گفتوگو با آزاده ثبوت درباره شکایت حماس برای خارج شدن از لیست سازمان تروریستی دولت بریتانیا
جنبش مقاومت اسلامی (حماس) برای حذف نامش از لیست سازمان تروریستی دولت بریتانیا، یک شکایت حقوقی ثبت کرده و خواستار خروج از فهرست گروههای تروریستی شده است. در این رابطه مجله چشمانداز ایران گفتوگویی با آزاده ثبوت دانشآموخته دکترای حقوق (عدالت انتقالی) و محقق و مدرس پسادکتری در دانشگاه کویینز بلفاست، انجام داده است تا جزئیات این شکایت روشنتر شود.
***
چشمانداز: جنبش مقاومت اسلامی (حماس) برای حذف نامش از لیست سازمان تروریستی دولت بریتانیا، یک شکایت حقوقی مطرح کرده است. این جنبش درخواستی ۱۰۶ صفحهای به وزارت کشور بریتانیا ارائه کرده و خواستار خروج از فهرست گروههای تروریستی شده است. میتوانید توضیح دهید چه کسانی این درخواست را تهیه کردهاند و پیشینه آنها چیست؟
آزاده ثبوت: پریتی پتل، وزیر کشور وقت بریتانیا، در نوامبر سال ۲۰۲۱ سازمان فلسطینی حماس را به فهرست گروههای تروریستی اضافه کرد. تا پیش از آن تنها شاخه نظامی گروه حماس که با نام «گردانهای عزالدین قسام» شناخته میشود در فهرست سازمانهای تروریستی دولت بریتانیا قرار داشت، اما پتل تصمیم گرفت این ممنوعیت را به کل سازمان گسترش دهد و استدلال کرد که دیگر تمایزی بین شاخههای سیاسی و نظامی این گروه وجود ندارد. هر گروهی که طبق ماده ۴ قانون تروریسم بهعنوان یک سازمان تروریستی در بریتانیا تعیین شده باشد، میتواند درخواست حذف نام خود از فهرست سازمانهای ممنوعه دولت را بدهد. در حال حاضر حماس پروندهای حقوقی را در بریتانیا آغاز کرده و به دنبال حذف نام خود از فهرست تروریستی دولت است. این درخواست توسط موسی ابومرزوق، عضو دفتر سیاسی و رئیس دفتر روابط خارجی حماس، امضا شده است.
شرکت حقوقی ریوروی لا، یک شرکت حقوقی مستقر در لندن، از طرف حماس پیگیری این درخواست حقوقی را به عهده گرفته است. فهد انصاری، دانیل گروترز و فرانک مگنیس، سه وکیل مستقر در لندن، ماه گذشته درخواستی ۱۰۶ صفحهای را به وزیر کشور بریتانیا، ایوت کوپر، ارائه کردند که در آن ادعا شده بود تصمیم سال ۲۰۲۱ به «دلایل سیاسی» گرفته شده و «سوءاستفاده از قدرت» محسوب میشود.
پریتی پاتل پیش از این به دلیل شرکت در دوازده جلسه مخفیانه با مقامات ارشد اسرائیلی، از جمله بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، مجبور به استعفا از سمت خود بهعنوان وزیر توسعه بینالملل شده بود. او در حالی به ملاقات مخفیانه با مقامات اسرائیلی در نیویورک رفته بود که ادعا کرده بود در تعطیلات خانوادگی به سر میبرد. بدون شک تصمیم او برای ممنوع کردن فعالیت شاخههای سیاسی و اداری حماس و یکسان دانستن آنها با بخش مسلح این سازمان، در صدر فهرست خواستههای اسرائیل قرار داشته است.
چشمانداز: تعریف «تروریسم» که دولت بریتانیا به آن استناد میکند چیست و آیا این تعریف مورد توافق سایر کشورها و سازمانهای بینالمللی نیز هست؟
آزاده ثبوت: تعریف «تروریسم» در بریتانیا که تحت قانون تروریسم ۲۰۰۰ قرار میگیرد، طیف گستردهای از فعالیتها را پوشش میدهد تا جایی که قابل استناد به همه گروهها و سازمانهایی در سراسر جهان که برای دستیابی به اهداف سیاسی از خشونت استفاده میکنند میشود و این یکی از نکاتی است که حماس در گزارش حقوقی خود به آن اشاره کرده است. به این معنی که فعالیتهای نیروهای مسلح اسرائیل، ارتش اوکراین و حتی نیروهای مسلح بریتانیا نیز ممکن است در دایره این قانون قرار بگیرد، اما اینکه به این گروهها عنوان «تروریست» اطلاق نمیشود به صلاحدید وزیر امور خارجه بریتانیا بستگی دارد. برچسب تروریسم، گذار به یک روند سیاسی را غیرممکن میکند، زیرا گفتوگو با تروریستها تابو است.
تنها ۹ کشور از ۱۹۵ کشور در جهان، حماس را یک سازمان تروریستی میدانند، ازجمله استرالیا، کانادا، اسرائیل، ژاپن، نیوزیلند، بریتانیا و ایالاتمتحده. اتحادیه اروپا هم حماس را بهعنوان یک سازمان تروریستی معرفی کرده است، اما این به این معنی نیست که کشورهای عضو در این اتحادیه همه رویکرد مشابهی نسبت به حماس دارند. همچنین سازمان ملل متحد حماس را یک سازمان تروریستی نمیداند. مارتین گریفیتس، معاون دبیرکل سازمان ملل متحد در امور بشردوستانه و هماهنگکننده کمکهای اضطراری، اظهار داشت که حماس از نظر سازمان ملل متحد یک گروه تروریستی نیست؛ در مقابل، آن را یک جنبش سیاسی میدانند. شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز حماس را به فهرست نهادها و افراد تحریمشده خود اضافه نکرده است. سوزانا خلیل، محقق فلسطین، بنیانگذار انجمن حمایت برای خلق فلسطین و مجری برنامه رادیویی کنعان میگوید:
«حماس بخشی از تنوع سیاسی مردم بومی فلسطین است. حماس یک حزب سیاسی فلسطینی با موضع مبارزه مسلحانه علیه استعمار است. در مرامنامه حماس کاربُرد هرگونه عملیات مسلحانه در خارج از فلسطین کاملاً ممنوع است. این گروه مذهبی-سیاسی بر این باورست که کاربُرد حملات در خارج از سرزمین ملی که خواهان آزادی آن از یوغ استعمارند، گناه و «اقدامی تروریستی» است؛ این موضع حماس برخلاف گروههای سیاسی سکولار فلسطینی است که در خارج از فلسطین مانند اروپا، مرتکب چنین اقدامات تروریستی شدهاند».
به سوابق تا این لحظه هم که نگاه کنیم میبینیم که حماس هرگز مصادره به مطلوب نشده تا بهعنوان نیروی نیابتی متحدان منطقهایاش در جنگهای دیگر مداخله کند و همیشه توانسته تمرکزش را بر سرزمین فلسطین تاریخی حفظ کند. همچنین حماس هیچ اقدام مسلحانهای علیه یهودیان خارج از مرزهای فلسطین اشغالی انجام نداده است. دومنشور جدید این سازمان که در سال ۲۰۱۷ منتشر شد به صراحت تأکید شده است که این درگیری سیاسی است، نه مذهبی؛ به عبارت دیگر، این مربوط به استعمار و اشغال مستعمرهنشینان اسرائیلی است، نه نوعی مبارزه باستانی بین اسلام و یهودیت. در ماده ۱۶ این منشور آمده: حماس تأیید میکند که درگیریاش با پروژه صهیونیستی است، نه با یهودیان به دلیل مذهبشان. حماس به دلیل یهودی بودن یهودیان با آنها مبارزه نمیکند، بلکه علیه صهیونیستهایی که فلسطین را اشغال کردهاند، مبارزه میکند. با این حال، این صهیونیستها هستند که دائماً یهودیت و یهودیان را با پروژه استعماری و موجودیت غیرقانونی خود یکی میدانند.
چشمانداز: پس از عملیات طوفان الاقصی پروپاگاندای صهیونیستی و رسانههای جریان اصلی تلاش زیادی کردند تا حماس را بهعنوان بدتر از داعش- یک نیروی تروریستی غیرمنطقی و فاقد هیچ مطالبه سیاسی و پیشینه مقاومتی – ترسیم کنند و در عین حال از بمباران مداوم رژیم صهیونیستی به نوار غزه حمایت کنند. به نظر شما اقدام حقوقی حماس برای خروج از فهرست سازمانهای تروریستی چه تأثیری بر روند نسلکشی در غزه میتواند داشته باشد؟
آزاده ثبوت: نقطه عزیمت این پرونده سیاسی-حقوقی در همین جاست و هدف این پرونده در وهله نخست به چالش کشیدن گفتمانی است که با برچسب تروریسم از مطالبات سیاسی و قانونی فلسطینیها مشروعیتزدایی میکند. از نکات حائز اهمیت این پرونده این است که در کنار سه وکیل حقوقی، بیست نفر از دانشگاهیان و پژوهشگران متخصص در تاریخ فلسطین، مبارزات ضد استعماری و حقوق بینالملل نیز گزارش کارشناسی ششصد صفحهای را ضمیمه این پرونده کردهاند که تاریخ مبارزات سیاسی فلسطینیها از جمله اقدامات حماس در هفده سال گذشته را واکاوی میکند. این کارشناسان شامل پروفسور جان دوگارد، قاضی سابق دیوان بینالمللی دادگستری؛ آوی شلیم، استاد بازنشسته دانشگاه آکسفورد؛ دکتر اسماعیل وادی، از فعالان ضد آپارتاید و عضو دولت اول نلسون ماندلا؛ جاناتان کوک، روزنامهنگار تحقیقی بریتانیایی و برخی از محققان شناختهشده درباره حماس -دکتر اعظم تمیمی، دکتر طارق بقعونی، دکتر تریستان دانینگ و پروفسور جرون گانینگ- هستند. در گزارش به این اشاره میشود:
میان سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۷، فرصت کوتاهی پیش آمد که در آن حماس توسط بازیگران کلیدی بینالمللی، از جمله بریتانیا، تشویق شد تا در انتخابات ریاستجمهوری، پارلمانی و شهرداریهای آینده که از خواستههای اصلی نقشه راه صلح ۲۰۰۳ گروه چهارجانبه بود، شرکت کند. در پاسخ به این درخواست، در سال ۲۰۰۵، حماس و دیگر گروههای فلسطینی اعلامیه قاهره را امضا کردند که در آن تمایل خود را برای پایبندی به فرآیندهای دموکراتیک و شرکت در انتخابات برای دستیابی به قدرت سیاسی نشان دادند. این امر منجر به شرکت حماس در انتخابات شهرداریها و پارلمانی در سالهای ۲۰۰۶/۲۰۰۵ شد و در انتخابات پارلمانی پیروز شد و اکثریت را در بسیاری از شوراهای محلی در سراسر سرزمینهای اشغالی فلسطین به دست آورد. پروفسور آوی شلیم، مورخ برجسته یهودی، در شرح انتخابات سال ۲۰۰۶ در فلسطین میگوید: «حماس اکثریت مطلق را نهتنها در غزه، بلکه در کرانه باختری هم در یک انتخابات آزاد و عادلانه به دست آورده بود. دولت معتدلی بود. پارلمان مردمی شکل داده بود و بهطور مشروع به قدرت رسیده بود. برنامه خود را تعدیل کرد و خواستار مذاکره با اسرائیل برای یک برنامه بلندمدت شده بود. اسرائیل از مذاکره امتناع ورزید و ایالاتمتحده و اتحادیه اروپا و بریتانیا به تبعیت از اسرائیل از به رسمیت شناختن دولت منتخب دموکراتیک امتناع کردند و به جنگ اقتصادی متوسل شدند تا دولت حماس را تضعیف کنند. همانطور که اسناد فلسطین و اسنادی که به الجزیره درز کرده نشان میدهد توطئهای علیه حماس وجود داشته است و کمیته مخفی تشکیل شده بوده که به آن کمیته غزه میگویند. پس از این توطئه نماینده اسرائیل، بریتانیا، امریکا و نیروهای اطلاعاتی مصر در صدد برآمدند که سازمان فتح/دولت خودگردان را برای حمله به حماس و کودتا ترغیب کنند».
با این حال، حماس پس از پیروزیاش در انتخابات سال ۲۰۰۶، فعالانه سعی میکند تا دستور کار سیاسی فراگیری را پیش بگذارد. مثلاً سعی میکند فتح را به ساختار حکمرانی وارد کند. در سال ۲۰۰۷، در پاسخ به افزایش خشونتهای بین جناحی، که توسط دولتهای وقت ایالاتمتحده، اسرائیل و دیگر بازیگران کلیدی غربی تشویق میشد، حماس توافقنامه مکه را امضا کرد که به ایجاد یک دولت وحدت ملی بین حماس و فتح منجر شد. در این توافقنامه بود که حماس برای اولین بار با به رسمیت شناختن وجود دولت اسرائیل، احترام به اولویت راهحل دو دولت و احترام به توافقنامههای مختلف امضاشده توسط سازمان آزادیبخش فلسطین، از جمله توافقنامههای اسلو که قبلاً مورد انتقاد قرار داده بود را پذیرفت. پس از این توافق بود که اسرائیل و ایالاتمتحده تلاشهای خود را برای حذف حماس از سیاست فلسطین افزایش دادند. امری که در نهایت به افزایش خشونتهای بین جناحی و شکست دولت وحدت ملی منجر شد. به گفته آلوارو دِ سوتو، هماهنگکننده ویژه سابق سازمان ملل در روند صلح خاورمیانه، اگر دولت ایالاتمتحده (و دیگران) رویکردی آشتیجویانهتر نسبت به حماس اتخاذ میکردند و از یک سال خشونتهای بین جناحی ناتوانکننده میان حماس و فتح جلوگیری میکردند، دولت وحدت ملی فلسطینی میتوانست بلافاصله پس از انتخابات ژانویه ۲۰۰۶ تشکیل شود.
در واقع اسماعیل هنیه در انتخابات فلسطین در سال ۲۰۰۶ نهتنها در غزه، بلکه در تمام سرزمینهای فلسطینی پیروز شد و قرار بود نخستوزیر کل فلسطین باشد، انتخاباتی که به شهادت ناظران بینالمللی از جمله مرکز جیمی کارتر، رئیسجمهور سابق امریکا، یک انتخابات دموکراتیک، آزاد و عادلانه بود. با این حال میبینیم وقتی رسانههای جریان اصلی در مورد چهرههای سیاسی حماس صحبت میکنند، نحوه به تصویر کشیدن آنها غیرواقعی و کاریکاتورگونه است. بله شما بهعنوان یک تحلیلگر یا یک روزنامهنگار میتوانید نظر خودتان را در مورد سیاستهای حماس و دیدگاههایشان داشته باشید، اما حداقل آن را باید بر اساس یک ارزیابی بنا کنید که بر اساس اطلاعات واقعی است.
چرا حماس اکثریت آرا را به دست آورد؟ به این دلیل که نماینده مقاومت در برابر اشغال بود، درحالیکه تشکیلات خودگردان فلسطین به یک نهاد همدست با رژیم تبدیل شده بود و هیچ مقاومتی در برابر آن نشان نمیداد. به همین دلیل است که حماس پیروز شد. تحریم حماس و اطلاق عنوان تروریست به آن همچنین به تضعیف خواستههای دموکراتیک مردم فلسطین که در سال ۲۰۰۶، به حماس رأی دادند، منجر میشود و کاملاً ضد دموکراتیک و مغایر با تعهدات دولت بریتانیا تحت ماده ۱۰ و ماده ۳ پروتکل ۱ کنوانسیون اروپایی حقوق بشر است. همچنین حماس بر اساس نظرسنجیهای انجامشده مرکز تحقیقات سیاست و نظرسنجی فلسطین که از نظر بینالمللی معتبر است بین ۳۰ تا ۴۰ درصد از حمایت مردمی برخوردار است؛ بنابراین، حماس یک بازیگر مهم در سیاست فلسطین است که نمیتوان آن را نادیده گرفت.
در سال ۲۰۱۷، حماس منشور جدیدی منتشر کرد که در آن با شکلگیری یک کشور فلسطینی در امتداد مرزهای ۱۹۶۷ بر اساس یک موضع اجماع ملی موافقت شده بود. موضعی که اسرائیل را بهصورت ضمنی به رسمیت میشناخت. یحیی السنوار که از سال ۲۰۱۷ رهبر حماس در غزه و یکی از چهرههای اصلی ارتباط بین دفتر سیاسی حماس با شاخه مسلح آن، گردانهای عزالدین قسام، شناخته میشد، اعلام کرده بود که در مقابل هر کسی که مانع روند آشتی با فتح شود خواهد ایستاد. بنا بر گزارشها، او همچنین فرستادگانی را برای محمود عباس فرستاده بود که پیشنهاد ادغام گردانهای عزالدین قسام را در یک نیروی امنیتی ملی فلسطین تحت کنترل تشکیلات خودگردان فلسطینی بدهد. حماس همچنین موافقت کرد مرز غزه با مصر توسط نیروهای امنیتی طرفدار فتح کنترل شد که امتیاز قابلتوجهی بود. سوابق تاریخی نشان میدهد حماس مایل است به تعامل سیاسی پاسخ دهد تا جایی که با وجود محکومیت قاطع راهحل دو دولتی در پیش از ۲۰۰۶، خود را موظف دید در جایی که اجماع ملی وجود دارد راهحل دو دولتی را بپذیرد و بر اساس آن کار کند.
در روز ۳۰ مارس ۲۰۱۸، هزاران فلسطینی تصمیم گرفتند بیهیچ سلاح و بهصورتی صلحآمیز بهسوی حصارهای ساختهشده توسط رژیم صهیونیستی بروند و خواستار پایان دادن به محاصره یازدهساله نوار غزه شوند. آنها نام این راهپیمایی را «راهپیماییِ بزرگِ بازگشت» گذاشتند. نیروهای اشغالگر در مرز غزه اما راهپیمایی مسالمتآمیز فلسطینیها را به خاک و خون کشیدند و تکتیراندازان عامدانه «پا»ی راهپیماییکنندگان را هدف گرفتند تا از آنها درس عبرتی برای دیگران بسازند. سربازان اسرائیلی بعدها گفته بودند که تیراندازی به پا بهطور نظاممند انجام میشد، چراکه به باور آنها وقتی یک نفر تا آخر عمر مجبور شود روی ویلچر بنشیند دیگر پایِ بازگشت نخواهد داشت. با وجود اینکه سربازان صهیونیستی از همان ابتدا خشونت مرگباری علیه معترضان به کار گرفتند، اعتراضات همچنان غیرخشونتآمیز باقی ماندند. این اعتراضات مردمی که توسط فعالان مستقل برنامهریزیشده بود، خیلی زود مورد حمایت حماس و سایر گروههای سیاسی هم قرار گرفت. با این حال، هیچیک از این ابتکارات سیاسی به پایان محاصره منجر نشد. نکته مهم این است که امتناع جامعه بینالمللی از جدی گرفتن مطالبات فلسطینیها و در عوض حمایت از حفظ وضع موجود که فلسطینیها را بهطور فزایندهای به حاشیه رانده و سرکوب میکند و عادیسازی در منطقه را بدون اصرار بر هرگونه اقدام متقابل برای تأسیس یک کشور فلسطینی ترویج میدهد، از عوامل اصلی تضعیف رهبری سیاسی عملگرای حماس و گسترش نقش گردانهای القسام بود.
یکی از نکاتی که گزارش ششصد صفحهای ضمیمهشده به آن اشاره میکند این است که بیاعتنایی جامعه بینالمللی به تلاشهای سیاسی رهبری حماس از سال ۲۰۰۶، همراه با عدم تعهد به پایان دادن به محاصره غزه و تلاش برای یافتن راهحلی سیاسی برای مناقشه اسرائیل و فلسطین بود که عملیات ۷ اکتبر ۲۰۲۳ را اجتنابناپذیر کرد. در واقع، این دولت صهیونیستی است که نهتنها هرگز فلسطین را به رسمیت نشناخته، بلکه به صراحت ادعا میکند هرگز هیچ کشور فلسطینی را به رسمیت نخواهد شناخت. در ۱۸ ژوئیه ۲۰۲۴، مجلس رژیم آپارتاید با اکثریت قاطع رأی به رد تأسیس یک کشور فلسطینی، حتی بهعنوان بخشی از یک توافق مذاکره شده، داد. از سویی رژیم صهیونیستی سیاستهای خود در قبال نوار غزه را از طریق مذاکرات و تعامل مداوم، هرچند غیرمستقیم، با حماس مدیریت میکند. هر جنگی علیه غزه از سال ۲۰۰۶ از طریق مذاکرات غیرمستقیم بین اسرائیل و حماس به پایان رسیده است و احتمالاً جنگ نسل کشانه فعلی علیه غزه نیز در نهایت، صرفنظر از نیات اعلامشده اسرائیل، شامل مذاکرات با حماس خواهد شد. اینکه حتی رژیم اسرائیل برای مدیریت روابط خود با نوار غزه نیاز به هماهنگی با حماس داشته است، منطقی بودن سیاست بریتانیا در قبال حماس را زیر سؤال میبرد و ضرورت ارتباط را برجسته میکند، امکانی که با ممنوعیت ایجادشده از سوی بریتانیا با مانع مواجه شده است.
در گزارش همچنین آمده که تروریست خواندن کل سازمان حماس توسط بریتانیا و سایر دولتهای غربی تمام غزه را به یک هدف مشروع برای رژیم تبدیل کرده است، زیرا بسیاری از ساختمانها به نحوی با حماس بهعنوان یک دولت اجرایی، یک تأمینکننده اصلی رفاه اجتماعی و یک جنبش اجتماعی با حمایت مردمی مرتبط هستند. این کشتارها و ویرانی سازمانیافته با حمایت مداوم بریتانیا از رژیم اسرائیل، از جمله صدور مجوز برای صادرات قطعات تسلیحاتی مورد استفاده در بمباران فعلی، انجام میشود. امری که میتواند بریتانیا را در جنایات جنگی مرتکبشده در طول جنگ نسلکشانه رژیم اسرائیل علیه غزه، از جمله اتهام نسلکشی، شریک جرم کند. گزارش همچنین استدلال میکند که حماس هیچ تهدیدی برای بریتانیا یا شهروندان بریتانیایی ایجاد نمیکند. تحریم نظاممند بریتانیا برای حذف حزبی که در تنها انتخابات آزاد و عادلانه در فلسطین اشغالی پیروز شده است، روند سیاسی و دموکراتیک را تضعیف میکند، مانع تلاشهای امدادرسانی بشردوستانه و منجر به مجرمانگاری گسترده فلسطینیها میشود.
استدلالهای حقوقی و بینالمللی که وکلای پرونده حماس به آن استناد میکنند چیست؟
آزاده ثبوت: یکی از استدلالهای اصلی این پرونده این است که مردم فلسطین بر اساس قوانین بینالمللی حق مقاومت مسلحانه دارند. حقی که بر اساس اشغال غیرقانونی غزه توسط اسرائیل به آنها داده شده و نیروهای مقاومت فلسطینی -از جمله حماس- در غزه از این حق استفاده میکنند. وکلای پرونده تصریح میکنند «این حماس است که در نوار غزه در حال مبارزه با نسلکشی (اسرائیل) است و بر اساس قوانین بینالمللی این حق مقاومت باید به رسمیت شناخته شود و تسهیل شود، بهویژه در بستری که خطر وجودی فلسطینیها را تهدید میکند و آنها در معرض جنایت نسلکشی که هولناکترین جنایت شناختهشده برای بشر است قرار دارند. پروفسور ریچارد فالک -متخصص حقوق بینالملل، گزارشگر ویژه سابق سازمان ملل متحد برای فلسطین و محقق برجسته در زمینه عدالت جهانی- در این باره میگوید: «حق مقاومت در فرآیند استعمارزدایی در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ تأیید شد و این حق شامل حق مقاومت مسلحانه نیز بود. حق مقاومت مسلحانه منوط به رعایت قوانین بینالمللی جنگ است، بنابراین تا جایی که شواهد واقعی از جنایات در حمله ۷ اکتبر وجود داشته باشد، این موارد نقض حقوق بینالملل محسوب میشوند، اما خود حمله ۷ اکتبر نهتنها نقض حقوق بینالملل نیست که در بستری که روی داده کاملاً موجه و حتی دیر از موعد هم به نظر میرسد. با این حال یکی از تاکتیکهای اسرائیل که تقریباً در آن موفق شده این است که کاملاً از حمله ۷ اکتبر زمینهزدایی کرده، بهطوریکه این حمله اتفاقی و غیرمنتظره تلقی میشود».
در هر مبارزه مسلحانه مواقعی وجود خواهد داشت که گروههای مسلح مرتکب نقض قوانین درگیری شوند و زمانی که این اتفاق میافتد، باید متعهد به پاسخگویی باشند. حماس برای همکاری با نهادهای بینالمللی مستقل اعلام آمادگی کرده و تصریح کرده آماده است تا اقدامات آن روزش توسط نهادهای بینالمللی بررسی شود و هریک از نیروهایش که مرتکب جنایتی شدهاند، محاکمه شوند. «این در حالی است که اسرائیل از هرگونه همکاری با کمیسیون تفحص سازمان ملل در مورد خشونتهای نسبت داده شده به حماس امتناع میکند، به این بهانه که سازمان ملل» تعصب ضد اسرائیلی» دارد.
سازمان ملل متحد حق دفاع از خود، با تمام ابزارهای موجود، از جمله مقاومت مسلحانه را برای افرادی که تحت اشغال زندگی میکنند به رسمیت میشناسد. این حق در حداقل دو قطعنامه سازمان ملل متحد، قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل مورخ ۲۹ نوامبر ۱۹۷۸ که بر مشروعیت مبارزه یک مردم برای استقلال، تمامیت ارضی، وحدت ملی و رهایی از سلطه استعماری و خارجی و اشغال خارجی را با تمام ابزارهای موجود، بهویژه مبارزه مسلحانه، تأیید میکند و همچنین قطعنامه قبلی مجمع عمومی مورخ ۲۹ نوامبر ۱۹۷۴ که تمام دولتهایی را که حق تعیین سرنوشت و استقلال مردم تحت سلطه استعماری و خارجی و انقیاد بیگانگان، بهویژه مردم آفریقا و مردم فلسطین را به رسمیت نمیشناسند، بهشدت محکوم میکند. مقاومت مسلحانه علیه اشغال خارجی (از جمله محاصره غزه) طبق قوانین بینالمللی مشروع است و به فلسطینیها حق تعیین سرنوشت سیاسی و مقاومت در برابر اشغال خارجی را میدهد. برای مثال، قطعنامه ۲۷۰۸ مجمع عمومی سازمان ملل متحد، با عنوان «حق تعیین سرنوشت مردم»، «مشروعیت مبارزه مردم مستعمرات و مردم تحت سلطه بیگانگان برای اعمال حق تعیین سرنوشت و استقلال خود با تمام ابزارهای لازم در اختیارشان» را تأیید میکند. برای روشن شدن این موضوع میتوانیم ببینیم که کشورهای غربی، از جمله بریتانیا، اخیراً حق مقاومت مسلحانه را مجدداً تأیید کرده و حمایت مادی گستردهای را از اوکراینیهایی که حق خود را برای به دست گرفتن اسلحه علیه تجاوز روسیه اعمال میکنند، فراهم کردهاند؛ بنابراین ممنوعیت حق مبارزه مسلحانه برای فلسطینیها بیش از هر چیز نشاندهنده عدم پذیرش مردم فلسطین بهعنوان اعضای برابر خانواده بشری است و انکار حق مقاومت مردم فلسطین ارتباط نزدیکی با انسانیتزدایی از آنها دارد.
موسی ابومرزوق، رئیس سابق دفتر سیاسی حماس، در اظهارات خود از طرف حماس اظهار داشته که عملیات حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ تنها برای حمله به اهداف نظامی بوده و جنایاتی که در آن روز توسط نیروهای حماس علیه افراد غیرنظامی انجام شد، از سوی رهبری حماس مجاز نبوده و قابل اغماض نیست. آیا مستندات دقیقی درباره اتفاقاتی که در آن روز روی داده وجود دارد؟
درباره جنایات اتفاق افتاده در آن روز با قطعیت نمیتوان پاسخ گفت اما ویدئوهای فیلمبرداریشده از نیروهای مسلح حماس نشان میدهند که آنها در حمله هفت اکتبر اسرائیلیها را با اسلحه کلاشینکف مورد حمله قرار دادند. درحالیکه عکسهای بهجای مانده از کیبوتصهایی مانند بئری، آوار و خانههای سوخته شده را نشان میدهد که شبیه پیامدهای حملات تانک و توپخانه اسرائیل در داخل غزه است. تووال اسکاپا، مسئول امنیت کیبوتص بئری، به روزنامه اسرائیلی هاآرتص گفته است: فرماندهان ارتش اسرائیل خود دستور «بمباران خانههای ساکنان را بهمنظور از بین بردن تروریستها و گروگانها» صادر کردهاند. همچنین شواهد از حمله هلیکوپترهای آپاچی اسرائیل به داخل این مناطق گزارش دادهاند. این در حالی است که بر اساس گزارشی که ارتش در ساعت ۱۰:۳۰ صبح به خبرگزاری اسرائیلی ماکو داده است، «بیشتر نیروهای [فلسطینی] از موج اولیه تهاجم، منطقه را به مقصد غزه ترک کرده بودند».
آنچه در رسانههای اسرائیلی منتشر شد و بعداً در گزارش سازمان ملل در ژوئن ۲۰۲۴ تأیید شد، نشان میدهد بالگردهای اسرائیلی، پهپادها، تانکها و حتی نیروی زمینی تعمداً آتش گشودند تا از اینکه مبارزان فلسطینی اسرائیلیها را زنده به گروگان بگیرند جلوگیری کنند، گروگانهایی که میتوانستند برای آزادی اسرای فلسطینی مبادله شوند. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی، در جلسهای که با اسرای جنگی آزادشده و خانوادههای آنها در ماه دسامبر داشت پذیرفت که آنها «زیر بمباران ما» در غزه بودهاند. بر اساس گزارش تحقیقی انجامشده توسط «انتفاضه الکترونیک» به نظر میرسد صدها اسرائیلی توسط خود رژیم، در حملات هدفمند هانیبال و همچنین در تبادل آتش غیرعمد، کشته شدهاند. در سندی به نام «روایت ما» که توسط حماس منتشر کرد، این گروه اقرار کرد که «شاید خطاهایی در حین اجرای عملیات طوفان الاقصی، به دلیل سقوط سریع سیستم نظامی و امنیتی اسرائیل و آشفتگی ایجادشده در طول منطقه مرزی، اتفاق افتاده باشد».
آسا وینستَنْلی، روزنامهنگار تحقیقی در این باره مینویسد: «تفکیک بین «شهروندان» ساکن در شهرکهای اشغالی و نظامیان اسرائیلی همیشه واضح و مشخص نیست. شهرکهایی که غزه را محاصره میکنند، بعد از اخراج اجباری فلسطینیان توسط شبهنظامیان صهیونیست و ارتش تازه اسرائیل بین سالهای ۱۹۴۷ و ۱۹۴۹، در مناطق اطراف غزه ایجاد شدند. این شهرکها بر اساس دکترین نظامی اسرائیل، بهمثابه کمربندی از سپرهای انسانی برای دفاع از اشغال اسرائیل و سرکوب جمعیت بسیار بزرگتر غزه طراحی شدند.» یکی دیگر از این پیچیدگیها به سرشت متمایز جامعه استعماری اسرائیل مربوط میشود. لایههای مختلف ساختار دفاعی اسرائیل نزدیکی جغرافیایی تأسیسات نظامی و شهرکهای غیرنظامی آن و ازجمله حضور گسترده نیروهای پلیس آموزشدیده نظامی در مناطق غیرنظامی را شامل میشود. گزارش سازمان ملل حتی به تعداد مواردی استناد میکند که «شهروندان» اسرائیل ی اسلحه به دست گرفتند تا درگیر نبرد با مبارزان فلسطینی شوند.
ساختگی بودن ادعاهای سوزاندن کودکان، سر بریدن نوزادان و تجاوز دستهجمعی به زنان نیز که ستون اصلی پروژه نسلکشی رژیم آپارتاید اسرائیل بود در همان ماههای نخست برملا شد. پس از اینکه سازمان پزشکان برای حقوق بشر اسرائیل اعتراف کرد گزارش تجاوز حماس به زنان اسرائیلی که در هفتههای اول نسلکشی توسط این سازمان منتشرشده بود قابل تأیید نیست، سفیر آلمان در تلآویو هم که یکی از تأییدکنندگان اولیه این گزارش بود و نقشی اساسی در اعتباربخشی به آن داشت اعتراف کرد که ادعای او بر مبنای نامهای ساختگی بوده است. لازم است به یاد آوریم که در سال ۲۰۲۳، ۴۷ درصد از کل واردات تسلیحاتی رژیم صهیونیستی از آلمان بوده است؛ یعنی آلمان پس از ایالاتمتحده بیشترین سود را از صدور تسلیحات به اسرائیل در دوران جنگ نسلکشی برده است.
چشمانداز: توافق آتشبسی که در ماه ژانویه به امضای رژیم صهیونیستی و حماس رسیده بود و ایالاتمتحده، قطر و مصر آن را تضمین کرده بودند پس از ۴۲ روز بهطور یکجانبه توسط رژیم صهیونیستی لغو شد، ابتدا با اعمال محاصره غزه و سپس بمبارانهای پیاپی لغو شد. با توجه به اینکه حماس شرایط جدید را نپذیرفته، وضع موجود را چگونه میبینید؟
آزاده ثبوت: در طول ماه گذشته رسانههای غربی گزارشهای بسیار کمی در مورد دیدگاه حماس و سایر گروههای مقاومت فلسطینی و مواضع سیاسی و مبارزاتی آنها ارائه دادهاند. جنبشهای فلسطینی اغلب بهصورت کاریکاتوری و بهعنوان تروریستهای غیرمنطقی که صرفاً به خاطر کشتن میخواهند بکشند، در رسانههای غربی به تصویر کشیده میشوند. در توافق انجامشده در ماه ژانویه ۲۰۲۵ حماس آتشبس بلندمدتی را پیشنهاد کرده بود که میتوانست شامل آزادی همه اسرای اسرائیلی زندانی در غزه نیز باشد، اما در هجدهم مارس، رژیم صهیونیستی آتشبس را متوقف کرد و مانع ورود هرگونه مواد غذایی و دارویی به غزه شد. توافقی که در ماه ژانویه انجامشده بود شامل تبادل تمام اسرای اسرائیلی باقیمانده در غزه با تعداد زیادی از فلسطینیهای اسیر در زندانهای رژیم و همچنین خروج کامل نیروهای اشغالگر و آتشبس بلندمدت و به دنبال آن آغاز بازسازی گسترده در نوار غزه میشد. اسرائیل پس از پذیرش اولیه این توافق را رد کرد و اذعان کرد که خواهان آزادی هرچه بیشتر اسرای اسرائیلی است بدون اینکه مایل باشد تضمینی در مورد خروج نیروهایش از غزه یا پایان جنگ علیه غزه بدهد.
پیشنویس آخرین پیشنهادی که میانجیگران مصری به مذاکرهکنندگان حماس ارائه کردهاند پیشنهادهایی مبتنی بر خواستههای اسرائیل را دربر میگیرد و موارد جدیدی را به شرایط آتشبس اولیه ماه ژانویه اضافه کرده است. در پیشنویس جدید، رژیم اشغالگر خواستار خلع سلاح کامل نهتنها حماس، بلکه تمامی نیروهای مقاومت فلسطینی در غزه شده است، بدون اینکه هیچ شرایط مشخصی برای خروج کامل نیروهای خود از نوار غزه ارائه کند. حماس هم پاسخ داده که آزادی سریع همه اسرای اسرائیلی تنها در صورت آتشبس طولانیمدتی بین پنج تا هفت سال ممکن خواهد بود، اما اسرائیل این توافق را رد کرده است.
«ما با میانجیهایی که آتشبس را تضمین کردهاند صحبت کردهایم که باید تمام تلاش خود را برای متقاعد یا مجبور کردن اسرائیلیها به ادامه توافقی که در ۱۷ ژانویه منعقد شد انجام دهند. متأسفانه نتیجه منفی بود و به ما گفته شد که اسرائیلیها حاضر نیستند. شما نمیتوانید بدون یک آتشبس یا توافق واقعی که بتواند از فلسطینیها محافظت کند و حداقل به آنها این امکان و شانس را بدهد که در صلح زندگی کنند، بدون اینکه توسط اسرائیلیها در یک جنگ نسلکشانه کشته و ترور شوند، پیش بروید. وضعیت انسانی در غزه کاملاً فاجعهبار است. اسرائیلیها به مدت دو ماه محاصره کامل را اعمال کرده است. در این مدت نه غذا، نه دارو، نه یک دانه گندم وارد نوار غزه نشده است. میپرسند چرا حماس حاضر نیست در یک توافق محدود آتشبس ۴۵ روزه شرکت کند که امکان ورود کمکها را فراهم کند، برخی از فلسطینیها از زندانها و بازداشتگاههای اسرائیل آزاد شوند و برخی از اسیران اسرائیلی که توسط مقاومت در غزه نگهداری میشوند، بازگردانده شوند. باید بگویم که نهتنها موضع حماس و گروههای مقاومت، بلکه این موضع اکثر افراد و خانوادههای غزه هست. آنها در صحبتهایشان میگویند اگر انتخاب کشتن تدریجی ماست، ما این گزینه را نمیخواهیم؛ بنابراین چیزی که اسرائیلیها پیشنهاد میدهند که ما برای مدت کوتاهی آتشبس اعلام میکنیم و سپس برمیگردیم تا دوباره شما را بکشیم این است که ما برای ۱۲، ۱۴، ۴۰ روز به شما غذا میدهیم و سپس برمیگردیم تا شما را بکشیم. پذیرفتن این شرط از سوی ما به این معناست که ما نسلکشی را تأیید میکنیم و آن را برای مردم خودمان میپذیریم. به همین دلیل است که ما اعلام کردهایم علاقهای به نگه داشتن زندانیان اسرائیلی نداریم. چرا آتشبس دائمی را نمیپذیرید؟ من فکر میکنم طرح ما موضع اسرائیل را آشکار کرده است. آنها حاضر به آتشبس نیستند. آنها حتی حاضر به صلح با فلسطینیها نیستند. تمرکز آنها تنها روی یک ایده ساده کشتن یا بیرون راندن همه فلسطینیهاست. آنها در مورد بیرون راندن فلسطینیها نهتنها از غزه، بلکه از کرانه باختری هم صحبت کردهاند. اسرائیلیها به این نتیجه رسیدهاند که فلسطینیها حاضر به ترک سرزمینهایشان نیستند؛ بنابراین میخواهند به کشتن فلسطینیها ادامه دهند تا از وجود همه آنها خلاص شوند، زیرا شاهدند که در حین ارتکاب این نسلکشی، از آنها محافظت میشود و کشتار فلسطینیها عواقبی برایشان ندارد. در جامعه بینالمللی هم اراده سیاسی برای متوقف کردن نسلکشی وجود ندارد. اگر هم فلسطینیها کشور را ترک کنند اسرائیل خواهد گفت: آنها با انتخاب خودشان کشور را ترک کردهاند. به همین دلیل است که ما روی ایده آتشبس و توقف نسلکشی تمرکز میکنیم».
مرجعیت فلسطینی اخیراً اقدامات حماس را عامل ادامه نسلکشی در غزه دانسته است. موضع حماس و سایر گروههای فلسطینی در این باره و درباره خلع سلاح در غزه چیست؟
دکتر مصطفی البرغوثی، دبیرکل جنبش «ابتکار ملی فلسطین» و از رقبای سیاسی جنبش فتح و حماس، میگوید: «حماس پیوسته آمادگی خود را برای پایان دادن به مبارزه مسلحانه، کنارهگیری از دولت در شرایطی که یک گروه تکنوکرات با انتخاب جامعه فلسطینی برای اداره غزه انتخاب شود اعلام کرده است. این اسرائیل است که بارها قرارداد آتشبس را نقض کرده است. مصطفی برغوثی همچنین ادعای مرجعیت فلسطینی مبنی بر اینکه حماس عامل ادامه نسلکشی است را رد میکند و اذعان میکند پیش از شکلگیری حماس در سال ۱۹۸۷، اسرائیل به پاکسازی قومی فلسطینیها، قتل، خلع ید، آدمربایی، تجاوز و معلولسازی آنها میپرداخت و اگر حماس از بین برود، اسرائیل به این کار ادامه خواهد داد همچنان که اسرائیل امروز در کرانه باختری، سوریه و لبنان هم به دنبال پروژه اسرائیل کبیر است و پروژه پاکسازی قومی ربطی به حماس ندارد».
رهبری حماس در دسامبر ۲۰۲۳، تصمیم گرفت از دولت کنارهگیری کند و کنترل را به یک دولت تکنوکرات خودگردان فلسطینی یا یک کمیته اداری مستقل واگذار کند. رژیم اما این راه را مسدود کرده است. رژیم صهیونیستی، همچنین سابقهای طولانی در کشتن رهبران حماس در بحبوحه مذاکرات آتشبس یا حتی پیشنهاد آتشبس طولانیمدت دارد. شیخ احمد یاسین، از بنیانگذاران و رهبر معنوی حماس، کمتر از سه ماه پس از آنکه آتشبس طولانیمدت با اسرائیل را «در صورت ایجاد یک کشور فلسطینی در کرانه باختری و نوار غزه» پیشنهاد داد ترور شد. جانشین شیخ احمد یاسین، دکتر عبدالعزیز الرنتیسی کمتر از سه ماه پس از ارائه پیشنهاد آتشبس مشابه به اسرائیل ترور شد. جباری یکی از دیگر از رهبران حماس در سال ۲۰۱۲ درحالیکه «ساعتی قبل از کشته شدنش» در حال بررسی یک توافقنامه «آتشبس بلندمدت متقابل» بود توسط رژیم صهیونیستی به قتل رسید. بسام الصالحی، دبیرکل حزب سوسیالیست خلق فلسطین، ترور هنیه را نشاندهنده پاسخ اسرائیل به مذاکرات آتشبس میداند. او با اشاره به ویژگیهای شخصی هنیه بهعنوان یک مذاکرهکننده عملگرا و انعطافپذیر میگوید: «ترور هنیه پیامی بود مبنی بر اینکه اسرائیل نمیخواهد توافقی اتفاق بیفتد». به این معنا که نتانیاهو علاقهای به دستیابی به راهحل ندارد.
درخواست رژیم اشغالگر در مورد خلع سلاح، نهتنها مربوط به حماس، بلکه معطوف به خلع سلاح کل نوار غزه است. لازم است یادآوری شود که در کنار گردانهای القسام که شاخه نظامی حماس را تشکیل میدهد ده گروه نظامی فلسطینی دیگر نیز وجود دارند که در غزه و کرانه باختری در نبردهای زمینی به دفاع از مناطق فلسطینی در برابر حملات ارتش اشغالگر مشغولاند. خلع سلاح در وضعیتی که اشغال ادامه دارد برای تمام نیروهای مقاومت فلسطینی خط قرمز محسوب میشود. اسامه حمدان میگوید:
«مقاومت مسلحانه مسئله امروز نیست، فلسطینیها بیش از صد سال است که در برابر اشغال بریتانیا و اسرائیل مقاومت کردهاند. مقاومت در فلسطین توسط حماس اختراع نشده و رژیم اشغالگر دهههاست از خلع سلاح فلسطینیها صحبت میکند. نسل جدید فلسطینی همچنان مبارزه خواهد کرد. هیچ گزینهای برای فلسطینیها برای خلاص شدن از این اشغال بدون مقاومت وجود ندارد. آنها به سیاست روی آوردهاند. در واقع آنها در اسلو مذاکره کردهاند و توافقی حاصل شده است. پیشنهاد این بود که دولت فلسطین پنج سال بعد تأسیس شود. این اتفاق پس از بیش از سی سال نیفتاد؛ بنابراین بهعنوان یک ملت تحت اشغال، ما طبق قوانین بینالمللی و طبق همه قوانین حق داریم در برابر اشغال مقاومت کنیم. شما نمیتوانید در مورد خلع سلاح ملتی که تحت اشغال است صحبت کنید، درحالیکه آنها توسط قدرتمندترین ارتش منطقه اشغال شدهاند. اگر میخواهید در مورد خلع سلاح کسی صحبت کنید، باید در مورد خلع سلاح اشغال صحبت کنید، نه فلسطینیهایی که توسط اسرائیلیها سرکوب میشوند؛ بنابراین ما برای آزادی از اشغال مبارزه میکنیم. اگر این اتفاق بتواند از طریق سیاسی رخ دهد، خوب است، ما میپذیریم، ما نمیخواهیم کشته شویم، ما دوست نداریم دیگران را بکشیم، اما اگر به این صورت اتفاق نیفتد، ما برای رسیدن به آن مبارزه خواهیم کرد و تجربه فلسطینیها میگوید هر زمان که اسرائیلیها احساس کردند که در خلع سلاح فلسطینیها یا شکست دادن فلسطینیها موفق شدهاند، نسل جدید دوباره مبارزه علیه اسرائیلیها را آغاز میکند؛ بنابراین این وضعیتی است که ما برای یک دستیابی به یک هدف سیاسی میجنگیم که یک کشور مستقل فلسطینی است، اگر مستقیماً بهسوی این هدف برویم، همه چیز را نجات خواهیم داد، بدون اینکه خونی ریخته شود. به همین دلیل است که ما در مورد خلع سلاح صحبت نمیکنیم. بیایید روی مشکل اصلی یعنی اشغال تمرکز کنیم. بیایید در مورد آزادسازی فلسطینیها از اشغال صحبت کنیم. بیایید در مورد عقبنشینی اسرائیل از سرزمینهای اشغالی فلسطین صحبت کنیم و به فلسطینیها اجازه دهیم کشور مستقل خود را تأسیس کنند و این شروع ایجاد اعتماد و ثبات پس از آن خواهد بود. اگر این اتفاق نیفتد، هیچکس نمیتواند از خواستههایش دست بکشد. شما نمیتوانید درحالیکه کسی کشته میشود، شکنجه میشود، زندانی میشود و در معرض بزرگترین نسلکشی در تاریخ بشر است بخواهید سلاحش را زمین بگذارد. وقتی صهیونیستها در مورد خلع سلاح فلسطینیها صحبت میکنند، ایده آنها کشتن امید فلسطینیها برای آزادی است و اگر پس از آن بخواهند فلسطینیها را بیرون کنند، فلسطینیها هیچ راهی برای دفاع از خود نخواهند داشت. اگر بخواهند آنها را بکشند، آنها هیچ گزینهای ندارند؛ بنابراین وقتی رژیم اشغالگر در مورد خلع سلاح فلسطینیها صحبت میکند، تنها به دنبال تسلیم شدن حماس نیستند، آنها میخواهند فلسطینیها تسلیم شوند و وقتی شما تسلیم میشوید، باید اراده اشغالگر را بپذیرید و بعد آنها در همه جا خواهند گفت»: خب، خودشان تسلیم شدهاند، ما چه باید بکنیم؟ آنها این را پذیرفتهاند». به همین دلیل من معتقدم نهتنها حماس، نهتنها نیروهای مقاومت، بلکه فلسطینیهایی که روند صلح با اسرائیلیها را پذیرفتهاند نیز ایده تسلیم شدن به نفع اسرائیلیها را نخواهند پذیرفت».