بدون دیدگاه

در انتخابات ۲۰۲۴ چه کسی پیروز می‌شود؟

علی نظیف‌پور

امروز نزدیک به یک سال و هشت ماه به انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۲۴ باقی مانده است در چنین شرایطی، سخن گفتن از احتمال نتیجه انتخابات با هر ضریبی از اطمینان ممکن است نابخردانه و ریسکی بزرگ باشد. در این مدت اتفاق‌های پیش‌بینی‌ناپذیری ممکن است رخ دهد که وضعیت انتخابات را کاملاً تغییر دهد؛ اما در عین حال من معتقدم که تحلیل‌گران باید در بیان تحلیل خود از وضعیت موجود صادق باشند. یک تحلیل‌گر نباید برای کاهش احتمال اشتباه، در تحلیل دست ببرد و وانمود کند که به یک گزاره خاص معتقد نیست. من با نگاه به واقعیت امروز امریکا به این نتیجه می‌رسم که احتمال پیروزی بایدن،۱ چهل‌و‌ششمین رئیس‌جمهور امریکا که به تازگی اعلام کرده که برای راه‌یابی دوباره به کاخ سفید در انتخابات شرکت خواهد کرد، به شکل چشم‌گیری محتمل‌تر از شکست او است. بیان این مطلب البته با ریسک بسیار زیادی همراه است، چون ممکن است تا چند ماه دیگر این تحلیل به‌شکل شدیدی اشتباه به‌نظر برسد؛ اما در عین حال فکر می‌کنم که مفید است که تحلیل خود را ارائه دهم و درصورتی که وضعیت موجود فرق کرد، امکان بازگشت و بررسی انتقادی این تحلیل وجود دارد.

با توجه به این مسئله که بایدن هیچ رقیب جدی‌ای در انتخابات مقدماتی حزب خود ندارد و بنابراین به احتمال نزدیک به یقین نامزد حزب دموکرات خواهد بود، باید گفت که او به احتمال قوی در انتخابات پیروز خواهد شد. این مسئله تا حد بسیار زیادی نتیجه نقاط ضعف حزب جمهوریخواه است، نقاط ضعفی بسیار اساسی و عمیق که چشم‌اندازی هم برای بهبودشان تا انتخابات ۲۰۲۴ دیده نمی‌شود. تا بخش کمتری هم این مسئله تحت‌تأثیر نقاط قوت شخص بایدن است؛ البته بایدن نیز نقاط ضعفی دارد که ممکن است به شکست او منجر شوند و برای همین نباید احتمال شکست او را منتفی دانست. در این مقاله در سه بخش مختلف به بررسی هر سه موضوع می‌پردازم.

بخش اول) نقاط ضعف حزب جمهوریخواه

برای درک این مسئله که چرا حزب جمهوریخواه با نقاط ضعفی بزرگ و به‌شکلی بالقوه مرگ‌بار وارد انتخابات ۲۰۲۴ می‌شود، باید به واقعیت‌های انتخابات ۲۰۱۶ نگاه کرد که ترامپ۲ را به قدرت رساند. بسیاری این انتخابات را به‌ شکلی نادرست تحلیل کرده‌اند چون به آمار و واقعیت‌های تجربی دقت نکرده‌اند و در عوض پیش‌فرض‌های ذهنی خودشان را مبنای استدلال قرار داده‌اند. یا اصولاً بر داده‌های نادرست تمرکز کرده‌اند. برای تحلیل نتیجه انتخابات، مهم نیست که طرفداران ترامپ یا هیلاری کلینتون۳ چه مواضعی دارند. تنها نکته مهم مواضع رأی‌دهندگان مستقل و خاکستری است که در ایالت‌های رقابتی زندگی می‌کنند. چون طرفداران هر دو حزب در انتخابات بعدی نیز به نامزد حزب خود رأی خواهند داد اما این قشر کوچک (که نهایتاً ۹ درصد از رأی‌دهندگان را شامل می‌شود) ممکن است رأی خود را تغییر دهد و بنابراین تنها عامل مؤثر در تعیین نتیجه انتخابات است.

چندین و چند نظرسنجی معتبر نشان داده‌اند که در انتخابات ۲۰۱۶، مستقلین واقعی معتقد بودند که ترامپ نامزدی میانه‌روتر از کلینتون است. این امر ممکن است از نظر بسیاری عجیب به‌نظر برسد، و ممکن است بسیاری آن را نشانه آگاهی اندک این قشر بدانند. اگرچه اکثر ناظرین و تحلیل‌گران در انتخابات ۲۰۱۶ نیز معتقد بودند که ترامپ نامزدی بسیار تندرو است، اما اعتقاد این شهروندان لزوماً هم کاملاً عجیب نبود: ترامپ در بسیاری از موارد مواضعی میانه‌روانه داشت. او تنها نامزد جمهوریخواهی بود که با بیمه درمانی دولتی و برخی خدمات رفاهی دولت مخالفتی نداشت و بسیاری معتقد بودند که عمیقاً به مذهب مسیحیت معتقد نیست و در مسائلی مانند سقط جنین احتمالاً موضعی سخت ندارد؛ بنابراین اشتباه است اگر انتخابات ۲۰۱۶ را نشانه گردش مردم امریکا به راست بدانیم. واقعیت این است که رأی‌دهندگان مستقل واقعی همواره به میانه‌رو بودن سیاستمداران اهمیت داده‌اند، و انتخابات ۲۰۱۶ نیز در این زمینه استثنا نبود. این رأی‌دهندگان تنها در تشخیص این‌که کدام نامزد در سال ۲۰۱۶ گزینه میانه‌رو بوده تشخیصی متفاوت با اکثر تحلیل‌گران داشتند.

ترامپ در انتخابات ۲۰۲۰ دیگر در نگاه این قشر نامزد میانه‌رو نبود. در این انتخابات، اکثریت قاطع رأی‌دهندگان مستقل بایدن را از ترامپ میانه‌روتر می‌دانستند. ترامپ در این انتخابات شکست خورد، و بعد دو اتفاق رخ داد که بسیار مهم بودند: اولاً ترامپ حاضر نشد نتیجه انتخابات را بپذیرد و هوادارانش در روز ۶ ژانویه ۲۰۲۱ به ساختمان کنگره یورش بردند تا مانع از تأیید رسمی نتیجه انتخابات شوند. ثانیاً در ۲۴ ژوئن ۲۰۲۲، دیوان عالی امریکا حکم به لغو آزادی فدرال سقط جنین داد. از بین پنج قاضی دیوان عالی که چنین رأیی دادند، سه نفر توسط ترامپ به دیوان منصوب شده بودند.

اهمیت این دو اتفاق در این است که نه فقط ترامپ، بلکه تمام حزب جمهوریخواه را در نگاه مردم امریکا به‌اشکلی بسیار شدید تندرو جلوه دادند. ترکیب نظریه توطئه انتخابات ۲۰۲۰ و سقط جنین برای حزب جمهوریخواه بسیار مرگ‌بار بوده است. اولین شکست مشهود حزب جمهوریخواه در انتخابات کنگره ۲۰۲۲ بود. در این انتخابات دموکرات‌ها موفق شدند سنا را حفظ کنند و حتی یک کرسی هم اضافه کنند و در مجلس نمایندگان نیز اگرچه جمهوریخواهان موفق شدند کنترل را به‌ دست بیاورند ولی اکثریتی بسیار شکننده و محدود به دست آوردند که بسیار از حد انتظار (بیش از بیست کرسی) پایین‌تر بود. این در حالی است که در این انتخابات میزان مشارکت رأی‌دهندگان جمهوریخواه بسیار بیشتر از دموکرات‌ها بود و دلیل این امر این بود که رأی‌دهندگان مستقل اکثراً به دموکرات‌ها رأی دادند. در این انتخابات عمده نامزدهای جمهوریخواهی که شکست خورده بودند رادیکال بودند و از هواداران نظریه توطئه تقلب و ممنوعیت سقط جنین. حامیان این نظریه توطئه حتی در یکی از ایالت‌های رقابتی موفق نشدند کرسی فرمانداری یا مسئول برگزاری انتخابات را فتح کنند و در تقریباً همه حوزه‌های رقابتی مجلس نمایندگان و سنا حذف شدند. پس از انتخابات ۲۰۲۲ نیز هر انتخاباتی برگزار شده است نشان می‌دهد که این مشکل هنوز برای حزب جمهوریخواه حل نشده است.

جدیدترین نمونه این مسئله، انتخاباتِ یک کرسی دیوان عالی ایالتی در ایالت ویسکانسین۴ است که در آن نامزد مورد حمایت حزب دموکرات با ۱۱ درصد رأی بیشتر پیروز شد درحالی که در این ایالت به‌ندرت اختلاف نامزدهای پیروز و شکست‌خورده بیش از ۲ یا ۳ درصد است. ویسکانسین در واقع تنها ایالت رقابتی بود که در سال ۲۰۲۲ نامزد سنای جمهوریخواه در آن پیروز شده بود. این انتخابات نشان می‌دهد که فضای ملی امریکا نه‌تنها به سوی جمهوریخواهان حرکت نکرده است، بلکه دورتر نیز شده است.

در حال حاضر برای من تصور سناریوهایی که این وضع را تغییر دهد بسیار دشوار است. این مسئله درست است که طبق نظرسنجی‌ها اقتصاد برای مردم امریکا اولویت اول است، اما در نوامبر ۲۰۲۲، تورم ۷ درصد بود و اکثر مردم امریکا معتقد بودند که کشور در وضعیت رکود است درحالی که امروز تورم ۵ درصد است و نشانی هم از رکود فعلاً نیست. درست است که محبوبیت بایدن کم است، ولی بایدن در نوامبر ۲۰۲۲ از ۴۱ درصد محبوبیت برخوردار بود و الان از ۴۳ درصد. اگر در انتخابات ۲۰۲۲ اقتصاد و محبوبیت پایین دموکرات‌ها به کمک جمهوریخواهان نیامدند، بعید است که در انتخابات ۲۰۲۴ چنین امری رخ دهد چون در انتخابات ۲۰۲۴ میزان مشارکت دموکرات‌ها نیز افزایش مشهودی خواهد داشت.

اگر مسئله رادیکالیسم، پاشنه آشیلِ حزب جمهوریخواه باشد، هیچ یک از دو نامزد اصلی این حزب در انتخابات ۲۰۲۲ از این مسئله مبرا نیستند. می‌توان به‌راحتی گفت که تکلیف ترامپ در این زمینه روشن است و نیازی به استدلال نیست که چرا مردم امریکا همچنان او را گزینه تندروتر خواهند دانست؛ اما ازطرف دیگر بسیاری معتقدند که رقیب اصلی او، ران دسنتیس،۵ فرماندار فلوریدا، در برابر بایدن شانس بسیار بیشتری برای پیروزی دارد. اگر این بحث را کنار بگذاریم که در ماه‌های اخیر احتمال پیروزی دسنتیس در برابر ترامپ کاهش مشهودی یافته است، برای من این مسئله نوعی معماست که چرا برخی از تحلیل‌گران چنین تصوری دارند. دسنتیس بدون شک بسیار از ترامپ راست‌گراتر و تندروتر است. او به‌تازگی قانونی را امضا کرده است که سقط جنین را پس از دو ماه کاملاً ممنوع می‌کند و حتی برای مسائلی مانند سلامت مادر و تجاوز استثنا قائل نمی‌شود. دسنتیس تلاش کرده است تا آزادی بیان مطبوعات، مدارس، و دانشگاه‌ها را محدود کند و به‌تازگی حتی سخن از تأسیس یک ارتش خصوصی کرده است. به نظر اگر مشکل جمهوریخواهان تندروی است، دسنتیس راه‌حلی برای این مشکل نیست.

اما آیا ممکن است گزینه سومی مطرح شود؟ فردی که نه ترامپ است و نه دسنتیس؟ این امر غیرممکن نیست، اما بعید به‌نظر می‌رسد. درحال حاضر در میانگین نظرسنجی‌های رقابت‌های داخلی حزب جمهوریخواه، نامزدهای غیر از ترامپ و دسنتیس در مجموع از کمتر از ۱۰ درصد آرا برخودارند. فراتر از این مسئله، بسیار بعید است که فردی که درباره انتخابات ۲۰۲۰ و سقط جنین موضعی میانه‌روانه دارد در انتخابات مقدماتی پیروز شود، چون برخلاف اکثریت مردم امریکا و خصوصاً رأی‌دهندگان خاکستری، اکثر محافظه‌کاران امریکایی خواستار ممنوعیت سقط جنین هستند و معتقدند در انتخابات ۲۰۲۰ تقلب شده و بنابراین بعید است به کسی رأی دهند که موضعی متفاوت دارد، حتی میانه‌ترین نامزدهای جمهوریخواه در حال حاضر، مانند نیکی هیلی،۶ فرماندار سابق کارولینای جنوبی و سفیر سابق امریکا در سازمان ملل و تیم اسکات،۷ سناتور کارولینای جنوبی، در مورد سقط جنین موضعی دارند که راست‌گرایانه‌تر از افکار عمومی امریکایی‌هاست و در مورد انتخابات ۲۰۲۰ نیز موضعی مبهم اتخاذ کرده‌اند. به همین دلیل در مجموع بسیار دشوار است سناریویی را تصور کرد که در انتخابات ۲۰۲۴ یک میانه‌رو نامزد حزب جمهوریخواه شود.

بخش دوم) نقاط قوت بایدن

برخلاف کسانی که (تحت‌تأثیر رسانه‌های راست‌گرا) بایدن را سیاستمداری ضعیف می‌دانند، واقعیت این است که بایدن سیاستمداری ماهر است و توانایی زیادی در انتخابات دارد. این امر همیشه آسان نیست که یک سیاستمدار هم حزب خود را راضی نگه دارد و هم از نظر رأی‌دهندگان مستقل میانه‌رو باقی بماند. واقعیت هم این است که اگرچه به ‌دلیل مشکلات اقتصادی بایدن رئیس‌جمهور محبوبی نبوده است، اما همچنان قشر مستقل خاکستری او را سیاستمداری میانه‌رو می‌داند. همچنین تعداد کسانی که در نظرسنجی‌ها نظری شدید درباره بایدن دارند کم هستند و اکثریت قاطع افرادی که از بایدن حمایت می‌کنند یا از او ناراضی هستند «تا حدی حامی» و «تا حدی ناراضی» هستند. مهم‌ترین نقطه قوت بایدن هم این است که به‌رغم حضور در کاخ سفید، همچنان سیاستمداری «عادی» و «بی‌خطر» محسوب می‌شود که بین افکار عمومی مستقلین واقعی امریکا به دوقطبی شدید دامن نمی‌زند. به همین دلیل دربرابر جمهوریخواهی تندرو او در موقعیت قوی قرار خواهد گرفت.

این مسئله در انتخابات ۲۰۲۲ نیز دیده شده بود. در آن انتخابات، اکثر کسانی که هم از بایدن و هم از ترامپ ناراضی بودند به دموکرات‌ها رأی دادند. اکثر کسانی که نگاه منفی به بایدن داشتند ولی این نگاه برایشان «تا حدی منفی» بود و نه «بسیار منفی» به دموکرات‌ها رأی دادند؛ یعنی اگرچه اکثر مردم امریکا بایدن را «بد» و ترامپ را «بدتر» می‌دانند و این امر در انتخابات کنگره نیز مشهود بود. این امر در تاریخ سیاسی امریکا بسیار نادر و تقریباً بی‌سابقه است و اصولاً در انتخابات کنگره تقریباً همیشه حزب مستقر در کاخ سفید رادیکال دانسته می‌شود؛ بنابراین اگر در انتخابات کنگره چنین وضعی حاکم بوده است، تصور آن دشوار است که در انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۲۴ این وضعیت تغییر کند.

همچنین باید ذکر کرد زلزومی ندارد که تا انتخابات ۲۰۲۴ بایدن رئیس‌جمهوری نامحبوب باقی مانده باشد. همان‌طور که ذکر شد در حال حاضر تورم امریکا در حال کاهش است بدون اینکه آثار منفی مقابله با تورم یعنی رکود و بیکاری مشهود باشند. درحال حاضر بانک مرکزی امریکا پیش‌بینی می‌کند که در انتهای سال ۲۰۲۳ شاهد یک دوره رکود کوتاه‌مدت باشیم که بدین معنا است که در پاییز ۲۰۲۴ اقتصاد در حال شکوفایی خواهد بود. بایدن همچنان دستاوردهای بسیار زیادی در سیاست داخلی امریکا داشته است و موفق شده چند قانون بسیار مهم را در کنگره به تصویب برساند، مانند یک سرمایه‌گذاری عظیم در زیرساخت‌های امریکا؛ بنابراین هنگامی که انتخابات و فصل رقابت‌ها سر برسد، بایدن قادر خواهد بود تا یک کارنامه مطلوب را به رأی‌دهندگان امریکایی عرضه کند که ممکن است برای او یک نقطه قوت بسیار مهم باشد.

بخش سوم) نقاط ضعف بایدن

به‌رغم نقاط قوت بایدن، او نقاط ضعف جدی‌ای هم دارد که ممکن است در انتخابات به قیمت شکست او تمام شود. مهم‌ترین مشکل او، سن بسیار زیادش است. او در صورت انتخاب مجدد هنگام مراسم تحلیف ۸۲ سال خواهد داشت و بنابراین در پایان دور دوم ۸۶ سال. اگرچه بایدن اکنون آمادگی ذهنی و جسمی لازم برای ادامه ریاست‎جمهوری را دارد، اما هیچ تضمینی وجود ندارد که در دور دوم خود با مشکلات جدی روبه‌رو نشود. همین سن زیاد او باعث شده است که اکثریت قاطع رأی‌دهندگان امریکایی و حتی اکثریت دموکرات‌ها معتقد باشند او نباید برای دور دوم نامزد شود. معاون او، کامالا هریس،۸ نیز از محبوبیت زیادی برخوردار نیست و اکثر تحلیل‌گران معتقدند که عملکرد خیلی درخشانی نداشته است؛ بنابراین معلوم نیست که حضور او در کاخ سفید این نگرانی‌ها را تخفیف دهد. مسئله سن طبیعتاً مسئله‌ای است که برای بایدن قابل حل نیست و یک نقطه ضعف است که او باید مدیریت کند. آخرین رئیس‌جمهوری که مسئله سن به‌شکل جدی برایش مطرح شده بود ریگان۹ بود که در جریان انتخابات ۱۹۸۴ موفق شد با موفقیت این مسئله را مدیریت کند، اما می‌دانیم که در آخرین سال‌های ریاست جمهوری‌اش ابتلای او به بیماری آلزایمر شروع شده بود.

دیگر مشکل بالقوه که ممکن است برای بایدن حتی خطرناک‌تر باشد، مسئله اقتصاد است. اگرچه اکثر اقتصاددانان معتقدند رکود شدید و جدی در راه نیست، اما در نهایت علم اقتصاد با قطعیت همراه نیست و باید گفت اکثر اقتصاددانان معتقد بودند که تورم افسارگسیخته نیز پیش نخواهد آمد که نادرستی آن ثابت شد. این احتمال وجود دارد که در ادامه سال ۲۰۲۳ شاهد رکودی عمیق و دردناک باشیم که پیامدهای آن تا سال ۲۰۲۴ نیز تجربه خواهد شد. در آن صورت اصلاً قابل پیش‌بینی نیست که وضع بایدن در افکار عمومی چه خواهد بود. در چنین سناریویی باید حداقل احتمال شکست بایدن را بسیار مطرح دانست.

نتیجهگیری

اگر بخواهم استدلال خودم را خلاصه کنم و در یک جمله بگویم، حزب جمهوریخواه در انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۲۴ با دو مشکل عمده مواجه است: این حزب قادر نیست که خود را از سیطره جناح رادیکال خود رها کند و قادر نیست که افکار عمومی امریکا را متقاعد کند که بایدن سیاستمداری میانه‌رو نیست. انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۲۰ و کنگره ۲۰۲۲ و دیگر داده‌های تجربی به ما نشان داده‌اند که برای حزب جمهوریخواه این فرمول، فرمولِ شکست است. اگرچه بایدن هم نقاط ضعف جدی‌ای دارد (مانند سن زیاد و احتمال ادامه مشکلات اقتصادی) به نظر نمی‌رسد این مشکلات وخیم‌تر از مشکلات حزب جمهوریخواه باشند؛ بنابراین من احتمال پیروزی بایدن را در انتخابات ۲۰۲۴ بیشتر از شکست او می‌دانم. این گزاره البته با اطمینان بسیار زیادی همراه نیست، چون ممکن است تا روز انتخابات وضعیت به‌شکلی اساسی تغییر کند، مشخصاً اگر وضع اقتصادی به جای بهتر شدن بدتر شود.

اگر به من بگویند به نظرت احتمال پیروزی بایدن چقدر است، جواب خواهم داد ۷۰ درصد. البته شب قبل از انتخابات ۲۰۱۶ نیز من احتمال پیروزی هیلاری کلینتون را همین‌قدر می‌دانستم. من فکر نمی‌کنم که در سال ۲۰۱۶ اشتباه می‌کردم، بلکه معتقدم وقایعی با ۳۰ درصد احتمال نیز رخ خواهند داد. واقعیت این است که ۳۰ درصد احتمال کمی نیست. اگر هرچه به انتخابات ۲۰۲۴ نزدیک‌تر می‌شویم وضعیت سیاسی امریکا همین باشد که امروز هست، این رقم افزایش پیدا خواهد کرد. هنوز تا انتخابات فاصله زیادی هست و این ضریب اطمینان را کاهش می‌دهد.

 

پینوشتها:

  1. Joe Biden
  2. Donald Trump
  3. Hillary Clinton
  4. Wisconsin
  5. Ron DeSantis
  6. Nikki Haley
  7. Tim Scott
  8. Kamala Harris
  9. Ronald Reagan

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط