بدون دیدگاه

دریغ از یک انتخابات آزاد

مهدی غنی

سالیانی است شاهدیم جریانی در کشور بر این عقیده است که مردم قدرت تشخیص درست و غلط را ندارند و نمی‌توانند خیر و صلاح خود را و اشخاص خادم و خائن را از یکدیگر تمییز دهند؛ بنابراین برای انجام انتخابات مجلس و ریاست‌جمهوری ما باید افراد داوطلب را دست‌چین و گزینش کنیم و کسانی را که صالح تشخیص می‌دهیم به مردم معرفی کنیم تا به آن‌ها رأی بدهند. در غیر این صورت، افراد ناصالح و ناسالم قدرت می‌گیرند و کشور را به انحراف و انحطاط می‌کشانند. این تفکر و رویه را گرچه می‌توان با نتایج به‌دست‌آمده از تجربه عمل‌شده سنجید و مورد نقد قرار داد، اما یک نگاه تاریخی به این رویه هم می‌تواند افق بازتری برای ما بگشاید تا مسئله را گسترده‌تر و عمیق‌تر بررسی کنیم و مبدأ و سرچشمه این تفکر و رویه را بازشناسیم.

   ابتکار عمل

پیش از انقلاب مشروطه که اساساً انتخابی در کار نبود و مردم رعیت شمرده می‌شدند و وظیفه‌شان تبعیت محض از ارباب یعنی صاحبان قدرت بود، اما پس از انقلاب مشروطه که ملت حق انتخاب نمایندگان مجلس را پیدا کردند، اولین مبتکر این رویه که انتخاب مردم را به انتصاب توسط حکومت تبدیل کرد، بنا به اسناد تاریخی، شخص رضا شاه و اطرافیانش بودند. مستندات این ادعا و شکل اجرایی انتصاب نمایندگان مجلس در مقاله «رضا شاه و مشروطیت» نشریه چشم‌انداز ایران شماره ۱۱۱ آمده است،  اما بهترین و محکم‌ترین سند، اعتراف شخص محمدرضا شاه در کتاب مأموریت برای وطنم است: «از زمان تاج‌گذاری خود به این طرف پدرم مجلس شورای ملی را دائماً تحت سلطه خویش قرار داده بود، هرچند هرگز به انحلال آن اقدام ننمود». ۱

ایشان دلیل رفتار پدرش را در ادامه چنین توضیح می‌دهد: «اگر پدرم از روش دموکراسی و پارلمانی استفاده نمی‌کرد به خاطر آن بود که عده رأی‌دهندگان باسواد که برای دموکراسی حقیقی لازم است تا دستگاه تقنینیه مؤثر و مفیدی را به وجود آورند بسیار معدود بود».

بنابراین تا ۱۳۲۰ که رضا شاه سقوط کرد، مردم نتوانستند مزه انتخابات را بچشند و خودشان سرنوشت خویش را تعیین کنند، اما از شهریور ۲۰ به بعد که محمدرضا شاه بر تخت سلطنت نشست وضعیت انتخابات چگونه بود؟

   بعد از رضا شاه

برای درک وضعیت در دوره محمدرضا شاه باز به بهترین و محکم‌ترین سند؛ یعنی اعترافات شخص شاه، رجوع کنیم بهتر است. سال ۱۳۴۵ کتابخانه سلطنتی پهلوی کتابی به نام انقلاب سفید به قلم محمدرضا شاه پهلوی منتشر کرد که به کتاب درسی دبیرستان تبدیل شد و همه رشته‌ها بالاجبار باید این درس را می‌گذراندند. این کتاب در توجیه و توضیح اصول انقلاب سفید شاه نوشته شده بود. در صفحه ۱۰۳ تا ۱۰۶ کتاب مزبور، فصل اصلاح قانون انتخابات، وضعیت انتخابات مجلس را تا سال ۴۱ شرح داده است:

«عده‌ای از بانیان نهضت مشروطه‌خواهی مردمی واقعاً باایمان و فداکار بودند که صمیمانه به خاطر از میان بردن استبداد و تأمین آزادی مبارزه کردند و برخی از آن‌ها در این راه به شهادت رسیدند، ولی متأسفانه مجلسی که با چنین فداکاری‌ها به وجود آمد، خیلی زود تیول همان اشراف و متنفذین و فئودال‌هایی شد که صلاح خود را در عوض کردن ماسک و تظاهر به مشروطه‌طلبی و آزادی‌خواهی تشخیص دادند… بدین ترتیب پارلمان ایران تقریباً دربست در اختیار آن اقلیتی که گفته شد قرار گرفت… این عده از آن نظر که سروکاری با ملت واقعی ایران نداشتند و برای خود ریشه‌ای در اجتماع ایرانی نمی‌شناختند، طبعاً فکر می‌کردند که سروکار آن‌ها باید با سفارتخانه‌های اجنبی باشد، کما اینکه دیدیم که چطور بعد از رفتن پدرم مدتی مدید کارها در ظاهر به دست یک‌عده ایرانی ولی در عمل قسمتی به دست سفارت انگلستان و قسمت دیگر به دست سفارت روس انجام می‌گرفت و به‌طوری‌که در کتاب مأموریت برای وطنم شرح داده‌ام، صبح مستشار سفارت انگلستان با یک لیست انتخاباتی به سراغ مراجع مربوطه می‌آمد و عصر همان روز کاردار سفارت روس با لیست دیگری می‌آمد… متأسفانه من بیست سال تمام از دوران سلطنت خودم با چنین مجلس‌هایی سروکار داشتم…».

«… در نتیجه همواره انتخابات با انواع تقلب‌ها و سوءاستفاده‌ها و تهدیدها و تطمیع‌هایی همراه بود که نه‌فقط در جریان انتخابات انجام می‌گرفت، بلکه حتی امر قرائت آرا را نیز شامل می‌شد… در همه این انتخابات، توده‌های عظیم کشاورزان و کارگران آلت فعلی بیش نبودند. آرای آن‌ها یا به‌عبارت بهتر آرایی به نام آن‌ها، دسته‌دسته به صندوق‌ها ریخته می‌شد، درحالی‌که با اصطلاح معروف روح خود آن‌ها از ماهیت آن خبر نداشت… آن‌ها خوب می‌دانستند که هرکس و به هر صورت از طرف آن‌ها به مجلس برود برای ایشان فرقی نمی‌کند، زیرا وی به هر حال مدافع حقوق آن‌ها نیست، مدافع خود و طبقه خویش است».

درباره وضعیت انتخابات فرمایشی در این دوره مستندات بسیاری وجود دارد، ازجمله نگارنده که خود مستقیماً شاهد انتخابات مجلس شورای ملی سال ۱۳۴۲ بودم که چگونه از مرکز تعداد آرای نامزدان دو حزب دولتی تعیین شده بود و همان‌ها از صندوق بیرون آمد، اما به‌جای پرداختن به آن‌ها سخن خود شاه بهترین سند و گویای این است که از شهریور سال ۱۳۲۰ تا ۱۳۴۱ انتخابات مجلس چه وضعیتی داشته است.

   بعد از انقلاب سفید

شاه در سال ۴۱ یکی از اصول انقلاب سفیدش را اصلاح قانون انتخابات قرارداد و از آن زمان حق انتخاب شدن و انتخاب کردن برای زنان را به رسمیت شناخت. به این ترتیب در مجلس دوره بیست‌ویکم در بین دویست نماینده، شش زن هم وارد مجلس شدند، اما اینکه این نمایندگان توسط مردم انتخاب می‌شدند یا باز بر همان روال سابق اصحاب قدرت نمایندگان را گزینش کرده و به مجلس می‌فرستادند به بررسی نیاز دارد.

پس از کودتای ۱۳۳۲، کلیه احزاب مردمی سرکوب و غیرقانونی اعلام شدند. شاه برای اینکه شکل دموکراسی و انتخابات را رعایت کند، سال ۱۳۳۵ دستور داد دو حزب مردم و ملیون تشکیل شود که در انتخابات شرکت کنند. حزب مردم به رهبری اسدالله علم و حزب ملیون به رهبری منوچهر اقبال بود که هر دو از رجال دربار و دولتی بودند. حزب ملیون بعد به حزب ایران نوین تغییر نام داد. از آن دوران کرسی‌های مجلس بین این دو حزب تقسیم می‌شد و بنا به مصلحت هر بار تعدادی از این دو حزب و نه خارج از آن‌ها به مجلس راه می‌یافتند. برای درک چگونگی انتخابات در این دوره خوشبختانه مستندات زیادی وجود دارد، اما بهترین سند سخنان آقای پرویز ثابتی مقام برجسته ساواک است که بر همه امور سیاسی و امنیتی کشور اشراف داشت و اخیراً هم مصاحبه‌هایی با تلویزیون «منو تو» انجام داده و بر سر زبان‌ها افتاده است.

ایشان در سال ۱۳۹۰ در گفت‌وگویی مفصل با آقای قانعی‌فرد برخی دانسته‌ها و ادعاهای خود را بیان کرد که در کتابی با عنوان در دامگه حادثه در خارج کشور منتشر شد.

آقای قانعی‌فرد که خود مدافع سلطنت است از آقای ثابتی می‌پرسد: «منتقدین و مورخ‌ها اکثراً شاید بر این اعتقاد باشند که هیچ‌وقت انتخابات در دوران پهلوی آزاد نبود».

آقای ثابتی پاسخ می‌دهد: «نه، انتخابات به معنی اروپایی (امریکایی) آن وجود نداشت. تا موقعی که احزاب ملیون و مردم یا ایران نوین و مردم در صحنه بودند قبل از انتخابات، بین مسئولین و احزاب، بحث و گفت‌وگو و گاه جدل صورت می‌گرفت، ولی نهایتاً توافق می‌شد چه حوزه‌هایی کاندیدای کدام حزب انتخاب شود و استانداران و بخشدارها نیز طبق آن عمل می‌کردند». ۲

یعنی دو حزب دولتی تعیین می‌کردند که در هر شهر چه کسی از کدام حزب باید برنده انتخابات باشد و مسئولین شهر نام آن فرد را باید از صندوق بیرون می‌آوردند؛ البته لیست نهایی توافق‌شده به عرض اعلیحضرت می‌رسید و سپس به اجرا گذاشته می‌شد؛ یعنی علی‌رغم اینکه کاندیداها غربال‌شده و کاملاً فرمایشی و دولتی بودند باز هم ملت حق نداشت از میان آن‌ها کسی را انتخاب کند. ببینید ثابتی چه می‌گوید:

«در دوره‌هایی که هویدا انتخابات را انجام می‌داد، همیشه بحثم با هویدا این بود که شما نگویید چه کسی انتخاب بشود! فقط بگویید چه کسی نشود! و بقیه را آزاد کنید؛ یعنی بگوییم کسانی که سابقه جزایی ندارند و مخالف رژیم نیستند، آزاد هستند و هر کس از صندوق بیرون آمد، یعنی برنده شده! ولی او دلش نمی‌خواست به این منوال باشد و شاه هم دلش نمی‌خواست که مبادا در آینده دردسری داشته باشند».۳

این روش تا سال ۱۳۵۳ ادامه داشت تا اینکه در اسفند این سال ناگهان شاه دستور داد این دو حزب دولتی منحل شده و در یک حزب به نام رستاخیز ادغام شوند، هر کس هم این حزب را قبول ندارد از ایران خارج شود. از این تاریخ تنها حزب حاکم و موجود همین حزب رستاخیز شد. سیستم انتخابات هم به‌جای دوحزبی تک‌حزبی شد و فقط اعضای حزب رستاخیز حق داشتند کاندیدای مجلس شوند. ثابتی مدعی است با وجود انحصاری شدن حزب و کاندیداها که عضو آن باشند باز هم می‌خواستند همان روش انتصابی را ادامه دهند، اما او فشار آورده و وضعیت کمی تغییر کرده است:

پرویز ثابتی: «سر مسئله حزب رستاخیز و انتخابات ۱۳۵۴ من خیلی فشار آوردم و گفتم حالا که یک حزب شده، دیگر وقت آن نیست که بگوییم این حزب و این وکیل، بلکه بیایید و در هر حوزه چند نفری را معرفی کنید، یعنی بگویید خود حزب رستاخیز چند نفر کاندیدا معرفی می‌کند. مثلاً در شهر تهران فهرست یکصد کاندیدا را بدهید و در شهرستان‌ها نیز برای هر حوزه دو یا سه کاندیدا معرفی شوند که همین‌طور هم شد و بالنسبه انتخابات آزادتری بود».۴ آزادی در قاموس آقای ثابتی هم اینجا روشن می‌شود که یعنی بین این چندنفری که من تعیین کردم، شما آزادید یکی را برگزینید.

   نتیجه

از زمان به تخت نشستن رضا شاه، لیست نمایندگان مجلس آینده توسط تیمورتاش وزیر دربار و با صلاح‌دید رضا شاه تهیه می‌شد و از صندوق‌ها بیرون می‌آمد. این لیست به حوزه‌های انتخابیه طی بخشنامه‌های محرمانه ابلاغ می‌شد که مجموعه این بخشنامه‌ها در کتابی با عنوان انتخابات مجلس شورای ملی در دوره رضا شاه پهلوی در سال ۱۳۷۸ منتشر شده است.

از سال ۱۳۲۰ تا ۴۱ نمایندگان توسط اشراف و فئودال‌ها و با همکاری سفارت روس و انگلیس انتخاب می‌شدند. از سال ۴۱ تا ۵۳ نمایندگان مجلس توسط دو حزب دولتی و با نظر شاه تعیین می‌شدند و از این سال به بعد کاندیداها توسط تنها حزب دولتی رستاخیز اعلام شده و از میان آن‌ها افرادی انتخاب می‌شد؛ بنابراین پیدا کنید پرتقال‌فروش را، یعنی مردمی را که قرار بود طبق قانون اساسی مشروطیت در امور سیاسی و معیشتی خود مشارکت داشته باشند. اما نکته تلخ و طنز مسئله اینجاست که با وجود این انتصابات و مجلس فرمایشی، نمایندگان منتخب یا منتصب هیچ‎گونه اختیاری نداشتند و گویی مترسکی هستند که تنها با اراده شخص شاه تکان می‌خورند. این را هم بهتراست از گفته‌های آقای ثابتی بشنویم:

پرویز ثابتی: «در یک صبح خیلی زود، آقای هویدا نخست‌وزیر به من تلفن کرد و گفت: آقای پرویز خان! تو که این پزشک‎پور را برای نمایندگی با نیم‌من چربی به ما اماله کردی، حالا بیا و برو جواب ارباب را بده! گفتم ارباب چه فرموده‌اند؟ گفت فرموده‌اند از او سلب مصونیت شود. گفتم چرا؟ گفت از وزیر کشاورزی سؤال کرده است که صورت اسامی کسانی که از بانک توسعه کشاورزی وام گرفته‌اند را به مجلس ارائه کند. گفتم مگر او صورت‌حساب‌های دربار و ساواک و ارتش را خواسته است؟ وکیل مجلس حق ندارد چنین سؤالی را از وزیر کشاورزی بکند؟ گفت این سؤال را از من نکن، جواب ارباب را بده. پس از این بحث و گفت‎وگوی بیشتر، نخست‌وزیر از من خواست که پزشک‎پور را بخواهم و به او تذکر بدهم دیگر از این کارها نکند و من او را خواستم و گفتم بهتراست مدتی خفقان بگیرد».۵

اکنون کسانی که گمان می‌کنند مردم ایران سال ۵۷ دیوانه شده بودند، قدری تأمل کنند که با چنان سیستمی که اجازه نفس کشیدن به کسی نمی‌داد چه باید می‌کردند و کسانی که هنوز قائل به برگزاری انتخابات به روش انتصابی هستند، خوب است دریابند که پیشکسوتان این رویه چه کسانی بودند و به چه سرنوشتی دچار شدند.

 

پی‌نوشت‌ها

  1. پهلوی محمدرضا، مأموریت برای وطنم، ۱۳۵۰، ص ۵۳.
  2. قانعی‌فرد عرفان، در دامگه حادثه، گفت‌وگو با پرویز ثابتی، شرکت کتاب لس‌آنجلس، ۱۳۹۰، ص ۳۷۶.
  3. همان، ص ۳۷۷.
  4. همان.
  5. همان، ص ۳۴۹.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط