بدون دیدگاه

حزب‌الله لبنان جزو عالم تشیع

آلیستر کروک[۱] / برگردان: شبنم کاظمی

 چشم‌انداز ایران: آقای آلیستر کروک، نویسنده مقاله حاضر به مدت سی سال در سازمان امنیتی انگلستان MI6 کار کرده و پس از بازنشسته شدن عمر خود را در جهت صلح در خاورمیانه گذرانده است. وی مشاغل مختلف زیادی داشته که مورد تأیید کارشناسان سیاسی-راهبردی می‌باشد. رسانه‌های غرب تلاش دارند که لبنان را نیابتی ایران به شمار آورند، ولی آآآلیستر کروک نظر دیگر و مغایر با رسانه‌ها دارد. به نظر می رسد این مقاله مکمل و در راستای گفت‌وگوی پرفسور جان میرشایمر با تلویزیون Global Peace TV درباره بحث آتشبس میان لبنان و اسرائیل با عنوان «شکست اسرائیل در مقابل حزب‌الله لبنان؛ درخواست آتش‌بس» می باشد. مطالعه این دو مقاله را به خوانندگان چشم‌اندار ایران توصیه میکنیم.

***

جامعۀ شیعه در جنوب لبنان، با مدارس، دانشگاه‌ها و خانه‌های خود، نقش مهمی در تأسیس دولت ایرانی در سال ۱۵۰۱[۲] ایفا کرد. این لبنان بود که وارد شد و معماری اصلی دولت ایرانی را ساخت؛ بنابراین، اعضای حزب‌الله به هیچ وجه خود را شاخه‌ای از ایران نمی‌دانند. آن‌ها خود را به‌طور کامل بخشی از جامعۀ شیعه و دنیای شیعه می‌دانند، چون لبنانی هستند. همیشه می‌بینم که بسیاری از غربی‌ها این موضوع را به اشتباه تفسیر می‌کنند. گاهی اوقات تهران از حزب‌الله مشاوره می‌گیرد، نه حزب‌الله از تهران. این یک تعامل دوطرفه است. هر دو به یکدیگر احترام می‌گذارند. هرکدام تخصص خود را دارند. ایران یک چشم‌انداز استراتژیک دارد که ممکن است در برخی جنبه‌ها متفاوت باشد، اما اغلب با حزب‌الله همپوشانی دارد؛ بنابراین رابطه بسیار پیچیده‌تر از آن چیزی است که معمولاً به نظر می‌رسد. حزب‌الله صرفاً از ایران دستور نمی‌گیرد. آن‌ها خدمتکار نیستند که ایران از آن‌ها استفاده کند… این یک سوءتفاهم کامل است. شیعیان پانصد سال در جنوب لبنان مستقر بوده‌اند. اینکه اسرائیل بتواند به‌سادگی آن‌ها و حزب‌الله را به سمت دیگر رودخانه لیتانی[۳] منتقل کند، ابلهانه است. اسرائیل می‌گوید «ما شیعه‌ها و حزب‌الله را از جنوب به سمت لیتانی منتقل خواهیم کرد». آن‌ها پانصد سال آنجا بوده‌اند. فکر نمی‌کنم برنامه‌ای برای رفتن به جای دیگری داشته باشند. آنجا خانه‌شان است. شمال لیتانی درواقع یکی از قسمت‌های کوچک لبنان است که به هر حال نسبت به حزب‌الله رویکردی خصمانه دارد، چون در سمت ساحلی، سنی‌های نسبتاً رادیکالی مستقر هستند. آنجا بیشتر سرزمین حریری[۴] و بعد دروزی‌ها[۵] است که بازی‌های سیاسی پیچیده‌ای دارند. برخی از آن‌ها در ارتش اسرائیل هستند و خدمت می‌کنند و شهرت بسیار بدی دارند. بقیۀ آن‌ها که از اسد حمایت می‌کنند، بسیار وفادار هستند و در سوریه شهرت خوبی دارند. مطمئنم وقتی این پیشنهادها مطرح می‌شود، مردم حتی به آن فکر نمی‌کنند. فرستادن آموش هوخشتاین[۶] به لبنان نشان‌دهندۀ درک نادرستی از سیاست است. چیزی که برای من بسیار ناامیدکننده است، این است که سیاست به‌شدت در این نوع تفکر مکانیکی غربی که عقلانی و بیش از حد کارکردی است، ریشه دارد و بر اساس این فرضیه عمل می‌کند که اگر چیزی به کسی پیشنهاد دهید، آن را قبول می‌کند. چون نمی‌خواهد بمیرد. این یک تفکر کاملاً منفعت‌گراست که بر اساس پول بنا شده است.

مردم این‌طور فکر نمی‌کنند. من چند سال در لبنان زندگی کرده‌ام. این کار غیرممکن است. چه کسی حزب‌الله را از جنوب بیرون می‌کند؟ مگر اینکه نیروهای خارجی را وارد کنید که در این صورت منجر به جنگ خواهد شد؛ اما چه کسی آن‌ها را بیرون می‌کند؟ یونیفل[۷] این کار را نخواهد کرد. ارتش لبنان عمدتاً سربازان وظیفه‌ای دارد که بسیاری از آن‌ها هم شیعه هستند. چیزی که آن‌ها نمی‌فهمند این است که شیعه‌ها تاریخی طولانی پر از رنج و کشتار را پشت سر گذاشته‌اند. شیعه‌ها حدود نهصد سال پیش بر کل منطقه تسلط داشتند؛ یعنی همه جا شیعه بود؛ و سپس سنی‌ها و خلیفه‌های سنی آن‌ها را سرکوب کردند. در آن زمان مصر نیز شیعه بود. شیعه‌ها در زمان سرکوب اجازه نداشتند به مساجد خود بروند. خلیفه‌ها و مقامات محلی آن‌ها را از این کار منع می‌کردند و در صورت رفتن به مسجد باید یکی از انگشتان خود را از دست می‌دادند. ولی آن‌ها می‌رفتند و یک انگشتشان را از دست می‌دادند. دوباره می‌رفتند و یک انگشت دیگر را از دست می‌دادند. وقتی انگشتان هر دو دستشان قطع شد، باز هم به مسجد رفتند و انگشت‌های پایشان از دست دادند و سپس دست‌هایشان را… با این حال باز هم به مسجد رفتن ادامه دادند. آن‌ها چنین انسان‌هایی هستند. درکشان برای ما سخت است. آن‌ها روش متفاوتی برای درک جهان دارند و شیعه‌گری از سنی‌گری در این زمینه بسیار متفاوت است. فکر می‌کنم اتفاق مهمی در حال وقوع است. وقتی دو سال پیش حماس هوشمندانه تصمیم گرفت واقعۀ ۷ اکتبر را «طوفان الاقصی»[۸] بنامد، باید حدس می‌زدید. آن‌ها آن اتفاق را با الاقصی نمادین کردند. چراکه آنجا نه متعلق به سنی است، نه شیعه، نه وهابی، نه اخوان المسلمین. متعلق به اسلام و تمدن اسلام است که بیش از هزار سال دوام داشته است. پس از آن شاهد جرقۀ ملی‌گرایی بودیم که از دهۀ ۱۹۵۰ با سرکوب بزرگ جمهوری‌های عربی بعثی و سوسیالیستی خاموش شده بود. این سرکوب نتیجۀ سند «پاک‌سازی»[۹] بود که افرادی مانند ریچارد پرل[۱۰] و دیگران تولید کرده بودند تا با پادشاهان و امیران علیه جمهوری‌های عربی سوسیالیستی متحد شوند، چون آن‌ها را خیلی نزدیک به روسیه می‌دیدند. ویلفویتز[۱۱] بسیار نگران ارتباطات آن‌ها با روسیه بود.

اکنون اما برای اولین بار ما شاهد تداخل ملی‌گرایی با شکلی از مقاومت هستیم که به هیچ جنبش اسلامی خاصی وابسته نیست. اگر بخواهید مقایسه کنید، حماس در غزه با حماس در دوحه بسیار متفاوت است. من حماس در دوحه را بسیار خوب می‌شناسم و حماس در غزه دیدگاه متفاوتی دارد. آن‌ها خود را در جنگ آزادی ملی -در واقع یک جنگ ضد استعمار- می‌بینند، نه یک جنگ اسلامی و این دیدگاه را به وضوح بیان می‌کنند. بنیان‌گذار حماس این دیدگاه را قبل از ترور خود با من به اشتراک گذاشت. شما ببینید، حتی سینوار[۱۲] رمانی به زبان عربی نوشته است و دربارۀ مردم بی‌خانمان و مردم اردوگاه‌هاست، اما دربارۀ نیاز به فداکاری هم هست. خون باید ریخته شود تا مردم فلسطین حفظ شوند. نه لزوماً مردم غزۀ امروز، بلکه مردم فلسطین. این نیازمند فداکاری است و اگر باعث شود مردم فلسطین در آینده زنده بمانند، ما با کمال میل فداکاری می‌کنیم. درک این نوع احساسات برای غربی‌های منفعت‌گرا و مادی‌گرا واقعاً سخت است. این شکلی متفاوت از تفکر دربارۀ فضیلت فداکاری است.

فداکاری و ایثار یک عنصر کلیدی در تفکر شیعه است، اما در برخی جنبه‌های ایدئولوژی سنی نیز دیده می‌شود. یک نفر نظری بسیار دوراندیشانه بیان کرد و گفت چیزی که در لبنان با حزب‌الله در حال وقوع است می‌توان «کربلایی شدن لبنان» نامید. باید این را توضیح دهم.

کربلا شهری در عراق و محلی بود که امام حسین، نوۀ پیامبر تصمیم گرفت با ارتش داخلی ۳ هزار نفره بجنگد و با نیرویی حدود هشتاد نفر به میدان رفت و در آنجا شهید شد. خط مشی امام حسین جنگ نبود، بلکه عدم بیعت اجباری با یزید بود. این فداکاری نماد ایستادگی محکم و پذیرش مرگ به نام عدالت است؛ بنابراین، عباراتی مانند «هر روز عاشوراست، هر ماه کربلا»، تعهد پایدار به این مبارزه برای عدالت را منعکس می‌کند. چیزی که آن فرد گفت اگرچه کاملاً دقیق نیست، اما از نظر حزب‌الله کاملاً درست است. اخیراً من لینکی به ویدئویی از شهر موشکی آن‌ها گذاشتم. نمی‌دانم آیا آن را دیده‌اید یا نه، اما ممکن است برایتان جالب باشد. آن‌ها شهرهای زیرزمینی بزرگی دارند. چندین مورد از آن‌ها زیر لبنان وجود دارد که محل نگهداری موشک‌هایشان است؛ بنابراین، تمام این چیزهایی که در حال حاضر می‌بینیم، نادرست هستند. این ادعاها درباره موشک‌هایی که در مناطق مسکونی پنهان شده‌اند، کاملاً بی‌اساس هستند.

در سال ۲۰۰۶ من در جنوب بودم. حزب‌الله از قبل از روستاها و شهرها خواسته بود و تعهد مطلق داده بود که هرگز هیچ سلاحی را در نزدیکی هیچ‌کدام از شهرها یا روستاها یا خانه‌ها نگه ندارد. حالا هم سلاح یا مردان مسلحی در جنوب لبنان ندارند. آن‌ها را با ماشین‌هایشان که این طرف و آن طرف می‌روند و موتورسیکلت‌هایی که رفت‌وآمد می‌کنند، می‌بینید. جاهای عمیق و پیچیده‌ای دارند و موشک‌هایشان را در آن‌ها قرار داده‌اند، ولی آن‌ها را بالا نمی‌آورند و جابه‌جا نمی‌کنند. ما حرکت موشک‌های حزب‌الله را می‌بینیم. زیر زمین هستند. آن‌ها از طریق سیلوها به عمق کوه‌ها حرکت می‌کنند، اما کوه‌های آنجا نوعی سنگ شکننده هستند، سنگ‌های صافی نیستند. همه چیز در قله‌ها و نواحی کوچک است؛ یعنی مکان ایده‌آلی برای مبارزه با یک نیروی بزرگ؛ و با این وجود شما ادعاهای غربی‌ها شنیده می‌شود که می‌گویند «اگر بمباران کار نکند، حمله می‌کنیم». خوب، بفرمایید. خوش آمدید. این همان چیزی است که حزب‌الله می‌خواهد. حزب‌الله سال‌های زیادی را صرف آماده شدن برای همین کرده و اسرائیلی‌ها هم همین‌طور بودند. اسرائیلی‌ها در سال ۲۰۰۶ شکست خوردند. اتفاقاً من چند مقاله نوشتم که شکست و چرایی‌اش را توضیح می‌دهد. فکر می‌کنم هنوز می‌توانید آن‌ها را در اینترنت پیدا کنید. خوب، حزب‌الله چگونه اسرائیل را شکست داد؟ بسیاری از اسرائیلی‌ها، آن را مثل من به گونه‌ای متفاوت می‌بینند. ژنرال‌های ارشد و سناتورهای بازنشسته‌ای وجود دارند که مانند اکثر کشورها راست‌گرا و نظامی‌گرا هستند، اما دیگرانی نیز هستند که می‌گویند این یک فاجعه است و من برای یک ثانیه هم باور ندارم که توانایی‌های نظامی حزب‌الله نابود شده باشد. آن‌ها سعی می‌کنند این را با گفتن بله ثابت کنند، اما فقط موشک شلیک می‌کنند. آن‌ها (حزب‌الله) منتظرند؛ هر چیزی سر وقتش. نگران نباشید. امروز ما اولین موشک بالستیک شلیک‌شده را داریم و به کجا شلیک شد؟ به سمت مقر موساد درست در خارج از تل‌آویو. اولین موشک بالستیک شلیک‌شده به سمت تل‌آویو بود، اما رهگیری شد و به هدف نرسید، اما این فقط یک پیام بود، نه چیزی بیشتر از آن یعنی تقریباً ۱۰۰,۰۰۰ موشک دیگر در زرادخانه‌ها وجود دارد. استراتژی حزب‌الله حرکت آهسته به سمت دامنه‌های بیشتر است؛ بنابراین حالا ۲,۰۰۰,۰۰۰ اسرائیلی باید هر روز به پناهگاه بروند، چون موشک شلیک می‌شود. حیفا[۱۳] به‌شدت آسیب دیده است. صفد[۱۴] در آتش است. شهر در آتش است. خسارات زیادی وارد شده. پایگاه‌های هوایی مورد حمله قرار گرفته‌اند. البته ما اطلاعاتی دربارۀ شدت خسارات نداریم، چون سانسور وجود دارد. پایگاه دریایی واقع در جنوب حیفا مورد حمله قرار گرفته است و فکر می‌کنم توسط موشک‌های عراقی مورد حمله قرار گرفته باشد، نه موشک‌های دیگر؛ و چیز دیگری که واقعاً اسرائیلی‌ها را مشغول کرده اما زیاد درباره آن صحبت نمی‌کنند، این است که اکنون ۴۰,۰۰۰ نیرو شامل سوری‌ها، عراقی‌ها و حوثی‌ها در مرز جولان منتظر دستور حزب‌الله هستند که اگر اسرائیل به لبنان حمله کند، از طریق جولان و مرزهای دیگر وارد اسرائیل شوند و به گلیل[۱۵] بروند. این موضوع در روزنامه‌های اسرائیلی آمده است. می‌توانید بررسی کنید. نوشته‌اند که این اتفاق دارد می‌افتد و بسیار نگران هستند. به دلیل ناکارآمدی ARPA .[۱۶] بله. داستان قدیمی‌ای که بیش از سی سال پیش شروع شده است؛ بنابراین همۀ این داستان‌ها دربارۀ نگهداری موشک‌ها در خانه‌های مسکونی فقط توجیهی برای کشتن غیرنظامیان است. منظورم این است که نیروهای رضوان[۱۷] در جنوب در معرض دید نیستند. چرا باید آن‌ها در معرض دید باشند؟ نیروهای رضوان در معرض دید نیستند. اسرائیل می‌گوید «خانه‌هایی اینجا بودند و خانه‌هایی آنجا بودند». یک تصویر کوچک درست کرده‌اند که یک روستا را نشان می‌دهد و خانه‌هایی اینجا و آنجا هستند که همه‌شان وب دارند.

مزخرف است! کاملاً نادرست است؛ یعنی خنده‌دار است؛ می‌دانید؟ درست مانند غزه. نتانیاهو می‌گوید «حزب‌الله مردم غیرنظامی را به‌عنوان سپر استفاده می‌کند… در مدارس پنهان شده… سلاح‌هایشان را در خانه‌ها پنهان کرده‌اند». از همان زبان غزه برای توجیه استفاده می‌کند و آن‌ها از این ناکارآمدی استفاده می‌کنند؛ مانند آن فرآیند AI لاوندر.[۱۸] آن‌ها سیستم‌های تشخیص حرکت در هواپیماهای خود دارند؛ بنابراین اگر ما را شناسایی کنند، یا هر چیزی را که حدس بزنند ممکن است انسانی در حال حرکت باشد، حتی اگر یک سگ باشد، ما را بمباران می‌کنند و اسم این را موفقیت بزرگ می‌گذارند. آن‌ها چندین لانچر را نابود کرده‌اند، حتی اگر به این ویدئو نگاه کنید، برخی از لانچرهای چندگانه را خواهید دید. سیستم‌هایی که واقعاً پوشش ضد بمب دارند، از ۱۹ میلی‌متر به پایین، این پوشش را برمی‌دارند و شلیک می‌کنند و بلافاصله پوشش دوباره روی آن برمی‌گردد. می‌دانید؟ کل محاسبات درباره این موضوع نادرست است. آنچه مرا نگران می‌کند این است که دوباره، ما شاهد اشتباهات بزرگ‌تری خواهیم بود. من می‌بینم که تیپ هوابرد ۱۰۱ مستقر شده است. منظورم این است که این افراد خواهند مرد. خوب، به جنوب بروید، این برای افرادی که زمین را نمی‌شناسند و هیچ ایده‌ای از آنچه انجام می‌دهند ندارند فاجعه‌بار خواهد بود؛ بنابراین به نظر من درست مانند اوکراین، ما شاهد اشتباهات بیشتری هستیم که منجر به مرگ بی‌دلیل بیشتر جوانان اوکراینی می‌شود؛ و اگر مردم نتوانند چیزهایی را اعتراف کنند که نمی‌خواهند بگویند، نتوانند بپذیرند که حزب‌الله ۸۰ کیلومتر، ۶۰ کیلومتر را در کنترل دارد، این اتفاق می‌افتد. آن‌ها کمی بیشتر از حیفا به سمت جنوب رفته‌اند. یک موشک بالستیک شلیک کرده‌اند. فردا موشک‌های بالستیک بیشتری خواهد بود و آن‌ها این روند را برای هر مدت که لازم باشد ادامه خواهند داد. می‌دانید؟ یک ارزیابی واقع‌بینانه وجود دارد و اگر قدرت‌ها این مزخرفات را باور کنند که اسرائیل در ضاحیه، حومۀ بیروت و در بقاع (که اصلاً در جنوب نیست، بلکه در شمال شرقی است)، حزب‌الله را نابود می‌کند، غیرنظامیان بیشتری کشته می‌شوند. جوانان، کودکان وخانواده‌های زیادی کشته شده‌اند. خانواده‌هایی کامل کشته شده‌اند، درست مانند غزه. غزه، کرانه باختری، جنوب لبنان و ما شاهد هستیم که افراد زیادی خواستار خویشتن‌داری هستند. کار زیادی در این زمینه انجام نمی‌شود و من هیچ نشانه‌ای از تلاش برای آن ندیده‌ام. این‌ها ساختارهای عمیق منافع جهانی غربی هستند که روی کل سیاست‌هایشان نسبت به خاورمیانه و جاهای دیگر بارگذاری شده‌اند. اگر این ساختارها فرو بریزند، تأثیر بزرگی بر ایالات‌متحده خواهد داشت، چراکه این ساختارها اساساً ساختارهای طرفدار صهیونیسم هستند. چه دلیلی غیر از نجات اسرائیل و حمایت از اسرائیل دارند؟ اگر این اتفاق نیفتد، کل ساختار قدرت ایالات‌متحده تغییر خواهد کرد. من باور دارم. ثابت کرده‌اند که هر انحرافی از حمایت کامل از اسرائیل و سیاست‌هایش یهودستیزی است؛ بنابراین اروپایی‌ها ترسیده‌اند و امریکایی‌ها هم ترسیده‌اند. دیگران نیز از این موضوع ترس دارند؛ بنابراین آن‌ها نوعی مصونیت دارند. برای انجام کارهایی که انجام می‌دهند، مصونیت دارند. هم در حال حاضر، هم برای دوره بعدی. هیچ‌کس قرار نیست جلوی آن را بگیرد حتی اگر بتواند.

من ایران را خوب می‌شناسم. من در مذاکرات هسته‌ای برای سولانا در ایران شرکت کردم و سال‌هاست که با آن‌ها در ارتباط هستم. این یک اشتباه بزرگ است که فکر کنیم ایران وقتی که هشدار می‌دهد اگر شرایط مناسب باشد، به‌شدت به اسرائیل پاسخ خواهد داد دارد بلوف می‌زند. به‌ویژه پس از قتل هنیه. بله، اشتباه بزرگی است. ایرانی‌ها با احتیاط به این مسائل نزدیک می‌شوند و اهمیت زمان‌بندی و صبر استراتژیک را درک می‌کنند. فکر می‌کنم رهبرشان قرار است فردا صحبت کند و گزارش‌ها حاکی از پایان صبر استراتژیک آن‌هاست. نمی‌دانم این چه معنایی دارد. باید منتظر بمانیم تا پیام او را بشنویم؛ اما فریب آنچه پزشکیان گفته است نخورید. این داستان متفاوتی است. می‌توانم وارد جزئیات شوم، اما بگذاریم برای بعد. این موضوع از سیاست هماهنگ ایران با مسکو منحرف است. آن‌ها همه این‌ها را می‌بینند؛ درست مانند سال ۱۹۶۷[۱۹] در تجمع بزرگ نیروهای امریکایی و متحدان خلیج فارس در مدیترانه، با دارایی‌های نظامی قابل‌توجهی که جمع‌آوری شده، متحدان ممکن است در مورد مراحل بعدی خود دچار تردید شوند. شما نمی‌توانید کشتی‌ها را به مدت طولانی در دریا نگه دارید؛ یکی از کشتی‌ها قبلاً رفته است؛ یعنی آن‌ها نیازی به عجله ندارند. محاسبات استراتژیک نشان‌دهندۀ اعتماد به نفس است و تأکید می‌کند با وجود قربانی‌هایی که داده می‌شود، هدف بزرگ‌تری برای پایان دادن به یک چرخۀ مخرب وجود دارد. به تلفات نگاه کنید. من این را به‌عنوان نظر شخصی خود بیان نمی‌کنم. فقط دارم می‌گویم مردم در یک جامعه یا فرهنگ دیگر چطور آن را می‌بینند. وقتی مردم به خساراتی که از ۱۹۴۸ تاکنون وارد شده نگاه می‌کنند -با توجه به تخریب‌هایی که در عراق، سوریه، لبنان، لیبی- صورت گرفته می‌بینند که میلیون‌ها نفر به نام نجات اسرائیل کشته شده‌اند.

در اینجا تعادل ظریفی وجود دارد؛ جان‌ها در حال از دست رفتن هستند، اما اگر اقدامی انجام نشود، خواسته‌هایی برای حمله به ایران مطرح خواهد شد و بمب‌گذاری‌ها آغاز خواهد شد. من فکر نمی‌کنم سیاست‌گذاران به‌خصوص تحت تأثیر وضعیت غزه قرار بگیرند، چراکه می‌دانند برنامه بلندمدت آن‌ها شامل فرسایش است. این نمایانگر یک ضعف بنیادی در تفکر غربی است که به جای صبر کردن، اغلب به دنبال اقدام سریع و قاطع است. این یک واقعیت تراژیک است، اما اگر فرض کنند که ایران دچار بازدارندگی یا ترس شده، دچار اشتباه محاسباتی خواهند شد. درواقع، ایران طی سال‌های متمادی نقش مرکزی در شکل‌دهی به این وضعیت ایفا کرده است. آن‌ها بیش از بیست سال است که برای درگیری با ایالات‌متحده به‌طور استراتژیک آماده شده‌اند و تفکر زیادی را صرف مدیریت چنین رویارویی کرده‌اند.

فکر می‌کنم حوثی‌ها همراه با گورکاها[۲۰] یکی از بزرگ‌ترین جنگجویان طبیعت هستند. آن‌ها عاشق مبارزه‌اند. از مبارزه با ما لذت می‌برند. راهپیمایی‌های میلیونی برگزار می‌کنند و اسرائیل را تهدید می‌کنند. منظورم این است که حوثی‌ها واقعاً مشکلی با این وضعیت ندارند و من تعجب نمی‌کنم.

من سعی کرده‌ام این پیام را منتقل کنم، اما دشوار بوده است. شاید شما شانس بیشتری داشته باشید. این جنگ کاملاً متفاوت است. انقلابی در نحوۀ جنگیدن است. ما هنوز در ذهنیت پس از جنگ گرفتار هستیم و بر بمباران هوایی تکیه داریم. طی بیست سال گذشته، مردم تلاش کرده‌اند تا بفهمند چگونه می‌توانند با این رویکرد مقابله کنند. آنچه شما شاهد آن هستید، چه با حوثی‌ها، چه ایران یا دیگران، پاسخی به این تغییر در جنگ است.

لینک: https://www.youtube.com/watch?v=l13faQvzZN8

تاریخ: ۲۹ نوامبر ۲۰۲۴- ۹ آذر ۱۴۰۳

 

[۱] Alastair Crooke دیپلمات سابق بریتانیایی و بنیان‎گذار و مدیر انجمن Conflicts، یک سازمان مستقر در بیروت است که تعامل بین اسلام سیاسی و غرب را ترویج می‌کند.

[۲] سال به قدرت رسیدن شاه اسماعیل صفوی و رسمی شدن مذهب شیعه در ایران.

[۳] Litani یکی از منابع آبی مهم در جنوب لبنان.

[۴] Rafic al-Hariri تاجر و سیاستمدار لبنانی بود که در دو دوره جداگانه، از سال ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۸ و از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۴، نخست‌وزیر لبنان بود که نقش مهمی در بازسازی لبنان پس از جنگ داخلی داشت.

[۵] یک گروه مذهبی و قومی که عمدتاً در لبنان، سوریه و اسرائیل یافت می‌شوند و مذهب متفاوتی دارند که شامل عناصری از اسلام، گنوسیزم، نوافلاطونی و دیگر سنت‌های فلسفی است. آن‌ها نقش مهمی در سیاست لبنان داشته‌اند و یکی از فرقه‌های مذهبی شناخته‎شده در نظام سیاسی لبنان هستند.

[۶] Amos Hochstein دیپلمات و فرستادۀ ویژه ایالات‌متحده است که در مذاکرات مربوط به درگیری‌ها در خاورمیانه، به‌ویژه با تمرکز بر وضعیت بین اسرائیل و حزب الله، شرکت داشته و نقش مهمی در میانجی‎گری مذاکرات آتش‌بس و رسیدگی به مسائل مربوط به درگیری جاری در لبنان داشته است.

[۷] UNIFIL, or the United Nations Interim Force in Lebanon نیروی موقت سازمان ملل متحد در لبنان.

[۸] به عملیات نظامی حماس اطلاق می‌شود که در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ آغاز شد و شامل حمله غافلگیرانه به اسرائیل بود. حماس این عملیات را به عنوان پاسخی ضروری به آنچه از نظر آن‌ها به‌عنوان برنامه‌های جاری اسرائیل برای تضعیف حقوق فلسطینیان و کنترل بر اماکن مقدس، به ویژه مسجد الاقصی، نام‌گذاری کرد. انتخاب نام «طوفان الاقصی» وزن نمادینی دارد.

[۹] Clean Break به یک مقاله سیاستی با عنوان “A Clean Break: Strategy New for Securing the Realm” اشاره دارد که در سال ۱۹۹۶ توسط گروهی از استراتژیست‌های امریکایی و اسرائیلی از جمله ریچارد پرل و داگلاس فیث تهیه شد. این بیانیه پیشنهاد کرد اسرائیل باید از توافق اسلو فاصله بگیرد و به جای آن بر تغییر رژیم در کشورهای متخاصم همسایه تمرکز کند و بر لزوم مقابله با نفوذ روسیه و دیگر دشمنان تأکید کرد.

[۱۰] Richard Perle شخصیت سیاسی امریکایی و دستیار سابق وزیر دفاع برای سیاست امنیت بین‌الملل در دوره ریاست‌جمهوری رونالد ریگان است. پرل یکی از معماران سند Clean Break بود و در ابتکارات مختلف دفاعی و سیاست خارجی شرکت داشته است.

[۱۱] Paul Wolfowitz دیپلماتی که به خاطر نقشش در سیاست خارجی ایالات‎متحده به‎ویژه در خاورمیانه شناخته‎شده است. او به‎عنوان معاون وزیر دفاع در زمان پرزیدنت جورج دبلیو بوش خدمت کرد و از مدافعان برجسته جنگ عراق بود. نگرانی‌های او در مورد ارتباطات جمهوری‌های عربی سوسیالیستی با روسیه به ملاحظات ژئوپلیتیکی در طول جنگ سرد و پس از آن گره خورد.

[۱۲] Yahya Sinwar یکی از رهبران برجسته حماس است که از زمان تأسیس آن نقش مهمی در این سازمان داشته است. او در تشکیل دستگاه امنیت داخلی این گروه مشارکت داشت و به دلیل رفتار خشن خود با مظنونان همکاری با اسرائیل به شهرت رسید و به او لقب «قصاب خان یونس» را داد. به دلیل اقداماتش مدت ۲۲ سال در زندان بود. او در سال ۲۰۱۱ به عنوان بخشی از یک معامله مبادله اسرا که شامل یک سرباز اسرائیلی اسیر شده توسط حماس بود، آزاد شد. سینوار یکی از مغز متفکران حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ به اسرائیل در نظر گرفته شده است. او ۱۶ اکتبر ۲۰۲۴ کشته شد.

[۱۳] Haifa سومین شهر بزرگ اسرائیل است که در دامنه شمالی کوه کرمل در امتداد دریای مدیترانه قرار دارد.

[۱۴] Safed شهری در ناحیه شمالی اسرائیل.

[۱۵] Galilee منطقه‌ای در شمال اسرائیل و جنوب لبنان است که به دلیل کوهستانی و اهمیت تاریخی خود شناخته شده است.

[۱۶] آژانس پروژه‌های تحقیقاتی پیشرفته: یک آژانس دولتی ایالات‎متحده که مسئول توسعه فناوری‌های جدید برای ارتش است.

[۱۷] اشاره به نیروی الحاج رضوان اشاره می‌کند که یگان عملیات ویژه حزب‌الله است.

[۱۸] The AI Lavender process یک سیستم هوش مصنوعی توسعه‌یافته توسط ارتش اسرائیل که به طور خاص برای هدف قرار دادن عملیات در هنگام درگیری‌ها، به‌ویژه در غزه طراحی شده است.

[۱۹] اشاره به جنگ شش‌روزه ۱۹۶۷، نبردی کوتاه اما خونین، از ۵ ژوئن تا ۱۰ ژوئن ۱۹۶۷ (۱۵ تا ۲۰ خرداد ۱۳۴۶) و سومین جنگ میان اسرائیل و کشورهای عربی، مصر، سوریه، اردن و عراق بود و با پیروزی اسرائیل و اشغال شبه‌جزیره سینا، نوار غزه، شهر قدیمی اورشلیم، کرانه باختری رود اردن و بلندی های جولان به پایان رسید. این نبرد نقطه اوج بحرانی بود که از تاریخ ۱۵ مه تا ۱۲ ژوئن ۱۹۶۷ به درازا انجامید

[۲۰] گورکاها سربازانی از نپال هستند که به دلیل مهارت و شجاعت نظامی خود مشهور هستند. آن‌ها سابقه طولانی خدمت در ارتش‌های مختلف از جمله ارتش بریتانیا، ارتش هند و ارتش نپال دارند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط