بدون دیدگاه

دریاچه ارومیه دوراهی بزرگ

کاووس واضحی

طبق آخرین اظهارنظر دبیر کارگروه ملی نجات دریاچه ارومیه،۱ تراز دریاچه در روز سوم شهریور سال جاری ۱۲۶۹.۸۹ متر، حجم آب حدود ۷۳۰ میلیون مترمکعب و وسعت آن هم ۶۴۴ کیلومترمربع مساحت عنوان شد. از سوی دیگر عیسی کلانتری در مصاحبه‌ای گفته: بهتر است به‌جای دریاچه از دریاچه نمک برای آن استفاده کرد. ازنظر او، آبی در دریاچه باقی نمانده است. حدود ۳۰۰ کیلومترمربع باقی‌مانده مخلوطی از آب و نمک بوده و به‌علت غلظت شدید نمک (تا میزان ۵۰ درصد) تا پایان شهریور تمام خواهد شد.۲ مسئولان دولتی مدام از حال و روز بد دریاچه می‌گویند و مهم‌تر از همه، کارشناسان مستقل هم، دریاچه را در مرز خشکی کامل دانسته و برخی احیای آن را به‌دلیل انباشت انبوه رسوبات نمکی در اعماق دریاچه، غیرممکن می‌دانند.

سخن‌ در باب علت خشکی دریاچه، کارنامه ستاد احیا و چه باید کرد، زیاد است. پس از انتشار فیلمی از یک فضانورد روسی و تصاویر وحشت‌انگیز ناسا در مردادماه، واکنش‌ها در باب دریاچه بی‌شمار بوده است. این‌طرف‌تر، مردم استان آذربایجان غربی به‌ویژه کشاورزان، حتی در صد متری دریاچه، سخت مشغول غرق‌آبی باغات و مزارع خود هستند و نسبت به دریاچه غمی ندارند. سرسبزی و خرمی باغات، در کنار حال نزار و غم‌بار دریاچه حکایت از باخت دریاچه طی چهار دهه دوئل طاقت‎فرساست. سازمان حفاظت محیط زیست پا عقب گذاشته، ستاد احیا تعطیل شده، استانداری‌ها و نمایندگان حوضه دریاچه به‌ویژه آذربایجان غربی در اندیشه سازگاری مردمی‌اند که در آینده نزدیک برای رأی، گذرشان به آن‌ها خواهد افتاد. حکومت هم به‌طور بی‌سابقه‌ای در سکوت به سر می‌برد؛ انگار ، نه خانی آمده و نه خانی رفته!۳

کلافی سردرگم به معنای واقعی! هر چه هست، کفه شور و شوربختی دریاچه چنان سنگین و سهمگین گردیده که آن را در حال وداع با گذشته‌ای پررونق قرار داده است. همچو عروسی دوران‌دیده که فروغش به سر آمده است. چشم‌انداز نیلگون دریاچه با تمامی عناصر و اکوسیستم زنده، زیبا و دل‌انگیز به بیابانی با وسعت ۶ هزار کیلومترمربع مخلوطی از خاک و سنگ و غبار و نمک بدل شده است. ۹۸ درصد دریاچه خشکیده است! در میزان تاب‌آوری دریاچه و امکان آبگیری مجدد سخن‌ها و امیدها زیاد است؛ اما در از بین رفتن اکوسیستم و کارکرد عادی دریاچه و عدم احیای آن تردیدی باقی نمانده است.

به نظر می‌رسد دولت برنامه‌ای برای احیای دریاچه نداشته و در صدد جایگزین کردن و تغییر کاربری آن است. دوراهی بزرگ و بده‌بستانی پرمسئله! ۶ هزار کیلومترمربع زمین با قابلیت‌های متعدد، پرفایده، وسوسه‌برانگیز در برابر بودجه سنگین، مرارت‌های احیا، مقاومت کشاورزان و تردید در امکان احیای دریاچه، دولت را در برابر یک تصمیم بزرگ قرار داده است. تا حدی که ممکن است در تصمیمی غیرمنتظره، خود را به‌یک‌باره از دردسرهای دریاچه خلاص کند. برخی از دلایل و نشانه‌های این تصمیم عبارت‌اند از:

۱- در صحبت آقای معتمدیان هیچ برنامه و جدیتی مشاهده نمی‌شد. شمایل، لحن، انگیزه و حساسیت او در حدی نبود که بخواهد در مورد سرنوشت دریاچه‌ای با وسعت ۶ هزار کیلومترمربع که در یک‌قدمی مرگ است، اظهارنظر کند. او پشت به دریاچه و رو به کشاورزان بود.

۲- زمزمه برداشت نمک به ارزش ۱۰۰ میلیارد دلار. روزنامه همشهری در شهریور ۹۲ پرده از ارزش دلاری نمک دریاچه برداشته بود.۴

۳-  کشف معدن ماده ارزشمند و بسیار نادری به نام لیتیوم. میزان لیتیوم موجود در دریاچه (بیش از ۸ میلیون تن) تا اندازه تأمین کل تقاضای دولت امریکا در سنوات آینده و همین‌طور ۴۰ درصد تقاضای جهان برآورد شده است.۵ مضاف بر این، افتتاح مجتمع شهید باکری به‌عنوان بزرگ‌ترین معدن اورانیوم در غرب ایران در محدوده معدنی جنگسر خوی با حضور معاون اول و مقامات ارشد سازمان انرژی اتمی ایران می‌تواند محرک استخراج لیتیوم دریاچه باشد.۶

۴- عدم تخصیص اعتبار و همکاری لازم از سوی دولت سیزدهم. در دو سال گذشته حق‌آبه دریاچه ارومیه قطع شده است. دولت رئیسی اعتباری برای دریاچه نداده،۷ و دستگاه‌های مرتبط به شکل عجیبی سکوت کرده‌اند؛۸ انگار پشت پرده به آن‌ها چنین القا شده که این مرده نیرزد بدین شیون!

۵- تعطیلی ستاد احیای دریاچه ارومیه. فعالیت ستاد احیای دریاچه ارومیه به نقل از عیسی کلانتری در حد فضای مجازی تقلیل پیدا کرده و عملاً تعطیل شده است.

۶- به دلیل ویژگی‌های ساختاری جمعیت روستایی، کشاورزی شدیداً وابسته به آب و تبعات ‌پیش‌بینی‌ناپذیر جلوگیری از انتقال آب به کشاورزان، اولویت نمایندگان و استانداری آذربایجان غربی، قبل از دریاچه، کشاورزی و انبوه جمعیت آن است.۹

۷- تضاد بین مردم و دریاچه. بین مردم، اعم از کشاورزان، صنعتگران و شهرنشینان در خصوص تأمین آب با سهم محیط زیستی دریاچه یعنی «حق‌آبه» تضاد منافع عمیقی وجود دارد. «این یه تکه نان بربری من بخورم یا اکبری»!

۸- سکوت و خاموشی حکومت درباره دریاچه. بحران دریاچه و مسائل آن عمدتاً از سوی کارشناسان محیط زیست و فعالان اجتماعی مطرح می‌شود. کلیت نظام درباره دریاچه سکوت معنی‌داری اختیار کرده است. رفتار حکومت درباره دریاچه، بی‌مانند به برجام نیست. ابتدا، نه. در میانه راه، مقداری مماشات، و درنهایت نه قاطع.۱۰ شاید کشتی‎بان را سیاستی دگر آمده است!

تبار فکری و نظری گذار از دریاچه ارومیه به اظهارات دکتر پرویز کردوانی برمی‌گردد. پیر دوران‌دیده و جهان‌گشته، دوستدار ارومیه و پدر کویرشناسی ایران و شناخته‌شده در مجامع بین‌المللی در ۹۵ سالگی گفت: دریاچه ارومیه سوراخ است و ریختن آب در آن خیانت. او به‌جای کویرزدایی، کویرزایی را برای دریاچه ارومیه پیشنهاد داد و گفت: دریاچه ارومیه هیچی ندارد. او بود که استخراج نمک، بازدهی اقتصادی و مصارف آن را تشریح کرد. تازه می‌شود فهمید علت بردن پیرمرد ۹۵ ساله با عصا، قامتی خمیده، اعصابی ناروان به تلویزیون و درانداختن شوخی‌ها و قلقلک‌های خارج از شأن پدر کویر ایران، چه بود؛ توجیه تغییر کاربری دریاچه ارومیه.

بررسی وضعیت دریاچه و مرور شاخص‌های مرتبط

میزان آب دریاچه طی سال‌های منتخب (به کیلومترمربع)۱۱

سال          ۱۳۷۴        ۱۳۹۲        ۱۳۹۶        ۱۳۹۸        ۱۴۰۰        ۱۴۰۱        ۱۴۰۲

وسعت دریاچه             ۶۰۰۰        ۲۴۴۶        ۱۶۹۸        ۳۰۳۶        ۳۰۹۵        ۲۴۰۸        ۳۰۰

در سال ۷۷ وسعت دریاچه ارومیه ۶ هزار کیلومترمربع بوده است. در سال جاری این مقدار به حدود ۳۰۰ هزار کیلومترمربع کاهش یافته است؛ بنابراین از وسعت دریاچه فقط ۵ درصد باقی‌مانده است.

میزان آب دریاچه (میلیارد مترمکعب)

سال          ۷۴            ۹۵            ۹۶            ۱۴۰۲

میزان آب   ۳۲            ۱.۰۴۵       ۱.۰۱         ۳.

میزان آب دریاچه از ۳۲ میلیارد مترمکعب در سال ۷۴ به ۳۰۰ میلیون مترمکعب رسیده است.

میزان تراز آب دریاچه۱۲

سال          ۷۴            ۸۴            ۸۷            ۹۰            ۹۴            ۱۴۰۲

میزان         ۱۲۷۸.۴۰   ۱۲۷۲.۸۴   ۱۲۷۲.۱۵   ۱۲۷۱        ۱۲۷۰.۲۴   ۱۲۶۹.۸۰

میزان تراز آب دریاچه از حدود ۱۲۷۸ متر در سال ۷۴ به حدود ۱۲۶۹ در سال ۱۴۰۲ رسیده که بالاترین کاهش در طول شصت سال اخیر بوده است.۱۳ در دو دهه گذشته، به‌طور متوسط سالانه ۴۰ سانتیمتر از دریاچه کم شده است. از سال ۱۳۷۴ تا سال ۱۴۰۲ حدود ۹ متر تراز دریاچه افت داشته است.

میزان ورودی و خروجی آب دریاچه

(میلیارد مترمکعب)

کل میزان بارش           ۱۸

تبخیر و تعرق              ۱۳

قابل‌دسترسی               ۶

آب قابل‌برداشت           ۵

از کل ۱۸.۵ میلیارد مترمکعب بارندگی در حوضه دریاچه، حدود ۱۴.۵ میلیارد مترمکعب مربوط به بالادست و حدود ۴ میلیارد مترمکعب مربوط به پایین‌دست بوده است. از این میزان بارش، پس از تبخیر و تعرق، حدود ۶ میلیارد مترمکعب آب قابل‌ دسترسی است که از این مقدار حدود ۵ میلیارد (معادل ۸۳ درصد) برداشت می‌شود.

میزان مصرف آب در حوضه آبریز ارومیه

(به میلیارد مترمکعب)

کل آب       بخش کشاورزی            شرب و صنعت

درصد         میزان         درصد         میزان

۵              ۹۲            ۴.۶           ۸              ۴.

از ۵ میلیارد مترمکعب آب قابل برداشت، سهم بخش کشاورزی ۴.۶ میلیارد مترمکعب (۹۲ درصد) و سهم بخش صنعت و شرب هم، ۴۰۰ میلیون مترمکعب (۸ درصد) بوده است.

تعداد سدهای حوضه دریاچه ارومیه

بهره‌برداری شده           در دست ساخت          در حال مطالعه            جمع

۵۲            ۱۰            ۴۱            ۱۰۳

مجموعاً ۵۲ سد در حوضه دریاچه فعال است و تعدادی هم در حال ساخت و مطالعه. آمار دقیقی در مورد میزان ذخیره آب پشت سدهای حوضه وجود ندارد، اما طبق گفته مدیر شرکت آب منطقه‌ای آذربایجان غربی در سال‌های اخیر حجم آب پشت سدها کاهشی معادل ۲۰ درصد داشته است. تبخیر و تعرق آب پشت سدها بالاست. آب حاصل از بارش‌های سالانه در بالادست حبس و جذب زمین‌های اطراف می‌شود. درواقع آن میزان آبی که برای حق‌آبه دریاچه حیاتی است در پشت سدها از بین می‌رود. حدود ۲ میلیارد مترمکعب آب در پشت سدهای حوضه دریچه ناپدید می‌شود. از سوی دیگر میزان پرشدگی سدها در بهترین دوره سال زراعی کمتر از ۵۰ درصد عنوان‌ شده است. با این اوصاف، میزان ذخیره آب پشت سدها را در بهترین شرایط نمی‌توان بالای ۳ میلیارد مترمکعب دانست.

تعداد و وضعیت چاه‌های حوضه دریاچه ارومیه۱۴

وضعیت چاه‌ها             ۱۳۹۷        ۱۴۰۰

مجاز          ۴۰ هزار     ۵۸ هزار

غیرمجاز      ۲۲ هزار حلقه              ۶۰ هزار

میزان برداشت آب        حدود ۱.۵ میلیارد مترمکعب          حدود ۲ میلیارد مترمکعب

مجموع آب قابل‌برداشت از چاه‌های حوضه دریاچه در سال ۱۴۰۰ حدود ۲ میلیارد مترمکعب بوده است. در سال ۱۴۰۰ بنا به گزارش تفریغ بودجه، حدود ۳۰۰ هزار چاه غیرمجاز در کشور وجود داشته که استان آذربایجان غربی با ۱۸ درصد بیشترین مقدار را در کشور به‌به خود اختصاص داده است.

کشاورزی سنتی پاشنه آشیل دریاچه

ترکیب جمعیتی استان آذربایجان غربی در سال ۱۵۱۴۰۰

کل جمعیت شهری        روستایی

تعداد         درصد         تعداد         درصد

۳۴۴۵۰۰۰  ۲۳۰۸۰۰۰  ۶۷            ۱۱۳۷۰۰۰  ۳۳

جمعیت استان آذربایجان غربی در سال ۱۴۰۰ حدود ۳.۴۴۵ میلیون نفر بوده است. از این میزان، حدود ۶۷ درصد در مناطق شهری و ۳۳ درصد در مناطق روستایی ساکن بوده‌اند؛ بنابراین استان آذربایجان غربی ازنظر ترکیب جمعیت روستایی، بالاتر از میانگین کشوری که ۲۴ درصد بوده قرار می‌گیرد.

اراضی استان برحسب آبی و دیم

کل اراضی استان          دیم           آبی

میزان         درصد         میزان         درصد

۸۱۱۷۲۹    ۴۷۱۳۶۴    ۵۸            ۳۵۰۳۶۵    ۴۲

در استان آذربایجان غربی حدود ۸۱۱ هزار هکتار اراضی زیر کشت کشاورزی در سال ۹۳ گزارش شده که ۵۸ درصد دیم و ۴۲ درصد به‌صورت آبی بوده است. میزان اراضی دیم بیانگر استعداد طبیعی استان برای کشاورزی است.

وضعیت اراضی آبی استان در سال زراعی ۱۴۰۱- ۱۴۰۲ (برآورد)۱۶

کل اراضی   زراعی         باغی

درصد         میزان         درصد         میزان

۴۱۳۰۰۰    ۷۲            ۲۹۷۰۰۰    ۲۸            ۱۱۴۰۰۰

از کل اراضی آبی استان حدود ۷۲ درصد زراعی و ۲۸ درصد به امور باغ و قلمستان اختصاص یافته است. مجموع اراضی آبی استان در سال موردمطالعه حدود ۳۵۰ هزار هکتار که این مقدار برای سال زراعی ۱۴۰۱-۱۴۰۲ حدود ۴۱۳ هزار هکتار برآورد شده است. بر اساس مطالعات به‌عمل‌آمده برای هر هکتار کشاورزی ۹ هزار مترمکعب آب لازم است؛ بنابراین کل آب موردنیاز استان برای کشاورزی حدود ۳.۷ میلیارد مترمکعب خواهد بود. اگر آب موردنظر استان آذربایجان شرقی و بخش‌هایی از کردستان را هم در نظر بگیریم، کل نیاز بخش کشاورزی بالغ بر ۸ میلیارد مترمکعب خواهد بود. بدون شک آبی برای دریاچه نخواهد ماند.

تعداد و اندازه زمین کشاورزان استان۱۷

اندازه زمین تعداد         مساحت

تعداد         درصد         مساحت      درصد

کمتر از ۱ هکتار           ۳۸۰۹۹      ۲۲            ۱۷۸۲۱      ۲

۱ تا ۵        ۸۵۸۶۷      ۴۹            ۱۹۷۷۵۳    ۲۵

بالای ۵ هکتار              ۵۰۵۵۸      ۲۹            ۶۰۶۱۵۶    ۷۳

کل            ۱۷۴۵۲۳    ۱۰۰          ۸۲۱۷۲۸    ۱۰۰

اراضی کشاورزی استان آذربایجان غربی به مانند کل کشور خرده‌مالکی است. به‌طوری‌که از مجموع حدود ۱۷۴ هزار واحد کشاورزی دارای زمین، ۷۱ درصد کمتر از ۵ هکتار بوده است. با توجه به اینکه ۵۸ درصد اراضی کشاورزی استان، دیم گزارش شده، بنابراین می‌توان گفت کشاورزان استان از جنبه زمین در سطح پایینی قرار دارند. سرانه زمین در بین کشاورزان استان در سال ۱۴۰۱، ۴.۶ هکتار محاسبه شده است. مقداری پایین‌تر از میانگین کشوری که ۴.۷ هکتار بوده است. بعلاوه اینکه حدود ۱۳ درصد از جمعیت روستایی استان فاقد زمین کشاورزی بوده‌اند.

میزان مصرف آب در کشاورزی (مقایسه ایران با جهان)

ایران          ۹۲ درصد

میانگین جهانی            ۷۰ درصد

میزان مصرف آب در کشاورزی ایران به دلیل ناکارآمدی سیستم‌های آبیاری (غرق آبی) ۹۲ درصد بوده که با میانگین جهانی تفاوت چشمگیری دارد.

راندمان آبیاری کشاورزی (مقایسه ایران با چند کشور منتخب)۱۸

کشور         ایران          لیبی          مصر          هند           پاکستان     ترکیه

درصد         ۳۲            ۶۰            ۵۳            ۵۴            ۴۴            ۴۰

طبق گزارش سازمان خواربار جهانی، راندمان آبیاری کشاورزی در ایران از کشورهای مشابه خود ازنظر اقلیمی و اقتصادی و اجتماعی از قبیل؛ هند، مصر و پاکستان پایین‌تر است.

میزان تولید محصولات کشاورزی به ازای مصرف یک مترمکعب آب

ایران          ۱ کیلوگرم

میانگین جهانی            ۲.۵ کیلوگرم

میانگین میزان تولید محصولات کشاورزی به‎ازای مصرف یک مترمکعب آب در جهان ۲.۵ برابر ایران گزارش شده است.

اطلاعاتی که به‌طور نمونه و گزینشی از وضعیت کشاورزی استان ارائه شود نشان‌دهنده توسعه‌نیافتگی استان در بعد کشاورزی است. توسعه روستایی در بعد از انقلاب عمدتاً معطوف به بخش عمرانی روستاها بوده تا بهبود شیوه‌های تولید. به همین دلیل، شیوه تولید در بین انبوهی از تولیدکنندگان آذربایجان غربی در اشکال سنتی باقی‌مانده است. کشاورزی سنتی برای بقا و ضرورت مقابله با دگرگونی‌های اجتماعی و اقتصادی که نوعاً از سرمایه‌داری مرکز تحمیل می‌شود، چسبندگی بیشتری به منابع طبیعی خواهد داشت. گاهی وقت‌ها به آن‌ها توصیه می‌شود؛ کشت دوباره انجام دهند یا روی به کشت‌های مرکب آورند. یکی از تلفات بسیار هولناک کشاورزی سنتی برای بقا، در عرصه منابع آب کشور جلوه‌گر شده و استان آذربایجان غربی و همین‌طور دریاچه ارومیه یکی از مصادیق آن است.

از موضوعات مهم در اقتصاد سیاسی، به‌ویژه در ایران، مسئله توسعه کشاورزی است. مطابق با تحقیق جامع شادروان دکتر محمد عبدالهی۱۹ اشکال اقتصادی در کشاورزی ایران عبارت‌اند از: سنتی- دهقانی، تعاونی، تجاری و کشت و صنعت‌ها. به‌زعم او کشاورزی دهقانی نسبت به بقیه اشکال، دارای کارایی پایین‌تری است. کلیه مصائب مربوط به تضاد بخش مردمی و دریاچه از توسعه‌نیافتگی کشاورزی و جا زدن کشاورزان در مرحله دهقانی است. حل‌وفصل مسالمت‌آمیز و بدون تلفات گذار از کشاورزی سنتی از وظایف روشن حکومت‌های دموکراتیک در باب توسعه کشاورزی است. ماندن طولانی‌مدت در چرخه کشاورزی سنتی مخرب و فساد آور خواهد بود. تاکنون، دولت به اشکال گوناگون، حتی فدا کردن تالاب‌ها و دریاچه‌ها به بقای آن‌ها کمک کرده است. آن‌ها درنهایت بازندگان توسعه خواهند بود؛ اما دو فردای دیگر که آب پشت سدها مطابق با روال و روند سال‌های گذشته کاهش یابد، ممکن است بازندگی آن‌ها به ویرانی بزرگی منجر شود. بترس از آتشی که تندی کند!

یکی از الزامات توسعه کشاورزی و گذار از شیوه‌های سنتی سرمایه صنعتی و حاکمیت سیاسی دموکراتیک است که تاریخاً شرایط عروج آن را مهیا می‌سازد. برعکس، در صورت فائق آمدن بخش تجاری و مالی سرمایه‌داری، کشاورزان سنتی در یک ائتلاف پنهان طبقاتی بدان وابسته گردیده و به بقای انگلی عادت کرده و دولت با خرج جامعه به بقای آن‌ها کمک خواهد نمود. دریاچه ارومیه، باجی بود که دولت برای بقای کشاورزان از جیب جامعه پرداخت نمود.

    انگاره نامتعارف‌سازی در حل مسئله آب

موانع ایران برای حل متعارف مسئله آب چیست؟ چرا علی‎رغم توصیه‌های کارشناسان درباره متعارف‌سازی حل مسئله آب، جمهوری اسلامی مدام در پی اجرای برنامه‌های نامتعارف در این زمینه است؟ روندهای ناسازگار برای حل متعارف آب کدام‌اند؟

ویژگی‌های کشورهای شرق، ازجمله ایران، تنوعی از شیوه‌های تولید و همچنین ناموزونی سرمایه‌داری را برای این کشورها بر جای گذاشته است. شرق، برای تکامل تاریخی و استقرار سرمایه‌داری راه طولانی نیاز داشته است. بر همین مبنا، سرمایه‌داری در عصر حاضر در این کشورها، بدشکل و در جریان کارکرد عادی جامعه ناکارا، ناتمام و غیرمتعارف عمل می‎کند. نامتعارف بودن در همه زمینه‌ها مشاهده می‎شود؛ حکومت در حفاظت از محیط زیست به همان میزان نامتعارف عمل می‌نماید که در مسئله زنان، اقوام، اقلیت‌ها، آزادی‌های مدنی و…

ایران از روندهای سازگار برای حل متعارف مشکل آب برخوردار نیست. سوای نامتعارف بودن سیستم سیاسی، در ارتباط با آب با سربارهای سنگینی مواجه‎هایم: در کشاورزی با سربار خودکفایی، در صنعت با سربار جانمایی ناصحیح و در شرب با سربار اسراف و فرسودگی زیرساخت‌ها.

در شرایطی که کشاورزی سنتی، به‌غایت فرسوده و مواجه با کمبود شدید آب است، پافشاری بر خودکفایی یکی از نامتعارف‌ترین برنامه‌هاست. نتایج این اقدام تا حدی زیان‌بار بوده که کشور را با خطر نابودی سرزمینی روبه‎رو کرده است. لذا مبدأ بحران در وهله اول کشاورزی است، آنگاه محیط زیست و آب.

    گام اول افول دریاچه

کشاورزی در پویه انقلاب

خصلت ذاتی غیردموکراتیک انقلاب و عدم درک قواعد توسعه متوازن و پایدار، موجب هدف‌گذاری ناصحیح در بدو امر گردید و کشاورزی به‌جای صنعت به‌عنوان محور توسعه قلمداد شد. بخشی که نه از پتانسیل قابل‌توجه برخوردار بود، نه از جنبه نظری جایگاهی در توسعه داشت. حکومت‌داری در شرق بدون شناخت ویژگی‌های تمدنی آن و تعمیق در مسئله آب، امکان‌پذیر نیست. در کشاورزی، به‌عنوان پایه تمدن شرق، آب، همواره مقدم بر خاک بوده است. از ۵۰ میلیون هکتار اراضی قابل‌کشت ایران، فقط ۱۲ میلیون هکتار سالانه زیر کشت می‌رود.

دولت به بخش کشاورزی، بدون در نظر گرفتن ویژگی‌های اقلیمی مناطق فشارآورد و با دیالوگ‌های تا مغز استخوان اشتباه و ازنظر تاریخی معکوس، مانند؛ روستانشینی و خودکفایی، روستاییان را بی‌اندازه امیدوار و وابسته به زمین کرد. درنتیجه، دهقان و روستاییان فاقد زمین با جان تازه‌ای که از انقلاب و ایدئولوژی آن گرفته بودند، به سمت کشاورزی خیز دوباره برداشت. لذا فرآیند درون تابی اقتصاد۲۰ شکل گرفت و با چرخش مته وار کشاورزان در اراضی نه‌چندان مساعد به گودی برگشت‌ناپذیر فروافتاد.

بن‌مایه این حرکت، ناشی از برنامه به‌غایت خطرناک و درعین‌حال ارتجاعی و عقب‌مانده توزیع مجدد زمین بود که در دستور کار هیئت‌های واگذاری زمین قرار گرفت. توزیع مجدد زمین عینی‌ترین توقع جوامع روستایی از انقلاب بود. انقلاب دراین‌باره بدون درک عواقب آن سنگ تمام گذاشت. توزیع مجدد به معنای دهقانی‌تر شدن کشاورزی بود. ؛ اقدامی که حکومت‌های دموکراتیک (علی‌القاعده) از آن پرهیز می‌کنند.

سرنوشت اراضی حوزه دریاچه ارومیه هم در چارچوب گفتمان بالا رقم خورد. بخش‌های وسیعی از اراضی دیم حوضه دریاچه زیر کشت رفت. کشاورز برای بقا، نیازمند به دولت و دولت هم برای سیاست نیازمند کشاورز. به‌تدریج گام‌های بعدی صعود از نردبان پوسیده کشاورزی برداشته شد، اما این اندازه بالا رفتن، هنوز برای سقوط کافی نبود. برنامه خودکفایی از گندم آغاز و به‌تمامی محصولات کشاورزی سرایت نمود. سیاست از اقتصاد انتظار و توقع نامعقولی داشت. اراضی دیم که خشت اول بنای کج بود به زودی قابلیت خود را از دست داد و انقلاب را در مسیر تحقق خودکفایی به تکاپوی بیشتری انداخت. هستی ناقص دهقانان به مخاطره افتاد و برای بقا، طلب بیشتری نمود؛ این بار به‌جای زمین، آب. از یک‌سو اراضی دیم تبدیل به اراضی آبی شد، از سوی دیگر سطح زیر کشت اراضی آبی افزایش یافت. دولت از جلگه کنده شد و با دنده‌سنگین روی به اراضی شیب‌دار آورد و طرح‌هایی همچون طوبی۲۱ را برای توسعه کشت باغات در اراضی شیب‌دار ترویج نمود. برخی از مسئولان کشاورزی، صحبت از کشت ۳۸ میلیون هکتار برای تأمین غذای ۳۰۰ میلیون نفر را نوید می‌دادند.۲۲

    گام دوم افول دریاچه

صدور مجوز چاه و احداث سد

به دنبال محدودیت‌های دیم‌کاری، احداث سد و حفر چاه برای تأمین آب ضرورت یافت. از یک طرف، دولت بی‌محابا سد می‌ساخت و مجوز چاه صادر می‌کرد و از طرف دیگر، مردم، هر جا نیاز پیدا می‌کردند، آتش به اختیار دست به کار می‌شدند. تعداد سدهای آبریز حوزه دریاچه و چاه‌ها به‌شدت افزایش پیدا کرد. آب پشت سدها کفایت کشاورزی و دریاچه را نکرد. لذا حکومت جانب کشاورز را گرفت و آن یکی را محروم.

به‌تدریج حق‎آبه دریاچه ارومیه کاهش یافت و در سال جاری به‌کلی قطع گردید. بسیاری از چاه‌ها با رگه‌های زیرین دریاچه تماس پیدا کرده و آب شور دریاچه به چاه‌های شیرین خزید. آنی شد که پرویز کردوانی گفته بود.

اگر اندک تصوری در بین مسئولان حتی پرادعاترینشان یعنی عیسی کلانتری از پیامدهای توزیع مجدد زمین و مسئله کم‌آبی به‌عنوان پاشنه آشیل تمدن شرق، آگاهی و تعهد می‌بود، اوضاع طوری دیگر رقم می‌خورد و بدون شک می‌شد جلو فاجعه خشکیدن دریاچه ارومیه و ده‌ها مورد مشابه را گرفت.

    گام سوم افول؛

ستاد احیای دریاچه ارومیه؛ تیر خلاص

علی‎رغم اینکه محیط زیست اولویت اول روحانی نبود، اما وخامت دریاچه و ناله‌های آن چیزی نبود که بشود پنهان کرد. نمایشی بودن تشکیل ستاد از همان ابتدا معلوم بود و دستان رئیس‌جمهور چنان به سمت دریاچه نشانه رفت که به سمت برجام رفته بود.

آقای روحانی، احیای دریاچه را به ستادی سپرد که ضرورتی نداشت. خیلی شبیه به احاله حل مشکلات اقتصادی به برجام، همه‌چیز گواه تکرار یک اشتباه دیگر بود. تحت عنوان تشکیل ستاد احیای دریاچه ارومیه با استراتژی پرانتقاد و منسوخ‌شده انتقال آب، توسط آقای کلانتری، سلطان اشتباه! کلانتری هم با دفتر رهبری زاویه داشت و هم مدام با نماینده‌ها و استاندارهای منطقه سرستیز. او گرچه مدیری آگاه و کارشناسی خبره در امر آب بود، اما گزینه مناسب برای ستاد نبود. حضور او در کابینه روحانی به‌مانند حضور رحیم مشایی در کابینه احمدی‌نژاد مقبول نیافتند و مدام حاشیه‎بردار بود.

تشکیل ستاد احیای دریاچه ارومیه، یکی از نامتعارف‌ترین راه‌ها برای حل چنین مشکلی بود. دریاچه‌ای که دارای متولی مشخصی به نام محیط زیست بود، چه نیازی به تشکیلات جدید داشت؟ هم فرض؛ ناکارا بودن سازمان حفاظت محیط زیست و هم فرض؛ هماهنگی ستاد با سازمان‌های ذی‌ربط نابجا و نامتعارف بوده است.

بزرگ‌ترین و شاخص‌ترین برنامه ستاد یعنی انتقال آب از سد کانی سیب بود که می‌بایست ۶۰۰ میلیون مترمکعب آب به‌طور سالانه به دریاچه ارومیه سرریز کند. از آقای کلانتری بعید بود که متوجه عواقب این کار نباشد. علاوه بر آثار مخرب در حوضه کانی سیب و دامن زدن بر اختلافات قومی بین اکراد و آذری‌ها، این انتقال آتش زیر خاکستر دیگری هم دارد؛ رودخانه زاب به سمت عراق جاری است و برگرداندن آن به سمت ایران برای اقلیم کردستان و کشور عراق مسائلی به بار آورد. با چنین کاری آیا می‌توان از دولت عراق توقع داشت در خصوص هورالعظیم مراعات نمایند و وقت و بی‌وقت آبی بگشاید؟ هورالعظیم بهایی بود در برابر کانال کانی سیب. تونل کانی سیب هم در انتهای مسیر به طول ۷۰۰ متر ترک برداشت و هرگز به مقصد نرسید. پرونده ستاد بسته شد. تشکیل ستاد، بسته شدن پرونده و شکست آن، آخرین تیری بود که برای احیای دریاچه، بی‌هدف شلیک شد.

آقای کلانتری در مصاحبه‌ای گفت: پروژه‌های سخت‌افزاری در حدود ۹۷ درصد به اتمام رسیده بودند. تصفیه‌خانه تبریز ۹۹.۵ درصد، تصفیه‌خانه ارومیه ۸۹ درصد و تونل زاب هم ۹۸ درصد. فقط دولت رئیسی حاضر نیست بقیه کار را انجام دهد. همچنین اضافه کرده بود: همه‌چیز آماده هست اما وزارت نیرو حق‎آبه را نمی‌دهد. وزارت نیرو هم گفته بود آبی برای دریاچه باقی نمانده. خوب! اگر قرار بود همه‌چیز بسته به دادن حق‎آبه دریاچه از سوی وزارت نیرو باشد، پس ستاد برای چه بود؟ اگر آبی پشت سدها باشد، وزارت نیرو چرا باید امساک کند؟ مسئله، این است که آبی نیست. یا دریاچه یا کشاورزی.

پی‌نوشت‌ها

  1. محمدصادق معتمدیان برنامه صبح خیر، شبکه یک، سوم شهریور سال جاری
  2. خبر آنلاین، ششم شهریور سال جاری
  3. نگارنده روزهای دهم الی دوازدهم شهریور سال جاری به استان‌های آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی سفر کرده و ضمن بازدید و مشاهده چهار گوش دریاچه، با شهروندان و کشاورزان ذ‎ی‌نفع و مرتبط، گفت‌وگو و صحبت کرده است. مردم آذربایجان شرقی نسبت به آذربایجان غربی سرنوشت دریاچه را با حساسیت و نگرانی بیشتری دنبال می کنند.
  4. به نقل از برخی کارشناسان، ادعای فاجعه زیست‌محیطی و سرگردانی ۷ میلیون نفر و جابه‌جایی تبریز و … که از سوی برخی افراد مطرح می‌شود هیاهو برای هیچ است. یکی از اختلافات آقای کردوانی با آقای کلانتری همین مسئله بود. به‌زعم کردوانی و همچنین کاوه مدنی در صورت خشکیدن دریاچه دنیا به آخر نمی‌رسد.
  5. گزارش تجارت نیوز، ۱۱ اسفند ۱۴۰۱
  6. خبرگزاری فارس در ۲۳/۴/۱۴.۲ نوشت: کشف میدان ۸.۶ میلیون تنی لیتیوم در ایران (دومین کشور در دنیا بعد از شیلی) می‌تواند این کشور را ازنظر صنایع نظامی و قدرت اقتصادی در صدر کشورهای شرق قرار دهد. از این ماده به‌عنوان برگ برنده ایران در بریکس یاد شده است.

۷.محمودزاده، عضو کمیسیون کشاورزی مجلس، خبرآنلاین، ۲۴ تییر ۱۴۰۱

  1. محمودزاده، عضو کمیسیون کشاورزی مجلس، خبرآنلاین، ۲۴ تییر ۱۴۰۱
  2. تعصب و یک‌جانبه‌گرایی نسبت به کشاورزی در وزارت جهاد کشاورزی، استانداری و اظهارات نمایندگان آذربایجان غربی کاملاً مشهود است.
  3. روزنامه‌های محافظه‌کار و سایت‌های همسوی حکومت مدام از خشک شدن دریاچه‌ها در سراسر جهان می‌نویسند. گویا دستی در کار است که خشک شدن دریاچه عادی جلوه کند. تاکنون هیچ عکس‌العملی از سوی مقام رهبری در مورد دریاچه ارومیه ملاحظه نشده است.
  4. روزنامه اعتماد، ۲۵/۴/۱۴۰۲
  5. سایت ستاد احیای دریاچه ارومیه
  6. نتایج منتشرشده تحقیق جدید دانشگاه صنعتی شریف، تیرماه سال جاری. در این تحقیق خشک شدن کامل دریاچه در شهریور ۱۴۰۲ پیش‌بینی‌شده است.
  7. خبرگزاری جمهوری اسلامی به نقل از مدیرعامل شرکت آب منطقه‌ای استان آذربایجان غربی
  8. مرکز آمار ایران، پیش‌بینی جمعیت شهرستان‌های استان آذربایجان غربی
  9. این رقم برآوردی است و بر اساس اظهارنظر مسئولان دولتی ۱۸ درصد افزایش نسبت به سال ۹۳ در نظر گرفته شده است.
  10. مرکز آمار ایران، نتایج سرشماری کشاورزی، سال ۱۳۹۳
  11. خبرگزاری ایسنا، ۱۳۹۳ بر مبنای یافته‌های مطالعه جامع آب کشور طبق گزارش فائو در سال ۲۰۰۰
  12. محمد عبدالهی، نظام‌های بهره‌برداری در کشاورزی ایران، سال ۱۳۷۷
  13. این مفهوم از کتاب طبقه و انقلاب سهراب بهداد و فرهاد نعمانی گرفته شده است.
  14. طرح طوبی ازجمله طرح‌های غیراقتصادی و شدیداً نیازمند سرمایه و آب بود. همچنین منشأ زمین‌خواری‌های بزرگ در کشاورزی.
  15. رجایی، رئیس کمسیون کشاورزی مجلس پیشین و اسکندری وزیر اسبق جهاد کشاورزی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط