکتی هم فیلترینگ اعمال‌شده توسط خود نظام را دور می‌زنند و از پلتفرم‌های فیلترشده استفاده می‌کنند، به‌سادگی می‌توان پی برد که حضور در این پلتفرم‌ها مشکل امنیتی ندارد. با رفع فیلترینگ، جمعیت گسترده‌ای که در اقتصاد و سیاست حاشیه‌نشین شده‌اند، حالا ممکن است بتوانند امکان ابراز خود یا گسترش کسب‌وکار یا اظهار نظر در مسائل مختلف را کنند. این حقی کاملاً قانونی و به رسمیت شناخته شده است.
همه می‌دانیم بخش‌های بزرگی از مردم از این حق برخوردارند. آن‌ها به مدد ابزارهای مختلف به فضای باز دسترسی دارند. ابزارهایی که ممنوع تلقی می‌شوند. درواقع این همه هزینه تحمیل‌شده به جامعه و حکومت و کشور، وضعیتی دن‌کیشوت‌وار است که در جنگ با سایه‌هاست. پس چرا تداوم می‌یابد؟ می‌تواند پای منافع مادی عده‌ای بسیار محدود در میان باشد.
هنگامی که دسترسی به فضای آزاد رسانه‌های نو، از مسیری به‌جز مسیر حاکمیت عبور می‌کند، درواقع حاکمیت دور زده می‌شود و شکاف بین مردم و حکومت عمیق‌تر می‌شود. شکافی که ممکن است نتیجه سودجویی باندهای فروش فیلترشکن باشد.
در این شماره با دکترحسن نمکدوست و علی‌اصغر سیدآبادی درباره رفع فیلترینگ گفت‌وگوهای کوتاهی داشتیم، با محمد حبیبی، معلم و فعال صنفی در ادامه بحث نهادهای صنفی جامعه ایران، به گفت‌وگو نشستیم و در پایان این بخش، محمد ایرانمنش درباره نجات یک تالاب گزارشی تهیه کرده است.
آنچه در بخش اجتماعی این شماره محور تمام مطالب است، نقش گمشده اعتماد بین مردم و مسئولان است. چیزی که از ابتدای انقلاب تاکنون روندی به‌شدت کاهش‌یابنده داشته است. امیدواریم روزگاری اعتماد مردم به حکومت و اعتماد حکومت و مدیران حکومتی به جامعه مدنی ایران بهبود یابد. تا زمانی که چنین نشود، برنامه‌های حکمرانان تحقق نخواهد یافت، توسعه شکل نخواهد گرفت و اساساً ضریب ماندگاری حکومت کاهش خواهد یافت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط