بدون دیدگاه

خوزستان، محرومیت و توسعه ناموزون

 

گفت‌وگو با احسان هوشمند

در شماره‌های پیشین نشریه چشم‌انداز ایران در گفت‌وگوهای متعدد به مشکلات استان‌ها و مناطق مختلف کشور و نیز اقوام ایرانی پرداخته‌ایم. در حال حاضر، استان خوزستان با وجود منابع طبیعی سرشار، دچار محرومیت شدیدی است که نمود آن در برخی چالش‌ها در منطقه قابل مشاهده است. در سال‌های اخیر اعتراضاتی در منطقه شکل گرفته که نمونه آن حوادث آبان‌ماه و اتفاقات خونین ماهشهر است. برای بررسی وضعیت کنونی خوزستان با احسان هوشمند، پژوهشگر اقوام به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

 

با تشکر از حضور شما در این گفت‌وگو با توجه به تحقیقاتی که اخیراً در منطقه داشته‌اید وضعیت کنونی استان خوزستان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

درباره خوزستان ابتدا گزارشی از ظرفیت‌ها و چالش‌های خوزستان و توسعه ناموزون در این استان می‌دهم، بعد وارد بحث چالش‌های این استان می‌شوم و نهایتاً به بحث‌های سیاسی می‌پردازم.

استان خوزستان یکی از مهم‌ترین و راهبردی‌ترین استان‌های کشور برای امروز و آینده ایران است. در تاریخ معاصر خیلی از ما خوزستان را با نفت می‌شناسیم، اکتشاف اولین چاه‌های نفت و تأسیسات متعدد نفتی در استان خوزستان بوده و از این نظر واجد اهمیت راهبردی برای ما ایرانیان است.

استان خوزستان هزار و ۶۳۳ کیلومترمربع معادل ۳.۹ درصد از مساحت کشور را در برمی‌گیرد. خوزستان شامل ۲۷ شهرستان، ۶۷ بخش، ۱۴۴ دهستان و ۶ هزار و ۴۰۰ روستا (حدود ۴ هزار روستا دارای سکنه و حدود ۲ هزار و ۴۰۰ روستا خالی از سکنه) است. اگر دقیق‌تر بگوییم ۶.۵ درصد از روستاهای کشور در خوزستان قرار دارند و جمعیت این استان در سال ۱۳۹۵ معادل ۴ میلیون و ۵۰۹ هزار و ۷۱۰ هزار نفر است.

همچنین از بعد دیگر باید به این استان پرداخت. خوزستان محل سکونت گروه‌های زبانی متعددی است؛ اکثریتی بختیاری دارد و بخشی قابل‌توجه و نزدیک به بختیاری‌ها نیز هم‌وطنان عرب‌زبان هستند. در کنار آن‌ها جمعیت کوچکی از لُرها (لر کوچک) در اطراف اندیمشک، گروهی شوشی و شوشتری و دزفولی، بهمئی، حتی اقلیتی آذری و کرد و درنهایت گروه اقلیت مندایی‌ها به‌عنوان اقلیتی که فقط در کنار آب در خوزستان زندگی می‌کنند و گروهی نیز فارس‌زبان در استان مستقر هستند. اکثریت قابل‌توجه استان مسلمان هستند، اقلیت کوچک مندایی که در آنجا زندگی می‌کنند که روزبه‌روز از تعدادشان کم می‌شود. مندایی‌ها همان صابئین یا طرفداران یحیی نبی هستند. این گروه تمام مناسکشان با آب انجام می‌شود و فقط در جاهایی که آب باشد زندگی می‌کنند و در خوزستان هم در کنار رودخانه‌هایی ازجمله کارون سکونت دارند.

استان خوزستان دارای چند شاخص مهم است: بیش از نیمی از انرژی کشور در خوزستان تولید می‌شود؛ یعنی حدود ۸۰ درصد از انرژی کشور در حدفاصل مسجدسلیمان تا آبادان استخراج و تولید می‌شود. شاخص دیگر این استان صنعت پتروشیمی است که الآن ۲۱ پتروشیمی کشور در ماهشهر فعال است که ظرفیت توسعه قابل‌توجهی برای کشور ایجاد کرده است. به دلیل جاری بودن پنج رودخانه مهم کشور مانند کارون، کرخه، دز، جراحی (و مارون) و زهره در این استان حائز اهمیت است که این شاخصه دیگر راهبردی این استان است، افزون بر اینکه خوزستان به‌ویژه بخش مرکزی، غربی و جنوبی آن دشت بسیار وسیعی است. این رودخانه‌ها که از کوهستان بختیاری، لرستان، ایلام و حتی کرمانشاهان به آنجا جاری هستند، قابلیت کشت محصولات کشاورزی را در این استان افزایش داده و در حال حاضر نیمی از غذای کشور به‌واسطه محصولات کشاورزی و باغات موجود در خوزستان از این استان تأمین شود و همین ظرفیت باعث به وجود آمدن چند مجموعه کشت و صنعت مهم در این استان شده که کوچک‌ترین آن کشت و صنعت هفت‌تپه است که این روزها با مسائل و مشکلات زیادی دست‌وپنجه نرم می‌کند و هرروز اخبار مختلفی از آنجا به گوش می‌رسد. در کنار این‌ها تولید فولاد، تأسیسات نورد، تولید برق و سدهای متعدد استان خوزستان را واجد اهمیت اقتصادی در کشور کرده است.

همه این صنایع و منابعی که ذکر کردیم یک کارکرد بزرگ در این استان داشته که کمتر آسیب‌شناسی شده و آن ‌هم کوچ گروه زیادی از مردم استان از محل سکونتشان بوده است؛ یعنی این تأسیسات توسعه‌ای باعث تخلیه روستاها و کوچ روستاییان به حاشیه شهرها و گسترش حاشیه‌نشینی در این استان بوده که البته یک عامل هم به کمک این موضوع آمد و آن‌ هم جنگ بود. خوزستان سه دوره مهاجرت عمده داشته است: اولین دوره پیش از انقلاب بود که با آغاز طرح‌های توسعه‌ای و اصلاحات ارضی اتفاق افتاد؛ دوم مهاجرت ناشی از جنگ است؛ و مرحله سوم مهاجرت، دوره‌های سازندگی و پس ‌از آن است که مردم به دنبال زندگی بهتر عازم جاهای دیگر شدند. درنتیجه جمعیت قابل‌توجهی از مردم خوزستان امروزه در مساکن غیررسمی زندگی می‌کنند.

خوزستان با وجود همه این تأسیسات صنعتی متعدد و متنوع و ظرفیت‌هایی که گفته شد یکی از بالاترین نرخ‌های بیکاری را دارد و این موضوع نارضایتی اجتماعی قابل‌توجهی را به دنبال داشته، این در حالی است که شاغلان استان خوزستان در بخش صنعت و معدن در رتبه ششم کشور قرار دارند. در بعضی از سال‌ها جمعیتی بالغ‌ بر ۱۵ درصد بیکار در این استان وجود داشته است، این درحالی‌که بخش زیادی از نیروی کار در این استان در بخش دولتی مشغول به کار هستند؛ مثلاً در سال ۹۳ نزدیک به ۶.۵ درصد از کل کارکنان دولت در خوزستان بودند که این نشان می‌دهد خوزستان رتبه چهارم ازنظر تعداد کارکنان دولت در کل کشور را داراست و در کل استان هم رتبه کارکنان دولت نسبت به‌کل شاغلین ۱۶.۴ است درحالی‌که این آمار در کل کشور ۱۱ درصد است. پس سهم کارکنان دولت هم در کسب‌وکار بسیار بالاست. به سخن دیگر سهم بخش خصوصی در ایجاد فرصت‌های شغلی و اشتغال‌زایی و تحول اقتصادی در استان خوزستان بسیار اندک است؛ یعنی بخش خصوصی ضعیف و نحیفی در استان خوزستان فعالیت دارد. این نکته را هم باید اضافه کنم که از نظر میزان و نوع کشت هم عملکرد این استان بسیار پایین است، یعنی با وجود مقدار زیاد منابع آبی و زمین حاصل خیز میزان تولید گندم در این استان نسبت به هکتار، رتبه ۱۹ در کشور است، درحالی‌که این استان رتبه اول میزان تولید گندم و رتبه دوم سطح زیر کشت را در کشور دارد که نشان‌دهنده کشت غیراصولی و غیرمکانیزه در این استان است؛ یعنی تولیدات کشاورزی استان چندان دانش‌پایه نیست و بر مبنای صحیح و علمی و کارشناسی صورت نمی‌گیرد.

دلیل بهره‌وری کم در کشاورزی این استان چیست؟

نبود تخصص و فنّاوری مدرن کشاورزی یکی از مهم‌ترین دلایل این مسئله است. نکته دوم آسیب‌هایی است که در اثر بهره‌برداری بی‌رویه به زمین‌های کشاورزی به این استان وارد شده، در عین‌ حال استفاده قابل‌توجه از کود شیمیایی که معادل ۱۴ درصد از کل کود شیمیایی مصرف‌شده در کشور در این استان به کار برده شده که اثرات بسیار مخرب زیست‌محیطی دارد. به‌جز نفت ۲.۷ درصد سایر معادن کشور هم در خوزستان قرار دارد، درحالی‌که سهم شاغلان معدن در خوزستان ۱.۷ شاغلان این بخش در کل کشور است؛ یعنی این موضوع باید با دقت بررسی شود که علی‌رغم سهم ۲.۷ درصدی معادن کشور چرا سهم اشتغال در معادن و فرآوری‌های مربوطه چندان زیاد نیست.

از نظر شرکت‌ها و کارگاه‌های صنعتی با بیش از ده نفر نیروی کار، سهم خوزستان با ۳۶۲ کارگاه در کشور رتبه چهارم را دارد که ۲۳۱ کارگاه دارای ۱۰ تا ۴۹ نفر کارگر هستند که رتبه ۱۷ کشوری را دارد. پس سهم خوزستان ازنظر کارگاه‌های صنعتی کشور ۶.۶ درصد است و در رتبه سوم است که از میانگین کشور بالاتر است، ضمن اینکه از نظر ارزش‌افزوده این کارگاه‌ها هم یعنی با کارکنان ۵۰ نفر و بیشتر هم با سهم ۱۸ درصدی در کشور در رتبه اول کشور است.

باوجود این‌ها بازهم آمار بیکاری بالاست و این به دلیل نحیف بودن بخش خصوصی در این استان راهبردی است، درواقع خوزستان یکی از دولتی‌ترین استان‌های کشور است.

این نکته را هم اضافه کنم که استان خوزستان حدود ۱۳۰۰ کیلومتر مرز آبی و خاکی دارد که افزون بر کارکردهای مثبت فراوان اقتصادی، مسائل و مشکلات زیادی ازنظر قاچاق و مسائل امنیتی دارد. یکی از عجایب شاخص‌های توسعه در استان خوزستان این است که این استان باوجود منابع آبی فراوان مشکل آب آشامیدنی دارد، به‌طوری‌که ۱۰۷۰ روستا یعنی حدوداً ۲۶ درصد روستاهای استان فاقد تأسیسات آب آشامیدنی است یعنی با تانکر برایشان آب می‌برند.

مشکل بعدی خوزستان مسئله فاضلاب است که با توجه به بودجه قابل‌توجهی که برای شبکه فاضلاب در این استان هزینه می‌شود و شبکه فاضلاب خوزستان ۵۵۴۳ کیلومتر است یعنی سهم آن در کل کشور ۱۰.۳ درصد بوده و در جایگاه سوم است و این استان با ۵۸۲ هزار انشعاب فاضلاب شهری سهم ۹.۵ درصدی دارد و از حیث تعداد انشعاب فاضلاب در جایگاه چهارم قرار دارد، اما باز هم می‌بینیم با یک باران شدید فاضلاب پس می‌زند و به داخل شهر و خانه‌های مردم وارد می‌شود. مهندسی دقیق، کارشناسی‌شده و نظارت‌شده‌ای صورت نگرفته و احیاناً مؤاخذه و برخوردی با کارهای غیرکارشناسی صورت نگرفته؛ پس بودجه قابل‌توجهی برای فاضلاب خوزستان خرج شده است، درحالی‌که امروزه یکی از مهم‌ترین مشکلات خوزستان موضوع سیستم فاضلاب‌های این استان به‌ویژه در شهرهای بزرگ مانند اهواز و آبادان است. مشکلات فاضلاب شهرستان کارون و کوت‌عبدالله هم در ماه‌های اخیر بازتاب رسانه‌ای زیادی داشت.

آیا وضعیت جغرافیایی منطقه در این مسئله تأثیر دارد؟

این شرایط ازجمله وجود رودخانه‌های مختلف و مسطح بودن و دشت بودن زمین‌ها مهم است، تجاربی هم در دنیا وجود دارد مثل هلند که سراسر دشت است، ولی چرا ما برای خوزستان نمی‌توانیم از این تجارب علمی و فنی به نحو مطلوبی استفاده کنیم.

ازنظر راه‌ها هم خوزستان دارای اهمیت است و مثلاً جاده بین‌المللی ماهشهر در خط راه شمال به جنوب کشور قرار دارد و به‌اصطلاح کل خوزستان از جنوب به شمال را طی می‌کند، یعنی شاخص‌های راه‌ها جنبه‌های مثبت مهمی دارد، اما به نسبت راه‌ها به تعداد خودروها و بار منتقل‌‌شده هم وضعیت نامطلوبی را نمایان می‌کند؛ ازنظر راه‌های روستایی، استان خوزستان وضعیت مطلوبی ندارد و ازنظر حمل‌ونقل عمومی شهر اهواز وضعیت مثبتی ندارد. ازنظر نرخ باسوادی خوزستان در رتبه پانزدهم کشور است؛ یعنی ۸۳.۵ جمعیت خوزستان باسواد هستند که بالاترین آن در ماهشهر است. از نظر تعداد مدارس نسبت به تعداد دانش‌آموزان وضعیت مطلوبی ندارد و در رتبه بیستم کشور است. در بهداشت و درمان اگرچه ازنظر بیمارستان‌های فعال حائز رتبه پنجم در کشور است، اما به لحاظ تخت ثابت یعنی با شاخص ۱۰ هزار نفر ۱۶ تخت، در رتبه هجدهم کشور است. از نظر خانه‌های بهداشت به‌ازای هر هزار نفر جمعیت روستایی در رتبه ۲۹ کشور است و البته مسجدسلیمان در بدترین وضعیت قرار دارد. ازنظر پزشکان عمومی در جایگاه ششم و از نظر پزشکان متخصص در جایگاه پنجم کشور است. به لحاظ تعداد جمعیت به ازای هر پزشک در رتبه هفدهم است و به‌ازای هر پزشک متخصص رتبه ۱۷ و پزشک عمومی رتبه ۲۳ قرار دارد. از نظر فرهنگ، ورزش و عمران شهری با توجه به اینکه خوزستان ۷۶ شهر دارد مشکلاتی هم دارد، همین‌طور که به لحاظ عمران روستایی هم مشکلات اجتماعی زیادی دارد. پس نکته مهم اینکه خوزستان به‌شدت با توسعه ناموزون و ناپایدار دست ‌به‌ گریبان است؛ یعنی از سویی بخش بزرگی از تأسیسات نفتی، گازی، پالایشگاهی، پتروشیمی، آب، برق، فولاد و سایر صنایع کشور در استان خوزستان مستقر است، ده‌ها هزار کارگر و کارکنان صنعتی در این واحدها مشغول هستند، اما در مناطقی مثل مسجدسلیمان، ایذه، رامشیر، آغاجاری و باغ‌ملک یا حاشیه شهرهای اهواز و ماهشهر و هویزه هم به‌شدت با چالش‌های توسعه‌نیافتگی دست ‌به ‌گریبان است. فراموش نکنیم صدها هزار نفر از مردم خوزستان به دلیل همین ناموزونی ساختار توسعه‌ای به حاشیه‌نشینی فضایی یعنی اسکان در سکونتگاه‌های غیررسمی در مناطق حاشیه‌ای روی آورده‌اند. حدود ۹۰۰ هزار نفر در استان خوزستان در حاشیه زندگی می‌کنند و اهواز بعد از مشهد دومین شهر حاشیه‌نشین کشور است. می‌دانیم که خوزستان هشت بندر دارد؛ چهار بندر امام خمینی، خرمشهر، آبادان و ماهشهر کارکرد بین‌المللی دارند، حمل‌ونقل هوایی دارند یعنی شش فرودگاه، ظرفیت جابه‌جایی ۵ میلیون نفر در سال را دارد و فرودگاه اهواز از نظر میزان جابه‌جایی مسافر، چهارمین فرودگاه کشور است. خوزستان با ۲۳ میلیارد تن کالای حمل‌شده رتبه اول در میان استان‌های کشور دارد و البته نسبت بزرگراه و آزادراه به‌کل راه‌های استان ۱۷ درصد است، دو پایانه مرزی دارد، چند منطقه آزاد و ویژه اقتصادی دارد، ده واحد صنعتی فولاد، ۹ واحد کشت و صنعت، سه کارخانه سیمان و سیصد واحد سازنده قطعات صنعتی و تجهیزات بزرگ در این استان هدایت می‌کنند که ۸۱ شهرک و ناحیه صنعتی مصوب دارد که ۵۱ تا از آن‌ها فعال هستند.

خوزستان ازنظر جاذبه‌های گردشگری هم از استان‌های شاخص و عمده کشور است اما ازنظر آموزش ‌و پرورش، آموزش عالی، بهداشت و درمان با مشکلاتی روبه‌روست. به چند شاخصه این توسعه ناموزون وارد می‌شوم. یکی از استان‌های کشور که بالاترین و بیشترین درصد تخریب محیط‌زیست را داشته استان خوزستان است که نتیجه آن ریزگردها و آلاینده‌های زیست‌محیطی و شرایط اقلیمی است. مثلاً در سال‌های ۹۵ و ۹۶ حدود ۲۳۰ روز در سال هوای بعضی از شهرهای استان ناسالم بوده است که ۳۴ روز آن با پدیده ریزگرد حاد مواجه بوده است یا در سال ۹۶ حدوداً ۶۹ روز دما بالای ۴۹ درجه بوده است. همان سال هم با بحران برق مواجه بودیم. حدود ۷۵۰۰ نفر هم بیمار تنفسی فقط در اهواز داشتیم. این آمارها و شاخص‌ها به ما می‌گویند استان خوزستان بیش از هر زمان دیگری نیازمند توجه و تدبیر و برنامه‌ریزی برای رفع چالش‌های بزرگ است. مردم خوزستان در این سال‌ها با درد و رنج‌ها و آلام بسیاری دست به گریبان هستند. رنج و آلامی که دخالت ما در طبیعت و اقلیم و زیست‌بوم مردمان ارجمند این بخش از ایران عزیز است. پس بر مسئولان کشور واجب است بیش از گذشته برای رفع آلام این مردم بکوشند و رسانه‌ها بیش از پیش درباره مصائب و مشکلات خوزستان اطلاع‌رسانی کنند.

قبل از انقلاب، استان خوزستان یکی از مهاجرپذیرترین استان‌های کشور بود. الآن خوزستان از مهاجرفرست‌ترین استان‌های کشور است و مقایسه کنیم که هنوز جمعیت آبادان بعد از گذشت حدود سی سال از جنگ به جمعیت قبل از جنگ بازنگشته است. درحالی‌که قبل از انقلاب خیلی‌ها آرزو داشتند به آبادان بروند و تفریح کنند. آنجا چندین کنسولگری خارجی، تأسیسات عمران شهری، پارک‌ها و مراکز تفریحی فراوانی بود که امروزه آبادان یعنی شهر خاطره‌های بسیاری از ایرانیان با مشکلات متعددی روبه‌روست. خرمشهر هم حال و روز بهتری از آبادان ندارد. نتیجه این شده که خوزستان به استانی مبدل شده که با حاشیه‌ها دست ‌به‌ گریبان است. ما در شهر اهواز حواشی داریم با نام کوی مندلی، کوی کریشان، کوی گل‌بهار، کوی ملاشیه، کوی علوی، کوی گلدشت، کوی سادات، کوی سلیم‌آباد، شهرک مهاجرین و بسیاری نقاط دیگر. این مناطق در حاشیه شهر اهواز مناطقی هستند که نه شهر هستند و نه روستا و در سال‌های گذشته نه از خدمات شهری قابل‌توجهی برخوردار بوده‌اند نه از خدمات روستایی. مقایسه شاخص‌های آموزشی در این مناطق از نظر مدرسه، مهدکودک، امکانات درمانی، درمانگاه، داروخانه، بیمارستان، مطب پزشک، پارک با وسایل ورزشی و وسایل بازی، کلانتری، فروشگاه‌های بزرگ، بانک، سالن ورزشی، کتابخانه، مسجد، پمپ‌بنزین، ایستگاه تاکسی، اتوبوس، سرویس بهداشتی، سطل زباله و خدمات شهری و رفاه و عمران شهری نشان می‌دهد وضعیت این حواشی بسیار نگران‌کننده است.

جمعیت خوزستان به‌ویژه بخش‌های جنوبی و غربی استان جمعیتی است که پیش ‌از این در میان طوایف زندگی می‌کردند و در میان جمعیت‌های عرب، طایفه و عشیره دارای اهمیت بسزایی است. جمعیتی که قبلاً در روستا بوده و مناسبات اجتماعی داشته، کنترل اجتماعی طایفگی و عشیره‌ای وجود داشته و الآن از آن کنده شده و به حواشی می‌رود که کمترین امکانات را هم دارد. مثلاً کسی که می‌خواهد از ملاشیه به اهواز برود متوسط معطلی او در ایستگاه اتوبوس ۴۵ دقیقه است چون خدمات شهری بسیار ضعیف است. ما در منطقه‌ای که این شاخص ناموزون توسعه شکل گرفته و فرد از آن سیستم سنتی عشیره‌ای مهاجرت کرده، هیچ برنامه فرهنگی و اجتماعی برای جذب او نداشتیم. حاکمیت هیچ برنامه‌ای برای اداره آنجا به لحاظ فرهنگی و اجتماعی نداشته پس نتیجه چه می‌شود؟

از سال ۶۸ یعنی بعد از جنگ تحت تأثیر یک سلسله عوامل داخلی و خارجی به‌تدریج در بخش‌هایی از خوزستان گرایش به جریان‌های سیاسی یا حتی تغییر مذهب به‌سوی جریان‌های تکفیری و وهابی آغاز می‌شود. همین مردم خوزستان مدعی هستند قبل از صفویه این مردم شیعه بودند. حتی برخی طوایف مثل حلاف در شهر حمیدیه می‌گویند ما هم‌پیمان حسین بن علی از روز عاشورا هستیم. چه می‌شود که جامعه‌ای که از گذشته به شاخص مذهب به‌عنوان یک ویژگی اعتقادی و به‌عنوان یک عنصر متمایزکننده طایفه‌ای و عشیره‌ای نگاه می‌کرده گروهی هرچند محدود از آن‌ها تغییر مذهب می‌دهند؟ مگر غیر از این است که قانون اساسی کشور و دولت جمهوری اسلامی می‌گویند که مذهب رسمی در کشور شیعه است و تمام امکانات کشور هم در راستای تعمیق ارزش‌های شیعی در کشور بوده است. درحالی‌که نظام سیاسی هم یک نظام شیعی است و تبلیغات رسمی هم تبلیغات شیعی است چطور می‌شود در این جامعه ولو با تعداد پایین تغییر مذهب می‌دهند؟

دلیل گرایش به تغییر مذهب چیست؟

یکی از زمینه‌های تغییر مذهب توسعه ناموزون است. جامعه خوزستان خودش را با چهارمحال و بختیاری و همسایگانش مقایسه نمی‌کند، خودش را با کویت، بحرین، قطر و امارات مقایسه می‌کند. گروهی می‌گویند ما جمعیت قابل‌توجهی با امکاناتی مثل نفت هستیم، اما در سطح زندگی‌مان مثل کویتی‌ها و قطری‌ها نیستیم؛ یعنی یک جامعه برخوردار نیستیم. آورده توسعه صنایع نفت و سایر صنایع استان در سفره مردم خیلی مشهود نیست. این تحلیلی است که در عوام شکل‌گرفته است. وقتی می‌گوییم توسعه ناموزون یعنی بخش‌هایی از جامعه از خدمات توسعه کشور محروم‌اند. ما در شهر ماهشهر که اتفاقات آبان‌ماه رخ داد در نزدیکی چمران منطقه‌ای داریم به نام گاما یا همان شهرک ولیعصر. دو سال قبل من از آنجا بازدید کردم. یک جمعیت فقیر مهاجر که نه هنوز شهر بود و نه روستا، هیچ تأسیسات دولتی در آنجا نبود. جامعه‌ای که یک برنامه فرهنگی و آموزشی نداشته باشد، مدرسه و سایر خدمات موردنیاز شهروندان به او ارائه نمی‌شود و از آن‌طرف در معرض رسانه‌های متنوع خارجی است (۵۵ شبکه ماهواره‌ای در خوزستان به زبان عربی با تمرکز بر مسائل خوزستان دریافت می‌شوند که بخش عمده برنامه‌های آن‌ها بحث تغییر مذهب را در دستور کار دارد) در همین مناطق محروم ممکن است تلویزیون ایران خیلی خوب آنتن دهد، اما مردم از شبکه‌های ماهواره‌ای استفاده می‌کنند.

نکته دیگر اینکه در اتفاقات آبان‌ماه اتفاقات شهرک چمران و یا طالقانی شبیه به هم است. جمعیتی که در یک منطقه محدود زندگی می‌کند و با کمترین امکانات خدمات، حتی آن جامعه در معرض رسانه‌های خارجی است، پس یک موج نارضایتی ایجاد می‌شود. بازتاب این نارضایتی دو دسته می‌شود: یکی تقویت جریانی است که از قبل سابقه دارد؛ یعنی عرب‌گرایی افراطی، جریان قوی که از محی‌الدین الناصر متأثر بودند که در دهه ۴۰ در رژیم سابق اعدام شد. یکی از این بازتاب‌های توسعه ناموزون خود را در عروبیت یا عربیت نشان می‌دهد، یعنی یک جریان تجزیه‌طلبی که نمونه آن در سال‌های ۵۷ و ۵۸ ماجرای شیخ شبیر خاقانی است (مقصود جریان خلق عرب است). این جریان در بعد از انقلاب هم نمونه‌هایی داشت که آخرین آن همین جریان الاهوازیه است. یکی دیگر از پیامدهای آن تغییر مذهب به روایت وهابیت است که یکی از شاخه‌های آن در جریان‌های تکفیری و داعش است که توانستند در خوزستان به‌تدریج یارگیری کنند. این‌ها فعلاً هم با جریان‌های قوم‌گرایی عربی رابطه خوبی ندارند و همه این‌ها را مشرک می‌دانند و گرایششان بیشتر به آیین جدید است.

این جامعه یعنی استان خوزستان چه مشخصه‌ای دارد؟ یکی ناتوانی نظام دیوانی کشور در اداره آنجاست که یکی از مهم‌ترین شاخص‌های ضعف نظام بوروکراتیک یا ضعف دولت و حاکمیت در آنجا، مسئله مدیران آنجاست. ما در استان خوزستان و مجموعه مدیران سیاسی، مدیران فرهنگی، مدیران اجتماعی و مدیران سیاسی و توسعه‌ای و انتظامی و امنیتی و اقتصادی داریم که قاعدتاً پیش از قبول مسئولیت نیازمند آموزش‌های ویژه هستند؛ نه‌تنها در خوزستان بلکه در کل کشور مدیران نیازمند آموزش هستند که متأسفانه از این توانایی بی‌بهره‌اند؛ یعنی نظام دیوانی احساس نیاز نمی‌کند مدیران کشور پیش از گرفتن مسئولیت آموزش ببینند. دقت کنید من در بررسی که داشتم از مجموع ۲۷ فرماندار استان خوزستان اکثریت فارغ‌التحصیل دانشگاه آزاد هستند اینکه دانشگاه آزاد به‌خودی‌خود جایگاه علمی پایین‌تری نسبت به دانشگاه دولتی داشته باشد؛ خیر. اما تأسیس دانشگاه‌های ریز و درشت آزاد اسلامی در شهرهای مختلف کشور بدون وجود زیرساخت‌های لازم و بدون داشتن هیئت‌علمی مناسب مدرک‌گرایی را رواج داده است. یکی از فرماندارها هم فارغ‌التحصیل دانشگاه پیام نور است. آیا این مدیرانِ فارغ‌التحصیل این مراکز آموزش عالی تأثیری جدی در بازبینی و در مدیریت توسعه و چالش‌های آنجا دارد یا خیر؟

یکی دیگر از مسائل و مشکلات مدیریت کشور و ازجمله خوزستان افراط در بومی‌گزینی مدیریت است؛ یعنی به‌جای اینکه تلاش شود شایسته، مدیر شود تلاش می‌شود مدیران محلی شود و به‌نوعی به کارمندان یا کارگزاران نمایندگان مجلس مبدل شوند که خود این هم ضعف است. شاید قبلاً هم گفته باشم وقتی در خوزستان سیل آمد و این استان با بزرگ‌ترین بحران بعد از سال‌های جنگ روبه‌رو شد فرماندار شهرستان سوسنگرد که تازه منصوب‌ شده بود در وسط سیل با نماینده مجلس شهرستان بحثش می‌شود، هر دو اهل سوسنگردند. فرماندار استعفا می‌دهد و محل خدمتش را ترک می‌کند. مانند فرماندهی که در وقت عملیات نظامی نیروهای تحت امرش را رها کند. نه‌تنها برخوردی با ایشان صورت نگرفت، بلکه الآن شهردار خرمشهر است. در حادثه سیل، سوسنگرد فرمانده ندارد و نیروهای مختلف امدادی مستقر هستند و به دلیل فقدان مدیریت، ناهماهنگی سبب هدررفت انرژی‌ها می‌شود. پس مسئله مدیریت هم یکی از مسائل مهم است.

موضوع دیگر که کشوری است موضوع نبود برنامه‌های جامع ناشی از آمایش سرزمین برای توسعه استان و مدیریت چالش‌های پیش‌رو است. استان خوزستان بیش از دیگر استان‌های کشور نیازمند استفاده از برنامه‌های برآمده از آمایش‌های سرزمین برای فائق آمدن بر مسائل پیش‌رو است. این موضوع فعلاً محلی از اعراب در نظام تدبیر کشور ندارد!

نکته حائز اهمیت دیگر در مسئله تغییر مذهب بحث مشارکت اجتماعی است. مدیر ناتوان نمی‌تواند از ظرفیت‌های اجتماعی جامعه‌اش استفاده کند، نمی‌تواند ظرفیت‌سازی کند، نمی‌تواند از ظرفیت عشایر و طوایف و سرمایه اجتماعی آنجا به نفع برنامه‌های خود و در راستای منافع ملی استفاده کند. این مسئله افزون بر مشکلات عدیده اقتصادی و فقر موجب شکل‌گیری یک احساس بسیار مهم می‌شود؛ احساس تبعیض یعنی مردم می‌گویند چرا وقتی این‌همه کارخانه وجود دارد بچه‌های ما بیکار هستند. همان‌طور که گفتم به لحاظ سهم بخش دولتی در اقتصاد خوزستان یکی از دولتی‌ترین اقتصادهای کشور است.

نقل می‌شد که معترضان ماهشهر می‌گفتند ما تحصیلکرده و متخصص هستیم و ما را به نگهبانی استخدام می‌کنند، درحالی‌که تحصیلکرده‌های تهرانی همه پست‌ها را گرفته‌اند.

این روایت البته دقیق نیست. همین الآن رئیس مهم‌ترین کشت و صنعت استان خوزستان آقای ناصری است که اتفاقاً عرب هستند، اما چون روزبه‌روز بر شمار نیروهای تحصیلکرده اضافه شده بدون اینکه برای آینده‌شان برنامه‌ای تدارک دیده باشند و به‌تدریج احساس تبعیض شکل می‌گیرد که حتی ممکن است از خود تبعیض خطرناک‌تر باشد. بخش دولتی هم توان به‌کارگیری این نیروهای تحصیلکرده را ندارد. به‌تدریج این احساس شکل می‌گیرد چون فرد در خانه‌اش فرزند تحصیلکرده دارد، ولی می‌بیند همسایه‌اش بی‌سواد است اما چون در سال‌های قبل استخدام شده، مدام در ذهن خودش قیاس می‌کنند و این احساس بی‌توجهی به فرزندان این فرد موجب نارضایتی می‌شود. از کسانی که در ۳۱ شهریور ۹۷ تفنگ به دست گرفتند و رژه نیروهای مسلح را مورد هجوم قرار دادند، دو برادر و یک پسرعمو بودند که همه اهالی منطقه کوی مندلی بودند و در همان‌جا تغییر مذهب دادند. مادر آن‌ها تعریف می‌کرده که یکی از فرزندانش الکترونیک و دیگری مکانیک در دانشگاه‌های دولتی شوشتر و آبادان خوانده بودند. وقتی بچه‌ها دانشگاه می‌رفتند از شدت فقر انگشت شصتشان از کفش بیرون می‌زده، چون توان خرید کفش را نداشتند و همواره این حس فقر و تبعیض در وجودشان زبانه می‌کشید. پس در این بستر است که زمینه برای جریان‌های افراطی مهیا می‌شود.

خوزستان استان راهبردی این کشور است. ما برای اداره استان خوزستان نیازمند برنامه مدون متناسب با شرایط استان خوزستان هستیم که کارشناسی هم شده باشد و افق‌های پیش‌رو را در پنج سال و پانزده سال و بیست آینده ترسیم کند اما این مهم فعلاً در دستور کار قرار ندارد؛ یعنی راهبردی برای اداره استان خوزستان وجود ندارد؛ اگر دقیق‌تر بیان کنم نظام حکمرانی در استان خوزستان امروزه متناسب با شرایط خوزستان نیست؛ یعنی خوزستان نیازمند ارتقا و اصلاح نظام حکمرانی است و بایستی متناسب با این ارتقاء نظام حکمرانی برنامه‌ای هم داشته باشیم. پس یک شاخص ارتقا نظام حکمرانی و شاخص دیگر تدوین برنامه است. این دو شاخص یکی از مسائل اساسی برای اداره خوزستان منطبق با منافع ملی است و البته برنامه هم باید با مقدماتی مهم مهیا شود. به‌عبارت‌دیگر بخش‌هایی از خوزستان از آورده‌های توسعه استفاده می‌کنند و بخش‌هایی هم استفاده نمی‌کنند. بخش‌هایی که استفاده نمی‌کنند حاشیه‌نشین حاشیه‌های شهرها هستند یا حواشی هستند که در روستا قرارگرفته و یکی از مکان‌هایی هستند که تبدیل به جامعه هدف برای عربستان و برخی جوامع دیگر شدند که بحث تغییر مذهب را در آنجا مدیریت می‌کنند.

در حوادث اخیر در آبان ماه ما جدا از اینکه کم و کیف حوادث در این استان چه بود باید دو نکته را موردتوجه قرار دهیم؛ جاهایی که سیل مهیب با خسارات فراوان آمد کمتر این اعتراض را داشتند چرا؟ وقتی‌که مردم شهر دشت آزادگان یا سوسنگرد یا هویزه یا حمیدیه یا بستان و امثالهم حضور هزاران نفر غیرخوزستانی و غیرعرب را دیدند این حس مثبت و امیدواری ایجاد شده، این حس که دیگر هم‌وطنان ما را می‌بینند و نظام تدبیر ما را فراموش نکرده، موجب شد که در ماجراهای اعتراضی آبان‌ماه کمترین مشارکت در اعتراض‌ها در این شهرها وجود داشته باشد. نکته دوم در اینجا، قبل از سیل است؛ می‌دانید که سنت عشایری، چه لری چه قشقایی چه عربی، یک نسبتی با داشتن تفنگ دارد. تفنگ یک ارزش عشایری است. در سال‌های گذشته حاکمیت در خوزستان یک مقدار بی‌مبالاتی کرده است و به‌عنوان استفاده از ظرفیت عشایر در تأمین امنیت کشور مجوز اسلحه داده است. برآوردها می‌گویند به همان میزانی که مجوز داده شده است اسلحه غیرمجاز در خوزستان وجود دارد. مقاومت مسلحانه یا درگیری مسلحانه در ماهشهر طبیعی است چون بعضی از مردم در این شهرها دارای اسلحه نیمه‌سنگین هستند مثل تیربار. مسلح بودن یک گروهی از مردم همواره می‌تواند به امنیت کشور کمک کند، اما از آن مهم‌تر می‌تواند همواره یک بستر ناامنی هم باشد، می‌تواند درگیری‌های طایفه‌ای یا خشونت‌های اجتماعی به‌عنوان یک ابزار استفاده شود. بخش عمده‌ای از مردم حاشیه‌نشین هستند، اسلحه دارند و فقر هم هست و رسانه‌های خارجی هم بر آن‌ها تأثیر دارد، درحالی‌که رسانه‌های خود ما ناتوان هستند و نتوانستیم مشارکت جامعه محلی را هم کسب کنیم. خوزستان با این پیچیدگی و جمعیت حدود ۵ میلیون نفر همسایه استان ایلام است با جمعیتی کمتر از یک‌میلیون نفر، آیا این دوستان باید شبیه به هم اداره شوند؟ طبیعتاً خیلی منطقی نیست.

نکته بعدی که باید اضافه کنم این است که در استان خوزستان بخش عمده‌ای از تأسیسات صنعتی نفتی و اقتصادی توسط تهران اداره می‌شوند نه توسط استاندار و این به ناهماهنگی نظام بوروکراتیک هم دامن زده است؛ یعنی شرکت‌های نفت و کشت و صنعت و امثالهم باید توسط استاندارها مدیریت شوند، به عبارتی هزینه زیست‌محیطی و اقتصادی آن تأسیسات روی دوش مردم استان می‌آید، اما آورده آن در جای دیگری می‌رود. درنتیجه باید سیستم حکمرانی در خوزستان تغییرات جدی داشته باشد. پس ما نیازمند تجدید ساختار در استان خوزستان هستیم. نکته مهم این است که تک‌تک مناطق کشور واجد پیچیدگی‌های خاص خود هستند و با الگوی مشابه و یکنواخت نمی‌شود به سراغ استان‌های مختلف کشور رفت. استان خوزستان با پیچیدگی‌هایش موجب برخی رقابت‌های محلی هم شده است؛ به‌طور نمونه آنچه سال قبل بر سر دزفول و اندیمشک آمد. حتماً خاطرتان هست شب عید ۹۸ یعنی روز ۲۹ اسفند ۹۷ بر سر نصب تابلوی شهر دزفول و اندیمشک که کجا دزفول تمام و کجا اندیمشک شروع شود درگیری بین اهالی دو شهر اتفاق افتاد. این درگیری در ماه‌های قبل هم رخ داده بود، یعنی بهمن و خرداد ۹۷ و سابقه آن لااقل به چند دهه قبل برمی‌گردد. در زمان مهندس موسوی که اندیمشک از دزفول جدا شد بر سر تعیین حدود تقسیمات کشوری بین دو شهرستان اختلاف به وجود آمد و نتوانستند آن را حل کنند نتیجه چه شد؟ در اسفند ۹۷ سه نفر کشته و ده‌ها نفر زخمی شدند و این مدیریت مسائل مبتلابه استان‌های کشور نیازمند مدیریتی است که متأسفانه مدیران ما برای مواجهه با این نوع مسائل آموزش ندیده‌اند، پس سیستم حکمرانی استان خوزستان باید تغییر کند و برنامه جامعی برای مسائل مختلف اقتصادی اجتماعی فرهنگی و سیاسی خوزستان نوشته شود. آن برنامه افق‌های پیش روی منطقه و بلندمدت را ترسیم کند و برای آن برنامه هم بودجه کافی در نظر گرفته شود و از ظرفیت جامعه محلی یعنی تک‌تک مناطق خوزستان استفاده شود و استفاده جناحی و ابزاری نخبگان سیاسی کشور از مسائل خوزستان مدیریت شود. همین الآن تعدادی از خوزستانی‌ها در ساختار کلان کشور حائز اهمیت و نقش‌آفرین هستند؛ آقای شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی، آقای محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت، آقای مخبر دزفولی رئیس ستاد اجرایی فرمان امام و همین‌طور آقای فروزنده همگی فرزند خوزستان هستند. البته همین‌ها هم با توجه به جایگاهی که دارند رقابت‌هایی با هم دارند؛ یکی از بحث‌های قومی می‌گوید و دیگری از فدرالیسم اقتصادی. باید این نوع رویکردها مدیریت شود. خوزستان بیش از هر زمان دیگری نیازمند توجه جدی نظام تدبیر، جامعه مدنی و رسانه‌های کشور است تا بیش از گذشته مورد توجه افکار عمومی قرار گیرد. مردمان شریف ساکن در استان خوزستان در سال‌های اخیر با مصائبی مانند سیل، زلزله، ریزگردها، سرازیر شدن فاضلاب به منازل مسکونی‌شان دست به گریبان بوده‌اند افزون بر آنکه مسائل ساختاری بزرگ‌تری نیز موجب فقر و محرومیت جدی در بخش‌های زیادی از استان از شرق و شمال استان تا غرب و جنوب استان بااهمیت شده است. بر همه ایرانیان به‌ویژه اهل‌قلم و اهالی فرهنگ و علم فرض است که بیش‌ازپیش با مسائل خوزستان آشنا شوند و همگی برای آینده روشن‌تر این استان بکوشیم. استان خوزستان بخش جدایی‌ناپذیر از پیکر فرهنگ و تمدن ایرانی است. توسعه ناموزون حال و روز این استان را با مسائل ریز و درشتی روبه‌رو کرده است برای مدیریت این مسائل و مشکلات و چالش‌ها، ضمن برنامه‌ریزی کارشناسی شده و منطبق با واقعیات این سامان و البته با یاری‌گرفتن از ظرفیت‌های نیروی انسانی شایسته در استان خوزستان و دیگر هم‌وطنان امید است مردم خوزستان افق‌های شایسته‌تری در انتظارشان باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط