مهدی غنی
درباره رضاشاه، پیش از انقلاب جز چند کتابی که جنبه تبلیغات داشت و او را ابرمردی خودساخته و قهرمان نجاتدهنده ایران معرفی میکرد چیزی منتشر نشد، اما پس از انقلاب اسناد، کتاب (ترجمه و تألیف) و خاطرات زیادی منتشر شد که هرکدام از زاویهای به ماجرای روی کار آمدن رضاخان پرداختهاند. متأسفانه در سالهای اخیر موضوع رضاشاه مستقل از واقعیت تاریخی زمانش و حقیقت دوران او به یک سوژه سیاسی تبدیل شده که مخالفان و موافقان حکومت خود را به آن مشغول کردهاند. یکی از دوره رضاشاه فقط یک واقعه را میشناسد و آن مسجد گوهرشاد و رفع زوری حجاب است و آن دیگری هم به ساختمانهای بهجامانده از آن دوران یا راهآهن تهران به خرمشهر افتخار میکند و بر روحش به شکل جدید فاتحه میفرستد. یکی او را قزاق بیسواد مینامد و آن دیگری وی را مؤسس دانشگاه تهران میشمرد. یکی وی را دستنشانده بریتانیای کبیر میداند و آن دیگری او را حافظ تمامیت ارضی ایران و مانع تجزیه کشور با تشکیل ارتش شاهنشاهی معرفی میکند. یکی برایش مقبره و بارگاه میسازد و آن دیگری با دینامیت آن را به ویران میکند. جوانی که حیران و سرگردان به این نسل پرتضاد مینگرد، درمانده میشود که از میان این روایتهای متناقض کدام را برگزیند که به واقعیت نزدیک و از حب و بغضهای سیاسی و اغراض ایدئولوژیک به دور باشد!
کتاب حکومت قانون و دولت پادگانی نوشته دکتر حسین آبادیان که نشر آوش آن را در سال ۱۴۰۲ منتشر کرد تا حدی زیادی این خلأ روایتگری واقعبینانه را پر کرده است. این کتاب مقطع زمانی ۱۲۹۹ تا ۱۳۰۴، از کودتا تا سلطنت رضاشاه را به تصویر و تحلیل کشیده است. کتاب در یازده فصل با بیش از هشتصد صفحه تدوین شده است. نویسنده با دیدن منابع و اسناد بسیار با متدی علمی کوشیده از سطح روایتهای موجود به عمق برود و لایههای زیرین این تحول تاریخی را آشکار کند. نویسنده خود در مقدمه این ویژگی را توضیح میدهد: «حوادث تاریخی در پس پشت خود، در هزارتوی درون خود و در ذات و ماهیت خویش رازهایی دارند که به صرف مطالعه اسناد و منابع کشف نمیشوند. حوادث رویداده تاریخی، سطوحی ناگفتهای دارند که فهم آنها با بهرهبرداری از ظواهر تحولات تاریخی ممکن و میسر است، فهم این سطوح برای مورخانی که به وقایعنگاری از آنچه در ظاهر روی داده است میپردازند، ممکن نیست».
بهعنوان مثال، برای نشان دادن نقش انگلیس در کودتا، به درون بریتانیا و جناحبندیهای سیاسی آن میرود و اختلافنظرهای دولتمردان انگلیسی را درباره نحوه مدیریت و کنترل ایران و هند باز میکند. این روش را در مورد موارد مشابه مثل نهاد وزارت خارجه ایران هم پی میگیرد.
نکته مهم دیگری که در پژوهش دکتر آبادیان به چشم میخورد بررسی همهجانبه جریانهای موازی و رقیب در آن مقطع تاریخی است. همزمان با تحلیل روند کودتا و جریانی که به دنبال اقتدار نظامی بود، جریانی که هنوز قانون اساسی مشروطه را راهحل میدانست از قلم نمیافتد. سیر تغییرات و فراز و فرود آن را هم بررسی میکند و اینکه چگونه از جریان رقیب عقب میافتد و صحنه را به او میبازد، این تغییر و تحول تاریخی برای جامعه ایرانی بسیار تأملبرانگیز و درسآموز است.
ویژگی قابلتوجه این کتاب در این است که تاریخ را بهصورت تکعاملی نمیبیند. اگر دست قدرت خارجی در پس حوادث آشکار است، همزمان نقش و اثرگذاری تودههای مردم و روشنفکران جامعه هم از چشم پژوهشگر ژرفنگر کنار نمیرود: «رساله حاضر سطوح مختلفی از تحلیل تاریخ معاصر ایران را دربر میگیرد، از تحلیل رفتارهای فردی بازیگران سیاسی گرفته تا تبیین ساختارهای اقتصادی و اجتماعی، از تأکید بر اهمیت قدرتهای بزرگ جهانی در حوادث این دوره گرفته تا بحث نقش قبایل و عشایر در شکلگیری فضای جدید سیاسی، همه و همه به نحوی از انحاء در شکل دادن به فضای ذهنی حاکم بر این رساله مؤثر بودهاند».
نویسنده نقش هرکدام از عوامل برشمرده را که توضیح میدهد، با نگاهی ایستا به آن نمینگرد و حرکت آن در پروسه تغییراتش در نظر میگیرد. مثلاً درباره نقش مردم میگوید: «تودهها چگونه کسانی را به قدرت برمیکشند تا خودشان را اسیر پنجههای آهنین آنان سازند و چگونه مسحور و مجذوب و البته مرعوب قدرتی میشوند که خود به این زمامداران اعطا کردهاند، آنگاه است که خود نمیدانند خودکامهای که بر آنان فرمان میراند به واقع کسی نیست جز محصول اعمال خودشان، اعمالی که البته ریشه در فرهنگی خاص دارد که هنجارها و ارزشها و داوریهای یک ملت خاص را تعیین میکند».
در نتیجه نگاهی فرازمانی در آن به چشم میخورد که خواننده میتواند ضمن آشنایی با روایت تاریخی برای امروز و فردای خود نیز از آن تجارب و آموختههایی کسب کند. علاوه بر اینها نویسنده از دخالت تفکرات ایدئولوژیک در پژوهشهای تاریخی نیز پرهیز کرده و آن را مانع رویکرد علمی به تاریخ میداند: «نگاههای توأم با سوءظن به تحولات تاریخی نخستین آفت هر گونه تحقیق مستند هستند. اینگونه تاریخنگاریها بهشدت ایدئولوژیک هستند، یعنی چیزی را از قبل پذیرفتهاند و با روایت عمدتاً دروغ و در هم آشفته وقایع، در صدد اثبات ایدئولوژی خود هستند. در این نگاه پدیدههای تاریخی به خوب و بد تقسیم میشوند. این تقسیمبندی باعث میشود بخشی از حوادث تاریخی عامدانه نادیده گرفته شوند و یا اینکه از آنها تحلیلی باژگونه ارائه شود».
در مجموع کتاب حکومت قانون و دولت پادگانی، برای کسانی که میخواهند به واقعیت تاریخی آن دوران بدون پیشداوری بنگرند، منبع خوبی است که با نثری روان و خواندنی نگاشته شده است.